دیوان صحبت لاری: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR16700J1.jpg | عنوان =دیوان صحبت لاری | عنوانهای دیگر =...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'یای ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[صحبت لاری]] (نویسنده) | [[صحبت لاری]] (نویسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =1300 / 7176 PIR | | کد کنگره =1300 / 7176 PIR | ||
| موضوع = شعر | | موضوع = شعر فارسی- قرن 13ق. | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = کتابفروشي معرفت | | ناشر = کتابفروشي معرفت | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =16700 | ||
| کتابخوان همراه نور = | | کتابخوان همراه نور = | ||
| کد پدیدآور =11475-11474 | | کد پدیدآور =11475-11474 | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان صحبت لاری'''، عنوان دیوان اشعار فارسی ملا محمدباقر، معروف به صحبت لاری (1162-1251ق) است، در یک جلد به اهتمام حسین معرفت. | '''دیوان صحبت لاری'''، عنوان دیوان اشعار فارسی ملا محمدباقر، معروف به [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت لاری]] (1162-1251ق) است، در یک جلد به اهتمام [[معرفت، حسین|حسین معرفت]]. [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]]، از شاعران شیعی است که از [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] تأثیر پذیرفته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، حاوی پیشگفتاری 19 صفحهای به قلم حسین معرفت و مجموعه اشعار بهترتیب: غزلها، قصیدهها، مخمس، ترجیعبند، مثنویها، رباعیات و مراثی است. | کتاب، حاوی پیشگفتاری 19 صفحهای به قلم [[معرفت، حسین|حسین معرفت]] و مجموعه اشعار بهترتیب: غزلها، قصیدهها، مخمس، ترجیعبند، مثنویها، رباعیات و مراثی است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
صحبت لاری از اوان کودکی برای کسب علم به شیراز آمد و بهواسطه حافظه قوی و سرعت انتقال بر دیگران برتری جست و هنوز در دوران شباب بود که علاوه بر تسلط در ادبیات فارسی و عربی شروع به گفتن اشعاری کرد: | [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت لاری]] از اوان کودکی برای کسب علم به شیراز آمد و بهواسطه حافظه قوی و سرعت انتقال بر دیگران برتری جست و هنوز در دوران شباب بود که علاوه بر تسلط در ادبیات فارسی و عربی شروع به گفتن اشعاری کرد: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''کنون عمرم از بیست افزون شده''|2=''ز احوال گردون دلم خون شده''}} | |||
{{ب|''به این قلت عمر در سازها''|2=''بلند است نامم به آوازها''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
[[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]]، روحی بزرگ و بلندپرواز داشت و به امور دنیوی و مادی کمتر توجه میکرد و همواره دنبال چیزی میگشت و مرادش را از خدا میطلبید و هرچه در مراتب عرفانی سیر میکرد، بیش از پیش حیران مانده و به ناپایداری این جهان بیشتر معتقد میشد. او در غزل از حافظ پیروی کرده و به اقتفای اشعار خواجه، غزل سروده است؛ بهعنوان نمونه: | |||
حافظ: | حافظ: | ||
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود'' | {{شعر}} | ||
صحبت: | {{ب|''تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود''|2=''سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
مرشد کامل ما پیر مغان خواهد بود'' | |||
[[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]]: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''تا ز ارشاد و ادب نام و نشان خواهد بود''|2=''مرشد کامل ما پیر مغان خواهد بود''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
حافظ: | حافظ: | ||
اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند'' | {{شعر}} | ||
صحبت: | {{ب|''دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند''|2=''اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
اول از ساغر حیوان و نباتم دادند'' | [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]]: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''این صبوحی که در آخر به نشاطم دادند''|2=''اول از ساغر حیوان و نباتم دادند''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
...<ref>ر.ک: عبدی، محمد، ص805</ref>. | ...<ref>ر.ک: عبدی، محمد، ص805</ref>. | ||
او در نکوهش زاهدان ریایی با حافظ همصدا گشته و چنین سروده است: | او در نکوهش زاهدان ریایی با حافظ همصدا گشته و چنین سروده است: | ||
صحبت مانند دیگر عرفا دل را محل نزول و تجلی صفات الهی میداند: | {{شعر}} | ||
{{ب|''کشیشان پیکری را میپرستند''|2=''مجوسان آذری را میپرستند''}} | |||
ذاتی که دو عالمش صفات است'' | {{ب|''امام مسجد و شیخ شریعت''|2=''ردا و منبری را میپرستند''}} | ||
{{ب|''چو صحبت کرده بدرود دو عالم''|2=''بت سیمینبری را میپرستند''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
[[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]] مانند دیگر عرفا دل را محل نزول و تجلی صفات الهی میداند: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''دل آینه جمال ذات است''|2=''ذاتی که دو عالمش صفات است''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
و در مورد رابطه وحدت و محبت چنین میگوید: | و در مورد رابطه وحدت و محبت چنین میگوید: | ||
صحبت لاری، علاوه بر غزل، قصیده، مثنوی و تعدادی رباعی نیز دارد. وقتی که دیوانش را ورق بزنیم در اعماق بعضی از اشعارش یک روح مقدسی را که با جستجوی توأم با اضطراب در شاهراه هدایت گام برمیدارد، مشاهده خواهیم کرد که هر خوانندهای را مجذوب شخصیتش کرده و مهمتر از همه تشنگی شاعر را نسبت به معرفت و پی بردن به رازی بزرگ درمییابد که او را به اوج ماه رسانده و از دنیای مادون ممتاز ساخته است و زمانی نیز سیر معانی در شخصیت انسان کرده و مقام و رتبه او را با ملائک برابر میداند<ref>ر.ک: همان، ص806</ref>. | {{شعر}} | ||
{{ب|''هرجا محبت رو نهد، خاصیت وحدت دهد''|2=''خون از رگ مجنون جهد لیلی اگر نشتر زند''<ref>ر.ک: همان، ص805-806</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
[[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت لاری]]، علاوه بر غزل، قصیده، مثنوی و تعدادی رباعی نیز دارد. وقتی که دیوانش را ورق بزنیم در اعماق بعضی از اشعارش یک روح مقدسی را که با جستجوی توأم با اضطراب در شاهراه هدایت گام برمیدارد، مشاهده خواهیم کرد که هر خوانندهای را مجذوب شخصیتش کرده و مهمتر از همه تشنگی شاعر را نسبت به معرفت و پی بردن به رازی بزرگ درمییابد که او را به اوج ماه رسانده و از دنیای مادون ممتاز ساخته است و زمانی نیز سیر معانی در شخصیت انسان کرده و مقام و رتبه او را با ملائک برابر میداند<ref>ر.ک: همان، ص806</ref>. | |||
[[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]] باطنا افکار صوفیانهای داشته و مانند مشایخ تصوف در ظاهر با خرقه پشمینه و کشکول خود را نیاراسته است. [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]] کرارا به شیراز میرفته؛ چنانکه مؤلف کتاب دلگشا مینویسد: گاهگاهی به شیراز آمده و در بزم شاعران شرکت کرده و ظاهرا باعث رونق محافل ادب میگشت، ولی در باطن خود مشغول کاوش بود و چون در حریم عشق همه را موافق طبعش نمییافت، اکثرا اسرار نهان را با کسی در میان نمیگذاشت، اما صراحت لهجه و شجاعت در گفتارش در تحریم بعضی از عقاید خرافی مردم او را دچار زحمت ساخت و باآنکه در اواخر عمر نابینا شده بود، به زندان افتاد و بعد از خروج از زندان، قصیدهای در مدح حضرت علی(ع) سرود و در آن قصیده غاصبان خلافت را دشنام داد و بدخواهان به تحریک زاهدان ریایی که به دانش [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]] رشک میبردند، وقتی که [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]] سفری به «بستک» لار کرد، آن قصیده را نزد حاکم وقت که از اهل تسنن بود، بردند. حاکم برآشفت و [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]] را به محل حکومت دعوت کرد و در صدد اذیت او برآمد و وضع مجلس را طوری ترتیب دادند که محلی برای نشستن او نباشد. صحبت با وجود نابینایی احساس اسائه ادب حاکم و حضار را نسبت به خود دریافته، به زحمت جایی از کفشکنی پیدا میکند و این شعر را خطاب به حاکم میگوید: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''چه شود گر نشیند اهل ادب''|2=''زیر دست کسی که بیادب است''}} | |||
زیر دست کسی که بیادب است'' | {{ب|''قل هو الله ببین که در قرآن''|2=''زیر تبت یدی ابیلهب است''<ref>ر.ک: همان</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
زیر تبت یدی ابیلهب است | |||
از غزلیات زیبا و معروف صحبت میتوان به غزل زیر اشاره کرد: | از غزلیات زیبا و معروف [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت]] میتوان به غزل زیر اشاره کرد: | ||
محمدباقر صحبت لاری یکی از برجستهترین شاعران دوره بازگشت ادبی است که در دیوان خویش بهمیزان چشمگیری از شاهنامه فردوسی تأثیر پذیرفته است. صحبت لاری با شاهنامه فردوسی آشنایی عمیقی داشته و تلمیحات نادر وی به نامها و داستانهای کمترشناختهشده شاهنامه و دیگر شخصیتهای حماسی و منابع غیر از شاهنامه، گواه درک عمیق وی از اثر سترگ فردوسی است. صحبت لاری برای پیشبرد مقاصد شعری خویش از قبیل مدح و بیان برتری ممدوح، تصویرسازی، ترکیبسازی، رعایت جادوی مجاورت و ذکر احوال شخصی (مفاخره)، در زمینه تلمیحات از شاهنامه تأثیر پذیرفته و این صنعت را با صنایع شعری دیگر همراه کرده است. علاوه بر این با اشارات نادری که به شاهنامه، منابع تاریخی، منظومههای حماسی، طومارهای نقّالی و داستانهای شفاهی و عامیانه انجام داده، به حل برخی مشکلات شاهنامهپژوهی از قبیل معمّای ببرِ بیان کمک کرده است<ref>ر.ک: ارشی، صادق؛ گرجی، مصطفی؛ مرادی، ایوب، ص11</ref>. | {{شعر}} | ||
{{ب|''به مراد دل رسی آن سحر، که ز سوز سینه دعا کنی''|2=''به خدا که فیض دعا رسد سحری که رو به خدا کنی''}} | |||
{{ب|''من و هایهای گریستن به ره عتاب تو زیستن''|2=''تو و از کمین نگریستن که دگر ز عشوه چهها کنی''}} | |||
{{ب|''به کمند ابروی توأمان، بسی آهوان ز تو بیامان''|2=''ز خدنگ غمزه زمان زمان، چه شکارها که ز پا کنی''}} | |||
{{ب|''ز تو ناوک نگهی نشد که هلاک بیگنهی نشد''|2=''همه حیرتم که گهی نشد که ز یک نشانه خطا کنی''}} | |||
{{ب|''چو وفا نمیکنیای صنم! به منت جفا ز چه گشته کم؟''|2=''چه بناست این ز تو کز ستم، نه وفا کنی نه جفا کنی''}} | |||
{{ب|''به ره تو صحبت خستهدل به وفا و قهر تو بسته دل''|2=''چه شود که سوی شکستهدل نظری برای خدا کنی''<ref>ر.ک: همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
[[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|محمدباقر صحبت لاری]] یکی از برجستهترین شاعران دوره بازگشت ادبی است که در دیوان خویش بهمیزان چشمگیری از شاهنامه فردوسی تأثیر پذیرفته است. [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت لاری]] با شاهنامه فردوسی آشنایی عمیقی داشته و تلمیحات نادر وی به نامها و داستانهای کمترشناختهشده شاهنامه و دیگر شخصیتهای حماسی و منابع غیر از شاهنامه، گواه درک عمیق وی از اثر سترگ فردوسی است. [[صحبت لاری، محمدباقر بن محمدعلی|صحبت لاری]] برای پیشبرد مقاصد شعری خویش از قبیل مدح و بیان برتری ممدوح، تصویرسازی، ترکیبسازی، رعایت جادوی مجاورت و ذکر احوال شخصی (مفاخره)، در زمینه تلمیحات از شاهنامه تأثیر پذیرفته و این صنعت را با صنایع شعری دیگر همراه کرده است. علاوه بر این با اشارات نادری که به شاهنامه، منابع تاریخی، منظومههای حماسی، طومارهای نقّالی و داستانهای شفاهی و عامیانه انجام داده، به حل برخی مشکلات شاهنامهپژوهی از قبیل معمّای ببرِ بیان کمک کرده است<ref>ر.ک: ارشی، صادق؛ گرجی، مصطفی؛ مرادی، ایوب، ص11</ref>. | |||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۱۴: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# ارشی، صادق؛ گرجی، مصطفی؛ مرادی، ایوب، «بازتاب و عملکرد تلمیحات شاهنامه و منابع پیرامون آن در دیوان صحبت لاری»، نشریه بلاغت کاربردی و نقد بلاغت، پاییز و زمستان 1397، شماره 6 (16 صفحه، از 11 تا 26 ) | #[[:noormags:1767538| ارشی، صادق؛ گرجی، مصطفی؛ مرادی، ایوب، «بازتاب و عملکرد تلمیحات شاهنامه و منابع پیرامون آن در دیوان صحبت لاری»، نشریه بلاغت کاربردی و نقد بلاغت، پاییز و زمستان 1397، شماره 6 (16 صفحه، از 11 تا 26)]]. | ||
#: | #[[:noormags:304659|عبدی، محمد، «سیری در دیوان صحبت لاری»، مجله مهر، اسفند 1345، سال دوازدهم، شماره 12 (2 صفحه، از 805 تا 806)]]. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۲۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | |||
[[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | |||
[[رده:خرداد (1401)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۱۰
دیوان صحبت لاری | |
---|---|
پدیدآوران | معرفت، حسین (مصحح) صحبت لاری (نویسنده) |
ناشر | کتابفروشي معرفت |
مکان نشر | ايران - شيراز |
سال نشر | [--13] |
چاپ | چاپ چهارم |
موضوع | شعر فارسی- قرن 13ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 1300 / 7176 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان صحبت لاری، عنوان دیوان اشعار فارسی ملا محمدباقر، معروف به صحبت لاری (1162-1251ق) است، در یک جلد به اهتمام حسین معرفت. صحبت، از شاعران شیعی است که از حافظ و فردوسی تأثیر پذیرفته است.
ساختار
کتاب، حاوی پیشگفتاری 19 صفحهای به قلم حسین معرفت و مجموعه اشعار بهترتیب: غزلها، قصیدهها، مخمس، ترجیعبند، مثنویها، رباعیات و مراثی است.
گزارش محتوا
صحبت لاری از اوان کودکی برای کسب علم به شیراز آمد و بهواسطه حافظه قوی و سرعت انتقال بر دیگران برتری جست و هنوز در دوران شباب بود که علاوه بر تسلط در ادبیات فارسی و عربی شروع به گفتن اشعاری کرد:
کنون عمرم از بیست افزون شده | ز احوال گردون دلم خون شده | |
به این قلت عمر در سازها | بلند است نامم به آوازها |
صحبت، روحی بزرگ و بلندپرواز داشت و به امور دنیوی و مادی کمتر توجه میکرد و همواره دنبال چیزی میگشت و مرادش را از خدا میطلبید و هرچه در مراتب عرفانی سیر میکرد، بیش از پیش حیران مانده و به ناپایداری این جهان بیشتر معتقد میشد. او در غزل از حافظ پیروی کرده و به اقتفای اشعار خواجه، غزل سروده است؛ بهعنوان نمونه: حافظ:
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود | سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود |
صحبت:
تا ز ارشاد و ادب نام و نشان خواهد بود | مرشد کامل ما پیر مغان خواهد بود |
حافظ:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند | اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند |
صحبت:
این صبوحی که در آخر به نشاطم دادند | اول از ساغر حیوان و نباتم دادند |
...[۱].
او در نکوهش زاهدان ریایی با حافظ همصدا گشته و چنین سروده است:
کشیشان پیکری را میپرستند | مجوسان آذری را میپرستند | |
امام مسجد و شیخ شریعت | ردا و منبری را میپرستند | |
چو صحبت کرده بدرود دو عالم | بت سیمینبری را میپرستند |
صحبت مانند دیگر عرفا دل را محل نزول و تجلی صفات الهی میداند:
دل آینه جمال ذات است | ذاتی که دو عالمش صفات است |
و در مورد رابطه وحدت و محبت چنین میگوید:
هرجا محبت رو نهد، خاصیت وحدت دهد | خون از رگ مجنون جهد لیلی اگر نشتر زند[۲] |
صحبت لاری، علاوه بر غزل، قصیده، مثنوی و تعدادی رباعی نیز دارد. وقتی که دیوانش را ورق بزنیم در اعماق بعضی از اشعارش یک روح مقدسی را که با جستجوی توأم با اضطراب در شاهراه هدایت گام برمیدارد، مشاهده خواهیم کرد که هر خوانندهای را مجذوب شخصیتش کرده و مهمتر از همه تشنگی شاعر را نسبت به معرفت و پی بردن به رازی بزرگ درمییابد که او را به اوج ماه رسانده و از دنیای مادون ممتاز ساخته است و زمانی نیز سیر معانی در شخصیت انسان کرده و مقام و رتبه او را با ملائک برابر میداند[۳].
صحبت باطنا افکار صوفیانهای داشته و مانند مشایخ تصوف در ظاهر با خرقه پشمینه و کشکول خود را نیاراسته است. صحبت کرارا به شیراز میرفته؛ چنانکه مؤلف کتاب دلگشا مینویسد: گاهگاهی به شیراز آمده و در بزم شاعران شرکت کرده و ظاهرا باعث رونق محافل ادب میگشت، ولی در باطن خود مشغول کاوش بود و چون در حریم عشق همه را موافق طبعش نمییافت، اکثرا اسرار نهان را با کسی در میان نمیگذاشت، اما صراحت لهجه و شجاعت در گفتارش در تحریم بعضی از عقاید خرافی مردم او را دچار زحمت ساخت و باآنکه در اواخر عمر نابینا شده بود، به زندان افتاد و بعد از خروج از زندان، قصیدهای در مدح حضرت علی(ع) سرود و در آن قصیده غاصبان خلافت را دشنام داد و بدخواهان به تحریک زاهدان ریایی که به دانش صحبت رشک میبردند، وقتی که صحبت سفری به «بستک» لار کرد، آن قصیده را نزد حاکم وقت که از اهل تسنن بود، بردند. حاکم برآشفت و صحبت را به محل حکومت دعوت کرد و در صدد اذیت او برآمد و وضع مجلس را طوری ترتیب دادند که محلی برای نشستن او نباشد. صحبت با وجود نابینایی احساس اسائه ادب حاکم و حضار را نسبت به خود دریافته، به زحمت جایی از کفشکنی پیدا میکند و این شعر را خطاب به حاکم میگوید:
چه شود گر نشیند اهل ادب | زیر دست کسی که بیادب است | |
قل هو الله ببین که در قرآن | زیر تبت یدی ابیلهب است[۴] |
از غزلیات زیبا و معروف صحبت میتوان به غزل زیر اشاره کرد:
به مراد دل رسی آن سحر، که ز سوز سینه دعا کنی | به خدا که فیض دعا رسد سحری که رو به خدا کنی | |
من و هایهای گریستن به ره عتاب تو زیستن | تو و از کمین نگریستن که دگر ز عشوه چهها کنی | |
به کمند ابروی توأمان، بسی آهوان ز تو بیامان | ز خدنگ غمزه زمان زمان، چه شکارها که ز پا کنی | |
ز تو ناوک نگهی نشد که هلاک بیگنهی نشد | همه حیرتم که گهی نشد که ز یک نشانه خطا کنی | |
چو وفا نمیکنیای صنم! به منت جفا ز چه گشته کم؟ | چه بناست این ز تو کز ستم، نه وفا کنی نه جفا کنی | |
به ره تو صحبت خستهدل به وفا و قهر تو بسته دل | چه شود که سوی شکستهدل نظری برای خدا کنی[۵] |
محمدباقر صحبت لاری یکی از برجستهترین شاعران دوره بازگشت ادبی است که در دیوان خویش بهمیزان چشمگیری از شاهنامه فردوسی تأثیر پذیرفته است. صحبت لاری با شاهنامه فردوسی آشنایی عمیقی داشته و تلمیحات نادر وی به نامها و داستانهای کمترشناختهشده شاهنامه و دیگر شخصیتهای حماسی و منابع غیر از شاهنامه، گواه درک عمیق وی از اثر سترگ فردوسی است. صحبت لاری برای پیشبرد مقاصد شعری خویش از قبیل مدح و بیان برتری ممدوح، تصویرسازی، ترکیبسازی، رعایت جادوی مجاورت و ذکر احوال شخصی (مفاخره)، در زمینه تلمیحات از شاهنامه تأثیر پذیرفته و این صنعت را با صنایع شعری دیگر همراه کرده است. علاوه بر این با اشارات نادری که به شاهنامه، منابع تاریخی، منظومههای حماسی، طومارهای نقّالی و داستانهای شفاهی و عامیانه انجام داده، به حل برخی مشکلات شاهنامهپژوهی از قبیل معمّای ببرِ بیان کمک کرده است[۶].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست اعلام، در انتهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- ارشی، صادق؛ گرجی، مصطفی؛ مرادی، ایوب، «بازتاب و عملکرد تلمیحات شاهنامه و منابع پیرامون آن در دیوان صحبت لاری»، نشریه بلاغت کاربردی و نقد بلاغت، پاییز و زمستان 1397، شماره 6 (16 صفحه، از 11 تا 26).
- عبدی، محمد، «سیری در دیوان صحبت لاری»، مجله مهر، اسفند 1345، سال دوازدهم، شماره 12 (2 صفحه، از 805 تا 806).