ما اتفق لفظه و اختلف معناه: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رده:زبان و ادبیات شرقی (مصری، قبطی، سامی، آشوری، سومری، عبری، آرامی، سریانی، عربی، حبشی)' به 'رده: زبان و ادبیات عربی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
بهعنوان نمونه بخشی از کتاب ترجمه میشود: مثلاً نویسنده در صفحه 230 در توضیح کلمه غرب مینویسد: | بهعنوان نمونه بخشی از کتاب ترجمه میشود: مثلاً نویسنده در صفحه 230 در توضیح کلمه غرب مینویسد: | ||
الغرب: به معنی حدّ است: گفته میشود کففت من غربه یعنی از حد و حدودش دفاع کردم. غرب در یک معنی دیگر: ظرف بزرگی است از مَشک گاو نر که توسط شتر با آن، آب میگیرند. همچنین | الغرب: به معنی حدّ است: گفته میشود کففت من غربه یعنی از حد و حدودش دفاع کردم. غرب در یک معنی دیگر: ظرف بزرگی است از مَشک گاو نر که توسط شتر با آن، آب میگیرند. همچنین ابن سکیت گفته: غرب به معنی سیاهرگی است که تخلیه میشود و مانند فیستول خون آن قطع نمیشود. یکی دیگر از معانی غرب، واحد غروب به معنی مجاری خون است. از دیگر معانی غرب: واحد الغربین است به معنی قسمت پیشین و پشتی چشم. معنی دیگری که برای غرب ذکر شده، راویة است؛ راویه چهارپایی است که آب روی آن میگذارند و به مردم میدهند و در عرف مردم به آن راویه میگویند که همان مزادة است. طویل دراینباره میگوید: مشی الرّوایا بالمزاد الاثقل. معنی دیگر غرب: جهت مغرب است که خلاف مشرق و شرق است. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۱
ما اتفق لفظه و اختلف معناه | |
---|---|
پدیدآوران | ابن شجری، هبةالله بن علی (نویسنده) بسج، احمد حسن (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 2009م. |
چاپ | چاپ دوم |
موضوع | زبان عربي - مترادفها و متضادها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2م2 / 6190 PJ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ما اتفق لفظه و اختلف معناه، عنوان اثری است یک جلدی به زبان عربی از ابوالسعادات هبةالله بن علی بن محمد بن علی حسنی معروف به ابن شجری(متوفی 542 هجری) با موضوع زبانشناسی و ادبیات. ابن شجری در این اثر به بیان موارد مشترک لفظی(یک لفظ با معانی متعدد) پرداخته است و در راستای ذکر ترتیب ارائه مطالبش از طریقه الفبایی به ترتیب اول کلمات(نه اول ریشه آنها) بهره برده است. کتاب به تحقیق و تحریر احمد حسن بسج رسیده و منتشر شده است.
ساختار
کتاب یک جلد دارد و حاوی مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب است. محتوای مطالب اثر به ترتیب الفبایی ذکر شده است.
نویسنده در نگارش این اثر از منابع بسیاری استفاده کرده که از جمله آنها موارد زیر را میتوان نام برد: ادب الکاتب ابن قتیبة، اساس البلاغة زمخشری، الأعلام زرکلی، الاغانی ابوالفرج اصفهانی، أمالی ابوعلی قالی، الانصاف فی مسائل الخلاف ابوالبرکات انباری، بغیة الوعاة سیوطی، البیان و التبیین جاحظ، تاج العروس من جواهر القاموس زبیدی و...[۱]
گزارش محتوا
این کتاب، یک معجم لغوی است درباره مشترک لفظی(الفاظی که در لفظ مشترک هستند ولی تفاوت معنایی دارند).
ابن شجری 1670 مشترک لفظی را از کتابهای لغت ذکر میکند و شواهدی از قرآن، کلام پیامبر(ص)، صحابه و شعر قدیم به آن اضافه مینماید، نکته قابلتوجه در این کتاب، نقل زیاد وی از کتاب «المجمل» ابن فارس و تکیه بر آن در چینش کتاب و نقل زیاد علمالدین سخاوی در کتابش «سفر السعادة و سفیر الافادة» از ابن شجری است[۲].
نویسنده، مطالب این اثر را بر اساس حروف الفبا و با مراعات حرف اول کلمه نگاشته است نه ریشه لغوی آن. او در صدد بررسی لفظ مفرد و معانی مختلف در این کتاب است و برای رسیدن به هدفش از گروهی از آیات و احادیث و اشعار و امثال و اقوال بهعنوان حجج و ادله آنچه در تفسیر و شرحش درباره کلمه از آن استفاده کرده، بهره برده است و درعینحال در غالب اوقات از ذکر مصادری که از آنها نقل کرده، غافل نشده است. وی در راستای ذکر منابع، گاه اسم کتاب را ذکر کرده و گاه اسم لغوی را و گاه سندی را که از آن اخذ کرده. از جمله کتابهایی که از آنها نقل کرده، العین خلیل بن احمد و المجمل ابن فارس و النبات دینوری است و از جمله اشخاصی که به نقل از آنان پرداخته، ابن درید و ابوزید انصاری و ابن سکیت و ابن اعرابی و ابوعبیده و ابوعبید قاسم بن سلام و دیگران هستند.[۳]
از جمله مواردی که در این کتاب به آن برخورد میکنیم، زیادات و تکرار در موارد مختلف است. البته نویسنده با این ادعا که منفعت و خیری را در پس آن جستجو کرده است، این امر را توجیه کرده است مثلاً در ماده «خازباز» مینویسد: اما فکر کردم باید این کتاب را با این اضافات بنویسم که بر فواید آن فوایدی بیفزاید که شکوه آن را تکمیل میکند و خوبی آن را چند برابر میکند...[۴]
محقق کتاب مینویسد که باب «زای» کلاً در نسخه خطی از بین رفته بود و همچنین بابهای «راء» و «سین» ناقص بودند که وی به اتمام آنها دست زده است و در تکمیل آن، از همان طریقه مؤلف در اختیار موارد کتاب، تبعیت کرده است.[۵]
نمونه متن کتاب
بهعنوان نمونه بخشی از کتاب ترجمه میشود: مثلاً نویسنده در صفحه 230 در توضیح کلمه غرب مینویسد:
الغرب: به معنی حدّ است: گفته میشود کففت من غربه یعنی از حد و حدودش دفاع کردم. غرب در یک معنی دیگر: ظرف بزرگی است از مَشک گاو نر که توسط شتر با آن، آب میگیرند. همچنین ابن سکیت گفته: غرب به معنی سیاهرگی است که تخلیه میشود و مانند فیستول خون آن قطع نمیشود. یکی دیگر از معانی غرب، واحد غروب به معنی مجاری خون است. از دیگر معانی غرب: واحد الغربین است به معنی قسمت پیشین و پشتی چشم. معنی دیگری که برای غرب ذکر شده، راویة است؛ راویه چهارپایی است که آب روی آن میگذارند و به مردم میدهند و در عرف مردم به آن راویه میگویند که همان مزادة است. طویل دراینباره میگوید: مشی الرّوایا بالمزاد الاثقل. معنی دیگر غرب: جهت مغرب است که خلاف مشرق و شرق است.
وضعیت کتاب
فهرستهای منابع، لغت، قوافی، ابیات، امثال، و محتوای مطالب، به ترتیب پس از پایان محتوای مطالب در انتهای اثر ذکر شده است.[۶] پاورقیهای کتاب علاوه بر ذکر ارجاعات، حاوی مطالب مفیدی در شرح محتوای مطالب است.
پانویس
منابع مقاله