ابن جابر، محمد بن‌ احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '| کد مؤلف = AUTHORCODE' به '| کد مؤلف =AUTHORCODE')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه
    {{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه
    | عنوان = ابن جابر، محمد بن‌ احمد اندلسى‌
    | عنوان = ابن جابر، محمد بن‌ احمد  
    | تصویر = NUR00000.jpg
    | تصویر = NUR59602.jpg
    | اندازه تصویر =  
    | اندازه تصویر =  
    | توضیح تصویر =  
    | توضیح تصویر =  
    خط ۴۰: خط ۴۰:
    | وبگاه =  
    | وبگاه =  
    | امضا =  
    | امضا =  
    | کد مؤلف = AUTHORCODE.....AUTHORCODE
    | کد مؤلف =AUTHORCODE59602AUTHORCODE
    }}
    }}
    '''ابن جابِر، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ احمد اندلسى‌''' (698 -780ق‌/ 1299- 1378م‌)، نحوی‌، ادیب‌ و شاعر نابینای‌ مالكى‌ مذهب‌ اهل‌ المریة.  
    '''ابن جابِر، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ احمد اندلسى‌''' (698 -780ق‌/ 1299- 1378م‌)، نحوی‌، ادیب‌ و شاعر نابینای‌ مالكى‌ مذهب‌ اهل‌ المریة.  


    ==اساتید==
    ==اساتید==
    وی‌ در محضر اساتید بسیاری‌ علم‌ آموخت‌ كه‌ مشهورترینشان‌ اینانند: ابوالحسن‌ على‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌العیش‌ كه‌ قرآن‌ و نحو را از وی‌ فرا گرفت‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ سعید رندی‌ و ابوعبدالله‌ محمد زواوی‌ كه‌ فقه‌ امام‌ مالك‌ و صحیح‌ بخاری‌ را نزد آنان‌ خواند. ابن‌ جابر در اواخر 743ق‌/1342م‌ از دمشق‌ عازم‌ حلب‌ شد. صفدی‌ به‌ ملاقات‌ خود با ابن‌ جابر كه‌ در حلب‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌، اشاره‌ دارد. همو مى‌افزاید كه‌ ابن‌ جابر شعر نیكو مى‌سروده‌ و گاه‌ اشعارش‌ را برای‌ او نیز مى‌خوانده‌ است‌ و در نامه‌ای‌ از او اجازه روایت‌ خواسته‌ كه‌ این‌ نامه‌ و جواب‌ آن‌، هر دو به‌ شعر است‌. ابن‌ جابر در این‌ شعر مراتب‌ علم‌ و دانش‌ صفدی‌ را، خاصه‌ در شعر و عروض‌ سخت‌ مى‌ستاید. پاسخ‌ صفدی‌ نیز آكنده‌ از تواضع‌ و فروتنى‌ است‌، چنان‌كه‌ گوید خود را در آن‌ مقام‌ نمى‌بیند كه‌ كسى‌ از وی‌ اجازه روایت‌ بخواهد. ابن‌ جابر در خلال‌ یكى‌ از سفرهایش‌ به‌ خاور زمین‌ با شخصى‌ به‌ نام‌ ابوجعفر احمد بن‌ یوسف‌ رعینى‌ غرناطى‌ البیری‌ آشنا شد و با او، خاصه‌ به‌ سبب‌ شعر، پیوند دوستى‌ بست. چنان‌كه‌ اشاره‌ شد، ابن‌ جابر بسیار سفر مى‌كرد و پس‌ از آشنایى‌ با احمد بن‌ یوسف‌، غالباً با او همراه‌ بود. در بسیاری‌ از منابع‌ اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ این‌ دو دوست‌ به‌ «اعمى‌ و بصیر» و یا به‌ قول‌ ابن‌ حجر در سفر حج‌ به‌ «دو نابینا» شهرت‌ یافته‌ بودند. این‌ دو در اثنای‌ سفر، نزد برخى‌ اساتید نیز دانش‌ مى‌آموختند، مثلاً در مصر، نزد ابوحیان‌ ادب‌ آموختند و سپس‌ به‌ شام‌ رفته‌ از مزی‌ و جزری‌ و ابن‌ كامیار حدیث‌ شنیدند و در بعلبك،‌ الشاطبیة را نزد فاطمه‌ بنت‌ نوینى‌ خواندند؛ سپس‌ به‌ حلب‌ و از آن‌جا به‌ البیره‌ رفتند و در آن‌ شهر اقامت‌ گزیدند. در آن‌جا نیز با برخى‌ از علما دیدار كردند. سرانجام‌ ابن‌ جابر، همسر گزید و از دوست‌ قدیم‌ جدا گردید.
    وی‌ در محضر اساتید بسیاری‌ علم‌ آموخت‌ كه‌ مشهورترینشان‌ اینانند: ابوالحسن‌ على‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌العیش‌ كه‌ قرآن‌ و نحو را از وی‌ فرا گرفت‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ سعید رندی‌ و ابوعبدالله‌ محمد زواوی‌ كه‌ فقه‌ امام‌ مالك‌ و [[صحيح البخاري|صحیح‌ بخاری‌]] را نزد آنان‌ خواند.  
     
    ابن‌ جابر در اواخر 743ق‌/1342م‌ از دمشق‌ عازم‌ حلب‌ شد. صفدی‌ به‌ ملاقات‌ خود با ابن‌ جابر كه‌ در حلب‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌، اشاره‌ دارد. همو مى‌افزاید كه‌ ابن‌ جابر شعر نیكو مى‌سروده‌ و گاه‌ اشعارش‌ را برای‌ او نیز مى‌خوانده‌ است‌ و در نامه‌ای‌ از او اجازه روایت‌ خواسته‌ كه‌ این‌ نامه‌ و جواب‌ آن‌، هر دو به‌ شعر است‌. ابن‌ جابر در این‌ شعر مراتب‌ علم‌ و دانش‌ صفدی‌ را، خاصه‌ در شعر و عروض‌ سخت‌ مى‌ستاید. پاسخ‌ صفدی‌ نیز آكنده‌ از تواضع‌ و فروتنى‌ است‌، چنان‌كه‌ گوید خود را در آن‌ مقام‌ نمى‌بیند كه‌ كسى‌ از وی‌ اجازه روایت‌ بخواهد. ابن‌ جابر در خلال‌ یكى‌ از سفرهایش‌ به‌ خاور زمین‌ با شخصى‌ به‌ نام‌ ابوجعفر احمد بن‌ یوسف‌ رعینى‌ غرناطى‌ البیری‌ آشنا شد و با او، خاصه‌ به‌ سبب‌ شعر، پیوند دوستى‌ بست. چنان‌كه‌ اشاره‌ شد، ابن‌ جابر بسیار سفر مى‌كرد و پس‌ از آشنایى‌ با احمد بن‌ یوسف‌، غالباً با او همراه‌ بود. در بسیاری‌ از منابع‌ اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ این‌ دو دوست‌ به‌ «اعمى‌ و بصیر» و یا به‌ قول‌ ابن‌ حجر در سفر حج‌ به‌ «دو نابینا» شهرت‌ یافته‌ بودند. این‌ دو در اثنای‌ سفر، نزد برخى‌ اساتید نیز دانش‌ مى‌آموختند، مثلاً در مصر، نزد ابوحیان‌ ادب‌ آموختند و سپس‌ به‌ شام‌ رفته‌ از مزی‌ و جزری‌ و ابن‌ كامیار حدیث‌ شنیدند و در بعلبك،‌ الشاطبیة را نزد فاطمه‌ بنت‌ نوینى‌ خواندند؛ سپس‌ به‌ حلب‌ و از آن‌جا به‌ البیره‌ رفتند و در آن‌ شهر اقامت‌ گزیدند. در آن‌جا نیز با برخى‌ از علما دیدار كردند. سرانجام‌ ابن‌ جابر، همسر گزید و از دوست‌ قدیم‌ جدا گردید.
    ==شاگردان==  
    ==شاگردان==  
    ابن‌ جابر شاگردانى‌ نیز داشت‌ كه‌ ابن‌ جزری‌ یكى‌ از آنان‌ بود و او خود در این‌ باره‌ گوید: نزد ابن‌ جابر و دوستش‌ احمد بن‌ یوسف‌ رعینى‌ قصیده قیجاطى‌ و التیسیر را خواندم‌. برهان‌ حلبى‌ نیز نزد ابن‌ جابر و دوستش‌ حدیث‌ شنید. ظاهراً ابن‌ جابر از شهرت‌ و اعتبار فراوانى‌ برخوردار شده‌ بود، چندان‌كه‌ ابن‌ فضل‌الله‌ عمری‌ گوید آرزوی‌ دیدار او را داشت‌، ولى‌ هرگز به‌ این‌ آرزو نرسید.
    ابن‌ جابر شاگردانى‌ نیز داشت‌ كه‌ ابن‌ جزری‌ یكى‌ از آنان‌ بود و او خود در این‌ باره‌ گوید: نزد ابن‌ جابر و دوستش‌ احمد بن‌ یوسف‌ رعینى‌ قصیده قیجاطى‌ و التیسیر را خواندم‌. برهان‌ حلبى‌ نیز نزد ابن‌ جابر و دوستش‌ حدیث‌ شنید. ظاهراً ابن‌ جابر از شهرت‌ و اعتبار فراوانى‌ برخوردار شده‌ بود، چندان‌كه‌ ابن‌ فضل‌الله‌ عمری‌ گوید آرزوی‌ دیدار او را داشت‌، ولى‌ هرگز به‌ این‌ آرزو نرسید.
    خط ۵۵: خط ۵۷:
    ===آثار چاپى===
    ===آثار چاپى===
    1. حلةالسیراء في‌ مدح‌ خیر الوری‌، كه‌ همان‌ قصیده بدیعیةالعمیان‌ است‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) كه‌ همراه‌ كتاب‌ سبیل‌الرشاد إلى‌ نفع‌العباد، تألیف‌ احمد عبدالمنعم‌ دمنهوری‌ چاپ‌ شده‌ است‌ (قاهره‌، 1305ق‌). این‌ كتاب‌ توسط یار و همسفرش‌ احمد بن‌ یوسف‌ تحت‌ عنوان‌ طرازالحلة و شفاءالعلة شرح‌ شده‌ است‌ كه‌ دو نسخه‌ از آن‌ در برلین‌ و اسكندریه‌ موجود است؛
    1. حلةالسیراء في‌ مدح‌ خیر الوری‌، كه‌ همان‌ قصیده بدیعیةالعمیان‌ است‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) كه‌ همراه‌ كتاب‌ سبیل‌الرشاد إلى‌ نفع‌العباد، تألیف‌ احمد عبدالمنعم‌ دمنهوری‌ چاپ‌ شده‌ است‌ (قاهره‌، 1305ق‌). این‌ كتاب‌ توسط یار و همسفرش‌ احمد بن‌ یوسف‌ تحت‌ عنوان‌ طرازالحلة و شفاءالعلة شرح‌ شده‌ است‌ كه‌ دو نسخه‌ از آن‌ در برلین‌ و اسكندریه‌ موجود است؛
    2. حلیةالفصیح،‌ ارجوزه‌ای‌ است‌ در 1680 بیت‌. این‌ كتاب‌ همان‌ كتاب‌ الفصیح‌ تألیف‌ ثعلب‌ در علم‌ لغت‌ است‌ كه‌ ابن‌ جابر در 747ق‌/1346م‌ در البیره‌ آن‌را به‌ نظم‌ درآورده‌ است‌؛  
    2. حلیةالفصیح،‌ ارجوزه‌ای‌ است‌ در 1680 بیت‌. این‌ كتاب‌ همان‌ كتاب‌ الفصیح‌ تألیف‌ ثعلب‌ در علم‌ لغت‌ است‌ كه‌ ابن‌ جابر در 747ق‌/1346م‌ در البیره‌ آن‌را به‌ نظم‌ درآورده‌ است‌؛  
    3. منظومة في‌ البدیعیات‌، در چهار بخش‌ كه‌ به‌ كوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌ در قاهره‌، 1348ق‌/1929م‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است.
    3. منظومة في‌ البدیعیات‌، در چهار بخش‌ كه‌ به‌ كوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌ در قاهره‌، 1348ق‌/1929م‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است.


    ===آثار خطى‌===
    ===آثار خطى‌===
    1. ثلاث‌قصائد، كه‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) و موعظه‌ و حكمت‌ است‌؛
    1. ثلاث‌قصائد، كه‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) و موعظه‌ و حكمت‌ است‌؛
    2. رسالة في‌ السیرة و مولد النبي؛
    2. رسالة في‌ السیرة و مولد النبي؛
    3. سه‌ قصیده‌ در باب‌ علوم‌ شعری‌، یك‌ نسخه‌ از آن‌ در پاریس‌ موجود است؛
    3. سه‌ قصیده‌ در باب‌ علوم‌ شعری‌، یك‌ نسخه‌ از آن‌ در پاریس‌ موجود است؛
    4. شرح‌ أرجوزة خلاصةالألفیة؛
    4. شرح‌ أرجوزة خلاصةالألفیة؛
    5. شرح‌ ألفیة ابن‌ معطى‌، كه‌ در 8 مجلد است‌؛
    5. شرح‌ ألفیة ابن‌ معطى‌، كه‌ در 8 مجلد است‌؛
    6. صریحةالحق
     
    6. صریحةالحق
     
    7. عمدةالمتلفظ في‌ نظم‌ كفایةالمتحفظ، ارجوزه‌ای‌ است‌ در لغت‌ كه‌ اصل‌ آن‌ را قاضى‌ شهاب‌الدین‌ محمد بن‌ احمد تألیف‌ كرده‌ و ابن‌ جابر آن‌ را برای‌ ملك‌ مظفر یوسف‌ بن‌ عمر، یكى‌ از ملوك‌ یمن‌ به‌ نظم‌ درآورده‌ است‌. سه‌ نسخه‌ از آن‌ معرفى‌ شده‌ است‌؛
    7. عمدةالمتلفظ في‌ نظم‌ كفایةالمتحفظ، ارجوزه‌ای‌ است‌ در لغت‌ كه‌ اصل‌ آن‌ را قاضى‌ شهاب‌الدین‌ محمد بن‌ احمد تألیف‌ كرده‌ و ابن‌ جابر آن‌ را برای‌ ملك‌ مظفر یوسف‌ بن‌ عمر، یكى‌ از ملوك‌ یمن‌ به‌ نظم‌ درآورده‌ است‌. سه‌ نسخه‌ از آن‌ معرفى‌ شده‌ است‌؛
    8. كتاب‌ الغین‌ في‌ مدح‌ سیدالكونین‌، كه‌ مطالب‌ آن‌ به‌ ترتیب‌ الفبایى‌ تنظیم‌ شده‌ است؛ 9. قصیدة في‌ مدح‌ المدینة، این‌ قصیده‌ شامل‌ 18 بیت‌ است‌؛
     
    8. كتاب‌ الغین‌ في‌ مدح‌ سیدالكونین‌، كه‌ مطالب‌ آن‌ به‌ ترتیب‌ الفبایى‌ تنظیم‌ شده‌ است؛  
     
    9. قصیدة في‌ مدح‌ المدینة، این‌ قصیده‌ شامل‌ 18 بیت‌ است‌؛
     
    10. قصیده درباره تفاوت‌ میان‌ مقصور و ممدود؛
    10. قصیده درباره تفاوت‌ میان‌ مقصور و ممدود؛
    11. قصیده درباره تفاوت‌ بین‌ ظ و ض‌ كه‌ شرحى‌ است‌ بر كتاب‌ رعینى‌؛  
    11. قصیده درباره تفاوت‌ بین‌ ظ و ض‌ كه‌ شرحى‌ است‌ بر كتاب‌ رعینى‌؛  
    12. قصیده درباره مثلث‌ كه‌ همان‌ غایةالمرام‌ في‌ تثلیث‌الكلام‌ در 272 بیت‌ است‌؛
    12. قصیده درباره مثلث‌ كه‌ همان‌ غایةالمرام‌ في‌ تثلیث‌الكلام‌ در 272 بیت‌ است‌؛
    13. مقصوره‌ یا الروض‌الممطور في‌ نظم‌ المقصور، قصیده‌ای‌ است‌ در مدح‌ پیامبر، یك‌ نسخه خطى‌ از آن‌ در قاهره‌ موجود است؛
    13. مقصوره‌ یا الروض‌الممطور في‌ نظم‌ المقصور، قصیده‌ای‌ است‌ در مدح‌ پیامبر، یك‌ نسخه خطى‌ از آن‌ در قاهره‌ موجود است؛
    14. المقصدالصالح‌ في‌ مدح‌ ملك‌الصالح؛
    14. المقصدالصالح‌ في‌ مدح‌ ملك‌الصالح؛
    15. منحةالإعراب‌ و سنحةالآداب‌، منظومه‌ای‌ است‌ از كتاب‌ ملحةالإعراب‌ ابومحمد قاسم‌ بن‌ على‌ حریری‌؛
    15. منحةالإعراب‌ و سنحةالآداب‌، منظومه‌ای‌ است‌ از كتاب‌ ملحةالإعراب‌ ابومحمد قاسم‌ بن‌ على‌ حریری‌؛
    16. المنحة في‌ اختصار الملحة؛
    16. المنحة في‌ اختصار الملحة؛
    17. منظومه‌ای‌ درباره نحو؛
    17. منظومه‌ای‌ درباره نحو؛
    18. وسیلةالآبق؛
    18. وسیلةالآبق؛
    19. نفائس‌الملح‌ و عرائس‌المدح‌، كه‌ دیوان‌ ابن‌ جابر است‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) و اهل‌بیت‌ او كه‌ بغدادی، آن‌ را با این‌ نام‌ ذكر كرده‌، ولى‌ طلس‌، با عنوان‌ دیوان‌ الهواری‌ از آن‌ نام‌ برده‌ است‌؛
    19. نفائس‌الملح‌ و عرائس‌المدح‌، كه‌ دیوان‌ ابن‌ جابر است‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) و اهل‌بیت‌ او كه‌ بغدادی، آن‌ را با این‌ نام‌ ذكر كرده‌، ولى‌ طلس‌، با عنوان‌ دیوان‌ الهواری‌ از آن‌ نام‌ برده‌ است‌؛
    20. شرح‌ ألفیة ابن‌ مالك‌، بروكلمان‌ به‌ چهار نسخه آن‌ و زركلى‌ به‌ نسخه‌ای‌ در كتابخانه عبید دمشق‌ اشاره‌ دارد؛  
    20. شرح‌ ألفیة ابن‌ مالك‌، بروكلمان‌ به‌ چهار نسخه آن‌ و زركلى‌ به‌ نسخه‌ای‌ در كتابخانه عبید دمشق‌ اشاره‌ دارد؛  
    21. قصیدة في‌ أسماء صور القرآن‌، كه‌ عمر فروخ‌، تحت‌ عنوان‌ «في‌ التوریة بسور القرآن»‌ از آن‌ نام‌ برده‌ است‌ و مى‌گوید: قصیده‌ای‌ غراء در مدح‌ رسول‌ اكرم‌(ص‌) بوده‌ و برخى‌ آن‌ را به‌ قاضى‌ عیاض‌ و عده‌ای‌ به‌ دوست‌ ابن‌ جابر، احمد بن‌ یوسف‌ ابوجعفر رعینى‌ نسبت‌ داده‌اند و صحیح‌تر آن‌ است‌ كه‌ منسوب‌ به‌ ابن‌ جابر است‌.<ref> خسروی، زهرا، ج3، ص197-199</ref>
    21. قصیدة في‌ أسماء صور القرآن‌، كه‌ عمر فروخ‌، تحت‌ عنوان‌ «في‌ التوریة بسور القرآن»‌ از آن‌ نام‌ برده‌ است‌ و مى‌گوید: قصیده‌ای‌ غراء در مدح‌ رسول‌ اكرم‌(ص‌) بوده‌ و برخى‌ آن‌ را به‌ قاضى‌ عیاض‌ و عده‌ای‌ به‌ دوست‌ ابن‌ جابر، احمد بن‌ یوسف‌ ابوجعفر رعینى‌ نسبت‌ داده‌اند و صحیح‌تر آن‌ است‌ كه‌ منسوب‌ به‌ ابن‌ جابر است‌.<ref> خسروی، زهرا، ج3، ص197-199</ref>
    ==پانویس==
    ==پانویس==
    <references/>
    <references/>
    خط ۸۵: خط ۱۱۱:
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[منظومة المقصور و الممدود]]
    [[الحلة السیرا في مدح خیر الوری]]
    [[نظم العقدين في مدح سيد الکونين صلی الله علیه و سلم، أو، الغين في مدح سید الکونين صلی الله علیه و سلم]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 تیر 1403]]
    [[رده:فاقد کد پدیدآور]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۵

    ابن جابر، محمد بن‌ احمد
    NUR59602.jpg
    نام کاملابن جابِر، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ احمد اندلسى‌
    نام پدراحمد
    ولادت698ق
    محل تولداندلس
    رحلت780ق‌
    اطلاعات علمی
    علایق پژوهشیادبیات، شعر
    اساتیدابوالحسن‌ على‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌العیش‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ سعید رندی‌، ابوعبدالله‌ محمد زواوی‌
    شاگردانابن‌ جزری‌، برهان‌ حلبى‌
    برخی آثارحلةالسیراء، حلیةالفصیح

    ابن جابِر، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ احمد اندلسى‌ (698 -780ق‌/ 1299- 1378م‌)، نحوی‌، ادیب‌ و شاعر نابینای‌ مالكى‌ مذهب‌ اهل‌ المریة.

    اساتید

    وی‌ در محضر اساتید بسیاری‌ علم‌ آموخت‌ كه‌ مشهورترینشان‌ اینانند: ابوالحسن‌ على‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌العیش‌ كه‌ قرآن‌ و نحو را از وی‌ فرا گرفت‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ سعید رندی‌ و ابوعبدالله‌ محمد زواوی‌ كه‌ فقه‌ امام‌ مالك‌ و صحیح‌ بخاری‌ را نزد آنان‌ خواند.

    ابن‌ جابر در اواخر 743ق‌/1342م‌ از دمشق‌ عازم‌ حلب‌ شد. صفدی‌ به‌ ملاقات‌ خود با ابن‌ جابر كه‌ در حلب‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌، اشاره‌ دارد. همو مى‌افزاید كه‌ ابن‌ جابر شعر نیكو مى‌سروده‌ و گاه‌ اشعارش‌ را برای‌ او نیز مى‌خوانده‌ است‌ و در نامه‌ای‌ از او اجازه روایت‌ خواسته‌ كه‌ این‌ نامه‌ و جواب‌ آن‌، هر دو به‌ شعر است‌. ابن‌ جابر در این‌ شعر مراتب‌ علم‌ و دانش‌ صفدی‌ را، خاصه‌ در شعر و عروض‌ سخت‌ مى‌ستاید. پاسخ‌ صفدی‌ نیز آكنده‌ از تواضع‌ و فروتنى‌ است‌، چنان‌كه‌ گوید خود را در آن‌ مقام‌ نمى‌بیند كه‌ كسى‌ از وی‌ اجازه روایت‌ بخواهد. ابن‌ جابر در خلال‌ یكى‌ از سفرهایش‌ به‌ خاور زمین‌ با شخصى‌ به‌ نام‌ ابوجعفر احمد بن‌ یوسف‌ رعینى‌ غرناطى‌ البیری‌ آشنا شد و با او، خاصه‌ به‌ سبب‌ شعر، پیوند دوستى‌ بست. چنان‌كه‌ اشاره‌ شد، ابن‌ جابر بسیار سفر مى‌كرد و پس‌ از آشنایى‌ با احمد بن‌ یوسف‌، غالباً با او همراه‌ بود. در بسیاری‌ از منابع‌ اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ این‌ دو دوست‌ به‌ «اعمى‌ و بصیر» و یا به‌ قول‌ ابن‌ حجر در سفر حج‌ به‌ «دو نابینا» شهرت‌ یافته‌ بودند. این‌ دو در اثنای‌ سفر، نزد برخى‌ اساتید نیز دانش‌ مى‌آموختند، مثلاً در مصر، نزد ابوحیان‌ ادب‌ آموختند و سپس‌ به‌ شام‌ رفته‌ از مزی‌ و جزری‌ و ابن‌ كامیار حدیث‌ شنیدند و در بعلبك،‌ الشاطبیة را نزد فاطمه‌ بنت‌ نوینى‌ خواندند؛ سپس‌ به‌ حلب‌ و از آن‌جا به‌ البیره‌ رفتند و در آن‌ شهر اقامت‌ گزیدند. در آن‌جا نیز با برخى‌ از علما دیدار كردند. سرانجام‌ ابن‌ جابر، همسر گزید و از دوست‌ قدیم‌ جدا گردید.

    شاگردان

    ابن‌ جابر شاگردانى‌ نیز داشت‌ كه‌ ابن‌ جزری‌ یكى‌ از آنان‌ بود و او خود در این‌ باره‌ گوید: نزد ابن‌ جابر و دوستش‌ احمد بن‌ یوسف‌ رعینى‌ قصیده قیجاطى‌ و التیسیر را خواندم‌. برهان‌ حلبى‌ نیز نزد ابن‌ جابر و دوستش‌ حدیث‌ شنید. ظاهراً ابن‌ جابر از شهرت‌ و اعتبار فراوانى‌ برخوردار شده‌ بود، چندان‌كه‌ ابن‌ فضل‌الله‌ عمری‌ گوید آرزوی‌ دیدار او را داشت‌، ولى‌ هرگز به‌ این‌ آرزو نرسید.

    وی‌ به‌ مدح‌ پادشاهان‌ نیز پرداخته‌ است‌. از جمله‌ نزد ملك‌ صالح‌ ابن‌ ملك‌ منصور رفت‌، شعری‌ در مدح‌ او سرود و 20 هزار درهم،‌ صله‌ دریافت‌ كرد. در منابع‌ گوناگون‌ به‌ تعدادی‌ از اشعار وی‌ اشاره‌ شده‌ است‌.

    وفات

    ابن‌ جابر سرانجام‌ در البیره‌ در سال 780ق درگذشت.

    آثار

    آثار چاپى

    1. حلةالسیراء في‌ مدح‌ خیر الوری‌، كه‌ همان‌ قصیده بدیعیةالعمیان‌ است‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) كه‌ همراه‌ كتاب‌ سبیل‌الرشاد إلى‌ نفع‌العباد، تألیف‌ احمد عبدالمنعم‌ دمنهوری‌ چاپ‌ شده‌ است‌ (قاهره‌، 1305ق‌). این‌ كتاب‌ توسط یار و همسفرش‌ احمد بن‌ یوسف‌ تحت‌ عنوان‌ طرازالحلة و شفاءالعلة شرح‌ شده‌ است‌ كه‌ دو نسخه‌ از آن‌ در برلین‌ و اسكندریه‌ موجود است؛

    2. حلیةالفصیح،‌ ارجوزه‌ای‌ است‌ در 1680 بیت‌. این‌ كتاب‌ همان‌ كتاب‌ الفصیح‌ تألیف‌ ثعلب‌ در علم‌ لغت‌ است‌ كه‌ ابن‌ جابر در 747ق‌/1346م‌ در البیره‌ آن‌را به‌ نظم‌ درآورده‌ است‌؛

    3. منظومة في‌ البدیعیات‌، در چهار بخش‌ كه‌ به‌ كوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌ در قاهره‌، 1348ق‌/1929م‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است.

    آثار خطى‌

    1. ثلاث‌قصائد، كه‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) و موعظه‌ و حكمت‌ است‌؛

    2. رسالة في‌ السیرة و مولد النبي؛

    3. سه‌ قصیده‌ در باب‌ علوم‌ شعری‌، یك‌ نسخه‌ از آن‌ در پاریس‌ موجود است؛

    4. شرح‌ أرجوزة خلاصةالألفیة؛

    5. شرح‌ ألفیة ابن‌ معطى‌، كه‌ در 8 مجلد است‌؛

    6. صریحةالحق

    7. عمدةالمتلفظ في‌ نظم‌ كفایةالمتحفظ، ارجوزه‌ای‌ است‌ در لغت‌ كه‌ اصل‌ آن‌ را قاضى‌ شهاب‌الدین‌ محمد بن‌ احمد تألیف‌ كرده‌ و ابن‌ جابر آن‌ را برای‌ ملك‌ مظفر یوسف‌ بن‌ عمر، یكى‌ از ملوك‌ یمن‌ به‌ نظم‌ درآورده‌ است‌. سه‌ نسخه‌ از آن‌ معرفى‌ شده‌ است‌؛

    8. كتاب‌ الغین‌ في‌ مدح‌ سیدالكونین‌، كه‌ مطالب‌ آن‌ به‌ ترتیب‌ الفبایى‌ تنظیم‌ شده‌ است؛

    9. قصیدة في‌ مدح‌ المدینة، این‌ قصیده‌ شامل‌ 18 بیت‌ است‌؛

    10. قصیده درباره تفاوت‌ میان‌ مقصور و ممدود؛

    11. قصیده درباره تفاوت‌ بین‌ ظ و ض‌ كه‌ شرحى‌ است‌ بر كتاب‌ رعینى‌؛

    12. قصیده درباره مثلث‌ كه‌ همان‌ غایةالمرام‌ في‌ تثلیث‌الكلام‌ در 272 بیت‌ است‌؛

    13. مقصوره‌ یا الروض‌الممطور في‌ نظم‌ المقصور، قصیده‌ای‌ است‌ در مدح‌ پیامبر، یك‌ نسخه خطى‌ از آن‌ در قاهره‌ موجود است؛

    14. المقصدالصالح‌ في‌ مدح‌ ملك‌الصالح؛

    15. منحةالإعراب‌ و سنحةالآداب‌، منظومه‌ای‌ است‌ از كتاب‌ ملحةالإعراب‌ ابومحمد قاسم‌ بن‌ على‌ حریری‌؛

    16. المنحة في‌ اختصار الملحة؛

    17. منظومه‌ای‌ درباره نحو؛

    18. وسیلةالآبق؛

    19. نفائس‌الملح‌ و عرائس‌المدح‌، كه‌ دیوان‌ ابن‌ جابر است‌ در مدح‌ پیامبر(ص‌) و اهل‌بیت‌ او كه‌ بغدادی، آن‌ را با این‌ نام‌ ذكر كرده‌، ولى‌ طلس‌، با عنوان‌ دیوان‌ الهواری‌ از آن‌ نام‌ برده‌ است‌؛

    20. شرح‌ ألفیة ابن‌ مالك‌، بروكلمان‌ به‌ چهار نسخه آن‌ و زركلى‌ به‌ نسخه‌ای‌ در كتابخانه عبید دمشق‌ اشاره‌ دارد؛

    21. قصیدة في‌ أسماء صور القرآن‌، كه‌ عمر فروخ‌، تحت‌ عنوان‌ «في‌ التوریة بسور القرآن»‌ از آن‌ نام‌ برده‌ است‌ و مى‌گوید: قصیده‌ای‌ غراء در مدح‌ رسول‌ اكرم‌(ص‌) بوده‌ و برخى‌ آن‌ را به‌ قاضى‌ عیاض‌ و عده‌ای‌ به‌ دوست‌ ابن‌ جابر، احمد بن‌ یوسف‌ ابوجعفر رعینى‌ نسبت‌ داده‌اند و صحیح‌تر آن‌ است‌ كه‌ منسوب‌ به‌ ابن‌ جابر است‌.[۱]

    پانویس

    1. خسروی، زهرا، ج3، ص197-199

    منابع مقاله

    خسروی، زهرا، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.

    وابسته‌ها