کتاب چهارخطی؛ کندوکاوی در تاریخ رباعی فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
|زبان  
|زبان  
| زبان =
| زبان =
| کد کنگره =
| کد کنگره =‏PIR 3636.M9K21397
| موضوع =
| موضوع = تا‌ریخ‌ و نقد ربا‌عی‌ فا‌رسی‌,تا‌ریخ‌ و نقد شعر فا‌رسی‌
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =سخن  
| ناشر =سخن  
خط ۴۰: خط ۴۰:
در تاریخ رباعی فارسی، شمار رباعیاتی که به شعر عربی ترجمه یا از شعر عربی به قالب رباعی در زبان فارسی برگردانده شده، کم نیست. نمونه‌های بسیاری را می‌توان مثال زد. اما شمار رباعیاتی که به قالب رباعی برگردانده شده باشد، ناچیز است و ممکن است به ده رباعی هم نرسد. در این کتاب به چهار فقره از این رباعیات اشاره شده است.
در تاریخ رباعی فارسی، شمار رباعیاتی که به شعر عربی ترجمه یا از شعر عربی به قالب رباعی در زبان فارسی برگردانده شده، کم نیست. نمونه‌های بسیاری را می‌توان مثال زد. اما شمار رباعیاتی که به قالب رباعی برگردانده شده باشد، ناچیز است و ممکن است به ده رباعی هم نرسد. در این کتاب به چهار فقره از این رباعیات اشاره شده است.


در بخش از کتاب در مورد رباعی دورۀ انقلاب چنین آمده است: «یکی از مفاهیم کلیدی در رباعی دورۀ انقلاب، «شهادت» است؛ این اصطلاح و مشتقات آن، در دهۀ شصت حضوری چشمگیر در رباعی امروز داشت، به ویژه در دوران جنگ هشت ساله که ذهن جامعه به شدت درگیر این موضوع بود. نزد شاعران دهۀ شصت، مفهوم شهادت‌طلبی با بینش عرفانی درآمیخته بود. در مطبوعات آن دهه، علاوه بر رباعیات شاعران انقلاب، از شعر قدیم هم آن رباعیاتی که به این فضا نزدیک بود، مقبولیت بیشتری می‌یافت و ورد زبان مردم می‌شد. رباعی عرفی شیرازی از جمله همین رباعیات است؛ یا رباعی «گر مرد رهی میان خون باید رفت ...» [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و رباعی معروف «در مسلخ عشق، جز نکو را نکشند ...». (ص 165)
در بخش از کتاب در مورد رباعی دورۀ انقلاب چنین آمده است: «یکی از مفاهیم کلیدی در رباعی دورۀ انقلاب، «شهادت» است؛ این اصطلاح و مشتقات آن، در دهۀ شصت حضوری چشمگیر در رباعی امروز داشت، به ویژه در دوران جنگ هشت ساله که ذهن جامعه به شدت درگیر این موضوع بود. نزد شاعران دهۀ شصت، مفهوم شهادت‌طلبی با بینش عرفانی درآمیخته بود. در مطبوعات آن دهه، علاوه بر رباعیات شاعران انقلاب، از شعر قدیم هم آن رباعیاتی که به این فضا نزدیک بود، مقبولیت بیشتری می‌یافت و ورد زبان مردم می‌شد. رباعی عرفی شیرازی از جمله همین رباعیات است؛ یا رباعی «گر مرد رهی میان خون باید رفت...» [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و رباعی معروف «در مسلخ عشق، جز نکو را نکشند...». (ص 165)


در بخشی از کتاب در مورد [[رکن‌الدین دعویدار قمی]] چنین آمده است: «آنچه به عنوان جریان رباعی خیامانه در تاریخ شعر فارسی می‌شناسیم، راه‌ها و روی‌ها متعددی دارد و شاخه‌های آن، برای خودش پیروانی جداگانه یافته است. رباعی فارسی، با معانی خیامانه پیوندی دیرینه دارد و در هر دوره، شاعرانی به تناسب حس و درک و دانش خود، یکی از این شاخه‌ها را برگ و بار بیشتری داده‌اند. در نیمۀ اول قرن هفتم هجری، [[رکن‌الدین دعویدار قمی]]، یکی از کسانی بوده که با رباعیات خود، به این جریان کمک کرده و بعضی از رباعیات او، به کاروان رباعیات خیام پیوسته است. خیامانه‌های دعویدار قمی، بیشتر در شاخه «شادنوشی» و «باده‌ستایی» قابل شناسایی است». (ص 101)<ref>[https://literaturelib.com/books/3310 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
در بخشی از کتاب در مورد [[رکن‌الدین دعویدار قمی]] چنین آمده است: «آنچه به عنوان جریان رباعی خیامانه در تاریخ شعر فارسی می‌شناسیم، راه‌ها و روی‌ها متعددی دارد و شاخه‌های آن، برای خودش پیروانی جداگانه یافته است. رباعی فارسی، با معانی خیامانه پیوندی دیرینه دارد و در هر دوره، شاعرانی به تناسب حس و درک و دانش خود، یکی از این شاخه‌ها را برگ و بار بیشتری داده‌اند. در نیمۀ اول قرن هفتم هجری، [[رکن‌الدین دعویدار قمی]]، یکی از کسانی بوده که با رباعیات خود، به این جریان کمک کرده و بعضی از رباعیات او، به کاروان رباعیات خیام پیوسته است. خیامانه‌های دعویدار قمی، بیشتر در شاخه «شادنوشی» و «باده‌ستایی» قابل شناسایی است». (ص 101)<ref>[https://literaturelib.com/books/3310 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
خط ۵۶: خط ۵۶:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان‌شناسی، زبان و ادبیات]]
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:مقالات(اردیبهشت 1404) باقی زاده]]
[[رده:مقالات(اردیبهشت 1404) باقی زاده]]
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 اردیبهشت 1404]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۲۹

کتاب چهارخطی؛ کندوکاوی در تاریخ رباعی فارسی تألیف سید علی میرافضلی، این کتاب، مجموعۀ 101 یادداشت کوتاه است که طیف متنوعی از موضوعات را در حوزۀ رباعی فارسی دربرمی‌گیرد.

کتاب چهارخطی
کتاب چهارخطی؛ کندوکاوی در تاریخ رباعی فارسی
پدیدآورانمیرافضلی، سید علی (نویسنده)
ناشرسخن
مکان نشرتهران
سال نشر1397
شابک9ـ877ـ373ـ964ـ978
موضوعتا‌ریخ‌ و نقد ربا‌عی‌ فا‌رسی‌,تا‌ریخ‌ و نقد شعر فا‌رسی‌
کد کنگره
‏PIR 3636.M9K21397

گزارش کتاب

تاریخ رباعی فارسی، سرشار از اُفت و خیز و فراز و فرود است و مرور این تاریخ پربرگ و بار، رنج و لذتی توأمان دارد، رنج سفر در سنگلاخ تجربه‌های ناشناخته و راه‌های ناپیموده ولذت مجاورت روح با پاره‌ای از بهترین آفریده‌های ذهن بشر که در قالب چهار سطر موجز عرضه شده است.

برای شناخت رباعی، باید سراغ سرچشمه‌ها رفت و منبع اصلی این شناخت، دفترهای شعر و دواوین شعر است؛ چه آنها که چاپ شده‌اند و چه آنها که به صورت دستنویس باقی مانده‌اند. اتکای صرف پژوهشگران به تعدادی از تذکره‌های چاپی، بیشترین آسیب را به تحقیقات ادبی رسانده است.

این کتاب، مجموعۀ 101 یادداشت کوتاه است که طیف متنوعی از موضوعات را در حوزۀ رباعی فارسی دربرمی‌گیرد و دامنه‌ای هزارساله را از طلیعۀ تاریخ رباعی تا رباعی دهۀ نود شمسی پوشش می‌دهد؛ از سیر تحول و پیشینۀ مضامین و روش‌ پردازش موضوعات شعری و نحوۀ تأثیرپذیری شعرا از یکدیگر و ترجمۀ رباعیات از فارسی به عربی و بالعکس گرفته تا شیوه‌ها و شگردهای رباعی‌نویسی و تحول تشبیهات و استعارات و توجه رباعی‌سرایان به موضوعات تفننی و حاشیه‌‌های تاریخی در کنار اینها، تحلیل مقاطعی از تاریخ رباعی فارسی و بررسی موضوعات همچون رباعیات سرگردان و سرقات شعری و تبیین وجوه ساختاری رباعی، معرفی شاعران گمنام و سیر تحول واژگان و اصطلاحات و امثال و کنایات نیر مورد توجه قرار گرفته است.

در این نوشتارها سعی شده بررسی سایه روشن تاریخ رباعی با نگاهی تازه صورت گیرد و نکات و یافته‌های جدید به گونه‌ای عرضه شود که هم برای اهل فن جذابیت داشته باشد و هم علاقمندان شعر فارسی آنها را خوش دارند. این کتاب، تاریخ رباعی فارسی یا دربارۀ رباعی نیست، بلکه اندوخته‌ای است که از رهگذر بررسی رباعیات کهن و جدید فراهم امده است و مطالعۀ آنها، چشم‌‌انداز بهتری از تاریخ دراز دامن و پر مسئلۀ رباعی به دست می‌دهد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «شاید در بین همه قالب‌های شعر فارسی، تلخ‌ترین و غم‌انگیز‌ترین سرنوشت را رباعی داشته باشد. فرهیختگان و اندیشمندان ما از دورترین نقاط تاریخ تا امروز توجهی به مستندساری نقل‌های خود نداشتند و اشعار شاعران را بی‌نام گوینده، در لابلای نوشته‌های خود نقل می‌کردند و آنها که به ذکر اسم شاعران اهتمام می‌ورزیدند، در بند صحت و سقم اقوال خود نبودند. در این بین، بیشترین ستم‌ها به رباعی شده است. متون عرفانی و تاریخی ما، سرشار از رباعیات ناب است که در نود درصدشان، ذکری از نام گویندگان این رباعیات به میان نیامده است و در آن ده درصد هم مطئن نیستیم که اسم گویندگان را درست آورده باشند!» (ص 127)

در تاریخ رباعی فارسی، شمار رباعیاتی که به شعر عربی ترجمه یا از شعر عربی به قالب رباعی در زبان فارسی برگردانده شده، کم نیست. نمونه‌های بسیاری را می‌توان مثال زد. اما شمار رباعیاتی که به قالب رباعی برگردانده شده باشد، ناچیز است و ممکن است به ده رباعی هم نرسد. در این کتاب به چهار فقره از این رباعیات اشاره شده است.

در بخش از کتاب در مورد رباعی دورۀ انقلاب چنین آمده است: «یکی از مفاهیم کلیدی در رباعی دورۀ انقلاب، «شهادت» است؛ این اصطلاح و مشتقات آن، در دهۀ شصت حضوری چشمگیر در رباعی امروز داشت، به ویژه در دوران جنگ هشت ساله که ذهن جامعه به شدت درگیر این موضوع بود. نزد شاعران دهۀ شصت، مفهوم شهادت‌طلبی با بینش عرفانی درآمیخته بود. در مطبوعات آن دهه، علاوه بر رباعیات شاعران انقلاب، از شعر قدیم هم آن رباعیاتی که به این فضا نزدیک بود، مقبولیت بیشتری می‌یافت و ورد زبان مردم می‌شد. رباعی عرفی شیرازی از جمله همین رباعیات است؛ یا رباعی «گر مرد رهی میان خون باید رفت...» عطار و رباعی معروف «در مسلخ عشق، جز نکو را نکشند...». (ص 165)

در بخشی از کتاب در مورد رکن‌الدین دعویدار قمی چنین آمده است: «آنچه به عنوان جریان رباعی خیامانه در تاریخ شعر فارسی می‌شناسیم، راه‌ها و روی‌ها متعددی دارد و شاخه‌های آن، برای خودش پیروانی جداگانه یافته است. رباعی فارسی، با معانی خیامانه پیوندی دیرینه دارد و در هر دوره، شاعرانی به تناسب حس و درک و دانش خود، یکی از این شاخه‌ها را برگ و بار بیشتری داده‌اند. در نیمۀ اول قرن هفتم هجری، رکن‌الدین دعویدار قمی، یکی از کسانی بوده که با رباعیات خود، به این جریان کمک کرده و بعضی از رباعیات او، به کاروان رباعیات خیام پیوسته است. خیامانه‌های دعویدار قمی، بیشتر در شاخه «شادنوشی» و «باده‌ستایی» قابل شناسایی است». (ص 101)[۱]


پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها