تفسیر قرآن صفی‌علی‌شاه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR01915J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
     
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01915J1.jpg|بندانگشتی|تفسیر قرآن صفی علی شاه]]
    | تصویر =NUR01915J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =تفسیر قرآن صفی علی شاه
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|تفسیر قرآن صفی علی شاه
    [[صفی‌علی‌شاه، محمدحسن بن محمدباقر]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =فارسی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏100‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏7‎‏ت‎‏7
    |data-type='otherBookNames'|
    | موضوع =
    |-
    تفاسیر شیعه - قرن 13ق. - شعر
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[صفی علی شاه، محمد حسن بن محمد باقر]] (نويسنده)
    |-
    |زبان  
    |data-type='language'|فارسی
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏‎‏BP‎‏ ‎‏100‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏7‎‏ت‎‏7
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|تفاسیر شیعه - قرن 13ق. - شعر


    تفاسیر عرفانی - قرن 13ق.
    تفاسیر عرفانی - قرن 13ق.
    خط ۲۶: خط ۱۵:


    شعر فارسی - قرن 13ق.
    شعر فارسی - قرن 13ق.
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    منوچهری
    |data-type='publisher'|منوچهری
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1378 ش  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1378 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|1915
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01915AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | شابک =964-6382-82-7
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01915
    | کتابخوان همراه نور =01915
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}


    == معرفى اجمالى ==
    '''تفسير صفى'''، به نظم فارسى، اثر [[صفی‌علی‌شاه، محمدحسن بن محمدباقر|حاج ميرزا حسن اصفهانى]]، متخلص به صفى و ملقب به صفى‌على‌شاه است. وى، بى‌شك از بزرگ‌ترين عرفاى اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم هجرى قمرى است كه علاوه بر مقامات معنوى، به معلومات ظاهرى نيز آراسته و داراى طبعى شيوا و قلمى توانا بوده و از خود آثارى گران‌بها به جاى گذارده است كه يكى از آنها همين تفسير منظوم است كه با تأويلات عارفانه به رشته نظم كشيده شده و از شاهكارهاى عظيم دوره اخير به شمار مى‌رود.<ref>عرفان الحق، صفى، 3</ref>
     
     
    «تفسير صفى»، به نظم فارسى، اثر طبع حاج ميرزا حسن اصفهانى، متخلص به صفى و ملقب به صفى‌على‌شاه است. وى، بى‌شك از بزرگ‌ترين عرفاى اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم هجرى قمرى است كه علاوه بر مقامات معنوى، به معلومات ظاهرى نيز آراسته و داراى طبعى شيوا و قلمى توانا بوده و از خود آثارى گران‌بها به جاى گذارده است كه يكى از آنها همين تفسير منظوم است كه با تأويلات عارفانه به رشته نظم كشيده شده و از شاهكارهاى عظيم دوره اخير به شمار مى‌رود. (عرفان الحق، صفى، 3).


    مؤلف، تاريخ آغاز و پايان كتاب را 1306 و 1308 بيان كرده است:
    مؤلف، تاريخ آغاز و پايان كتاب را 1306 و 1308 بيان كرده است:


    {| class="wikitable poem"
    {{شعر}}{{ب|''چون هزار و سى‌صد از هجرت گذشت''|2=''در ششم سال ابتدا اين نامه گشت''}}{{ب|''در هزار و سى‌صد و هشت اين چنين''|2=''گشت ختم از عون رب العالمين''}}{{پایان شعر}}
    |-
    ! چون هزار و سى‌صد از هجرت گذشت !! در ششم سال ابتدا اين نامه گشت  
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! در هزار و سى‌صد و هشت اين چنين !! گشت ختم از عون رب العالمين
    |}


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    شيوه مؤلف، از آغاز تا پايان چنين است كه نخست، چند آيه را ذكر مى‌كند، سپس آنها را به نثر ترجمه مى‌نمايد و در آخر، شرح و تفسير آنها را به‌صورت منظوم، در بحر رمل مسدس مقصور (وزن مثنوى مولوى) بيان مى‌كند.
    شيوه مؤلف، از آغاز تا پايان چنين است كه نخست، چند آيه را ذكر مى‌كند، سپس آنها را به نثر ترجمه مى‌نمايد و در آخر، شرح و تفسير آنها را به‌صورت منظوم، در بحر رمل مسدس مقصور (وزن مثنوى مولوى) بيان مى‌كند.


    خط ۶۷: خط ۴۴:


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    مؤلف، كتاب خود را چنين آغاز مى‌كند:
    مؤلف، كتاب خود را چنين آغاز مى‌كند:


    {| class="wikitable poem"
    {{شعر}}{{ب|''از پى تفسير قرآن مجيد''|2=''باشد از حق عمر و توفيقم اميد''}}{|''تا به شكر آنكه دادم نطق و كام''|2=''معنى قرآن به نظم آرم تمام''}}{|''ابتدا از نام خويش اندر كتاب''|2=''با رسول رحمت آمد در خطاب''}}{|''باب گنج علم خود ذات قديم''|2=''كرد بسم الله رحمن الرحيم''<ref>همان، 14 - 13</ref>}}{{پایان شعر}}
    |-
    ! از پى تفسير قرآن مجيد !! باشد از حق عمر و توفيقم اميد  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! تا به شكر آنكه دادم نطق و كام !! معنى قرآن به نظم آرم تمام  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! ابتدا از نام خويش اندر كتاب !! با رسول رحمت آمد در خطاب  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! باب گنج علم خود ذات قديم !! كرد بسم الله رحمن الرحيم  
    |}
     
    (همان، 14 - 13).
     
    اين تفسير، به لحاظ آنكه يگانه تفسير منظوم فارسى شيعى است، از اهميت فوق العاده‌اى برخوردارست؛ علاوه بر اين، مشحون از تأويلات صوفيانه‌اى است كه مؤلف تلاش نموده آنها را با احاديث و اسناد و مدارك، مستند و مبرهن سازد؛ به‌عنوان نمونه، در تأويل عرفانى آيه شريفه '''«الله نور السماوات و الارض... فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الاصال»''' (نور، 35 - 36) گويد:
     
     
     
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! در بيوتى باشد آن مشكات نور !! كه خداشان داده رخصت بر حضور
    |}
     
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! كه شود آوازها در آن بلند !! ياد كرده در وى اسم ارجمند
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! مى‌نمايد اندر آن تسبيح حق !! صبح و شام از حسن عهد ماسبق
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! خواند اين آيت مگر خير الانام !! گفت مردى اين سرا باشد كدام
    |}


    {| class="wikitable poem"
    اين تفسير، به لحاظ آنكه يگانه تفسير منظوم فارسى شيعى است، از اهميت فوق العاده‌اى برخوردارست؛ علاوه بر اين، مشحون از تأويلات صوفيانه‌اى است كه مؤلف تلاش نموده آنها را با احاديث و اسناد و مدارك، مستند و مبرهن سازد؛ به‌عنوان نمونه، در تأويل عرفانى آيه شريفه'''«الله نور السماوات و الارض... في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الاصال»'''.<ref>نور، 35 - 36</ref>گويد:
    |-
    {{شعر}}{{ب|''در بيوتى باشد آن مشكات نور''|2=''كه خداشان داده رخصت بر حضور''}}{{ب|''كه شود آوازها در آن بلند''|2=''ياد كرده در وى اسم ارجمند''}}{{ب|''مى‌نمايد اندر آن تسبيح حق''|2=''صبح و شام از حسن عهد ماسبق''}}{{ب|''خواند اين آيت مگر خير الانام''|2=''گفت مردى اين سرا باشد كدام''}}{{ب|''گفت باشد خانه پيغمبران''|2=''گفت ابا بكر صديق اندر زمان''}}{{ب|''اين سراى حيدر است و فاطمه''|2=''يافت آيت را نكو او ترجمه''}}{{پایان شعر}}
    ! گفت باشد خانه پيغمبران !! گفت ابا بكر صديق اندر زمان  
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! اين سراى حيدر است و فاطمه !! يافت آيت را نكو او ترجمه
    |}


    مؤلف، به مباحث علوم قرآن نيز توجه داشته است؛ به‌عنوان نمونه:
    مؤلف، به مباحث علوم قرآن نيز توجه داشته است؛ به‌عنوان نمونه:
     
    {{شعر}}{{ب|''توبه و انفال آمد در خبر''|2=''كه بود يك سوره در اصل نظر''}}{|''زآن در اين سوره نيامد بسمله''|2=''تا نباشد در ميانشان فاصله''}}{|''در مدينه يافت اين هر دو نزول''|2=''جز دو آيت كوست مكى بر رسول''}}{{پایان شعر}}
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! توبه و انفال آمد در خبر !! كه بود يك سوره در اصل نظر  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! زآن در اين سوره نيامد بسمله !! تا نباشد در ميانشان فاصله  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! در مدينه يافت اين هر دو نزول !! جز دو آيت كوست مكى بر رسول  
    |}


    وى، به علل و اسباب برخى از احكام شرعى نيز پرداخته، مانند اينكه در علت قصر نماز در ذيل آيه 101 سوره نساء مى‌فرمايد:
    وى، به علل و اسباب برخى از احكام شرعى نيز پرداخته، مانند اينكه در علت قصر نماز در ذيل آيه 101 سوره نساء مى‌فرمايد:


    {| class="wikitable poem"
    {{شعر}}{{ب|''چون سفر كرديد بر روى زمين''|2=''بر شما نبود گناهى پس يقين''}}{|''گر نماز خويش را سازید قصر''|2=''چار را بر ركعتين اعنى به حصر''}}{|''گر كه ترسيد از فساد مشركان''|2=''با شما چون دشمنند ايشان عيان''}}{|''كز چه در اسلام گشت اين حكم عام''|2=''زآنكه نبود خوفى اندر هر مقام''}}{|''گفت اين صدقه است از حق بر عباد''|2=''شكر بايد كرد زين فضل زياد''}}{{پایان شعر}}
    |-
    ! چون سفر كرديد بر روى زمين !! بر شما نبود گناهى پس يقين  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! گر نماز خويش را سازيد قصر !! چار را بر ركعتين اعنى به حصر  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! گر كه ترسيد از فساد مشركان !! با شما چون دشمنند ايشان عيان  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! كز چه در اسلام گشت اين حكم عام !! زآنكه نبود خوفى اندر هر مقام  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! گفت اين صدقه است از حق بر عباد !! شكر بايد كرد زين فضل زياد  
    |}


    در مورد لزوم وجود ولى در هر زمان، در ذيل آيه 69 سوره نساء مى‌فرمايد:
    در مورد لزوم وجود ولى در هر زمان، در ذيل آيه 69 سوره نساء مى‌فرمايد:


    {| class="wikitable poem"
    {{شعر}}{{ب|''از شهيدان شد اشارت بر حسین''|2=''هر نبى و هر ولى را نور عين''}}{|''صالحان اولاد او تا قائمند''|2=''بر وجوب لطف از حق دائمند''}}{|''دور قائم دائم است از رب دين''|2=''تا قيامت زاوليا و راشدين''}}{{ب|''هر زمانى را ولى‌اى لازم است''|2=''وين ولايت در مدار قائم است''}}{{ب|''مهدى هادى است قائم در طريق''|2=''رهروان را در روش نيكو رفيق''}}{{ب|''اشتعال آن اتصال است از ولى''|2=''هم‌چنين تا اصل آن ذات العلى''}}{{ب|''دور مهدى اين بود بر اتصال''|2=''گر شناسى دور او را در مجال''}}{{ب|''دور يك دور است نزد اهل دل''|2=''و آن بود دائر به مهدى متصل''}}{{پایان شعر}}
    |-
    ! از شهيدان شد اشارت بر حسين !! هر نبى و هر ولى را نور عين  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! صالحان اولاد او تا قائمند !! بر وجوب لطف از حق دائمند  
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! دور قائم دائم است از رب دين !! تا قيامت زاوليا و راشدين  
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    ==پانويس ==
    |-
    <references />
    ! هر زمانى را ولى‌اى لازم است !! وين ولايت در مدار قائم است
    {{تفاسیر}}
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    ==وابسته‌ها==
    |-
    {{وابسته‌ها}}
    ! مهدى هادى است قائم در طريق !! رهروان را در روش نيكو رفيق
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! اشتعال آن اتصال است از ولى !! هم‌چنين تا اصل آن ذات العلى
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! دور مهدى اين بود بر اتصال !! گر شناسى دور او را در مجال
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! دور يك دور است نزد اهل دل !! و آن بود دائر به مهدى متصل
    |}
    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11922 مطالعه کتاب تفسیر قرآن صفی علی شاه در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:تفسیر]]
    [[رده: تفسیر]]
    [[رده:تفاسیر عرفانی، تفاسیر ادبی]]
    [[رده: تفاسیر عرفانی، تفاسیر ادبی]]
     
     

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۲

    تفسیر قرآن صفی علی شاه
    تفسیر قرآن صفی‌علی‌شاه
    پدیدآورانصفی‌علی‌شاه، محمدحسن بن محمدباقر (نویسنده)
    ناشرمنوچهری
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1378 ش
    چاپ1
    شابک964-6382-82-7
    موضوعتفاسیر شیعه - قرن 13ق. - شعر

    تفاسیر عرفانی - قرن 13ق.

    تفاسیر منظوم

    شعر فارسی - قرن 13ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏100‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏7‎‏ت‎‏7
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تفسير صفى، به نظم فارسى، اثر حاج ميرزا حسن اصفهانى، متخلص به صفى و ملقب به صفى‌على‌شاه است. وى، بى‌شك از بزرگ‌ترين عرفاى اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم هجرى قمرى است كه علاوه بر مقامات معنوى، به معلومات ظاهرى نيز آراسته و داراى طبعى شيوا و قلمى توانا بوده و از خود آثارى گران‌بها به جاى گذارده است كه يكى از آنها همين تفسير منظوم است كه با تأويلات عارفانه به رشته نظم كشيده شده و از شاهكارهاى عظيم دوره اخير به شمار مى‌رود.[۱]

    مؤلف، تاريخ آغاز و پايان كتاب را 1306 و 1308 بيان كرده است:

    چون هزار و سى‌صد از هجرت گذشتدر ششم سال ابتدا اين نامه گشت
    در هزار و سى‌صد و هشت اين چنينگشت ختم از عون رب العالمين


    ساختار

    شيوه مؤلف، از آغاز تا پايان چنين است كه نخست، چند آيه را ذكر مى‌كند، سپس آنها را به نثر ترجمه مى‌نمايد و در آخر، شرح و تفسير آنها را به‌صورت منظوم، در بحر رمل مسدس مقصور (وزن مثنوى مولوى) بيان مى‌كند.

    اين تفسير، مشتمل بر حدود 60000 بيت است.

    گزارش محتوا

    مؤلف، كتاب خود را چنين آغاز مى‌كند:

    از پى تفسير قرآن مجيدباشد از حق عمر و توفيقم اميد
    تا به شكر آنكه دادم نطق و كاممعنى قرآن به نظم آرم تمام
    ابتدا از نام خويش اندر كتاببا رسول رحمت آمد در خطاب
    باب گنج علم خود ذات قديمكرد بسم الله رحمن الرحيم[۲]


    اين تفسير، به لحاظ آنكه يگانه تفسير منظوم فارسى شيعى است، از اهميت فوق العاده‌اى برخوردارست؛ علاوه بر اين، مشحون از تأويلات صوفيانه‌اى است كه مؤلف تلاش نموده آنها را با احاديث و اسناد و مدارك، مستند و مبرهن سازد؛ به‌عنوان نمونه، در تأويل عرفانى آيه شريفه«الله نور السماوات و الارض... في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الاصال».[۳]گويد:

    در بيوتى باشد آن مشكات نوركه خداشان داده رخصت بر حضور
    كه شود آوازها در آن بلندياد كرده در وى اسم ارجمند
    مى‌نمايد اندر آن تسبيح حقصبح و شام از حسن عهد ماسبق
    خواند اين آيت مگر خير الانامگفت مردى اين سرا باشد كدام
    گفت باشد خانه پيغمبرانگفت ابا بكر صديق اندر زمان
    اين سراى حيدر است و فاطمهيافت آيت را نكو او ترجمه


    مؤلف، به مباحث علوم قرآن نيز توجه داشته است؛ به‌عنوان نمونه:

    توبه و انفال آمد در خبركه بود يك سوره در اصل نظر
    زآن در اين سوره نيامد بسملهتا نباشد در ميانشان فاصله
    در مدينه يافت اين هر دو نزولجز دو آيت كوست مكى بر رسول

    وى، به علل و اسباب برخى از احكام شرعى نيز پرداخته، مانند اينكه در علت قصر نماز در ذيل آيه 101 سوره نساء مى‌فرمايد:

    چون سفر كرديد بر روى زمينبر شما نبود گناهى پس يقين
    گر نماز خويش را سازید قصرچار را بر ركعتين اعنى به حصر
    گر كه ترسيد از فساد مشركانبا شما چون دشمنند ايشان عيان
    كز چه در اسلام گشت اين حكم عامزآنكه نبود خوفى اندر هر مقام
    گفت اين صدقه است از حق بر عبادشكر بايد كرد زين فضل زياد

    در مورد لزوم وجود ولى در هر زمان، در ذيل آيه 69 سوره نساء مى‌فرمايد:

    از شهيدان شد اشارت بر حسینهر نبى و هر ولى را نور عين
    صالحان اولاد او تا قائمندبر وجوب لطف از حق دائمند
    دور قائم دائم است از رب دينتا قيامت زاوليا و راشدين
    هر زمانى را ولى‌اى لازم استوين ولايت در مدار قائم است
    مهدى هادى است قائم در طريقرهروان را در روش نيكو رفيق
    اشتعال آن اتصال است از ولىهم‌چنين تا اصل آن ذات العلى
    دور مهدى اين بود بر اتصالگر شناسى دور او را در مجال
    دور يك دور است نزد اهل دلو آن بود دائر به مهدى متصل

    پانويس

    1. عرفان الحق، صفى، 3
    2. همان، 14 - 13
    3. نور، 35 - 36

    وابسته‌ها