الأجوبة المرضية عن أئمة الفقهاء و الصوفية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    خط ۵۶: خط ۵۶:
    [[رده:رد و نقض تصوف و عرفان]]
    [[رده:رد و نقض تصوف و عرفان]]


    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 مهر 1403]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ مهر 1403 توسط عباس مکرمی]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ مهر 1403 توسط عباس مکرمی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ مهر 1403 توسط محسن عزیزی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ مهر 1403 توسط محسن عزیزی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۴

    الأجوبة المرضية عن أئمة الفقهاء و الصوفية
    الأجوبة المرضية عن أئمة الفقهاء و الصوفية
    پدیدآورانشعرانی، عبدالوهاب بن احمد (نويسنده) خرسة، عبد الهادی محمد (محقق)
    ناشردار البيروتي
    مکان نشرسوریه - دمشق
    سال نشر1430ق - 2010م
    چاپ1
    شابک987-9933-437-14-5
    موضوعتصوف - دفاعیه‎ها و ردیه‎ها - ابن عربی، محمد بن علی، 560 - 638ق. - دفاعیه‏ها و ردیه‏ها - عارفان - نقد و تفسیر
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    3الف7ش 295/4 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الأجوبة المرضية عن أئمة الفقهاء و الصوفية، اثر عبدالوهاب شعرانی (متوفی 972ق)، کتابی است در توجیه طریقت صوفیان که با تحقیق عبدالهادی محمد خرسه، منتشر شده است.

    شعرانی مطالب کتاب خویش را در یک مقدمه، ده باب و یک خاتمه، به شرح زیر، تنظیم نموده است:

    در مقدمه، به معرفی برخی از علوم کشفی و شهودی پرداخته که مختص اهل کشف و شهود است و سایرین به‌واسطه تعقل و تعلم، توانایی رسیدن به آن را ندارند. به نظر نویسنده، این علوم برای سایرین بیگانه بوده و حتی شاید نام آنها به ذهن کسی که آنها را نکوهش می‌کند، خطور نکرده باشد، چه رسد به اینکه در معانی آنها غوطه‌ور شود[۱].

    در باب اول، به بیان این امر پرداخته است که همه ائمه مسلمین، از فقها و صوفیه دارای هدایت از پروردگار خویش هستند و تصوف چیزی خارج از شریعت نبوده، بلکه حقیقت شریعت است و «صوفی» در کلام محققین، عبارت است از: عالمی که بر وجه اخلاص به علم خود عمل می‌کند[۲].

    در باب دوم، به جهالت کسانی اشاره کرده است که مدعی بودند مشایخ سلف صالح، فقط اهل عبادت بودند و هیچ‌یک از مقامات طریقت را که در بین عرفا شناخته شده است، نچشیده‌اند. در باب سوم، از این موضوع سخن به میان آورده است که حقیقت و شریعت، دو امر به‌هم‌پیوسته هستند که از دیدگاه محققین و اهل علم، هریک از آنها، به دیگری بازمی‌گردد[۳].

    در باب چهارم، بیان کرده است که اهل معرفت، به حد اجتهاد مطلق در شریعت رسیده و پس از آن، به علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین خواهند رسید. در باب پنجم، به برخی از اصطلاحات اهل معرفت اشاره کرده است تا بدین وسیله، منظور ایشان از این اصطلاحات دانسته شده و بدون علم و با عجله، اقدام به تکذیب آنان نشود[۴].

    در باب ششم، برخی از بزرگان را که صوفیه و علوم آنان را مدح کرده‌اند، معرفی کرده است و در باب هفتم، علت انکار صوفیه توسط فقها را تبیین نموده است. در باب هشتم، به علت رمزآلود سخن گفتن صوفیان، اشاره کرده است. در باب نهم، کلماتی که به ابن عربی نسبت داده شده را تأویل نموده و در باب دهم، از عذر ایشان در تکلم به‌گونه‌ای که معنای آن بر دیگران پوشیده است، سخن به میان آورده است[۵].

    در خاتمه، پاره‌ای از حالاتی را که به‌واسطه آنها صوفی از فقیه بازشناخته می‌شود، ذکر نموده است[۶].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص21
    2. ر.ک: همان، ص21-22
    3. ر.ک: همان، ص22
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان، ص22-23
    6. ر.ک: همان، ص23

    منابع مقاله

    مقدمه کتاب.


    وابسته‌ها