طوطی‌نامه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR10256J1.jpg | عنوان =طوطي نامه | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = نخشبي، ضياء الدين (نویسنده) مجتبايي، فتح‎الله (مصحح) آريا، غلام علي (مصحح) |زبان | زبان = فارسي | کد کنگره =‏‎‏/‎‏ط‎‏9 / 5625 ‏PIR‎‏ | موض...» ایجاد کرد)
     
    جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
     
    (۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۶: خط ۶:
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[نخشبي، ضياء الدين]] (نویسنده)
    [[نخشبي، ضياء الدين]] (نویسنده)
    [[مجتبايي، فتح‎الله]] (مصحح)
    [[مجتبایی، فتح‌الله]] (مصحح)
    [[ آريا، غلام علي]] (مصحح)
    [[آريا، غلام علي]] (مصحح)
    |زبان  
    |زبان  
    | زبان = فارسي 
    | زبان = فارسی
    | کد کنگره =‏‎‏/‎‏ط‎‏9 / 5625 ‏PIR‎‏  
    | کد کنگره =‏‎‏/‎‏ط‎‏9 / 5625 ‏PIR‎‏  
    | موضوع = نثر فارسي - قرن 8ق.
    | موضوع = نثر فارسی - قرن 8ق.


    |ناشر  
    |ناشر  
    خط ۲۹: خط ۲۹:
    }}
    }}
       
       
    '''طوطی‌نامه''' اثر ضیاالدین نخشبی، عارف و نویسنده قرن هشتم هجری، مجموعه‌ای است از 52 داستان فارسی که با تصحیح و تعلیقات فتح‌الله مجتبایی و علامعلی آریا منتشر شده است.
    '''طوطی‌نامه''' اثر [[نخشبي، ضياء الدين|ضیاالدین نخشبی]]، عارف و نویسنده قرن هشتم هجری، مجموعه‌ای است از 52 داستان فارسی که با تصحیح و تعلیقات [[مجتبایی، فتح‌الله|فتح‌الله مجتبایی]] و [[آريا، غلام علي|غلامعلی آریا]] منتشر شده است.


    این کتاب از مجموعه‌های معروف داستان‌های مختلف به زبان فارسی است که ما با روایت‌های دیگری از آن به نام‌های «چهل طوطی» و «جواهر الاسمار» آشنایی داریم. این مجموعه اصل هندی دارد و به زبان سنسکریت «شوکه سپتتی»، «با هفتاد طوطی» نامیده می‌شود و چهارچوب اصلی آن در حقیقت روایتی است از یکی از «جائکه»های بودایی که در «سندبادنامه» و در «کارنامه رومیان» نیز دیده می‌شود. سازنده این مجموعه که نه نامش را می‌دانیم و نه روزگارش را، در این چهارچوب اصلی، تغییراتی داده و داستان‌ها و افسانه‌های گردآورده خود را که اساس اغلب آنها بر فریبکاری زنان و فاسقبازی و نیرنگسازی آنان مبتنی است، در قالب آن ریخته است. از این داستان فعلا دو روایت به زبان سنسکریت در دست است و روایت مفصل‌تر آن که به دست برهمنی به نام چینتامنی بهته فراهم شده است، ظاهرا به صورت اصلی، نزدیکتر است<ref>مقدمه، صفحه نوزدهم</ref>.
    این کتاب از مجموعه‌های معروف داستان‌های مختلف به زبان فارسی است که ما با روایت‌های دیگری از آن به نام‌های «چهل طوطی» و «جواهر الاسمار» آشنایی داریم. این مجموعه اصل هندی دارد و به زبان سنسکریت «شوکه سپتتی»، یا «هفتاد طوطی» نامیده می‌شود و چهارچوب اصلی آن در حقیقت روایتی است از یکی از «جائکه»های بودایی که در «سندبادنامه» و در «کارنامه رومیان» نیز دیده می‌شود. سازنده این مجموعه که نه نامش را می‌دانیم و نه روزگارش را، در این چهارچوب اصلی، تغییراتی داده و داستان‌ها و افسانه‌های گردآورده خود را که اساس اغلب آنها بر فریبکاری زنان و فاسق‌بازی و نیرنگسازی آنان مبتنی است، در قالب آن ریخته است. از این داستان فعلا دو روایت به زبان سنسکریت در دست است و روایت مفصل‌تر آن که به دست برهمنی به نام چینتامنی بهته فراهم شده است، ظاهرا به صورت اصلی، نزدیکتر است<ref>مقدمه، صفحه نوزدهم</ref>.


    چندسالی پس از تألیف «جواهر الاسمار»، نخشبی به تهذیب این مجموعه پرداخت و تحریر تازه‌ای از آن فراهم ساخت که به «طوطی‌نامه» معروف است. این «طوطی‌نامه» در حقیقت انتخابی است از «جواهر الاسمار»، به انشایی ساده‌تر و با بسیاری از داستان‌های اصلی کتاب و درج داستان‌های جدید از مآخذ دیگر، مخصوصا از «سندبادنامه» و از مجموعه موسوم به «بیست و پنج حکایت وتاله» که در هند مشهور است. چنانکه نخشبی در آغاز ترجمه و تحریر خود می‌گوید وی می‌خواسته که ترجمه اول را به صورتی درآورد که برای گروه بیشتری از عامه مردم قابل استفاده بادش و ازاین‌روی، عبارات آن را پیراسته‌تر و ساده‌تر کرده و داستان‌ها را با تعبیرات دلکش و ابیات مناسب، بیاراست و کار خود را در سال 730ق، به آخر رساند:
    چندسالی پس از تألیف «جواهر الاسمار»، نخشبی به تهذیب این مجموعه پرداخت و تحریر تازه‌ای از آن فراهم ساخت که به «طوطی‌نامه» معروف است. این «طوطی‌نامه» در حقیقت انتخابی است از «جواهر الاسمار»، به انشایی ساده‌تر و با بسیاری از داستان‌های اصلی کتاب و درج داستان‌های جدید از مآخذ دیگر، مخصوصا از «سندبادنامه» و از مجموعه موسوم به «بیست و پنج حکایت وتاله» که در هند مشهور است. چنانکه نخشبی در آغاز ترجمه و تحریر خود می‌گوید وی می‌خواسته که ترجمه اول را به صورتی درآورد که برای گروه بیشتری از عامه مردم قابل استفاده باشد و ازاین‌روی، عبارات آن را پیراسته‌تر و ساده‌تر کرده و داستان‌ها را با تعبیرات دلکش و ابیات مناسب، بیاراست و کار خود را در سال 730ق، به آخر رساند:
    '''ز هجرت هفتد و سی بود آن شب/ که این افسانه‌ها کردم مرتب
     
    از این افسانه‌ها در خواب خوش خفت/ ضیاء نخشبی کافسانه می‌گفت'''<ref>همان، صفحه بیستم- بیست و یکم</ref>.
    {{شعر}}
    {{ب|''ز هجرت هفتصد و سی بود آن شب''|2=''که این افسانه‌ها کردم مرتب''}}
    {{ب|''از این افسانه‌ها در خواب خوش خفت''|2=''ضیاء نخشبی کافسانه می‌گفت''<ref>همان، صفحه بیستم- بیست و یکم</ref>}}.
    {{پایان شعر}}


    طوطی‌نامه نخشبی در قرن 15 میلادی به زبان ترکی درآمد و بسیاری از داستان‌های آن از طریق ترجمه فارسی در مجموعه «اردشی بوردشی» مغولی داخل گردید<ref>همان، صفحه بیست و یکم</ref>.
    طوطی‌نامه نخشبی در قرن 15 میلادی به زبان ترکی درآمد و بسیاری از داستان‌های آن از طریق ترجمه فارسی در مجموعه «اردشی بوردشی» مغولی داخل گردید<ref>همان، صفحه بیست و یکم</ref>.
    فهرست محتوا در آغاز و فهرست‌های آیات، احادیث و اقوال بزرگان، اشعار فارسی، اشعار عربی، ضرب‌المثل‌های فارسی، ضرب‌المثل‌های عربی، معانی واژه‌ها و اصطلاحات و اعلام در پایان کتاب آمده است.


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    خط ۴۹: خط ۵۴:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:مقالات آبان 01 مکرمی]]
    [[رده:مقالات آبان 01 مکرمی]]
    [[رده:اولویت در بازبینی]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده1]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده1]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1401]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۷

    طوطي نامه
    طوطی‌نامه
    پدیدآوراننخشبي، ضياء الدين (نویسنده)

    مجتبایی، فتح‌الله (مصحح)

    آريا، غلام علي (مصحح)
    ناشرمنوچهري
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1372ش.
    چاپچاپ يکم
    موضوعنثر فارسی - قرن 8ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏ط‎‏9 / 5625 ‏PIR‎‏

    طوطی‌نامه اثر ضیاالدین نخشبی، عارف و نویسنده قرن هشتم هجری، مجموعه‌ای است از 52 داستان فارسی که با تصحیح و تعلیقات فتح‌الله مجتبایی و غلامعلی آریا منتشر شده است.

    این کتاب از مجموعه‌های معروف داستان‌های مختلف به زبان فارسی است که ما با روایت‌های دیگری از آن به نام‌های «چهل طوطی» و «جواهر الاسمار» آشنایی داریم. این مجموعه اصل هندی دارد و به زبان سنسکریت «شوکه سپتتی»، یا «هفتاد طوطی» نامیده می‌شود و چهارچوب اصلی آن در حقیقت روایتی است از یکی از «جائکه»های بودایی که در «سندبادنامه» و در «کارنامه رومیان» نیز دیده می‌شود. سازنده این مجموعه که نه نامش را می‌دانیم و نه روزگارش را، در این چهارچوب اصلی، تغییراتی داده و داستان‌ها و افسانه‌های گردآورده خود را که اساس اغلب آنها بر فریبکاری زنان و فاسق‌بازی و نیرنگسازی آنان مبتنی است، در قالب آن ریخته است. از این داستان فعلا دو روایت به زبان سنسکریت در دست است و روایت مفصل‌تر آن که به دست برهمنی به نام چینتامنی بهته فراهم شده است، ظاهرا به صورت اصلی، نزدیکتر است[۱].

    چندسالی پس از تألیف «جواهر الاسمار»، نخشبی به تهذیب این مجموعه پرداخت و تحریر تازه‌ای از آن فراهم ساخت که به «طوطی‌نامه» معروف است. این «طوطی‌نامه» در حقیقت انتخابی است از «جواهر الاسمار»، به انشایی ساده‌تر و با بسیاری از داستان‌های اصلی کتاب و درج داستان‌های جدید از مآخذ دیگر، مخصوصا از «سندبادنامه» و از مجموعه موسوم به «بیست و پنج حکایت وتاله» که در هند مشهور است. چنانکه نخشبی در آغاز ترجمه و تحریر خود می‌گوید وی می‌خواسته که ترجمه اول را به صورتی درآورد که برای گروه بیشتری از عامه مردم قابل استفاده باشد و ازاین‌روی، عبارات آن را پیراسته‌تر و ساده‌تر کرده و داستان‌ها را با تعبیرات دلکش و ابیات مناسب، بیاراست و کار خود را در سال 730ق، به آخر رساند:

    .
    ز هجرت هفتصد و سی بود آن شبکه این افسانه‌ها کردم مرتب
    از این افسانه‌ها در خواب خوش خفتضیاء نخشبی کافسانه می‌گفت[۲]

    طوطی‌نامه نخشبی در قرن 15 میلادی به زبان ترکی درآمد و بسیاری از داستان‌های آن از طریق ترجمه فارسی در مجموعه «اردشی بوردشی» مغولی داخل گردید[۳].

    فهرست محتوا در آغاز و فهرست‌های آیات، احادیث و اقوال بزرگان، اشعار فارسی، اشعار عربی، ضرب‌المثل‌های فارسی، ضرب‌المثل‌های عربی، معانی واژه‌ها و اصطلاحات و اعلام در پایان کتاب آمده است.

    پانویس

    1. مقدمه، صفحه نوزدهم
    2. همان، صفحه بیستم- بیست و یکم
    3. همان، صفحه بیست و یکم

    منابع مقاله

    مقدمه کتاب.

    پانویس