علم الأصول تاريخاً و تطوراً: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مقدمه و متن كتاب.↵↵↵رده:کتابشناسی' به 'مقدمه و متن كتاب. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن ادریس، محمد بن احمد' به 'ابن ادریس، محمد بن احمد') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
2. مرحله دوم: اين مرحله، آغاز عصر تصنيف بود و مهمترين شخصيتهاى اين دوره عبارتند از [[ابن ابیعقیل عمانی، حسن بن علی|ابن ابى عقيل]] صاحب كتاب «المتمسك بحبل آل الرسول»؛ ابن جنيد اسكافى صاحب كتاب «كشف التمويه و الالباس على اغمار الشيعة فى امر القياس»؛ [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] صاحب كتاب «الذريعة فى علم اصول الشريعه» و... | 2. مرحله دوم: اين مرحله، آغاز عصر تصنيف بود و مهمترين شخصيتهاى اين دوره عبارتند از [[ابن ابیعقیل عمانی، حسن بن علی|ابن ابى عقيل]] صاحب كتاب «المتمسك بحبل آل الرسول»؛ ابن جنيد اسكافى صاحب كتاب «كشف التمويه و الالباس على اغمار الشيعة فى امر القياس»؛ [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] صاحب كتاب «الذريعة فى علم اصول الشريعه» و... | ||
3. مرحله سوم: برخى از محققان از جمله [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[ | 3. مرحله سوم: برخى از محققان از جمله [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[ابن ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]]، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلّى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلّى]]، [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]]، [[شهید اول، محمد بن مکی|شهيد اوّل]]، [[شهيد ثانى]]، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]، [[ابن شهید ثانی، حسن بن زینالدین|صاحب معالم]]، [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|محقق خوانسارى]]، [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]] و محقق شيروانى از مهمترين شخصيتهاى اين دوره محسوب مىشوند. | ||
4. مرحله چهارم: مرحله چهارم، در كربلا توسط [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] ظهور كرد. وى، در عصرى زندگى مىكرد كه اخبارىگرى سيطره داشت. او، با تلاش فراوان توانست اخبارىگرى را ساقط و اصولىگرى را به جاى آن بنشاند. اين دوره، با [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] شروع شد و با [[آخوند خراسانى]] و متأخرين از علماء، مانند [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقى]]، اصفهانى، [[نائینی، محمدحسین|نايينى]] و خويى به اوج خود رسيد. | 4. مرحله چهارم: مرحله چهارم، در كربلا توسط [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] ظهور كرد. وى، در عصرى زندگى مىكرد كه اخبارىگرى سيطره داشت. او، با تلاش فراوان توانست اخبارىگرى را ساقط و اصولىگرى را به جاى آن بنشاند. اين دوره، با [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] شروع شد و با [[آخوند خراسانى]] و متأخرين از علماء، مانند [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقى]]، اصفهانى، [[نائینی، محمدحسین|نايينى]] و خويى به اوج خود رسيد. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۱
علم الأصول تاريخاً و تطوراً | |
---|---|
پدیدآوران | فاضل قائینی نجفی، علی (نویسنده) |
ناشر | دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1376 ش یا 1418 ق |
چاپ | 2 |
موضوع | اصول فقه شیعه - تاریخ |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 148 /ف2ع8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
علم الأصول تاريخاً و تطوراً، تأليف على فاضل قايينى نجفى، به زبان عربى و در زمينه تاريخچه علم اصول است.
ساختار
كتاب، داراى دو بخش و يك خاتمه است: بخش اول با چهار فصل، درباره پيدايش علم اصول، بخش دوم نيز با چهار فصل، در مورد تطوّرات آن و خاتمه، مشتمل بر چند فايده عام است.
گزارش محتوا
بخش اول، درباره پيدايش علم اصول فقه و مشتمل بر چهار فصل است كه به ترتيب زير بيان مىشود:
1. امور عامّه: در اين فصل، مباحث زير بررسى مىشود:
الف) تعريف علم اصول: علم به قواعدى است كه براى استنباط احكام شرعى ممهّد و ممحض شده است و غايت آن، قدرت بر استنباط احكام شرعى و موضوع آن يا ادلّه اربعه و يا هر چيزى كه در طريق استنباط حكم شرعى به كار مىرود، است.
ب) ادله در نزد شيعه: قرآن، سنت، اجماع و عقل.
ج) رابطه فقه و اصول فقه: ميان اصول فقه با علم فقه ارتباط عميقى وجود دارد و نسبت بين آنها، نسبت مقدّمه و ذى المقدمه است و اصول، نسبت به فقه، همانند منطق، نسبت به فلسفه است.
د) مقدمات عمل استنباط: علم نحو، تفسير، منطق، حديث، رجال و علم اصول.
2. اجتهاد در عصر ائمّه: اصحاب ائمّه، بهجهت پارهاى از شرايط، ناگزير به اجتهاد با استناد به قواعد كلى موجه و مقبول بودند، زيرا اولاً: هميشه و در همه حال به ائمه دسترسى نداشتهاند، نظير شیعیان خراسان و يمن.
ثانياً: ائمه(ع)، اصحاب شايسته خويش را به اجتهاد در احكام و دادن فتوى تشويق میكردند، نظير امر امام صادق(ع) به ابان بن تغلب كه در مسجد بنشيند و براى مردم فتوا دهد.
ثالثاً: ائمه، به جواز اجتهاد صحيح از سوى اصحاب تصريح كردند.
رابعاً: روايات نقل شده از ائمه(ع)، در بحث اخبار متعارض و علاج آنها، حجيّت خبر ثقه و امثال اينها، همگى دلالت بر جواز اجتهاد اصحاب بهطور مطلق دارند.
مؤلف، در اين فصل، ادلّه عقليه و نقليهاى ارائه مىدهد كه در عصر ائمه(ع) اجتهاد وجود داشت.
3. زعامت دينى و فتوا: عمليات فتوا به حكم شرعى در نزد اماميه تطوّراتى داشته است؛ در ابتدا، اشخاصى از اصحاب ائمه، مانند زراة بن اعين، يونس بن عبدالرحمن، محمد بن مسلم و امثال اينها، با نقل نص حديث براى استفتاء كنندگان، فتوا مىدادند، سپس در تطوّرات بعدى، با نص روايت بدون ذكر سند، فتوا مىدادند و...
4. ديدگاه شيعه نسبت به قياس و استحسان: شيعه، به پيروى از ائمه(ع)، در برابر قياس و استحسان، موضع سلبى داشته و شديدا منكر آن دو مىباشد.
بخش دوم، درباره تطوّرات علم اصول فقه است و شامل چهار فصل مىباشد:
1. مرحله اول: در اين دوره، قواعد علم اصول بر اساس روايات بوده، نه تعبيرات و اصطلاحاتى كه در دوران متأخر مرسوم شده است و بيشتر روايات اين علم در عصر صادقين(ع) بود كه به اصحاب خود قواعد اين علم را املاء مىنمودند. شخصيتها و تأليفات اين دوره، عبارتند از: هشام بن حكم كه كتابى درباره الفاظ و مباحث مربوط به آن نوشت؛ يونس بن عبدالرحمن، صاحب كتاب «اختلاف الحديث و مسائله»؛ ابوسهل نوبختى، صاحب كتاب «الخصوص و العموم»؛ حسن بن موسى نوبختى، صاحب كتاب «الخبر الواحد و العمل به» و «الخصوص و العموم». اين دوره در مدينه، كوفه و قم مركزيت داشت.
2. مرحله دوم: اين مرحله، آغاز عصر تصنيف بود و مهمترين شخصيتهاى اين دوره عبارتند از ابن ابى عقيل صاحب كتاب «المتمسك بحبل آل الرسول»؛ ابن جنيد اسكافى صاحب كتاب «كشف التمويه و الالباس على اغمار الشيعة فى امر القياس»؛ سيد مرتضى صاحب كتاب «الذريعة فى علم اصول الشريعه» و...
3. مرحله سوم: برخى از محققان از جمله شيخ طوسى، ابن ادريس، محقق حلّى، علامه حلّى، فخر المحققين، شهيد اوّل، شهيد ثانى، شيخ بهائى، صاحب معالم، محقق خوانسارى، فاضل تونى و محقق شيروانى از مهمترين شخصيتهاى اين دوره محسوب مىشوند.
4. مرحله چهارم: مرحله چهارم، در كربلا توسط وحيد بهبهانى ظهور كرد. وى، در عصرى زندگى مىكرد كه اخبارىگرى سيطره داشت. او، با تلاش فراوان توانست اخبارىگرى را ساقط و اصولىگرى را به جاى آن بنشاند. اين دوره، با وحيد بهبهانى شروع شد و با آخوند خراسانى و متأخرين از علماء، مانند محقق عراقى، اصفهانى، نايينى و خويى به اوج خود رسيد.
مؤلف، در خاتمه كتاب، تحت عنوان «فوائد عامّة» به تبيين اصطلاحاتى از قبيل اصول فقه، حاشيه، تقريرات پرداخته و كتاب را به اتمام مىرساند.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.