واژه: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | [[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | ||
[[رده:مقالات(آبان) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(آبان) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1403]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] | [[رده:فاقد اتوماسیون]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۷
واژه | |
---|---|
پدیدآوران | صفوی، کورش (نویسنده) |
ناشر | علمی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 0ـ483ـ404ـ964ـ978 |
موضوع | فارسی - معنیشناسی,فارسی - واژهشناسی,واژهها (زبانشناسی) |
کد کنگره | PIR ۲۹۲۹/ص۷و۲ ۱۳۹۹ |
واژه تألیف کورش صفوی، در این کتاب نویسنده به دنبال آن است تا معلوم کند پدیده ای به نام واژه در مطالعۀ زبان تا چه میزان غیرقطعی و نامعلوم است و فرض بر بدیهی بودنش تا چه اندازه با باورهایی خرافی همسوست.
ساختار
کتاب از شانزده فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
قصد نویسنده از این کتاب، مطالعۀ واژه در حوزۀ صرف نیست، بلکه مسئله بر سر «معنی» است و این بار نویسنده از نگاه خود به سراغ این واحد زبان رفته است. به باور نویسنده واحدی به نام «واژه» یکی از غیرطبیعیترین واحدهایی است که در زبان تشخیص داده شده است. این پدیدۀ عجیب بر اساس خرافههای تاریخی به ما رسیده است. بنابراین برای «واژه» هیچ تعریفی نمیتوان به دست داد که جامع و مانع باشد؛ یعنی بشود ادعا کرد «واژه» با فلان تعریف در تمامی زبانهای طبیعی قابل تعیین است. هر تعریفی که از «واژه» به دست داده شود، حتی در یک زبان طبیعی نیز ما را با دهها استثنا درگیر میکند، چه برسد به انیکه جهانشمول به حساب آید.
برای رفتن به سراغ تعین مختصهای برای تشخیص «واژه»، باید دو نکته را مدنظر قرار داد؛ نخست اینکه پدیدهای به نام «واژه» هزاران سال پیش از پیدایش دانشی به نام زبانشناسی، واحدی بدیهی فرض شده است؛ دوم اینکه در بسیاری از زبانهای مورد بررسی مردمشناسان، واحدی به نام «واژه» قابل تعیین نیست. به عبارت سادهتر، موجودیت چیزی به نام «واژه» در تمامی زبانها، نوعی توهم متکی بر خرافه است.
در فصل نخست کتاب، نویسنده به این نکته اشاره میکند که نظام تکواژهای زبان در لایهای پیش از نظام واژههای زبان قرار میگیرد و واحدهای نظام تکواژها بر حسب عملکرد دو فرایند انتخاب از نظام و ترکیب برای شکلگیری ساخت، ساختهایی را پدید میآورند که به نظام لایۀ بالاتر، یعنی نظام واژههای زبان مربوطند و واحدهای این نظام را تشکیل میدهند. در فصل دوم ابتدا نمونههایی از انواع ساختهای واژه در زبان فارسی به دست داده شده و سپس الگوی شکلبندی این ساختها بررسی شده است. تمامی نمونهها از میان همان واژههایی انتخاب شدهاند که تشخیص تکواژهایشان توسط نویسنده بوده و میتوان در اینباره به قطعیت رسید.
یکی از جالبترین بررسیهای دربارۀ زبان، عملکرد واژههایی است که از زبانی دیگر قرض گرفته میشوند و «واژۀ قرضی» یا «وامواژه» نامیده میشوند. فصل سوم به بحث دربارۀ این مجموعه از واژهها اختصاص داده شده تا در نهایت معلوم شود چگونه ممکن است پدیدهای کاملاً طبیعی، با واکنشهایی غیرطبیعی همراه باشد.
یکی از مهمترین دلایل توجه دائمی به «نامآواها» ویژگی این دسته از واژههاست که اولاً در تمامی زبانهای دنیا وجود دارند و دیگر اینکه میتوانند مسیر تکامل زبان را روشن کنند. زبانشناسان «نامآوا» را واژهای در نظر میگیرند که تقلیدی از صدایی در جهان خارج است. در فصل چهارم به ماهیت، طبقهبندی، ساخت، اختیاری یا قراردادی بودن نامآواها پرداخته شده است.
آگدن و ریچاردز میان «معنی ارجاعی» و «معنی عاطفی» در واژهها تمایز قائل هستند. به باور اینان معنی عاطفی ظرفیت تولید نوعی تأثیر عاطفی در مخاطب است. موضوع اصلی بحث در فصل پنجم به این تمایز مربوط میشود؛ اما نویسنده به جای «معنی عاطفی» از اصطلاح «بار عاطفی» استفاده کرده است.
در تمامی دورههای زبانشناسی، بحث اصلی را «تحول واژه» شکل میداد و مطالعۀ «درزمانی» اساس کار به حساب میآمد. بنابراین میتوان حدس زد آنچه در فصل ششم مورد بحث قرار میگیرد، حتی در زمانۀ پیش از شکلگیری زبانشناسی جدید، از انسجامی نسبی برخوردار بوده است. در این فصل به تغییر معنی واژه ذیل بحثهایی چون تحول واژه، استعاره، مجاز، توسیع معنایی و .... پرداخته شده است.
همان واژگانی که از دورۀ باستان خودشان را به دورۀ میانه رساندهاند و سپس در فارسی امروزی به کار میروند، نکتۀ جالبی را پیش رویمان قرار میدهند و آن اینکه انگار هر واژهای در گذشتهای دورتر، ساختی قابل تغییرتر داشته است. اینکه گفته میشود قابل تغییرتر، بحث اصلی فصل هفتم کتاب را شکل میدهد.
میتوان برای مثال برای واژۀ «کتاب» در بافت، معانی مختلفی را پیشبینی کرد. پیشبینی این معانی غیرممکن است؛ زیرا حتی اگر پیکرهای حجیم در اختیار باشد و تمامی معانی هر واژه استخراج شود، در پایان معلوم میشود همان واژه در دهها معنی تازه به کار رفته است. فصل هشتم به همین بحث یعنی «واژه و بافت» اختصاص داده شده است.
وقتی به معنیداربودن واژه در خارج از بافت باور داشته باشیم، نکاتی پیش رویمان قرار میگیرند. فصل نهم به گزارش مهمترین نکات از این قبیل اختصاص یافته است.
واژگان با هم ارتباط دارند و این شباهتها باعث میشود تا درک کنیم انگار از یک جا آمدهاند؛ ولی رفتارهایشان با هم فرق میکند. این وجوه اشتراک و افتراق به دو دسته تقسیم میشود و دو نوع رابطه میان آنها برقرار میشود که آنها را «روابط صوری» و «روابط محتوایی» فرض میشوند و در فصل دهم به این روابط پرداخته شده است.
همۀ بحث نویسنده در فصل یازدهم با عنوان «روایت» به این بازمیگردد تا ثابت کند چیزی به نام «معنی صریح» برای واحدی به نام «واژه» امکان طرح نمییابد. یکی از جذابترین مباحث در حوزۀ مطالعۀ واژه، به طرح واژههایی ارتباط مییابد که در جهان واقعیتهای اطراف وجود ندارند و «ناموجود» یا «لاوجود» به حساب میآیند. بحث اصلی در فصل دوازدهم به همین واژهها و ساختهای ناموجود ارتباط مییابد. در فصل سیزدهم ابتدا به سراغ متداولترین کارکردهای فرایند «کاهش» در سطح واژه رفته و سپس به وضعیتی پرداخته که در طول زمان «کاهش» به «حذف» مبدل میشود.
وقتی از اسم، صفت، قید، فعل، ضمیر، حرف اضافه و .... سخن گفته میشود و اینها از هم متمایز میشوند، پس اینها از هم تشخیص داده میشوند و چون این برچسبها برای واژهها در نظر گرفته میشود؛ بنابراین واژه پدیدهای غیرقابل انکار است. در پاسخ به این ایراد، فصل چهاردهم نگاشته شده و اجزای کلام در آن تبیین شده است.
نویسنده در فصل پانزدهم به جادوی واژه پرداخته است. در این فصل بحث با غرب و معبد دلفی و پیشگویان آغاز شده که واژهها در برابرشان نقش میبستند و آنها این واژگان را تفسیر میکردند، سپس به سراغ شرق رفته و در معابد هندوان به سراغ برهمنها رفته که به دلیل تلفظ دقیق واژهها، میتوانستند با خدایان ارتباط برقرار کنند. در گام بعد به سراغ فرهنگهای مختلف رفته و نگاهی به اوصاف معرف و القاب انداخته است تا دریافته شود چرا واژگان با نام دیگری غیر از نام اصلیشان شناخته میشوند. فصل پایانی کتاب به جمعبندی مباحث اختصاص دارد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات