شرح مثنوی شریف (فروزانفر): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'جامى' به 'جامى ')
    جز (جایگزینی متن - 'مثنوی مولوی (ابهام زدایی)' به 'مثنوی مولوی (ابهام‌زدایی)')
     
    (۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR02186J1.jpg|بندانگشتی|شرح مثنوی شریف]]
    | تصویر =NUR02186J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =شرح مثنوی شریف
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =مثنوی. شرح
    |-
    | پدیدآوران =
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|شرح مثنوی شریف
    [[مولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد]] (نویسنده)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|مثنوی. شرح
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[مولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد]] (نويسنده)


    [[فروزانفر، بدیع‌الزمان]] (شارح)
    [[فروزانفر، بدیع‌الزمان]] (شارح)
    |-
    | زبان =فارسی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏5301‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏4‎‏ش‎‏4
    |data-type='language'|فارسی
    | موضوع =
    |-
    شعر فارسی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏PIR‎‏ ‎‏5301‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏4‎‏ش‎‏4
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|شعر فارسی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد


    مولوی، جلال الدین محمد بن محمد، 604 - 672ق. مثنوی - نقد و تفسیر
    مولوی، جلال‌الدین محمد بن محمد، 604 - 672ق. مثنوی - نقد و تفسیر
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    زوار
    |data-type='publisher'|زوار
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1367 ش  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1367 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE2186AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02186AUTOMATIONCODE
    | چاپ =7
    | شابک =964-401-062-0
    | تعداد جلد =3
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =02186
    | کتابخوان همراه نور =02186
    | کد پدیدآور =


    == در باره شرح ==
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    {{کاربردهای دیگر| مثنوی مولوی (ابهام‌زدایی)}}




    '''شرح مثنوى شريف'''، اثرى است از [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع الزمان فروزانفر]] در عصر حاضر كه به زبان فارسى به‌عنوان شرحى بر كتاب مثنوى مولوى نوشته شده است و حاوى حكايت‌هاى اخلاقى، اندرزنامه و دستورالعمل‌ها مى‌باشد و در سه جلد گرد آمده است.
    '''شرح مثنوى شريف'''، اثرى است از [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع‌الزمان فروزانفر]] در عصر حاضر كه به زبان فارسى به‌عنوان شرحى بر كتاب مثنوى مولوى نوشته شده است و حاوى حكايت‌هاى اخلاقى، اندرزنامه و دستورالعمل‌ها مى‌باشد و در سه جلد گرد آمده است.


    شارح محترم، در آغاز هريك از حكايات، مقدمه‌اى شبيه مَدْخَل با عنوان «مأخذ و نقد و تحليل داستان» به رشته تحرير كشيده، بدان نظر كه خواننده بداند كه قصه مورد بحث، پيش از مولانا وجود داشته و آن بزرگوار آن را از پيش خود نساخته است.
    شارح محترم، در آغاز هريك از حكايات، مقدمه‌اى شبيه مَدْخَل با عنوان «مأخذ و نقد و تحليل داستان» به رشته تحرير كشيده، بدان نظر كه خواننده بداند كه قصه مورد بحث، پيش از مولانا وجود داشته و آن بزرگوار آن را از پيش خود نساخته است.


    فايده ديگر كه از اين ترتيب به دست مى‌آيد، حدود تصرف مولاناست در قصه‌اى كه آن را به نظم آورده است. از اين راه، روش او را در سرودن حكايات بخصوص با حكيم سنايى و فريد الدين عطار و كسانى كه پس از وى زيسته‌اند، مانند اوحدى مراغه‌اى و مولانا [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] ، در ترازوى مقايسه مى‌توان سنجيد.
    فايده ديگر كه از اين ترتيب به دست مى‌آيد، حدود تصرف مولاناست در قصه‌اى كه آن را به نظم آورده است. از اين راه، روش او را در سرودن حكايات بخصوص با حكيم سنايى و فريدالدين [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و كسانى كه پس از وى زيسته‌اند، مانند اوحدى مراغه‌اى و مولانا [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]، در ترازوى مقايسه مى‌توان سنجيد.


    از دگر سو مولانا به‌طور اغلب، حكايات را پيوسته و يك‌جا در ظرف تعبير فرونمى‌ريزد، بلكه به مناسبت، حكايت را با قصه ديگر و با افكار گوناگون كه به‌منزله نتيجه‌گيرى از اجزاء داستان است، درهم‌مى‌آميزد؛ بدان گونه كه ممكن است رشته مطلب از دست خواننده به‌دررود و چگونگى ارتباط آنها را درنيابد؛ ازاين‌رو، مقدمه مشاراليها به‌صورتى نوشته شده است كه به نحو اجمال خواننده از نظم و جريان قصه در مثنوى و كيفيت اتصال مطالب به يكديگر و جهت انتقال مولانا از هر مطلب به ديگرى روشن مى‌گردد و خواننده در روشنايى آنچه به ذهن سپرده است، به‌خوبى مى‌تواند به همراه سراينده داستان در راهى كه مى‌سپرد، گام‌به‌گام پيش رود.
    از دگر سو مولانا به‌طور اغلب، حكايات را پيوسته و يك‌جا در ظرف تعبير فرونمى‌ريزد، بلكه به مناسبت، حكايت را با قصه ديگر و با افكار گوناگون كه به‌منزله نتيجه‌گيرى از اجزاء داستان است، درهم‌مى‌آميزد؛ بدان گونه كه ممكن است رشته مطلب از دست خواننده به‌دررود و چگونگى ارتباط آنها را درنيابد؛ ازاين‌رو، مقدمه مشاراليها به‌صورتى نوشته شده است كه به نحو اجمال خواننده از نظم و جريان قصه در مثنوى و کیفیت اتصال مطالب به يكديگر و جهت انتقال مولانا از هر مطلب به ديگرى روشن مى‌گردد و خواننده در روشنايى آنچه به ذهن سپرده است، به‌خوبى مى‌تواند به همراه سراينده داستان در راهى كه مى‌سپرد، گام‌به‌گام پيش رود.


    فهرستى از لغات و تعبيرات و مصطلحات فلسفى و فقهى و كلامى و عرفانى ترتيب داده تا معلوم شود كه در هر قصه چه اندازه از الفاظ، تفسير و تعريف شده است.
    فهرستى از لغات و تعبيرات و مصطلحات فلسفى و فقهى و كلامى و عرفانى ترتيب داده تا معلوم شود كه در هر قصه چه اندازه از الفاظ، تفسير و تعريف شده است.
    خط ۵۵: خط ۴۵:
    مباحث كلى و اصول فكر مولانا را در هر قصه نيز به‌صورت فهرست نوشته تا خواننده متوجه باشد كه با چه نوع مطلبى سروكار دارد و فى الجمله ذهن خود را آماده سازد.
    مباحث كلى و اصول فكر مولانا را در هر قصه نيز به‌صورت فهرست نوشته تا خواننده متوجه باشد كه با چه نوع مطلبى سروكار دارد و فى الجمله ذهن خود را آماده سازد.


    ابيات مثنوى را از روى نسخه موزه قونيه مكتوب در رجب (677) نقل كرده. اين نسخه از روى نسخه اصل مثنوى كه در حضور مولانا و حسام الدين، حسن چلبى مى‌خوانده‌اند، كتابت شده و صحيح‌ترين نسخه است.
    ابيات مثنوى را از روى نسخه موزه قونيه مكتوب در رجب (677) نقل كرده. اين نسخه از روى نسخه اصل مثنوى كه در حضور مولانا و حسام‌الدين، حسن چلبى مى‌خوانده‌اند، كتابت شده و صحيح‌ترين نسخه است.


    در شرح ابيات، نخست لغات و مصطلحات فنى را تفسير كرده و تا توانسته يك يا چند شاهد از گفته پيشينيان و يا مولانا آورده و اگر بيتى متضمن اشارتى به حديث يا آيتى از قرآن كريم بوده است، مأخذ آن حديث يا موضع آن آيت را در قرآن كريم با ذكر عقايد مفسرين باز نموده. در تفسير آيات از «لطايف الاشارات» تأليف ابوالقاسم قشيرى (متوفى 465) و «بيان السعادة» تأليف مرحوم سلطان على‌شاه گنابادى (متوفى 1327) از مشايخ بزرگ و محققين كم‌نظير صوفيه، فايده بسيار برده است.
    در شرح ابيات، نخست لغات و مصطلحات فنى را تفسير كرده و تا توانسته يك يا چند شاهد از گفته پيشينيان و يا مولانا آورده و اگر بيتى متضمن اشارتى به حديث يا آيتى از قرآن كريم بوده است، مأخذ آن حديث يا موضع آن آيت را در قرآن كريم با ذكر عقايد مفسرين باز نموده. در تفسير آيات از «لطايف الاشارات» تأليف ابوالقاسم قشيرى (متوفى 465) و «بيان السعادة» تأليف مرحوم سلطان على‌شاه گنابادى (متوفى 1327) از مشايخ بزرگ و محققین كم‌نظير صوفيه، فايده بسيار برده است.


    هر بيت كه در آن اشاره به قصه‌اى يا مشتمل بر نام كسى بوده است، مأخذ قصه را نوشته و اجمالا شرح حالى از شخص مذكور آورده است.
    هر بيت كه در آن اشاره به قصه‌اى يا مشتمل بر نام كسى بوده است، مأخذ قصه را نوشته و اجمالا شرح حالى از شخص مذكور آورده است.


    ابيات را حتى‌الامكان به زبان ساده و مطابق آنچه از سخن مولانا در مثنوى و ديگر آثار او (ديوان كبير، فيه ما فيه، مكتوبات، مجالس سبعه) و نيز معارف بهاءولد و برهان محقق و مقالات شمس تبريزى و آثار منظوم و منثور سلطان‌ولد فرزند مولانا به دست آورده، شرح و تفسير نموده و اگر مضمون بيتى در كتب پيشينيان يافته، بدان تفسير درپيوسته و هر جا كه احتياج به بيان اصلى از اصول تصوف يا فلسفه و كلام و ديگر علوم اسلامى حاصل شده است، عقايد و آراء متقدمان و اصحاب فن را در آن باره با ذكر اسناد و مدارك يادآور شده است.
    ابيات را حتى‌الامكان به زبان ساده و مطابق آنچه از سخن مولانا در مثنوى و ديگر آثار او (ديوان كبير، فيه مافيه، مكتوبات، مجالس سبعه) و نيز معارف بهاءولد و برهان محقق و مقالات شمس تبريزى و آثار منظوم و منثور [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطان‌ولد]] فرزند مولانا به دست آورده، شرح و تفسير نموده و اگر مضمون بيتى در كتب پيشينيان يافته، بدان تفسير درپيوسته و هر جا كه احتياج به بيان اصلى از اصول تصوف يا فلسفه و كلام و ديگر علوم اسلامى حاصل شده است، عقايد و آراء متقدمان و اصحاب فن را در آن باره با ذكر اسناد و مدارک يادآور شده است.


    از شروح مثنوى، به كتب ذيل مراجعه كرده:
    از شروح مثنوى، به كتب ذيل مراجعه كرده:


    الف) كتابى كه نامش را به دست نياورده، از شخصى به نام «احمد رومى» كه با سلطان‌ولد (متوفى 712) و فرزندش جلال الدين فريدون، مشهور به «عارف چلبى» متولد (670 و متوفى 719) معاصر بوده است؛
    الف) كتابى كه نامش را به دست نياورده، از شخصى به نام «احمد رومى» كه با [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطان‌ولد]] (متوفى 712) و فرزندش جلال‌الدين فريدون، مشهور به «عارف چلبى» متولد (670 و متوفى 719) معاصر بوده است؛


    ب) جواهر الاسرار و زواهر الانوار، تأليف كمال الدين حسين بن حسن خوارزمى (متوفى 840) از شاگردان و مريدان خواجه ابوالوفاء خوارزمى از بزرگان متصوفه (متوفى روز جمعه چهارم رجب 835) كه به پيروى پير خويش عشقى گرم و سوزان به آثار مولانا داشته است؛
    ب) جواهر الاسرار و زواهر الانوار، تأليف كمال‌الدين حسين بن حسن خوارزمى (متوفى 840) از شاگردان و مريدان خواجه ابوالوفاء خوارزمى از بزرگان متصوفه (متوفى روز جمعه چهارم رجب 835) كه به پيروى پير خويش عشقى گرم و سوزان به آثار مولانا داشته است؛


    ج) اسرار الغيوب، تأليف خواجه ايوب از صوفيان هوشمند و نكته‌دان قرن دوازدهم هجرى كه در سال 1120ق، تأليف شده و مشتمل است بر شرح مشكلات تمام مثنوى؛
    ج) اسرار الغيوب، تأليف خواجه ايوب از صوفيان هوشمند و نكته‌دان قرن دوازدهم هجرى كه در سال 1120ق، تأليف شده و مشتمل است بر شرح مشكلات تمام مثنوى؛


    ه) شرح عبد العلى محمد بن نظام الدين، مشهور به بحر العلوم بر دفترهاى شش‌گانه مثنوى؛
    ه) شرح عبدالعلى محمد بن نظام‌الدين، مشهور به بحر العلوم بر دفترهاى شش‌گانه مثنوى؛


    و) شرح اسرار سبزوارى، حكيم بزرگوار حاج ملا هادى (متوفى 1290ق) كه در سال 1285 در طهران به طبع رسيده و مؤلف تا آنجا كه امكان داشته است مثنوى را بر آراء و نظريات حكما، به‌ويژه صدر الدين شيرازى تطبيق فرموده است؛
    و) شرح اسرار سبزوارى، حكيم بزرگوار حاج ملا هادى (متوفى 1290ق) كه در سال 1285 در طهران به طبع رسيده و مؤلف تا آنجا كه امكان داشته است مثنوى را بر آراء و نظريات حكما، به‌ويژه صدرالدين شيرازى تطبيق فرموده است؛


    ز) فاتح الابيات و آن، شرح اسماعيل انقروى است به تركى بر تمام مثنوى؛
    ز) فاتح الابيات و آن، شرح اسماعيل انقروى است به تركى بر تمام مثنوى؛
    خط ۹۹: خط ۸۹:




    == پیوندها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
     


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
    [[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
    [[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۲

    شرح مثنوی شریف
    شرح مثنوی شریف (فروزانفر)
    پدیدآورانمولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد (نویسنده) فروزانفر، بدیع‌الزمان (شارح)
    عنوان‌های دیگرمثنوی. شرح
    ناشرزوار
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1367 ش
    چاپ7
    شابک964-401-062-0
    موضوعشعر فارسی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد مولوی، جلال‌الدین محمد بن محمد، 604 - 672ق. مثنوی - نقد و تفسیر
    زبانفارسی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏5301‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏4‎‏ش‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    شرح مثنوى شريف، اثرى است از بديع‌الزمان فروزانفر در عصر حاضر كه به زبان فارسى به‌عنوان شرحى بر كتاب مثنوى مولوى نوشته شده است و حاوى حكايت‌هاى اخلاقى، اندرزنامه و دستورالعمل‌ها مى‌باشد و در سه جلد گرد آمده است.

    شارح محترم، در آغاز هريك از حكايات، مقدمه‌اى شبيه مَدْخَل با عنوان «مأخذ و نقد و تحليل داستان» به رشته تحرير كشيده، بدان نظر كه خواننده بداند كه قصه مورد بحث، پيش از مولانا وجود داشته و آن بزرگوار آن را از پيش خود نساخته است.

    فايده ديگر كه از اين ترتيب به دست مى‌آيد، حدود تصرف مولاناست در قصه‌اى كه آن را به نظم آورده است. از اين راه، روش او را در سرودن حكايات بخصوص با حكيم سنايى و فريدالدين عطار و كسانى كه پس از وى زيسته‌اند، مانند اوحدى مراغه‌اى و مولانا جامى، در ترازوى مقايسه مى‌توان سنجيد.

    از دگر سو مولانا به‌طور اغلب، حكايات را پيوسته و يك‌جا در ظرف تعبير فرونمى‌ريزد، بلكه به مناسبت، حكايت را با قصه ديگر و با افكار گوناگون كه به‌منزله نتيجه‌گيرى از اجزاء داستان است، درهم‌مى‌آميزد؛ بدان گونه كه ممكن است رشته مطلب از دست خواننده به‌دررود و چگونگى ارتباط آنها را درنيابد؛ ازاين‌رو، مقدمه مشاراليها به‌صورتى نوشته شده است كه به نحو اجمال خواننده از نظم و جريان قصه در مثنوى و کیفیت اتصال مطالب به يكديگر و جهت انتقال مولانا از هر مطلب به ديگرى روشن مى‌گردد و خواننده در روشنايى آنچه به ذهن سپرده است، به‌خوبى مى‌تواند به همراه سراينده داستان در راهى كه مى‌سپرد، گام‌به‌گام پيش رود.

    فهرستى از لغات و تعبيرات و مصطلحات فلسفى و فقهى و كلامى و عرفانى ترتيب داده تا معلوم شود كه در هر قصه چه اندازه از الفاظ، تفسير و تعريف شده است.

    مباحث كلى و اصول فكر مولانا را در هر قصه نيز به‌صورت فهرست نوشته تا خواننده متوجه باشد كه با چه نوع مطلبى سروكار دارد و فى الجمله ذهن خود را آماده سازد.

    ابيات مثنوى را از روى نسخه موزه قونيه مكتوب در رجب (677) نقل كرده. اين نسخه از روى نسخه اصل مثنوى كه در حضور مولانا و حسام‌الدين، حسن چلبى مى‌خوانده‌اند، كتابت شده و صحيح‌ترين نسخه است.

    در شرح ابيات، نخست لغات و مصطلحات فنى را تفسير كرده و تا توانسته يك يا چند شاهد از گفته پيشينيان و يا مولانا آورده و اگر بيتى متضمن اشارتى به حديث يا آيتى از قرآن كريم بوده است، مأخذ آن حديث يا موضع آن آيت را در قرآن كريم با ذكر عقايد مفسرين باز نموده. در تفسير آيات از «لطايف الاشارات» تأليف ابوالقاسم قشيرى (متوفى 465) و «بيان السعادة» تأليف مرحوم سلطان على‌شاه گنابادى (متوفى 1327) از مشايخ بزرگ و محققین كم‌نظير صوفيه، فايده بسيار برده است.

    هر بيت كه در آن اشاره به قصه‌اى يا مشتمل بر نام كسى بوده است، مأخذ قصه را نوشته و اجمالا شرح حالى از شخص مذكور آورده است.

    ابيات را حتى‌الامكان به زبان ساده و مطابق آنچه از سخن مولانا در مثنوى و ديگر آثار او (ديوان كبير، فيه مافيه، مكتوبات، مجالس سبعه) و نيز معارف بهاءولد و برهان محقق و مقالات شمس تبريزى و آثار منظوم و منثور سلطان‌ولد فرزند مولانا به دست آورده، شرح و تفسير نموده و اگر مضمون بيتى در كتب پيشينيان يافته، بدان تفسير درپيوسته و هر جا كه احتياج به بيان اصلى از اصول تصوف يا فلسفه و كلام و ديگر علوم اسلامى حاصل شده است، عقايد و آراء متقدمان و اصحاب فن را در آن باره با ذكر اسناد و مدارک يادآور شده است.

    از شروح مثنوى، به كتب ذيل مراجعه كرده:

    الف) كتابى كه نامش را به دست نياورده، از شخصى به نام «احمد رومى» كه با سلطان‌ولد (متوفى 712) و فرزندش جلال‌الدين فريدون، مشهور به «عارف چلبى» متولد (670 و متوفى 719) معاصر بوده است؛

    ب) جواهر الاسرار و زواهر الانوار، تأليف كمال‌الدين حسين بن حسن خوارزمى (متوفى 840) از شاگردان و مريدان خواجه ابوالوفاء خوارزمى از بزرگان متصوفه (متوفى روز جمعه چهارم رجب 835) كه به پيروى پير خويش عشقى گرم و سوزان به آثار مولانا داشته است؛

    ج) اسرار الغيوب، تأليف خواجه ايوب از صوفيان هوشمند و نكته‌دان قرن دوازدهم هجرى كه در سال 1120ق، تأليف شده و مشتمل است بر شرح مشكلات تمام مثنوى؛

    ه) شرح عبدالعلى محمد بن نظام‌الدين، مشهور به بحر العلوم بر دفترهاى شش‌گانه مثنوى؛

    و) شرح اسرار سبزوارى، حكيم بزرگوار حاج ملا هادى (متوفى 1290ق) كه در سال 1285 در طهران به طبع رسيده و مؤلف تا آنجا كه امكان داشته است مثنوى را بر آراء و نظريات حكما، به‌ويژه صدرالدين شيرازى تطبيق فرموده است؛

    ز) فاتح الابيات و آن، شرح اسماعيل انقروى است به تركى بر تمام مثنوى؛

    ح) المنهج القوى، تأليف يوسف بن احمد مولوى، به زبان عربى و مشتمل بر تفسير تمام ابيات مثنوى؛

    ط) شرح دكتر محمد كفافى، استاد جامعه قاهره و جامعه عربى بيروت بر دفتر اول مثنوى به زبان عربى؛

    ى) شرح استاد فقيد رينولد الين نيكلسون بر مثنوى به زبان انگليسى.

    در جلد دوم، هزار و بيست و سه بيت را شرح و سه قصه را نقد و تحليل كرده. لغات و تعبيرات و اصطلاحاتى كه تفسير شده سيصد و سى و دو و مطالب كلى، بالغ بر صد و هفتاد و يك مطلب است. در ضمن شرح لغات، عده‌اى از اصطلاحات صوفيان و حكما و متكلمين و گاهى نيز اطبا و علماى رياضى را روشن ساخته.

    مطالب كلى، بيشتر از اصول تصوف و علم كلام است، ولى مسائل فقهى و فلسفى را نيز در ميان آنها مى‌توان ديد. در هريك از اين مباحث، عقايد و آراء مختلف علماى فن را با ذكر اسناد و مراجع، به شرح بازگفته. در تفسير آيات قرآن كريم كه به عبارت يا اشارت در مثنوى شريف وارد شده است، همين روش را معمول داشته و از كتب معتبر تفسير، اقوال مختلف را نقل كرده است.

    تفاوتى كه اين مجلد با جلد نخستين دارد اين است كه از حكايت چهارم به بعد، تمام ابيات مثنوى را از روى نسخه قونيه نقل كرده و عبارات عربى را حتى‌الامكان به پارسى ترجمه نموده است.

    در جلد سوم، دو قصه از قصص و هزار و صد بيت را از دفتر نخستين مثنوى نقد و تحليل كرده و به شرح و تفصيل بازگشوده و چهار صد و هفتاد لغت و اصطلاح عرفانى و فلسفى و كلامى و طبى و رياضى را بازشناسانده و در حد امكان، عقايد و آراء اهل فن را در آن باره شرح داده و دويست و نه مطلب كلى گوناگون را به تفصيلى درخور و تفسيرى مناسب بيان كرده است.

    در جلد سوم، از شرح مثنوى شريف، علاوه بر مآخذى كه در مقدمه جزو اول برشمرده، از كتابى به نام «كشف اسرار معنوى در شرح ابيات مثنوى» نيز استفاده كرده است.

    منابع مقاله

    متن و مقدمه كتاب.


    وابسته‌ها