مكاشفة القلوب المقرب إلی علام الغيوب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - ' مى گ' به ' می‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR10431.jpg|بندانگشتی|مکاشفة القلوب المقرِّب إلی عَلّام الغُیوب]]
| تصویر =NUR10431.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =‏مکاشفة القلوب المقرِّب إلی عَلّام الغُیوب
|+ |
| عنوان‌های دیگر =
|-
| پدیدآوران =  
! نام کتاب!! data-type='bookName'|‏مکاشفة القلوب المقرِّب إلی عَلّام الغُیوب
[[غزالی، محمد بن محمد]] (نویسنده)
|-
حلبي، عبدالمجيد طعمه(مصحح)  
|نام های دیگر کتاب
| زبان =عربی
|data-type='otherBookNames'|
| کد کنگره =‏BP‎‏282‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏4‎‏م‎‏7  
|-
| موضوع =
|پدیدآورندگان
۱.اخلاق اسلامی - متون قديمی تا قرن 14
|data-type='authors'|غزالي، محمد بن محمد (نويسنده)
حلبي، عبدالمجيد طعمه(مصحح)  
|-
|زبان  
|data-type='language'|عربی
|-
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏282‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏4‎‏م‎‏7  
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|۱.اخلاق اسلامي - متون قديمي تا قرن 14
۲.تصوف - ۳.عرفان  
۲.تصوف - ۳.عرفان  
|-
| ناشر =
|ناشر  
دار المعرفة  
|data-type='publisher'| دار المعرفة  
| مکان نشر =لبنان - بيروت  
|-
| سال نشر = 1351 ش  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|لبنان - بيروت  
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1351 هـ.ش  
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|۱۰۴۳۱
|}
</div>


| کد اتوماسیون =۱۰۴۳۱
| کتابخانۀ دیجیتال نور =6523
| کتابخوان همراه نور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}


== معرفى  اجمالى ==
'''مکاشفة القلوب المقرب إلى علام الغيوب'''، اثر [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]] (504ق) است که به زبان عربى پيرامون برخى از موضوعات اخلاقى و عرفانى برگرفته از آيات و روايات، نوشته شده است.
'''مکاشفة القلوب المقرب إلى علام الغيوب'''، اثر [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]   (504ق)است که به زبان عربى پيرامون برخى از موضوعات اخلاقى و عرفانى برگرفته از آيات و روايات، نوشته شده است .


== ساختار ==  
== ساختار ==  
کتاب با معرفى مؤلف آغاز گرديده و در ادامه، مقدمه اى  از محقق کتاب ذکر شده و سپس طى 111 باب به مطالب اخلاقى و عرفانى در موضوعات پراکنده اشاره شده است .
کتاب با معرفى مؤلف آغاز گرديده و در ادامه، مقدمه‌اى از محقق کتاب ذکر شده و سپس طى 111 باب به مطالب اخلاقى و عرفانى در موضوعات پراکنده اشاره شده است.
روش مؤلف بر اين بوده که در هر باب با آوردن آيه و روايتى به بحث ادامه داده و از قول حکماء و بزرگان، با عبارت «قال بعض الحکماء» استفاده کرده و در هر بابى اگر مى خواسته حکايتى را به عنوان شاهد مثال و توضيح مطلب ذکر کند، ابتدا لفظ «حکى» يا «حکاية» را ذکر نموده و سپس داستان و حکايت را آورده است .
روش مؤلف بر اين بوده که در هر باب با آوردن آيه و روايتى به بحث ادامه داده و از قول حکماء و بزرگان، با عبارت «قال بعض الحکماء» استفاده کرده و در هر بابى اگر مى خواسته حکايتى را به عنوان شاهد مثال و توضيح مطلب ذکر کند، ابتدا لفظ «حکى» يا «حکاية» را ذکر نموده و سپس داستان و حکايت را آورده است.
اکثر ابواب کتاب از 3 يا 4 صفحه تجاوز نمى کند و همه آنها داراى يکدستى در حجم مطالب است .
اکثر ابواب کتاب از 3 يا 4 صفحه تجاوز نمى کند و همه آنها داراى يکدستى در حجم مطالب است.


== گزارش محتوا ==  
== گزارش محتوا ==  
در ابتدا، شرح حالى از مؤلف کتاب، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، ذکر شده است و در آن به معرفى آثار، اساتيد و شاگردان وى پرداخته شده است . در ادامه، مقدمه اى  از محقق کتاب، آقاى عبدالمجيد طعمه حلبى آورده شده است که حاکى از اين است که کتاب «مکاشفة القلوب المقرب الى علام الغيوب» اثر غزالى را مختصر نموده و نام آن را «مکاشفة القلوب» نهاده است . سپس اصل کتاب با باب اول به نام »فى  بيان الخوف «آغاز مى گردد و با باب 111 به نام «فى وفات النبى (ص)» خاتمه مى يابد.
در ابتدا، شرح حالى از مؤلف کتاب، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، ذکر شده است و در آن به معرفى آثار، اساتيد و شاگردان وى پرداخته شده است. در ادامه، مقدمه‌اى از محقق کتاب، آقاى عبدالمجيد طعمه حلبى آورده شده است که حاکى از اين است که کتاب «مکاشفة القلوب المقرب الى علام الغيوب» اثر غزالى را مختصر نموده و نام آن را «مکاشفة القلوب» نهاده است. سپس اصل کتاب با باب اول به نام» فى بيان الخوف «آغاز می‌گردد و با باب 111 به نام «فى وفات النبى(ص)» خاتمه مى يابد.
مؤلف، پس از نام حضرت على(ع)، عبارت «کرم الله وجهه» و بعد از اسم خلفا عبارت «رضى  الله  عنه» را ذکر نموده است .
مؤلف، پس از نام [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، عبارت «کرم الله وجهه» و بعد از اسم خلفا عبارت «رضى‌الله‌عنه» را ذکر نموده است.
#: ابواب کتاب را مى توان به چند دسته زير تقسيم نمود:
#: ابواب کتاب را مى توان به چند دسته زير تقسيم نمود:
# ابوابى که اشاره به مراتب عرفانى دارند، مانند: خوف، صبر، توبه، محبت، عشق و...
# ابوابى که اشاره به مراتب عرفانى دارند، مانند: خوف، صبر، توبه، محبت، عشق و...
# ابوابى که اشاره به رذائل و فضائل اخلاقى و کردارهاى شايسته و ناشايسته دارند، مانند: غفلت، فسق، نفاق، نسيان الله، غيبت، نميمه، زنا، صله رحم، زکات، نيکى به والدين، قناعت و...
# ابوابى که اشاره به رذائل و فضائل اخلاقى و کردارهاى شايسته و ناشايسته دارند، مانند: غفلت، فسق، نفاق، نسيان الله، غيبت، نميمه، زنا، صله رحم، زکات، نيکى به والدين، قناعت و...
# ابوابى که اشاره به عناوين اخلاقى و عرفانى اى دارد که مربوط به عوالم پس از مرگ مى باشد: مانند: قبر، نفخ و فزع و حشر من المقابر، شدت موت، عقوبت تارک الصلات و...
# ابوابى که اشاره به عناوين اخلاقى و عرفانى اى دارد که مربوط به عوالم پس از مرگ می‌باشد: مانند: قبر، نفخ و فزع و حشر من المقابر، شدت موت، عقوبت تارک الصلات و...
# ابواب مربوط به فضيلت ماه هاى  قمرى، مانند: شعبان، رمضان، رجب و...
# ابواب مربوط به فضيلت ماه‌هاى قمرى، مانند: شعبان، رمضان، رجب و...


مؤلف اگر در نقل حکايت ها، اسمى از اشخاص را مى دانسته، به آن اشاره کرده و اگر از آن بى اطلاع بوده، با عبارت »قال  بعض الحکماء«، «حکى بعض الصالحين» و يا «روى انّ بعضهم» به حکايت يا شاهد مثال خود استناد جسته است .
مؤلف اگر در نقل حکايت‌ها، اسمى از اشخاص را مى‌دانسته، به آن اشاره کرده و اگر از آن بى اطلاع بوده، با عبارت» قال بعض الحکماء«، «حکى بعض الصالحين» و يا «روى انّ بعضهم» به حکايت يا شاهد مثال خود استناد جسته است.
اکثر ابواب کتاب، به صورت مرتب و دسته بندى شده است که در آنها مى توان چند مطلب را مشاهده نمود:
اکثر ابواب کتاب، به صورت مرتب و دسته بندى شده است که در آنها مى توان چند مطلب را مشاهده نمود:
# استفاده از آيات؛
# استفاده از آيات؛
# استفاده از کلام حضرت رسول (ص)؛
# استفاده از کلام حضرت رسول(ص)؛
# نقل سخن بزرگان و عرفا؛
# نقل سخن بزرگان و عرفا؛
# نقل حکايت هايى جهت توضيح بيشتر مطلب و شاهدِ مثال .
# نقل حکايت هايى جهت توضيح بيشتر مطلب و شاهدِ مثال.
از جمله مباحث کتاب، بحث خوف است . مؤلف، با آوردن خبرى از پيامبر(ص) بدين قرار که: «خدا ملکى را خلق کرد که بالى در مشرق و بالى در مغرب دارد، سر او زير عرش الهى، دو پايش زير زمين هفتم و به تعداد مخلوقات الهى، پر دارد. هنگامى که مرد يا زنى از امت من بر من صلوات بفرستد، خدا اين ملک را امر مى کند که در دريايى از نور در تحت عرش الهى فرو رود سپس خارج گردد و بالش را در آن حرکت مى دهد، سپس از هر پرى قطره اى  مى چکد، سپس خدا از هر قطره ملکى را خلق مى کند که براى اين شخص تا روز قيامت طلب استغفار مى کنند».
از جمله مباحث کتاب، بحث خوف است. مؤلف، با آوردن خبرى از پيامبر(ص) بدين قرار که: «خدا ملکى را خلق کرد که بالى در مشرق و بالى در مغرب دارد، سر او زير عرش الهى، دو پايش زير زمين هفتم و به تعداد مخلوقات الهى، پر دارد. هنگامى که مرد يا زنى از امت من بر من صلوات بفرستد، خدا اين ملک را امر مى کند که در دريايى از نور در تحت عرش الهى فرو رود سپس خارج گردد و بالش را در آن حرکت می‌دهد، سپس از هر پرى قطره‌اى مى چکد، سپس خدا از هر قطره ملکى را خلق مى کند که براى اين شخص تا روز قيامت طلب استغفار مى کنند».
در ادامه اين حديث، آورده که بعضى از حکماء گفته اند: «سلامت جسم، در قلت طعام و سلامت روح، در قلت گناه و سلامت دين، در صلوات فرستادن بر خير الانام، حضرت محمد(ص) است».
در ادامه اين حديث، آورده که بعضى از حکماء گفته‌اند: «سلامت جسم، در قلت طعام و سلامت روح، در قلت گناه و سلامت دين، در صلوات فرستادن بر خير الانام، حضرت محمد(ص) است».
وى در ادامه بحث خوف، اين آيه را ذکر مى کند:{{متن قرآن|يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله|سوره=حشر|آیه=18}}، بعد مى گويد: «يعنى از خدا خشيت داشته باشيد«، سپس اين آيه را آورده: {{متن قرآن|و لتنظر نفس ما قدمت لغد|سوره=حشر|آیه=18}}
وى در ادامه بحث خوف، اين آيه را ذکر مى کند:{{متن قرآن|يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله|سوره=حشر|آیه=18}}، بعد می‌گوید: «يعنى از خدا خشيت داشته باشيد«، سپس اين آيه را آورده: {{متن قرآن|و لتنظر نفس ما قدمت لغد|سوره=حشر|آیه=18}}
و مى گويد: «يعنى انسان بايد براى روز قيامت عمل کند و معناى آن اين است که صدقه بدهيد و فرمان خدا را اطاعت کنيد تا در روز قيامت، پاداش الهى را بيابيد»، سپس اين آيه را آورده: {{متن قرآن|و اتقو الله ان الله خبير بما تعملون|سوره=حشر|آیه=18}}
و می‌گوید: «يعنى انسان بايد براى روز قيامت عمل کند و معناى آن اين است که صدقه بدهيد و فرمان خدا را اطاعت کنيد تا در روز قيامت، پاداش الهى را بيابيد»، سپس اين آيه را آورده: {{متن قرآن|و اتقو الله ان الله خبير بما تعملون|سوره=حشر|آیه=18}}  
و در ادامه، ذکر مى کند که خدا آگاه به خير و شر است، پس ملائکه، آسمان، زمين، شب و روز، همه در روز قيامت شهادت مى دهند به آنچه که ابن آدم از خير و شر عمل کرده است حتى جوارحش شهادت مى دهند.
و در ادامه، ذکر مى کند که خدا آگاه به خير و شر است، پس ملائکه، آسمان، زمين، شب و روز، همه در روز قيامت شهادت می‌دهند به آنچه که ابن آدم از خير و شر عمل کرده است حتى جوارحش شهادت می‌دهند.
زمين براى مؤمن شهادت مى دهد و مى گويد: بر من نماز گذارده، روزه گرفته، حج رفته، پس مؤمن شاد مى شود و عليه کافر شهادت مى دهد و مى گويد: بر روى من به خدا شرک ورزيد، زنا کرد، شراب خورد، اکل به حرام نمود.
زمين براى مؤمن شهادت می‌دهد و می‌گوید: بر من نماز گذارده، روزه گرفته، حج رفته، پس مؤمن شاد می‌شود و عليه کافر شهادت می‌دهد و می‌گوید: بر روى من به خدا شرک ورزيد، زنا کرد، شراب خورد، اکل به حرام نمود.
مؤلف سپس ادامه مى دهد که مؤمن کسى است که با تمام جوارحش از خدا بترسد؛ چنان که ابوليث فقيه مى گويد:»علامت  خوف الهى در هفت چيز ظاهر مى شود: اول، در زبان که آن را از کذب و غيبت و نميمه و تهمت و کلام نامربوط، بازمى دارد و آن را مشغول ذکر الهى، تلاوت قرآن و مذاکره علم قرار مى دهد.
مؤلف سپس ادامه می‌دهد که مؤمن کسى است که با تمام جوارحش از خدا بترسد؛ چنان که ابوليث فقيه می‌گوید:» علامت خوف الهى در هفت چيز ظاهر می‌شود: اول، در زبان که آن را از کذب و غيبت و نميمه و تهمت و کلام نامربوط، بازمى دارد و آن را مشغول ذکر الهى، تلاوت قرآن و مذاکره علم قرار می‌دهد.
دوم، قلبش که دشمنى، تهمت و حسادت نسبت به برادران را از آن خارج مى کند، زيرا حسد، حسنات را محو مى کند؛ چنان که پيامبر فرمودند: «حسد، حسنات را مى خورد، همان طور که آتش، هيزم را». حسد از امراض بزرگ در قلوب است و امراض قلوب جز با علم و عمل مداوا نمى شود.
دوم، قلبش که دشمنى، تهمت و حسادت نسبت به برادران را از آن خارج مى کند، زيرا حسد، حسنات را محو مى کند؛ چنان که پيامبر فرمودند: «حسد، حسنات را مى خورد، همان طور که آتش، هيزم را». حسد از امراض بزرگ در قلوب است و امراض قلوب جز با علم و عمل مداوا نمی‌شود.
سوم، نگاهش که آن را به هيچ حرامى از مشروبات و مأکولات و ملبوسات و غير آن نمى افکند و نيز راغبانه به دنيا نمى نگرد، بلکه عبرت گيرانه به آن نگاه مى کند و به آنچه براى او حلال نيست نظر نمى نمايد؛ چنان که رسول (ص) مى فرمايد: کسى که دو چشم خود را از حرام پر کند خدا در روز قيامت دو ديده او را از آتش آکنده مى سازد». مؤلف، سخن ابوليث را در مورد علامت خوف در ساير اعضا پيگيرى مى کند و اين بحث را با ذکر حکاياتى در مورد خوف حضرت داود و حضرت ابراهيم(ع) به پايان مى برد.
سوم، نگاهش که آن را به هيچ حرامى از مشروبات و مأکولات و ملبوسات و غير آن نمى افکند و نيز راغبانه به دنيا نمى نگرد، بلکه عبرت گيرانه به آن نگاه مى کند و به آنچه براى او حلال نيست نظر نمى نمايد؛ چنان که رسول(ص) می‌فرمايد: کسى که دو چشم خود را از حرام پر کند خدا در روز قيامت دو ديده او را از آتش آکنده مى سازد». مؤلف، سخن ابوليث را در مورد علامت خوف در ساير اعضا پيگيرى مى کند و اين بحث را با ذکر حکاياتى در مورد خوف حضرت داود و حضرت ابراهيم(ع) به پايان می‌برد.
از جمله مباحث کتاب، مطلبى است که در باب 19 تحت عنوان «عقوبت شارب الخمر» آمده . مؤلف پس از ذکر آيه {{متن قرآن|يسئلونک عن الخمر|سوره=بقره|آیه=۹۱۲}}، مطلبى را ذکر مى کند که نشان از صداقت و عدم کتمان بعضى از واقعيات توسط وى، حتى بر ضد خلفا دارد؛ مثلا در اين باب، پس از ذکر اين نکته که با وجود تحريم شراب خوارى و ابلاغ آن توسط رسول اکرم (ص)، افرادى با حالت مستى به نماز مى ايستادند و خداوند با فرستادن فرمان ديگر آنان را از اين عمل زشت نهى فرمود، مى نويسد: عمر بن خطاب شراب خورد و در حالت مستى با استخوان شتر فرق سر عبدالرحمن بن عوف را شکافت، سپس نشست و بر کشته هاى  بدر نوحه سرايى نمود. خبر به رسول خدا(ص) رسيد، حضرت خشمگين شدند و درحالى که عبايشان روى زمين کشيده مى شد، نزد عمر آمدند و با وسيله اى  که در دست مبارکشان بود بر سر عمر کوبيدند. عمر فرياد زد از خشم خدا و رسول، به خدا پناه مى برم ...
از جمله مباحث کتاب، مطلبى است که در باب 19 تحت عنوان «عقوبت شارب الخمر» آمده. مؤلف پس از ذکر آيه {{متن قرآن|يسئلونک عن الخمر|سوره=بقره|آیه=۹۱۲}}، مطلبى را ذکر مى کند که نشان از صداقت و عدم کتمان بعضى از واقعيات توسط وى، حتى بر ضد خلفا دارد؛ مثلاًدر اين باب، پس از ذکر اين نکته که با وجود تحريم شراب خوارى و ابلاغ آن توسط رسول اکرم(ص)، افرادى با حالت مستى به نماز مى ايستادند و خداوند با فرستادن فرمان ديگر آنان را از اين عمل زشت نهى فرمود، می‌نويسد: عمر بن خطاب شراب خورد و در حالت مستى با استخوان شتر فرق سر عبدالرحمن بن عوف را شکافت، سپس نشست و بر کشته‌هاى بدر نوحه سرايى نمود. خبر به رسول خدا(ص) رسيد، حضرت خشمگين شدند و درحالى که عبايشان روى زمين کشيده می‌شد، نزد عمر آمدند و با وسيله‌اى که در دست مبارکشان بود بر سر عمر کوبيدند. عمر فرياد زد از خشم خدا و رسول، به خدا پناه مى برم...


== وضعيت کتاب ==  
== وضعيت کتاب ==  
   
   
پاورقى هاى  کتاب، مربوط به ارجاع آيات و روايات و توضيح معناى بضعى از واژگان و مطالب کتاب مى باشد.
پاورقی‌های کتاب، مربوط به ارجاع آيات و روايات و توضيح معناى بضعى از واژگان و مطالب کتاب می‌باشد.
فهرست مطالب کتاب، در پايان آن قيد شده است .
فهرست مطالب کتاب، در پايان آن قيد شده است.


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
== منابع مقاله ==  
== منابع مقاله ==  
متن و مقدمه کتاب .
متن و مقدمه کتاب.
 
 
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]
 
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
 
[[رده:تصوف و عرفان]]
 
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
 
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان قرن 1 – 6]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۲۴

مکاشفة القلوب المقرب إلى علام الغيوب، اثر ابوحامد غزالى (504ق) است که به زبان عربى پيرامون برخى از موضوعات اخلاقى و عرفانى برگرفته از آيات و روايات، نوشته شده است.

‏مکاشفة القلوب المقرِّب إلی عَلّام الغُیوب
مكاشفة القلوب المقرب إلی علام الغيوب
پدیدآورانغزالی، محمد بن محمد (نویسنده) حلبي، عبدالمجيد طعمه(مصحح)
ناشردار المعرفة
مکان نشرلبنان - بيروت
سال نشر1351 ش
موضوع۱.اخلاق اسلامی - متون قديمی تا قرن 14 ۲.تصوف - ۳.عرفان
زبانعربی
کد کنگره
‏BP‎‏282‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏4‎‏م‎‏7
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب با معرفى مؤلف آغاز گرديده و در ادامه، مقدمه‌اى از محقق کتاب ذکر شده و سپس طى 111 باب به مطالب اخلاقى و عرفانى در موضوعات پراکنده اشاره شده است. روش مؤلف بر اين بوده که در هر باب با آوردن آيه و روايتى به بحث ادامه داده و از قول حکماء و بزرگان، با عبارت «قال بعض الحکماء» استفاده کرده و در هر بابى اگر مى خواسته حکايتى را به عنوان شاهد مثال و توضيح مطلب ذکر کند، ابتدا لفظ «حکى» يا «حکاية» را ذکر نموده و سپس داستان و حکايت را آورده است. اکثر ابواب کتاب از 3 يا 4 صفحه تجاوز نمى کند و همه آنها داراى يکدستى در حجم مطالب است.

گزارش محتوا

در ابتدا، شرح حالى از مؤلف کتاب، ابوحامد غزالى، ذکر شده است و در آن به معرفى آثار، اساتيد و شاگردان وى پرداخته شده است. در ادامه، مقدمه‌اى از محقق کتاب، آقاى عبدالمجيد طعمه حلبى آورده شده است که حاکى از اين است که کتاب «مکاشفة القلوب المقرب الى علام الغيوب» اثر غزالى را مختصر نموده و نام آن را «مکاشفة القلوب» نهاده است. سپس اصل کتاب با باب اول به نام» فى بيان الخوف «آغاز می‌گردد و با باب 111 به نام «فى وفات النبى(ص)» خاتمه مى يابد. مؤلف، پس از نام حضرت على(ع)، عبارت «کرم الله وجهه» و بعد از اسم خلفا عبارت «رضى‌الله‌عنه» را ذکر نموده است.

  1. ابواب کتاب را مى توان به چند دسته زير تقسيم نمود:
  2. ابوابى که اشاره به مراتب عرفانى دارند، مانند: خوف، صبر، توبه، محبت، عشق و...
  3. ابوابى که اشاره به رذائل و فضائل اخلاقى و کردارهاى شايسته و ناشايسته دارند، مانند: غفلت، فسق، نفاق، نسيان الله، غيبت، نميمه، زنا، صله رحم، زکات، نيکى به والدين، قناعت و...
  4. ابوابى که اشاره به عناوين اخلاقى و عرفانى اى دارد که مربوط به عوالم پس از مرگ می‌باشد: مانند: قبر، نفخ و فزع و حشر من المقابر، شدت موت، عقوبت تارک الصلات و...
  5. ابواب مربوط به فضيلت ماه‌هاى قمرى، مانند: شعبان، رمضان، رجب و...

مؤلف اگر در نقل حکايت‌ها، اسمى از اشخاص را مى‌دانسته، به آن اشاره کرده و اگر از آن بى اطلاع بوده، با عبارت» قال بعض الحکماء«، «حکى بعض الصالحين» و يا «روى انّ بعضهم» به حکايت يا شاهد مثال خود استناد جسته است. اکثر ابواب کتاب، به صورت مرتب و دسته بندى شده است که در آنها مى توان چند مطلب را مشاهده نمود:

  1. استفاده از آيات؛
  2. استفاده از کلام حضرت رسول(ص)؛
  3. نقل سخن بزرگان و عرفا؛
  4. نقل حکايت هايى جهت توضيح بيشتر مطلب و شاهدِ مثال.

از جمله مباحث کتاب، بحث خوف است. مؤلف، با آوردن خبرى از پيامبر(ص) بدين قرار که: «خدا ملکى را خلق کرد که بالى در مشرق و بالى در مغرب دارد، سر او زير عرش الهى، دو پايش زير زمين هفتم و به تعداد مخلوقات الهى، پر دارد. هنگامى که مرد يا زنى از امت من بر من صلوات بفرستد، خدا اين ملک را امر مى کند که در دريايى از نور در تحت عرش الهى فرو رود سپس خارج گردد و بالش را در آن حرکت می‌دهد، سپس از هر پرى قطره‌اى مى چکد، سپس خدا از هر قطره ملکى را خلق مى کند که براى اين شخص تا روز قيامت طلب استغفار مى کنند». در ادامه اين حديث، آورده که بعضى از حکماء گفته‌اند: «سلامت جسم، در قلت طعام و سلامت روح، در قلت گناه و سلامت دين، در صلوات فرستادن بر خير الانام، حضرت محمد(ص) است». وى در ادامه بحث خوف، اين آيه را ذکر مى کند:  يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله [حشر–18]   ، بعد می‌گوید: «يعنى از خدا خشيت داشته باشيد«، سپس اين آيه را آورده:   و لتنظر نفس ما قدمت لغد [حشر–18]  

و می‌گوید: «يعنى انسان بايد براى روز قيامت عمل کند و معناى آن اين است که صدقه بدهيد و فرمان خدا را اطاعت کنيد تا در روز قيامت، پاداش الهى را بيابيد»، سپس اين آيه را آورده:   و اتقو الله ان الله خبير بما تعملون [حشر–18]  

و در ادامه، ذکر مى کند که خدا آگاه به خير و شر است، پس ملائکه، آسمان، زمين، شب و روز، همه در روز قيامت شهادت می‌دهند به آنچه که ابن آدم از خير و شر عمل کرده است حتى جوارحش شهادت می‌دهند. زمين براى مؤمن شهادت می‌دهد و می‌گوید: بر من نماز گذارده، روزه گرفته، حج رفته، پس مؤمن شاد می‌شود و عليه کافر شهادت می‌دهد و می‌گوید: بر روى من به خدا شرک ورزيد، زنا کرد، شراب خورد، اکل به حرام نمود. مؤلف سپس ادامه می‌دهد که مؤمن کسى است که با تمام جوارحش از خدا بترسد؛ چنان که ابوليث فقيه می‌گوید:» علامت خوف الهى در هفت چيز ظاهر می‌شود: اول، در زبان که آن را از کذب و غيبت و نميمه و تهمت و کلام نامربوط، بازمى دارد و آن را مشغول ذکر الهى، تلاوت قرآن و مذاکره علم قرار می‌دهد. دوم، قلبش که دشمنى، تهمت و حسادت نسبت به برادران را از آن خارج مى کند، زيرا حسد، حسنات را محو مى کند؛ چنان که پيامبر فرمودند: «حسد، حسنات را مى خورد، همان طور که آتش، هيزم را». حسد از امراض بزرگ در قلوب است و امراض قلوب جز با علم و عمل مداوا نمی‌شود. سوم، نگاهش که آن را به هيچ حرامى از مشروبات و مأکولات و ملبوسات و غير آن نمى افکند و نيز راغبانه به دنيا نمى نگرد، بلکه عبرت گيرانه به آن نگاه مى کند و به آنچه براى او حلال نيست نظر نمى نمايد؛ چنان که رسول(ص) می‌فرمايد: کسى که دو چشم خود را از حرام پر کند خدا در روز قيامت دو ديده او را از آتش آکنده مى سازد». مؤلف، سخن ابوليث را در مورد علامت خوف در ساير اعضا پيگيرى مى کند و اين بحث را با ذکر حکاياتى در مورد خوف حضرت داود و حضرت ابراهيم(ع) به پايان می‌برد. از جمله مباحث کتاب، مطلبى است که در باب 19 تحت عنوان «عقوبت شارب الخمر» آمده. مؤلف پس از ذکر آيه   يسئلونک عن الخمر [بقره–۹۱۲]   ، مطلبى را ذکر مى کند که نشان از صداقت و عدم کتمان بعضى از واقعيات توسط وى، حتى بر ضد خلفا دارد؛ مثلاًدر اين باب، پس از ذکر اين نکته که با وجود تحريم شراب خوارى و ابلاغ آن توسط رسول اکرم(ص)، افرادى با حالت مستى به نماز مى ايستادند و خداوند با فرستادن فرمان ديگر آنان را از اين عمل زشت نهى فرمود، می‌نويسد: عمر بن خطاب شراب خورد و در حالت مستى با استخوان شتر فرق سر عبدالرحمن بن عوف را شکافت، سپس نشست و بر کشته‌هاى بدر نوحه سرايى نمود. خبر به رسول خدا(ص) رسيد، حضرت خشمگين شدند و درحالى که عبايشان روى زمين کشيده می‌شد، نزد عمر آمدند و با وسيله‌اى که در دست مبارکشان بود بر سر عمر کوبيدند. عمر فرياد زد از خشم خدا و رسول، به خدا پناه مى برم...

وضعيت کتاب

پاورقی‌های کتاب، مربوط به ارجاع آيات و روايات و توضيح معناى بضعى از واژگان و مطالب کتاب می‌باشد. فهرست مطالب کتاب، در پايان آن قيد شده است.

پانويس

منابع مقاله

متن و مقدمه کتاب.


وابسته‌ها