اسلام و تربیت دختران: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'تربیت اسلامی (ابهام زدایی)' به 'تربیت اسلامی (ابهامزدایی)') |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| مکان نشر = تهران | | مکان نشر = تهران | ||
| سال نشر = 1367ش | | سال نشر = 1367ش | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ = هفتم | | چاپ = هفتم | ||
خط ۲۷: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| دختر (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر| دختر (ابهام زدایی)}} | ||
{{کاربردهای دیگر|تربیت اسلامی ( | {{کاربردهای دیگر|تربیت اسلامی (ابهامزدایی)}} | ||
'''اسلام و تربیت دختران'''، تألیف [[قائمی، علی | علی قائمی]]، برآمد گفتارهاى رادیویى نویسنده در 1361 است که اینک در دوازده بخش چهار فصلى بسامان شده است. | '''اسلام و تربیت دختران'''، تألیف [[قائمی، علی | علی قائمی]]، برآمد گفتارهاى رادیویى نویسنده در 1361 است که اینک در دوازده بخش چهار فصلى بسامان شده است. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۸
اسلام و تربیت دختران | |
---|---|
پدیدآوران | قائمی، علی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | اسلام و تربیت دختران |
ناشر | انتشارات امیرى با همکارى انتشارات دینى |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1367ش |
چاپ | هفتم |
موضوع | تعلیم و تربیت |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
اسلام و تربیت دختران، تألیف علی قائمی، برآمد گفتارهاى رادیویى نویسنده در 1361 است که اینک در دوازده بخش چهار فصلى بسامان شده است.
بخش اول. پیشگفتار: در فصل نخست این بخش از فرق معنایى واژۀ تفاوت با تبعیض و نیز تفاوت معنایى تشابه با تساوى مىگوید و یادآور مىشود که میان دختر و پسر تفاوت و تساوى هست؛ اما تبعیض و تشابه نیست. سپس به فلسفه وجودى تفاوت میان کسان در آفرینش اشاره مىکند و برخى از تفاوتهاى زن و مرد را برمىشمارد و دیدگاه اسلام را نسبت به زن و مرد یاد مىکند و مىافزاید تربیت اسلامى تربیت دوجنسى است و اصول این تربیت را نام مىبرد و با یاد چند پیشنهاد براى بهبود وضع مهدکودکها و کودکستانها، بحث دوگونگى زن و مرد را پیش مىکشد و آن را از جنبههاى تنى، روانى، ذهنى و محیطى بررسى مىکند و به تساوى زن و مرد در انسانیت، رتبه و مقام نزد بارى و حقوق اشاره مىکند. آنگاه به ارزش دختر از دیدگاه اسلام مىپردازد.
در بخش دوم، به تربیت دختران نظر دارد و از دوجنسى بودن تربیت مىگوید و با برشماردن دلیلهاى این دیدگاه به نظر اسلام نسبت به دوگونگى تربیت، نفى تبعیض و امتیاز و تابعیت از مفهوم دوگونگى مىپردازد و به فلسفه دوگونگى اشاره مىکند و زیان همانندى در تربیت را یادآور مىشود. آنگاه گوشزد مىکند که تربیت حق دختر است و اسلام این حق را بکمال مىپذیرد و حتى تربیت را براى دختر ضرورىتر مىخواند و تربیت دختر را مسئولیت پدر و مادر مىداند. ضرورت و اهمیت تربیت دختران از جنبههاى گوناگون چون: جنبه اداى حق، فردیت، عضویت در جامعه، پرورش نسل، اصلاح جامعه، ایجاد اصلاح و تحول فرهنگى، اقتصادى و سیاسى درخور بررسى است. تربیت دختر اصولى دارد که باید پاس داشته شوند.
بخش سوم. هدفهاى تربیت: در شرح این عنوان، به دوگونگى هدفهاى تربیتى دختر و پسر اشاره دارد و معیار و ملاک و منابع تعیین هدفهاى تربیتى دختر را یاد مىکند و هدفهایى را در جنبههاى فردى، روانى، مقاومتى، فرهنگى، اجتماعى، آمادگى براى پذیرش مسئولیت و اخلاقى مىکاود و مىافزاید کودک نیازمند حمایت است و این مهم بیشتر بر عهده مادر است که غریزۀ مادرى و فرزندخواهى از غرایز بسیار نیرومند اوست؛ بنابراین، دختر را براى مادر شدن باید تربیت کرد. پس از این از محتواى تربیت دختران مىگوید و به آموزش: خودسازى، اداره زندگى، تربیت نسل، مسائل اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى و علوم و مهارتها اشاره مىکند.
بخش چهارم. پرورش ابعاد وجودى دختران: در این فصل، ابتدا از پرورش تن مىگوید و به ضرورت توجه به تن اشاره مىکند و از توجه به رشد و اعتدال بدن، پرورش اعضاى تن، نیروى بدنى و سلامت جسمى یاد مىکند و راههاى رسیدن به این هدفها را تغذیه درست، آب و هواى سالم، لباس درخور، رعایت نظافت و بهداشت، ورزش و بازى مىداند. پس از آن به پرورش ذهن، فکر و خرد روى مىکند و از ضرورت تربیت و نیز پرورش ذهن و فکر و فایدۀ آن یاد مىکند و به روشهاى پرورش ذهن و فکر و خرد مىپردازد و از دور داشتن از پندارهاى واهى و هماهنگى در پرورش مىگوید تا مىرسد به پرورش روان و در توضیح آن از فضایل انسانى یاد مىکند و به لزوم پرورش آنها در دختر مىپردازد و به تزکیۀ روح، شجاعت روح، اعطاى آزادى، پرورش جنبههاى عالى انسانى در دختران اشاره مىکند و نقش الگویى پدر و مادر را گوشزد مىکند.
در بخش پنجم(دامنه پرورش)، سخن را با پرورش دینى و اخلاقى آغاز مىکند و آن را براى دختران ضرورىتر از پسران مىخواند. آنگاه به ابعاد مسائل مذهبى، زمینۀ مذهبى در فطرت دختر، عبادت، تحلیل مسائل اعتقادى، اخلاق و پرورش اخلاق مذهبى و جنبه عملى اخلاق و مذهب در تربیت دختران مىپردازد. به پرورش عاطفى آنها نظر مىکند. از اهمیت عواطف در زندگى مىگوید و جنبههاى مثبت و منفى در عواطف را مىآورد و ضرورت پرورش عواطف را خاطرنشان مىکند و از اصل مهار عواطف، مبارزه با برخى عواطف، رعایت عواطف دختران و اشباع آنها از محبت یاد مىکند و به روشهاى پرورش عواطف مىپردازد. آنگاه از پرورش فرهنگى مىگوید و به لزوم آموزش مفاهیم، پرورش ادراکات، جنبه علمى، فکرى و فلسفى زندگى، ادبیات، هنر، آداب و رسوم اشاره مىکند و ابزار این کار را یادآور مىشود و با یادکرد پرورش اجتماعى-سیاسى و جنبههاى گوناگونش، به پرورش اقتصادى نظر مىکند و از بهرهبردارى از استعدادها، آموزش شغلى دختران، آموزش عینى، تدبیر منزل، خرید و انتخاب کالا و پر کردن اوقات فراغت یاد مىکند.
بخشش ششم. محیط تربیت: این فصل را با کاوش در تربیت در خانه سرمىگیرد و به اهمیت خانواده در تربیت دختر اشاره مىکند و لازم مىداند تربیت دختر، دخترانه باشد و خانواده به دختر دربارۀ زندگى اجتماعى هشیارى بدهد. آنگاه مىافزاید در خانواده باید نظم و انضباط حاکم باشد و پدر و مادر میان فرزندان تبعیض روا ندارند و مراقب امور دختر در رفتوآمد و معاشرت و جز اینها باشد. پس از این از نقش فعال و مؤثر مادر در تربیت فرزندان و بویژه دختران مىگوید و هوشیارى مىدهد که روابط پدر و مادر باید تهى از هرگونه نابهنجارى باشد.
محیط دیگر تربیتى، مدرسه است که در شرح آن از وظیفه و اهمیت مدرسه مىگوید.
ویژگیهاى اخلاقى محیط آموزشى درخور را برمىشمارد و از روش کار در مدرسه و محتواى آموزشى آن یاد مىکند. به وظیفۀ معلم و جنبۀ الگویى و عاطفى او مىپردازد. به بایستى نظارت معقول بر معاشرتها در مدرسه اشاره مىکند و از نقش معلم در پیشگیرى لغزشها مىگوید.
تربیت در اجتماع، فراز دیگر این بخش است که در آن از اهمیت زندگى اجتماعى و نقش آموزشى آن یاد مىکند و مىافزاید تأثیر تربیتى محیط بر دختران(در جامعه اسلامى)کمتر از پسران است با این حال باید به نقش معاشرتهاى اجتماعى و محیطهاى مختلط در تغییر الگوهاى رفتارى دختران توجه داشت. پس از این به وظیفه مردم در برابر دختران اشاره مىکند و به مسئله الگوهاى اجتماعى مىپردازد و از لزوم پاکى محیط از فساد و آلودگى مىگوید و با یادآورى رعایت نکاتى در معاشرت با دوستان و خویشاوندان، بخش را بفرجام مىبرد.
بخش هفتم. تربیت و تأمین نیازها: در آغاز این بخش، از تأمین نیازهاى جسمانى و نیز بیولوژیکى مانند: نیاز به لباس، غذا، مسکن، بازى و حرکت، نظافت و بهداشت، کسب مهارتهاى عضوى-حرکتى، خرجى روزانه در مدرسه و محیط اجتماع مىگوید. آنگاه به تأمین نیازهاى عاطفى مىپردازد و از این نکات یاد مىکند: نیاز به پذیرش و مقبولیت، محبت، نوازش، امنیت، تقدیر و تحسین، سلطه یافتن، انضباط و اجراى عدالت. سپس به تأمین نیازهاى روانى دختر مىپردازد؛ نیازهایى چون: آگاهى در زمینههاى گوناگون، احترام، عدالت، آزادى، استقلال، تعلق به گروه، سرفرازى و کمالجویى، معاشرت، هدفدارى، ایمان و نظم منطقى.
بخش هشتم. روابط در تربیت دختران: در این بخش، به روابط انسانى در تربیت دختر مىپردازد و از رابطۀ پدر با مادر در تربیت دختر آغاز مىکند و یادآور مىشود که پدر باید مصالح فرزند را لحاظ کند و توجه داشته باشد که وظیفه او منحصر به تأمین نیازهاى معیشتى دختر نیست؛ پدر باید پناه و مورد اعتماد و امین دختر باشد و حرمت دختر را پاس دارد و در رفتار با او عدالت پیشه کند و به یاد داشته باشد که او از الگوهاى رفتارى دختر مىتواند بود. پدر در روابط خود با همسرش باید چنان باشد که عفت و تقواى دختر را به خطر نیفکند و در او میل به تشکیل خانواده را تقویت کند. پدر باید نسبت به دختر مهر بورزد و در ابراز محبت به دختر اصولى را پاس بدارد.
در فرآیند تربیت دختر، نقش مادر، از لحاظ وراثتى و هم از دید محیطى بیش از پدر است. مادر در تربیت اخلاقى و معنوى دختر بسیار دخیل است. رفتار و اخلاق مادر، روابطش با شوهر، موضعگیریهاى او، در رفتار و تربیت دختر مؤثر است. دختر مستقیم یا غیرمستقیم از مادر درس زندگى مىگیرد. لازم است مادر مهر و علاقهاش به دختر را علنى کند و رازدار دخترش باشد.
گذشته از پدر و مادر، دیگران نیز در تربیت دختر سهم دارند؛ مانند: خواهر و برادر، خویشاوندان، دوستان مدرسه، همسایگان، اهل کوچه و محل و وسایل ارتباط جمعى.
هریک از اینها در روابط خود با دختر و دختر در روابط خود با آنها باید اصول و ضوابطى را پاس دارند؛ بمثل، برادر بزرگتر در خانواده حق ندارد نسبت به خواهر نقش پدر بازى کند و خواهر را فرمانبر خود شمارد. دختر نیز نباید نسبت به کوچکترها مادرى کند.
در بخش نهم(روش تربیت دختران)، به تربیت و سازندگى دختران مىپردازد. ابزار سازندگى را یاد مىکند و به آموزش وظایف خاص زن، پرهیز از پرورش مردانۀ دختر و آماده کردن او براى شغلهاى مردانه، پرورش عزت نفس، آموزش موضعگیرى درخور در برابر مسائل، مطالعه و سرگرمى، تمرین و نوع رفتار والدین اشاره مىکند. آنگاه به تربیت و بازسازى دختران روى مىکند و از امکان بازسازى مىگوید و به شناخت علل کژروى مىخواند و روشهاى درمان(آگاهى، ایمان و عقیده، پند و اندرز، قهر و مهر، تهدید و اخطار، تنبیه) را بازمىشکافد و به لزوم تداوم بازسازى اشاره مىکند. پس از این به تربیت و پیشگیرى مىرسد و از زمینههاى لغزش در دختران مىگوید و به مراقبتهایى در اینباره(توسعه و رشد عقلانى، رشد ایمان، زیر نظر داشتن رفتار، رعایت مسائل اخلاقى در بازیهاى کودکانه، پرهیز از بدآموزى، دادن آزادى مشروع و معقول، نظارت بر معاشرت)مىپردازد و راههاى رسیدن به این هدفها(آگاه کردن دختر به اهمیت خود، دلگرم کردن او به خانواده، استفاده از داستان، بهرهگیرى از هشدار و تذکر) را برمىشمارد.
بخش دهم. موضعگیریها براى تربیت: دختر نیازمند معاشرت با دیگران است؛ اما باید به هر معاشرتى تن ندهد و از برخى معاشرتها پروا کند. پدر و مادر باید راهنماى او در این امر باشند و با روشى معقول نگذارند دختر تن به هر معاشرتى دهد. پدر و مادر باید خود با دخترشان معاشر باشند تا او زمینه خالى براى معاشرت با غیر نداشته باشد.
پدر و مادر نباید چنان رفتار کنند که دختر از دختر بودن خود ناراضى باشد. پدر و مادر نسبت به غذا، پوشاک، بازیها و حرکتها، تفریح و سرگرمى، آداب و رسوم، آموزش زهد و تعدیل حب ذات دختران وظایفى بس سنگین دارند. آنان همچنین باید بکوشند دخترشان را از تجملگرایى و مصرفزدگى بازدارند و به او بفهمانند که غیر از لذتهاى مادى لذتهاى دیگر هم هست.
بخش یازدهم. تربیت دختران نوجوان و جوان: در این بخش، ابتدا به شناخت دختران از جنبۀ زیستى، روانى، عاطفى، اخلاقى، مذهبى، حساسیتها و نیازهایشان مىپردازد. سپس به اصول تربیت و هدایت دختران بالغ مىرسد و از بالا بردن سطح آگاهى، تعیین فلسفه زندگى، آشنا کردن آنها با ارزش خود، ایجاد اعتماد بهنفس در آنها، پرورش ایمان، تقویت اخلاق، نظارت بر معاشرتها و نظارت بر خوراک و پوشاک و استراحت آنها یاد مىکند. آنگاه به تربیت دختر براى زندگى خانوادگى روى مىکند و یادآور مىشود که تحصیل دختر براى فضیلت است نه تجارت. سپس از آماده کردن دختر براى تشکیل خانواده مىگوید و لزوم آموزش مسائل زندگى به او را گوشزد مىکند و اشاره مىکند باید هدف ازدواج را براى دختر تبیین کرد و در انتخاب همسر وى را یارى داد و در مورد مسائل جنسى آنگونه که شرع و عقل مىپسندد او را آگاه کرد.
بخش دوازدهم. غفلتها و بدآموزیها در تربیت دختران: در فصل اول این بخش، از غفلتهاى پدر و مادر در امر تربیت دختران مىگوید و به نکات زیر مىپردازد: عدم تفاهم با فرزندان، نظارت نکردن بر مطالعات آنها، رسیدگى نکردن به معاشرتهاى آنها، مهار نکردن آزادى آنها، سرکوب آزادى آنها، غفلت از جنبههاى عاطفى آنها، بىپردگى دربارۀ مسائل اخلاقى، غفلت از بروز برخى رفتارهاى خاص زنان، درگیرى پدر و مادر. در فصل دوم، پارهاى از بدآموزیهاى پدر و مادر به دختران را بازمىشکافد؛ مانند: اختلاف پدر و مادر، رفتار تبعیضآمیز با دختران، ناشکیبى مادر در برابر زندگى و آه و نالۀ او، هرنوع رفتار خلاف واقع پدر و مادر، پارهاى القائات ناروا، تنپرورى و تنبلى پدر و مادر در خانواده، نسبت دادن ضعف و ناتوانى به فرزند، پارهاى مخالفتهاى بىجا، تنبیه بىجا و غیرعادلانه، وجود گناه در خانواده و اعتیاد[۱]
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص40-45
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش