نماذج الأصول في شرح مقالات الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'آية الله ' به 'آیت‌الله')
    جز (ویرایش Hbaghizadeh (بحث) به آخرین تغییری که Hbaghizadeh@noornet.net انجام داده بود واگردانده شد)
    برچسب: واگردانی
     
    (۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR13360J1.jpg|بندانگشتی|نماذج الأصول في شرح مقالات الأصول]]
    | تصویر =NUR13360J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =نماذج الأصول في شرح مقالات الأصول
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =شرح مقالات الاصول [ضیاءالدین عراقی]
    |-
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|نماذج الأصول في شرح مقالات الأصول
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|شرح مقالات الاصول [ضیاء الدین عراقی]


    مقالات الاصول. شرح
    مقالات الاصول. شرح
    |-
    | پدیدآوران =
    |پدیدآورندگان
    [[عراقی، ضیاء‎الدین]] (نویسنده)
    |data-type='authors'|[[عراقی، ضیاء‎الدین]] (نويسنده)


    [[مدرسی یزدی، عباس]] (شارح)
    [[مدرسی یزدی، سید عباس]] (شارح)
    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏ ‎‏م‎‏7028
    |data-type='language'|عربی
    | موضوع =
    |-
    اصول فقه شیعه - قرن 14
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏ ‎‏م‎‏7028
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|اصول فقه شیعه - قرن 14


    عراقی، ضیاء الدین، 1240 - 1321. مقالات الاصول - نقد و تفسیر
    عراقی، ضیاءالدین، 1240 - 1321. مقالات الاصول - نقد و تفسیر
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    مکتبة الداوري
    |data-type='publisher'|مکتبة الداوري
    | مکان نشر =قم - ایران
    |-
    | سال نشر = 1418 ق
    |مکان نشر  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE13360AUTOMATIONCODE
    |data-type='publishPlace'|قم - ایران
    | چاپ =
    |-
    | شابک =
    |سال نشر
    | تعداد جلد =8
    |data-type='publishYear'| 1418 هـ.ق
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =13360
    |-class='articleCode'
    | کتابخوان همراه نور =13360
    |کد اتوماسیون
    | کد پدیدآور =
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE13360AUTOMATIONCODE
    | پس از =
    |}
    | پیش از =
    </div>
    }}


     
    '''نماذج الأصول في شرح مقالات الأصول'''، اثر آيت‌الله [[مدرسی یزدی، سید عباس|سيد عباس مدرّسى يزدى]]، شرح كتاب «مقالات الاصول» [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقى]]، به زبان عربى است. كتاب «مقالات الاصول»، بسيار دقيق و حاكى از دقّت نظرها، ابتكارات و ژرف‌انديشى‌هاى [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقى]] است و استفاده از آن، نياز به تبحّر در مسائل اصولى دارد؛ در اين راستا، [[مدرسی یزدی، سید عباس|آیت‌الله مدرّسى يزدى]]، براى زنده داشتن ياد آن بزرگ، به مناسبت گذشتن نيم قرن از وفات وى، به شرح اين مهمّ پرداخته كه در شناخت ديدگاه‌هاى اصولى [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقى]] بسيار سودمند است.
    == معرفى اجمالى ==
     
     
    «نماذج الاصول فى شرح مقالات الاصول»، اثر آية الله، سيد عباس مدرّسى يزدى، شرح كتاب«مقالات الاصول» محقق عراقى، به زبان عربى است. كتاب«مقالات الاصول»، بسيار دقيق و حاكى از دقّت نظرها، ابتكارات و ژرف‌انديشى‌هاى محقق عراقى است و استفاده از آن، نياز به تبحّر در مسائل اصولى دارد؛ در اين راستا، آیت‌اللهمدرّسى يزدى، براى زنده داشتن ياد آن بزرگ، به مناسبت گذشتن نيم قرن از وفات وى، به شرح اين مهمّ پرداخته كه در شناخت ديدگاه‌هاى اصولى محقق عراقى بسيار سودمند است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
     
    چهار جلد از اين كتاب كه تا كنون به چاپ رسيده، مشتمل بر تمام مباحث الفاظ است. شارح، در هر بحثى، بخشى از عبارت كتاب «مقالات الاصول» را آورده و قسمت‌هاى مورد نظر را شماره‌گذارى كرده و به فاصله يك خط تيره در زير آن عبارت، به شرح و بررسى آن قسمت‌ها پرداخته است.
     
    چهار جلد از اين كتاب كه تا كنون به چاپ رسيده، مشتمل بر تمام مباحث الفاظ است. شارح، در هر بحثى، بخشى از عبارت كتاب«مقالات الاصول» را آورده و قسمت‌هاى مورد نظر را شماره‌گذارى كرده و به فاصله يك خط تيره در زير آن عبارت، به شرح و بررسى آن قسمت‌ها پرداخته است.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    شارح، پيش از ورود در بحث و شرح، امورى را براى بصيرت حاصل نمودن در علم اصول، متعرض شده است با اين عناوين:
    شارح، پيش از ورود در بحث و شرح، امورى را براى بصيرت حاصل نمودن در علم اصول، متعرض شده است با اين عناوين:


    1. مرتبه علم اصول از جهت شرف و تعلم؛
    # مرتبه علم اصول از جهت شرف و تعلم؛
    # بيان اينكه علم اصول، جزء اخير علت تامه علم فقه است؛
    # نياز به علم اصول؛
    # تقسيم علم اصول؛
    # ماهيت و حقيقت علم.


    2. بيان اينكه علم اصول، جزء اخير علت تامه علم فقه است؛
    سپس به شرح و بررسى عبارات كتاب «مقالات الاصول» پرداخته كه در زير با نمونه‌اى از كار وى آشنا مى‌شويم:
     
    3. نياز به علم اصول؛
     
    4. تقسيم علم اصول؛
     
    5. ماهيت و حقيقت علم.
     
    سپس به شرح و بررسى عبارات كتاب«مقالات الاصول» پرداخته كه در زير با نمونه‌اى از كار وى آشنا مى‌شويم:


    در شرح قسمت‌هايى از اين عبارت: «مقالة فى المشتق و هو من الشق و لو بملاحظة كون الهيئات المختلفة الطارية على مادة واحدة موجبة لتشقيق المادة بشقوق محفوظة فى ضمن هيئاته كما هو الشأن فى معناها من جهة تصور جهة واحدة فى ضمن خصوصيات متصورة و...»، چنين نگاشته است:
    در شرح قسمت‌هايى از اين عبارت: «مقالة فى المشتق و هو من الشق و لو بملاحظة كون الهيئات المختلفة الطارية على مادة واحدة موجبة لتشقيق المادة بشقوق محفوظة فى ضمن هيئاته كما هو الشأن فى معناها من جهة تصور جهة واحدة فى ضمن خصوصيات متصورة و...»، چنين نگاشته است:


    1. نموذج(نمونه يا نموده) پانزدهم در مشتق است(مربوط به فقره«فى المشتق»)؛
    #نموذج(نمونه يا نموده) پانزدهم در مشتق است(مربوط به فقره «فى المشتق»)؛
     
    #بحث در اين است كه مشتق، حقيقت در خصوص متلبس بالمبدأ فى الحال است يا حقيقت در معنايى اعم از آن و از ذاتى كه تلبس از آن زائل شده است؟، البته پس از اتفاق نظر علما بر مجاز بودن آن، در ذاتى كه هنوز متلبس نشده و در آينده خواهد شد و تحقيق سخن در اين باره، در ضمن چند امر خواهد بود:
    2. بحث در اين است كه مشتق، حقيقت در خصوص متلبس بالمبدأ فى الحال است يا حقيقت در معنايى اعم از آن و از ذاتى كه تلبس از آن زائل شده است؟، البته پس از اتفاق نظر علما بر مجاز بودن آن، در ذاتى كه هنوز متلبس نشده و در آينده خواهد شد و تحقيق سخن در اين باره، در ضمن چند امر خواهد بود:
    #:امر اول، در مفهوم مشتق از نظر لغت و اصطلاح است، پس مى‌گوييم: واژه مشتق، از شق گرفته شده و از نظر لغت، به معنى فرقت(جدايى، جدا شدن، شكافته شدن و تقسيم شدن) است و شايد معناى اصطلاحى آن كه عبارت است از: «آنچه قابليت دارد كه ماضى و مضارع و فاعل و مانند اينها از آن گرفته شود»، به‌جهت انطباق آن معناى لغوى، بر ماده است به‌خاطر تقسيم شدن ماده به قسمت‌هاى متعدد و فراوان در ضمن هيئت‌هاى متعدد و منطبق شدن آنها بر معناى يگانه ماده(مثل فلان حدث) در ضمن خصوصيت‌هاى فراوان و نسبت‌هاى متعدد، چنان‌كه اين مطلب را خواهى دانست(مربوط به فقره «و هو من الشق»)؛
     
    #مثل ماضى و مضارع و امر و اسم فاعل و مفعول و مكان و زمان و غير آن(مربوط به فقره «الهيئات المختلفة»)؛
    امر اول، در مفهوم مشتق از نظر لغت و اصطلاح است، پس مى‌گوييم: واژه مشتق، از شق گرفته شده و از نظر لغت، به معنى فرقت(جدايى، جدا شدن، شكافته شدن و تقسيم شدن) است و شايد معناى اصطلاحى آن كه عبارت است از: «آنچه قابليت دارد كه ماضى و مضارع و فاعل و مانند اينها از آن گرفته شود»، به‌جهت انطباق آن معناى لغوى، بر ماده است به‌خاطر تقسيم شدن ماده به قسمت‌هاى متعدد و فراوان در ضمن هيئت‌هاى متعدد و منطبق شدن آنها بر معناى يگانه ماده(مثل فلان حدث) در ضمن خصوصيت‌هاى فراوان و نسبت‌هاى متعدد، چنان‌كه اين مطلب را خواهى دانست(مربوط به فقره«و هو من الشق»)؛
    #مثل«ضرب»(مربوط به فقره «مادة واحدة»)؛
     
    #و جدا شدن آن(مربوط به فقره «لتشقيق المادة»)؛
    3. مثل ماضى و مضارع و امر و اسم فاعل و مفعول و مكان و زمان و غير آن(مربوط به فقره«الهيئات المختلفة»)؛
    #مثل«ضرب يضرب ضربا» و «ضارب» و «مضروب» و «اضرب» و «لتضرب» و «لم‌تضرب» و «لاتضربُ» و «لاتضربْ» و «مضرب»(مربوط به فقره «فى ضمن هيئاته»)؛
     
    #يعنى ماده(مربوط به ضمير «معناها»
    4. مثل«ضرب»(مربوط به فقره«مادة واحدة»)؛
    #و آن، مثلاًدر «ضرب» حدث دردآور است(مربوط به فقره «تصور جهة واحدة»)؛
     
    #از قبيل نسبت ماضويت و مستقبليت و فاعليت و مفعوليت و مانند آن(مربوط به فقره «فى ضمن خصوصيات متصورة»).
    5. و جدا شدن آن(مربوط به فقره«لتشقيق المادة»)؛
     
    6. مثل«ضرب يضرب ضربا» و«ضارب» و«مضروب» و«اضرب» و«لتضرب» و«لم‌تضرب» و«لاتضربُ» و«لاتضربْ» و«مضرب»(مربوط به فقره«فى ضمن هيئاته»)؛
     
    7. يعنى ماده(مربوط به ضمير«معناها»
     
    8. و آن، مثلا در«ضرب» حدث دردآور است(مربوط به فقره«تصور جهة واحدة»)؛


    9. از قبيل نسبت ماضويت و مستقبليت و فاعليت و مفعوليت و مانند آن(مربوط به فقره«فى ضمن خصوصيات متصورة»).




    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8535 مطالعه کتاب نماذج الأصول في شرح مقالات الأصول در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۱

    نماذج الأصول في شرح مقالات الأصول
    نماذج الأصول في شرح مقالات الأصول
    پدیدآورانعراقی، ضیاء‎الدین (نویسنده) مدرسی یزدی، سید عباس (شارح)
    عنوان‌های دیگرشرح مقالات الاصول [ضیاءالدین عراقی] مقالات الاصول. شرح
    ناشرمکتبة الداوري
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1418 ق
    موضوعاصول فقه شیعه - قرن 14 عراقی، ضیاءالدین، 1240 - 1321. مقالات الاصول - نقد و تفسیر
    زبانعربی
    تعداد جلد8
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏ ‎‏م‎‏7028
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    نماذج الأصول في شرح مقالات الأصول، اثر آيت‌الله سيد عباس مدرّسى يزدى، شرح كتاب «مقالات الاصول» محقق عراقى، به زبان عربى است. كتاب «مقالات الاصول»، بسيار دقيق و حاكى از دقّت نظرها، ابتكارات و ژرف‌انديشى‌هاى محقق عراقى است و استفاده از آن، نياز به تبحّر در مسائل اصولى دارد؛ در اين راستا، آیت‌الله مدرّسى يزدى، براى زنده داشتن ياد آن بزرگ، به مناسبت گذشتن نيم قرن از وفات وى، به شرح اين مهمّ پرداخته كه در شناخت ديدگاه‌هاى اصولى محقق عراقى بسيار سودمند است.

    ساختار

    چهار جلد از اين كتاب كه تا كنون به چاپ رسيده، مشتمل بر تمام مباحث الفاظ است. شارح، در هر بحثى، بخشى از عبارت كتاب «مقالات الاصول» را آورده و قسمت‌هاى مورد نظر را شماره‌گذارى كرده و به فاصله يك خط تيره در زير آن عبارت، به شرح و بررسى آن قسمت‌ها پرداخته است.

    گزارش محتوا

    شارح، پيش از ورود در بحث و شرح، امورى را براى بصيرت حاصل نمودن در علم اصول، متعرض شده است با اين عناوين:

    1. مرتبه علم اصول از جهت شرف و تعلم؛
    2. بيان اينكه علم اصول، جزء اخير علت تامه علم فقه است؛
    3. نياز به علم اصول؛
    4. تقسيم علم اصول؛
    5. ماهيت و حقيقت علم.

    سپس به شرح و بررسى عبارات كتاب «مقالات الاصول» پرداخته كه در زير با نمونه‌اى از كار وى آشنا مى‌شويم:

    در شرح قسمت‌هايى از اين عبارت: «مقالة فى المشتق و هو من الشق و لو بملاحظة كون الهيئات المختلفة الطارية على مادة واحدة موجبة لتشقيق المادة بشقوق محفوظة فى ضمن هيئاته كما هو الشأن فى معناها من جهة تصور جهة واحدة فى ضمن خصوصيات متصورة و...»، چنين نگاشته است:

    1. نموذج(نمونه يا نموده) پانزدهم در مشتق است(مربوط به فقره «فى المشتق»)؛
    2. بحث در اين است كه مشتق، حقيقت در خصوص متلبس بالمبدأ فى الحال است يا حقيقت در معنايى اعم از آن و از ذاتى كه تلبس از آن زائل شده است؟، البته پس از اتفاق نظر علما بر مجاز بودن آن، در ذاتى كه هنوز متلبس نشده و در آينده خواهد شد و تحقيق سخن در اين باره، در ضمن چند امر خواهد بود:
      امر اول، در مفهوم مشتق از نظر لغت و اصطلاح است، پس مى‌گوييم: واژه مشتق، از شق گرفته شده و از نظر لغت، به معنى فرقت(جدايى، جدا شدن، شكافته شدن و تقسيم شدن) است و شايد معناى اصطلاحى آن كه عبارت است از: «آنچه قابليت دارد كه ماضى و مضارع و فاعل و مانند اينها از آن گرفته شود»، به‌جهت انطباق آن معناى لغوى، بر ماده است به‌خاطر تقسيم شدن ماده به قسمت‌هاى متعدد و فراوان در ضمن هيئت‌هاى متعدد و منطبق شدن آنها بر معناى يگانه ماده(مثل فلان حدث) در ضمن خصوصيت‌هاى فراوان و نسبت‌هاى متعدد، چنان‌كه اين مطلب را خواهى دانست(مربوط به فقره «و هو من الشق»)؛
    3. مثل ماضى و مضارع و امر و اسم فاعل و مفعول و مكان و زمان و غير آن(مربوط به فقره «الهيئات المختلفة»)؛
    4. مثل«ضرب»(مربوط به فقره «مادة واحدة»)؛
    5. و جدا شدن آن(مربوط به فقره «لتشقيق المادة»)؛
    6. مثل«ضرب يضرب ضربا» و «ضارب» و «مضروب» و «اضرب» و «لتضرب» و «لم‌تضرب» و «لاتضربُ» و «لاتضربْ» و «مضرب»(مربوط به فقره «فى ضمن هيئاته»)؛
    7. يعنى ماده(مربوط به ضمير «معناها»)؛
    8. و آن، مثلاًدر «ضرب» حدث دردآور است(مربوط به فقره «تصور جهة واحدة»)؛
    9. از قبيل نسبت ماضويت و مستقبليت و فاعليت و مفعوليت و مانند آن(مربوط به فقره «فى ضمن خصوصيات متصورة»).