دیوان اشعار اشرف مازندرانی: تفاوت میان نسخهها
برچسب: واگردانی |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = فارسی | | زبان = فارسی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PIR6203/د91373 | ||
| موضوع =شعر فارسی - قرن 11ق. | | موضوع =شعر فارسی - قرن 11ق. | ||
|ناشر | |ناشر | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دیوان اشعار اشرف مازندرانی'''، اثر ملا محمدسعید مازندرانی (1035-1116 یا 1030ق)، متخلّص به «اشرف»، (نوه دختری محمدتقی مجلسی) است. این دیوان، 8000 بیت در قالبهای قصیده، غزل، قطعه، ترکیببند، مثنوی، ابیات مفرد، رباعی (دوبیتی) دارد که در موضوعهایی مانند مدح، غنا، معمّا و مرثیه عرضه شدهاند. محمدحسن سیدان پژوهش این اثر را انجام داده است. | '''دیوان اشعار اشرف مازندرانی'''، اثر [[اشرف مازندرانی، محمدسعیدبن محمدصالح|ملا محمدسعید مازندرانی]] (1035-1116 یا 1030ق)، متخلّص به «اشرف»، (نوه دختری [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقی مجلسی]]) است. این دیوان، 8000 بیت در قالبهای قصیده، غزل، قطعه، ترکیببند، مثنوی، ابیات مفرد، رباعی (دوبیتی) دارد که در موضوعهایی مانند مدح، غنا، معمّا و مرثیه عرضه شدهاند. [[سیدان، محمدحسن|محمدحسن سیدان]] پژوهش این اثر را انجام داده است. | ||
سیدان (محقق) ویژگیهای شعر اشرف مازندرانی را با اشارهای گذرا به حرکت ادبی - اجتماعی که از اوایل قرن نهم هجری در شبه قاره هندوستان آغاز شد، توضیح میدهد. این دوره با کوچ برخی از شاعران ایرانی به هند و ایجاد «سبک هندی» شناخته میشود. این سبک را | [[سیدان، محمدحسن|سیدان]] (محقق) ویژگیهای شعر [[اشرف مازندرانی، محمدسعیدبن محمدصالح|اشرف مازندرانی]] را با اشارهای گذرا به حرکت ادبی - اجتماعی که از اوایل قرن نهم هجری در شبه قاره هندوستان آغاز شد، توضیح میدهد. این دوره با کوچ برخی از شاعران ایرانی به هند و ایجاد «سبک هندی» شناخته میشود. این سبک را «[[بابافغانی شیرازی]]» (درگذشته 925ق) پدید آورد و شاعرانی چون «[[عرفی شیرازی، جمالالدین محمد|عرفی]]» (درگذشته 999ق)، «[[نظیری نیشابوری، میرزا محمدحسین|نظیری نیشابوری]]» (درگذشته 1021ق)، «[[طالب آملی]]» (درگذشته 1036ق) و «[[کلیم همدانی]]» (درگذشته 1061ق) از این سبک پیروی کردهاند. این طرز نو سرانجام فراتر از کار بابافغانی به دست «[[صائب، محمدعلی|صائب تبریزی]]» (درگذشته 1088ق) که استاد اشرف مازندرانی است، به کمال رسید | ||
اشرف در پیروی از سبک استادش تا بدانجا پیش میرود که متهم به سرقت ادبی از وی شده است<ref>ر.ک: اختصاصات شعر ملا محمدسعید اشرف مازندرانی، ص401</ref>. | |||
[[اشرف مازندرانی، محمدسعیدبن محمدصالح|اشرف]] در پیروی از سبک استادش تا بدانجا پیش میرود که متهم به سرقت ادبی از وی شده است<ref>ر.ک: اختصاصات شعر ملا محمدسعید اشرف مازندرانی، ص401</ref>. | |||
برخی از بزرگان ادب پارسی در هندوستان ارزش شعر و جایگاه او در ادبیات فارسی را برشمردهاند؛ از جمله میر غلامعلی «سَرو آزاد بِلگرامی» (1200-1116ق) در کتاب «مآثر الكِرام»، درباره اشرف میگوید: «دیوان ملا محمدسعید اشرف به مطالعه درآمد؛ انواع شعرِ قصیده و غزل و مثنوی و قطعه و غیرها دارد و همه جا حرف به قدرت میزند!». | برخی از بزرگان ادب پارسی در هندوستان ارزش شعر و جایگاه او در ادبیات فارسی را برشمردهاند؛ از جمله میر غلامعلی «سَرو آزاد بِلگرامی» (1200-1116ق) در کتاب «مآثر الكِرام»، درباره اشرف میگوید: «دیوان ملا محمدسعید اشرف به مطالعه درآمد؛ انواع شعرِ قصیده و غزل و مثنوی و قطعه و غیرها دارد و همه جا حرف به قدرت میزند!». | ||
سراجالدین علیخان «آرزو» (1099-1169ق) در «مَجمع النّفایس» از شوخطبعی، صداقت، پاکدامنی و شعر اشرف چنین سخن میگوید: «هرکه دیوان او را سیر کرده، میداند که چقدر شوخطبیعت بود! تلاش معنیهای تازه بسیار دارد و فکرش معروف. همین الفاظ نابسته که در اشعار او اکثر است، سببش همین بود که در بندِ بستن مضمون تازه است؛ لهذا در کلام او بیت دردمندانه کم است. صاحب غزل و رباعی و قصاید است. مثنوی قضا و قدر - در برابر قضا و قدر محمدقلی سلیم - گفته و خیلی معانی غریب در آن بهکار برده». | سراجالدین علیخان «آرزو» (1099-1169ق) در «مَجمع النّفایس» از شوخطبعی، صداقت، پاکدامنی و شعر [[اشرف مازندرانی، محمدسعیدبن محمدصالح|اشرف]] چنین سخن میگوید: «هرکه دیوان او را سیر کرده، میداند که چقدر شوخطبیعت بود! تلاش معنیهای تازه بسیار دارد و فکرش معروف. همین الفاظ نابسته که در اشعار او اکثر است، سببش همین بود که در بندِ بستن مضمون تازه است؛ لهذا در کلام او بیت دردمندانه کم است. صاحب غزل و رباعی و قصاید است. مثنوی قضا و قدر - در برابر قضا و قدر محمدقلی سلیم - گفته و خیلی معانی غریب در آن بهکار برده». | ||
برخی از تذکرهنویسان ایرانی (مانند حزین لاهیجی و گلچین) نیز، از طبع رسا و معمّیات مرغوب او یاد کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص402</ref>. | برخی از تذکرهنویسان ایرانی (مانند حزین لاهیجی و گلچین) نیز، از طبع رسا و معمّیات مرغوب او یاد کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص402</ref>. | ||
اشرف در قصیدهسرایی به کمالالدین اسماعیل هم گرایش داشته است؛ او، که از قصیدهسرایان معروف اوایل حمله مغول است، قصیدهای محکم و پر از دقایق ادبی درباره «برف» سروده است: | اشرف در قصیدهسرایی به کمالالدین اسماعیل هم گرایش داشته است؛ او، که از قصیدهسرایان معروف اوایل حمله مغول است، قصیدهای محکم و پر از دقایق ادبی درباره «برف» سروده است: | ||
{{شعر}} | |||
گویی که لقمه است زمین در دهان برف'' | {{ب|''هرگز کسی ندید بدینسان نشان برف''|2=''گویی که لقمه است زمین در دهان برف''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
و اشرف مازندرانی در قصیدهای که به همین وزن و قافیه و ردیف سروده است، میگوید: | و اشرف مازندرانی در قصیدهای که به همین وزن و قافیه و ردیف سروده است، میگوید: | ||
{{شعر}} | |||
فیروزهی سپهر نهان شد به کان برف'' | {{ب|''فیروز گشت خسرو گیتیستان برف''|2=''فیروزهی سپهر نهان شد به کان برف''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
بایسته است که اشرف را از شاعران موفق دوره رو به انحطاط شعر و ادب عصر تیموری در هند و دوران صفویه در ایران بشمار آورد؛ دورهای که لفظ و معنی هر دو رقیق شده بودند و در غزلیات هم، دیگر آن عظمت و شکوه که در کلام سعدی جلوهگر است، دیده نمیشد. قصیده هم فخامت و صلابت گذشته خود را از دست داده بود. توفیق اشرف در سرودههایش بهویژه در مثنویها، سادگی و دور از تصنع بودن آنهاست؛ مانند مثنویی که برای همسرش «مریم» سروده است: | بایسته است که اشرف را از شاعران موفق دوره رو به انحطاط شعر و ادب عصر تیموری در هند و دوران صفویه در ایران بشمار آورد؛ دورهای که لفظ و معنی هر دو رقیق شده بودند و در غزلیات هم، دیگر آن عظمت و شکوه که در کلام سعدی جلوهگر است، دیده نمیشد. قصیده هم فخامت و صلابت گذشته خود را از دست داده بود. توفیق اشرف در سرودههایش بهویژه در مثنویها، سادگی و دور از تصنع بودن آنهاست؛ مانند مثنویی که برای همسرش «مریم» سروده است: | ||
{{شعر}} | |||
من و سرگرمی بازار دیگر'' | {{ب|''ز شادی هرکسی در کار دیگر''|2=''من و سرگرمی بازار دیگر''}} | ||
{{ب|''به فکر یار حسرتپیشه بودم''|2=''در این فکر و در این اندیشه بودم''}} | |||
در این فکر و در این اندیشه بودم'' | {{پایان شعر}} | ||
و مثنوی روان، پُراحساس و اندوهباری که برای فرزندش «محمدامین» سروده است: | و مثنوی روان، پُراحساس و اندوهباری که برای فرزندش «محمدامین» سروده است: | ||
{{شعر}} | |||
آرامِ دلِ رمیده من '' | {{ب|''ای نور چراغ دیده من''|2=''آرامِ دلِ رمیده من''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
در مثنوی «مریم»، احساس تنهایی و دوری از همسرش را در غربت با ظرافت تمام بیان میکند و با فرزندش به مهربانی پدرانه با زبانی که برای کودکان بایسته است، به صحبت و نصیحت و راهنمایی مینشیند. در این مثنویها پیرایه نیست و سادگی آن مانند زلال آب، روشن است. | در مثنوی «مریم»، احساس تنهایی و دوری از همسرش را در غربت با ظرافت تمام بیان میکند و با فرزندش به مهربانی پدرانه با زبانی که برای کودکان بایسته است، به صحبت و نصیحت و راهنمایی مینشیند. در این مثنویها پیرایه نیست و سادگی آن مانند زلال آب، روشن است. | ||
البته در برخی مثنویها مانند «قضا و قدر» آن رسایی و قدرت کلام دیده نمیشود. نکته ظریفی که باید بدان اشاره کرد، این است که بیشتر اشعار اشرف مازندرانی تحت تأثیر طبیعت سبز و خرم هند و گلها و ریاحین محیط اطراف او (برخلاف اکثر شعرایی که پیرو سبک هندی بودهاند) بسیار بانشاط است. قصیده 119بیتیای که او در منقبت امام علی(ع) سروده است و با این مصرع آغاز میشود: «نوبهار آمد که یابد گرمی بازار گُل»، بهحق، یکی از زیباترین قصاید اشرف است؛ تکرار 120 واژه «گُل» در ردیف آن و وصف زیباییهای طبیعت، حقیقتاً مشام جان را معطر میکند و خواننده، خود را در میان باغی پر از گُلهای رنگارنگ میبیند<ref>ر.ک: همان، ص403-405</ref>. | البته در برخی مثنویها مانند «قضا و قدر» آن رسایی و قدرت کلام دیده نمیشود. نکته ظریفی که باید بدان اشاره کرد، این است که بیشتر اشعار اشرف مازندرانی تحت تأثیر طبیعت سبز و خرم هند و گلها و ریاحین محیط اطراف او (برخلاف اکثر شعرایی که پیرو سبک هندی بودهاند) بسیار بانشاط است. قصیده 119بیتیای که او در منقبت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] سروده است و با این مصرع آغاز میشود: «نوبهار آمد که یابد گرمی بازار گُل»، بهحق، یکی از زیباترین قصاید اشرف است؛ تکرار 120 واژه «گُل» در ردیف آن و وصف زیباییهای طبیعت، حقیقتاً مشام جان را معطر میکند و خواننده، خود را در میان باغی پر از گُلهای رنگارنگ میبیند<ref>ر.ک: همان، ص403-405</ref>. | ||
در میان اشعار | در میان اشعار [[اشرف مازندرانی، محمدسعیدبن محمدصالح|اشرف]]، مثنویهایی مشهور وجود دارند؛ همچون: مثنوی «شهرآشوب»، که در تعریف و مذمت هولی - یکی از اعیاد ملی هند است و با 118 بیت در بحر خفیف سروده شده است: | ||
{{شعر}} | |||
وز جمال حیا نقاب بکش<ref> | {{ب|''ساقیا پرده حجاب بکش''|2=''وز جمال حیا نقاب بکش''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص153</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
مثنوی «ساقینامه» با 415 بیت در بحر متقارب: | مثنوی «ساقینامه» با 415 بیت در بحر متقارب: | ||
{{شعر}} | |||
شب مهتاب، آفتاب بیار'' | {{ب|''ساقیا ساغر شراب بیار''|2=''شب مهتاب، آفتاب بیار''<ref>ر.ک: همان، ص186</ref>}} | ||
<ref>ر.ک: همان، ص186</ref> | {{پایان شعر}} | ||
و مثنوی «قضا و قدر» با 202 بیت در بحر هزج: | و مثنوی «قضا و قدر» با 202 بیت در بحر هزج: | ||
{{شعر}} | |||
چو گل نازکخیالی خردهدانی'' | {{ب|''شنیدم روزی از روشنروانی''|2=''چو گل نازکخیالی خردهدانی''<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>}} | ||
<ref>ر.ک: همان، ص170</ref> | {{پایان شعر}} | ||
دیوان اشرف، دارای 277 غزل است که آخرین غزل را اینگونه آغاز کرده است: | دیوان اشرف، دارای 277 غزل است که آخرین غزل را اینگونه آغاز کرده است: | ||
{{شعر}} | |||
دهم رخسار او را بوسه، قرآن است پنداری | {{ب|''مرا باشد ز لعلش زندگی، جان است پنداری''|2=''دهم رخسار او را بوسه، قرآن است پنداری''<ref>ر.ک: همان، ص311</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
نمونهای از ترجیعبندهای او مرثیهای است که در وفات | نمونهای از ترجیعبندهای او مرثیهای است که در وفات «[[مجلسی، محمدتقی|ملا محمدتقی مجلسی]]» سروده است و با این بیت آغاز میشود: | ||
{{شعر}} | |||
خندهها در سینه گردیده است زندانی چرا | {{ب|''دیدهها از اشک حسرت گشته طوفانی چرا''|2=''خندهها در سینه گردیده است زندانی چرا''<ref>ر.ک: همان، ص121</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
نمونهای از قطعات او «قطعه هند» است با این مطلع: | نمونهای از قطعات او «قطعه هند» است با این مطلع: | ||
{{شعر}} | |||
در ولایت خبر هند مگر نشنیدی | {{ب|''ای که از کشور خود جانب هند آمدهای''|2=''در ولایت خبر هند مگر نشنیدی''<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references/> | ||
خط ۸۸: | خط ۹۱: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۹
دیوان اشعار اشرف مازندرانی | |
---|---|
پدیدآوران | اشرف مازندرانی، محمدسعیدبن محمدصالح (نويسنده) سیدان، محمدحسن (گردآورنده) |
عنوانهای دیگر | دیوان |
ناشر | بنياد موقوفات دکتر محمود افشار |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1373ش |
چاپ | 1 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 11ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR6203/د91373 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان اشعار اشرف مازندرانی، اثر ملا محمدسعید مازندرانی (1035-1116 یا 1030ق)، متخلّص به «اشرف»، (نوه دختری محمدتقی مجلسی) است. این دیوان، 8000 بیت در قالبهای قصیده، غزل، قطعه، ترکیببند، مثنوی، ابیات مفرد، رباعی (دوبیتی) دارد که در موضوعهایی مانند مدح، غنا، معمّا و مرثیه عرضه شدهاند. محمدحسن سیدان پژوهش این اثر را انجام داده است.
سیدان (محقق) ویژگیهای شعر اشرف مازندرانی را با اشارهای گذرا به حرکت ادبی - اجتماعی که از اوایل قرن نهم هجری در شبه قاره هندوستان آغاز شد، توضیح میدهد. این دوره با کوچ برخی از شاعران ایرانی به هند و ایجاد «سبک هندی» شناخته میشود. این سبک را «بابافغانی شیرازی» (درگذشته 925ق) پدید آورد و شاعرانی چون «عرفی» (درگذشته 999ق)، «نظیری نیشابوری» (درگذشته 1021ق)، «طالب آملی» (درگذشته 1036ق) و «کلیم همدانی» (درگذشته 1061ق) از این سبک پیروی کردهاند. این طرز نو سرانجام فراتر از کار بابافغانی به دست «صائب تبریزی» (درگذشته 1088ق) که استاد اشرف مازندرانی است، به کمال رسید
اشرف در پیروی از سبک استادش تا بدانجا پیش میرود که متهم به سرقت ادبی از وی شده است[۱].
برخی از بزرگان ادب پارسی در هندوستان ارزش شعر و جایگاه او در ادبیات فارسی را برشمردهاند؛ از جمله میر غلامعلی «سَرو آزاد بِلگرامی» (1200-1116ق) در کتاب «مآثر الكِرام»، درباره اشرف میگوید: «دیوان ملا محمدسعید اشرف به مطالعه درآمد؛ انواع شعرِ قصیده و غزل و مثنوی و قطعه و غیرها دارد و همه جا حرف به قدرت میزند!». سراجالدین علیخان «آرزو» (1099-1169ق) در «مَجمع النّفایس» از شوخطبعی، صداقت، پاکدامنی و شعر اشرف چنین سخن میگوید: «هرکه دیوان او را سیر کرده، میداند که چقدر شوخطبیعت بود! تلاش معنیهای تازه بسیار دارد و فکرش معروف. همین الفاظ نابسته که در اشعار او اکثر است، سببش همین بود که در بندِ بستن مضمون تازه است؛ لهذا در کلام او بیت دردمندانه کم است. صاحب غزل و رباعی و قصاید است. مثنوی قضا و قدر - در برابر قضا و قدر محمدقلی سلیم - گفته و خیلی معانی غریب در آن بهکار برده». برخی از تذکرهنویسان ایرانی (مانند حزین لاهیجی و گلچین) نیز، از طبع رسا و معمّیات مرغوب او یاد کردهاند[۲].
اشرف در قصیدهسرایی به کمالالدین اسماعیل هم گرایش داشته است؛ او، که از قصیدهسرایان معروف اوایل حمله مغول است، قصیدهای محکم و پر از دقایق ادبی درباره «برف» سروده است:
هرگز کسی ندید بدینسان نشان برف | گویی که لقمه است زمین در دهان برف |
و اشرف مازندرانی در قصیدهای که به همین وزن و قافیه و ردیف سروده است، میگوید:
فیروز گشت خسرو گیتیستان برف | فیروزهی سپهر نهان شد به کان برف |
بایسته است که اشرف را از شاعران موفق دوره رو به انحطاط شعر و ادب عصر تیموری در هند و دوران صفویه در ایران بشمار آورد؛ دورهای که لفظ و معنی هر دو رقیق شده بودند و در غزلیات هم، دیگر آن عظمت و شکوه که در کلام سعدی جلوهگر است، دیده نمیشد. قصیده هم فخامت و صلابت گذشته خود را از دست داده بود. توفیق اشرف در سرودههایش بهویژه در مثنویها، سادگی و دور از تصنع بودن آنهاست؛ مانند مثنویی که برای همسرش «مریم» سروده است:
ز شادی هرکسی در کار دیگر | من و سرگرمی بازار دیگر | |
به فکر یار حسرتپیشه بودم | در این فکر و در این اندیشه بودم |
و مثنوی روان، پُراحساس و اندوهباری که برای فرزندش «محمدامین» سروده است:
ای نور چراغ دیده من | آرامِ دلِ رمیده من |
در مثنوی «مریم»، احساس تنهایی و دوری از همسرش را در غربت با ظرافت تمام بیان میکند و با فرزندش به مهربانی پدرانه با زبانی که برای کودکان بایسته است، به صحبت و نصیحت و راهنمایی مینشیند. در این مثنویها پیرایه نیست و سادگی آن مانند زلال آب، روشن است.
البته در برخی مثنویها مانند «قضا و قدر» آن رسایی و قدرت کلام دیده نمیشود. نکته ظریفی که باید بدان اشاره کرد، این است که بیشتر اشعار اشرف مازندرانی تحت تأثیر طبیعت سبز و خرم هند و گلها و ریاحین محیط اطراف او (برخلاف اکثر شعرایی که پیرو سبک هندی بودهاند) بسیار بانشاط است. قصیده 119بیتیای که او در منقبت امام علی(ع) سروده است و با این مصرع آغاز میشود: «نوبهار آمد که یابد گرمی بازار گُل»، بهحق، یکی از زیباترین قصاید اشرف است؛ تکرار 120 واژه «گُل» در ردیف آن و وصف زیباییهای طبیعت، حقیقتاً مشام جان را معطر میکند و خواننده، خود را در میان باغی پر از گُلهای رنگارنگ میبیند[۳].
در میان اشعار اشرف، مثنویهایی مشهور وجود دارند؛ همچون: مثنوی «شهرآشوب»، که در تعریف و مذمت هولی - یکی از اعیاد ملی هند است و با 118 بیت در بحر خفیف سروده شده است:
ساقیا پرده حجاب بکش | وز جمال حیا نقاب بکش[۴] |
مثنوی «ساقینامه» با 415 بیت در بحر متقارب:
ساقیا ساغر شراب بیار | شب مهتاب، آفتاب بیار[۵] |
و مثنوی «قضا و قدر» با 202 بیت در بحر هزج:
شنیدم روزی از روشنروانی | چو گل نازکخیالی خردهدانی[۶] |
دیوان اشرف، دارای 277 غزل است که آخرین غزل را اینگونه آغاز کرده است:
مرا باشد ز لعلش زندگی، جان است پنداری | دهم رخسار او را بوسه، قرآن است پنداری[۷] |
نمونهای از ترجیعبندهای او مرثیهای است که در وفات «ملا محمدتقی مجلسی» سروده است و با این بیت آغاز میشود:
دیدهها از اشک حسرت گشته طوفانی چرا | خندهها در سینه گردیده است زندانی چرا[۸] |
نمونهای از قطعات او «قطعه هند» است با این مطلع:
ای که از کشور خود جانب هند آمدهای | در ولایت خبر هند مگر نشنیدی[۹] |
پانویس
منابع مقاله
اختصاصات شعر ملا محمدسعید اشرف مازندرانی و متن کتاب.