الإكسير في علم التفسير: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى داند' به 'می‌داند'
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
جز (جایگزینی متن - 'مى داند' به 'می‌داند')
خط ۳۴: خط ۳۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
پس از تعريف تفسير و تاويل و بيان اينكه قسمتى از قرآن از جهت لفظ و معنا واضح و احتياج به تفسير ندارد و بعضى ديگر احتياج به تفسير دارد، پيرامون جواب اين سئوال كه فايده‌ى اشتمال قرآن بر معانى و الفاظى كه محتاج به تفسير دارد چيست، در حالیکه خداوند قرآن را برای عمل كردن انسانها به مضمونش كرده است، مسائلى را مطرح كرده و به بيان علومى كه قرآن شامل آنهاست و مفسّرين بايد به آنها توجّه داشته باشند پرداخته و توجه مفسر به علوم مربوط به الفاظ مثل علم به كلمات غريب، مفردات، تصريف، نحو و شناخت قرائات هفتگانه و علوم مورد نياز در فهم معانى قرآن مثل علم ستاره شناسى، زيست شناسى، اصول دينى، تاريخ گذشتگان، قصه‌هاى انبياء، اصول فقه، منطق، فقه و... را حايز اهميت دانسته و در قسم بعدى از علم معانى و بيان بحث مى‌كند و بدين جهت كه اين دو از مهمترين علوم قرآنى هستند آنها را مورد پژوهش قرار داده و علم بيان را علمى مى داند كه متعلق به الفاظ و ظهور مراد آنهاست.  
پس از تعريف تفسير و تاويل و بيان اينكه قسمتى از قرآن از جهت لفظ و معنا واضح و احتياج به تفسير ندارد و بعضى ديگر احتياج به تفسير دارد، پيرامون جواب اين سئوال كه فايده‌ى اشتمال قرآن بر معانى و الفاظى كه محتاج به تفسير دارد چيست، در حالیکه خداوند قرآن را برای عمل كردن انسانها به مضمونش كرده است، مسائلى را مطرح كرده و به بيان علومى كه قرآن شامل آنهاست و مفسّرين بايد به آنها توجّه داشته باشند پرداخته و توجه مفسر به علوم مربوط به الفاظ مثل علم به كلمات غريب، مفردات، تصريف، نحو و شناخت قرائات هفتگانه و علوم مورد نياز در فهم معانى قرآن مثل علم ستاره شناسى، زيست شناسى، اصول دينى، تاريخ گذشتگان، قصه‌هاى انبياء، اصول فقه، منطق، فقه و... را حايز اهميت دانسته و در قسم بعدى از علم معانى و بيان بحث مى‌كند و بدين جهت كه اين دو از مهمترين علوم قرآنى هستند آنها را مورد پژوهش قرار داده و علم بيان را علمى می‌داند كه متعلق به الفاظ و ظهور مراد آنهاست.  


در بخش اول از آداب تألیف و كيفيت رسيدن به آن بحث، و بيان می‌شود كه معانى برای الفاظ مثل روح برای جسد بوده و نقص در معنا يا لفظ باعث نقص در كلام می‌شود و كسى كه قصد تألیف دارد بايد در نوشتارش فهم طرف مقابل را در نظر گرفته و خود را با مطالعه‌ى انواع علوم عرب، اشعار، خطبه‌ها، نظم و نثرشان، ورزيده كرده تا رعايت قوانين تألیف برای او ملكه و بتواند به راحتى مراد خويش را به متكلم بفهماند.  
در بخش اول از آداب تألیف و كيفيت رسيدن به آن بحث، و بيان می‌شود كه معانى برای الفاظ مثل روح برای جسد بوده و نقص در معنا يا لفظ باعث نقص در كلام می‌شود و كسى كه قصد تألیف دارد بايد در نوشتارش فهم طرف مقابل را در نظر گرفته و خود را با مطالعه‌ى انواع علوم عرب، اشعار، خطبه‌ها، نظم و نثرشان، ورزيده كرده تا رعايت قوانين تألیف برای او ملكه و بتواند به راحتى مراد خويش را به متكلم بفهماند.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش