نوربخش، محمد: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات زندگینامه | عنوان = | تصویر = NUR114367.jpg | اندازه تصویر= | توضیح تصویر= |سرشناسی = |نام کامل = |نامهای دیگر= |لقب = |نسب = |تخلص = |نام پدر= |ولادت = |محل تولد = |کشور تولد = |محل زندگی= |رحلت = |شهادت = |مدفن = |طول عمر= |نام همسر= |فرزندان=...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (←وفات) |
||
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| توضیح تصویر= | | توضیح تصویر= | ||
|سرشناسی = | |سرشناسی = | ||
|نام کامل = | |نام کامل =سید محمد نوربخش | ||
|نامهای دیگر= | |نامهای دیگر= | ||
|لقب = | |لقب = | ||
|نسب = | |نسب = | ||
|تخلص = | |تخلص =لحصوى -نوربخش | ||
|نام پدر= | |نام پدر=عبدالله | ||
|ولادت = | |ولادت =٧٩۵ق | ||
|محل تولد = | |محل تولد =قائن | ||
|کشور تولد = | |کشور تولد =ایران | ||
|محل زندگی= | |محل زندگی= | ||
|رحلت = | |رحلت =ربیعالاول ٨٦٩ق | ||
|شهادت = | |شهادت = | ||
|مدفن = | |مدفن = | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
|پس از= | |پس از= | ||
|پیش از= | |پیش از= | ||
|اساتید = | |اساتید ={{فهرست جعبه عمودی | [[جرجانی، علی بن محمد|مير سيد شريف جرجانى]] | [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]] | [[اسحاق ختلانی]]}} | ||
|مشایخ = | |مشایخ = | ||
|معاصرین= | |معاصرین= | ||
|شاگردان = | |شاگردان = | ||
|اجازه اجتهاد از = | |اجازه اجتهاد از = | ||
|آثار= | |آثار={{فهرست جعبه عمودی | [[الاعتقادية]] | [[رسائل نوربخش]]}} | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|وبگاه رسمی = | |وبگاه رسمی = | ||
|امضا = | |امضا = | ||
|کد مؤلف =AUTHORCODE114367AUTHORCODE}} | |کد مؤلف =AUTHORCODE114367AUTHORCODE}} | ||
{{کاربردهای دیگر|نوربخش (ابهامزدایی)}} | |||
'''سید محمد نوربخش''' (٧٩۵-٨۶٩ق )، از صوفیان شیعی مذهب سده نهم هجری و مؤسس طریقت نوربخشیه معاصر شاهرخ تیموری | '''سید محمد نوربخش''' (٧٩۵-٨۶٩ق )، از صوفیان شیعی مذهب سده نهم هجری و مؤسس طریقت نوربخشیه معاصر شاهرخ تیموری و از مدعیان مهدویت. | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
سید محمد بن عبدالله قطیفی لحصاوی قهستانی است و گاه موسوی خراسانی نیز خوانده میشود. بنابر منابع نسب او با هفده واسطه به امام موسی کاظم(ع) میرسید.<ref> ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص11</ref> در قائن مرکز بخش قهستان تولد یافت -همان منطقهای كه سيد حیدر تونی و سيد علی | سید محمد بن عبدالله قطیفی لحصاوی قهستانی است و گاه موسوی خراسانی نیز خوانده میشود. بنابر منابع نسب او با هفده واسطه به [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام موسی کاظم(ع)]] میرسید.<ref> ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص11</ref> در قائن مرکز بخش قهستان تولد یافت - همان منطقهای كه [[سيد حیدر تونی]] و [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|سيد علی همدانی]]، آنجا میزیستند.<ref> ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص313</ref> | ||
مولد پدرش قطیف و جدش لحصا بوده و به همین جهت، در بعضی از غزلێات خودش گاهی به «لحصوى» تخلّص نموده و بيشتر متخلّص به «نوربخش» میباشد. پدرش عبدالله، از احساء بحرين براى سياحت و زيارت قبر على بن موسى الرضا(ع) به طوس آمده و بعداً در قائن مقيم شده بود. محمد در یکیاز ماههای سال ٧٩٠ق متولد شد.<ref> ر.ک: مدرس، محمدعلی، ج5، ص408</ref> | مولد پدرش قطیف و جدش لحصا بوده و به همین جهت، در بعضی از غزلێات خودش گاهی به «لحصوى» تخلّص نموده و بيشتر متخلّص به «نوربخش» میباشد. پدرش عبدالله، از احساء بحرين براى سياحت و زيارت قبر [[امام رضا علیهالسلام|على بن موسى الرضا(ع)]] به طوس آمده و بعداً در قائن مقيم شده بود. محمد در یکیاز ماههای سال ٧٩٠ق متولد شد.<ref> ر.ک: مدرس، محمدعلی، ج5، ص408</ref> | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
چنان تیزهوش بودکه درهفت سالگی قرآن را حفظ وبه سرعت در همۀ علوم تبحر يافت. وی در جوانی مدتی از محضر مير سيد شريف جرجانى (٧٤٠-٨١٦ق) | چنان تیزهوش بودکه درهفت سالگی قرآن را حفظ وبه سرعت در همۀ علوم تبحر يافت. وی در جوانی مدتی از محضر [[جرجانی، علی بن محمد|مير سيد شريف جرجانى]] (٧٤٠-٨١٦ق) و [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]] (٧٥٧-٨٤١ق) بهره برد. | ||
===شاگردان=== | ===شاگردان=== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
#محمد بن یحیی بن علی گیلانی لاهیجی<ref> ر.ک: صدقیانلو، جعفر، ص27</ref> | #محمد بن یحیی بن علی گیلانی لاهیجی<ref> ر.ک: صدقیانلو، جعفر، ص27</ref> | ||
==مهاجرت به هرات == | ==مهاجرت به هرات == | ||
در دوران سلطنت شاهرخ تیموری که شهر هرات از بزرگترين شهرهاى آسياى ميانه بهشمار مى آمد، نوربخش به دنبال كسب دانش راهى هرات شد ودر آنجا به طريقۀ كبرويه پیوست و این به توصیۀ شیخ ابراهیم خُتَلانی بود که از جمله خلفای خواجه اسحاق ختلانی (متوفای ٨٦٩ق) بهشمار میآمد. نوربخش توصیۀ او را پذیرفت و به خانقاه خواجه اسحاق در ختلان نقل مکان کرد و به او دست ارادت داد. سپس به امر وی به ریاضت پرداخت و به درجات معنوى رسيد، و خرقۀ اجازت وارشاد را خواجه به وى پوشانيد<ref> ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص11</ref> و مريد خواجه اسحق ختلانی - شاگرد سید علی همدانی -گردید. مرشد از استعدادهای وى چنان به شگفت آمد كه او را نوربخش لقب داد-اين نام يادآور مشعشعيان است.<ref> ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص314</ref> | در دوران سلطنت شاهرخ تیموری که شهر هرات از بزرگترين شهرهاى آسياى ميانه بهشمار مى آمد، نوربخش به دنبال كسب دانش راهى هرات شد ودر آنجا به طريقۀ كبرويه پیوست و این به توصیۀ شیخ ابراهیم خُتَلانی بود که از جمله خلفای خواجه [[اسحاق ختلانی]] (متوفای ٨٦٩ق) بهشمار میآمد. نوربخش توصیۀ او را پذیرفت و به خانقاه خواجه اسحاق در ختلان نقل مکان کرد و به او دست ارادت داد. سپس به امر وی به ریاضت پرداخت و به درجات معنوى رسيد، و خرقۀ اجازت وارشاد را خواجه به وى پوشانيد<ref> ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص11</ref> و مريد خواجه اسحق ختلانی - شاگرد [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|سید علی همدانی]] - گردید. مرشد از استعدادهای وى چنان به شگفت آمد كه او را نوربخش لقب داد- اين نام يادآور مشعشعيان است.<ref> ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص314</ref> | ||
==به دنبال حکومت صوفیانه و ادعای مهدویت== | ==به دنبال حکومت صوفیانه و ادعای مهدویت== | ||
خواجه اسحق كه خود در صدد قيام عليه شاهرخ و تشكيل یک دولت صوفیانه بود، در محمد نوربخش، آن عربی نژاد هوشمند و دلیر، صفاتی ديد که به او جرأت داد از وى براى تحقق رؤيايش سودجويد. ازين جهت اصرار زیادی داشت که علوی بودن او را از طریق مكاشفۀ صوفیانه مؤكد سازد، تا بتواند عامه مردم، بویژه صوفیان را به جمع شدن دور او، به عنوان مهدی، بکشاند.<ref> ر.ک: جعفریان، رسول، ص117</ref> همانندی نامش، یعنی محمد بن عبدالله با نام پیغمبر، او را در توجيه این دعوی کمک میکرد؛ چون طبق بعضى اخبار، مهدى همنام بيغمبر است [و پدرش نيز]. محمد نوربخش كه اصرار داشت اين مطابقت اسمى با پيغمبر (و در نتیجه با مهدی) هرچه شاملتر باشد، پسر خود را قاسم ناميد تا نام كاملش چنین بشود: ابوالقاسم، | خواجه اسحق كه خود در صدد قيام عليه شاهرخ و تشكيل یک دولت صوفیانه بود، در محمد نوربخش، آن عربی نژاد هوشمند و دلیر، صفاتی ديد که به او جرأت داد از وى براى تحقق رؤيايش سودجويد. ازين جهت اصرار زیادی داشت که علوی بودن او را از طریق مكاشفۀ صوفیانه مؤكد سازد، تا بتواند عامه مردم، بویژه صوفیان را به جمع شدن دور او، به عنوان مهدی، بکشاند.<ref> ر.ک: جعفریان، رسول، ص117</ref> همانندی نامش، یعنی محمد بن عبدالله با نام پیغمبر، او را در توجيه این دعوی کمک میکرد؛ چون طبق بعضى اخبار، مهدى همنام بيغمبر است [و پدرش نيز]. محمد نوربخش كه اصرار داشت اين مطابقت اسمى با پيغمبر (و در نتیجه با مهدی) هرچه شاملتر باشد، پسر خود را قاسم ناميد تا نام كاملش چنین بشود: ابوالقاسم، محمد بن عبدالله.<ref> ر.ک: عرفان، امیرمحسن، ص74</ref> | ||
هرچه هست، خواجه اسحق، با محمد نوربخش به سمت خليفةالخلفاى خود و به عنوان شيخ طريقۀ سيد على | هرچه هست، خواجه اسحق، با محمد نوربخش به سمت خليفةالخلفاى خود و به عنوان شيخ طريقۀ [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|سيد على همدانى]]، بيعت نمود و در روز بيعت به ١٢ نفر (بيعت كننده)، محض تيمن به تعداد اثمه، اكتفا شد. | ||
==پوشیدن لباس سیاه== | ==پوشیدن لباس سیاه== | ||
از مميزات طريقۀ نوربخش، سياهپوشی بود، چون اين رنگ نماد نور و زندگی غیبیان شمردە میشد، و نوربخشیان را از حروفیان که سپيد میپوشیدند، جدا میکرد. بعدا پیروان نوربخش، این شعار را به عمامۀ سياه بدل کردند که مبدل به شعار نهضت شد و مایۀ افزایش هیجان مردم در پیوستن بدان گردید. تأثیر این شعار در عامه چندان بودکه دولت وقت، نوربخش را از کاربردن آن منع کرد.<ref> ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص314</ref> | از مميزات طريقۀ نوربخش، سياهپوشی بود، چون اين رنگ نماد نور و زندگی غیبیان شمردە میشد، و نوربخشیان را از حروفیان که سپيد میپوشیدند، جدا میکرد. بعدا پیروان نوربخش، این شعار را به عمامۀ سياه بدل کردند که مبدل به شعار نهضت شد و مایۀ افزایش هیجان مردم در پیوستن بدان گردید. تأثیر این شعار در عامه چندان بودکه دولت وقت، نوربخش را از کاربردن آن منع کرد.<ref> ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص314</ref> | ||
==شکست قیام و تبعید سید نوربخش به شیراز== | ==شکست قیام و تبعید سید نوربخش به شیراز== | ||
جنبش نوريخشيان به سال ٨٢٦ دركوهتيرى از قلعههاى ختلان آغاز گردید. | جنبش نوريخشيان به سال ٨٢٦ دركوهتيرى از قلعههاى ختلان آغاز گردید. با آنكه خود نوربخش معتقد بودکه تا آمادگی كامل باید اعلام شورش را به تأخير انداخت. ولى خواجه اسحق از شدت هيجان عجله کرد. قیام پیش از آنکه شروع شود، شکست یافت،<ref> ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص12</ref> زیرا دستهای از صوفیه ازاین جنبش انشعاب کرده به گروهی دیګر که زير رهبرى عبدالله مشهدى -مخالف و رقيب محمد نوربخش در رياست طريقه - بودند، پيوستند. اين جنبش به کشته شدن خواجهاسحق و برادرش و دستگیری و اعزام محمد نوربخش به هرات، پايتخت تيموريان، منتهى شد. شاهرخ كه از انتشار دعوت حروفيه در ارتش خود قبلا برآشفته بود با پدیدآمدن این حرکت تازه، در صدد برآمد هردو را ریشه کن سازد. ولی نوربخش بهاندازای مورد علاقۀ مردم بود که ظاهراً شاهرخ جرأت نكرد او را بكشد. فرمان داد به شيراز تبعيدش كنند ودر آنجا وى را در انتخاب تبعیدگاه جدید آزاد گذاشتند. | ||
==سفرهای تبلیغی و درج سکه به نامش در کردستان== | ==سفرهای تبلیغی و درج سکه به نامش در کردستان== | ||
پس به گردش در شوشتر و بصره و حله و بغداد پرداخت و عتبات مقدس شیعه را زیارت کرد. پیداست که او شکست خود را نپذیرفته بود. پس به کردستان رفت تا دعوت خود را در آنجا پراکند، اهالی کردستان تابع وی شدند و به نامش سکه زدند، به همين سبب شاهرخ مضطرب شد. کار بدانجا کشید کە نوربخش را دیگر بار بازداشت و زندانی کردند و از آنجا به هرات بردند و در آن شھر، زنجیر برپا، برروی منبر اعلان کرد که دعوی خلافت وهرچه بدان مربوط میشود، نداشته وندارد. | پس به گردش در شوشتر و بصره و حله و بغداد پرداخت و عتبات مقدس شیعه را زیارت کرد. پیداست که او شکست خود را نپذیرفته بود. پس به کردستان رفت تا دعوت خود را در آنجا پراکند، اهالی کردستان تابع وی شدند و به نامش سکه زدند، به همين سبب شاهرخ مضطرب شد. کار بدانجا کشید کە نوربخش را دیگر بار بازداشت و زندانی کردند و از آنجا به هرات بردند و در آن شھر، زنجیر برپا، برروی منبر اعلان کرد که دعوی خلافت وهرچه بدان مربوط میشود، نداشته وندارد. | ||
در نتیجۀ این «اعتراف» اجازه یافت که به تدریس - فقط علوم رسمی -بپردازد، به شرط آنكه دانشجوى زياد نپذيرد وعمامۀ سياه برسر نگذارد. اما بالاخره | در نتیجۀ این «اعتراف» اجازه یافت که به تدریس - فقط علوم رسمی - بپردازد، به شرط آنكه دانشجوى زياد نپذيرد وعمامۀ سياه برسر نگذارد. اما بالاخره | ||
از وی خواسته شد که قلمرو تیموریان را ترک گوید و به بلاد روم برود، ولی او ترجیح داد که درایران بماند و گیلان را انتخاب کرد. | از وی خواسته شد که قلمرو تیموریان را ترک گوید و به بلاد روم برود، ولی او ترجیح داد که درایران بماند و گیلان را انتخاب کرد. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
پس از مرگ شاهرخ به سال ٨٥١ نوربخش به روستای سولقان نزدیک رى رفت و به ترويج طريقۀ صوفيانۀ خود مشغول شد و هم در آنجا در ربیعالاول | [[پرونده: مرقد سید محمد نوربخش.jpg|بندانگشتی|300px| مرقد سید محمد نوربخش در روستای سولقان]] | ||
پس از مرگ شاهرخ به سال ٨٥١ نوربخش به روستای سولقان نزدیک رى رفت و به ترويج طريقۀ صوفيانۀ خود مشغول شد و هم در آنجا در ربیعالاول ٨٦٩ق در روستای سولقان درگذشت.<ref> ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص13</ref><ref> ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص313-316</ref> | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۸۵: | خط ۸۶: | ||
#ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ترجمه تشیع و تصوف تا آغاز سدۀ دوازدهم هجری، تألیف کامل مصطفی الشیبی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1387 | #ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ترجمه تشیع و تصوف تا آغاز سدۀ دوازدهم هجری، تألیف کامل مصطفی الشیبی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1387 | ||
#صدقیانلو، جعفر؛ تحقیق در احوال و آثار سید محمد نوربخش اویسی قهستانی، چاپ تابش، اردیبهشت 1351 | #صدقیانلو، جعفر؛ تحقیق در احوال و آثار سید محمد نوربخش اویسی قهستانی، چاپ تابش، اردیبهشت 1351 | ||
#جعفریان، رسول؛ مهدیان دروغین به | #جعفریان، رسول؛ مهدیان دروغین به ضمیمه سه رساله در شرح حدیث دولتنا فی آخرالزمان رساله مبشره شاهیه رساله الهدی؛ تهران، انتشارات علم، 1391 | ||
#عرفان، امیرمحسن، مواجهه ائمه علیهمالسلام با مدعیان مهدویت: گونهشناسی، سبکشناسی و شاخصهشناسی، قم، مرکز تخصصی مهدویت، چاپ اول، پاییز 1394 | #عرفان، امیرمحسن، مواجهه ائمه علیهمالسلام با مدعیان مهدویت: گونهشناسی، سبکشناسی و شاخصهشناسی، قم، مرکز تخصصی مهدویت، چاپ اول، پاییز 1394 | ||
#مدرس، محمدعلی، ریحانةالأدب، ایران، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1395ش | #مدرس، محمدعلی، ریحانةالأدب، ایران، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1395ش | ||
خط ۹۲: | خط ۹۳: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[رسائل نوربخش]] | |||
[[الاعتقادية]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مقالات(آبان) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(آبان) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1403]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۳۰
نوربخش، محمد | |
---|---|
نام کامل | سید محمد نوربخش |
تخلص | لحصوى -نوربخش |
نام پدر | عبدالله |
ولادت | ٧٩۵ق |
محل تولد | قائن، ایران |
رحلت | ربیعالاول ٨٦٩ق |
اطلاعات علمی | |
اساتید | |
برخی آثار | |
سید محمد نوربخش (٧٩۵-٨۶٩ق )، از صوفیان شیعی مذهب سده نهم هجری و مؤسس طریقت نوربخشیه معاصر شاهرخ تیموری و از مدعیان مهدویت.
ولادت
سید محمد بن عبدالله قطیفی لحصاوی قهستانی است و گاه موسوی خراسانی نیز خوانده میشود. بنابر منابع نسب او با هفده واسطه به امام موسی کاظم(ع) میرسید.[۱] در قائن مرکز بخش قهستان تولد یافت - همان منطقهای كه سيد حیدر تونی و سيد علی همدانی، آنجا میزیستند.[۲]
مولد پدرش قطیف و جدش لحصا بوده و به همین جهت، در بعضی از غزلێات خودش گاهی به «لحصوى» تخلّص نموده و بيشتر متخلّص به «نوربخش» میباشد. پدرش عبدالله، از احساء بحرين براى سياحت و زيارت قبر على بن موسى الرضا(ع) به طوس آمده و بعداً در قائن مقيم شده بود. محمد در یکیاز ماههای سال ٧٩٠ق متولد شد.[۳]
تحصیلات
چنان تیزهوش بودکه درهفت سالگی قرآن را حفظ وبه سرعت در همۀ علوم تبحر يافت. وی در جوانی مدتی از محضر مير سيد شريف جرجانى (٧٤٠-٨١٦ق) و ابن فهد حلى (٧٥٧-٨٤١ق) بهره برد.
شاگردان
- شاه قاسم فیض بخش
- محمد بن یحیی بن علی گیلانی لاهیجی[۴]
مهاجرت به هرات
در دوران سلطنت شاهرخ تیموری که شهر هرات از بزرگترين شهرهاى آسياى ميانه بهشمار مى آمد، نوربخش به دنبال كسب دانش راهى هرات شد ودر آنجا به طريقۀ كبرويه پیوست و این به توصیۀ شیخ ابراهیم خُتَلانی بود که از جمله خلفای خواجه اسحاق ختلانی (متوفای ٨٦٩ق) بهشمار میآمد. نوربخش توصیۀ او را پذیرفت و به خانقاه خواجه اسحاق در ختلان نقل مکان کرد و به او دست ارادت داد. سپس به امر وی به ریاضت پرداخت و به درجات معنوى رسيد، و خرقۀ اجازت وارشاد را خواجه به وى پوشانيد[۵] و مريد خواجه اسحق ختلانی - شاگرد سید علی همدانی - گردید. مرشد از استعدادهای وى چنان به شگفت آمد كه او را نوربخش لقب داد- اين نام يادآور مشعشعيان است.[۶]
به دنبال حکومت صوفیانه و ادعای مهدویت
خواجه اسحق كه خود در صدد قيام عليه شاهرخ و تشكيل یک دولت صوفیانه بود، در محمد نوربخش، آن عربی نژاد هوشمند و دلیر، صفاتی ديد که به او جرأت داد از وى براى تحقق رؤيايش سودجويد. ازين جهت اصرار زیادی داشت که علوی بودن او را از طریق مكاشفۀ صوفیانه مؤكد سازد، تا بتواند عامه مردم، بویژه صوفیان را به جمع شدن دور او، به عنوان مهدی، بکشاند.[۷] همانندی نامش، یعنی محمد بن عبدالله با نام پیغمبر، او را در توجيه این دعوی کمک میکرد؛ چون طبق بعضى اخبار، مهدى همنام بيغمبر است [و پدرش نيز]. محمد نوربخش كه اصرار داشت اين مطابقت اسمى با پيغمبر (و در نتیجه با مهدی) هرچه شاملتر باشد، پسر خود را قاسم ناميد تا نام كاملش چنین بشود: ابوالقاسم، محمد بن عبدالله.[۸]
هرچه هست، خواجه اسحق، با محمد نوربخش به سمت خليفةالخلفاى خود و به عنوان شيخ طريقۀ سيد على همدانى، بيعت نمود و در روز بيعت به ١٢ نفر (بيعت كننده)، محض تيمن به تعداد اثمه، اكتفا شد.
پوشیدن لباس سیاه
از مميزات طريقۀ نوربخش، سياهپوشی بود، چون اين رنگ نماد نور و زندگی غیبیان شمردە میشد، و نوربخشیان را از حروفیان که سپيد میپوشیدند، جدا میکرد. بعدا پیروان نوربخش، این شعار را به عمامۀ سياه بدل کردند که مبدل به شعار نهضت شد و مایۀ افزایش هیجان مردم در پیوستن بدان گردید. تأثیر این شعار در عامه چندان بودکه دولت وقت، نوربخش را از کاربردن آن منع کرد.[۹]
شکست قیام و تبعید سید نوربخش به شیراز
جنبش نوريخشيان به سال ٨٢٦ دركوهتيرى از قلعههاى ختلان آغاز گردید. با آنكه خود نوربخش معتقد بودکه تا آمادگی كامل باید اعلام شورش را به تأخير انداخت. ولى خواجه اسحق از شدت هيجان عجله کرد. قیام پیش از آنکه شروع شود، شکست یافت،[۱۰] زیرا دستهای از صوفیه ازاین جنبش انشعاب کرده به گروهی دیګر که زير رهبرى عبدالله مشهدى -مخالف و رقيب محمد نوربخش در رياست طريقه - بودند، پيوستند. اين جنبش به کشته شدن خواجهاسحق و برادرش و دستگیری و اعزام محمد نوربخش به هرات، پايتخت تيموريان، منتهى شد. شاهرخ كه از انتشار دعوت حروفيه در ارتش خود قبلا برآشفته بود با پدیدآمدن این حرکت تازه، در صدد برآمد هردو را ریشه کن سازد. ولی نوربخش بهاندازای مورد علاقۀ مردم بود که ظاهراً شاهرخ جرأت نكرد او را بكشد. فرمان داد به شيراز تبعيدش كنند ودر آنجا وى را در انتخاب تبعیدگاه جدید آزاد گذاشتند.
سفرهای تبلیغی و درج سکه به نامش در کردستان
پس به گردش در شوشتر و بصره و حله و بغداد پرداخت و عتبات مقدس شیعه را زیارت کرد. پیداست که او شکست خود را نپذیرفته بود. پس به کردستان رفت تا دعوت خود را در آنجا پراکند، اهالی کردستان تابع وی شدند و به نامش سکه زدند، به همين سبب شاهرخ مضطرب شد. کار بدانجا کشید کە نوربخش را دیگر بار بازداشت و زندانی کردند و از آنجا به هرات بردند و در آن شھر، زنجیر برپا، برروی منبر اعلان کرد که دعوی خلافت وهرچه بدان مربوط میشود، نداشته وندارد.
در نتیجۀ این «اعتراف» اجازه یافت که به تدریس - فقط علوم رسمی - بپردازد، به شرط آنكه دانشجوى زياد نپذيرد وعمامۀ سياه برسر نگذارد. اما بالاخره از وی خواسته شد که قلمرو تیموریان را ترک گوید و به بلاد روم برود، ولی او ترجیح داد که درایران بماند و گیلان را انتخاب کرد.
وفات
پس از مرگ شاهرخ به سال ٨٥١ نوربخش به روستای سولقان نزدیک رى رفت و به ترويج طريقۀ صوفيانۀ خود مشغول شد و هم در آنجا در ربیعالاول ٨٦٩ق در روستای سولقان درگذشت.[۱۱][۱۲]
آثار
از سید محمد نوربخش آثار ارزشمندی به زبان فارسی و عربی به صورت مکتوبات، رسائل، و آثار منظوم بر جاى مانده است كه برخى از آنها عبارتند از: انسان نامه، رسالۀ نوريه، رسالۀ معراجيه، معاش السالكين، مكارم الاخلاق، رسالۀ اعتقادیه، رسالۀ الهدی، تلويحات، فى معرفة الولى، تفسير آيۀ لقاءالله، مثنوى صحيفةالاولياء، قيامت انفسى و آفاقى،اقسام دل، جواب مكتوب فقها، و ...[۱۳][۱۴]
پانويس
- ↑ ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص11
- ↑ ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص313
- ↑ ر.ک: مدرس، محمدعلی، ج5، ص408
- ↑ ر.ک: صدقیانلو، جعفر، ص27
- ↑ ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص11
- ↑ ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص314
- ↑ ر.ک: جعفریان، رسول، ص117
- ↑ ر.ک: عرفان، امیرمحسن، ص74
- ↑ ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص314
- ↑ ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص12
- ↑ ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص13
- ↑ ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص313-316
- ↑ ر.ک: صدقیانلو، جعفر، ص71
- ↑ ر.ک: جلالی شیجانی، جمشید، ص13
منابع مقاله
- ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ترجمه تشیع و تصوف تا آغاز سدۀ دوازدهم هجری، تألیف کامل مصطفی الشیبی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1387
- صدقیانلو، جعفر؛ تحقیق در احوال و آثار سید محمد نوربخش اویسی قهستانی، چاپ تابش، اردیبهشت 1351
- جعفریان، رسول؛ مهدیان دروغین به ضمیمه سه رساله در شرح حدیث دولتنا فی آخرالزمان رساله مبشره شاهیه رساله الهدی؛ تهران، انتشارات علم، 1391
- عرفان، امیرمحسن، مواجهه ائمه علیهمالسلام با مدعیان مهدویت: گونهشناسی، سبکشناسی و شاخصهشناسی، قم، مرکز تخصصی مهدویت، چاپ اول، پاییز 1394
- مدرس، محمدعلی، ریحانةالأدب، ایران، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1395ش
- جلالی شیجانی، جمشید؛ خاتم الاولیا از دیدگاه ابن عربی و سید محمد نوربخش، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله پژوهشنامه ادیان پاییز و زمستان 1393 - شماره 16 رتبه علمی-پژوهشی (وزارت علوم/ISC (24 صفحه - از 1 تا 24).