دیوان استاد عسجدی مروزی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = فارسی | | زبان = فارسی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PIR4648/ د91348 | ||
| موضوع = | | موضوع =شعر فارسی - قرن 5ق | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = ابن سينا | | ناشر = ابن سينا | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
در دیوان حاضر، با توجه به این موضوع که اشعار مندرج در آن، غالبا از تذکرهها نقل شده است، بیشترین بسامد قالبهای اشعار، به رباعی و قطعه اختصاص یافته است. رباعیات [[عسجدی مروزی، عبدالعزیز بن منصور|عسجدی]] از نظر زبانی و مضمونی، دارای ویژگیهای خاصی هستند. اندیشههای هستیشناسانه و رازآلود عسجدی درباره زندگی انسان و فلسفه حضور در هستی، در این رباعیات ظاهر میگردد؛ او گاه خیاموار به جهان مینگرد و میگوید: | در دیوان حاضر، با توجه به این موضوع که اشعار مندرج در آن، غالبا از تذکرهها نقل شده است، بیشترین بسامد قالبهای اشعار، به رباعی و قطعه اختصاص یافته است. رباعیات [[عسجدی مروزی، عبدالعزیز بن منصور|عسجدی]] از نظر زبانی و مضمونی، دارای ویژگیهای خاصی هستند. اندیشههای هستیشناسانه و رازآلود عسجدی درباره زندگی انسان و فلسفه حضور در هستی، در این رباعیات ظاهر میگردد؛ او گاه خیاموار به جهان مینگرد و میگوید: | ||
برخیز چه خسبی که جهان میگذرد | {{شعر}} | ||
بویی بستان که کاروان میگذرد | {{ب|''برخیز چه خسبی که جهان میگذرد''|2=''بویی بستان که کاروان میگذرد''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
و گاه از سرنوشت تراژیک انسان سخن به میان میآورد: | و گاه از سرنوشت تراژیک انسان سخن به میان میآورد: | ||
ما در غم خویش غمگسار خویشیم | {{شعر}} | ||
محنتزدگان روزگار خویشیم | {{ب|''ما در غم خویش غمگسار خویشیم''|2=''محنتزدگان روزگار خویشیم''}} | ||
سرگشته و شوریده کار خویشیم | {{ب|''سرگشته و شوریده کار خویشیم''|2=''صیاد نهایم و هم شکار خویشیم''}} | ||
صیاد نهایم و هم شکار خویشیم | {{پایان شعر}} | ||
و گاه نیز به توصیف و مغازله با معشوق میپردازد: | و گاه نیز به توصیف و مغازله با معشوق میپردازد: | ||
ای گشته خجل آب حیات از دهنت | {{شعر}} | ||
سرو از قد و ماه از رخ و سیم از ذقنت | {{ب|''ای گشته خجل آب حیات از دهنت''|2=''سرو از قد و ماه از رخ و سیم از ذقنت''}} | ||
صاحبنظری کجاست تا درنگرد | {{ب|''صاحبنظری کجاست تا درنگرد''|2=''صد یوسف مصر در ته پیرهنت''<ref>ر.ک: شعبانیان، علیرضا، ص109-110</ref>}} | ||
صد یوسف مصر در ته پیرهنت<ref>ر.ک: شعبانیان، علیرضا، ص109-110</ref> | {{پایان شعر}} | ||
نکته مهمی که در قالب رباعی به نظر میرسد، سادگی و انعطاف زبانی شاعر در این قالب است. قصاید بهدستآمده از [[عسجدی مروزی، عبدالعزیز بن منصور|عسجدی]] نیز دارای شاکله مألوف قصیدهسرایان متقدم است و مضمون اصلی آن مدح میباشد. نکته قابل توجه در این قصاید، این است که بسامد لغات عربی و وفور بهکارگیری صنایع در این مورد، چشمگیر است. همچنین قالب غزل نیز به شکل مستقلی که در دورههای بعد شکل گرفته، در شعر او وجود ندارد؛ بااینحال چندین مورد تغزل در آثار او وجود دارد که سلاست و نرمش زبان در آنها چشمگیر است<ref>ر.ک: همان، ص110</ref>. | نکته مهمی که در قالب رباعی به نظر میرسد، سادگی و انعطاف زبانی شاعر در این قالب است. قصاید بهدستآمده از [[عسجدی مروزی، عبدالعزیز بن منصور|عسجدی]] نیز دارای شاکله مألوف قصیدهسرایان متقدم است و مضمون اصلی آن مدح میباشد. نکته قابل توجه در این قصاید، این است که بسامد لغات عربی و وفور بهکارگیری صنایع در این مورد، چشمگیر است. همچنین قالب غزل نیز به شکل مستقلی که در دورههای بعد شکل گرفته، در شعر او وجود ندارد؛ بااینحال چندین مورد تغزل در آثار او وجود دارد که سلاست و نرمش زبان در آنها چشمگیر است<ref>ر.ک: همان، ص110</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
شعبانیان، علیرضا، «تأملی در ساختارهای لفظی و معنایی شعر عسجدی مروزی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، پژوهشهای دستوری و بلاغی، بهار و تابستان 1395- شماره | [[:noormags:1207393|شعبانیان، علیرضا، «تأملی در ساختارهای لفظی و معنایی شعر عسجدی مروزی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، پژوهشهای دستوری و بلاغی، بهار و تابستان 1395- شماره 9]]. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۶: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط عباس مکرمی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط عباس مکرمی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۰
دیوان استاد عسجدی مروزی | |
---|---|
پدیدآوران | عسجدی مروزی، عبدالعزیز بن منصور (نويسنده) طاهری شهاب، محمد (مصحح) |
ناشر | ابن سينا |
مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
سال نشر | 1348ش |
چاپ | 2 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 5ق |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR4648/ د91348 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان استاد عسجدی مروزی، مجموعه اشعار ابونظر عبدالعزیز بن منصور عسجدی مروزی (متوفی 432ق) است که با تصحیح و حواشی طاهری شهاب، منتشر شده است.
در دیوان حاضر، با توجه به این موضوع که اشعار مندرج در آن، غالبا از تذکرهها نقل شده است، بیشترین بسامد قالبهای اشعار، به رباعی و قطعه اختصاص یافته است. رباعیات عسجدی از نظر زبانی و مضمونی، دارای ویژگیهای خاصی هستند. اندیشههای هستیشناسانه و رازآلود عسجدی درباره زندگی انسان و فلسفه حضور در هستی، در این رباعیات ظاهر میگردد؛ او گاه خیاموار به جهان مینگرد و میگوید:
برخیز چه خسبی که جهان میگذرد | بویی بستان که کاروان میگذرد |
و گاه از سرنوشت تراژیک انسان سخن به میان میآورد:
ما در غم خویش غمگسار خویشیم | محنتزدگان روزگار خویشیم | |
سرگشته و شوریده کار خویشیم | صیاد نهایم و هم شکار خویشیم |
و گاه نیز به توصیف و مغازله با معشوق میپردازد:
ای گشته خجل آب حیات از دهنت | سرو از قد و ماه از رخ و سیم از ذقنت | |
صاحبنظری کجاست تا درنگرد | صد یوسف مصر در ته پیرهنت[۱] |
نکته مهمی که در قالب رباعی به نظر میرسد، سادگی و انعطاف زبانی شاعر در این قالب است. قصاید بهدستآمده از عسجدی نیز دارای شاکله مألوف قصیدهسرایان متقدم است و مضمون اصلی آن مدح میباشد. نکته قابل توجه در این قصاید، این است که بسامد لغات عربی و وفور بهکارگیری صنایع در این مورد، چشمگیر است. همچنین قالب غزل نیز به شکل مستقلی که در دورههای بعد شکل گرفته، در شعر او وجود ندارد؛ بااینحال چندین مورد تغزل در آثار او وجود دارد که سلاست و نرمش زبان در آنها چشمگیر است[۲].
نکته مثبت و عامل تمایز عسجدی از سایر مدیحهسرایان دربار غزنوی، این است که غالبا در شعر او طبیعت و اجتماع فدای ممدوح نمیشوند. او هنگام مدح بیش از حد چربزبانی نمیکند و به زبونی نمیافتد. نسبت به اتفاقات اجتماعی موضع بیطرفی و سکوت اختیار نمیکند، بلکه آن را در شعر خود تجلی میبخشد[۳].
پانویس
منابع مقاله