نیچه و حافظ شیرازی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURنیچه و حافظ شیرازیJ1.jpg | عنوان =نیچه و حافظ شیرازی | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = فولادوند، حامد (نویسنده) فرید، جواد (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =جامی | مکان نشر =تهران | س...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''نیچه و حافظ شیرازی''' تألیف حامد | '''نیچه و حافظ شیرازی''' تألیف [[فولادوند، حامد|حامد فولادوند]]، مترجم [[فرید، جواد|جواد فرید]]؛ این پژوهش، کتابی جامع است که به بررسی شباهتها و تفاوتهای میان این دو اندیشمند میپردازد. مقایسۀ میان نیچه که فیلسوفی با عقاید رادیکال است و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]، شاعر پارسیگوی که به پیچیدهگویی معروف است، در این کتاب به زبانی ساده و روان پرداخته شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
شاید بتوان گفت که حافظ ارجمندترین و محبوبترین شاعر ایران است؛ شاعری که اشعارش بیش از دیگر شاعران خوانده میشود و شهرتش تماماً بر دیوانی متکی است که برگزیدهای از چکامههای تغزلی بازگوکنندۀ عشقهای انسانی و عرفانی را دربر میگیرد. حافظ در شرق همچنانکه در غرب، به عنوان سرایندۀ اشعاری در زمرۀ اعجابانگیزترین اشعار جهان شناخته میشود و پس از گوته، بیشتر ادیبان، دانشمندان، هنرمندان و آفرینندگان اروپایی مانند جونز، هوگو، گوتیه، امرسن، پو، نیچه، ژید، مونترلان و آراگون، لذت بسیاری از اشعار دیوان این استاد گوهرساز چشیدهاند که عشق را به منزلۀ ایمان و اعتقاد خود برگزیده بود و اعلام میکرد «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق». | شاید بتوان گفت که [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] ارجمندترین و محبوبترین شاعر ایران است؛ شاعری که اشعارش بیش از دیگر شاعران خوانده میشود و شهرتش تماماً بر دیوانی متکی است که برگزیدهای از چکامههای تغزلی بازگوکنندۀ عشقهای انسانی و عرفانی را دربر میگیرد. [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] در شرق همچنانکه در غرب، به عنوان سرایندۀ اشعاری در زمرۀ اعجابانگیزترین اشعار جهان شناخته میشود و پس از گوته، بیشتر ادیبان، دانشمندان، هنرمندان و آفرینندگان اروپایی مانند جونز، هوگو، گوتیه، امرسن، پو، نیچه، ژید، مونترلان و آراگون، لذت بسیاری از اشعار دیوان این استاد گوهرساز چشیدهاند که عشق را به منزلۀ ایمان و اعتقاد خود برگزیده بود و اعلام میکرد «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق». | ||
برای تعیین موقعیت تاریخی و وضعیت ادبی حافظ و اشعارش، باید گفت که او همعصر پترارک (1374-1304) است؛ فاضل، ادیب و شاعر برخاسته از رنسانس ایتالیا جنبشی که توجه به شرق دارد و یاكوب بورکهارت آن را تحلیل کرده است. پترارک فلورانسی که در نوجوانی همراه خانواده به پرووانس [Provence] این سرزمین رامشگران و حکمت شادان [Gaya scienza] پناهنده شد، راه خود دانته و «کمدی الهی» او پی گرفت و از طریق دلدادۀ خود، لور Laurel به حماسهسرای عشق و زیبایی و به چهرۀ متعالى افلاطونی رنج و شادی مجنون عشق تبدیل شد. | برای تعیین موقعیت تاریخی و وضعیت ادبی [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و اشعارش، باید گفت که او همعصر پترارک (1374-1304) است؛ فاضل، ادیب و شاعر برخاسته از رنسانس ایتالیا جنبشی که توجه به شرق دارد و [[یاكوب بورکهارت]] آن را تحلیل کرده است. پترارک فلورانسی که در نوجوانی همراه خانواده به پرووانس [Provence] این سرزمین رامشگران و حکمت شادان [Gaya scienza] پناهنده شد، راه خود دانته و «کمدی الهی» او پی گرفت و از طریق دلدادۀ خود، لور Laurel به حماسهسرای عشق و زیبایی و به چهرۀ متعالى افلاطونی رنج و شادی مجنون عشق تبدیل شد. | ||
بازتاب دنیای شرق و نیز ادب ایران درون آثار نیچه به شکل بارزی مشاهده میشود. نیچه سپیدهدمان طلوع فلسفهای دگرسان است. اعلام جهانی دیگر. اطلاعات نشان میدهد که نیچه در نوجوانی و از طریق آثار امرسون و گوته، حافظ را کشف کرده است. البته نام روکرت، پلاتن یا هامر پورگشتال را میتوان اضافه کرد؛ زیرا نیچه از نوشتههای این مریدان حافظ نیز بهره برده است. | بازتاب دنیای شرق و نیز ادب ایران درون آثار نیچه به شکل بارزی مشاهده میشود. نیچه سپیدهدمان طلوع فلسفهای دگرسان است. اعلام جهانی دیگر. اطلاعات نشان میدهد که نیچه در نوجوانی و از طریق آثار امرسون و گوته، حافظ را کشف کرده است. البته نام روکرت، پلاتن یا هامر پورگشتال را میتوان اضافه کرد؛ زیرا نیچه از نوشتههای این مریدان [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] نیز بهره برده است. | ||
این پژوهش، کتابی جامع است که به بررسی شباهتها و تفاوتهای میان این دو اندیشمند میپردازد. مقایسۀ میان نیچه که فیلسوفی با عقاید رادیکال است و حافظ، شاعر پارسیگوی که به پیچیدهگویی معروف است، در این کتاب به زبانی ساده و روان پرداخته شده است. کتاب در فصولی تنظیم شده است نویسنده بعد از معرفی حافظ، به بررسی تشابهات و تفاوتهای میان نیچه و حافظ در زمینههای مختلف، مانند هستیشناسی، معرفتشناسی، اخلاق و زیباییشناسی میپردازد. | این پژوهش، کتابی جامع است که به بررسی شباهتها و تفاوتهای میان این دو اندیشمند میپردازد. مقایسۀ میان نیچه که فیلسوفی با عقاید رادیکال است و حافظ، شاعر پارسیگوی که به پیچیدهگویی معروف است، در این کتاب به زبانی ساده و روان پرداخته شده است. کتاب در فصولی تنظیم شده است نویسنده بعد از معرفی حافظ، به بررسی تشابهات و تفاوتهای میان نیچه و حافظ در زمینههای مختلف، مانند هستیشناسی، معرفتشناسی، اخلاق و زیباییشناسی میپردازد. | ||
به طور کلی این تأثیر حافظ و ادب ایران بر اندیشه و تخیل خلاق نیچه را نشان میدهد و کاربرد رمزی، نمادین و «عرفانی» زبان در برخی آثار نیچه را نمایان میکند. نیچۀ زبانشناس در بهکارگیری کلمات دقت داشت؛ امری که تحلیل سعید حنایی کاشانی دربارۀ واژگان «چنین گفت زرتشت» نیز تأیید میکند. | به طور کلی این تأثیر حافظ و ادب ایران بر اندیشه و تخیل خلاق نیچه را نشان میدهد و کاربرد رمزی، نمادین و «عرفانی» زبان در برخی آثار نیچه را نمایان میکند. نیچۀ زبانشناس در بهکارگیری کلمات دقت داشت؛ امری که تحلیل [[سعید حنایی کاشانی]] دربارۀ واژگان «چنین گفت زرتشت» نیز تأیید میکند. | ||
تداوم توجه نیچه به حافظ نشانگر ایرانمآبی اوست؛ یعنی گرایش خاصی که او به فرهنگ ایرانزمین دارد؛ از زردشت پیامبر تا پیر مغان غزلسرای شیراز. حافظدوستی نیچه نشانۀ دیگری از خویشاوندی او با اهل معنویت و خلاقیت است؛ کسانی که به حکمت بحثی اکتفا نمیکنند و وارد مرتبۀ حکمت ذوقی و کشفی شدهاند. | تداوم توجه نیچه به [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] نشانگر ایرانمآبی اوست؛ یعنی گرایش خاصی که او به فرهنگ ایرانزمین دارد؛ از زردشت پیامبر تا پیر مغان غزلسرای شیراز. حافظدوستی نیچه نشانۀ دیگری از خویشاوندی او با اهل معنویت و خلاقیت است؛ کسانی که به حکمت بحثی اکتفا نمیکنند و وارد مرتبۀ حکمت ذوقی و کشفی شدهاند. | ||
این بررسی اهمیت کاربرد زبان رمزی «مستی» و «دل» را در برخی نوشتههای نیچه آشکار میکند. نیچه مانند حافظ و اغلب شعرا، آفرینشگران و اندیشمندان «تراژیک» از منظر هنر به روند پریشان روزگار مینگرد؛ زیرا او باور دارد که رسالت هنر و خلاقیت در این است که انسان دردمند و نیستانگار را هم تسکین دهد، هم به وجودش جان و حیات تازه ببخشد.<ref> [https://literaturelib.com/books/7452 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | این بررسی اهمیت کاربرد زبان رمزی «مستی» و «دل» را در برخی نوشتههای نیچه آشکار میکند. نیچه مانند [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و اغلب شعرا، آفرینشگران و اندیشمندان «تراژیک» از منظر هنر به روند پریشان روزگار مینگرد؛ زیرا او باور دارد که رسالت هنر و خلاقیت در این است که انسان دردمند و نیستانگار را هم تسکین دهد، هم به وجودش جان و حیات تازه ببخشد.<ref> [https://literaturelib.com/books/7452 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:مقالات(اردیبهشت) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(اردیبهشت) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 اردیبهشت 1403]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۹
نیچه و حافظ شیرازی | |
---|---|
پدیدآوران | فولادوند، حامد (نویسنده) فرید، جواد (مترجم) |
ناشر | جامی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 0ـ383ـ176ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
نیچه و حافظ شیرازی تألیف حامد فولادوند، مترجم جواد فرید؛ این پژوهش، کتابی جامع است که به بررسی شباهتها و تفاوتهای میان این دو اندیشمند میپردازد. مقایسۀ میان نیچه که فیلسوفی با عقاید رادیکال است و حافظ، شاعر پارسیگوی که به پیچیدهگویی معروف است، در این کتاب به زبانی ساده و روان پرداخته شده است.
گزارش کتاب
شاید بتوان گفت که حافظ ارجمندترین و محبوبترین شاعر ایران است؛ شاعری که اشعارش بیش از دیگر شاعران خوانده میشود و شهرتش تماماً بر دیوانی متکی است که برگزیدهای از چکامههای تغزلی بازگوکنندۀ عشقهای انسانی و عرفانی را دربر میگیرد. حافظ در شرق همچنانکه در غرب، به عنوان سرایندۀ اشعاری در زمرۀ اعجابانگیزترین اشعار جهان شناخته میشود و پس از گوته، بیشتر ادیبان، دانشمندان، هنرمندان و آفرینندگان اروپایی مانند جونز، هوگو، گوتیه، امرسن، پو، نیچه، ژید، مونترلان و آراگون، لذت بسیاری از اشعار دیوان این استاد گوهرساز چشیدهاند که عشق را به منزلۀ ایمان و اعتقاد خود برگزیده بود و اعلام میکرد «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق».
برای تعیین موقعیت تاریخی و وضعیت ادبی حافظ و اشعارش، باید گفت که او همعصر پترارک (1374-1304) است؛ فاضل، ادیب و شاعر برخاسته از رنسانس ایتالیا جنبشی که توجه به شرق دارد و یاكوب بورکهارت آن را تحلیل کرده است. پترارک فلورانسی که در نوجوانی همراه خانواده به پرووانس [Provence] این سرزمین رامشگران و حکمت شادان [Gaya scienza] پناهنده شد، راه خود دانته و «کمدی الهی» او پی گرفت و از طریق دلدادۀ خود، لور Laurel به حماسهسرای عشق و زیبایی و به چهرۀ متعالى افلاطونی رنج و شادی مجنون عشق تبدیل شد.
بازتاب دنیای شرق و نیز ادب ایران درون آثار نیچه به شکل بارزی مشاهده میشود. نیچه سپیدهدمان طلوع فلسفهای دگرسان است. اعلام جهانی دیگر. اطلاعات نشان میدهد که نیچه در نوجوانی و از طریق آثار امرسون و گوته، حافظ را کشف کرده است. البته نام روکرت، پلاتن یا هامر پورگشتال را میتوان اضافه کرد؛ زیرا نیچه از نوشتههای این مریدان حافظ نیز بهره برده است.
این پژوهش، کتابی جامع است که به بررسی شباهتها و تفاوتهای میان این دو اندیشمند میپردازد. مقایسۀ میان نیچه که فیلسوفی با عقاید رادیکال است و حافظ، شاعر پارسیگوی که به پیچیدهگویی معروف است، در این کتاب به زبانی ساده و روان پرداخته شده است. کتاب در فصولی تنظیم شده است نویسنده بعد از معرفی حافظ، به بررسی تشابهات و تفاوتهای میان نیچه و حافظ در زمینههای مختلف، مانند هستیشناسی، معرفتشناسی، اخلاق و زیباییشناسی میپردازد.
به طور کلی این تأثیر حافظ و ادب ایران بر اندیشه و تخیل خلاق نیچه را نشان میدهد و کاربرد رمزی، نمادین و «عرفانی» زبان در برخی آثار نیچه را نمایان میکند. نیچۀ زبانشناس در بهکارگیری کلمات دقت داشت؛ امری که تحلیل سعید حنایی کاشانی دربارۀ واژگان «چنین گفت زرتشت» نیز تأیید میکند.
تداوم توجه نیچه به حافظ نشانگر ایرانمآبی اوست؛ یعنی گرایش خاصی که او به فرهنگ ایرانزمین دارد؛ از زردشت پیامبر تا پیر مغان غزلسرای شیراز. حافظدوستی نیچه نشانۀ دیگری از خویشاوندی او با اهل معنویت و خلاقیت است؛ کسانی که به حکمت بحثی اکتفا نمیکنند و وارد مرتبۀ حکمت ذوقی و کشفی شدهاند.
این بررسی اهمیت کاربرد زبان رمزی «مستی» و «دل» را در برخی نوشتههای نیچه آشکار میکند. نیچه مانند حافظ و اغلب شعرا، آفرینشگران و اندیشمندان «تراژیک» از منظر هنر به روند پریشان روزگار مینگرد؛ زیرا او باور دارد که رسالت هنر و خلاقیت در این است که انسان دردمند و نیستانگار را هم تسکین دهد، هم به وجودش جان و حیات تازه ببخشد.[۱]
پانويس