عرفان و حماسه: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سوال' به 'سؤال') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در گفتار اول، نخست از ابعاد شخصیت امام حسین(ع) و جمع بین حماسه و عرفان در سیرت او میگوید و اشاره میکند که [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] نیز در عصر ما چنین کرد و این در پیامها و دیدارهای او مشهود است، سپس به قصه های تاریخ قرآن و دو چهره آنها نظر میکد و از میثاق و «قالوا بلی» آدمی میگوید پس از آن به مراتب مناجاتها و سخنان معصومان(ع) و اهمیت و ارزش زیارت جامعه کبیره و برخی فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی و مفهوم «دلال» میپردازد. آنگاه از شخصیت [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] و عینیت بخشیدن به معارف اسلامی در پرتو تربیت در مکتب امامان(ع) میگوید و یادآور میشود که امام خمینی راه عرفان را به روی مردم گشودند. بعد یادآور میشود که هر یک از ائمه(ع) مظهر یکی از اسمای حسنای خدایند. | در گفتار اول، نخست از ابعاد شخصیت امام حسین(ع) و جمع بین حماسه و عرفان در سیرت او میگوید و اشاره میکند که [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] نیز در عصر ما چنین کرد و این در پیامها و دیدارهای او مشهود است، سپس به قصه های تاریخ قرآن و دو چهره آنها نظر میکد و از میثاق و «قالوا بلی» آدمی میگوید پس از آن به مراتب مناجاتها و سخنان معصومان(ع) و اهمیت و ارزش زیارت جامعه کبیره و برخی فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی و مفهوم «دلال» میپردازد. آنگاه از شخصیت [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] و عینیت بخشیدن به معارف اسلامی در پرتو تربیت در مکتب امامان(ع) میگوید و یادآور میشود که امام خمینی راه عرفان را به روی مردم گشودند. بعد یادآور میشود که هر یک از ائمه(ع) مظهر یکی از اسمای حسنای خدایند. | ||
در گفتار به این | در گفتار به این سؤال پاسخ داده شده که آیا جمع میان حماسه و عرفان شدنی است؟ | ||
برای بررسی این مهم به مناجاتها و گفته های امامان(ع) در جنگ باید پرداخت چه اینان تجلی گاه راستین عرفان و | برای بررسی این مهم به مناجاتها و گفته های امامان(ع) در جنگ باید پرداخت چه اینان تجلی گاه راستین عرفان و حماسهاند. از این رهگذر اندکی به دعای عرفه و دو چهره عرفانی و حماسی امام حسین(ع) میپردازد و سپس به دو ویژگی عالمان ربانی از نگاه قرآن اشارت میکند و کاملترین شکل وجود و انحای آنها را در شخصیت امامان(ع) میبیند و به [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] و امام حسین(ع) اشاره میکند. سپس به تحلیل قیام امام حسین(ع) میپردازد و یادآور میشود که کار و گفتار آن جناب امری شخصی نبوده، او کار خویش را به عنوان قاعده کلی معرفی نمودند نه قضیه شخصیه. پس از آن از مناجات خدا با عبد و عبد با خدا، یقظه و توبه میگوید تا میرسد به عشق عرفانی وحماسی در سیره معصومان(ع). | ||
در گفتار سوم نخست از عرفان و حماسه در وصیتنامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] میگوید بعد به جمع حماسه و عرفان در سیره [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و امام حسین(ع) اشاره میکند، سپس به بت غلیظ و بت نرم و رقیق میپردازد و از ترس از خدا میگوید. بعد به معنای شهادت دست و پا در رستاخیز و شهادت انسان علیه خویش میرسد. پس از آن از آرزوی عارافن یعنی عباد باری و به | در گفتار سوم نخست از عرفان و حماسه در وصیتنامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] میگوید بعد به جمع حماسه و عرفان در سیره [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و امام حسین(ع) اشاره میکند، سپس به بت غلیظ و بت نرم و رقیق میپردازد و از ترس از خدا میگوید. بعد به معنای شهادت دست و پا در رستاخیز و شهادت انسان علیه خویش میرسد. پس از آن از آرزوی عارافن یعنی عباد باری و به گونهای که گویا او را میبینند یاد میکد و اشاره میکند که این مقامی برتر از ایما است و به آن احسان گویند، بعد اندکی از احسان میگوید و اشاره میکند که کاین مقام برای دیگران هم فراهم شدنی است. آنگاه از عدالت صغری، وسطی و کبری یاد میکند و به فرق عدالت از نگاه فقیه و حکیم میپردازد و به فرق نگرش عارف و حکیم و متکلم نسبت به انسان کامل اشاره میکند. | ||
در گفتار چهارم، نگارنده در ادامه بحث چگونگی جمع میان عرفان و حماسه به هماهنگی و سازگاری فضیلتها با هم اشاره میکند آنگه به پیوند عرفان و شجاعت از نگاه بوعلی میپردازد. سپس از فرق میان دعای عارف و غیرعارف میگوید تا به وجه دیگری برای سازش عرفان و حماسه میرسد و از لزوم درمیان مردم بودن عراف و ترک عزلت یاد میکند پس از آن به هدف رسالت رسولان از دید [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] اشاره دارد. . . . | در گفتار چهارم، نگارنده در ادامه بحث چگونگی جمع میان عرفان و حماسه به هماهنگی و سازگاری فضیلتها با هم اشاره میکند آنگه به پیوند عرفان و شجاعت از نگاه بوعلی میپردازد. سپس از فرق میان دعای عارف و غیرعارف میگوید تا به وجه دیگری برای سازش عرفان و حماسه میرسد و از لزوم درمیان مردم بودن عراف و ترک عزلت یاد میکند پس از آن به هدف رسالت رسولان از دید [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] اشاره دارد.... | ||
در گفتارهای بعدی، مباحث دیگری از چگونگی ارتباط عرفان و حماسه اشاره میکند و در گفتار دوازدهم به نکات زیر اشاره | در گفتارهای بعدی، مباحث دیگری از چگونگی ارتباط عرفان و حماسه اشاره میکند و در گفتار دوازدهم به نکات زیر اشاره میکند: انقلاب مکتبی بدون پایگاه فکری میسر نیست، پایگاه فکری امام خمینی در فقه ریشه داشت، امام خمینی ولایت فقیه را از حوزه فقه به جامعه و سایت آوردند. پیامبر در پایان حیات خویش جامعه را به ثقلین وصیت و سفارش فرمودند و در پایان بحث وحدت در جامعه بیان نمودند<ref>رفیعی، بهروز، ص160-164</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[عرفان حج]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۱
عرفان و حماسه | |
---|---|
پدیدآوران | جوادی آملی، عبدالله (نويسنده) |
ناشر | مرکز نشر فرهنگی رجاء |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1375ش |
چاپ | 2 |
موضوع | اسلام و جنگ - اسلام و صلح - جهاد - شهادت |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 1375 /ج9ح8 231/6 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
عرفان و حماسه، اثر عبدالله جوادی آملی، کتابی است دربردارنده دوازده گفتار که یازده مورد آن در دهه عاشورای 68-69 و گفتار پایانی آن در بزرگداشت رحلت امام خمینی(ره) ایراد شده است.
موضوع کتاب، حماسه و عرفان یعنی امکان جمع بین این دو و حتی لزوم آن است چنانکه سیره بزرگان دین چنان بوده است. به این ترتیب نگارنده به نکاتی در توجیه این امر اشارت دارد که برخی از آنها چنین است: در گفتار اول، نخست از ابعاد شخصیت امام حسین(ع) و جمع بین حماسه و عرفان در سیرت او میگوید و اشاره میکند که امام خمینی(ره) نیز در عصر ما چنین کرد و این در پیامها و دیدارهای او مشهود است، سپس به قصه های تاریخ قرآن و دو چهره آنها نظر میکد و از میثاق و «قالوا بلی» آدمی میگوید پس از آن به مراتب مناجاتها و سخنان معصومان(ع) و اهمیت و ارزش زیارت جامعه کبیره و برخی فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی و مفهوم «دلال» میپردازد. آنگاه از شخصیت امام خمینی و عینیت بخشیدن به معارف اسلامی در پرتو تربیت در مکتب امامان(ع) میگوید و یادآور میشود که امام خمینی راه عرفان را به روی مردم گشودند. بعد یادآور میشود که هر یک از ائمه(ع) مظهر یکی از اسمای حسنای خدایند.
در گفتار به این سؤال پاسخ داده شده که آیا جمع میان حماسه و عرفان شدنی است؟
برای بررسی این مهم به مناجاتها و گفته های امامان(ع) در جنگ باید پرداخت چه اینان تجلی گاه راستین عرفان و حماسهاند. از این رهگذر اندکی به دعای عرفه و دو چهره عرفانی و حماسی امام حسین(ع) میپردازد و سپس به دو ویژگی عالمان ربانی از نگاه قرآن اشارت میکند و کاملترین شکل وجود و انحای آنها را در شخصیت امامان(ع) میبیند و به حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) اشاره میکند. سپس به تحلیل قیام امام حسین(ع) میپردازد و یادآور میشود که کار و گفتار آن جناب امری شخصی نبوده، او کار خویش را به عنوان قاعده کلی معرفی نمودند نه قضیه شخصیه. پس از آن از مناجات خدا با عبد و عبد با خدا، یقظه و توبه میگوید تا میرسد به عشق عرفانی وحماسی در سیره معصومان(ع).
در گفتار سوم نخست از عرفان و حماسه در وصیتنامه امام خمینی(ره) میگوید بعد به جمع حماسه و عرفان در سیره امام علی(ع) و امام حسین(ع) اشاره میکند، سپس به بت غلیظ و بت نرم و رقیق میپردازد و از ترس از خدا میگوید. بعد به معنای شهادت دست و پا در رستاخیز و شهادت انسان علیه خویش میرسد. پس از آن از آرزوی عارافن یعنی عباد باری و به گونهای که گویا او را میبینند یاد میکد و اشاره میکند که این مقامی برتر از ایما است و به آن احسان گویند، بعد اندکی از احسان میگوید و اشاره میکند که کاین مقام برای دیگران هم فراهم شدنی است. آنگاه از عدالت صغری، وسطی و کبری یاد میکند و به فرق عدالت از نگاه فقیه و حکیم میپردازد و به فرق نگرش عارف و حکیم و متکلم نسبت به انسان کامل اشاره میکند.
در گفتار چهارم، نگارنده در ادامه بحث چگونگی جمع میان عرفان و حماسه به هماهنگی و سازگاری فضیلتها با هم اشاره میکند آنگه به پیوند عرفان و شجاعت از نگاه بوعلی میپردازد. سپس از فرق میان دعای عارف و غیرعارف میگوید تا به وجه دیگری برای سازش عرفان و حماسه میرسد و از لزوم درمیان مردم بودن عراف و ترک عزلت یاد میکند پس از آن به هدف رسالت رسولان از دید امام علی(ع) اشاره دارد....
در گفتارهای بعدی، مباحث دیگری از چگونگی ارتباط عرفان و حماسه اشاره میکند و در گفتار دوازدهم به نکات زیر اشاره میکند: انقلاب مکتبی بدون پایگاه فکری میسر نیست، پایگاه فکری امام خمینی در فقه ریشه داشت، امام خمینی ولایت فقیه را از حوزه فقه به جامعه و سایت آوردند. پیامبر در پایان حیات خویش جامعه را به ثقلین وصیت و سفارش فرمودند و در پایان بحث وحدت در جامعه بیان نمودند[۱]
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص160-164
منابع مقاله
رفیعی، بهروز؛ اخلاق، عرفان و تصوف اسلامی: کتابشناسی توصیفی و موضوعی، تهران، انتشارات بینالمللی هدی، چاپ یکم، 1377ش.