تیفاشی، یوسف: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '¬' به '‌')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۸۵: خط ۸۵:
    }}
    }}


    '''ابویعقوب یوسف بن احمد'''، قاضی و کانی‌شناس. [[تیفاشی، احمد|احمد تیفاشی]] فرزند ایشان است.


    ابویعقوب یوسف بن احمد، قاضی و کانی‌شناس.  
    ==زندگی‌نامه==
     
    [[ابن سعید مغربی، علی بن موسی|ابن‌ سعید مغربی]] در [[رايات المبرزين و غايات المميزين|رایات المبرزین]] و نیز در ضمن اجازۀ تدریس المغرب برای [[تیفاشی، احمد|احمد بن یوسف تیفاشی]]، او را «شیخ قاضی ابویعقوب» نامیده است.  


    ==زندگی‌نامه==
    پس سخن مؤلفان معاصر که یوسف را قاضی قفصه گفته‌اند، می‌تواند درست باشد، به‌ویژه آنکه فرزندش [[تیفاشی، احمد|احمد بن یوسف]] نیز بعدها قاضی این شهر شد. اما از طرفی این فرزند در روایت نهایی [[أزهار الأفکار في جواهر الأحجار|ازهار الافکار]] حکایتی از پدر خود نقل می‌کند که بر اساس آن یوسف در روزگار یعقوب‌ بن یوسف بن عبدالمؤمن موحدی(حک‍ 580-595ق)، ملقب به المنصور در زمرۀ دانشورانی بوده است که بر درگاه سلطان، به انتظار دیدار خلیفۀ موحدی بوده‌اند. سپس به فرمان سلطان، شماری از پزشکان و سنگ‌شناسان، و از جمله پدر تیفاشی، سنگ‌های بسیاری را آزمودند تا از میان آنها سنگ پادزهر حیوانی واقعی را بازشناسند. از این حکایت می‌توان دریافت که اولاً یوسف تجربیاتی در سنگ‌شناسی داشته، و ثانیاً گویا دست‌کم در آغاز حکومت المنصور از جایگاه چندان والایی در دستگاه حکومتی موحدون برخوردار نبوده است. وی به احتمال قوی تا هنگام بازگشت فرزندش از مشرق(حدود دهۀ نخست سدۀ 7ق) زنده بوده است<ref>یونس کرامتی، ج 16، ص641</ref>


    ابن‌سعید مغربی در رایات المبرزین و نیز در ضمن اجازۀ تدریس المغرب برای احمد بن یوسف تیفاشی، او را «شیخ قاضی ابویعقوب» نامیده است. پس سخن مؤلفان معاصر که یوسف را قاضی قفصه گفته‌اند، می‌تواند درست باشد، به‌ویژه آنکه فرزندش احمد بن یوسف نیز بعدها قاضی این شهر شد. اما از طرفی این فرزند در روایت نهایی ازهار الافکار حکایتی از پدر خود نقل می‌کند که بر اساس آن یوسف در روزگار یعقوب‌ بن یوسف بن عبدالمؤمن موحدی(حک‍ 580-595ق)، ملقب به المنصور در زمرۀ دانشورانی بوده است که بر درگاه سلطان، به انتظار دیدار خلیفۀ موحدی بوده‌اند. سپس به فرمان سلطان، شماری از پزشکان و سنگ‌شناسان، و از جمله پدر تیفاشی، سنگ‌های بسیاری را آزمودند تا از میان آنها سنگ پادزهر حیوانی واقعی را بازشناسند. از این حکایت می‌توان دریافت که اولاً یوسف تجربیاتی در سنگ‌شناسی داشته، و ثانیاً گویا دست‌کم در آغاز حکومت المنصور از جایگاه چندان والایی در دستگاه حکومتی موحدون برخوردار نبوده است. وی به احتمال قوی تا هنگام بازگشت فرزندش از مشرق(حدود دهۀ نخست سدۀ 7ق) زنده بوده است<ref>یونس کرامتی، ج 16، ص641</ref>




    خط ۱۰۲: خط ۱۰۴:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==


    کرامتی، یونس، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378
    کرامتی، یونس، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378




    خط ۱۱۳: خط ۱۱۵:


    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:زندگی‌نامه]]  
     
    [[رده:مقالات جدید(بهمن) باقی زاده]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]]
    [[رده:فاقد کد پدیدآور]]
    [[رده:فاقد کد پدیدآور]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۹

    تیفاشی، یوسف
    NUR00000.jpg
    نام کاملابویعقوب یوسف بن احمد تیفاشی
    لقبابویعقوب
    نسبتیفاشی
    نام پدراحمد
    محل تولدتیفاش از توابع قفصه، افریقا
    محل زندگیتیفاش از توابع قفصه
    رحلتزنده تا سده 7ق
    فرزنداناحمد
    دیناسلام

    ابویعقوب یوسف بن احمد، قاضی و کانی‌شناس. احمد تیفاشی فرزند ایشان است.

    زندگی‌نامه

    ابن‌ سعید مغربی در رایات المبرزین و نیز در ضمن اجازۀ تدریس المغرب برای احمد بن یوسف تیفاشی، او را «شیخ قاضی ابویعقوب» نامیده است.

    پس سخن مؤلفان معاصر که یوسف را قاضی قفصه گفته‌اند، می‌تواند درست باشد، به‌ویژه آنکه فرزندش احمد بن یوسف نیز بعدها قاضی این شهر شد. اما از طرفی این فرزند در روایت نهایی ازهار الافکار حکایتی از پدر خود نقل می‌کند که بر اساس آن یوسف در روزگار یعقوب‌ بن یوسف بن عبدالمؤمن موحدی(حک‍ 580-595ق)، ملقب به المنصور در زمرۀ دانشورانی بوده است که بر درگاه سلطان، به انتظار دیدار خلیفۀ موحدی بوده‌اند. سپس به فرمان سلطان، شماری از پزشکان و سنگ‌شناسان، و از جمله پدر تیفاشی، سنگ‌های بسیاری را آزمودند تا از میان آنها سنگ پادزهر حیوانی واقعی را بازشناسند. از این حکایت می‌توان دریافت که اولاً یوسف تجربیاتی در سنگ‌شناسی داشته، و ثانیاً گویا دست‌کم در آغاز حکومت المنصور از جایگاه چندان والایی در دستگاه حکومتی موحدون برخوردار نبوده است. وی به احتمال قوی تا هنگام بازگشت فرزندش از مشرق(حدود دهۀ نخست سدۀ 7ق) زنده بوده است[۱]



    پانویس

    1. یونس کرامتی، ج 16، ص641


    منابع مقاله

    کرامتی، یونس، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378


    وابسته‌ها