فلسفی، محمدتقی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله')
    ({{امام سجاد علیه‌السلام}})
     
    (۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR00857.jpg|بندانگشتی|فلسفی، محمدتقی]]
    [[پرونده:NUR00857.jpg|بندانگشتی|فلسفی، محمدتقی]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|فلسفی، محمدتقی
    ! نام!! data-type="authorName" |فلسفی، محمدتقی
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'|  
    | data-type="authorOtherNames" |  
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |[[محمدرضا تنکابنى]]
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|1283 هـ.ش
    | data-type="authorbirthDate" |دهم ربیع ‏الاول سال ۱۳۲۶ق برابر با 1286ش
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |تهران
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|1377 هـ.ش یا 1418 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |جمعه ۲۷ آذر ۱۳۷۷ش یا 1418 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |[[آشتیانی، مهدی|میرزا مهدى آشتیانى]]
     
    [[عصار، سید محمدکاظم|سید کاظم عصّار]]
     
    [[میرزا طاهر تنکابنى]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[کودک از نظر وراثت و تربیت]] / نوع اثر: کتاب  / نقش: نويسنده
    | data-type="authorWritings" |[[کودک از نظر وراثت و تربیت]]
    [[بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات (ویرایش جدید)]]


    [[جوان از نظر عقل و احساسات]] / نوع اثر: کتاب  / نقش: نويسنده
    [[عزت و ذلت از دیدگاه نهج‌البلاغه]]
    |-class='articleCode'
     
    |کد مولف
    الحدیث - روایات تربیتی
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE857AUTHORCODE
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00857AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    ==ولادت==
    '''محمدتقى فلسفى''' (۱۲۸۶- ۱۳۷۷ش)، واعظ، سخنور، از شخصیتهای انقلابی قبل و بعد از انقلاب اسلامی 
     
    «حجت‌الاسلام محمدتقى فلسفى»، به سال 1286ش در تهران متولد شد.
     


    ==کسب علم و دانش==
    == ولادت ==
    به سال دهم ربیع ‏الاول سال ۱۳۲۶ق برابر با 1286ش در تهران متولد شد. پدرش، آیت‌اللَّه شیخ [[محمدرضا تنکابنى]] (متولّد ۱۲۸۲-1385ق.) از مجتهدان و مدرّسان زبردست بود. مادر آقاى فلسفى، طوبى خانم  (فرزند آقا ابوالحسن تاجر اصفهانى مقیم تهران) بسیار متدیّن و با عاطفه بود و در دوره کشف حجاب، هرگز از خانه‌‏اش خارج نشد.وى تلاش بسیارى براى تربیت فرزندانش کرد. این بانوى محترمه سرانجام در ۱۲ شعبان سال ۱۳۶۰ق. بر اثر سکته قلبى رحلت کرد.<ref>[https://olama-orafa.ir/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%D9%89-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%89-%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B7/ پایگاه علماء و عرفاء]</ref>


    ==تحصیلات==


    در 6 سالگى به دبستان توفيق رفت و به تحصيل صرف و نحو و مقدمات علوم دينى پرداخت و با پافشارى و اصرار مادر به منبر روى آورد.<ref>مركز بررسى اسناد تاريخى وزارت اطلاعات، زبان گوياى اسلام، ج 9، 1378، ص يازده</ref> خود در اين باره مى‌گويد: «چون مادرم عاشق ابا عبدالله الحسين(ع) بود به آرزوى خويش رسيد و مرا در مسير خطابه و منبر قرار داد».<ref>همان، ص سيزده</ref>
    در 6 سالگى به دبستان توفيق رفت و به تحصيل صرف و نحو و مقدمات علوم دينى پرداخت و با پافشارى و اصرار مادر به منبر روى آورد.<ref>مركز بررسى اسناد تاريخى وزارت اطلاعات، زبان گوياى اسلام، ج 9، 1378، ص يازده</ref>خود در اين باره مى‌گويد: «چون مادرم عاشق ابا عبدالله الحسين(ع) بود به آرزوى خويش رسيد و مرا در مسير خطابه و منبر قرار داد».<ref>همان، ص سيزده</ref>


    هم‌زمان با نظارت شديد پدر به تحصيل درس پرداخت و دو روز در هفته را به منبر مى‌رفت. اولين منبر را در سن 16 - 15 سالگى در مسجد فيلسوف‌ها و در وصف مولا على آغاز كرد.<ref>همان، ص يازده</ref>
    هم‌زمان با نظارت شديد پدر به تحصيل درس پرداخت و دو روز در هفته را به منبر مى‌رفت. اولين منبر را در سن 16 - 15 سالگى در مسجد فيلسوف‌ها و در وصف مولا على آغاز كرد.<ref>همان، ص يازده</ref>


    پدر وى آيت‌الله حاج شيخ محمدرضا تنكابنى متولد رامسر با بزرگانى چون مرحوم سيد حسن مدرس و مرحوم آيت‌الله كاشانى مرتبط بود. همچنين در غائله انجمن‌هاى ايالتى و ولايتى وارد مبارزه با دولت شد و مادر وى دختر مرحوم ابوالحسن تاجر اصفهانى ساكن تهران بود.<ref>همان، ص يازده</ref>
    پدر وى آيت‌الله حاج شيخ محمدرضا تنكابنى متولد رامسر با بزرگانى چون مرحوم سيد حسن مدرس و مرحوم آيت‌الله كاشانى مرتبط بود. همچنين در غائله انجمن‌هاى ايالتى و ولايتى وارد مبارزه با دولت شد و مادر وى دختر مرحوم ابوالحسن تاجر اصفهانى ساكن تهران بود.<ref>همان، ص يازده</ref>
    === اساتید ===
    بعد از پایان تحصیلات ابتدایى شروع به تحصیل مقدمات علوم اسلامى در مدرسه حاج ابوالفتح کرد و در نزد شیخ [[محمد رشتى]]؛ صرف و نحو آموخت و علم معانى و بیان را بر اساس کتاب مطوّل از میرزا [[یونس قزوینى]] فراگرفت. در علم فقه و اصول از شیخ [[محمدعلى کاشانى]] در مدرسه عبداللَّه خان و از شیخ مهدى در مدرسه محمدیه بهره‏مند شد و آنگاه در دروس سطح از پدرش (آیت‌اللَّه تنکابنى)، قوانین و شرح لمعه را آموخت. محمدتقى به تحصیل فلسفه نیز پرداخت و از محضر [[آشتیانی، مهدی|میرزا مهدى آشتیانى]] (۱۳۰۶ – ۱۳۷۲ق) و شیخ [[ابراهیم امامزاده زیدى]] (متوفاى حدود ۱۳۵۸ق) و [[عصار، سید محمدکاظم|سید کاظم عصّار]] (متوفای ۱۳۵۳ش) و [[تنکابنی، میرزا محمدطاهر|میرزا طاهر تنکابنى]] (متوفای ۱۳۲۰ش) استفاده کرد.محمدتقى همان ابتداى تحصیل رسماً به سلک روحانیّت درآمد و به دستِ پدرش معمّم شد.<ref>[https://olama-orafa.ir/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%D9%89-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%89-%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B7/ پایگاه علماء و عرفاء]</ref>


    حجت‌الاسلام فلسفى در 24 - 23 سالگى با دخترعموى خويش ازدواج نمود.<ref>همان، ص سيزده</ref>
    حجت‌الاسلام فلسفى در 24 - 23 سالگى با دخترعموى خويش ازدواج نمود.<ref>همان، ص سيزده</ref>


    فلسفى اولين تجربه سياسى خود را در راستاى شعار قلابى جمهوريت كه توسط رضاخان سرداده شده بود مرور كرد و همراه پدر و عمو در تحصن ميدان بهارستان به رهبرى آيت‌الله مدرس شركت داشت.
    فلسفى اولين تجربه سياسى خود را در راستاى شعار قلابی‌جمهوريت كه توسط رضاخان سرداده شده بود مرور كرد و همراه پدر و عمو در تحصن ميدان بهارستان به رهبرى آيت‌الله مدرس شركت داشت.


    به‌رغم فشار مأموران رضاخان با كسب جواز عمامه از مرحوم آقا شيخ حسين يزدى دومين رويارويى سياسى خود را با نظام رضاخان تجربه نمود و با اخذ جواز از قيچى شدن لباس و عبا و پاره شدن عمامه جلوگيرى كرد.<ref>همان، ص چهارده</ref>
    به‌رغم فشار مأموران رضاخان با كسب جواز عمامه از مرحوم آقا شيخ حسين يزدى دومين رويارويى سياسى خود را با نظام رضاخان تجربه نمود و با اخذ جواز از قيچى شدن لباس و عبا و پاره شدن عمامه جلوگيرى كرد.<ref>همان، ص چهارده</ref>


    شبى از شب‌هاى سال 1316ش و در منبر با اشاره به حادثه مسجد گوهرشاد ممنوع المنبر و از پوشيدن لباس روحانيت محروم گرديد، ليكن پس از سه سال با آغاز جنگ جهانى دوم و عزل رضاخان از ممنوعيت خارج شد.<ref>همان، ص 15</ref>
    شبى از شب‌هاى سال 1316ش و در منبر با اشاره به حادثه مسجد گوهرشاد ممنوع المنبر و از پوشيدن لباس روحانیت محروم گرديد، ليكن پس از سه سال با آغاز جنگ جهانى دوم و عزل رضاخان از ممنوعيت خارج شد.<ref>همان، ص 15</ref>


    فلسفى با شكل‌گيرى حزب توده در ايران و درك ضرورت مبارزه با اين انحراف به مبارزه با اين گروه وابسته پرداخت، لذا توده‌اى‌ها از وى كينه شديدى به دل داشتند و در همان دوران بود كه چندين بار توسط حزب توده مورد سوء قصد قرار گرفت.<ref>همان، ص 15</ref>
    فلسفى با شكل‌گيرى حزب توده در ايران و درك ضرورت مبارزه با اين انحراف به مبارزه با اين گروه وابسته پرداخت، لذا توده‌اى‌ها از وى كينه شديدى به دل داشتند و در همان دوران بود كه چندين بار توسط حزب توده مورد سوء قصد قرار گرفت.<ref>همان، ص 15</ref>
    خط ۵۹: خط ۶۸:
    وى به دستور آيت‌الله كاشانى 13 روز پس از تشكيل دولت غاصب اسرائيل در مسجد شاه [امام خمينى] مردم را به اعتراض عليه اسرائيل فراخواند.<ref>مركز اسناد تاريخ اسلامى، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفى، 1376، ص 190.</ref>
    وى به دستور آيت‌الله كاشانى 13 روز پس از تشكيل دولت غاصب اسرائيل در مسجد شاه [امام خمينى] مردم را به اعتراض عليه اسرائيل فراخواند.<ref>مركز اسناد تاريخ اسلامى، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفى، 1376، ص 190.</ref>


    از مهم‌ترين مبارزات وى در دهه 20 و 30 شمسى مى‌توان از 1. جلوگيرى از تخريب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارك؛ 2. الزامى كردن دروس تعليمات دينى و از همه مهم‌تر مبارزه با بهائيت، نام برد.
    از مهم‌ترين مبارزات وى در دهه 20 و 30 شمسى مى‌توان از 1. جلوگيرى از تخريب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارك؛ 2. الزامی‎كردن دروس تعليمات دينى و از همه مهم‌تر مبارزه با بهائيت، نام برد.


    وى در ماه مبارك رمضان سال 32ش به افشاگرى عليه بهائيت پرداخت. خود در اين خصوص مى‌گويد: «در سخنرانى ماه مبارك رمضان... راجع به بهائيت و موقعيت آنها در ايران صحبت كردم. فرداى آن روز علم كه وزير كشور بود تلفنى به من هشدار داد كه: «آقاى فلسفى من اجازه نمى‌دهم كه در باره بهائى‌ها اين چنين صحبت كنيد و امنيت را مختل نماييد و موجب خون‌ريزى شويد»! به او گفتم: «مؤدب سخن بگوييد و الا گوشى تلفن را مى‌گذارم» او هم لحن صحبت را عوض كرد. من گفتم: «با لحنى جدى به مسلمانان مى‌گويم هدف من آشكار ساختن گمراهى بهائى‌ها است؛ مبادا مسلمانى دست تجاوز بگشايد و بر روى يك بهائى سيلى بزند و اينكه موجب قتل و خون‌ريزى گرديد».<ref>همان، ص 193 - 190</ref>
    وى در ماه مبارک رمضان سال 32ش به افشاگرى عليه بهائيت پرداخت. خود در اين خصوص مى‌گويد: «در سخنرانى ماه مبارک رمضان... راجع به بهائيت و موقعيت آنها در ايران صحبت كردم. فرداى آن روز علم كه وزير كشور بود تلفنى به من هشدار داد كه: «آقاى فلسفى من اجازه نمى‌دهم كه درباره بهائى‌ها اين چنين صحبت كنيد و امنيت را مختل نماييد و موجب خون‌ريزى شويد»! به او گفتم: «مؤدب سخن بگوييد و الا گوشى تلفن را مى‌گذارم» او هم لحن صحبت را عوض كرد. من گفتم: «با لحنى جدى به مسلمانان مى‌گويم هدف من آشكار ساختن گمراهى بهائى‌ها است؛ مبادا مسلمانى دست تجاوز بگشايد و بر روى يك بهائى سيلى بزند و اينكه موجب قتل و خون‌ريزى گرديد».<ref>همان، ص 193 - 190</ref>


    سخنرانى عليه بهائى‌ها در مسجد شاه [امام خمينى] و پخش آن از راديو، موج عجيبى در مملكت ايجاد كرد و مردمى كه از دست آن فرقه ضاله ستم ديده بودند به هيجان آمدند. حجت‌الاسلام فلسفى مى‌گويد: «برايم نقل كردند كه در آن ايام حسين علا نخست‌وزير جديد كه براى معالجه به اروپا رفته بود، به شاه تلگراف زده و گفته بود كه عكس‌العمل مبارزه با بهائيان در اروپا خوب نيست، زيرا غربى‌ها اعتراض مى‌كنند و مى‌گويند در ايران آزادى نيست».
    سخنرانى عليه بهائى‌ها در مسجد شاه [امام خمينى] و پخش آن از راديو، موج عجيبى در مملكت ايجاد كرد و مردمى كه از دست آن فرقه ضاله ستم ديده بودند به هيجان آمدند. حجت‌الاسلام فلسفى مى‌گويد: «برایم نقل كردند كه در آن ايام حسين علا نخست‌وزير جديد كه براى معالجه به اروپا رفته بود، به شاه تلگراف زده و گفته بود كه عكس‌العمل مبارزه با بهائيان در اروپا خوب نيست، زيرا غربى‌ها اعتراض مى‌كنند و مى‌گويند در ايران آزادى نيست».


    در ادامه فلسفى مى‌گويد: «روزى در نيمه ماه رمضان از طرف سرتيپ تيمور بختيار و سرلشگر علوى مقدم به من هشدار دادند كه اعليحضرت امر فرمودند كه به شما ابلاغ كنيم از ضديت و سخنرانى عليه بهائيت دست برداريد...».
    در ادامه فلسفى مى‌گويد: «روزى در نيمه ماه رمضان از طرف سرتيپ تيمور بختيار و سرلشگر علوى مقدم به من هشدار دادند كه اعليحضرت امر فرمودند كه به شما ابلاغ كنيم از ضديت و سخنرانى عليه بهائيت دست برداريد...».
    خط ۶۹: خط ۷۸:
    با اين احوال فلسفى اين هشدارها را مورد توجه قرار نداد و چنان‌كه خودشان مى‌گويد: «خلاصه ما به مخالفتمان با بهائى‌ها ادامه داديم. از طرف ديگر تعدادى از نمايندگان مجلس طرحى را آماده كردند كه به موجب آن اين فرقه، غير قانونى اعلام شود و پيروان آن از ادارات اخراج شوند».<ref>همان، ص 197</ref>
    با اين احوال فلسفى اين هشدارها را مورد توجه قرار نداد و چنان‌كه خودشان مى‌گويد: «خلاصه ما به مخالفتمان با بهائى‌ها ادامه داديم. از طرف ديگر تعدادى از نمايندگان مجلس طرحى را آماده كردند كه به موجب آن اين فرقه، غير قانونى اعلام شود و پيروان آن از ادارات اخراج شوند».<ref>همان، ص 197</ref>


    فعاليت فرقه بهائى توسط اداره كل سوم ساواك با دقت دنبال مى‌شد، ولى بهائى‌ها بعد از حملات حجت‌الاسلام فلسفى و دستور شاه مبنى بر تخريب حظيرةالقدس مركز بهائيان در ايران احساس خطر كردند و در پى آن، ايادى، پزشك مخصوص شاه مدتى از ايران خارج شد. بهائيت جهانى اين تصور را داشت كه ايران ارض موعود بهائيان به حساب مى‌آيد.<ref>مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاى سياسى اطلاعات، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، 1370، ص 374</ref>
    فعاليت فرقه بهائى توسط اداره كل سوم ساواک با دقت دنبال مى‌شد، ولى بهائى‌ها بعد از حملات حجت‌الاسلام فلسفى و دستور شاه مبنى بر تخريب حظيرةالقدس مركز بهائيان در ايران احساس خطر كردند و در پى آن، ايادى، پزشک مخصوص شاه مدتى از ايران خارج شد. بهائيت جهانى اين تصور را داشت كه ايران ارض موعود بهائيان به حساب مى‌آيد.<ref>مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاى سياسى اطلاعات، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، 1370، ص 374</ref>


    در نهايت جناب فلسفى مى‌گويد: «نتيجه مقاومت من تا پايان رمضان سال 34 راجع به بهائى‌ها اين شد كه شاه از من خشمگين شود و لذا نه تنها ملاقاتم با شاه جهت ابلاغ پيام‌هاى [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] قطع گرديد، بلكه از سوى امام جمعه تهران ديگر براى سخنرانى دعوت نشدم و پخش سخنرانى‌هايم از راديو ممنوع شد».
    در نهايت جناب فلسفى مى‌گويد: «نتيجه مقاومت من تا پايان رمضان سال 34 راجع به بهائى‌ها اين شد كه شاه از من خشمگين شود و لذا نه تنها ملاقاتم با شاه جهت ابلاغ پيام‌هاى [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] قطع گرديد، بلكه از سوى امام جمعه تهران ديگر براى سخنرانى دعوت نشدم و پخش سخنرانى‌هايم از راديو ممنوع شد».


    مى‌توان گفت با اينكه بهائيت در طول اين سال‌ها ضربه خورد، ولى آنچه آنها را از بين برد انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى بود.<ref>خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفى، ص 199 - 196</ref> از ديدگاه امام، فرقه بهائى يك گرايش مذهبى نبود، بلكه يك حزب سياسى بود كه در گذشته مزدور و جاسوس انگليس بوده است.<ref>روزنامه جمهورى اسلامى، فروردين 1384، ش 7457، ص 12</ref>
    مى‌توان گفت با اينكه بهائيت در طول اين سال‌ها ضربه خورد، ولى آنچه آنها را از بين برد انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى بود.<ref>خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفى، ص 199 - 196</ref>از ديدگاه امام، فرقه بهائى يك گرايش مذهبى نبود، بلكه يك حزب سياسى بود كه در گذشته مزدور و جاسوس انگليس بوده است.<ref>روزنامه جمهورى اسلامى، فروردين 1384،‌ش 7457، ص 12</ref>


    حجت‌الاسلام فلسفى در طول مبارزات خود مردم را به افشاى چهره رژيم آشنا كرد و از ياران امام محسوب مى‌شد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى نيز على‌رغم كبر سن همچنان در سنگر تبليغ به اداى وظيفه مشغول بود و در سال 1377 در سن 93 سالگى در اثر كسالت به جوار رحمت حق شتافت.<ref>حسين خادمى، ياران امام به روايت اسناد، مركز اسناد انقلاب اسلامى، ج 19،ص 185</ref> وى در حرم مطهر حضرت عبد العظيم حسنى در شهر رى به خاك سپرده شد. از ايشان تأليفات بسيارى در زمينه‌هاى گوناگون روان‌شناسى دينى برجاى مانده كه علاوه بر آنها تعدادى مقاله و سخنرانى نيز از ايشان در كتاب اسرار خلقت به چاپ رسيده است.<ref>زبان گوياى اسلام، ص بيست و پنج</ref>
    حجت‌الاسلام فلسفى در طول مبارزات خود مردم را به افشاى چهره رژيم آشنا كرد و از ياران امام محسوب مى‌شد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى نيز على‌رغم كبر سن همچنان در سنگر تبليغ به اداى وظيفه مشغول بود.
     
    == وفات ==
    در روز جمعه ۲۷ آذر ۱۳۷۷ش در سن 93 سالگى در اثر كسالت به جوار رحمت حق شتافت.<ref>حسين خادمى، ياران امام به روايت اسناد، مركز اسناد انقلاب اسلامى، ج 19، ص 185</ref>وى در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى در شهر رى به خاک سپرده شد.


    == آثار ==
    == آثار ==
    از ايشان تأليفات بسيارى در زمينه‌هاى گوناگون روان‌شناسى دينى برجاى مانده كه علاوه بر آنها تعدادى مقاله و سخنرانى نيز از ايشان در كتاب اسرار خلقت به چاپ رسيده است.<ref>زبان گوياى اسلام، ص بيست و پنج</ref>
    {{ستون-شروع|2}}


    # آيةالكرسى، پيام آسمانى توحيد؛
    # آيةالكرسى، پيام آسمانى توحيد؛
    خط ۹۵: خط ۱۰۹:
    # حكومت جهانى امام عصر(ع)؛
    # حكومت جهانى امام عصر(ع)؛
    # راه و رسم تبليغ (جمعى از نويسندگان از جمله مرحوم فلسفى)؛
    # راه و رسم تبليغ (جمعى از نويسندگان از جمله مرحوم فلسفى)؛
    # مقتل فلسفى، روضه‌هاى واعظ شهير مرحوم فلسفى(قدس سره
    # مقتل فلسفى، روضه‌هاى واعظ شهير مرحوم فلسفى(قدس‌سره
     
    {{پایان}}


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references />


    == وابسته‌ها ==
    {{امام علی علیه‌السلام}}
    {{امام سجاد علیه‌السلام}}
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[الحدیث - روایات تربیتی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[تفسیر بیان تفسیر سوره های حمد و بقره]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[کودک از نظر وراثت و تربیت]]
     
    [[بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات (ویرایش جدید)]] 
     
    [[عزت و ذلت از دیدگاه نهج‌البلاغه]]  


    [[کودک از نظر وراثت و تربیت]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق]]


    [[جوان از نظر عقل و احساسات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[الحدیث - روایات تربیتی]]  


    [[ آیه الکرسی: پیام آسمانی توحید]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[تفسیر بیان تفسیر سوره‌های حمد و بقره]]  


    [[ در مکتب اهلبیت (ع)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[جوان از نظر عقل و احساسات]]  


    [[تعلیم و تربیت در اسلام و مقایسه آن با فرهنگ غرب]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[آیه الکرسی: پیام آسمانی توحید]]  


    [[بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[در مکتب اهل‌بیت(ع)]]  


    [[ بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات ( ویرایش جدید)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[تعلیم و تربیت در اسلام و مقایسه آن با فرهنگ غرب]]  


    [[ عزت و ذلت از دیدگاه نهج البلاغه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات]]  


    [[ جوان از نظر عقل و احساسات (بدليل وجود نسخه جديد اين کتاب با اتوماسيون 16931،کتاب حاضر در تاريخ 14-5-92 پس از تصحيح مقابله از چرخه کار خارج شد.)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[جوان از نظر عقل و احساسات (بدليل وجود نسخه جديد اين کتاب با اتوماسيون 16931، کتاب حاضر در تاريخ 14-5-92 پس از تصحيح مقابله از چرخه کار خارج شد.)]]  


    [[معاد از نظر روح و جسم]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[معاد از نظر روح و جسم]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:سخنوران]]
    [[رده:خرداد (1400)]]
    [[رده:شارحان صحیفه سجادیه]]
    [[رده:نهج‌البلاغه‌پژوهان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۰۳

    فلسفی، محمدتقی
    نام فلسفی، محمدتقی
    نام‌های دیگر
    نام پدر محمدرضا تنکابنى
    متولد دهم ربیع ‏الاول سال ۱۳۲۶ق برابر با 1286ش
    محل تولد تهران
    رحلت جمعه ۲۷ آذر ۱۳۷۷ش یا 1418 ق
    اساتید میرزا مهدى آشتیانى

    سید کاظم عصّار

    میرزا طاهر تنکابنى

    برخی آثار کودک از نظر وراثت و تربیت

    بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات (ویرایش جدید)

    عزت و ذلت از دیدگاه نهج‌البلاغه

    الحدیث - روایات تربیتی

    کد مؤلف AUTHORCODE00857AUTHORCODE

    محمدتقى فلسفى (۱۲۸۶- ۱۳۷۷ش)، واعظ، سخنور، از شخصیتهای انقلابی قبل و بعد از انقلاب اسلامی

    ولادت

    به سال دهم ربیع ‏الاول سال ۱۳۲۶ق برابر با 1286ش در تهران متولد شد. پدرش، آیت‌اللَّه شیخ محمدرضا تنکابنى (متولّد ۱۲۸۲-1385ق.) از مجتهدان و مدرّسان زبردست بود. مادر آقاى فلسفى، طوبى خانم (فرزند آقا ابوالحسن تاجر اصفهانى مقیم تهران) بسیار متدیّن و با عاطفه بود و در دوره کشف حجاب، هرگز از خانه‌‏اش خارج نشد.وى تلاش بسیارى براى تربیت فرزندانش کرد. این بانوى محترمه سرانجام در ۱۲ شعبان سال ۱۳۶۰ق. بر اثر سکته قلبى رحلت کرد.[۱]

    تحصیلات

    در 6 سالگى به دبستان توفيق رفت و به تحصيل صرف و نحو و مقدمات علوم دينى پرداخت و با پافشارى و اصرار مادر به منبر روى آورد.[۲]خود در اين باره مى‌گويد: «چون مادرم عاشق ابا عبدالله الحسين(ع) بود به آرزوى خويش رسيد و مرا در مسير خطابه و منبر قرار داد».[۳]

    هم‌زمان با نظارت شديد پدر به تحصيل درس پرداخت و دو روز در هفته را به منبر مى‌رفت. اولين منبر را در سن 16 - 15 سالگى در مسجد فيلسوف‌ها و در وصف مولا على آغاز كرد.[۴]

    پدر وى آيت‌الله حاج شيخ محمدرضا تنكابنى متولد رامسر با بزرگانى چون مرحوم سيد حسن مدرس و مرحوم آيت‌الله كاشانى مرتبط بود. همچنين در غائله انجمن‌هاى ايالتى و ولايتى وارد مبارزه با دولت شد و مادر وى دختر مرحوم ابوالحسن تاجر اصفهانى ساكن تهران بود.[۵]

    اساتید

    بعد از پایان تحصیلات ابتدایى شروع به تحصیل مقدمات علوم اسلامى در مدرسه حاج ابوالفتح کرد و در نزد شیخ محمد رشتى؛ صرف و نحو آموخت و علم معانى و بیان را بر اساس کتاب مطوّل از میرزا یونس قزوینى فراگرفت. در علم فقه و اصول از شیخ محمدعلى کاشانى در مدرسه عبداللَّه خان و از شیخ مهدى در مدرسه محمدیه بهره‏مند شد و آنگاه در دروس سطح از پدرش (آیت‌اللَّه تنکابنى)، قوانین و شرح لمعه را آموخت. محمدتقى به تحصیل فلسفه نیز پرداخت و از محضر میرزا مهدى آشتیانى (۱۳۰۶ – ۱۳۷۲ق) و شیخ ابراهیم امامزاده زیدى (متوفاى حدود ۱۳۵۸ق) و سید کاظم عصّار (متوفای ۱۳۵۳ش) و میرزا طاهر تنکابنى (متوفای ۱۳۲۰ش) استفاده کرد.محمدتقى همان ابتداى تحصیل رسماً به سلک روحانیّت درآمد و به دستِ پدرش معمّم شد.[۶]

    حجت‌الاسلام فلسفى در 24 - 23 سالگى با دخترعموى خويش ازدواج نمود.[۷]

    فلسفى اولين تجربه سياسى خود را در راستاى شعار قلابی‌جمهوريت كه توسط رضاخان سرداده شده بود مرور كرد و همراه پدر و عمو در تحصن ميدان بهارستان به رهبرى آيت‌الله مدرس شركت داشت.

    به‌رغم فشار مأموران رضاخان با كسب جواز عمامه از مرحوم آقا شيخ حسين يزدى دومين رويارويى سياسى خود را با نظام رضاخان تجربه نمود و با اخذ جواز از قيچى شدن لباس و عبا و پاره شدن عمامه جلوگيرى كرد.[۸]

    شبى از شب‌هاى سال 1316ش و در منبر با اشاره به حادثه مسجد گوهرشاد ممنوع المنبر و از پوشيدن لباس روحانیت محروم گرديد، ليكن پس از سه سال با آغاز جنگ جهانى دوم و عزل رضاخان از ممنوعيت خارج شد.[۹]

    فلسفى با شكل‌گيرى حزب توده در ايران و درك ضرورت مبارزه با اين انحراف به مبارزه با اين گروه وابسته پرداخت، لذا توده‌اى‌ها از وى كينه شديدى به دل داشتند و در همان دوران بود كه چندين بار توسط حزب توده مورد سوء قصد قرار گرفت.[۱۰]

    وى به دستور آيت‌الله كاشانى 13 روز پس از تشكيل دولت غاصب اسرائيل در مسجد شاه [امام خمينى] مردم را به اعتراض عليه اسرائيل فراخواند.[۱۱]

    از مهم‌ترين مبارزات وى در دهه 20 و 30 شمسى مى‌توان از 1. جلوگيرى از تخريب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارك؛ 2. الزامی‎كردن دروس تعليمات دينى و از همه مهم‌تر مبارزه با بهائيت، نام برد.

    وى در ماه مبارک رمضان سال 32ش به افشاگرى عليه بهائيت پرداخت. خود در اين خصوص مى‌گويد: «در سخنرانى ماه مبارک رمضان... راجع به بهائيت و موقعيت آنها در ايران صحبت كردم. فرداى آن روز علم كه وزير كشور بود تلفنى به من هشدار داد كه: «آقاى فلسفى من اجازه نمى‌دهم كه درباره بهائى‌ها اين چنين صحبت كنيد و امنيت را مختل نماييد و موجب خون‌ريزى شويد»! به او گفتم: «مؤدب سخن بگوييد و الا گوشى تلفن را مى‌گذارم» او هم لحن صحبت را عوض كرد. من گفتم: «با لحنى جدى به مسلمانان مى‌گويم هدف من آشكار ساختن گمراهى بهائى‌ها است؛ مبادا مسلمانى دست تجاوز بگشايد و بر روى يك بهائى سيلى بزند و اينكه موجب قتل و خون‌ريزى گرديد».[۱۲]

    سخنرانى عليه بهائى‌ها در مسجد شاه [امام خمينى] و پخش آن از راديو، موج عجيبى در مملكت ايجاد كرد و مردمى كه از دست آن فرقه ضاله ستم ديده بودند به هيجان آمدند. حجت‌الاسلام فلسفى مى‌گويد: «برایم نقل كردند كه در آن ايام حسين علا نخست‌وزير جديد كه براى معالجه به اروپا رفته بود، به شاه تلگراف زده و گفته بود كه عكس‌العمل مبارزه با بهائيان در اروپا خوب نيست، زيرا غربى‌ها اعتراض مى‌كنند و مى‌گويند در ايران آزادى نيست».

    در ادامه فلسفى مى‌گويد: «روزى در نيمه ماه رمضان از طرف سرتيپ تيمور بختيار و سرلشگر علوى مقدم به من هشدار دادند كه اعليحضرت امر فرمودند كه به شما ابلاغ كنيم از ضديت و سخنرانى عليه بهائيت دست برداريد...».

    با اين احوال فلسفى اين هشدارها را مورد توجه قرار نداد و چنان‌كه خودشان مى‌گويد: «خلاصه ما به مخالفتمان با بهائى‌ها ادامه داديم. از طرف ديگر تعدادى از نمايندگان مجلس طرحى را آماده كردند كه به موجب آن اين فرقه، غير قانونى اعلام شود و پيروان آن از ادارات اخراج شوند».[۱۳]

    فعاليت فرقه بهائى توسط اداره كل سوم ساواک با دقت دنبال مى‌شد، ولى بهائى‌ها بعد از حملات حجت‌الاسلام فلسفى و دستور شاه مبنى بر تخريب حظيرةالقدس مركز بهائيان در ايران احساس خطر كردند و در پى آن، ايادى، پزشک مخصوص شاه مدتى از ايران خارج شد. بهائيت جهانى اين تصور را داشت كه ايران ارض موعود بهائيان به حساب مى‌آيد.[۱۴]

    در نهايت جناب فلسفى مى‌گويد: «نتيجه مقاومت من تا پايان رمضان سال 34 راجع به بهائى‌ها اين شد كه شاه از من خشمگين شود و لذا نه تنها ملاقاتم با شاه جهت ابلاغ پيام‌هاى آيت‌الله بروجردى قطع گرديد، بلكه از سوى امام جمعه تهران ديگر براى سخنرانى دعوت نشدم و پخش سخنرانى‌هايم از راديو ممنوع شد».

    مى‌توان گفت با اينكه بهائيت در طول اين سال‌ها ضربه خورد، ولى آنچه آنها را از بين برد انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى بود.[۱۵]از ديدگاه امام، فرقه بهائى يك گرايش مذهبى نبود، بلكه يك حزب سياسى بود كه در گذشته مزدور و جاسوس انگليس بوده است.[۱۶]

    حجت‌الاسلام فلسفى در طول مبارزات خود مردم را به افشاى چهره رژيم آشنا كرد و از ياران امام محسوب مى‌شد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى نيز على‌رغم كبر سن همچنان در سنگر تبليغ به اداى وظيفه مشغول بود.

    وفات

    در روز جمعه ۲۷ آذر ۱۳۷۷ش در سن 93 سالگى در اثر كسالت به جوار رحمت حق شتافت.[۱۷]وى در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى در شهر رى به خاک سپرده شد.

    آثار

    از ايشان تأليفات بسيارى در زمينه‌هاى گوناگون روان‌شناسى دينى برجاى مانده كه علاوه بر آنها تعدادى مقاله و سخنرانى نيز از ايشان در كتاب اسرار خلقت به چاپ رسيده است.[۱۸]

    1. آيةالكرسى، پيام آسمانى توحيد؛
    2. شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق؛
    3. كودك از نظر وراثت و تربيت؛
    4. جوان از نظر عقل و احساسات؛
    5. سخن و سخنورى؛
    6. جوان؛
    7. الطفل بين الوراثة و التربية؛
    8. اخلاق؛
    9. مكارم اخلاق در صحيفه سجاديه؛
    10. تفسير بيان، تفسير سوره‌هاى حمد و بقره؛
    11. بزرگ‌سال و جوان از نظر افكار و تمايلات؛
    12. اخلاق از نظر همزيستى و ارزش‌هاى انسانى؛
    13. معاد از نظر روح و جسم؛
    14. اهداف تربيت بدنى و ديدگاه‌هاى تربيتى اسلام؛
    15. حكومت جهانى امام عصر(ع)؛
    16. راه و رسم تبليغ (جمعى از نويسندگان از جمله مرحوم فلسفى)؛
    17. مقتل فلسفى، روضه‌هاى واعظ شهير مرحوم فلسفى(قدس‌سره)؛

    پانويس

    1. پایگاه علماء و عرفاء
    2. مركز بررسى اسناد تاريخى وزارت اطلاعات، زبان گوياى اسلام، ج 9، 1378، ص يازده
    3. همان، ص سيزده
    4. همان، ص يازده
    5. همان، ص يازده
    6. پایگاه علماء و عرفاء
    7. همان، ص سيزده
    8. همان، ص چهارده
    9. همان، ص 15
    10. همان، ص 15
    11. مركز اسناد تاريخ اسلامى، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفى، 1376، ص 190.
    12. همان، ص 193 - 190
    13. همان، ص 197
    14. مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاى سياسى اطلاعات، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، 1370، ص 374
    15. خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفى، ص 199 - 196
    16. روزنامه جمهورى اسلامى، فروردين 1384،‌ش 7457، ص 12
    17. حسين خادمى، ياران امام به روايت اسناد، مركز اسناد انقلاب اسلامى، ج 19، ص 185
    18. زبان گوياى اسلام، ص بيست و پنج

    وابسته‌ها