ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۴۴: خط ۴۴:
{{کاربردهای دیگر|ابن خلدون (ابهام‌زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر|ابن خلدون (ابهام‌زدایی)}}


'''ابن خَلْدون‌ ابوزید عبدالرحمان‌ بن‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ محمد بن‌ ابوبكر محمد بن‌ الحسن‌ بن‌ محمد بن‌ جابر بن‌ محمد بن‌ ابراهیم‌ بن‌ عبدالرحمان‌ بن‌ خلدون‌ حَضْرَمى‌ اِشبیلى‌ تونسى‌''' (اول‌ رمضان‌ 732- 808ق‌/27 مه 1332-1406)، ملقب‌ به‌ '''ولى‌الدین'''، جامعه‌شناس‌، سیاست‌مدار، متفكر، مورخ‌ و قاضى‌ مالكى‌ مذهب‌.  
'''ابن خَلْدون‌ ابوزید عبدالرحمان‌ بن‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ محمد بن‌ ابوبكر محمد بن‌ الحسن‌ بن‌ محمد بن‌ جابر بن‌ محمد بن‌ ابراهیم‌ بن‌ عبدالرحمان‌ بن‌ خلدون‌ حَضْرَمى‌ اِشبیلى‌ تونسى‌''' (اول‌ رمضان‌ 732- 808ق‌/27 مه 1332-1406)، ملقب‌ به‌'''ولى‌الدین'''، جامعه‌شناس‌، سیاست‌مدار، متفكر، مورخ‌ و قاضى‌ مالكى‌ مذهب‌.  


عبدالرحمان‌ در شهر تونس‌ (از سرزمین‌ افریقیه‌) چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. او برخى‌ از مقدمات‌ را پیش‌ پدر آموخت‌ و برای‌ فراگیری‌ علوم‌ سنتى‌ نزد استادان‌ تونسى‌ به‌ شاگردی‌ نشست‌. او قرائت‌های‌ مختلف‌ قرآن‌ و نیز نحو و حدیث‌ و فقه‌ مالكى‌ را بیاموخت‌ و چندی‌ به‌ حفظ شعر پرداخت‌. وی‌ 16 ساله‌ بود كه‌ یك‌ حادثه سیاسى‌ بزرگ‌ در زادگاهش‌ روی‌ داد و در تربیت‌ علمى‌ او اثری‌ عمیق‌ نهاد. در 748ق‌/1347م‌ سلطان‌ [[ابوالحسن مرینی|ابوالحسن‌ مرینى‌]] (732- 749ق‌/ 1331- 1348م‌) سلطان‌ مغرب‌ اقصى‌، با استفاده‌ از ناتوانى‌ و كشمكش‌های‌ درونى‌ سلاطین‌ مغرب‌، برای‌ دو سال‌ مغرب‌ ادنى‌ را به‌ زیر فرمان‌ خود درآورد، و ابن‌ خلدون‌ به‌ سبب‌ پایگاه‌ اجتماعى‌ خانواده‌اش‌ و آمادگى‌ علمى‌ توانست‌ از دانشمندان‌ برجسته‌ای‌ كه‌ سلطان‌ مغرب‌ در دربار خود گرد آورده‌ بود، نیك‌ بهره‌ برگیرد. وی‌ در زندگى‌نامه خود از این‌ رویداد به‌ عنوان‌ یكى‌ از حوادث‌ فراموش‌ ناشدنى‌ یاد كرده‌ است‌. آشنایى‌ او با یكى‌ از همین‌ دانشمندان‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ ابراهیم‌ آبلى‌ (د 757ق‌/1356م‌) در پرورش‌ اندیشه‌ و توجه‌ او به‌ فلسفه‌ و منطق‌، تأثیری‌ ژرف‌ نهاد. در همین‌ زمان‌ طاعون‌ مرگباری‌ كه‌ در آسیا شیوع‌ یافته‌ بود، در 749ق‌ مغرب‌ را نیز فراگرفت‌ و از جمله‌ پدر و مادر و بسیاری‌ از استادان‌ ابن‌ خلدون‌ را روانه دیار نیستى‌ كرد. بازتاب‌ این‌ فاجعه‌ در زندگى‌نامه ابن‌ خلدون‌ از آن‌ رو كم‌رنگ‌ است‌ كه‌ وی‌ پیش‌تر در مقدمه، به‌ اندازه كافى‌ از آن‌ سخن‌ گفته‌ و آن‌ را عامل‌ مهمى‌ در جهت‌ انحطاط جوامع‌ بشری‌ دانسته‌ است‌.
عبدالرحمان‌ در شهر تونس‌ (از سرزمین‌ افریقیه‌) چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. او برخى‌ از مقدمات‌ را پیش‌ پدر آموخت‌ و برای‌ فراگیری‌ علوم‌ سنتى‌ نزد استادان‌ تونسى‌ به‌ شاگردی‌ نشست‌. او قرائت‌های‌ مختلف‌ قرآن‌ و نیز نحو و حدیث‌ و فقه‌ مالكى‌ را بیاموخت‌ و چندی‌ به‌ حفظ شعر پرداخت‌. وی‌ 16 ساله‌ بود كه‌ یك‌ حادثه سیاسى‌ بزرگ‌ در زادگاهش‌ روی‌ داد و در تربیت‌ علمى‌ او اثری‌ عمیق‌ نهاد. در 748ق‌/1347م‌ سلطان‌ [[ابوالحسن مرینی|ابوالحسن‌ مرینى‌]] (732- 749ق‌/ 1331- 1348م‌) سلطان‌ مغرب‌ اقصى‌، با استفاده‌ از ناتوانى‌ و كشمكش‌های‌ درونى‌ سلاطین‌ مغرب‌، برای‌ دو سال‌ مغرب‌ ادنى‌ را به‌ زیر فرمان‌ خود درآورد، و ابن‌ خلدون‌ به‌ سبب‌ پایگاه‌ اجتماعى‌ خانواده‌اش‌ و آمادگى‌ علمى‌ توانست‌ از دانشمندان‌ برجسته‌ای‌ كه‌ سلطان‌ مغرب‌ در دربار خود گرد آورده‌ بود، نیك‌ بهره‌ برگیرد. وی‌ در زندگى‌نامه خود از این‌ رویداد به‌ عنوان‌ یكى‌ از حوادث‌ فراموش‌ ناشدنى‌ یاد كرده‌ است‌. آشنایى‌ او با یكى‌ از همین‌ دانشمندان‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ ابراهیم‌ آبلى‌ (د 757ق‌/1356م‌) در پرورش‌ اندیشه‌ و توجه‌ او به‌ فلسفه‌ و منطق‌، تأثیری‌ ژرف‌ نهاد. در همین‌ زمان‌ طاعون‌ مرگباری‌ كه‌ در آسیا شیوع‌ یافته‌ بود، در 749ق‌ مغرب‌ را نیز فراگرفت‌ و از جمله‌ پدر و مادر و بسیاری‌ از استادان‌ ابن‌ خلدون‌ را روانه دیار نیستى‌ كرد. بازتاب‌ این‌ فاجعه‌ در زندگى‌نامه ابن‌ خلدون‌ از آن‌ رو كم‌رنگ‌ است‌ كه‌ وی‌ پیش‌تر در مقدمه، به‌ اندازه كافى‌ از آن‌ سخن‌ گفته‌ و آن‌ را عامل‌ مهمى‌ در جهت‌ انحطاط جوامع‌ بشری‌ دانسته‌ است‌.