ابن هیثم، محمد بن حسن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۴۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR06169.jpg|بندانگشتی|ابن‌هیثم، محمد بن حسن]]
    [[پرونده:NUR06169.jpg|بندانگشتی|ابن‌هیثم، محمد بن حسن]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|ابن‌هیثم، محمد بن حسن
    ! نام!! data-type="authorName" |ابن‌هیثم، محمد بن حسن
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| اب‍ن‌‌ال‍ه‍ی‍ث‍م‌، ح‍س‍ن‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ن‌
    | data-type="authorOtherNames" | اب‍ن‌ال‍ه‍ی‍ث‍م‌، ح‍س‍ن ب‍ن ح‍س‍ن‌


    اب‍ن‌‌ال‍ه‍ی‍ث‍م‌ ال‍ب‍ص‍ری‌، اب‍وع‍ل‍ی‌ ح‍س‍ن‌ ب‍ن ‌ح‍س‍ن‌
    اب‍ن‌ال‍ه‍ی‍ث‍م ال‍ب‍ص‍ری‌، اب‍وع‍ل‍ی ح‍س‍ن ب‍ن ‌ح‍س‍ن‌
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |حسن
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |354ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |بصره
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|432 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |ح430ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[شرح مصادرات کتاب اقلیدس]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    | data-type="authorWritings" |[[شرح مصادرات کتاب اقلیدس]]  


    [[المناظر]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المناظر]]  
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مولف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE6169AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE06169AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''ابوعلی محمد بن حسن بن هیثم بصری''' (۳۵۴- ح۴۳۰ق)، معروف به ابن هیثم، از بزرگترین ریاضیدانان و بدون شک بهترین فیزیکدان مسلمان عرب یا ایرانی بود. او اولین دانشمند فیزیک نور در جهان است که در زمینه شناخت نور و قانون‌های شکست و بازتاب آن نقش مهمی ایفا کرده‌است. او همچتین در نجوم، هندسه، چشم پزشکی، و رفع اپتیکی مشکلات چشمی صاحب نظر بود.


    ابن هيثم، ابوعلى حسن بن حسن بن هيثم بصرى، رياضى‌دان برجسته و بزرگ‌ترين فيزيك‌دان مسلمان قرن چهارم هجرى است كه در آثار لاتينى سده‌هاى ميانه، به آونتان يا آوناتهان و بيشتر به آلهازن نامبردار است.
    به رغم شهرت عظيم وى، اطلاعات مبسوطى درباره دوران‌هاى مختلف زندگى، خاصه تحصيلات و استادان او در دست نيست. آن‌چه در این باره مى‌دانيم، غالباً ً رواياتى است كه حدود سه قرن پس از او، نقل شده است.


    به رغم شهرت عظيم وى، اطلاعات مبسوطى درباره دوران‌هاى مختلف زندگى، خاصه تحصيلات و استادان او در دست نيست. آن‌چه در اين باره مى‌دانيم، غالباً رواياتى است كه حدود سه قرن پس از او، نقل شده است.
    == ولادت ==
    وى در سال 354ق در بصره زاده شد.  


    وى در سال 354ق در بصره زاده شد و پس از مشاهده اختلاف مردم در راه‌هاى وصول به حقيقت، پس از تحصيل علوم طبيعى، به علوم فلسفى همت گماشت.
    == تحصیلات ==
    پس از مشاهده اختلاف مردم در راه‌هاى وصول به حقيقت، پس از تحصيل علوم طبيعى، به علوم فلسفى همت گماشت.


    به روايت شيخ علم‌الدين قيصر بن ابى‌القاسم مهندس، ابن هيثم در بصره- كه در آن سال‌ها زير فرمان آل بويه عراق بود- شغلى ديوانى داشت كه از آن به وزارت بصره تعبير شده است و چون پرداختن به علم را از آن كار دوست‌تر مى‌دانست، سرانجام تظاهر به جنون كرد تا وى را عزل كردند و وى سپس به مصر رفت. به گفته قفطى سفر او به مصر، به تشويق و وعده الحاكم فاطمى، فرمانرواى مصر روى داد و البته بعيد نيست كه ابن هيثم اصلاً به اميد اجراى طرح خود براى تنظيم آب نيل و برخوردارى از كرم الحاكم آن تمهيد را انديشيده باشد. چه، به روايت قطفى، خليفه فاطمى پس از اطلاع از اين طرح، مالى براى ابن هيثم فرستاد. وى خود را آن ديار رساند و خليفه خود به استقبال او بيرون شد و دانشمند را گرامى داشت. ابن هيثم اندكى بعد در رأس گروهى از مهندسان به بررسى نيل و مجراى آن در بخش مرتفع جنوب مصر پرداخت، اما با مشاهده آثار و ابنيه‌اى كه مصريان بر اساس طرح‌هاى دقيق هندسى ساخته بودند، دريافت كه اگر اجراى طرحى كه او در انديشه داشت، ممكن بود، اين مصريان فرهيخته دانا به هندسه و رياضيات، البته پيش‌تر به آن دست مى‌زدند.  
    به روايت شيخ علم‌الدين قيصر بن ابى‌القاسم مهندس، ابن هيثم در بصره- كه در آن سال‌ها زير فرمان آل بویه عراق بود- شغلى ديوانى داشت كه از آن به وزارت بصره تعبير شده است و چون پرداختن به علم را از آن كار دوست‌تر مى‌دانست، سرانجام تظاهر به جنون كرد تا وى را عزل كردند و وى سپس به مصر رفت. به گفته قفطى سفر او به مصر، به تشویق و وعده الحاكم فاطمى، فرمانرواى مصر روى داد و البته بعيد نيست كه ابن هيثم اصلاً به امید اجراى طرح خود برای تنظيم آب نيل و برخوردارى از كرم الحاكم آن تمهيد را انديشيده باشد. چه، به روايت قطفى، خليفه فاطمى پس از اطلاع از این طرح، مالى برای ابن هيثم فرستاد. وى خود را آن ديار رساند و خليفه خود به استقبال او بيرون شد و دانشمند را گرامى داشت. ابن هيثم اندكى بعد در رأس گروهى از مهندسان به بررسى نيل و مجراى آن در بخش مرتفع جنوب مصر پرداخت، اما با مشاهده آثار و ابنيه‌اى كه مصريان بر اساس طرح‌هاى دقيق هندسى ساخته بودند، دريافت كه اگر اجراى طرحى كه او در انديشه داشت، ممكن بود، این مصريان فرهيخته دانا به هندسه و رياضيات، البته پيش‌تر به آن دست مى‌زدند.  


    از اين‌رو نزد خليفه رفت و به ناكامى خود اعتراف كرد. ظاهراً خليفه واكنش تندى از خود نشان نداد، اما چنين مى‌نمايد كه از اين ناكامى چندان خشمناك شده بود كه او را به جاى آن‌كه در جايى چون دارالحكمه قاهره، در كنار كسانى مانند ابن يونس منجم به كار بگمارد، به شغلى ديوانى گماشت. ابن هيثم با آن‌كه از بيم اين فرمانرواى خونريز، به اين شغل گردن نهاد، ولى براى رهايى از آن چاره در اين ديد كه باز تظاهر به جنون كند. از اين‌رو خليفه اموال او را مصادره كرد و كسى را به قيمومتش گماشت و در خانه‌اش محبوس كرد. چون حاكم در سال 411ق درگذشت، ابن هيثم نيز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وى نزديك الازهر قاهره مقام گزيد و بقيه عمر را به تدريس و تأليف سپرى كرد و از طريق استنساخ کتاب، روزى خود را به دست مى‌آورد.
    از اين‌رو نزد خليفه رفت و به ناكامى خود اعتراف كرد. ظاهراً خليفه واكنش تندى از خود نشان نداد، اما چنين مى‌نمايد كه از این ناكامى چندان خشمناك شده بود كه او را به جاى آن‌كه در جايى چون دارالحكمه قاهره، در كنار كسانى مانند ابن يونس منجم به كار بگمارد، به شغلى ديوانى گماشت. ابن هيثم با آن‌كه از بيم این فرمانرواى خونريز، به این شغل گردن نهاد، ولى برای رهایى از آن چاره در این ديد كه باز تظاهر به جنون كند. از اين‌رو خليفه اموال او را مصادره كرد و كسى را به قيمومتش گماشت و در خانه‌اش محبوس كرد. چون حاكم در سال 411ق درگذشت، ابن هيثم نيز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وى نزدیک الازهر قاهره مقام گزيد و بقيه عمر را به تدريس و تأليف سپرى كرد و از طريق استنساخ کتاب، روزى خود را به دست مى‌آورد.


    بيهقى بر آن است كه ابن هيثم رساله‌اى درباره تنظيم آب نيل نوشت و به مصر رفت، اما الحاكم از همان آغاز ورود او، پس از بررسى طرح مذكور، آن را كم فايده و پرهزينه خواند و با ابن هيثم درشتى كرد. ابن هيثم از بيم خليفه شبانه به شام گريخت و به خدمت يكى از امراى آن ديار درآمد به رغم بخشش‌هاى اين امير، به مختصرى قناعت كرد و يكسره به كارهاى علمى پرداخت، اما شهرزورى پس از تكرار سخن بيهقى، به نقل روايت ديگرى مى‌پردازد كه بر پايه آن، ابن هيثم نخست در شام مى‌زيسته و از آن‌جا به مصر رفته است. از سوى ديگر به نظر نمى‌رسد كه ابن هيثم همه عمر را پس از مرگ الحاكم در قاهره مانده باشد. چه، از پاسخى كه به يك سؤال هندسى در 418ق در بغداد داده، معلوم مى‌شود كه لااقل در آن سال در بغداد بوده، ولى دوباره به مصر بازگشته، زيرا قاضى ابوزيد عبدالرحمن بن عيسى او را در 430ق در آن ديار ديده بوده است.
    بيهقى بر آن است كه ابن هيثم رساله‌اى درباره تنظيم آب نيل نوشت و به مصر رفت، اما الحاكم از همان آغاز ورود او، پس از بررسى طرح مذكور، آن را كم فايده و پرهزينه خواند و با ابن هيثم درشتى كرد. ابن هيثم از بيم خليفه شبانه به شام گريخت و به خدمت یکى از امراى آن ديار درآمد به رغم بخشش‌هاى این امیر، به مختصرى قناعت كرد و یکسره به كارهاى علمى پرداخت، اما شهرزورى پس از تكرار سخن بيهقى، به نقل روايت ديگرى مى‌پردازد كه بر پايه آن، ابن هيثم نخست در شام مى‌زيسته و از آن‌جا به مصر رفته است. از سوى ديگر به نظر نمى‌رسد كه ابن هيثم همه عمر را پس از مرگ الحاكم در قاهره مانده باشد. چه، از پاسخى كه به یک سؤال هندسى در 418ق در بغداد داده، معلوم مى‌شود كه لااقل در آن سال در بغداد بوده، ولى دوباره به مصر بازگشته، زيرا قاضى ابوزيد عبدالرحمن بن عيسى او را در 430ق در آن ديار ديده بوده است.


    از تاريخ درگذشت وى اطلاعى در دست نيست. غالب نويسندگان مرگ او را در حدود سال 430ق يا پس از آن در قاهره دانسته‌اند. به گفته بيهقى، چون به سختى بيمار شد و دانست كه عمرش به سر آمده، خود روى به كعبه خوابيد و ذكر حق گفت و درگذشت.
    == وفات ==
    از تاريخ درگذشت وى اطلاعى در دست نيست. غالب نویسندگان مرگ او را در حدود سال 430ق يا پس از آن در قاهره دانسته‌اند. به گفته بيهقى، چون به سختى بيمار شد و دانست كه عمرش به سر آمده، خود روى به كعبه خوابيد و ذكر حق گفت و درگذشت.


    وى علاوه بر رياضيات و نورشناسى، در فنونى چون كلام، مابعدالطبيعه، منطق، اخلاق، ادب و موسيقى ماهر بود و خاصه در قوانين نظرى و امور كلى پزشكى دستى قوى داشت، ولى به طبابت نپرداخت. بيهقى او را بطلميوس ثانى لقب داده و از زهد ديندارى او ياد كرده است.
    وى علاوه بر رياضيات و نورشناسى، در فنونى چون كلام، مابعدالطبيعه، منطق، اخلاق، ادب و موسيقى ماهر بود و خاصه در قوانين نظرى و امور كلى پزشكى دستى قوى داشت، ولى به طبابت نپرداخت. بيهقى او را بطلمیوس ثانى لقب داده و از زهد ديندارى او ياد كرده است.


    از ميان شاگردان ابن هيثم، در طول سال‌هايى كه به تدريس اشتغال داشت، فقط دو تن را مى‌شناسيم: ابوالوفاء مبشر بن فاتك، دانشمند مشهور مصرى كه نزد ابن هيثم به تحصيل رياضى پرداخت و يكى از بزرگان سمنان به نام سرخاب (سهراب) كه سه سال نزد او شاگردى كرد و استاد هر ماه صد دينار از او مى‌گرفت، اما چون درس به انجام رسيد، ابن هيثم همه آنچه را كه گرفته بود، به سرخاب باز پس داد و يادآور شد كه مراد او از اين كار، آزمايش خلوص شاگرد در دانش‌اندوزى بوده است.
    از میان شاگردان ابن هيثم، در طول سال‌هایى كه به تدريس اشتغال داشت، فقط دو تن را مى‌شناسیم: ابوالوفاء مبشر بن فاتك، دانشمند مشهور مصرى كه نزد ابن هيثم به تحصيل رياضى پرداخت و یکى از بزرگان سمنان به نام سرخاب (سهراب) كه سه سال نزد او شاگردى كرد و استاد هر ماه صد دينار از او مى‌گرفت، اما چون درس به انجام رسيد، ابن هيثم همه آنچه را كه گرفته بود، به سرخاب باز پس داد و يادآور شد كه مراد او از این كار، آزمايش خلوص شاگرد در دانش‌اندوزى بوده است.


    ابن هيثم به زبان عربى مسلط بود و خطى خوش داشت. کتاب‌هايى كه وى استنساخ مى‌كرد، گذشته از خط خوش، از دقت علمى بسيار نيز برخوردار بود و طالبان اين کتاب‌ها مبالغ زيادى در ازاى آن مى‌پرداختند.
    ابن هيثم به زبان عربى مسلط بود و خطى خوش داشت. کتاب‌هایى كه وى استنساخ مى‌كرد، گذشته از خط خوش، از دقت علمى بسيار نيز برخوردار بود و طالبان این کتاب‌ها مبالغ زيادى در ازاى آن مى‌پرداختند.


    == آثار==
    ==آثار==
    مهم‌ترين آثار او از این قرار است:


    {{ستون-شروع|2}}
    #آله لفحص الضوء و انكساره.
    #استخراج ارتفاع القطب على غاية التحقيق.
    #استخراج اعمده الجبال
    #استخراج سمت القبلة في جمیع المسكونة بجداول و صفت‌ها و لم اورد البرهان على ذلك.
    #مقالة مختصرة في الاشكال الهلالية و مقالة مستثصاة في الاشكال الهلالية
    #اضواء الكواكب.
    #بركار الدوائر العظام يا استعمال برجل (بركار) لرسم الدوائر العظام
    #تربيع الدائرة
    #حركة القمر
    #حل شكوك حركة الالتفاف
    #رسالة في صورة الكسوف
    #رسالة في مساحة المجسم المكافى
    #الضوء
    #ضوء القمر
    #المرايا المحرقه بالدوائر
    #المرايا المحرقة بالقطوع
    #المناظر؛ كه معروف‌ترين کتاب اوست.
    #الشكوك على بطلمیوس
    #مقالة في هيئة العالم<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/5102 جعفری نائینی، علیرضا، ج5، ص127-138]</ref>
    {{پایان}}


    مهم‌ترين آثار او از اين قرار است:
    ==پانویس ==
    <references/>


    1. آله لفحص الضوء و انكساره.


    2. استخراج ارتفاع القطب على غاية التحقيق.
    ==منابع مقاله==


    3. استخراج اعمده الجبال
    [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/5102 جعفری‌نائینی، علیرضا، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد 5، ص127، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374]


    4. استخراج سمت القبلة فى جميع المسكونة بجداول و صفت‌ها و لم اورد البرهان على ذلك.
    ==وابسته‌ها==
     
    {{وابسته‌ها}}
    5. مقالة مختصرة فى الاشكال الهلالية و مقالة مستثصاة فى الاشكال الهلالية
     
    6. اضواء الكواكب.
     
    7. بركار الدوائر العظام يا استعمال برجل (بركار) لرسم الدوائر العظام


    8. تربيع الدائرة
    [[شرح مصادرات کتاب اقلیدس]]  
     
    9. حركة القمر
     
    10. حل شكوك حركة الالتفاف
     
    11. رسالة فى صورة الكسوف
     
    12. رسالة فى مساحة المجسم المكافى
     
    13. الضوء
     
    14. ضوء القمر
     
    15. المرايا المحرقه بالدوائر
     
    16. المرايا المحرقة بالقطوع
     
    17. المناظر؛ كه معروف‌ترين کتاب اوست.
     
    18. الشكوك على بطلميوس
     
    19. مقالة فى هيئة العالم
     
    == منابع==
     
     
    دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج5، ص127.
     
     
    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}
    [[شرح مصادرات کتاب اقلیدس]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[المناظر]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المناظر]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:ریاضیدانان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۷

    ابن‌هیثم، محمد بن حسن
    نام ابن‌هیثم، محمد بن حسن
    نام‌های دیگر اب‍ن‌ال‍ه‍ی‍ث‍م‌، ح‍س‍ن ب‍ن ح‍س‍ن‌

    اب‍ن‌ال‍ه‍ی‍ث‍م ال‍ب‍ص‍ری‌، اب‍وع‍ل‍ی ح‍س‍ن ب‍ن ‌ح‍س‍ن‌

    نام پدر حسن
    متولد 354ق
    محل تولد بصره
    رحلت ح430ق
    اساتید
    برخی آثار شرح مصادرات کتاب اقلیدس

    المناظر

    کد مؤلف AUTHORCODE06169AUTHORCODE

    ابوعلی محمد بن حسن بن هیثم بصری (۳۵۴- ح۴۳۰ق)، معروف به ابن هیثم، از بزرگترین ریاضیدانان و بدون شک بهترین فیزیکدان مسلمان عرب یا ایرانی بود. او اولین دانشمند فیزیک نور در جهان است که در زمینه شناخت نور و قانون‌های شکست و بازتاب آن نقش مهمی ایفا کرده‌است. او همچتین در نجوم، هندسه، چشم پزشکی، و رفع اپتیکی مشکلات چشمی صاحب نظر بود.

    به رغم شهرت عظيم وى، اطلاعات مبسوطى درباره دوران‌هاى مختلف زندگى، خاصه تحصيلات و استادان او در دست نيست. آن‌چه در این باره مى‌دانيم، غالباً ً رواياتى است كه حدود سه قرن پس از او، نقل شده است.

    ولادت

    وى در سال 354ق در بصره زاده شد.

    تحصیلات

    پس از مشاهده اختلاف مردم در راه‌هاى وصول به حقيقت، پس از تحصيل علوم طبيعى، به علوم فلسفى همت گماشت.

    به روايت شيخ علم‌الدين قيصر بن ابى‌القاسم مهندس، ابن هيثم در بصره- كه در آن سال‌ها زير فرمان آل بویه عراق بود- شغلى ديوانى داشت كه از آن به وزارت بصره تعبير شده است و چون پرداختن به علم را از آن كار دوست‌تر مى‌دانست، سرانجام تظاهر به جنون كرد تا وى را عزل كردند و وى سپس به مصر رفت. به گفته قفطى سفر او به مصر، به تشویق و وعده الحاكم فاطمى، فرمانرواى مصر روى داد و البته بعيد نيست كه ابن هيثم اصلاً به امید اجراى طرح خود برای تنظيم آب نيل و برخوردارى از كرم الحاكم آن تمهيد را انديشيده باشد. چه، به روايت قطفى، خليفه فاطمى پس از اطلاع از این طرح، مالى برای ابن هيثم فرستاد. وى خود را آن ديار رساند و خليفه خود به استقبال او بيرون شد و دانشمند را گرامى داشت. ابن هيثم اندكى بعد در رأس گروهى از مهندسان به بررسى نيل و مجراى آن در بخش مرتفع جنوب مصر پرداخت، اما با مشاهده آثار و ابنيه‌اى كه مصريان بر اساس طرح‌هاى دقيق هندسى ساخته بودند، دريافت كه اگر اجراى طرحى كه او در انديشه داشت، ممكن بود، این مصريان فرهيخته دانا به هندسه و رياضيات، البته پيش‌تر به آن دست مى‌زدند.

    از اين‌رو نزد خليفه رفت و به ناكامى خود اعتراف كرد. ظاهراً خليفه واكنش تندى از خود نشان نداد، اما چنين مى‌نمايد كه از این ناكامى چندان خشمناك شده بود كه او را به جاى آن‌كه در جايى چون دارالحكمه قاهره، در كنار كسانى مانند ابن يونس منجم به كار بگمارد، به شغلى ديوانى گماشت. ابن هيثم با آن‌كه از بيم این فرمانرواى خونريز، به این شغل گردن نهاد، ولى برای رهایى از آن چاره در این ديد كه باز تظاهر به جنون كند. از اين‌رو خليفه اموال او را مصادره كرد و كسى را به قيمومتش گماشت و در خانه‌اش محبوس كرد. چون حاكم در سال 411ق درگذشت، ابن هيثم نيز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وى نزدیک الازهر قاهره مقام گزيد و بقيه عمر را به تدريس و تأليف سپرى كرد و از طريق استنساخ کتاب، روزى خود را به دست مى‌آورد.

    بيهقى بر آن است كه ابن هيثم رساله‌اى درباره تنظيم آب نيل نوشت و به مصر رفت، اما الحاكم از همان آغاز ورود او، پس از بررسى طرح مذكور، آن را كم فايده و پرهزينه خواند و با ابن هيثم درشتى كرد. ابن هيثم از بيم خليفه شبانه به شام گريخت و به خدمت یکى از امراى آن ديار درآمد به رغم بخشش‌هاى این امیر، به مختصرى قناعت كرد و یکسره به كارهاى علمى پرداخت، اما شهرزورى پس از تكرار سخن بيهقى، به نقل روايت ديگرى مى‌پردازد كه بر پايه آن، ابن هيثم نخست در شام مى‌زيسته و از آن‌جا به مصر رفته است. از سوى ديگر به نظر نمى‌رسد كه ابن هيثم همه عمر را پس از مرگ الحاكم در قاهره مانده باشد. چه، از پاسخى كه به یک سؤال هندسى در 418ق در بغداد داده، معلوم مى‌شود كه لااقل در آن سال در بغداد بوده، ولى دوباره به مصر بازگشته، زيرا قاضى ابوزيد عبدالرحمن بن عيسى او را در 430ق در آن ديار ديده بوده است.

    وفات

    از تاريخ درگذشت وى اطلاعى در دست نيست. غالب نویسندگان مرگ او را در حدود سال 430ق يا پس از آن در قاهره دانسته‌اند. به گفته بيهقى، چون به سختى بيمار شد و دانست كه عمرش به سر آمده، خود روى به كعبه خوابيد و ذكر حق گفت و درگذشت.

    وى علاوه بر رياضيات و نورشناسى، در فنونى چون كلام، مابعدالطبيعه، منطق، اخلاق، ادب و موسيقى ماهر بود و خاصه در قوانين نظرى و امور كلى پزشكى دستى قوى داشت، ولى به طبابت نپرداخت. بيهقى او را بطلمیوس ثانى لقب داده و از زهد ديندارى او ياد كرده است.

    از میان شاگردان ابن هيثم، در طول سال‌هایى كه به تدريس اشتغال داشت، فقط دو تن را مى‌شناسیم: ابوالوفاء مبشر بن فاتك، دانشمند مشهور مصرى كه نزد ابن هيثم به تحصيل رياضى پرداخت و یکى از بزرگان سمنان به نام سرخاب (سهراب) كه سه سال نزد او شاگردى كرد و استاد هر ماه صد دينار از او مى‌گرفت، اما چون درس به انجام رسيد، ابن هيثم همه آنچه را كه گرفته بود، به سرخاب باز پس داد و يادآور شد كه مراد او از این كار، آزمايش خلوص شاگرد در دانش‌اندوزى بوده است.

    ابن هيثم به زبان عربى مسلط بود و خطى خوش داشت. کتاب‌هایى كه وى استنساخ مى‌كرد، گذشته از خط خوش، از دقت علمى بسيار نيز برخوردار بود و طالبان این کتاب‌ها مبالغ زيادى در ازاى آن مى‌پرداختند.

    آثار

    مهم‌ترين آثار او از این قرار است:

    1. آله لفحص الضوء و انكساره.
    2. استخراج ارتفاع القطب على غاية التحقيق.
    3. استخراج اعمده الجبال
    4. استخراج سمت القبلة في جمیع المسكونة بجداول و صفت‌ها و لم اورد البرهان على ذلك.
    5. مقالة مختصرة في الاشكال الهلالية و مقالة مستثصاة في الاشكال الهلالية
    6. اضواء الكواكب.
    7. بركار الدوائر العظام يا استعمال برجل (بركار) لرسم الدوائر العظام
    8. تربيع الدائرة
    9. حركة القمر
    10. حل شكوك حركة الالتفاف
    11. رسالة في صورة الكسوف
    12. رسالة في مساحة المجسم المكافى
    13. الضوء
    14. ضوء القمر
    15. المرايا المحرقه بالدوائر
    16. المرايا المحرقة بالقطوع
    17. المناظر؛ كه معروف‌ترين کتاب اوست.
    18. الشكوك على بطلمیوس
    19. مقالة في هيئة العالم[۱]

    پانویس


    منابع مقاله

    جعفری‌نائینی، علیرضا، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد 5، ص127، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374

    وابسته‌ها