الكلام على المسائل الصقلية: تفاوت میان نسخهها
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR118903J1.jpg | عنوان = الكلام على المسائل الصقلية | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = ابن سبعین، عبد الحق بن ابراهیم (نويسنده) یالتقایا، محمد شرفالدین (مصحح) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = | موضوع =...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الكلام على المسائل الصِّقِلِّية'''، از آثار زاهد، فیلسوف و صوفی اندلسى قرن هفتم هجری قمری، [[ابومحمد قطبالدین عبدالحق بن ابراهیم بن محمد بن نصر مُرسى رقوطى]]، مشهور به [[ابن سبعین]] (614-669ق)، است که به پرسشهای امپراطور روم درباره مباحث فلسفی و تاریخ فلسفه پاسخ میدهد. مدرّس دانشگاه استانبول، [[محمد شرفالدین یالتقایا]]، این کتاب را تحقیق و تصحیح کرده و برای آن مقدمه و تعلیقاتی نوشته است. | '''الكلام على المسائل الصِّقِلِّية'''، از آثار زاهد، فیلسوف و صوفی اندلسى قرن هفتم هجری قمری، [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابومحمد قطبالدین عبدالحق بن ابراهیم بن محمد بن نصر مُرسى رقوطى]]، مشهور به [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین]] (614-669ق)، است که به پرسشهای امپراطور روم درباره مباحث فلسفی و تاریخ فلسفه پاسخ میدهد. مدرّس دانشگاه استانبول، [[یالتقایا، محمد شرفالدین|محمد شرفالدین یالتقایا]]، این کتاب را تحقیق و تصحیح کرده و برای آن مقدمه و تعلیقاتی نوشته است. | ||
==هدف و روش== | ==هدف و روش== | ||
* این کتاب، پاسخ مسائلی است که پادشاه روم (امپراطور صاحب صِقِلّیّه) پرسیده و نسخههایی از آن را به مشرق، مصر، شام، عراق، دروب و یمن فرستاده و پاسخ حکیمان مسلمان آمده، ولی او نپسندیده؛ پس از افریقیه پرسیده و گفتهاند که آنجا خالی از اینگونه علوم است و بعد از مغرب و اندلس پرسیده و پاسخ شنیده که در آنجا دانشوری به نام [[ابن سبعین]] وجود دارد؛ پس امپراطور به خلیفه رشید نوشته و... این دانشمند خندیده و خودش را ملزم کرده تا به همه پرسشها پاسخ دهد و پاسخش را ارائه کرده و از پذیرش مال و جایزه خودداری ورزیده و آن را فقط برای خدای متعال و خدمت به اسلام دانسته و امپراطور جواب او را پسندیده و صله ارزشمندی فرستاده، ولی [[ابن سبعین]] نپذیرفته و برگشت داده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5</ref>. | * این کتاب، پاسخ مسائلی است که پادشاه روم (امپراطور صاحب صِقِلّیّه) پرسیده و نسخههایی از آن را به مشرق، مصر، شام، عراق، دروب و یمن فرستاده و پاسخ حکیمان مسلمان آمده، ولی او نپسندیده؛ پس از افریقیه پرسیده و گفتهاند که آنجا خالی از اینگونه علوم است و بعد از مغرب و اندلس پرسیده و پاسخ شنیده که در آنجا دانشوری به نام [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین]] وجود دارد؛ پس امپراطور به خلیفه رشید نوشته و... این دانشمند خندیده و خودش را ملزم کرده تا به همه پرسشها پاسخ دهد و پاسخش را ارائه کرده و از پذیرش مال و جایزه خودداری ورزیده و آن را فقط برای خدای متعال و خدمت به اسلام دانسته و امپراطور جواب او را پسندیده و صله ارزشمندی فرستاده، ولی [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین]] نپذیرفته و برگشت داده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5</ref>. | ||
* [[محمد شرفالدین یالتقایا]] با تأکید بر آنکه این کتاب، فقط یک نسخه خطی دارد، افزوده است: از زمانی که دریافتم که [[ابن سبعین]] در کتاب دیگرش به نام [[بد العارف]] از کتاب حاضر یاد کرده و به آن ارجاع داده است، مشتاق شدم و به جستجوی آن پرداختم و سرانجام یافتم، ولی این نسخه، آفتدیده و بسیار بد است و اشتباه فراوان دارد و من بهاندازه توان، اصلاح و چارهجویی کردم...<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص3-4</ref>. | * [[یالتقایا، محمد شرفالدین|محمد شرفالدین یالتقایا]] با تأکید بر آنکه این کتاب، فقط یک نسخه خطی دارد، افزوده است: از زمانی که دریافتم که [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین]] در کتاب دیگرش به نام [[بد العارف]] از کتاب حاضر یاد کرده و به آن ارجاع داده است، مشتاق شدم و به جستجوی آن پرداختم و سرانجام یافتم، ولی این نسخه، آفتدیده و بسیار بد است و اشتباه فراوان دارد و من بهاندازه توان، اصلاح و چارهجویی کردم...<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص3-4</ref>. | ||
==ساختار و محتوا== | ==ساختار و محتوا== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی شده2 شهریور 1403]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | |||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ شهریور 1403 توسط محمد خردمند]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ شهریور 1403 توسط محمد خردمند]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ شهریور 1403 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ شهریور 1403 توسط محسن عزیزی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۴
الكلام على المسائل الصقلية | |
---|---|
پدیدآوران | ابن سبعین، عبد الحق بن ابراهیم (نويسنده) یالتقایا، محمد شرفالدین (مصحح) |
ناشر | المطبعة الکاثوليکية |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1941م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الكلام على المسائل الصِّقِلِّية، از آثار زاهد، فیلسوف و صوفی اندلسى قرن هفتم هجری قمری، ابومحمد قطبالدین عبدالحق بن ابراهیم بن محمد بن نصر مُرسى رقوطى، مشهور به ابن سبعین (614-669ق)، است که به پرسشهای امپراطور روم درباره مباحث فلسفی و تاریخ فلسفه پاسخ میدهد. مدرّس دانشگاه استانبول، محمد شرفالدین یالتقایا، این کتاب را تحقیق و تصحیح کرده و برای آن مقدمه و تعلیقاتی نوشته است.
هدف و روش
- این کتاب، پاسخ مسائلی است که پادشاه روم (امپراطور صاحب صِقِلّیّه) پرسیده و نسخههایی از آن را به مشرق، مصر، شام، عراق، دروب و یمن فرستاده و پاسخ حکیمان مسلمان آمده، ولی او نپسندیده؛ پس از افریقیه پرسیده و گفتهاند که آنجا خالی از اینگونه علوم است و بعد از مغرب و اندلس پرسیده و پاسخ شنیده که در آنجا دانشوری به نام ابن سبعین وجود دارد؛ پس امپراطور به خلیفه رشید نوشته و... این دانشمند خندیده و خودش را ملزم کرده تا به همه پرسشها پاسخ دهد و پاسخش را ارائه کرده و از پذیرش مال و جایزه خودداری ورزیده و آن را فقط برای خدای متعال و خدمت به اسلام دانسته و امپراطور جواب او را پسندیده و صله ارزشمندی فرستاده، ولی ابن سبعین نپذیرفته و برگشت داده است[۱].
- محمد شرفالدین یالتقایا با تأکید بر آنکه این کتاب، فقط یک نسخه خطی دارد، افزوده است: از زمانی که دریافتم که ابن سبعین در کتاب دیگرش به نام بد العارف از کتاب حاضر یاد کرده و به آن ارجاع داده است، مشتاق شدم و به جستجوی آن پرداختم و سرانجام یافتم، ولی این نسخه، آفتدیده و بسیار بد است و اشتباه فراوان دارد و من بهاندازه توان، اصلاح و چارهجویی کردم...[۲].
ساختار و محتوا
- نگارنده در این اثر، به 5 پرسش پاسخ داده است:
- حدوث و قدم عالَم و ادله آن.
- علم الهی.
- معنا و کمّ و کیف مقولات.
- نفس و معنا و ادله جاودانگی آن.
- موارد اختلاف اسکندر افرودیسی و ارسطو.
نمونه مباحث
- در بین مراتب سهگانه نفس (ناطقه، حیوانیه و نباتیه)، «نفس ناطقه» برتری دارد؛ زیرا عاقل و ناطق است و علم و حلم میپذیرد و «محمود» را از «مذموم» جدا میکند...[۳].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.