امیرخسرو دهلوی: شاعر شاهان و صوفیان: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PIR ۵۳۶۵/ش۲الف۸ ۱۳۹۹ | ||
| موضوع = | | موضوع =امیرخسرو، خسرو بن محمود، ۶۵۱ - ۷۲۵ق,شاعران ایرانی - هند - سرگذشتنامه,شاعران ایرانی - ۱۳۰ - ۹۰۶ ق.- سرگذشتنامه | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =نامک | | ناشر =نامک | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، زبان و ادبیات]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات(آذر) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(آذر) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 دی 1403]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] | [[رده:فاقد اتوماسیون]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۴۸
امیرخسرو دهلوی | |
---|---|
پدیدآوران | شارما، سونیل (نویسنده) خنجری، شهروز (مترجم) |
ناشر | نامک |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 0ـ91ـ6721ـ600ـ978 |
موضوع | امیرخسرو، خسرو بن محمود، ۶۵۱ - ۷۲۵ق,شاعران ایرانی - هند - سرگذشتنامه,شاعران ایرانی - ۱۳۰ - ۹۰۶ ق.- سرگذشتنامه |
کد کنگره | PIR ۵۳۶۵/ش۲الف۸ ۱۳۹۹ |
امیرخسرو دهلوی: شاعر شاهان و صوفیان تألیف سونیل شارما، ترجمه شهروز خنجری، در خاطرۀ مشترک فرهنگی مردم شبهقاره، امیرخسرو دهلوی (651 ـ 725 ق) طوطی هندوستان است؛ چون او را برترین شاعر هندی میدانند که به پارسی شعر سروده است.
ساختار
کتاب در چهار بخش تدوین شده است.
گزارش کتاب
در خاطرۀ مشترک فرهنگی مردم شبهقاره، امیرخسرو دهلوی (651 ـ 725 ق) طوطی هندوستان است؛ چون او را برترین شاعر هندی میدانند که به پارسی شعر سروده است. برای گروهی خاص از پژوهشگران که با تاریخ صوفیگری در هند آشنایند او «ترک هندوستان» است؛ این لقبی است که پیشوای معنویاش به سبب ثبات قدم وی در احکام اسلام بدو بخشید. امروزه نزدیک به هفت قرن است که امیرخسرو جایگاه خود را در تاریخ تمدن هندوستان حفظ کرده و همچنان یک شخصیت برجستۀ فرهنگی شمرده میشود.
امیرخسرو شاید محبوبترین چهره در فرهنگ اسلامی هند باشد؛ بهویژه او را بنیانگذار فرهنگ هندوستانی میدانند که خود محصول آمیزش عناصر هندو و مسلمان است. کوششهای وی منجر به اعتلای عناصر تمدن اسلامی هند شد؛ چراکه او در حوزههای گوناگون فرهنگی نظیر موسیقی سنتی هندی، تصوف اسلامی، قوّالی (قول و غزل صوفیانه) و ادبیات پارسی به خلق آثاری ارزنده دست زد و در شناساندن و گستراندن زبان هندوی، زبان محلی در نواحی دهلی که منشأ هر دو زبان اردو و هندی امروزین است، نقشی بارز داشت. او هم درباری بود و هم خانقاهی، هم نویسنده بود و هم شاعر، هم نغمهپرداز بود و هم نوازنده؛ افراد معدودی را در تاریخ میتوان با چنین کسی قیاس کرد.
امیرخسرو دهلوی بیگفتگو یکی از بزرگترین شاعران پارسی کهن بود. با این همه و در کمال شگفتی، پژوهشهای اندکی دربارۀ وی به فارسی انجام گرفته است. این امر شاید بدان دلیل باشد که او گرچه اشعار پرشماری را در قالبها و موضوعات گوناگون ادب کهن سروده، اما در گسست میان جهان ادبی ایران و هند قرار گرفته است.
این کتاب تلاش دارد تا امیرخسرو را در متن جامعهای که در آن میزیسته نمایان کند؛ اجتماعی که هم پیچیده و هم از برخی لحاظ یگانه بوده، در سنتهای محلی خود ریشه داشتن اما از آنجا که از پارسی در دربار سلطانی و محافل ادبیاش استفاده میکرده، با جهان نیز پیوستگی داشته است. با این همه امیرخسرو متعلق به گذشتۀ شبهقاره نیست، شناختن چهرۀ او به سبب تغییرات پیاپی سیاسی و گرایشهای قومی در جنوب آسیا، برای روزگار امروزین نیز بسیار مناسب است.
مسئلۀ دیگری که در این کتاب بدان پرداخته شده، شخصیت دوگانۀ امیرخسرو، نزد خوانندگان فارسیزبان و مخاطبان وی در شبهقاره است. آنگاه که وی به سبب سرودن خمسه (که نخستین نمونه از پاسخهای شاعران به نظامی است) و غزلهایش در ایران و افغانستان و تاجیکستان شهرت دارد، مجموعۀ کوچک اشعار هندی/ هندوی وی که در آیینهای قوّالی صوفیان خوانده میشود، در هند و پاکستان شناختهشدهتر است.
مثنویهای مبتکرانۀ امیرخسرو که تاریخ روزگار ممدوحانش، یعنی سلاطین دهلی را گزارش میکند، انگار فراموش شده است. هدف این کتاب به دستدادن تصویری تاریخی از این شاعر میباشد، نهتنها آنکه وی شاعری و مردی سرشناس در عهد کهن بوده، بلکه امروزه نیز اشعارش در جوامع پارسیگوی خوانده و به آواز شنیده میشود.
دربارۀ مفهوم فرهنگ «هندی» و اینکه چه کسی بهحق وارث مردهریگ قرون میانه است، دیدگاههای مجادلهبرانگیزی در این کتاب مطرح شده است. عرصۀ دیگر این منازعات، مباحث زبانشناختی میان زبانهای امروزین اردو و هندی است که هر دو در هندوی امیرخسرو ریشه دارند، ولی به لحاظ فرهنگی از یکدیگر جدا شدهاند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات