حسینی استرآبادی جرجانی، حسن بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴۷: خط ۴۷:
    '''اِبْن‌ِ شَرَفْشاه‌ سیدرکن‌الدین‌ حسن‌ ابن‌ محمد حسینى‌ استرابادی‌ جرجانى‌'''(د 715 یا 718ق‌/1315 یا 1318م‌)، مکنى‌ به‌ ابومحمد و ابوالفضایل‌، حکیم‌، متکلم‌ و نحوی‌ مشهور سده 8ق‌ 14م‌.
    '''اِبْن‌ِ شَرَفْشاه‌ سیدرکن‌الدین‌ حسن‌ ابن‌ محمد حسینى‌ استرابادی‌ جرجانى‌'''(د 715 یا 718ق‌/1315 یا 1318م‌)، مکنى‌ به‌ ابومحمد و ابوالفضایل‌، حکیم‌، متکلم‌ و نحوی‌ مشهور سده 8ق‌ 14م‌.


    از روزگار نوجوانى‌ و رشد و تحصیلات‌ او آگاهى‌ در دست‌ نیست‌، اما ظاهراً هنوز جوان‌ بود که‌ در مراغه‌ به‌ خدمت‌ خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌ پیوست‌ و چندان‌ هوشمندی‌ و علاقه‌ به‌ دانش‌ از خود نشان‌ داد که‌ در غیبت‌ قطب‌ الدین‌ شیرازی‌، به‌ سرپرستى‌ شاگردان‌ خواجه‌ برگزیده‌ شد و معید استاد گشت‌. از آنجا که‌ خواجه‌ در 657ق‌/1259م‌ در مراغه‌ رحل‌ اقامت‌ افکنده‌ و سن‌ ابن‌ شرفشاه‌ هنگام‌ مرگ‌ حدود 80 سال‌ بوده‌ است‌، وی‌ باید در حدود 30 سالگى‌ به‌ مراغه‌ رفته‌ باشد. در هر حال‌ وی‌ هیچ‌ گاه‌ ملازمت‌ خواجه‌ را ترک‌ نگفت‌ و حتى‌ در 672ق‌/ 1273م‌ با او به‌ بغداد رفت‌.
    از روزگار نوجوانى‌ و رشد و تحصیلات‌ او آگاهى‌ در دست‌ نیست‌، اما ظاهراً هنوز جوان‌ بود که‌ در مراغه‌ به‌ خدمت‌ [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌]] پیوست‌ و چندان‌ هوشمندی‌ و علاقه‌ به‌ دانش‌ از خود نشان‌ داد که‌ در غیبت‌ [[قطب‌‌الدین‌ شیرازی‌، محمود بن‌ مسعود|قطب‌ الدین‌ شیرازی‌]]، به‌ سرپرستى‌ شاگردان‌ [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌]] برگزیده‌ شد و معید استاد گشت‌. از آنجا که‌ [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌]] در 657ق‌/1259م‌ در مراغه‌ رحل‌ اقامت‌ افکنده‌ و سن‌ ابن‌ شرفشاه‌ هنگام‌ مرگ‌ حدود 80 سال‌ بوده‌ است‌، وی‌ باید در حدود 30 سالگى‌ به‌ مراغه‌ رفته‌ باشد. در هر حال‌ وی‌ هیچ‌ گاه‌ ملازمت‌ خواجه‌ را ترک‌ نگفت‌ و حتى‌ در 672ق‌/ 1273م‌ با او به‌ بغداد رفت‌.


    ==فعالیت‌ها==
    ==فعالیت‌ها==
    پس‌ از مرگ‌ خواجه‌، در موصل‌ اقامت‌ گزید و به‌ تدریس‌ در مدرسه نوریه آن‌ دیار مشغول‌ شد و نظارت‌ بر اوقاف‌ آنجا نیز به‌ او واگذار گردید و در همین‌ ایام‌ برخى‌ از آثار خویش‌ را تألیف‌ کرد. ظاهراً وی‌ مدتى‌ نیز در سلطانیه‌ زیست‌ و به‌ گفته سیوطى‌ در مدرسه شافعیه آنجا به‌ تدریس‌ پرداخت‌. گفته‌اند چندی‌ نیز در مدرسه شهید ماردین‌ تدریس‌ کرد. به‌ احتمال‌ قوی‌ در همین‌ مناصب‌ هر ماه‌ 1600 و به‌ قولى‌ 1800 درهم‌ مقرری‌ دریافت‌ مى‌کرد.
    پس‌ از مرگ‌ [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌]]، در موصل‌ اقامت‌ گزید و به‌ تدریس‌ در مدرسه نوریه آن‌ دیار مشغول‌ شد و نظارت‌ بر اوقاف‌ آنجا نیز به‌ او واگذار گردید و در همین‌ ایام‌ برخى‌ از آثار خویش‌ را تألیف‌ کرد. ظاهراً وی‌ مدتى‌ نیز در سلطانیه‌ زیست‌ و به‌ گفته [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطى‌]] در مدرسه شافعیه آنجا به‌ تدریس‌ پرداخت‌. گفته‌اند چندی‌ نیز در مدرسه شهید ماردین‌ تدریس‌ کرد. به‌ احتمال‌ قوی‌ در همین‌ مناصب‌ هر ماه‌ 1600 و به‌ قولى‌ 1800 درهم‌ مقرری‌ دریافت‌ مى‌کرد.


    ابن‌ شرفشاه‌ در حکمت‌ و کلام‌ و نحو چیره‌ دست‌ بود و در روزگار خود از شهرتى‌ بسزا برخوردار گردید، چنانکه‌ رشیدالدین‌ فضل‌ الله‌ در نامه‌ای‌ که‌ در باب‌ اعطای‌ مال‌ به‌ دانشمندان‌، به‌ فرزندش‌ امیر على‌ حاکم‌ بغداد نوشت‌، از وی‌ خواست‌ که‌ هزار دینار و مرکبى‌ بازین‌ و پوستینى‌ از پوست‌ سنجاب‌ برای‌ رکن‌ الدین‌ ارسال‌ کند. وی‌ در طول‌ سى‌ و اندی‌ سال‌ تدریس‌، شاگردان‌ متعددی‌ تربیت‌ کرد که‌ از آن‌ میان‌ مى‌توان‌ از رین‌الدین‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ قاسم‌ معروف‌ به‌ ابن‌ شیخ‌ العوینه‌ و على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ حسن‌ معروف‌ به‌ تاج‌ الدین‌ تبریزی‌ یاد کرد. درباره مذهب‌ ابن‌ شرفشاه‌ اختلاف‌ هست‌. برخى‌ او را شیعه‌ و برخى‌ شافعى‌ مذهب‌ دانسته‌اند. از آنجا که‌ سبکى‌ و ابن‌ قاضى‌ شهبه‌ ترجمه او را در طبقات‌ الشعافعیه آورده‌اند و با توجه‌ به‌ آنکه‌ وی‌ کتاب‌ الحاوی‌ در فقه‌ شافعى‌ اثر نجم‌ الدین‌ عبدالغفار قزوینى‌ را شرح‌ کرده‌، قول‌ اخیر درست‌تر به‌ نظر مى‌رسد. شاید ملازمت‌ خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌ و نیز انتساب‌ کتابى‌ به‌ نام‌ منهج‌ الشیعه به‌ وی‌ سبب‌ شده‌ باشد که‌ بعضى‌ از متأخران‌ او را شیعى‌ بدانند.
    ابن‌ شرفشاه‌ در حکمت‌ و کلام‌ و نحو چیره‌ دست‌ بود و در روزگار خود از شهرتى‌ بسزا برخوردار گردید، چنانکه‌ [[رشیدالدین‌ فضل‌الله‌]] در نامه‌ای‌ که‌ در باب‌ اعطای‌ مال‌ به‌ دانشمندان‌، به‌ فرزندش‌ امیر على‌ حاکم‌ بغداد نوشت‌، از وی‌ خواست‌ که‌ هزار دینار و مرکبى‌ بازین‌ و پوستینى‌ از پوست‌ سنجاب‌ برای‌ رکن‌ الدین‌ ارسال‌ کند. وی‌ در طول‌ سى‌ و اندی‌ سال‌ تدریس‌، شاگردان‌ متعددی‌ تربیت‌ کرد که‌ از آن‌ میان‌ مى‌توان‌ از رین‌الدین‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ قاسم‌ معروف‌ به‌ ابن‌ شیخ‌ العوینه‌ و على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ حسن‌ معروف‌ به‌ تاج‌ الدین‌ تبریزی‌ یاد کرد. درباره مذهب‌ ابن‌ شرفشاه‌ اختلاف‌ هست‌. برخى‌ او را شیعه‌ و برخى‌ شافعى‌ مذهب‌ دانسته‌اند. از آنجا که‌ سبکى‌ و ابن‌ قاضى‌ شهبه‌ ترجمه او را در طبقات‌ الشعافعیه آورده‌اند و با توجه‌ به‌ آنکه‌ وی‌ کتاب‌ الحاوی‌ در فقه‌ شافعى‌ اثر نجم‌ الدین‌ عبدالغفار قزوینى‌ را شرح‌ کرده‌، قول‌ اخیر درست‌تر به‌ نظر مى‌رسد. شاید ملازمت‌ [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌]] و نیز انتساب‌ کتابى‌ به‌ نام‌ منهج‌ الشیعه به‌ وی‌ سبب‌ شده‌ باشد که‌ بعضى‌ از متأخران‌ او را شیعى‌ بدانند.


    ==وفات==
    ==وفات==
    خط ۶۷: خط ۶۷:
    #شرح‌ شمسیة در منطق؛
    #شرح‌ شمسیة در منطق؛
    #شرح‌ قواعد العقائد خواجه‌ نصیر در کلام‌ که‌ به‌ خواهش‌ فرزند خواجه‌ به‌ شرح‌ آن‌ پرداخت‌؛
    #شرح‌ قواعد العقائد خواجه‌ نصیر در کلام‌ که‌ به‌ خواهش‌ فرزند خواجه‌ به‌ شرح‌ آن‌ پرداخت‌؛
    #شرح‌ حماسة ابوتمام‌ ؛
    #شرح‌ حماسة ابوتمام‌؛
    #حل‌ العقد و العقل‌ فى‌ شرح‌ مختصر السؤل‌ و الامل؛
    #حل‌ العقد و العقل‌ فى‌ شرح‌ مختصر السؤل‌ و الامل؛
    #شرح‌ الفصیح‌ ثعلب‌ در لغت؛
    #شرح‌ الفصیح‌ ثعلب‌ در لغت؛
    خط ۷۵: خط ۷۵:
    #بیست‌ سؤال‌ از خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌ که‌ خواجه‌ به‌ هر یک‌ پاسخ‌ داده‌ و تاریخ‌ 671ق‌ در پایان‌ آن‌ ظاهراً به‌ خط خود خواجه‌ رقم‌ خورده‌ است‌؛
    #بیست‌ سؤال‌ از خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌ که‌ خواجه‌ به‌ هر یک‌ پاسخ‌ داده‌ و تاریخ‌ 671ق‌ در پایان‌ آن‌ ظاهراً به‌ خط خود خواجه‌ رقم‌ خورده‌ است‌؛
    #شرح‌ بر کتاب‌ الحاوی‌ در فقه‌ شافعى‌ که‌ وصف‌ آن‌ گذشت‌<ref>سجادی، جعفر، ج4، ص80</ref>.
    #شرح‌ بر کتاب‌ الحاوی‌ در فقه‌ شافعى‌ که‌ وصف‌ آن‌ گذشت‌<ref>سجادی، جعفر، ج4، ص80</ref>.
    ==پانويس ==
    <references />


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    خط ۸۱: خط ۸۵:
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[البسيط في شرح الکافية]]


    [[شرح مختصر إبن الحاجب المسمى ((حل العقد والعقل في شرح مختصر منتهى السؤل والامل)) (من مبحث العام إلی آخر الکتاب)]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 مهر 1402]]
    [[رده:فاقد کد پدیدآور]]
    [[رده:فاقد کد پدیدآور]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۴۳

    اِبْن‌ِ شَرَفْشاه‌، حسینى‌ استرابادی‌ جرجانى‌، سیدرکن‌الدین‌ حسن‌ ابن‌ محمد
    NUR00000.jpg
    نام کاملسیدرکن‌الدین‌ حسن‌ ابن‌ محمد، حسینى‌ استرابادی‌ جرجانى‌؛
    لقبرکن‌الدین
    نسبحسن‌ ابن‌ محمد، حسینى‌ استرابادی‌ جرجانى‌؛
    نام پدرمحمد
    محل زندگیمراغه، موصل، بغداد، سلطانیه
    رحلت(د 715 یا 718ق‌)
    مدفنموصل
    طول عمر80
    دیناسلام
    مذهبشافعی
    پیشهحکیم‌، متکلم‌ و نحوی‌
    منصبنظارت بر اوقاف
    اطلاعات علمی
    درجه علمیحکیم‌، متکلم‌ و نحوی‌ مشهور
    اساتیدخواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌
    معاصرینقطب‌ الدین‌ شیرازی‌، رشیدالدین‌ فضل‌ الله‌
    شاگردانرین‌الدین‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ قاسم‌ معروف‌ به‌ ابن‌ شیخ‌ العوینه، على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ حسن‌ معروف‌ به‌ تاج‌ الدین‌ تبریزی
    برخی آثار1. شرح‌ مختصر ابن‌ حاجب‌؛

    2. سه‌ شرح‌ بر الکافیة ابن‌ حاجب‌؛

    3. شرح‌ تصریف‌ ابن‌ حاجب‌ معروف‌ به‌ الشافیه؛

    اِبْن‌ِ شَرَفْشاه‌ سیدرکن‌الدین‌ حسن‌ ابن‌ محمد حسینى‌ استرابادی‌ جرجانى‌(د 715 یا 718ق‌/1315 یا 1318م‌)، مکنى‌ به‌ ابومحمد و ابوالفضایل‌، حکیم‌، متکلم‌ و نحوی‌ مشهور سده 8ق‌ 14م‌.

    از روزگار نوجوانى‌ و رشد و تحصیلات‌ او آگاهى‌ در دست‌ نیست‌، اما ظاهراً هنوز جوان‌ بود که‌ در مراغه‌ به‌ خدمت‌ خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌ پیوست‌ و چندان‌ هوشمندی‌ و علاقه‌ به‌ دانش‌ از خود نشان‌ داد که‌ در غیبت‌ قطب‌ الدین‌ شیرازی‌، به‌ سرپرستى‌ شاگردان‌ خواجه‌ برگزیده‌ شد و معید استاد گشت‌. از آنجا که‌ خواجه‌ در 657ق‌/1259م‌ در مراغه‌ رحل‌ اقامت‌ افکنده‌ و سن‌ ابن‌ شرفشاه‌ هنگام‌ مرگ‌ حدود 80 سال‌ بوده‌ است‌، وی‌ باید در حدود 30 سالگى‌ به‌ مراغه‌ رفته‌ باشد. در هر حال‌ وی‌ هیچ‌ گاه‌ ملازمت‌ خواجه‌ را ترک‌ نگفت‌ و حتى‌ در 672ق‌/ 1273م‌ با او به‌ بغداد رفت‌.

    فعالیت‌ها

    پس‌ از مرگ‌ خواجه‌، در موصل‌ اقامت‌ گزید و به‌ تدریس‌ در مدرسه نوریه آن‌ دیار مشغول‌ شد و نظارت‌ بر اوقاف‌ آنجا نیز به‌ او واگذار گردید و در همین‌ ایام‌ برخى‌ از آثار خویش‌ را تألیف‌ کرد. ظاهراً وی‌ مدتى‌ نیز در سلطانیه‌ زیست‌ و به‌ گفته سیوطى‌ در مدرسه شافعیه آنجا به‌ تدریس‌ پرداخت‌. گفته‌اند چندی‌ نیز در مدرسه شهید ماردین‌ تدریس‌ کرد. به‌ احتمال‌ قوی‌ در همین‌ مناصب‌ هر ماه‌ 1600 و به‌ قولى‌ 1800 درهم‌ مقرری‌ دریافت‌ مى‌کرد.

    ابن‌ شرفشاه‌ در حکمت‌ و کلام‌ و نحو چیره‌ دست‌ بود و در روزگار خود از شهرتى‌ بسزا برخوردار گردید، چنانکه‌ رشیدالدین‌ فضل‌الله‌ در نامه‌ای‌ که‌ در باب‌ اعطای‌ مال‌ به‌ دانشمندان‌، به‌ فرزندش‌ امیر على‌ حاکم‌ بغداد نوشت‌، از وی‌ خواست‌ که‌ هزار دینار و مرکبى‌ بازین‌ و پوستینى‌ از پوست‌ سنجاب‌ برای‌ رکن‌ الدین‌ ارسال‌ کند. وی‌ در طول‌ سى‌ و اندی‌ سال‌ تدریس‌، شاگردان‌ متعددی‌ تربیت‌ کرد که‌ از آن‌ میان‌ مى‌توان‌ از رین‌الدین‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ قاسم‌ معروف‌ به‌ ابن‌ شیخ‌ العوینه‌ و على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ حسن‌ معروف‌ به‌ تاج‌ الدین‌ تبریزی‌ یاد کرد. درباره مذهب‌ ابن‌ شرفشاه‌ اختلاف‌ هست‌. برخى‌ او را شیعه‌ و برخى‌ شافعى‌ مذهب‌ دانسته‌اند. از آنجا که‌ سبکى‌ و ابن‌ قاضى‌ شهبه‌ ترجمه او را در طبقات‌ الشعافعیه آورده‌اند و با توجه‌ به‌ آنکه‌ وی‌ کتاب‌ الحاوی‌ در فقه‌ شافعى‌ اثر نجم‌ الدین‌ عبدالغفار قزوینى‌ را شرح‌ کرده‌، قول‌ اخیر درست‌تر به‌ نظر مى‌رسد. شاید ملازمت‌ خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌ و نیز انتساب‌ کتابى‌ به‌ نام‌ منهج‌ الشیعه به‌ وی‌ سبب‌ شده‌ باشد که‌ بعضى‌ از متأخران‌ او را شیعى‌ بدانند.

    وفات

    سرانجام‌ در محرم‌ یا صفر 715 و به‌ قولى‌ در 718ق‌ در موصل‌ درگذشت‌(قس‌: روایت‌ منحصر به‌ فر د مدرس‌، که‌ تبریز را محل‌ مرگ‌ ابن‌ شرفشاه‌ دانسته‌ است‌).

    آثار

    ابن‌ شرفشاه‌ در طول‌ عمر درازش‌ آثار متعددی‌ از خود برجای‌ گذارد:

    1. شرح‌ مختصر ابن‌ حاجب‌ که‌ در دارالکتب‌ مصر نسخه‌ای‌ از آن‌ موجود است‌؛
    2. سه‌ شرح‌ بر الکافیة ابن‌ حاجب‌: شرح‌ مفصل‌ معروف‌ به‌ البسیط، مختصر و متوسط معروف‌ به‌ الوافیة که‌ شرح‌ اخیر بسیار مشهور بوده‌، نسخ‌ فراوانى‌ از آن‌ در کتابخانه‌های‌ تهران‌، قم‌، یزد، صوفیه، استانبول‌ وجود دارد؛
    3. شرح‌ تصریف‌ ابن‌ حاجب‌ معروف‌ به‌ الشافیة که‌ نسخه‌هایى‌ از آن‌ در قاهره‌ و استانبول موجود است‌؛
    4. شرح‌ اصول‌الدین‌ ابن‌ حاجب‌؛
    5. شرح‌ دو مقدمه ابن‌ حاجب‌؛
    6. شرح‌ المطالع‌ در منطق‌؛
    7. شرح‌ شمسیة در منطق؛
    8. شرح‌ قواعد العقائد خواجه‌ نصیر در کلام‌ که‌ به‌ خواهش‌ فرزند خواجه‌ به‌ شرح‌ آن‌ پرداخت‌؛
    9. شرح‌ حماسة ابوتمام‌؛
    10. حل‌ العقد و العقل‌ فى‌ شرح‌ مختصر السؤل‌ و الامل؛
    11. شرح‌ الفصیح‌ ثعلب‌ در لغت؛
    12. منهج‌ الشیعة (نهج‌ الشیعه) فى‌ فضائل‌ وصّى‌ خاتم‌ الشریعه، که‌ به‌ نام‌ سلطان‌ اویس‌ بهادرخان‌ نگاشت‌؛
    13. حواشى‌ بر تجرید الاعتقاد خواجه‌ نصیر؛
    14. مراة الشفاء در طب؛
    15. بیست‌ سؤال‌ از خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌ که‌ خواجه‌ به‌ هر یک‌ پاسخ‌ داده‌ و تاریخ‌ 671ق‌ در پایان‌ آن‌ ظاهراً به‌ خط خود خواجه‌ رقم‌ خورده‌ است‌؛
    16. شرح‌ بر کتاب‌ الحاوی‌ در فقه‌ شافعى‌ که‌ وصف‌ آن‌ گذشت‌[۱].

    پانويس

    1. سجادی، جعفر، ج4، ص80


    منابع مقاله

    سجادی‌، جعفر، دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد چهارم، چاپ چهارم، سال 1377.

    وابسته‌ها