دیوان مخلص کاشانی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مقدمه نويس' به 'مقدمهنويس') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'دیوان اشعار (ابهام زدایی)' به 'دیوان اشعار (ابهامزدایی)') |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
ديوان | ديوان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مخلص | [[مخلص کاشانی، محمد]] (شاعر) | ||
[[عاطفي، حسن]] (مصحح و مقدمهنويس) | [[عاطفي، حسن]] (مصحح و مقدمهنويس) | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|دیوان اشعار ( | {{کاربردهای دیگر|دیوان اشعار (ابهامزدایی)}} | ||
'''دیوان مخلص کاشانی'''، مجموعه اشعار [[مخلص | '''دیوان مخلص کاشانی'''، مجموعه اشعار [[مخلص کاشانی، محمد|میرزا محمد نراقی کاشانی]] متخلص به مخلص است. وی از شاعران ایرانی و طرفدار سبک هندی است. وی اهل سیر و سفر بوده و در دیوانش از کرمانشاه، نجف و کربلا یاد میکند. دیوان شعر وی توسط میراث مکتوب در سال ۱۳۷۹ و به کوشش و تصحیح و تحشیه [[عاطفي، حسن|حسن عاطفی]] چاپ شده است. مخلص به شعر صائب تبریزی عنایت بسیار دارد و با [[حزین لاهیجی، محمدعلی بن ابیطالب|حزین لاهیجی]] همنشین بوده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
[[مخلص | [[مخلص کاشانی، محمد|مخلص کاشانی]]، در شیوه شاعری از سبک معمول روزگار خود، که همان سبک هندی است، پیروی میکند و کلامش از هرگونه ابهام بهدور است. به صنایع لفظی، بهویژه ایهام توجه دارد و هنر وی در بازی با الفاظ است؛ هرچند که این بازی گاهی جالب نمیباشد. [[مخلص کاشانی، محمد|مخلص]] روانی و روشنی سخن را مدیون تلاش میداند، ولی معتقد است که بهآسانی امکانپذیر نیست: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''تلاش معنی روشن نمودن، آسان نیست''|2=''گهر به پای خود از بحر برنمیآید''}} | {{ب|''تلاش معنی روشن نمودن، آسان نیست''|2=''گهر به پای خود از بحر برنمیآید''}} | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
و نیز مخلص به علت ناآشنایی مردم به هنر شاعری و عدم شناخت آنان میگوید: | و نیز مخلص به علت ناآشنایی مردم به هنر شاعری و عدم شناخت آنان میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''مخلص، تلاش معنی روشن، چه لازم است؟''|2=''در کشوری که کس نشناسد گهر ز سنگ'' | {{ب|''مخلص، تلاش معنی روشن، چه لازم است؟''|2=''در کشوری که کس نشناسد گهر ز سنگ''<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحه چهلوهشت – چهلونه</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
[[مخلص | [[مخلص کاشانی، محمد|مخلص]] در جایجای سرودههای خویش، استقبالهای زیبا و سنجیدهای از شعرای نامی و صاحب اثر آورده که بسیار به لطافت و ارزش آثار وی افزوده است. برخی از استقبالهای او از شعرایی مانند حافظ شیرازی، جامی، واعظ، نجیب کاشانی و... از این قرار است: | ||
[[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]: | [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' | {{ب|''مژدهای دل که مسیحانفسی میآید''|2='' که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید''}}{{پایان شعر}} | ||
[[مخلص | [[مخلص کاشانی، محمد|مخلص]]: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''شغل عشقت نه ز هر بلهوسی میآید''|2='' کار سیمرغ کجا، از مگسی میآید؟''}} | {{ب|''شغل عشقت نه ز هر بلهوسی میآید''|2='' کار سیمرغ کجا، از مگسی میآید؟''}} | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
معدودی غزل در دیوان مخلص وجود دارد که نجیب کاشانی - شاعر معاصر و همشهری [[مخلص | معدودی غزل در دیوان مخلص وجود دارد که نجیب کاشانی - شاعر معاصر و همشهری [[مخلص کاشانی، محمد|مخلص]] - هم به همان وزن و قافیه سروده است، ولی کیفیت استقبال این دو از یکدیگر مشخص نیست. احتمالا در جلسات ادبی مطرح بوده و ساختهاند: | ||
[[مخلص | [[مخلص کاشانی، محمد|مخلص]]: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''عشقت کشد چو تیغ جفا سربرنده کیست؟''|2='' تن در شمار و سر بهحسابآورنده کیست؟''}}{{پایان شعر}} | {{ب|''عشقت کشد چو تیغ جفا سربرنده کیست؟''|2='' تن در شمار و سر بهحسابآورنده کیست؟''}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
مخلص: | مخلص: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''پیچوتاب زلف او را میکنم از دل سراغ''|2=''کس بلد نبود چو مجنون، کوچه زنجیر را'' | {{ب|''پیچوتاب زلف او را میکنم از دل سراغ''|2=''کس بلد نبود چو مجنون، کوچه زنجیر را''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلونه – پنجاهوچهار</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلونه – پنجاهوچهار</ref> | |||
از جمله ویژگیهای شعر [[مخلص | |||
از جمله ویژگیهای شعر [[مخلص کاشانی، محمد|مخلص]]، باریکاندیشی و مضمونآفرینیهای ظریف وی است؛ از جمله آنها چنین اشعاری است: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''گوشهگیران جهان پشت به دنیا نکنند''|2=''روی در قبله محال است که آرد محراب''}} | {{ب|''گوشهگیران جهان پشت به دنیا نکنند''|2=''روی در قبله محال است که آرد محراب''}} | ||
{{ب|''خانه ظالم چو ویران شد، چراغان میشود''|2=''شمع میسازند موم خانه زنبور را''}} | {{ب|''خانه ظالم چو ویران شد، چراغان میشود''|2=''شمع میسازند موم خانه زنبور را''}} | ||
{{ب|''نسب سودی نبخشد چون نداری جوهری از خود''|2=''که باشد بیشتر با آب نسبت تیغ چوبین را'' | {{ب|''نسب سودی نبخشد چون نداری جوهری از خود''|2=''که باشد بیشتر با آب نسبت تیغ چوبین را''<ref>ر.ک: همان، صفحه هفتاد</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
<ref>ر.ک: همان، صفحه هفتاد</ref> | |||
بازی با الفاظ در سرودههای [[مخلص | بازی با الفاظ در سرودههای [[مخلص کاشانی، محمد|مخلص]]، از دیگر تفاوتهای شعری او با برخی شاعران دیگر است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''دلم فشرده آن پنجه نگارین است''|2=''مخمسی که زند ناخنی به دل این است''}} | {{ب|''دلم فشرده آن پنجه نگارین است''|2=''مخمسی که زند ناخنی به دل این است''}} | ||
{{ب|''کرده تسخیر دلم شاهی که در دوران او''|2=''ناز دستور است و ناظر چشم و ابرو حاجب است''}} | {{ب|''کرده تسخیر دلم شاهی که در دوران او''|2=''ناز دستور است و ناظر چشم و ابرو حاجب است''}} | ||
{{ب|''به دست غیر دادی ساعد چون نقره خامت''|2=''به قربان سرت گردم، مکن این خامدستیها'' | {{ب|''به دست غیر دادی ساعد چون نقره خامت''|2=''به قربان سرت گردم، مکن این خامدستیها''<ref>ر.ک: همان، صفحه هفتادویک - هفتادودو</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
<ref>ر.ک: همان، صفحه هفتادویک - هفتادودو</ref> | |||
صنایع ادبی، چون انواع جناس، مراعات نظیر، طباق، تضاد، ایهام، تلمیح و... در شعر [[مخلص | صنایع ادبی، چون انواع جناس، مراعات نظیر، طباق، تضاد، ایهام، تلمیح و... در شعر [[مخلص کاشانی، محمد|مخلص]] بسیار زیبا به نمایش گذاشته شده است؛ از جمله آنها چنین است: | ||
جناس مرکب: | جناس مرکب: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۸۹: | ||
{{ب|''این به مستوری علم شد آن به عریانی مثل''|2=''در ازل گویا که حسن و عشق را یک جامه بود''}} | {{ب|''این به مستوری علم شد آن به عریانی مثل''|2=''در ازل گویا که حسن و عشق را یک جامه بود''}} | ||
'''در سراغ او نه نور دیده تنها رفته است''|2=''هوشم از سر، صبر از دل، قوت از پا رفته است'' | '''در سراغ او نه نور دیده تنها رفته است''|2=''هوشم از سر، صبر از دل، قوت از پا رفته است''<ref>ر.ک: همان، صفحه هفتادودو – هفتادوشش</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
از جمله سرودههای جالب توجه این شاعر توانمند، رباعیاتی در مورد سفر به خانه خدا و سرزمین حجاز است: | از جمله سرودههای جالب توجه این شاعر توانمند، رباعیاتی در مورد سفر به خانه خدا و سرزمین حجاز است: | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۰: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''با کوه گنه به کعبه بارم دادند''|2=''توفیق طواف مستجارم دادند''}} | {{ب|''با کوه گنه به کعبه بارم دادند''|2=''توفیق طواف مستجارم دادند''}} | ||
{{ب|''من قابل این شرف نبودم، یا رب''|2=''این مرتبه، از چه اعتبارم دادند'' | {{ب|''من قابل این شرف نبودم، یا رب''|2=''این مرتبه، از چه اعتبارم دادند''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلوشش – چهلوهفت</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ کنونی تا ۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۸
دیوان مخلص کاشانی | |
---|---|
پدیدآوران | مخلص کاشانی، محمد (شاعر) عاطفي، حسن (مصحح و مقدمهنويس) |
عنوانهای دیگر | ديوان مخلص کاشاني ديوان |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1379ش, |
شابک | 964-6781-46-2 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 12ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 6773 /د9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان مخلص کاشانی، مجموعه اشعار میرزا محمد نراقی کاشانی متخلص به مخلص است. وی از شاعران ایرانی و طرفدار سبک هندی است. وی اهل سیر و سفر بوده و در دیوانش از کرمانشاه، نجف و کربلا یاد میکند. دیوان شعر وی توسط میراث مکتوب در سال ۱۳۷۹ و به کوشش و تصحیح و تحشیه حسن عاطفی چاپ شده است. مخلص به شعر صائب تبریزی عنایت بسیار دارد و با حزین لاهیجی همنشین بوده است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمهای به قلم محقق کتاب، آقای حسن عاطفی است و محتوای آن در سه بخش غزلیات و قطعات و رباعیات گردآوری شده است.
گزارش محتوا
مخلص کاشانی، در شیوه شاعری از سبک معمول روزگار خود، که همان سبک هندی است، پیروی میکند و کلامش از هرگونه ابهام بهدور است. به صنایع لفظی، بهویژه ایهام توجه دارد و هنر وی در بازی با الفاظ است؛ هرچند که این بازی گاهی جالب نمیباشد. مخلص روانی و روشنی سخن را مدیون تلاش میداند، ولی معتقد است که بهآسانی امکانپذیر نیست:
تلاش معنی روشن نمودن، آسان نیست | گهر به پای خود از بحر برنمیآید |
وی در فراهم آوردن دیوان خود میگوید:
به این نظم و نسق آسان نکردم جمع، دیوان را | ز معنی صیدها بر قله قاف قلم کردم | |
لباس جلوه پوشیدم پریزادان معنی را | ز صحبت، بزم را رشک گلستان ارم کردم |
مخلص درباره توجه به مضامین دیگر شاعران میگوید که از زمانی که به رموز سخن آشنا شدم و به معانی غریب دست یافتم، دیگر گرد سخن دیگران نگشتم:
تا گشتهام به معنی بیگانه آشنا | هرگز لبم به معنی کس، آشنا نشد |
وی در مورد کسانی که از مضمون دیگران بهره میجویند، چنین گفته است:
هرکه داخل میکند در بیت خود، مضمون غیر | در سرای خویش، محرم میکند بیگانه را |
شاعر از انتقاد و خردهگیری بیجای مدعیان، سخت آزردهخاطر است و کار آنان را چون نیش کژدم میداند:
گر ز حرف مدعی چون مار میپیچم، بجاست | دخل کج در شعر، کار نیش کژدم میکند |
وی از سخن برای دریافت صله و جایزه بهره میبرد و مدح و ستایش را موجب بیچارگی ستایشگر میداند:
مگو به مدح کسان بیت، بهر جایزه، مخلص | که هرکه خانه خود را فروخت، دربهدر افتد |
و نیز مخلص به علت ناآشنایی مردم به هنر شاعری و عدم شناخت آنان میگوید:
مخلص، تلاش معنی روشن، چه لازم است؟ | در کشوری که کس نشناسد گهر ز سنگ[۱] |
مخلص در جایجای سرودههای خویش، استقبالهای زیبا و سنجیدهای از شعرای نامی و صاحب اثر آورده که بسیار به لطافت و ارزش آثار وی افزوده است. برخی از استقبالهای او از شعرایی مانند حافظ شیرازی، جامی، واعظ، نجیب کاشانی و... از این قرار است:
حافظ:
مژدهای دل که مسیحانفسی میآید | که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید |
مخلص:
شغل عشقت نه ز هر بلهوسی میآید | کار سیمرغ کجا، از مگسی میآید؟ | |
یار پرسید چو از مخلص خود، حافظ گفت | نالهای میشنوم، کز قفسی میآید |
جامی:
دلم پیرانهسر با خردسالی است | که باغ حسن را نازکنهالی است |
مخلص:
مرا مهر مه ابروهلالی است | بر این معنی قدم خم گشته دالی است | |
مرید جامیام مخلص که خوش گفت | دلم پیرانهسر با خردسالی است |
معدودی غزل در دیوان مخلص وجود دارد که نجیب کاشانی - شاعر معاصر و همشهری مخلص - هم به همان وزن و قافیه سروده است، ولی کیفیت استقبال این دو از یکدیگر مشخص نیست. احتمالا در جلسات ادبی مطرح بوده و ساختهاند:
مخلص:
عشقت کشد چو تیغ جفا سربرنده کیست؟ | تن در شمار و سر بهحسابآورنده کیست؟ |
نجیب:
گیرم به یار نوشتم، برنده کیست؟ | جز رنگ آفتاب به کویش پرنده کیست؟ |
از جمله استقبالهای خاص و زیبای مخلص، استقبال از صائب است:
صائب:
اگر به بیخبری یار میتوانی شد | ز هرچه هست خبردار میتوانی شد | |
ز تندخویی خود خار بیگلی، ورنه | ز خلق خوش گل بیخار میتوانی شد |
مخلص:
به حسن خلق اگر یار میتوانی شد | در این چمن گل بیخار میتوانی شد | |
به فکر صائب اگر دل جلا دهی، مخلص | ز هرچه هست خبردار میتوانی شد |
صائب:
هرکس فشاند بر من پرشور، پشت دست | از جهل زد به خانه زنبور، پشت دست |
مخلص:
سازی به آستین ز چه مستور پشت دست؟ | ای روی دستت از گل و از نور پشت دست |
باز مخلص این غزل را در استقبال صائب سروده است:
ای گرفتار تو بسیار و اسیر تو بسی | هم تو منظوری و هم نیست نظیر تو کسی |
مخلص به مضامین صائب و کلیم نیز توجه دارد، از جمله:
صائب:
خط شبرنگ، کزو حسن نهد پا به رکاب | شب نوروز من و روز حساب است تو را |
مخلص:
چنین که حسن تو از خط شده است پا به رکاب | دو هفته دگر، ابن سبیل خواهد شد |
کلیم کاشانی:
در کوی جنون، کلبه ما نیز نشان است | گامی دو سه از کوچه زنجیر گذشته |
مخلص:
پیچوتاب زلف او را میکنم از دل سراغ | کس بلد نبود چو مجنون، کوچه زنجیر را[۲] |
از جمله ویژگیهای شعر مخلص، باریکاندیشی و مضمونآفرینیهای ظریف وی است؛ از جمله آنها چنین اشعاری است:
گوشهگیران جهان پشت به دنیا نکنند | روی در قبله محال است که آرد محراب | |
خانه ظالم چو ویران شد، چراغان میشود | شمع میسازند موم خانه زنبور را | |
نسب سودی نبخشد چون نداری جوهری از خود | که باشد بیشتر با آب نسبت تیغ چوبین را[۳] |
بازی با الفاظ در سرودههای مخلص، از دیگر تفاوتهای شعری او با برخی شاعران دیگر است:
دلم فشرده آن پنجه نگارین است | مخمسی که زند ناخنی به دل این است | |
کرده تسخیر دلم شاهی که در دوران او | ناز دستور است و ناظر چشم و ابرو حاجب است | |
به دست غیر دادی ساعد چون نقره خامت | به قربان سرت گردم، مکن این خامدستیها[۴] |
صنایع ادبی، چون انواع جناس، مراعات نظیر، طباق، تضاد، ایهام، تلمیح و... در شعر مخلص بسیار زیبا به نمایش گذاشته شده است؛ از جمله آنها چنین است:
جناس مرکب:
یاقوت لب لعل تو مر جان مرا قوت | یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت | |
قربان وفاتم، به وفاتم گذری کن | تا بوت مگر بشنوم از رخنه تابوت |
جناس ناقص، مرکب، تشبیه، تکرار و التزام حروف «خ»، «ش» و مراعات نظیر:
شده است شاخ زرشکی، نهال نسترن تو | ز رشک ریخته خون زرشک خرفه خالت |
جناس شبه اشتقاق، زاید، تام، مرکب:
کوس کاووس از نوا افتاد و جام جم شکست | باز مطرب ارغنونساز است و ساقی شیشهباز |
جناس، تلمیح، طباق و تضاد، لف و نشر:
این به افلاکت رساند و آن کند یکسان به خاک | در مراتب کنج فقر از گنج قارون بهتر است | |
این به مستوری علم شد آن به عریانی مثل | در ازل گویا که حسن و عشق را یک جامه بود |
از جمله سرودههای جالب توجه این شاعر توانمند، رباعیاتی در مورد سفر به خانه خدا و سرزمین حجاز است:
بستیم ز تبریز به آهنگ حجاز | بر ناقه شوق محمل عجز و نیاز | |
داریم دعا طمع ز یاران وطن | تا قطع کنیم این ره دور و دراز |
و در مورد زیارت خانه خدا میگوید:
با کوه گنه به کعبه بارم دادند | توفیق طواف مستجارم دادند | |
من قابل این شرف نبودم، یا رب | این مرتبه، از چه اعتبارم دادند[۶] |
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس فنی در انتهای آن ذکر گردیده است. در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.