شیخ کبیر، محمدحسن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'صاحب جواهر' به 'صاحب جواهر ') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:بهمن (99)' به '') |
||
(۴۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR09165.jpg|بندانگشتی|شیخ کبیر، محمدحسن]] | [[پرونده:NUR09165.jpg|بندانگشتی|شیخ کبیر، محمدحسن]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |شیخ کبیر، محمدحسن | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | بار فروش، محمدحسن بن صفر علی | ||
مازندرانی، | مازندرانی، محمدحسن بن صفر علی | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |ملا صفرعلى لاهیجى قزوینى | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |حدود 1240ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |قزوین | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1305 ش یا 1345 ق یا 1927 م | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |[[برغانی قزوینی حایری، محمدصالح|شیخ محمدصالح برغانى حائرى]] | ||
[[محمدتقی برغانی|شهید برغانى]] | |||
پدرش [[صفرعلى لاهيجى قزوينى|صفرعلى لاهیجى قزوینى]] | |||
[[اردکانی، محمدحسین|فاضل اردکانى]] | |||
[[شفتی بیدآبادی، سید محمدباقر|سید محمدباقر شفتى]] | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[تعليقة شريفة علی فرائد الأصول|تعلیقة شریفة علی فرائد الأصول]] | ||
[[ | [[نتیجة المقال في علم الرجال|نتیجة المقال فی علم الرجال]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE09165AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''محمدحسن بارفروشى''' (حدود 1240-1345ق)، مشهور به شیخ کبیر، فقیه، از مراجع و علمای مازندران | |||
== ولادت == | |||
فرزند ملا [[صفرعلى لاهيجى قزوينى|صفرعلى لاهیجى قزوینى]] از فلاسفه بزرگ و مشهور قزوین بود. وى در حدود 1240ق در قزوین دیده به جهان گشود. | |||
از همان دوران | == تحصیلات == | ||
پدر بزرگوارش، در تربیت وى، جدیت وافر به خرج داد و از همان دوران طفولیت او را با مکتب اهلبیت(ع) آشنا ساخت و عشق به حق را در قلبش روشن ساخت. | |||
از همان دوران کودکى به سوى تحصیل معارف و علوم اسلامى گام برداشت. تحصیلات مقدماتى چون ادبیات و منطق و غیره را در حضور اساتید بزرگوار قزوین فراگرفت. آنگاه براى کسب فقه و اصول، در محضر فقهاى عالیقدر [[برغانی قزوینی حایری، محمدصالح|شیخ محمدصالح برغانى حائرى]] و برادر گرانقدرش [[محمدتقی برغانی|شهید برغانى]] حاضر شد و سطوح عالى فقه و اصول را فراگرفت. همچنین فلسفه و عرفان الهى را در محضر پدر والامقامش آموخت. | |||
پس از استفاده از بزرگان قزوین جهت نیل به مقامات عالى علمى، راه عتبات عالیات را در پیش گرفت و وارد شهر مقدس کربلا شد. | |||
در مدت اقامت در عراق در حوزههاى علمى کربلا و نجف اشرف در محفل علمى شخصیتهاى بزرگ شیعه حضرات آیات عظام مولى [[محمدتقى هروى اصفهانى]]، [[صاحب جواهر، محمدحسن|شیخ محمدحسن صاحب جواهر]]، [[اردکانی، محمدحسین|فاضل اردکانى]]، [[شفتی بیدآبادی، سید محمدباقر|سید محمدباقر شفتى]]، شیخ [[حسن برغانى حائرى]] و علماى دیگر شرکت جست و متواضعانه زانوى ادب برزمین زد و در رشتههاى مختلف علوم اسلامى چون فقه، اصول، رجال، کلام و تفسیر بهرههاى مختلف برد و به مقام رفیع اجتهاد دست یافت. وى از اساتید و علما و فقهاى صاحب نام به اخذ اجازه اجتهاد و روایت مفتخر گردیده و در ردیف مجتهدین محقق و علماى کامل قرار گرفت. | |||
ایشان پیکرى از زهد و تقوا و داراى نبوغ و استعداد سرشار علمى بود و به زودى مورد توجه فرزانگان و بزرگان علمى عراق قرار گرفت و خود از مشایخ روایى شیعه گشت. وى همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجمنگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. بزرگانى چون آیتالله مرعشى نجفى به دریافت اجازه از ایشان مفتخر گردیدهاند. | |||
وى پس از رسیدن به مقام رفیع اجتهاد، جهت اقامه وظایف دینى و خدمت به مؤمنین، راهى قزوین شد و پس از مدتى کوتاه، دست به هجرتى دیگر زده و عازم شهر بابل گردید و پس از ورود به بابل از سوى مردم شریف آن سامان مورد استقبال شایانى قرار گرفت. | |||
او که از اعاظم فقها و اکابر مجتهدین و عالمى کامل و آیتى از زهد و تواضع و تقوا بوده در اکثر محافل علمى ایران و نجف اشرف آوازهاش پیچیده بود. ایشان زعامت و مرجعیت خطه سرسبز مازندران و بویژه بابل را به عهده داشت و حلاّل مشکلات دینى و اجتماعى مردم بود و از طرف دیگر با تکیه بر کرسى تدریس روحانیون و فضلاى منطقه را تحت پوشش گرفته و شاگردان زیادى را از چشمه فیاض علم و معنویت خود سیراب ساخت. | |||
شیخ کبیر پس از فوت فقیه بزرگ [[ملا محمد مقدس اشرفى]] به احترام آن مدتى از قبول اقامه جماعت در مسجد جامع بابل امتناع مىفرمود و آنرا به ملا محمدعلى فرزند ملا محمد اشرفى واگذار فرمودند، تا اینکه وى نیز از دنیا رفت و شیخ کبیر امامت مسجد جامع را پذیرا شدند. | |||
وى عارفى واصل و خود ساخته و مجسمهاى از تقوا و اخلاص و از شیفتگان و دلدادگان خاندان عصمت و طهارت(ع) بودند، در عین احراز مقام مرجعیت، از ساختن جامعه و تهذیب نفوس مستعدّه و ترویج تقوا و پرهیزگارى و احکام متعالى شرع مقدس اسلام غافل نبود و ضمن اقامه جماعت، شیفتگان معرفت و مشتاقان معارف و تشنگان حقیقت را از چشمه جوشان خود سیراب مىساخت. | |||
نفس گرم و بیانات بلیغ و شیوا و دلنشین آن راد مرد علم و تقوا در مسجد جامع، هر شنوندهاى را مجذوب خود مىساخت و مؤمنین را از هر سوى، به آنجا مىکشاند بطورى که بسیارى از اوقات حیاط و خیابانهاى اطراف مسجد، مملو از جمعیت مىگردید. | |||
از | او بخاطر حسن معاشرت و سیره عالى و برخوردارى از فضایل و ملکات اخلاقى و مقامات معنوى، مورد ارادت و محبت عامه مردم مازندران حتى اقلیتهاى مذهبى قرار داشت و بیت ایشان همواره محل رفتوآمد مردم و پناهگاه افرادى بود که مشکلات مختلف رنج مىبردند و براى رفع آن، از وجود مبارکش استمداد میکردند و بطورىکه در سفرنامه ناصرالدین شاه آمده، وى نیز در سفر به بابل، به محضر آن بزرگوار شرفیاب گردیده و عرض ادب نمود. | ||
از امتیازات علامه شیخ کبیر، تبحر و تسلط بر رشتههاى مختلف علمى بود و با بهرهبردارى از همین مهارتها بود که آثار و تألیفات گرانقدرى از خود به یادگار نهادند. | |||
وى از مفاخر عالم اسلام مىباشد، همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجمنگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. کتابها و آثار وى منحصر در رشته خاصى نمىباشد و موضوعات مختلف علمى را دربر مىگیرد. | |||
== | == وفات == | ||
سرانجام آن زعیم عالیقدر و مجتهد فرهیخته، پس از عمرى با برکت و سرشار از معنویت و خدمت که بیش از یک قرن بوده است، در ماه شوّال سال 1345ق دار فانى را وداع گفته و به دیار معبود شتافت. پیکر مطهرش با حضور دستجات مختلف عزادارى و سینهزنى و با حضور علماى اعلام و حتى اقلیتهاى مذهبى منطقه، با شکوه خاصّى تشییع و در مسجد محدثین بابل در کنار مقبره عالم بر جسته مولى [[محمد نصیر]] مدفون گردید. | |||
== آثار== | |||
# نتیجة المقال فى علم الدرایة والرجال. | |||
# تعلیقة شریفة على فرائد الاصول. | |||
# سراج الامة. | |||
# حدیقة العارفین. | |||
# حدیقة الشیعة فى الاخلاق. | |||
# تمیم الدُّرة فى صلوة الجمعة. | |||
# صراط النجاة. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[تعليقة شريفة علی فرائد الأصول]] | |||
[[نتیجة المقال في علم الرجال]] | |||
[[نتیجة المقال في علم الرجال]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۴
نام | شیخ کبیر، محمدحسن |
---|---|
نامهای دیگر | بار فروش، محمدحسن بن صفر علی
مازندرانی، محمدحسن بن صفر علی |
نام پدر | ملا صفرعلى لاهیجى قزوینى |
متولد | حدود 1240ق |
محل تولد | قزوین |
رحلت | 1305 ش یا 1345 ق یا 1927 م |
اساتید | شیخ محمدصالح برغانى حائرى
پدرش صفرعلى لاهیجى قزوینى |
برخی آثار | تعلیقة شریفة علی فرائد الأصول |
کد مؤلف | AUTHORCODE09165AUTHORCODE |
محمدحسن بارفروشى (حدود 1240-1345ق)، مشهور به شیخ کبیر، فقیه، از مراجع و علمای مازندران
ولادت
فرزند ملا صفرعلى لاهیجى قزوینى از فلاسفه بزرگ و مشهور قزوین بود. وى در حدود 1240ق در قزوین دیده به جهان گشود.
تحصیلات
پدر بزرگوارش، در تربیت وى، جدیت وافر به خرج داد و از همان دوران طفولیت او را با مکتب اهلبیت(ع) آشنا ساخت و عشق به حق را در قلبش روشن ساخت.
از همان دوران کودکى به سوى تحصیل معارف و علوم اسلامى گام برداشت. تحصیلات مقدماتى چون ادبیات و منطق و غیره را در حضور اساتید بزرگوار قزوین فراگرفت. آنگاه براى کسب فقه و اصول، در محضر فقهاى عالیقدر شیخ محمدصالح برغانى حائرى و برادر گرانقدرش شهید برغانى حاضر شد و سطوح عالى فقه و اصول را فراگرفت. همچنین فلسفه و عرفان الهى را در محضر پدر والامقامش آموخت.
پس از استفاده از بزرگان قزوین جهت نیل به مقامات عالى علمى، راه عتبات عالیات را در پیش گرفت و وارد شهر مقدس کربلا شد.
در مدت اقامت در عراق در حوزههاى علمى کربلا و نجف اشرف در محفل علمى شخصیتهاى بزرگ شیعه حضرات آیات عظام مولى محمدتقى هروى اصفهانى، شیخ محمدحسن صاحب جواهر، فاضل اردکانى، سید محمدباقر شفتى، شیخ حسن برغانى حائرى و علماى دیگر شرکت جست و متواضعانه زانوى ادب برزمین زد و در رشتههاى مختلف علوم اسلامى چون فقه، اصول، رجال، کلام و تفسیر بهرههاى مختلف برد و به مقام رفیع اجتهاد دست یافت. وى از اساتید و علما و فقهاى صاحب نام به اخذ اجازه اجتهاد و روایت مفتخر گردیده و در ردیف مجتهدین محقق و علماى کامل قرار گرفت.
ایشان پیکرى از زهد و تقوا و داراى نبوغ و استعداد سرشار علمى بود و به زودى مورد توجه فرزانگان و بزرگان علمى عراق قرار گرفت و خود از مشایخ روایى شیعه گشت. وى همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجمنگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. بزرگانى چون آیتالله مرعشى نجفى به دریافت اجازه از ایشان مفتخر گردیدهاند.
وى پس از رسیدن به مقام رفیع اجتهاد، جهت اقامه وظایف دینى و خدمت به مؤمنین، راهى قزوین شد و پس از مدتى کوتاه، دست به هجرتى دیگر زده و عازم شهر بابل گردید و پس از ورود به بابل از سوى مردم شریف آن سامان مورد استقبال شایانى قرار گرفت.
او که از اعاظم فقها و اکابر مجتهدین و عالمى کامل و آیتى از زهد و تواضع و تقوا بوده در اکثر محافل علمى ایران و نجف اشرف آوازهاش پیچیده بود. ایشان زعامت و مرجعیت خطه سرسبز مازندران و بویژه بابل را به عهده داشت و حلاّل مشکلات دینى و اجتماعى مردم بود و از طرف دیگر با تکیه بر کرسى تدریس روحانیون و فضلاى منطقه را تحت پوشش گرفته و شاگردان زیادى را از چشمه فیاض علم و معنویت خود سیراب ساخت.
شیخ کبیر پس از فوت فقیه بزرگ ملا محمد مقدس اشرفى به احترام آن مدتى از قبول اقامه جماعت در مسجد جامع بابل امتناع مىفرمود و آنرا به ملا محمدعلى فرزند ملا محمد اشرفى واگذار فرمودند، تا اینکه وى نیز از دنیا رفت و شیخ کبیر امامت مسجد جامع را پذیرا شدند.
وى عارفى واصل و خود ساخته و مجسمهاى از تقوا و اخلاص و از شیفتگان و دلدادگان خاندان عصمت و طهارت(ع) بودند، در عین احراز مقام مرجعیت، از ساختن جامعه و تهذیب نفوس مستعدّه و ترویج تقوا و پرهیزگارى و احکام متعالى شرع مقدس اسلام غافل نبود و ضمن اقامه جماعت، شیفتگان معرفت و مشتاقان معارف و تشنگان حقیقت را از چشمه جوشان خود سیراب مىساخت.
نفس گرم و بیانات بلیغ و شیوا و دلنشین آن راد مرد علم و تقوا در مسجد جامع، هر شنوندهاى را مجذوب خود مىساخت و مؤمنین را از هر سوى، به آنجا مىکشاند بطورى که بسیارى از اوقات حیاط و خیابانهاى اطراف مسجد، مملو از جمعیت مىگردید.
او بخاطر حسن معاشرت و سیره عالى و برخوردارى از فضایل و ملکات اخلاقى و مقامات معنوى، مورد ارادت و محبت عامه مردم مازندران حتى اقلیتهاى مذهبى قرار داشت و بیت ایشان همواره محل رفتوآمد مردم و پناهگاه افرادى بود که مشکلات مختلف رنج مىبردند و براى رفع آن، از وجود مبارکش استمداد میکردند و بطورىکه در سفرنامه ناصرالدین شاه آمده، وى نیز در سفر به بابل، به محضر آن بزرگوار شرفیاب گردیده و عرض ادب نمود.
از امتیازات علامه شیخ کبیر، تبحر و تسلط بر رشتههاى مختلف علمى بود و با بهرهبردارى از همین مهارتها بود که آثار و تألیفات گرانقدرى از خود به یادگار نهادند.
وى از مفاخر عالم اسلام مىباشد، همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجمنگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. کتابها و آثار وى منحصر در رشته خاصى نمىباشد و موضوعات مختلف علمى را دربر مىگیرد.
وفات
سرانجام آن زعیم عالیقدر و مجتهد فرهیخته، پس از عمرى با برکت و سرشار از معنویت و خدمت که بیش از یک قرن بوده است، در ماه شوّال سال 1345ق دار فانى را وداع گفته و به دیار معبود شتافت. پیکر مطهرش با حضور دستجات مختلف عزادارى و سینهزنى و با حضور علماى اعلام و حتى اقلیتهاى مذهبى منطقه، با شکوه خاصّى تشییع و در مسجد محدثین بابل در کنار مقبره عالم بر جسته مولى محمد نصیر مدفون گردید.
آثار
- نتیجة المقال فى علم الدرایة والرجال.
- تعلیقة شریفة على فرائد الاصول.
- سراج الامة.
- حدیقة العارفین.
- حدیقة الشیعة فى الاخلاق.
- تمیم الدُّرة فى صلوة الجمعة.
- صراط النجاة.