من شهروند جهانم: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'معرفت شناسی ' به 'معرفتشناسی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه مندان ' به 'همندان ') |
||
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
چنان که از متن و عنوان اثر پیداست گفتگویی است بین یک شاگر و استاد، که سابقهی تعلیم و تربیّت آن به بیش از دو دهه میرسد. گفتگوی بانو [[نرگس گلپروری راد]] با استاد عرفان و فلسفه [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]. | چنان که از متن و عنوان اثر پیداست گفتگویی است بین یک شاگر و استاد، که سابقهی تعلیم و تربیّت آن به بیش از دو دهه میرسد. گفتگوی بانو [[نرگس گلپروری راد]] با استاد عرفان و فلسفه [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]. | ||
کتاب با پیشگفتاری از نویسنده آغاز میشود، پیرو آن دیباچهای به قلم دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] وجود دارد که اختصاصاً برای همین کتاب من شهروند جهانم نوشته شده است. دو قسمت دیگر که پیش از عناوین اصلی فصول به چشم میخورد یکی تمهیدی بر گسترهی عرفان است و یکی هم در گفت و گوی معنا. فهرست اصلی مطالب کتاب چنانکه نویسنده | کتاب با پیشگفتاری از نویسنده آغاز میشود، پیرو آن دیباچهای به قلم دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] وجود دارد که اختصاصاً برای همین کتاب من شهروند جهانم نوشته شده است. دو قسمت دیگر که پیش از عناوین اصلی فصول به چشم میخورد یکی تمهیدی بر گسترهی عرفان است و یکی هم در گفت و گوی معنا. فهرست اصلی مطالب کتاب چنانکه نویسنده دستهبندی کرده در هشت فصل تدوین شده که هر کدام برای خود زیرمجموعههایی دارد که توجّه به آن نیز خود تمهیدی برای بهتر فهمیده شدن بحث میتواند منظور شود. | ||
فهرست مطالب، غیر از مقدّمات چنین است: 1- آئینهی تعریف 2- زورق عقل، دریای عشق 3- آفتاب تجربه 4- در مجلس مشاهده 5- رمز کارگاه سخن 6- نقد صوفی 7- تعلیم نو 8- شش گوشهی انسانی. امّا با این حال گویا دو بحث مقدّماتی تمهیدی بر گسترهی عرفان و نیز در گفت و گوی معنا با تطویل و انسجامیکه دارد نیز میتواست جزئی از فهرست محسوب شود، هر چند محسوب نشده در عین حال هر دو بحث زمینه را برای خوانش بهتر و فهم دقیق تر مساعد و آماده میکند. با تمام شدن هشت بخش اصلی کتاب بخشی نیز بدون شماره نوشته شده تحت عنوان «پی رنگ ریشههای عرفان و تصوّف» که خود بحثی مستوفی و گویاست پیامد آن نیز عنوانی دیگر دیده میشود و آن هم «نقد سوفی بر صوفی» که بسیار قابل تأمّل است. در آخر کتاب هم گزیدهی منابع و فهرست راهنما به چشم میخورد کهیاریگر خواننده برای پیوستن به نکات مهم جهت ربط به اصل است. | فهرست مطالب، غیر از مقدّمات چنین است: 1- آئینهی تعریف 2- زورق عقل، دریای عشق 3- آفتاب تجربه 4- در مجلس مشاهده 5- رمز کارگاه سخن 6- نقد صوفی 7- تعلیم نو 8- شش گوشهی انسانی. امّا با این حال گویا دو بحث مقدّماتی تمهیدی بر گسترهی عرفان و نیز در گفت و گوی معنا با تطویل و انسجامیکه دارد نیز میتواست جزئی از فهرست محسوب شود، هر چند محسوب نشده در عین حال هر دو بحث زمینه را برای خوانش بهتر و فهم دقیق تر مساعد و آماده میکند. با تمام شدن هشت بخش اصلی کتاب بخشی نیز بدون شماره نوشته شده تحت عنوان «پی رنگ ریشههای عرفان و تصوّف» که خود بحثی مستوفی و گویاست پیامد آن نیز عنوانی دیگر دیده میشود و آن هم «نقد سوفی بر صوفی» که بسیار قابل تأمّل است. در آخر کتاب هم گزیدهی منابع و فهرست راهنما به چشم میخورد کهیاریگر خواننده برای پیوستن به نکات مهم جهت ربط به اصل است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
کتاب من شهروند جهانم نوشتهی بانو [[نرگس گلپروری راد]] است با عنوان فرعی بررسی امکان آموزههای عرفان برای انسان معاصر. این کتاب در واقع گفتگویی است با استاد شهیر فلسفه و عرفان، دکتر[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی مسئلهی امکان این آموزههابرای انسان معاصر پرداخته است. چنانکه از عناوین فیپای کتاب بر میآید موضوعات: عرفان و فلسفه، انسن و عرفان، شهود و تصوّف را نشانه رفته است و از متن کتاب و عناوین مطالب در فهرست نیز همین بر میآید که با اثری فلسفی ـ عرفانی مواجه باشیم و لذا طبیعی است که در طول کتاب عباراتی دشوار و پیچیده نیز در کار دیده شود ولی از آنجا که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اعتقادی به پیچیده گویی و | کتاب من شهروند جهانم نوشتهی بانو [[نرگس گلپروری راد]] است با عنوان فرعی بررسی امکان آموزههای عرفان برای انسان معاصر. این کتاب در واقع گفتگویی است با استاد شهیر فلسفه و عرفان، دکتر[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی مسئلهی امکان این آموزههابرای انسان معاصر پرداخته است. چنانکه از عناوین فیپای کتاب بر میآید موضوعات: عرفان و فلسفه، انسن و عرفان، شهود و تصوّف را نشانه رفته است و از متن کتاب و عناوین مطالب در فهرست نیز همین بر میآید که با اثری فلسفی ـ عرفانی مواجه باشیم و لذا طبیعی است که در طول کتاب عباراتی دشوار و پیچیده نیز در کار دیده شود ولی از آنجا که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اعتقادی به پیچیده گویی و پیچیدهنویسی ندارد و همواره به این جنبهی آثار فلسفی و فیلسوفان انتقاد میکند خود به این مسئله مبتلا نشده و تمام سعی را مبذول این نکته کرده است تا پاسخها کوتاه و ساده باشد. | ||
نویسنده در مقدّمه یا همان پیشگفتار قصد و هدف خود را از این نگارش معلوم کرده و با خواندن آن به راحتی به مراد و مقصود او میتوان پی برد. در دیباچهای هم که طرف اصلی گفتگو، یعنی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر این کتاب نوشته در همان آغاز انسانیت انسان را با پرسش یگانه و عجین دانسته و آن را مهمترین شاخصهی انسانی قلمداد کرده است که طرز نگرش او به انسان و فلسفه را از همین عبارت میتوان دانست. در ادامه نیز به نادر و البتّه مهمّ بودن گفتگوهای دو طرفه اشاره کرده خاصّه با این مضمون که طبق بیان او نادر و کمیاب است. از همین دیباچه میتوان فهمید که طول زمانی این گفتگوها حدود سه سال به طول انجامیده است و در این زمان بلند قهراً برای نویسنده مجالی واسع برای خواندن و درک مهمترین مسائل فلسفی ـ عرفانی بوده تا با جهان انسانی و رویارویی آنها با عرفان بتواند مهمترین و نابترین تقاضاهای ممکن را در مواجهه با عرفان بپرسد و هم برای خود و هم برای همهی | نویسنده در مقدّمه یا همان پیشگفتار قصد و هدف خود را از این نگارش معلوم کرده و با خواندن آن به راحتی به مراد و مقصود او میتوان پی برد. در دیباچهای هم که طرف اصلی گفتگو، یعنی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر این کتاب نوشته در همان آغاز انسانیت انسان را با پرسش یگانه و عجین دانسته و آن را مهمترین شاخصهی انسانی قلمداد کرده است که طرز نگرش او به انسان و فلسفه را از همین عبارت میتوان دانست. در ادامه نیز به نادر و البتّه مهمّ بودن گفتگوهای دو طرفه اشاره کرده خاصّه با این مضمون که طبق بیان او نادر و کمیاب است. از همین دیباچه میتوان فهمید که طول زمانی این گفتگوها حدود سه سال به طول انجامیده است و در این زمان بلند قهراً برای نویسنده مجالی واسع برای خواندن و درک مهمترین مسائل فلسفی ـ عرفانی بوده تا با جهان انسانی و رویارویی آنها با عرفان بتواند مهمترین و نابترین تقاضاهای ممکن را در مواجهه با عرفان بپرسد و هم برای خود و هم برای همهی دغدغهمندان پاسخهایی قانع کنند فراهم نماید. | ||
تمهیدی بر گسترهی عرفان که به تعریف، چگونگی و چیستی عرفان میپردازد زمینهای مناسب برای ورود به بحثهای سنگین و پیچیده است. در همین تمهید اشاراتی به معرفتشناسی و هستی شناسی نیز دارد و از طریق متودولوژی و | تمهیدی بر گسترهی عرفان که به تعریف، چگونگی و چیستی عرفان میپردازد زمینهای مناسب برای ورود به بحثهای سنگین و پیچیده است. در همین تمهید اشاراتی به معرفتشناسی و هستی شناسی نیز دارد و از طریق متودولوژی و روششناسی ورودی معنادار به جهان فلسفه و عرفان را دست و پا میکند و در این تمهید از یافتههای شرقی و غربی و دیروز و امروز جا نمیماند و آنها را در کف اطّلاعات خود مینهد و همسو با آنها به رویارویی هدفمندِ خود وارد میشود. [[استیس]]، [[یونگ]]، [[الیاده]]، [[شیمل، آنه ماری|شیمل]] و [[کربن، هانری|کوربن]] و آثارشان دستاویزی مهم برای اغلب پرسشها و تحلیلهای نویسنده است. | ||
در فصل در گفتگوی معنا زمینههای همدلی و همسخنی در معنای اصلی بحث آغاز میشود. و این پرسش در مطلع بحث قرار میگیرد: آیا میشود تعریف مفیدی از عرفان ارائه داد؟<ref>متن، ص 41</ref>. پرسشها در همین زمینه با تداوم تعریفهایی مبتنی بر هستی شناسی و معرفتشناسی شکلی بهتر و بیشتر مییابد. در صفحهی 45 کتاب در همین گفتگوی معنا بابی باز میشود تحت عنوان زورق عقل، دریای عشق که به رویارویی فلسفه و عرفان میپردازد و گفتگویی دراز دامنه را باعث میشود که خواهی نخواهی فلسفههای قدیم و جدید، فیلسوفان و تحلیلهایشان و همینطور عارفان مورد نظر قرار میگیرند تا از منظر مخاطب گفتگو به تعریف یا تعاریفی معنادار برای ادامهی بحث برسند. در صفحهی 84 نیز در راستای همین بحث با آفتاب تجربه مواجه میشویم که از سخن [[کانت]] آغاز میکند که او امکان مقایسهی تجربهی عرفانی را با تجربهی حسّی زیر سؤال میبرد و در واقع ناممکن بودن آن را از آن دید مورد پرسش قرار میدهد. باب دیگر در این فصل در صفحهی 114 در مجلس مشاهده است که تعریفی را از مکاشفات عرفانی طلب میکند و معنای کشف و شهور را مدّ نظر قرار میدهد. صفحهی 165 با عنوان رمز کارگاه سخن همین فصل گفتگوی معنا را که | در فصل در گفتگوی معنا زمینههای همدلی و همسخنی در معنای اصلی بحث آغاز میشود. و این پرسش در مطلع بحث قرار میگیرد: آیا میشود تعریف مفیدی از عرفان ارائه داد؟<ref>متن، ص 41</ref>. پرسشها در همین زمینه با تداوم تعریفهایی مبتنی بر هستی شناسی و معرفتشناسی شکلی بهتر و بیشتر مییابد. در صفحهی 45 کتاب در همین گفتگوی معنا بابی باز میشود تحت عنوان زورق عقل، دریای عشق که به رویارویی فلسفه و عرفان میپردازد و گفتگویی دراز دامنه را باعث میشود که خواهی نخواهی فلسفههای قدیم و جدید، فیلسوفان و تحلیلهایشان و همینطور عارفان مورد نظر قرار میگیرند تا از منظر مخاطب گفتگو به تعریف یا تعاریفی معنادار برای ادامهی بحث برسند. در صفحهی 84 نیز در راستای همین بحث با آفتاب تجربه مواجه میشویم که از سخن [[کانت]] آغاز میکند که او امکان مقایسهی تجربهی عرفانی را با تجربهی حسّی زیر سؤال میبرد و در واقع ناممکن بودن آن را از آن دید مورد پرسش قرار میدهد. باب دیگر در این فصل در صفحهی 114 در مجلس مشاهده است که تعریفی را از مکاشفات عرفانی طلب میکند و معنای کشف و شهور را مدّ نظر قرار میدهد. صفحهی 165 با عنوان رمز کارگاه سخن همین فصل گفتگوی معنا را که طولانیترین بخش کتاب است را دنبال میکند. صفحهی 190 کتاب در ادامه به عنوان نقد صوفی اشاره میکند و در اینجا از مجرای پدیدارشناسی در تقابل تعاریف واقع میشود و به دنبال مخلصی برای سلامتی معنوی میگردد. در ص 282 تعلیم نو را میجوید و آموزههای عرفان برای انسان معاصر را طلب مینماید. در همینجا پرسشی از شکلگیری باورهای انسان مدرن در تقابل با عرفان را مطرح میکند و در پی تحلیل و یا امکان طرح مدرن یا پست مدرن شدن آموزههای عرفان است. | ||
در بخش هشتم کتاب که شش گوشهی انسانی نام گرفته ساحتهای وجودی انسان را تفکیک میکند و | در بخش هشتم کتاب که شش گوشهی انسانی نام گرفته ساحتهای وجودی انسان را تفکیک میکند و انسانشناسی عرفانی را در حوزهی انسانی مورد نظر قرار میدهد که تعریف انسان، خاستگاه انسان، آفرینش انسان، انسانشناسی زیستی، آغاز ساوک، نظریهی تکامل را پیش میاندازد تا نهایتاً به انسان کامل برسد که سلوک و آموزههای آن چگونه است. در پی رنگ ریشههای عرفان و تصوّف هم به نکاتی خاص توجّه داده میشود. در اینجا در جستجوی ریشههابه ادیان باستانی نیز سرک میکشد و به دنبال اتّحاد و همآواییِ درونی و یکپارچه میگردد. [[در پی سرچشمههای ادیان]] [[الیاده]] را میکاود [[دین و معرفت]] [[راسل]] را زیرو رو میکند، با [[زاگزبسکی]] در [[فلسفهی دین]] همراه میشود و دیگر مستشرقان را نیز در مسیر خود همراه میکند تا با این پیشینه و گستره بتواند پرسشهایی نهایی را طرح کند تا به پاسخی که میخواهد برسد. | ||
چیستی و چرایی در انتهای بحث پی رنگ ادامهای است که از آغاز نیز مورد نظر بود و در آخر صفحات کتاب رویکردن به ریشهی واژهی تصوّف نیز بازگشتی به آغاز است و خلاصهای و اتّخاذ نتیجهای از بحث مطوّل سه ساله است با پیشنهای بیست ساله. امّا در آخرین بخش کتاب که کتاب با آن پایان مییابد و عنوان «نقد سوفی بر صوفی» را دارد در واقع نگرش یک فیلسوف و حکیم را در کار بررسی صوفی و تصوّف میکند و کار و انگیزه و حضور سیزده قرنهی تصوّف را که منابع از آن داد سخن میدهند با آثار گفته و نوشتهی طرف گفتگو مورد تحلیل منطقی قرار میدهد. | چیستی و چرایی در انتهای بحث پی رنگ ادامهای است که از آغاز نیز مورد نظر بود و در آخر صفحات کتاب رویکردن به ریشهی واژهی تصوّف نیز بازگشتی به آغاز است و خلاصهای و اتّخاذ نتیجهای از بحث مطوّل سه ساله است با پیشنهای بیست ساله. امّا در آخرین بخش کتاب که کتاب با آن پایان مییابد و عنوان «نقد سوفی بر صوفی» را دارد در واقع نگرش یک فیلسوف و حکیم را در کار بررسی صوفی و تصوّف میکند و کار و انگیزه و حضور سیزده قرنهی تصوّف را که منابع از آن داد سخن میدهند با آثار گفته و نوشتهی طرف گفتگو مورد تحلیل منطقی قرار میدهد. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
# تبیین مسئله و پرداخت مناسب به آنچه که مورد اصلی بحث واقع شده است. | # تبیین مسئله و پرداخت مناسب به آنچه که مورد اصلی بحث واقع شده است. | ||
# وجود پرسشهای پژوهشی و تحقیقی از امتیازات این اثر است. | # وجود پرسشهای پژوهشی و تحقیقی از امتیازات این اثر است. | ||
# | # پاسخهای کوتاه و کاملاً صریح نیز از دیگر ویژگیهای این کتاب است. | ||
# استفاده از منابع گسترده و اصیل در هر سه حوزهی دین، عرفان و فلسفه نشان از اصالت پژوهش است. | # استفاده از منابع گسترده و اصیل در هر سه حوزهی دین، عرفان و فلسفه نشان از اصالت پژوهش است. | ||
# وجود پاورقیها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را نشان میدهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل مطلب آسان میکند. | # وجود پاورقیها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را نشان میدهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل مطلب آسان میکند. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۶
من شهروند جهانم | |
---|---|
پدیدآوران | نرگس گلپروری راد (نویسنده) کاظم محمّدی |
عنوانهای دیگر | بررسی امکان آموزههای عرفان برای انسان معاصر/ گفتگو با دکتر کاظم محمّدی |
ناشر | انتشارات نجم کبری |
مکان نشر | ایران ـ کرج |
سال نشر | 1399 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 7-10-6299-622-978 |
موضوع | عرفان و فلسفه. انسان. شهود. تصوّف. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 286 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
من شهروند جهانم با عنوان فرعی «بررسی امکان آموزههای عرفان برای انسان معاصر/ گفتگو با دکتر کاظم محمّدی، نوشتهی نرگس گلپروری راد است که در خصوص آموزههای عرفان و فلسفه در عصر حاضر و برای انسان امروز با دکتر کاظم محمّدی به گفتگو نشسته است. در خصوص عرفان و آموزههای آن برای انسان معاصر مسلّماً کارهای زیادی صورت نگرفته است در واقع این دغدغه که به این امر بپردازد شاید چندان شیوع و رسمیّت نیافته، ور نه همواره این پرسش برای برخی وجود داشته که آیا به راستی عرفان و سیرهی عارفان، آن گونه که در متون عرفانی و تذکرهها روایت میشود امروزه نیز ممکن و میسّر است و یا این که نقش و اثر آن در انسان امروز با این همه مشکلاتی که پیش رو دارد چگونه امکان پذیر است؟
به هر روی من شهروند جهانم از این بابت کنکاش میکند و در همسخنی با کسی که هم تخصّصی در عرفان دارد و هم دانش آموختهی فلسفه است این مجال یافت میشود تا به دقّت و با حدّ کفاف که مورد پذیرش عقل باشد سخنی سنجیده و پخته را به نمایش در آورد. بدیهی است که با این زمینه بحث سیری مطلوب و منطقی مییابد و اگر چنین نبود کار نیمه و خام میماند. امّا از مطالعهی این اثر میتوان به قوّت به بسیاری از پرسشهای مورد نیاز انسان امروز که جسته و گریخته پرسیده میشود پاسخی درخور یافت. گفتنی است که نویسنده و پرسنده خود از شاگردان قدیمیدرسهای فلسفه و عرفان دکتر کاظم محمّدی است که بیست سالی را در آن مکتب تلاش فکری کرده و مجرّب فکر و سلوک عقلانی گشته است و هم در همین راستا دو کتاب قابل تأمّل نیز در کارنامهی خود دارد، یکی در سایه سار مهر که به مناسبت پنجاه و پنجمین سال تولّد استاد دکتر کاظم محمّدی نوشته و تدوین کرده است و یکی هم کتاب جرعهای حیرت از خم گلرنگ که تحلیلی روانکاوانه و عرفانی از یکی از منظومههای عرفانی استاد کاظم محمّدی است که هر دو اثر کاری عرفانی ـ فلسفی با قلمیتوانا و پرداختی قابل توجّه است.
نویسنده در مقدّمهای که تم فلسفی دارد با قلمیهنرمندانه مینویسد: اکنون باید پرسید ماهیت عرفان چیست؟ چگونه پدید آمده و ساختار، منشأ و پیشینهی آن چیست؟ و دوم اینکه ارزش، معنا یا مفهوم آنکه اکنون در اینجاست چیست؟ پاسخ به پرسش نخست امر وجودی existential judgmentیا قضیۀ وجودی است، اما پاسخ به پرسش دوم قضیۀ ارزشی proposition of valueیا به تعبیر ما یک حکم معنوی spiritual judgmentاست. هیچکدام از این احکام را نمیتوان بدون میانجیگری از حکم دیگر به دست آورد. این احکام از مشغلههای عقلی گوناگونی صادر میشوند و ذهن آدمیتنها از این راه آنها را ترکیب میکند که نخست از همدیگر جداسازی کرده و سپس آنها را به هم میافزاید. پرداختن به چنین نگرشی نخستین بار در سال 1380 در کلاسِ دکتر کاظم محمّدی با عنوان «انسانپژوهی از دیدگاه قرآن» روی داد. طرح پرسشهای بنیادینِ او با آن نگاه نافذِ فرزانه مآبانه و مهربانش و آوایی آرام، مرا برآن داشت تا دریابم آیا او میتواند پاسخگوی پرسشهای وجودیِ من باشد. سخنِ او دربارهی شکّی منطقی به تمامیباورهای گذشته بود تا با نقد و تحلیل درست آن بتوان به سرآغازِ ایمانی راستین دست یافت. سالهای نخست درسآموزی در پیشگاهش آنگونه تهی از مفاهیم عرفانی و سپهر معنا بودم که هرچه از او میخواندم و میشنیدم برایم تازگی و گیرایی داشت و پس از سالها درسآموزی در محضرش و آشنایی با بسیاری از منابع و مآخذ صوفیانه و نگاه نقادانۀ فیلسوفان، فقیهان و عارفانِ آگاه به گروهی از آموزههای انحرافیِ وارد شده به نامِ عرفان، دیگر گاهِ آن رسیده بود تا به بررسی خشت به خشت باوری بپردازم که اینک برای من دیرینهای به بلندای دو دهه پیداکرده بود[۱].
اینگونه راه این کتاب که از حدود بیست سال پیش تا کنون در جریان سیّال فکر و پرسش تمهید گشته بود با ظهور پرسشهایی وجودی، فلسفی و عرفانی که بر پایهی تحقیق و پژوهشی گسترده در دهها کتاب در این دو زمینه ایستاده بود آغاز شد و در طیّ ساعتها و روزهای پیاپی تبدیل به این کتابی شد که میتواند پاسخ بسیاری از پرسندگان بوده باشد.
ساختار
کتاب من شهروند جهانم گفتاری است یک جلدی با حجمیقابل توجّه در 550 صفحه که در قالب گفتگویی عرفانی ـ فلسفی به مقولاتی میپردازد که آموزههای عرفان را برای انسان معاصر تحلیل و تطبیق میکند و اساس پرسشها بر همین عنوان متمرکز است که آیا این امکان وجود دارد یا نه.
چنان که از متن و عنوان اثر پیداست گفتگویی است بین یک شاگر و استاد، که سابقهی تعلیم و تربیّت آن به بیش از دو دهه میرسد. گفتگوی بانو نرگس گلپروری راد با استاد عرفان و فلسفه کاظم محمّدی.
کتاب با پیشگفتاری از نویسنده آغاز میشود، پیرو آن دیباچهای به قلم دکتر کاظم محمّدی وجود دارد که اختصاصاً برای همین کتاب من شهروند جهانم نوشته شده است. دو قسمت دیگر که پیش از عناوین اصلی فصول به چشم میخورد یکی تمهیدی بر گسترهی عرفان است و یکی هم در گفت و گوی معنا. فهرست اصلی مطالب کتاب چنانکه نویسنده دستهبندی کرده در هشت فصل تدوین شده که هر کدام برای خود زیرمجموعههایی دارد که توجّه به آن نیز خود تمهیدی برای بهتر فهمیده شدن بحث میتواند منظور شود.
فهرست مطالب، غیر از مقدّمات چنین است: 1- آئینهی تعریف 2- زورق عقل، دریای عشق 3- آفتاب تجربه 4- در مجلس مشاهده 5- رمز کارگاه سخن 6- نقد صوفی 7- تعلیم نو 8- شش گوشهی انسانی. امّا با این حال گویا دو بحث مقدّماتی تمهیدی بر گسترهی عرفان و نیز در گفت و گوی معنا با تطویل و انسجامیکه دارد نیز میتواست جزئی از فهرست محسوب شود، هر چند محسوب نشده در عین حال هر دو بحث زمینه را برای خوانش بهتر و فهم دقیق تر مساعد و آماده میکند. با تمام شدن هشت بخش اصلی کتاب بخشی نیز بدون شماره نوشته شده تحت عنوان «پی رنگ ریشههای عرفان و تصوّف» که خود بحثی مستوفی و گویاست پیامد آن نیز عنوانی دیگر دیده میشود و آن هم «نقد سوفی بر صوفی» که بسیار قابل تأمّل است. در آخر کتاب هم گزیدهی منابع و فهرست راهنما به چشم میخورد کهیاریگر خواننده برای پیوستن به نکات مهم جهت ربط به اصل است.
در طول اثر پاورقیهای زیادی به چشم میخورد که عموماً سند دادن به مطالبی است که مورد استفاده نویسنده بوده است. در این پاورقیها کمابیش سندهایی از آیات و احادیث دیده میشود که نویسنده در متن اثر از آنها استفاده کرده است. اشاره به منابع و مآخذ بسیار برای پرسیدن کار پرسش را هرچند دشوار ولی علمیکرده است. نویسنده در انتهای مقدّمه از عنوان کتاب که شهروندی جهان است سخن میگوید و علّت آن انتخاب را اینگونه توضیح میدهد: «من شهروند جهانم» نامیاست که بر این پژوهش نهادهام. جملهای که نمودار اندیشهی جهان وطنی است و نخستین بار توسط فیلسوف کلبی، دیوجانس/ دیوژن (404 تا 323 پیش از میلاد مسیح) شاگرد آنتیستِنِس که او خود شاگرد سقراط بود، مطرح شد[۲]. توضیح وی برای جهان وطنی نیز چنین است: اصطلاح «جهان وطنی» دیوژن یکی از جملاتی است که میتواند افقهای مشترکی از طریق خوانش هرمنوتیکیِ متون عرفانی در تمدنها و فرهنگهای گوناگون را ایجاد کند. رهایی از اسارت در جغرافیا، طبقهبندی در گروههای گوناگون و فراهم آوردن بستری مناسب برای گفت و گو که مرزهای انحصار طلبی، بین دیدگاههای گوناگون را در مینوردد، تا بتواند به شناختی بایسته از یک مفهوم متعالی برسد، همان چیزی است که از عرفان انتظار میرود. پذیرشی به نام انسانیت و عشق ورزی به حضرت رفیق اعلی بدون هیچگونه رتبه بندی و تمایز[۳].
گزارش محتوا
کتاب من شهروند جهانم نوشتهی بانو نرگس گلپروری راد است با عنوان فرعی بررسی امکان آموزههای عرفان برای انسان معاصر. این کتاب در واقع گفتگویی است با استاد شهیر فلسفه و عرفان، دکترکاظم محمّدی که با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی مسئلهی امکان این آموزههابرای انسان معاصر پرداخته است. چنانکه از عناوین فیپای کتاب بر میآید موضوعات: عرفان و فلسفه، انسن و عرفان، شهود و تصوّف را نشانه رفته است و از متن کتاب و عناوین مطالب در فهرست نیز همین بر میآید که با اثری فلسفی ـ عرفانی مواجه باشیم و لذا طبیعی است که در طول کتاب عباراتی دشوار و پیچیده نیز در کار دیده شود ولی از آنجا که استاد کاظم محمّدی اعتقادی به پیچیده گویی و پیچیدهنویسی ندارد و همواره به این جنبهی آثار فلسفی و فیلسوفان انتقاد میکند خود به این مسئله مبتلا نشده و تمام سعی را مبذول این نکته کرده است تا پاسخها کوتاه و ساده باشد.
نویسنده در مقدّمه یا همان پیشگفتار قصد و هدف خود را از این نگارش معلوم کرده و با خواندن آن به راحتی به مراد و مقصود او میتوان پی برد. در دیباچهای هم که طرف اصلی گفتگو، یعنی کاظم محمّدی بر این کتاب نوشته در همان آغاز انسانیت انسان را با پرسش یگانه و عجین دانسته و آن را مهمترین شاخصهی انسانی قلمداد کرده است که طرز نگرش او به انسان و فلسفه را از همین عبارت میتوان دانست. در ادامه نیز به نادر و البتّه مهمّ بودن گفتگوهای دو طرفه اشاره کرده خاصّه با این مضمون که طبق بیان او نادر و کمیاب است. از همین دیباچه میتوان فهمید که طول زمانی این گفتگوها حدود سه سال به طول انجامیده است و در این زمان بلند قهراً برای نویسنده مجالی واسع برای خواندن و درک مهمترین مسائل فلسفی ـ عرفانی بوده تا با جهان انسانی و رویارویی آنها با عرفان بتواند مهمترین و نابترین تقاضاهای ممکن را در مواجهه با عرفان بپرسد و هم برای خود و هم برای همهی دغدغهمندان پاسخهایی قانع کنند فراهم نماید.
تمهیدی بر گسترهی عرفان که به تعریف، چگونگی و چیستی عرفان میپردازد زمینهای مناسب برای ورود به بحثهای سنگین و پیچیده است. در همین تمهید اشاراتی به معرفتشناسی و هستی شناسی نیز دارد و از طریق متودولوژی و روششناسی ورودی معنادار به جهان فلسفه و عرفان را دست و پا میکند و در این تمهید از یافتههای شرقی و غربی و دیروز و امروز جا نمیماند و آنها را در کف اطّلاعات خود مینهد و همسو با آنها به رویارویی هدفمندِ خود وارد میشود. استیس، یونگ، الیاده، شیمل و کوربن و آثارشان دستاویزی مهم برای اغلب پرسشها و تحلیلهای نویسنده است.
در فصل در گفتگوی معنا زمینههای همدلی و همسخنی در معنای اصلی بحث آغاز میشود. و این پرسش در مطلع بحث قرار میگیرد: آیا میشود تعریف مفیدی از عرفان ارائه داد؟[۴]. پرسشها در همین زمینه با تداوم تعریفهایی مبتنی بر هستی شناسی و معرفتشناسی شکلی بهتر و بیشتر مییابد. در صفحهی 45 کتاب در همین گفتگوی معنا بابی باز میشود تحت عنوان زورق عقل، دریای عشق که به رویارویی فلسفه و عرفان میپردازد و گفتگویی دراز دامنه را باعث میشود که خواهی نخواهی فلسفههای قدیم و جدید، فیلسوفان و تحلیلهایشان و همینطور عارفان مورد نظر قرار میگیرند تا از منظر مخاطب گفتگو به تعریف یا تعاریفی معنادار برای ادامهی بحث برسند. در صفحهی 84 نیز در راستای همین بحث با آفتاب تجربه مواجه میشویم که از سخن کانت آغاز میکند که او امکان مقایسهی تجربهی عرفانی را با تجربهی حسّی زیر سؤال میبرد و در واقع ناممکن بودن آن را از آن دید مورد پرسش قرار میدهد. باب دیگر در این فصل در صفحهی 114 در مجلس مشاهده است که تعریفی را از مکاشفات عرفانی طلب میکند و معنای کشف و شهور را مدّ نظر قرار میدهد. صفحهی 165 با عنوان رمز کارگاه سخن همین فصل گفتگوی معنا را که طولانیترین بخش کتاب است را دنبال میکند. صفحهی 190 کتاب در ادامه به عنوان نقد صوفی اشاره میکند و در اینجا از مجرای پدیدارشناسی در تقابل تعاریف واقع میشود و به دنبال مخلصی برای سلامتی معنوی میگردد. در ص 282 تعلیم نو را میجوید و آموزههای عرفان برای انسان معاصر را طلب مینماید. در همینجا پرسشی از شکلگیری باورهای انسان مدرن در تقابل با عرفان را مطرح میکند و در پی تحلیل و یا امکان طرح مدرن یا پست مدرن شدن آموزههای عرفان است.
در بخش هشتم کتاب که شش گوشهی انسانی نام گرفته ساحتهای وجودی انسان را تفکیک میکند و انسانشناسی عرفانی را در حوزهی انسانی مورد نظر قرار میدهد که تعریف انسان، خاستگاه انسان، آفرینش انسان، انسانشناسی زیستی، آغاز ساوک، نظریهی تکامل را پیش میاندازد تا نهایتاً به انسان کامل برسد که سلوک و آموزههای آن چگونه است. در پی رنگ ریشههای عرفان و تصوّف هم به نکاتی خاص توجّه داده میشود. در اینجا در جستجوی ریشههابه ادیان باستانی نیز سرک میکشد و به دنبال اتّحاد و همآواییِ درونی و یکپارچه میگردد. در پی سرچشمههای ادیان الیاده را میکاود دین و معرفت راسل را زیرو رو میکند، با زاگزبسکی در فلسفهی دین همراه میشود و دیگر مستشرقان را نیز در مسیر خود همراه میکند تا با این پیشینه و گستره بتواند پرسشهایی نهایی را طرح کند تا به پاسخی که میخواهد برسد.
چیستی و چرایی در انتهای بحث پی رنگ ادامهای است که از آغاز نیز مورد نظر بود و در آخر صفحات کتاب رویکردن به ریشهی واژهی تصوّف نیز بازگشتی به آغاز است و خلاصهای و اتّخاذ نتیجهای از بحث مطوّل سه ساله است با پیشنهای بیست ساله. امّا در آخرین بخش کتاب که کتاب با آن پایان مییابد و عنوان «نقد سوفی بر صوفی» را دارد در واقع نگرش یک فیلسوف و حکیم را در کار بررسی صوفی و تصوّف میکند و کار و انگیزه و حضور سیزده قرنهی تصوّف را که منابع از آن داد سخن میدهند با آثار گفته و نوشتهی طرف گفتگو مورد تحلیل منطقی قرار میدهد.
نویسنده در این بخش تقریباً تمام آثار عرفانی و صوفیانهی استاد خود را یک بهیک و مو به مو در تقابل با تاریخ عرفان قرار میدهد و گفتههای منابع را با کتابهای استاد خود به سنجه در میآورد و در واقع یافتههای خود را از این طریق برای مخاطبان و خوانندگان خود سرراست و یکسان میکند. نقد سوفی بر صوفی سیری گذرا در تاریخ تصوّف است با تمام گفتههاو نوشتههاکه در این آخر در گردنهای این زمانی به چالش کشیده میشود و درستی و راستی آن و ایهام و ابهام و خطای آن که میتواند گمراه کننده باشد را در محک نو مینهد تا خواننده بتواند در این مقایسه و در این تطبیق آنچه که باید را گزینش کند و خود به آنچه که باید برسد.
ویژگیها
کتاب من شهروند جهانم کاری ارزنده در حوزهی فلسفه و عرفان است که اختصاصاً در قالبی گفتگو محور به بررسی امکان آموزههای عرفان برای انسان معاصر میپردازد، و لذا نکات خاصی را هم در خود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
- طرح مسئلهی نیازهای انسان امروز و چگونگی پاسخهای عرفان برای او.
- نوع دیدگاه که زبانی گسترده و جامع از روانکاوی، فلسفه، و عرفان را در گسترهی منابع شرق و غرب در نظر گرفته قابل تأمّل است.
- تبیین مسئله و پرداخت مناسب به آنچه که مورد اصلی بحث واقع شده است.
- وجود پرسشهای پژوهشی و تحقیقی از امتیازات این اثر است.
- پاسخهای کوتاه و کاملاً صریح نیز از دیگر ویژگیهای این کتاب است.
- استفاده از منابع گسترده و اصیل در هر سه حوزهی دین، عرفان و فلسفه نشان از اصالت پژوهش است.
- وجود پاورقیها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را نشان میدهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل مطلب آسان میکند.
- آخرین بخش کتاب که کاری کاملاً گسترده و نقّادانه است و رویکرد یک سوفی را در تحلیل تصوّف به طور عقلانی به نمایش گذاشته است شاید از امتیازات اصلی این اثر محسوب شود.
وضعیت کتاب
من شهروند جهانم با عنوان فرعی بررسی امکان آموزههای عرفان برای انسان معاصر که گفتگو با دکتر کاظم محمّدی است نوشتهی نرگس گلپروری راد است.
کتاب در یک جلد با مقدّمهای گویا نوشته شده است. دیباچهای نیز از سوی مصاحبه شونده در آن وجود دارد. متن کتاب فارسی است و دارای 550 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب با طرحی مربوط به عنوان منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایه با عنوان فهرست راهنما دیده میشود.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب