تاريخ سرچشمههاى اسلامى آموزش و پرورش غرب: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'بین المللی' به 'بینالمللی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''تاريخ سرچشمههاى اسلامى آموزش و پرورش غرب'''، نوشته [[مهدی نخستین]] و ترجمه [[عبدالله ظهیری]] است. اين نگاشته برگردانى است از nretseW fo snigiro cimalsI fo yrotsiH noitacudE موضوع کتاب بررسى تأثير آموزش و پرورش اسلامى در پيشرفت آموزش در اروپاى غربى و آمريکا بين 750 تا 1350 ميلادى است؛ همان حقيقت تاريخى آشکارى که در کتابهاى درسى تاريخ آموزش و | '''تاريخ سرچشمههاى اسلامى آموزش و پرورش غرب'''، نوشته [[مهدی نخستین]] و ترجمه [[عبدالله ظهیری]] است. اين نگاشته برگردانى است از nretseW fo snigiro cimalsI fo yrotsiH noitacudE موضوع کتاب بررسى تأثير آموزش و پرورش اسلامى در پيشرفت آموزش در اروپاى غربى و آمريکا بين 750 تا 1350 ميلادى است؛ همان حقيقت تاريخى آشکارى که در کتابهاى درسى تاريخ آموزش و پرورش، بدان نمىپردازند. اين اثر از گسترش نهادهاى آموزشى اسلام از سده دوم تا هشتم هجرى مىگويد تا سهم آن را درشکل دادن به آموزش نوين غربى، بنمايد. باشد که از اين رهگذر، توجه اهل نظر به پيوند تنگاتنگ و ژرف دانش اسلامى با انديشۀ آموزشى غرب جلب شود. | ||
در فصل | در فصل نخست، وضعيت سياسى، مذهبى و جغرافيايى که مىتواند زمينه ريشهيابى اين پيشرفت و زوال باشد، آمده است. | ||
فصل دوم. شالودۀ کهن آموزش و پرورش اسلامى: در اين | فصل دوم. شالودۀ کهن آموزش و پرورش اسلامى: در اين فراز، به آبشخورهاى غير اسلامى آموزش و پرورش اسلامى اشارت شده است تا بيان تأثر آن از ديگر فرهنگها باشد. از اين رهگذر به عوامل مؤثر در انتقال فرهنگ کهن پرداخته شده و از زمينههاى هلنى، سريانى، اسکندرانى و ايرانى آن سخن رفته است، آنگاه از خدمات جندى شاپور به آموزش و پرورش غرب، برگردان آثار کهن به عربى، «الفهرست» ابن نديم و محتواى آن و کتابهاى فارسى آمده در«الفهرست» ياد شده است. | ||
فصل سوم. ماهيت و حوزۀ آموزش و پرورش اسلامى(750-1350 م): اين فصل با نگاهى به مدرسهها و نظاميهها و تأثير نظام الملک بر روند آموزش در | فصل سوم. ماهيت و حوزۀ آموزش و پرورش اسلامى(750-1350 م): اين فصل با نگاهى به مدرسهها و نظاميهها و تأثير نظام الملک بر روند آموزش در اسلام، سرمىگيرد و با پرداخت هدفهاى آموزش و پرورش اسلامى و ياد نام مدرسههاى اسلامى در سالهاى 1050 تا 1250 ميلادى پى گرفته مىشود. پس از آن از سازمان مدارس، انواع مکتب، محافل ادبى، مدارس خلافتى، مدرسۀ مسجد، مدرسۀ کتابخانه، دانشگاه و هزينۀ تحصيلى ياد مىشود. مواد آموزشى مدرسههاى اسلامى، آموزش پزشکى، نقش | ||
معلم و انواع | معلم و انواع آن، روشهاى آموزشى، شرح زندگى يکى از طلبهها، شمهاى از خدمات مسلمانان به آموزش و پرورش و نيروى نظام آموزشى اسلام در حوزههاى گوناگون، ديگر نکات اين فصل است. | ||
فصل چهارم. کتابخانه به عنوان يکى از مراکز آموزشى در اسلام: در اين فصل از مطالب زير گفته شده است اهميت کتاب و کتابخانه در فرهنگ | فصل چهارم. کتابخانه به عنوان يکى از مراکز آموزشى در اسلام: در اين فصل از مطالب زير گفته شده است اهميت کتاب و کتابخانه در فرهنگ اسلامى، گسترش جغرافيايى کتابخانه در اسلام، سه نوع کتابخانۀ همگانى، نيمههمگانى و خصوصى، شرحى از برخى کتابخانههاى بزرگ اسلامى و ويران شدن کتابخانههاى اسلامى. | ||
فصل پنجم. آثار کهن در آموزش و پرورش اسلامى(750-1350 م): در آثار کهن آموزش و پرورش | فصل پنجم. آثار کهن در آموزش و پرورش اسلامى(750-1350 م): در آثار کهن آموزش و پرورش اسلامى، بيشتر به نکات زير پرداخته شده است هدفهاى آموزشى و پرورشى، مشکلات انتخاب روش، فرضيههاى دانش، مواد آموزشى، تعليم و تربيت اخلاقى و مذهبى، روانشناسى تربيتى، اندرزهاى اخلاقى-آموزشى، کيفيت آموزش، مشکلات انضباطى، سازماندهى و ادارۀ آموزش. نگارنده همراه تقسيم آثار کهن آموزشى از لحاظ محتوا و شرايط نگارش، نخست شمارى از آنها را شرح و شماره مىکند و اندکى به مطالب آنها مىپردازد، آنگاه سياههاى را از برگزيدۀ آثار کهن آموزشى اسلامى که اندکى تفسير شدهاند مىآورد و در پايان از کتابهاى فراوانى ياد مىکند که جزوى از آنها دربارۀ آموزش و پرورش است. | ||
در فصل | در فصل ششم، ديدگاههاى سعدى در باب هنر زيستن آمده است و به کلمات قصار، حکايتها و گوشههايى از آثار او همراه با ديدگاههايش دربارۀ حکمت معاش اشارت رفته است. | ||
در فصل هفتم و هشتم از عصر ترجمه(750-900 م)و پس از | در فصل هفتم و هشتم از عصر ترجمه(750-900 م)و پس از آن، دوران طلايى اسلام (قرن 10-12)سخن رفته است و با برشمارى پارهاى تحقيقات و نوآوريهاى مسلمانان در زمينههاى گوناگون علمى، ادبى، فلسفى، مذهبى و تاريخى يادآورى شده است که برخى از نوآوران عصر طلايى در روزگار خود خلاقترين افراد عالم بودند و شمارى از آنها در همه روزگاران برترين بهشمار مىروند. دوران نوزايى اسلامى از آغاز قرن دوازدهم به خاموشى مىگرايد و روزگار فسردگى و افول از راه مىرسد. اين فسردگى همزمان است با عصر نوزايى در اروپاى قرون وسطى. | ||
انتقال دانش اسلامى و بيدارى عقلى | انتقال دانش اسلامى و بيدارى عقلى اروپا، موضوع فصل نهم است و در آن از ترجمههاى گوناگون متون علمى و ادبى اسلامى به زبانهاى گوناگون غربى ياد شده است و تأثير فرهنگ علمى مسلمانان بر آن ديار و برخى روشها و علل آن نيز آمده و گوشزد شده است که تا چند سده متن اصلى بسيارى از رشتههاى تحصيلى دانشگاههاى غرب، آثار دانشمندان مسلمان بوده است. <REF>ص 120-122</REF> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۹
تاريخ سرچشمههاى اسلامى آموزش و پرورش غرب | |
---|---|
پدیدآوران | نخستین، مهدی (نویسنده) ظهیری، عبدالله (مترجم) |
ناشر | آستان قدس رضوی |
مکان نشر | ایران مشهد |
سال نشر | 1367 |
چاپ | یکم |
موضوع | اسلام و آموزش و پرورش، تمدن غرب - تاثير اسلام |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ن3ت2 / 230/18 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ سرچشمههاى اسلامى آموزش و پرورش غرب، نوشته مهدی نخستین و ترجمه عبدالله ظهیری است. اين نگاشته برگردانى است از nretseW fo snigiro cimalsI fo yrotsiH noitacudE موضوع کتاب بررسى تأثير آموزش و پرورش اسلامى در پيشرفت آموزش در اروپاى غربى و آمريکا بين 750 تا 1350 ميلادى است؛ همان حقيقت تاريخى آشکارى که در کتابهاى درسى تاريخ آموزش و پرورش، بدان نمىپردازند. اين اثر از گسترش نهادهاى آموزشى اسلام از سده دوم تا هشتم هجرى مىگويد تا سهم آن را درشکل دادن به آموزش نوين غربى، بنمايد. باشد که از اين رهگذر، توجه اهل نظر به پيوند تنگاتنگ و ژرف دانش اسلامى با انديشۀ آموزشى غرب جلب شود.
در فصل نخست، وضعيت سياسى، مذهبى و جغرافيايى که مىتواند زمينه ريشهيابى اين پيشرفت و زوال باشد، آمده است.
فصل دوم. شالودۀ کهن آموزش و پرورش اسلامى: در اين فراز، به آبشخورهاى غير اسلامى آموزش و پرورش اسلامى اشارت شده است تا بيان تأثر آن از ديگر فرهنگها باشد. از اين رهگذر به عوامل مؤثر در انتقال فرهنگ کهن پرداخته شده و از زمينههاى هلنى، سريانى، اسکندرانى و ايرانى آن سخن رفته است، آنگاه از خدمات جندى شاپور به آموزش و پرورش غرب، برگردان آثار کهن به عربى، «الفهرست» ابن نديم و محتواى آن و کتابهاى فارسى آمده در«الفهرست» ياد شده است.
فصل سوم. ماهيت و حوزۀ آموزش و پرورش اسلامى(750-1350 م): اين فصل با نگاهى به مدرسهها و نظاميهها و تأثير نظام الملک بر روند آموزش در اسلام، سرمىگيرد و با پرداخت هدفهاى آموزش و پرورش اسلامى و ياد نام مدرسههاى اسلامى در سالهاى 1050 تا 1250 ميلادى پى گرفته مىشود. پس از آن از سازمان مدارس، انواع مکتب، محافل ادبى، مدارس خلافتى، مدرسۀ مسجد، مدرسۀ کتابخانه، دانشگاه و هزينۀ تحصيلى ياد مىشود. مواد آموزشى مدرسههاى اسلامى، آموزش پزشکى، نقش
معلم و انواع آن، روشهاى آموزشى، شرح زندگى يکى از طلبهها، شمهاى از خدمات مسلمانان به آموزش و پرورش و نيروى نظام آموزشى اسلام در حوزههاى گوناگون، ديگر نکات اين فصل است.
فصل چهارم. کتابخانه به عنوان يکى از مراکز آموزشى در اسلام: در اين فصل از مطالب زير گفته شده است اهميت کتاب و کتابخانه در فرهنگ اسلامى، گسترش جغرافيايى کتابخانه در اسلام، سه نوع کتابخانۀ همگانى، نيمههمگانى و خصوصى، شرحى از برخى کتابخانههاى بزرگ اسلامى و ويران شدن کتابخانههاى اسلامى.
فصل پنجم. آثار کهن در آموزش و پرورش اسلامى(750-1350 م): در آثار کهن آموزش و پرورش اسلامى، بيشتر به نکات زير پرداخته شده است هدفهاى آموزشى و پرورشى، مشکلات انتخاب روش، فرضيههاى دانش، مواد آموزشى، تعليم و تربيت اخلاقى و مذهبى، روانشناسى تربيتى، اندرزهاى اخلاقى-آموزشى، کيفيت آموزش، مشکلات انضباطى، سازماندهى و ادارۀ آموزش. نگارنده همراه تقسيم آثار کهن آموزشى از لحاظ محتوا و شرايط نگارش، نخست شمارى از آنها را شرح و شماره مىکند و اندکى به مطالب آنها مىپردازد، آنگاه سياههاى را از برگزيدۀ آثار کهن آموزشى اسلامى که اندکى تفسير شدهاند مىآورد و در پايان از کتابهاى فراوانى ياد مىکند که جزوى از آنها دربارۀ آموزش و پرورش است.
در فصل ششم، ديدگاههاى سعدى در باب هنر زيستن آمده است و به کلمات قصار، حکايتها و گوشههايى از آثار او همراه با ديدگاههايش دربارۀ حکمت معاش اشارت رفته است.
در فصل هفتم و هشتم از عصر ترجمه(750-900 م)و پس از آن، دوران طلايى اسلام (قرن 10-12)سخن رفته است و با برشمارى پارهاى تحقيقات و نوآوريهاى مسلمانان در زمينههاى گوناگون علمى، ادبى، فلسفى، مذهبى و تاريخى يادآورى شده است که برخى از نوآوران عصر طلايى در روزگار خود خلاقترين افراد عالم بودند و شمارى از آنها در همه روزگاران برترين بهشمار مىروند. دوران نوزايى اسلامى از آغاز قرن دوازدهم به خاموشى مىگرايد و روزگار فسردگى و افول از راه مىرسد. اين فسردگى همزمان است با عصر نوزايى در اروپاى قرون وسطى.
انتقال دانش اسلامى و بيدارى عقلى اروپا، موضوع فصل نهم است و در آن از ترجمههاى گوناگون متون علمى و ادبى اسلامى به زبانهاى گوناگون غربى ياد شده است و تأثير فرهنگ علمى مسلمانان بر آن ديار و برخى روشها و علل آن نيز آمده و گوشزد شده است که تا چند سده متن اصلى بسيارى از رشتههاى تحصيلى دانشگاههاى غرب، آثار دانشمندان مسلمان بوده است. [۱]
پانویس
- ↑ ص 120-122
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش