قصص الأنبياء (نيشابوری): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'قصص الأنبياء (ابهام زدایی)' به 'قصص الأنبياء (ابهامزدایی)') |
||
(۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR11079J1.jpg | |||
| عنوان =قصص الانبیاء (ابن خلف نیشابوری) | |||
| | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | |||
[[یغمایی، حبیب]] (مصحح) | |||
| | |||
| | |||
[[نیشابوری، ابراهیم بن منصور]] ( | [[نیشابوری، ابراهیم بن منصور]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 88 /ن9ق6* | ||
| موضوع = | |||
پیامبران - سرگذشتنامه | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
قرآن - | قرآن - قصهها | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی | ||
| مکان نشر =تهران - ایران | |||
|- | | سال نشر = 1384 ش | ||
| | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE16610AUTOMATIONCODE، AUTOMATIONCODE11079AUTOMATIONCODE | ||
| | | چاپ =4 | ||
|- | | شابک =964-445-395-6 | ||
| | | تعداد جلد =1 | ||
| | | کتابخانۀ دیجیتال نور =11079 | ||
| | | کتابخوان همراه نور =11079 | ||
|کد | | کد پدیدآور = | ||
| | | پس از = | ||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر|قصص الأنبياء (ابهامزدایی)}} | |||
'''قصص الانبياء''' اثر ابواسحاق ابراهيم بن منصور بن خلف النيشابورى در قرن 5ق به تصحيح [[یغمایی، حبیب|حبيب يغمايى]] به زبان فارسى میباشد. | |||
در اوايل دوره بيست ساله قبل از شهريور 1320 و اگر دقيقتر گفته شود پيش از سال 1310ش و پيش از آنكه کتابهاى تاريخ و جغرافى دبستانى «وزارتى» تألیف شود و انتشار يابد، علاوه بردرس تاريخ، درسى ديگر به نام «تاريخ انبياء» ظاهرا در سالهاى چهارم و پنجم و ششم ابتدايى تدريس میشد و دانش آموزان موظف به آموختن و امتحان دادن آن بودند كه محتواى اين كتاب معمولا درباره نبوت و طبقه بندى پيامبران و ترجمه حال انبياى اولوالعزم و کتابهاى آسمانى و شرح سوانح زندگى و معجزات ايشان بود. كه از تدريس «تاريخ انبياء» در دبستانها، علاوه بر تحكيم مبانى دينى و اعتقادات مذهبى فايدهاى ديگر نيز مورد نظر بود و آن اين كه در تمام متون ادبى نظم و نثر فارسى و عربى كه در دوران تمدن اسلامى پديد آمده است، نويسندگان به اين داستانها نظر داشته و از آنها به تلويح يا تصريح ياد كرده و گاه پايه اشاره و استدلال خويش را بر روى آن نهادهاند. | |||
قصص الانبياء واجد شروط لازم براى طلاب ادبيات فارسى و رشتههاى مختلف فرهنگ اسلامى میباشد كه از اين شروط لازم مى توان دو شرط كه از همه مهمتر است نام برد يكى اين كه كتابیاست معتبر كه با اتكاء به آيات قرآنى تألیف شده است و از خرافات و قصههاى كم اعتبار و الحاقى پيراسته شده است و شرط دوم اين است كه چون اين كتاب از قديمى ترين نسخه و فصيح ترين آنان میباشد خواننده ضمن مطالعه و آگاهى بر محتوى كتاب در آشنايى با نثر فصيح و شيرين و كهن فارسى يارى مىكند. | |||
قصص الانبياء واجد شروط لازم براى طلاب ادبيات فارسى و | |||
==ساختار و گزارش محتوا== | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
مؤلف براى نوشتن درست ترين وجه حكايات خود چنين میگوید: | |||
"ياد كنيم از قصص قرآن و آنچه در آن پيوسته است از پندها و حكمتهاى لطيف و نكت و اشارات آن و ياد كردن اعتبار بدان، زيرا كه يافتيم اين قصص را معظم قرآن و بيشتر ذكر آن كه خداى تعالى... كردارهاى قوم پيشين به اين امت بگفت و آنچه بديشان رسيد از عذابهاى گوناگون، تا مومنان حذر كنند از آن، و شكر كنند در آنچه خداى تعالى مرايشان را داده است... و ما جمع كرديم اين قصصها را كه به قرآن درست، صد و شانزده قصه است". | "ياد كنيم از قصص قرآن و آنچه در آن پيوسته است از پندها و حكمتهاى لطيف و نكت و اشارات آن و ياد كردن اعتبار بدان، زيرا كه يافتيم اين قصص را معظم قرآن و بيشتر ذكر آن كه خداى تعالى... كردارهاى قوم پيشين به اين امت بگفت و آنچه بديشان رسيد از عذابهاى گوناگون، تا مومنان حذر كنند از آن، و شكر كنند در آنچه خداى تعالى مرايشان را داده است... و ما جمع كرديم اين قصصها را كه به قرآن درست، صد و شانزده قصه است". | ||
در متن كتاب نيز، همه داستان پيامبران با يادكردن آيههاى مربوط بديشان، و نقل قول محدثان و مفسران ثقه همراه است و از اين روى متنى معتبر و قابل ملاحظه مى نمايد. داراى 116 قصه است كه نام دو قصه آخر آن در فهرست مندرجات نيامده است و پس از آن قصه «جرجيس پيغامبر» نيز ظاهرا از طرف شخصى غير از | در متن كتاب نيز، همه داستان پيامبران با يادكردن آيههاى مربوط بديشان، و نقل قول محدثان و مفسران ثقه همراه است و از اين روى متنى معتبر و قابل ملاحظه مى نمايد. داراى 116 قصه است كه نام دو قصه آخر آن در فهرست مندرجات نيامده است و پس از آن قصه «جرجيس پيغامبر» نيز ظاهرا از طرف شخصى غير از مؤلف نوشته و بدان الحاق شده و بدين ترتيب قصههاى آن به 117 رسيده است. | ||
و قسمتى از اين | و قسمتى از اين قصهها مسلما نه به قرآن مربوط است و نه به قصه انبياء است مانند قصههاى خلافت ابوبكر، عمر، عثمان، و على بن ابىطالب(ع) و قصه عباس عموى پيامبر، يزيد بن معاويه و حجاج بن يوسف، كه در رديف 111 تا 116 آمده است. | ||
بعضى قصههاى ديگر نيزهست كه در قرآن كريم يا بدانها اشارتى نرفته، و يا به صورت كنايه و به اختصار تمام بدان اشاره كوچكى شده است مانند | بعضى قصههاى ديگر نيزهست كه در قرآن كريم يا بدانها اشارتى نرفته، و يا به صورت كنايه و به اختصار تمام بدان اشاره كوچكى شده است مانند حجةالوداع، اهل روم و اهل فارس، فتح مكه، عايشه و صفوان، بدر الصغرى، بنى قريظه، بنى نضير، عام حديبيه و مانند آن. | ||
به طور كلى قصههاى مربوط به امتهاى سلف تا رديف نود وچهارم است، قصه نود پنجم مربوط به «حضرت مصطفى (ص)» و باقى ديگر مربوط به حوادث زندگى آن حضرت يا وقايع بعد از رحلت او در دوران فرمانروايى خلفاى راشدين و خلفاى اموى است. | به طور كلى قصههاى مربوط به امتهاى سلف تا رديف نود وچهارم است، قصه نود پنجم مربوط به «حضرت مصطفى(ص)» و باقى ديگر مربوط به حوادث زندگى آن حضرت يا وقايع بعد از رحلت او در دوران فرمانروايى خلفاى راشدين و خلفاى اموى است. | ||
در قصههاى امم قبل از اسلام نيز گاهى سرگذشت پيغامبرى در طى چند قصه شرح داده شده است مانند داستان يوسف كه در طى سه قصه و داستان موسى كه در طى نوزده قصه آمده است. علاوه بر اين بعضى قصص در حقيقت قصه پيامبران نيست، مانند مباحث مربوط به «آغاز آتش پرستيدن» در قصه 90، اصل چهودى، اصل ترسايى، اصحاب الفيل و نظاير آن، كه با آنكه به پيامبرى خاص مربوط نيست، در جزء مباحثى است كه جاى طرح آن همين كتاب است و اطلاع بر آنها نيز به اندازه آگاهى بر داستان پيامبران مورد نياز است. | در قصههاى امم قبل از اسلام نيز گاهى سرگذشت پيغامبرى در طى چند قصه شرح داده شده است مانند داستان يوسف كه در طى سه قصه و داستان موسى كه در طى نوزده قصه آمده است. علاوه بر اين بعضى قصص در حقيقت قصه پيامبران نيست، مانند مباحث مربوط به «آغاز آتش پرستيدن» در قصه 90، اصل چهودى، اصل ترسايى، اصحاب الفيل و نظاير آن، كه با آنكه به پيامبرى خاص مربوط نيست، در جزء مباحثى است كه جاى طرح آن همين كتاب است و اطلاع بر آنها نيز به اندازه آگاهى بر داستان پيامبران مورد نياز است. | ||
بعضى | بعضى قصههاى كتاب نيز ناقص مانده است. گاه مؤلف ادعا كرده كه قصهاى را گفته يا خواهد گفت، اما آن قصه در كتاب نمىآيد. گاه نيز يك قصه خود ناقص و ناتمام است مثلاًقصه بيست و سوم (مولود اسماعيل) و قصه بيست چهارم (ذبح اسماعيل) ناقص مى نمايد و با آنكه عنوان قصه اخير به صراحت ذبح اسماعيل است، در آن فقط درباره اختلاف اعراب و يهود در مورد شخص ذبح شده بحث میشود. و در همين قصه میگوید: «بعضى گويند كه چهار ماه اسماعيل را آنجا (مكه) بود و قصه ذبح جاى ديگر گفته شده است مستوفى تر» (ص 64) اما چنين قصه در جايى گفته نشده است. قصه بيست و سوم هم از هفت سطر تجاوز نمىكند و ممكن است احتمال داد كه ناتمام مانده است و بايد قصه ذبح اسماعيل در همين جا آمده باشد كه يا مؤلف آن را نياورده (و اين احتمال بعيد است زيرا در قصه ديگر تصريح به نقل آن مىكند) و يا آنكه نسخه ناقص است و افتادگى دارد. | ||
گاه نيز در متن چنين مى نمايد كه سطرى يا بيشتر محذوف است: | گاه نيز در متن چنين مى نمايد كه سطرى يا بيشتر محذوف است: | ||
خط ۷۲: | خط ۵۹: | ||
در صفحه 285 چنين ذكر شده: | در صفحه 285 چنين ذكر شده: | ||
و به قصهها آمده است كه هفت چيز در عالم، ديوان | و به قصهها آمده است كه هفت چيز در عالم، ديوان ساختهاند... يكى گرمابه... پنجم از كوه سنگ بريدن و دو چيز ديگر ذكر نشده است. | ||
و گاهى هم جمله ناقص و ناتمام است: | و گاهى هم جمله ناقص و ناتمام است: | ||
«و بى گناهى من آنگاه معلوم شود كه از آن زنان كه در روز ضيافت زليخا دشتهايش ببريدند» (ص 111) در اينجا جمله بى آنكه متممى داشته باشد به پايان مى رسد و جملهايى ديگر غير مربوط بدان آغاز | «و بى گناهى من آنگاه معلوم شود كه از آن زنان كه در روز ضيافت زليخا دشتهايش ببريدند» (ص 111) در اينجا جمله بى آنكه متممى داشته باشد به پايان مى رسد و جملهايى ديگر غير مربوط بدان آغاز میشود. | ||
در مواردى سخت معدود نيز مشكلاتى حل نشده به نظر ميرسد كه ظاهرا منشأ آن نسخه اساس است: | در مواردى سخت معدود نيز مشكلاتى حل نشده به نظر ميرسد كه ظاهرا منشأ آن نسخه اساس است: | ||
خط ۸۲: | خط ۶۹: | ||
«نوح... نهصد و پنجاه سال... دعوت كرد... درين مدت هفتاد تن بگرويدند.» (ص 33) | «نوح... نهصد و پنجاه سال... دعوت كرد... درين مدت هفتاد تن بگرويدند.» (ص 33) | ||
اما كتاب با وجود اين نقائص جزئى و قابل اغماض. چه از لحاظ نثر و مختصات | اما كتاب با وجود اين نقائص جزئى و قابل اغماض. چه از لحاظ نثر و مختصات سبکی و قدمت تاريخ نگارش و چه از نظر ايجاز در كلام و پيراسته بودن از حشوها و زوايد بسيار قابل ملاحظه است و بسيار لغت و تركيبات نادر و استعمالهاى بديع در آن وجود دارد كه حق بود آقاى يغمايى در مقدمه كتاب بدانها اشاره ميكردند و چون اين كار انجام نيافته و قدر اين كتاب و ارزش آن از نظر دستور و سبک شناسى مجهول مانده است. | ||
همچنين كتاب حاوى نوادر لغات | همچنين كتاب حاوى نوادر لغات میباشد كه برخى از آنها از اين قبيلند: | ||
خروه خروس (پس به كوه لبنان شد و چهر مرغ بياورد: بط و طاووس و زاغ و خروه) (ص 75) | خروه خروس (پس به كوه لبنان شد و چهر مرغ بياورد: بط و طاووس و زاغ و خروه) (ص 75) | ||
گريختپاى گريز پا ( راست گفتند خداوندان تو كه او گريختپاى است) (ص 92) | گريختپاى گريز پا (راست گفتند خداوندان تو كه او گريختپاى است) (ص 92) | ||
آسمانه سقف (ص 96) | آسمانه سقف (ص 96) | ||
خط ۱۰۵: | خط ۹۲: | ||
مصحح در مقدمه | مصحح در مقدمه مینويسد: «با اهتمام و استقصائى كه بكار رفت از مؤلف اين كتاب و عصر او اطلاعى قطعى تحصيل نشد و براى طبع كتاب از تصوير در نسخه خطى كتابخانه پاريس و كتابخانه نافذپاشا در اسلامبول استفاده كردهاند». «در هنگام چاپ اين كتاب، سه نسخه ديگر ظاهرا از مؤلفين ديگر در موضوع داستانهاى پيامبران بدست افتاد كه از آنها نيز استفاده شد» و سپس آن سه نسخه را به اجمال شناساندهاند. | ||
مصحح در ذيل صفحه 15 مقدمه اين عبارت را از «فليكس تاور | مصحح در ذيل صفحه 15 مقدمه اين عبارت را از «فليكس تاور flix tauer مستشرق معروف چكوسلواكى» در وصف نسخه نافذ پاشا نقل كردهاند: «قديمترين كتاب فارسى از اين نوع، تألیف ابواسحق ابراهيم بن منصور بن خلف النيشاپورى است. پنج نسخه اين كتاب در كتابخانههاى استانبول با انشاهاى مختلف ديده میشود». | ||
فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست اعلام اشخاص، امم و قبائل و اماكن در انتهاى آن آمده است. | فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست اعلام اشخاص، امم و قبائل و اماكن در انتهاى آن آمده است. | ||
==منابع== | ==منابع مقاله== | ||
#ماهنامه راهنماى كتاب، خرداد 1341، شمارهى 30، محمد جعفر محجوب | |||
#فصلنامه دانشكدهى ادبيات و علوم انسانى دانشگاه اصفهان، دورهدوم 1361، شماره 1، سيد محمد على روضاتى | |||
#مقدمه و متن كتاب | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[قصص الأنبياء (راوندى)]] | |||
[[قصص الأنبياء (ابن كثير)]] | |||
[[قصص الأنبياء (قطب راوندي)]] | |||
[[قصص الأنبياء (جزایری)]] | |||
[[قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس]] | |||
[[لطائف قصص الأنبياء علیهمالسلام]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۲۹
قصص الانبیاء (ابن خلف نیشابوری) | |
---|---|
پدیدآوران | یغمایی، حبیب (مصحح) نیشابوری، ابراهیم بن منصور (نویسنده) |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 ش |
چاپ | 4 |
شابک | 964-445-395-6 |
موضوع | پیامبران - سرگذشتنامه قرآن - قصهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 88 /ن9ق6* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
قصص الانبياء اثر ابواسحاق ابراهيم بن منصور بن خلف النيشابورى در قرن 5ق به تصحيح حبيب يغمايى به زبان فارسى میباشد.
در اوايل دوره بيست ساله قبل از شهريور 1320 و اگر دقيقتر گفته شود پيش از سال 1310ش و پيش از آنكه کتابهاى تاريخ و جغرافى دبستانى «وزارتى» تألیف شود و انتشار يابد، علاوه بردرس تاريخ، درسى ديگر به نام «تاريخ انبياء» ظاهرا در سالهاى چهارم و پنجم و ششم ابتدايى تدريس میشد و دانش آموزان موظف به آموختن و امتحان دادن آن بودند كه محتواى اين كتاب معمولا درباره نبوت و طبقه بندى پيامبران و ترجمه حال انبياى اولوالعزم و کتابهاى آسمانى و شرح سوانح زندگى و معجزات ايشان بود. كه از تدريس «تاريخ انبياء» در دبستانها، علاوه بر تحكيم مبانى دينى و اعتقادات مذهبى فايدهاى ديگر نيز مورد نظر بود و آن اين كه در تمام متون ادبى نظم و نثر فارسى و عربى كه در دوران تمدن اسلامى پديد آمده است، نويسندگان به اين داستانها نظر داشته و از آنها به تلويح يا تصريح ياد كرده و گاه پايه اشاره و استدلال خويش را بر روى آن نهادهاند.
قصص الانبياء واجد شروط لازم براى طلاب ادبيات فارسى و رشتههاى مختلف فرهنگ اسلامى میباشد كه از اين شروط لازم مى توان دو شرط كه از همه مهمتر است نام برد يكى اين كه كتابیاست معتبر كه با اتكاء به آيات قرآنى تألیف شده است و از خرافات و قصههاى كم اعتبار و الحاقى پيراسته شده است و شرط دوم اين است كه چون اين كتاب از قديمى ترين نسخه و فصيح ترين آنان میباشد خواننده ضمن مطالعه و آگاهى بر محتوى كتاب در آشنايى با نثر فصيح و شيرين و كهن فارسى يارى مىكند.
ساختار و گزارش محتوا
مؤلف براى نوشتن درست ترين وجه حكايات خود چنين میگوید:
"ياد كنيم از قصص قرآن و آنچه در آن پيوسته است از پندها و حكمتهاى لطيف و نكت و اشارات آن و ياد كردن اعتبار بدان، زيرا كه يافتيم اين قصص را معظم قرآن و بيشتر ذكر آن كه خداى تعالى... كردارهاى قوم پيشين به اين امت بگفت و آنچه بديشان رسيد از عذابهاى گوناگون، تا مومنان حذر كنند از آن، و شكر كنند در آنچه خداى تعالى مرايشان را داده است... و ما جمع كرديم اين قصصها را كه به قرآن درست، صد و شانزده قصه است".
در متن كتاب نيز، همه داستان پيامبران با يادكردن آيههاى مربوط بديشان، و نقل قول محدثان و مفسران ثقه همراه است و از اين روى متنى معتبر و قابل ملاحظه مى نمايد. داراى 116 قصه است كه نام دو قصه آخر آن در فهرست مندرجات نيامده است و پس از آن قصه «جرجيس پيغامبر» نيز ظاهرا از طرف شخصى غير از مؤلف نوشته و بدان الحاق شده و بدين ترتيب قصههاى آن به 117 رسيده است.
و قسمتى از اين قصهها مسلما نه به قرآن مربوط است و نه به قصه انبياء است مانند قصههاى خلافت ابوبكر، عمر، عثمان، و على بن ابىطالب(ع) و قصه عباس عموى پيامبر، يزيد بن معاويه و حجاج بن يوسف، كه در رديف 111 تا 116 آمده است.
بعضى قصههاى ديگر نيزهست كه در قرآن كريم يا بدانها اشارتى نرفته، و يا به صورت كنايه و به اختصار تمام بدان اشاره كوچكى شده است مانند حجةالوداع، اهل روم و اهل فارس، فتح مكه، عايشه و صفوان، بدر الصغرى، بنى قريظه، بنى نضير، عام حديبيه و مانند آن.
به طور كلى قصههاى مربوط به امتهاى سلف تا رديف نود وچهارم است، قصه نود پنجم مربوط به «حضرت مصطفى(ص)» و باقى ديگر مربوط به حوادث زندگى آن حضرت يا وقايع بعد از رحلت او در دوران فرمانروايى خلفاى راشدين و خلفاى اموى است.
در قصههاى امم قبل از اسلام نيز گاهى سرگذشت پيغامبرى در طى چند قصه شرح داده شده است مانند داستان يوسف كه در طى سه قصه و داستان موسى كه در طى نوزده قصه آمده است. علاوه بر اين بعضى قصص در حقيقت قصه پيامبران نيست، مانند مباحث مربوط به «آغاز آتش پرستيدن» در قصه 90، اصل چهودى، اصل ترسايى، اصحاب الفيل و نظاير آن، كه با آنكه به پيامبرى خاص مربوط نيست، در جزء مباحثى است كه جاى طرح آن همين كتاب است و اطلاع بر آنها نيز به اندازه آگاهى بر داستان پيامبران مورد نياز است.
بعضى قصههاى كتاب نيز ناقص مانده است. گاه مؤلف ادعا كرده كه قصهاى را گفته يا خواهد گفت، اما آن قصه در كتاب نمىآيد. گاه نيز يك قصه خود ناقص و ناتمام است مثلاًقصه بيست و سوم (مولود اسماعيل) و قصه بيست چهارم (ذبح اسماعيل) ناقص مى نمايد و با آنكه عنوان قصه اخير به صراحت ذبح اسماعيل است، در آن فقط درباره اختلاف اعراب و يهود در مورد شخص ذبح شده بحث میشود. و در همين قصه میگوید: «بعضى گويند كه چهار ماه اسماعيل را آنجا (مكه) بود و قصه ذبح جاى ديگر گفته شده است مستوفى تر» (ص 64) اما چنين قصه در جايى گفته نشده است. قصه بيست و سوم هم از هفت سطر تجاوز نمىكند و ممكن است احتمال داد كه ناتمام مانده است و بايد قصه ذبح اسماعيل در همين جا آمده باشد كه يا مؤلف آن را نياورده (و اين احتمال بعيد است زيرا در قصه ديگر تصريح به نقل آن مىكند) و يا آنكه نسخه ناقص است و افتادگى دارد.
گاه نيز در متن چنين مى نمايد كه سطرى يا بيشتر محذوف است:
در صفحه 285 چنين ذكر شده:
و به قصهها آمده است كه هفت چيز در عالم، ديوان ساختهاند... يكى گرمابه... پنجم از كوه سنگ بريدن و دو چيز ديگر ذكر نشده است.
و گاهى هم جمله ناقص و ناتمام است:
«و بى گناهى من آنگاه معلوم شود كه از آن زنان كه در روز ضيافت زليخا دشتهايش ببريدند» (ص 111) در اينجا جمله بى آنكه متممى داشته باشد به پايان مى رسد و جملهايى ديگر غير مربوط بدان آغاز میشود.
در مواردى سخت معدود نيز مشكلاتى حل نشده به نظر ميرسد كه ظاهرا منشأ آن نسخه اساس است:
«نوح... نهصد و پنجاه سال... دعوت كرد... درين مدت هفتاد تن بگرويدند.» (ص 33)
اما كتاب با وجود اين نقائص جزئى و قابل اغماض. چه از لحاظ نثر و مختصات سبکی و قدمت تاريخ نگارش و چه از نظر ايجاز در كلام و پيراسته بودن از حشوها و زوايد بسيار قابل ملاحظه است و بسيار لغت و تركيبات نادر و استعمالهاى بديع در آن وجود دارد كه حق بود آقاى يغمايى در مقدمه كتاب بدانها اشاره ميكردند و چون اين كار انجام نيافته و قدر اين كتاب و ارزش آن از نظر دستور و سبک شناسى مجهول مانده است.
همچنين كتاب حاوى نوادر لغات میباشد كه برخى از آنها از اين قبيلند:
خروه خروس (پس به كوه لبنان شد و چهر مرغ بياورد: بط و طاووس و زاغ و خروه) (ص 75)
گريختپاى گريز پا (راست گفتند خداوندان تو كه او گريختپاى است) (ص 92)
آسمانه سقف (ص 96)
آزادى شكر و سپاس (114)
خواردن خوردن (116)
شكاليدن سگاليدن و انديشيدن (ص 89)
ريزيدن ريختن (ص 138)
و...
وضعيت كتاب
مصحح در مقدمه مینويسد: «با اهتمام و استقصائى كه بكار رفت از مؤلف اين كتاب و عصر او اطلاعى قطعى تحصيل نشد و براى طبع كتاب از تصوير در نسخه خطى كتابخانه پاريس و كتابخانه نافذپاشا در اسلامبول استفاده كردهاند». «در هنگام چاپ اين كتاب، سه نسخه ديگر ظاهرا از مؤلفين ديگر در موضوع داستانهاى پيامبران بدست افتاد كه از آنها نيز استفاده شد» و سپس آن سه نسخه را به اجمال شناساندهاند.
مصحح در ذيل صفحه 15 مقدمه اين عبارت را از «فليكس تاور flix tauer مستشرق معروف چكوسلواكى» در وصف نسخه نافذ پاشا نقل كردهاند: «قديمترين كتاب فارسى از اين نوع، تألیف ابواسحق ابراهيم بن منصور بن خلف النيشاپورى است. پنج نسخه اين كتاب در كتابخانههاى استانبول با انشاهاى مختلف ديده میشود».
فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست اعلام اشخاص، امم و قبائل و اماكن در انتهاى آن آمده است.
منابع مقاله
- ماهنامه راهنماى كتاب، خرداد 1341، شمارهى 30، محمد جعفر محجوب
- فصلنامه دانشكدهى ادبيات و علوم انسانى دانشگاه اصفهان، دورهدوم 1361، شماره 1، سيد محمد على روضاتى
- مقدمه و متن كتاب