ابن حبیب، عبدالملک بن حبیب: تفاوت میان نسخهها
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن حبیب (ابهام زدایی)' به 'ابن حبیب (ابهامزدایی)') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|ابن حبیب ( | {{کاربردهای دیگر|ابن حبیب (ابهامزدایی)}} | ||
'''ابومروان عبدالملك بن حبيب بن سليمان سلمى'''، محدث، فقيه، اديب، نحوى، شاعر و نسّابه اندلسى، از موالى قبيله سليم و يا به گفته ابن حارث از خود قبيله سليم بوده است. قاضى عياض، نياى بزرگ او را ربيع بن سليمان ياد كرده است. نياكان وى اهل طليطله بودهاند، اما نياى وى سليمان به قرطبه كوچ كرده و پدر او، حبيب ( | '''ابومروان عبدالملك بن حبيب بن سليمان سلمى'''، محدث، فقيه، اديب، نحوى، شاعر و نسّابه اندلسى، از موالى قبيله سليم و يا به گفته ابن حارث از خود قبيله سليم بوده است. قاضى عياض، نياى بزرگ او را ربيع بن سليمان ياد كرده است. نياكان وى اهل طليطله بودهاند، اما نياى وى سليمان به قرطبه كوچ كرده و پدر او، حبيب (متوفای 221ق) در «فتنة الربض» به البيره مهاجرت كرده است. وى به حبيب عصار شهرت داشته و از فقيهان قرطبه بشمار مىرفته است. | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
ابن حبيب، مقدمات علوم را در زادگاه خویش نزد ابوعبدالله صعصعة بن سلام شامى، ابومحمد غازى بن قيس و زياد بن عبدالرحمان فراگرفت و فقه را نزد يحيى بن يحيى ليثى، عيسى بن دينار از فقيهان بنام اندلس و زياد بن عبدالرحمان شبطون و ديگر اصحاب مالك بن انس در اندلس آموخت و از آنان حديث شنيد، سپس برای استماع حديث به مسافرت پرداخت و از اندلس خارج شد و در 208ق، يا در حدود 210ق، به مكه رفت و پس از مراسم حج به مدينه وارد شد و در حلقههاى درس عالمانى مانند ابومروان عبدالملك بن ماجشون، ابومصعب مطرّف بن عبدالله يسارى و ديگران شركت كرد و از آنان حديث شنيد و تأليفات خود را به آنان عرضه كرد. وى به مصر نيز سفر كرد و از اسد بن موسى و ديگران حديث شنيد. ابن ابىمريم پس از ذكر ورود ابن حبيب به مصر، چگونگى اجازه گرفتن ابن حبيب از اسد بن موسى را بيان داشته است. او سرانجام در 210ق و يا در 216ق، به اندلس بازگشت. | ابن حبيب، مقدمات علوم را در زادگاه خویش نزد ابوعبدالله صعصعة بن سلام شامى، ابومحمد غازى بن قيس و زياد بن عبدالرحمان فراگرفت و فقه را نزد يحيى بن يحيى ليثى، عيسى بن دينار از فقيهان بنام اندلس و زياد بن عبدالرحمان شبطون و ديگر اصحاب مالك بن انس در اندلس آموخت و از آنان حديث شنيد، سپس برای استماع حديث به مسافرت پرداخت و از اندلس خارج شد و در 208ق، يا در حدود 210ق، به مكه رفت و پس از مراسم حج به مدينه وارد شد و در حلقههاى درس عالمانى مانند ابومروان عبدالملك بن ماجشون، ابومصعب مطرّف بن عبدالله يسارى و ديگران شركت كرد و از آنان حديث شنيد و تأليفات خود را به آنان عرضه كرد. وى به مصر نيز سفر كرد و از اسد بن موسى و ديگران حديث شنيد. ابن ابىمريم پس از ذكر ورود ابن حبيب به مصر، چگونگى اجازه گرفتن ابن حبيب از اسد بن موسى را بيان داشته است. او سرانجام در 210ق و يا در 216ق، به اندلس بازگشت. | ||
ابن حبيب، پس از مراجعت به اندلس در البيره سكنى گزيد و در آنجا به اشاعه حديث پرداخت، اما ديرى نپاييد كه عبدالرحمان بن حكم بن هشام ( | ابن حبيب، پس از مراجعت به اندلس در البيره سكنى گزيد و در آنجا به اشاعه حديث پرداخت، اما ديرى نپاييد كه عبدالرحمان بن حكم بن هشام (متوفای 238ق) امیر اموى قرطبه ابن حبيب را به قرطبه فراخواند. بر اساس روايات «خشنى» گویا امیر عبدالرحمان او را از گذشته مىشناخته و به دانش گسترده وى آگاهى داشته است؛ ازاينرو، وقتى يحيى بن يحيى ليثى به وى پيشنهاد مىكند كه از وجود ابن حبيب استفاده كند، بلافاصله مىپذيرد و او را به قرطبه منتقل مىسازد و او و يحيى بن يحيى را در رأس فقيهان قرطبه قرار مىدهد و مقام و منزلت وى نزد امیر زيادتر مىشود. مقام علمى و آگاهى گسترده او در فقه، حديث، ادبيات و ديگر فنون از یک طرف و تقرب بسيار وى نزد امیر از سوى ديگر، سبب برانگیخته شدن حسادت ديگر فقيهان و عالمان قرطبه حتى يحيى بن يحيى مىگردد، اما با همه اينها هنگامى كه يحيى بن يحيى ليثى متهم مىشود كه عليه عبدالرحمان توطئه كرده است، ابن حبيب به دفاع از او پرداخته، نزد امیر از وى به نیکى ياد مىكند. او پس از يحيى بن يحيى به رياست فقيهان اندلس رسيد و مدتها در این مقام بود. عبدالرحمان نيز حرمت او را بسيار مىداشت و در هيچ امرى، از مشورت با وى عدول نمىكرد. به اشاره ابن حبيب بود كه در 229ق، امیر، ديوار دفاعى اشبيليه را در مقابل هجوم مسيحيان بنا كرد و به دسيسه او بود كه عبدالرحمان يحيى بن معمر قاضى را كه برخلاف رأى ابن حبيب حكم كرده بود، از مقام خویش عزل كرد. | ||
ابن حبيب، شاعر نيز بوده و ابياتى از وى باقى مانده است. | ابن حبيب، شاعر نيز بوده و ابياتى از وى باقى مانده است. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۶: | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[تفسير غريب الموطأ]] | |||
[[کتاب أدب النساء الموسوم بکتاب الغاية و النهایة]] | [[کتاب أدب النساء الموسوم بکتاب الغاية و النهایة]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۰
نام | ابن حبیب، عبدالملک |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | حبیب |
متولد | ح170ق |
محل تولد | طليطله اندلس |
رحلت | اختلافی 232-239 ق |
اساتید | ابوعبدالله صعصعة بن سلام شامى
ابومحمد غازى بن قيس زياد بن عبدالرحمان |
برخی آثار | کتاب أدب النساء الموسوم بکتاب الغاية و النهایة |
کد مؤلف | AUTHORCODE14443AUTHORCODE |
ابومروان عبدالملك بن حبيب بن سليمان سلمى، محدث، فقيه، اديب، نحوى، شاعر و نسّابه اندلسى، از موالى قبيله سليم و يا به گفته ابن حارث از خود قبيله سليم بوده است. قاضى عياض، نياى بزرگ او را ربيع بن سليمان ياد كرده است. نياكان وى اهل طليطله بودهاند، اما نياى وى سليمان به قرطبه كوچ كرده و پدر او، حبيب (متوفای 221ق) در «فتنة الربض» به البيره مهاجرت كرده است. وى به حبيب عصار شهرت داشته و از فقيهان قرطبه بشمار مىرفته است.
ولادت
تولد ابن حبيب بهدرستى روشن نيست. ذهبى، تولد او را پس از 170ق، دانسته است. درگذشت او را بهاختلاف در 232ق، يا 4 رمضان 238 نوشتهاند و حمیدى درگذشت او را بنا به قولى، 12 ذىحجه 239ق، در شهر قرطبه ذكر كرده است.
تحصیلات
ابن حبيب، مقدمات علوم را در زادگاه خویش نزد ابوعبدالله صعصعة بن سلام شامى، ابومحمد غازى بن قيس و زياد بن عبدالرحمان فراگرفت و فقه را نزد يحيى بن يحيى ليثى، عيسى بن دينار از فقيهان بنام اندلس و زياد بن عبدالرحمان شبطون و ديگر اصحاب مالك بن انس در اندلس آموخت و از آنان حديث شنيد، سپس برای استماع حديث به مسافرت پرداخت و از اندلس خارج شد و در 208ق، يا در حدود 210ق، به مكه رفت و پس از مراسم حج به مدينه وارد شد و در حلقههاى درس عالمانى مانند ابومروان عبدالملك بن ماجشون، ابومصعب مطرّف بن عبدالله يسارى و ديگران شركت كرد و از آنان حديث شنيد و تأليفات خود را به آنان عرضه كرد. وى به مصر نيز سفر كرد و از اسد بن موسى و ديگران حديث شنيد. ابن ابىمريم پس از ذكر ورود ابن حبيب به مصر، چگونگى اجازه گرفتن ابن حبيب از اسد بن موسى را بيان داشته است. او سرانجام در 210ق و يا در 216ق، به اندلس بازگشت.
ابن حبيب، پس از مراجعت به اندلس در البيره سكنى گزيد و در آنجا به اشاعه حديث پرداخت، اما ديرى نپاييد كه عبدالرحمان بن حكم بن هشام (متوفای 238ق) امیر اموى قرطبه ابن حبيب را به قرطبه فراخواند. بر اساس روايات «خشنى» گویا امیر عبدالرحمان او را از گذشته مىشناخته و به دانش گسترده وى آگاهى داشته است؛ ازاينرو، وقتى يحيى بن يحيى ليثى به وى پيشنهاد مىكند كه از وجود ابن حبيب استفاده كند، بلافاصله مىپذيرد و او را به قرطبه منتقل مىسازد و او و يحيى بن يحيى را در رأس فقيهان قرطبه قرار مىدهد و مقام و منزلت وى نزد امیر زيادتر مىشود. مقام علمى و آگاهى گسترده او در فقه، حديث، ادبيات و ديگر فنون از یک طرف و تقرب بسيار وى نزد امیر از سوى ديگر، سبب برانگیخته شدن حسادت ديگر فقيهان و عالمان قرطبه حتى يحيى بن يحيى مىگردد، اما با همه اينها هنگامى كه يحيى بن يحيى ليثى متهم مىشود كه عليه عبدالرحمان توطئه كرده است، ابن حبيب به دفاع از او پرداخته، نزد امیر از وى به نیکى ياد مىكند. او پس از يحيى بن يحيى به رياست فقيهان اندلس رسيد و مدتها در این مقام بود. عبدالرحمان نيز حرمت او را بسيار مىداشت و در هيچ امرى، از مشورت با وى عدول نمىكرد. به اشاره ابن حبيب بود كه در 229ق، امیر، ديوار دفاعى اشبيليه را در مقابل هجوم مسيحيان بنا كرد و به دسيسه او بود كه عبدالرحمان يحيى بن معمر قاضى را كه برخلاف رأى ابن حبيب حكم كرده بود، از مقام خویش عزل كرد.
ابن حبيب، شاعر نيز بوده و ابياتى از وى باقى مانده است.
شاگردان
ابن حبيب، شاگردان بسيارى تربيت كرد و بسيارى از بزرگان قرطبه از وى روايت كردهاند. او روزانه 30 حلقه درس داشت كه حدود 300 شاگرد نزد او حديث، فرائض، فقه و اعراب مىآموختند و وى تنها کتابهاى خود و «موطأ» مالك را به آنان تدريس مىكرد. از شاگردان برجسته او: ابوعمر يوسف بن يحيى مضامى اندلسى است كه نزد وى فقه آموخته و از شاگردان مخصوص و به قولى داماد ابن حبيب بوده و کتاب «الواضحة» را از ابن حبيب روايت كرده است و كسانى چون مطرف بن قيس، بقى بن مَخلد و ابن وضّاح از وى روايت كرده و حديث شنيدهاند. از ديگر شاگردان وى: پسران او محمد و عبدالله (يا عبيدالله) بودهاند. ابن حبيب سالها در دستگاه حكومتى امیر عبدالرحمان بن حكم بن هشام بود و هنگامى كه این امیر در 238ق، درگذشت و فرزند وى امیر محمد بن عبدالرحمان بهجاى وى نشست، ابن حبيب به او پيوست، اما پس از 6 ماه كه در دستگاه وى بسربرد،
وفات
در سن 64 سالگى در اندلس درگذشت و پس از اينكه قاضى احمد بن زياد يا به قولى محمد پسر ابن حبيب بر وى نماز خواند، در مقبره امسلمه مقابل مسجد الضيافه به خاک سپرده شد.
آثار
ابن حبيب داراى آثار بسيارى بوده، چنانكه شخص وى آنها را 1050 اثر گفته است.
تنوع آثار او نشانگر دامنه آگاهى گسترده وى در زمینههاى مختلف است.
پارهاى از آثار او عبارتند از:
- الغاية و النهایة؛
- الواضحة (كه بزرگترين و مشهورترين کتاب اوست)؛
- الورع؛
- وصف الفردوس[۱].
پانویس
- ↑ رفیعی، علی، ج3، ص306-308
منابع مقاله
رفیعی، علی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.