ابن خلکان، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مالدین' به 'م‌الدین'
جز (جایگزینی متن - ' الدین' به 'الدین')
جز (جایگزینی متن - 'مالدین' به 'م‌الدین')
خط ۶۳: خط ۶۳:


ابن خلکان همچنان در منصب قضای دمشق بود تا در 669ق پس از 10 سال قضاوت معزول و ابن صائغ به‌جای او منصوب گردید و پس‌ازآن به قاهره بازگشت و مشغول اتمام کتاب وفیات الاعیان شد. در این روزگار که ابن خلکان سخت تنگدست بود، بیبرس به سبب نسب نامه‌ای که گفته اند ابن خلکان برای او ساخت و تبارش را به چنگیز مغول رسانید، خواست قاضى معزول را به وزارت بردارد، ولى به سعایت الصاحب بهاءالدین بن حنا وزیر خود از آن رأی بازگشت تا آنکه دواتدارِ بیبرس درباره ابن خلکان با ابن حنا سخن گفت و همین معنى سبب شد که وی مجدداً در ذی‌حجه 676 به قضای دمشق منصوب گردد. ابن خلکان در محرم 677 به دمشق رسید و با استقبال مردم و عزالدین ایدمر نایب دمشق و سایر امیران روبه رو شد و شاعران وی را ستایش کردند. در ذی‌قعده همان سال مدرسه نجیبیه دمشق افتتاح شد و ابن خلکان برای تدریس در آنجا حاضر گشت و سپس پسر خود کمال‌الدین موسى را به تدریس در آنجا گماشت.
ابن خلکان همچنان در منصب قضای دمشق بود تا در 669ق پس از 10 سال قضاوت معزول و ابن صائغ به‌جای او منصوب گردید و پس‌ازآن به قاهره بازگشت و مشغول اتمام کتاب وفیات الاعیان شد. در این روزگار که ابن خلکان سخت تنگدست بود، بیبرس به سبب نسب نامه‌ای که گفته اند ابن خلکان برای او ساخت و تبارش را به چنگیز مغول رسانید، خواست قاضى معزول را به وزارت بردارد، ولى به سعایت الصاحب بهاءالدین بن حنا وزیر خود از آن رأی بازگشت تا آنکه دواتدارِ بیبرس درباره ابن خلکان با ابن حنا سخن گفت و همین معنى سبب شد که وی مجدداً در ذی‌حجه 676 به قضای دمشق منصوب گردد. ابن خلکان در محرم 677 به دمشق رسید و با استقبال مردم و عزالدین ایدمر نایب دمشق و سایر امیران روبه رو شد و شاعران وی را ستایش کردند. در ذی‌قعده همان سال مدرسه نجیبیه دمشق افتتاح شد و ابن خلکان برای تدریس در آنجا حاضر گشت و سپس پسر خود کمال‌الدین موسى را به تدریس در آنجا گماشت.
در 678ق اوضاع سیاسى مصر و شام دستخوش پریشانى شد و به عزل السعید ناصرالدین پسر بیبرس و حکومت برادرش العادل سلامش انجامید. در رجب 678 العادل نیز عزل شد و المنصور قلاوون حکومت سراسر شام و مصر را در دست گرفت. این تغییرات سبب شد که سنقرالاشقر که پس از عزالدین ایدمر به نیابت حکومت دمشق منصوب شده بود، از اطاعت قلاوون سرباز زد و مدعى استقلال شد و قاضیان و عالمان و بزرگان شهر نیز با او بیعت کردند. قلاوون نیز امیر علمالدین سنجر حلبى را برای سرکوب سنقر به دمشق روانه کرد و سنقر نیز به مقابله رفت. به گفته دواداری؛ قاضى ابن خلکان در این وقت به جنگ با مصریان فتوی داده بود و به همین سبب چون علمالدین سنجر بر دمشق ظفر یافت، ابن خلکان را عزل کرد و او را در بالای خانقاه نجیبیه به حبس افکند؛ آنگاه از او خواست که مدرسه عادلیه کبیر را که مسکن او بود، خالى سازد، اما در این میان از قلاوون فرمان عفو رسید و ابن خلکان را بر مسند خود ابقا کرد و حتى برای او خلعت فرستاد و عهد صحبت قدیم را یادآور شد.
در 678ق اوضاع سیاسى مصر و شام دستخوش پریشانى شد و به عزل السعید ناصرالدین پسر بیبرس و حکومت برادرش العادل سلامش انجامید. در رجب 678 العادل نیز عزل شد و المنصور قلاوون حکومت سراسر شام و مصر را در دست گرفت. این تغییرات سبب شد که سنقرالاشقر که پس از عزالدین ایدمر به نیابت حکومت دمشق منصوب شده بود، از اطاعت قلاوون سرباز زد و مدعى استقلال شد و قاضیان و عالمان و بزرگان شهر نیز با او بیعت کردند. قلاوون نیز امیر علم‌الدین سنجر حلبى را برای سرکوب سنقر به دمشق روانه کرد و سنقر نیز به مقابله رفت. به گفته دواداری؛ قاضى ابن خلکان در این وقت به جنگ با مصریان فتوی داده بود و به همین سبب چون علم‌الدین سنجر بر دمشق ظفر یافت، ابن خلکان را عزل کرد و او را در بالای خانقاه نجیبیه به حبس افکند؛ آنگاه از او خواست که مدرسه عادلیه کبیر را که مسکن او بود، خالى سازد، اما در این میان از قلاوون فرمان عفو رسید و ابن خلکان را بر مسند خود ابقا کرد و حتى برای او خلعت فرستاد و عهد صحبت قدیم را یادآور شد.
اگرچه ابن خلکان در ذی‌حجه 679 فرمان قضای حلب نیز یافت، ولى در محرم 680 از مناصب قضایى عزل شد و در مدرسه نجیبیه که در دست پسرش کمال‌الدین موسى بود، نشست و ماهانه 300 درهم برای او مقرری تعیین شد؛ آنگاه در صفر 681 به تدریس در مدرسه امینیه پرداخت و تا پایان عمر در آن شغل بود تا سرانجام چند ماه بعد به بستر بیماری افتاد و در 26 رجب در مدرسه نجیبیه درگذشت و پیکرش را در دامنه کوه قاسیون که مدفن بسیاری از دانشمندان بود، به خاک سپردند.
اگرچه ابن خلکان در ذی‌حجه 679 فرمان قضای حلب نیز یافت، ولى در محرم 680 از مناصب قضایى عزل شد و در مدرسه نجیبیه که در دست پسرش کمال‌الدین موسى بود، نشست و ماهانه 300 درهم برای او مقرری تعیین شد؛ آنگاه در صفر 681 به تدریس در مدرسه امینیه پرداخت و تا پایان عمر در آن شغل بود تا سرانجام چند ماه بعد به بستر بیماری افتاد و در 26 رجب در مدرسه نجیبیه درگذشت و پیکرش را در دامنه کوه قاسیون که مدفن بسیاری از دانشمندان بود، به خاک سپردند.