برابری در مشروطه ایرانی و تنظیمات عثمانی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
جامعۀ سنتی ایران و ترکیه در قرن نوزدهم باید تکلیف خود را با مدرنیته مشخص میکردند: آیا همچنان باید به شیوۀ زیست سنتی ادامه میداد یا با ایجاد تغییراتی، فرهنگی و سیاسی به سوی مدرنشدن گام برمیداشت؟ اما مدرنشدن بدون تغییر در اندیشه و نگرش جامعه ممکن نبود. به یک معنا باید ابتدا تکلیف با ایدههای مدرن بهمثابه زیربنا روشن میشد؛ یکی از مهمترین این مفاهیم برابری بود. اهمیت برابری در این است که رعایا را به شهروند بدل میکند. برابری یعنی اینکه افراد فارغ از مذهب، دین، قومیت، نژاد، جنسیت و. ... در موقعیت مشابه با هم قرار میگرفتند. | جامعۀ سنتی ایران و ترکیه در قرن نوزدهم باید تکلیف خود را با مدرنیته مشخص میکردند: آیا همچنان باید به شیوۀ زیست سنتی ادامه میداد یا با ایجاد تغییراتی، فرهنگی و سیاسی به سوی مدرنشدن گام برمیداشت؟ اما مدرنشدن بدون تغییر در اندیشه و نگرش جامعه ممکن نبود. به یک معنا باید ابتدا تکلیف با ایدههای مدرن بهمثابه زیربنا روشن میشد؛ یکی از مهمترین این مفاهیم برابری بود. اهمیت برابری در این است که رعایا را به شهروند بدل میکند. برابری یعنی اینکه افراد فارغ از مذهب، دین، قومیت، نژاد، جنسیت و.... در موقعیت مشابه با هم قرار میگرفتند. | ||
برابری نهتنها رعایا را به شهروند بدل میکرد، بلکه گامی به سوی شکلگیری ملت مدنی نیز بود؛ یعنی شهروندانی که خود را با یک هویت برتر یا تحت عنوان ملت تعریف میکردند که همۀ آنان را عضو یک جامعۀ مدنی میکرد. اما هم جامعۀ ایرانی و هم ترکی، چندقومی و چندمذهبی بودند و بر مبنای نگرش رسوخکردۀ سنتی، تسلط یک قومیت، فرهنگ و مذهب بر سایرین امر کاملاً طبیعی بود. به تعبیر دیگر در چنین فرهنگی کاملاً طبیعی بود که این قومیتها و مذاهب با هم برابر نباشند. حال این پرسش مطرح میشود که تلقی جریانهای متفاوت فکری در این جامعه از مفهوم برابری چه بود؟ آیا آنان عمق مفهوم برابری را درک کرده بودند؟ شباهتها و تفاوتهای این درک و برداشت در چه بود؟ | برابری نهتنها رعایا را به شهروند بدل میکرد، بلکه گامی به سوی شکلگیری ملت مدنی نیز بود؛ یعنی شهروندانی که خود را با یک هویت برتر یا تحت عنوان ملت تعریف میکردند که همۀ آنان را عضو یک جامعۀ مدنی میکرد. اما هم جامعۀ ایرانی و هم ترکی، چندقومی و چندمذهبی بودند و بر مبنای نگرش رسوخکردۀ سنتی، تسلط یک قومیت، فرهنگ و مذهب بر سایرین امر کاملاً طبیعی بود. به تعبیر دیگر در چنین فرهنگی کاملاً طبیعی بود که این قومیتها و مذاهب با هم برابر نباشند. حال این پرسش مطرح میشود که تلقی جریانهای متفاوت فکری در این جامعه از مفهوم برابری چه بود؟ آیا آنان عمق مفهوم برابری را درک کرده بودند؟ شباهتها و تفاوتهای این درک و برداشت در چه بود؟ | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در فصل دوم نویسندگان بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصر مشروطه در ایران و تنظیمات در عثمانی را بررسی کردهاند. از مهمترین بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میان دو کشور میتوان به مخالفت با نظام استبدادی، وضعیت ناهنجار اقلیتهای دینی، فرمانروایی قانون، حقوق زنان، ایدئولوژی، دین اسلام، بوروکراسی و نقش استعمارگران اشاره کرد. در چنین وضعیتی اندیشمندان هر دو کشور با مفهوم برابری مواجه شدند؛ بنابراین برای آشنایی با اندیشههای سیاسی این متفکران باید بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر دو امپراتوری مشخص شود. | در فصل دوم نویسندگان بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصر مشروطه در ایران و تنظیمات در عثمانی را بررسی کردهاند. از مهمترین بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میان دو کشور میتوان به مخالفت با نظام استبدادی، وضعیت ناهنجار اقلیتهای دینی، فرمانروایی قانون، حقوق زنان، ایدئولوژی، دین اسلام، بوروکراسی و نقش استعمارگران اشاره کرد. در چنین وضعیتی اندیشمندان هر دو کشور با مفهوم برابری مواجه شدند؛ بنابراین برای آشنایی با اندیشههای سیاسی این متفکران باید بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر دو امپراتوری مشخص شود. | ||
میان متفکران عصر مشروطه، دربارۀ مسئلۀ برابری مباحثات جدی وجود داشت. بر همین اساس میتوان آنان را به موافقان و مخالفان برابری تقسیم کرد و هر کدام ادلهای در حمایت یا رد برابری ارائه میکردند. در فصل سوم تقلی متفکران عصر مشروطه از مفهوم برابری بررسی شده است؛ ضمن اینکه نویسندگان کوشیدهاند با متفکران این دوره هم آشنایی حاصل شود؛ از اینرو به زندگی، اندیشه و تلقی شخصیتهایی چون محمداسماعیل محلاتی، عبدالرسول مدنی کاشانی، میرزا محمدحسین نائینی غروی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و. .. از برابری در این فصل پرداخته شده است. | میان متفکران عصر مشروطه، دربارۀ مسئلۀ برابری مباحثات جدی وجود داشت. بر همین اساس میتوان آنان را به موافقان و مخالفان برابری تقسیم کرد و هر کدام ادلهای در حمایت یا رد برابری ارائه میکردند. در فصل سوم تقلی متفکران عصر مشروطه از مفهوم برابری بررسی شده است؛ ضمن اینکه نویسندگان کوشیدهاند با متفکران این دوره هم آشنایی حاصل شود؛ از اینرو به زندگی، اندیشه و تلقی شخصیتهایی چون محمداسماعیل محلاتی، عبدالرسول مدنی کاشانی، میرزا محمدحسین نائینی غروی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و... از برابری در این فصل پرداخته شده است. | ||
نگرش متفکران عثمانی دربارۀ فرمان تنظیمات چه بود؟ فضای فکری عثمانی قرن نوزدهم را میتوان به سه طیف کلان تقسیم کرد: الف) غربگرایی: مدحت پاشا و رشید پاشا از مهمترین متفکران این طیف هستند. ب) اسلامگراها: جودت پاشا و احمد مدحت افندی از مهمترین متفکران این طیف هستند. ج) ملیگراها: فؤاد پاشا و علی سواوی از مهمترین نمایندگان این طیف هستند. در فصل چهارم افزون بر اشارهای به زندگی متفکرانی چون مدحت پاشا، مصطفی رشید پاشا، احمد جودت پاشا، مدحت افندی، فؤاد پاشا و. ..، دیدگاه آنان دربارۀ برابری بررسی شده است. | نگرش متفکران عثمانی دربارۀ فرمان تنظیمات چه بود؟ فضای فکری عثمانی قرن نوزدهم را میتوان به سه طیف کلان تقسیم کرد: الف) غربگرایی: مدحت پاشا و رشید پاشا از مهمترین متفکران این طیف هستند. ب) اسلامگراها: جودت پاشا و احمد مدحت افندی از مهمترین متفکران این طیف هستند. ج) ملیگراها: فؤاد پاشا و علی سواوی از مهمترین نمایندگان این طیف هستند. در فصل چهارم افزون بر اشارهای به زندگی متفکرانی چون مدحت پاشا، مصطفی رشید پاشا، احمد جودت پاشا، مدحت افندی، فؤاد پاشا و...، دیدگاه آنان دربارۀ برابری بررسی شده است. | ||
در فصل پایانی کتاب تلاش شده است شباهتها و تفاوتهای مفهوم برابری از دیدگاه اندیشمندان عصر مشروطه و تنظیمات نشان داده شود. بعد از این فصل نیز نتیجهگیری مباحث آورده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7439 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | در فصل پایانی کتاب تلاش شده است شباهتها و تفاوتهای مفهوم برابری از دیدگاه اندیشمندان عصر مشروطه و تنظیمات نشان داده شود. بعد از این فصل نیز نتیجهگیری مباحث آورده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7439 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:مقالات(اردیبهشت) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(اردیبهشت) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 اردیبهشت 1403]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۵
برابری در مشروطه ایرانی و تنظیمات عثمانی | |
---|---|
پدیدآوران | کامکاری، محمد (نویسنده)
توانا، محمدعلی (نویسنده) مصطفویمنتظری، سید محمدجواد (نویسنده) رضایی، امیر (ویراستار) |
ناشر | شرکت هزاره سوم اندیشه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1402ش |
شابک | 6ـ07ـ5248ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
برابری در مشروطه ایرانی و تنظیمات عثمانی تألیف محمد کامکاری، محمدعلی توانا، سید محمدجواد مصطفویمنتظری؛ با ویراستاری امیر رضایی؛ جامعۀ سنتی ایران و ترکیه در قرن نوزدهم باید تکلیف خود را با مدرنیته مشخص میکردند: آیا همچنان باید به شیوۀ زیست سنتی ادامه میداد یا با ایجاد تغییراتی، فرهنگی و سیاسی به سوی مدرنشدن گام برمیداشت؟
ساختار
کتاب از پیشگفتار و پنج فصل تشکیل شده است.
1. مفهوم برابری 2. بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصر مشروطه و تنظیمات 3. تلقی متفکران عصر مشروطیت از مفهوم برابری 4. متفکران عثمانی عصر تنظیمات 5. تفاوتها و شباهتهای مفهوم برابری از دیدگاه اندیشمندان مشروطه و تنظیمات
گزارش محتوا
جامعۀ سنتی ایران و ترکیه در قرن نوزدهم باید تکلیف خود را با مدرنیته مشخص میکردند: آیا همچنان باید به شیوۀ زیست سنتی ادامه میداد یا با ایجاد تغییراتی، فرهنگی و سیاسی به سوی مدرنشدن گام برمیداشت؟ اما مدرنشدن بدون تغییر در اندیشه و نگرش جامعه ممکن نبود. به یک معنا باید ابتدا تکلیف با ایدههای مدرن بهمثابه زیربنا روشن میشد؛ یکی از مهمترین این مفاهیم برابری بود. اهمیت برابری در این است که رعایا را به شهروند بدل میکند. برابری یعنی اینکه افراد فارغ از مذهب، دین، قومیت، نژاد، جنسیت و.... در موقعیت مشابه با هم قرار میگرفتند.
برابری نهتنها رعایا را به شهروند بدل میکرد، بلکه گامی به سوی شکلگیری ملت مدنی نیز بود؛ یعنی شهروندانی که خود را با یک هویت برتر یا تحت عنوان ملت تعریف میکردند که همۀ آنان را عضو یک جامعۀ مدنی میکرد. اما هم جامعۀ ایرانی و هم ترکی، چندقومی و چندمذهبی بودند و بر مبنای نگرش رسوخکردۀ سنتی، تسلط یک قومیت، فرهنگ و مذهب بر سایرین امر کاملاً طبیعی بود. به تعبیر دیگر در چنین فرهنگی کاملاً طبیعی بود که این قومیتها و مذاهب با هم برابر نباشند. حال این پرسش مطرح میشود که تلقی جریانهای متفاوت فکری در این جامعه از مفهوم برابری چه بود؟ آیا آنان عمق مفهوم برابری را درک کرده بودند؟ شباهتها و تفاوتهای این درک و برداشت در چه بود؟
فصل نخست کتاب اختصاص به تبیین مفهوم برابری دارد. در این فصل موضوعاتی چون برابری بهمثابۀ برابری قانونی یا کسب حقوق یکسان، برابری بهمثابۀ برابری اقلیت با اکثریت، برابری بهمثابۀ تفاوت، برابری بهمثابۀ آزادی و تحقق قابلیتها، برابری پیچیده و برابری بهمثابۀ انصاف بررسی شدهاند.
در فصل دوم نویسندگان بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصر مشروطه در ایران و تنظیمات در عثمانی را بررسی کردهاند. از مهمترین بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میان دو کشور میتوان به مخالفت با نظام استبدادی، وضعیت ناهنجار اقلیتهای دینی، فرمانروایی قانون، حقوق زنان، ایدئولوژی، دین اسلام، بوروکراسی و نقش استعمارگران اشاره کرد. در چنین وضعیتی اندیشمندان هر دو کشور با مفهوم برابری مواجه شدند؛ بنابراین برای آشنایی با اندیشههای سیاسی این متفکران باید بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر دو امپراتوری مشخص شود.
میان متفکران عصر مشروطه، دربارۀ مسئلۀ برابری مباحثات جدی وجود داشت. بر همین اساس میتوان آنان را به موافقان و مخالفان برابری تقسیم کرد و هر کدام ادلهای در حمایت یا رد برابری ارائه میکردند. در فصل سوم تقلی متفکران عصر مشروطه از مفهوم برابری بررسی شده است؛ ضمن اینکه نویسندگان کوشیدهاند با متفکران این دوره هم آشنایی حاصل شود؛ از اینرو به زندگی، اندیشه و تلقی شخصیتهایی چون محمداسماعیل محلاتی، عبدالرسول مدنی کاشانی، میرزا محمدحسین نائینی غروی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و... از برابری در این فصل پرداخته شده است.
نگرش متفکران عثمانی دربارۀ فرمان تنظیمات چه بود؟ فضای فکری عثمانی قرن نوزدهم را میتوان به سه طیف کلان تقسیم کرد: الف) غربگرایی: مدحت پاشا و رشید پاشا از مهمترین متفکران این طیف هستند. ب) اسلامگراها: جودت پاشا و احمد مدحت افندی از مهمترین متفکران این طیف هستند. ج) ملیگراها: فؤاد پاشا و علی سواوی از مهمترین نمایندگان این طیف هستند. در فصل چهارم افزون بر اشارهای به زندگی متفکرانی چون مدحت پاشا، مصطفی رشید پاشا، احمد جودت پاشا، مدحت افندی، فؤاد پاشا و...، دیدگاه آنان دربارۀ برابری بررسی شده است.
در فصل پایانی کتاب تلاش شده است شباهتها و تفاوتهای مفهوم برابری از دیدگاه اندیشمندان عصر مشروطه و تنظیمات نشان داده شود. بعد از این فصل نیز نتیجهگیری مباحث آورده شده است.[۱]
پانويس