۱۴۶٬۳۹۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سرخسی (ابهام زدایی)' به 'سرخسی (ابهامزدایی)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شریفالرضی، محمد بن حسین' به 'شریف رضی، محمد بن حسین') |
||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازى]]، وى را از اهالى سرخس و نیشابور مىداند. بنابراین محتمل است که وى در نیشابور زاده شده و به فراگیرى علوم در این شهر پرداخته و سپس به سرخس رفته و در آن جا ساکن شده باشد و نیز ممکن است، قضیه به عکس باشد. | [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازى]]، وى را از اهالى سرخس و نیشابور مىداند. بنابراین محتمل است که وى در نیشابور زاده شده و به فراگیرى علوم در این شهر پرداخته و سپس به سرخس رفته و در آن جا ساکن شده باشد و نیز ممکن است، قضیه به عکس باشد. | ||
[[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|اعجاز حسین نیشابورى کنتورى]] در کتاب [[كشف الحجب و الأستار عن أسماء الكتب و الأسفار|کشف الحجب و الاستار]]، على بن ناصر را نخستین شارح نهجالبلاغه و از شاگردان [[ | [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|اعجاز حسین نیشابورى کنتورى]] در کتاب [[كشف الحجب و الأستار عن أسماء الكتب و الأسفار|کشف الحجب و الاستار]]، على بن ناصر را نخستین شارح نهجالبلاغه و از شاگردان [[شریف رضی، محمد بن حسین|سید رضى]] معرفى مىکند. این گفته [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] بین نویسندگان و محققان مشهور گردیده و پژوهشگران نهجالبلاغه، به گفته وى در آثار خویش استناد جستهاند. | ||
ظاهرا [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] کتاب «اعلام نهجالبلاغه» را ندیده، چرا که اگر خود آن را مشاهده کرده بود، به روشنى مىدید که مؤلف از وبرى نقل قول مىکند و وبرى خود از اعلام قرن ششم هجرى است که معاصر با [[بیهقی، علی بن زید|على بن زید بیهقى]] شارح نهجالبلاغه بوده است. | ظاهرا [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] کتاب «اعلام نهجالبلاغه» را ندیده، چرا که اگر خود آن را مشاهده کرده بود، به روشنى مىدید که مؤلف از وبرى نقل قول مىکند و وبرى خود از اعلام قرن ششم هجرى است که معاصر با [[بیهقی، علی بن زید|على بن زید بیهقى]] شارح نهجالبلاغه بوده است. | ||
به نظر مىرسد که مدیر کتابخانه رامپور هند سبب بروز این اشتباه براى [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] شده، چرا که وى اسامى کتابهاى مخطوطه را براى [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] مىفرستاده و [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] با اعتمادى که به وى داشته، به ثبت آن اسامى در کتاب خود اقدام مىنموده است. اشتباه از آن جا ناشى شده که مدیر مذکور در کتاب به این عبارت برخورده که مىگوید: السید المصنف زید عزه و علوه، بنابراین گمان برده که مراد از این سید، مرحوم [[ | به نظر مىرسد که مدیر کتابخانه رامپور هند سبب بروز این اشتباه براى [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] شده، چرا که وى اسامى کتابهاى مخطوطه را براى [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] مىفرستاده و [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] با اعتمادى که به وى داشته، به ثبت آن اسامى در کتاب خود اقدام مىنموده است. اشتباه از آن جا ناشى شده که مدیر مذکور در کتاب به این عبارت برخورده که مىگوید: السید المصنف زید عزه و علوه، بنابراین گمان برده که مراد از این سید، مرحوم [[شریف رضی، محمد بن حسین|سید رضى]]، مؤلف نهجالبلاغه است؛ در حالى که مراد از آن شارح؛ یعنى على بن ناصر سرخسى است.<ref>علماى خراسان و نهجالبلاغه، ص: 19</ref> | ||
اما محقق دیگرى بر این باور است، این على بن ناصر که [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] او را شاگرد سیّد رضى به حساب آورده، با صدرالدین ابوالحسن على بن ناصر مؤلّف [[زبدة التواريخ؛ اخبار امراء و پادشاهان سلجوقی (ترجمه روحالهی)|زبدة التواریخ(اخبار الدولة السلجوقیه)]] یکى است. وى براى اثبات این که شارح نهجالبلاغه که [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] متذکّر او شده، از نظر زمانى نمىتواند شاگرد [[ | اما محقق دیگرى بر این باور است، این على بن ناصر که [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] او را شاگرد سیّد رضى به حساب آورده، با صدرالدین ابوالحسن على بن ناصر مؤلّف [[زبدة التواريخ؛ اخبار امراء و پادشاهان سلجوقی (ترجمه روحالهی)|زبدة التواریخ(اخبار الدولة السلجوقیه)]] یکى است. وى براى اثبات این که شارح نهجالبلاغه که [[کنتوری، سید اعجازحسین بن محمدقلی|کنتورى]] متذکّر او شده، از نظر زمانى نمىتواند شاگرد [[شریف رضی، محمد بن حسین|سید رضى]] باشد و باید همان کسى باشد که [[زبدة التواريخ؛ اخبار امراء و پادشاهان سلجوقی (ترجمه روحالهی)|زبدة التواریخ]] را نوشته، به چند نکته اشاره مىکند. | ||
اولا در کتاب معارج نهجالبلاغه، تألیف زید بیهقى که در سال 552 نوشته شده، آن گونه که سبک کتاب است، به شارحان نهجالبلاغه قبل از خود اشاره کرده است؛ امّا در این کتاب به هیچ عنوان ذکرى از شرح اعلام نهجالبلاغه و مؤلّف آن، على بن ناصر، نشده است. چه اگر اعلام نهجالبلاغه تألیف على بن ناصر حسینى، بنا به گفته کشف الحجب، اوّلین شرح نهجالبلاغه بود، زید بیهقى با آن دقّت و فراستى که داشت، به این هم شهرى خود؛ یعنى على بن ناصر و شرح او حتما اشاره مىکرد. | اولا در کتاب معارج نهجالبلاغه، تألیف زید بیهقى که در سال 552 نوشته شده، آن گونه که سبک کتاب است، به شارحان نهجالبلاغه قبل از خود اشاره کرده است؛ امّا در این کتاب به هیچ عنوان ذکرى از شرح اعلام نهجالبلاغه و مؤلّف آن، على بن ناصر، نشده است. چه اگر اعلام نهجالبلاغه تألیف على بن ناصر حسینى، بنا به گفته کشف الحجب، اوّلین شرح نهجالبلاغه بود، زید بیهقى با آن دقّت و فراستى که داشت، به این هم شهرى خود؛ یعنى على بن ناصر و شرح او حتما اشاره مىکرد. | ||
ثانیا: شارح اعلام نهجالبلاغه، در شرح خود از منهاج البراعه فى شرحالبلاغه تألیف قطبالدین ابوالحسن سعید راوندى که در حدود سال 556 تألیف شده، استفاده کرده است. بنابراین، مؤلّف اعلام نهجالبلاغه بایستى اثر خود را بعد از تاریخ فوق نوشته باشد و این چنین کسى از نظر زمانى نمىتوانسته از شاگردان [[ | ثانیا: شارح اعلام نهجالبلاغه، در شرح خود از منهاج البراعه فى شرحالبلاغه تألیف قطبالدین ابوالحسن سعید راوندى که در حدود سال 556 تألیف شده، استفاده کرده است. بنابراین، مؤلّف اعلام نهجالبلاغه بایستى اثر خود را بعد از تاریخ فوق نوشته باشد و این چنین کسى از نظر زمانى نمىتوانسته از شاگردان [[شریف رضی، محمد بن حسین|سید رضى]] (متوفى 406) بوده باشد. | ||
ثالثا: در تاریخ بیهق که در اوایل نیمه دوم قرن ششم، تألیف شده و نام علما و فضلا و ائمه آن ناحیه را در بردارد، از صدرالدین على بن ناصر حسینى که به تصریح بسیارى از منابع، اهل نیشابور است، نامى به میان نیاورده و این خود، دلیل بر این است که شخص مورد بحث تا تاریخ فوق از چنان شهرتى برخوردار نبوده که در زمره علما و افاضل قرار گیرد و شاید هم در همین سالها به دنیا آمده باشد. | ثالثا: در تاریخ بیهق که در اوایل نیمه دوم قرن ششم، تألیف شده و نام علما و فضلا و ائمه آن ناحیه را در بردارد، از صدرالدین على بن ناصر حسینى که به تصریح بسیارى از منابع، اهل نیشابور است، نامى به میان نیاورده و این خود، دلیل بر این است که شخص مورد بحث تا تاریخ فوق از چنان شهرتى برخوردار نبوده که در زمره علما و افاضل قرار گیرد و شاید هم در همین سالها به دنیا آمده باشد. | ||