۱۴۶٬۴۳۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' میش') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'دین پژوهی' به 'دینپژوهی') |
||
| خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
کتاب در نه جستار به نگارش پرداخته است. | کتاب در نه جستار به نگارش پرداخته است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
اسطورهها از زمانهای بسیار دور در حیات فرهنگی انسان حی و حاضر بودهاند؛ به همین دلیل اندیشمندان در حوزههای مختلف علوم انسانی، از روانشناسی و مردمشناسی گرفته تا | اسطورهها از زمانهای بسیار دور در حیات فرهنگی انسان حی و حاضر بودهاند؛ به همین دلیل اندیشمندان در حوزههای مختلف علوم انسانی، از روانشناسی و مردمشناسی گرفته تا دینپژوهی و فلسفه هر کدام به نوعی با اسطوره و اهمیت آن سروکار داشتهاند و به این ترتیب پژوهشهای قابل توجهی دربارۀ نقش اسطوره در حیات فرهنگی انسان، منطق و ساختار درونی اسطوره، پیوند اسطوره با دین و ادبیات و زبان و نیز ارتباط اسطوره با روان ناخودآگاه فردی و جمعی صورت گرفته است. در کشور ما نیز به یمن ترجمه و تألیفهای سالیان اخیر، علاقمندان به این زمینه کموبیش با نام اسطورهپژوهان و نیز دغدغههای خاص آنان آشنایی دارند. اهتمام نگارنده در این کتاب اساساً متوجه آن است که ضمن ارائۀ زمینههای نظری و خاستگاه اندیشههای این متفکران، به خوانش انتقادی آرای آنان بپردازد. | ||
به این ترتیب جستار نخستین میکوشد ضمن بررسی خاستگاههای نظری اندیشۀ استروس، استدلالهای وی را در اینباره بررسی کند. در این راستا نگارنده با اتخاذ رویکردی انتقادی ضمن تاکید بر مفروضات نظری استروس و روششناسی وی، کوشیده است ادعاهای وی را در باب منطق اسطوره، مقولات بنیادی و نحوۀ ساماندهی مؤلفههای آن واکاوی کند و برخی تسامحهای نظری وی را افشا کند. در پایان روشن میشود آنچه استروس دربارۀ مقولات مطرح میکند، اگر چه از نظریۀ واجشناختی متاثر است، از الزاما بدان پایبند نمانده است. | به این ترتیب جستار نخستین میکوشد ضمن بررسی خاستگاههای نظری اندیشۀ استروس، استدلالهای وی را در اینباره بررسی کند. در این راستا نگارنده با اتخاذ رویکردی انتقادی ضمن تاکید بر مفروضات نظری استروس و روششناسی وی، کوشیده است ادعاهای وی را در باب منطق اسطوره، مقولات بنیادی و نحوۀ ساماندهی مؤلفههای آن واکاوی کند و برخی تسامحهای نظری وی را افشا کند. در پایان روشن میشود آنچه استروس دربارۀ مقولات مطرح میکند، اگر چه از نظریۀ واجشناختی متاثر است، از الزاما بدان پایبند نمانده است. | ||