بررسی نظریه خطابات قانونیه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR41475J1.jpg | عنوان =بررسی نظریه خطابات قانونیه | عنوا...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - ' (ع) ' به '(ع) ') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
[[نورمفیدی، سید مجتبی]] (نویسنده) | [[نورمفیدی، سید مجتبی]] (نویسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =/ن9خ6 / 1986 BP | | کد کنگره =/ن9خ6 / 1986 BP | ||
| موضوع =خميني، روح الله، 1279-1368، ديدگاه درباره خطابات قانونيه (فقه) | | موضوع =خميني، روح الله، 1279-1368، ديدگاه درباره خطابات قانونيه (فقه) | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =مرکز فقهي ائمه اطهار (ع) | | ناشر =مرکز فقهي ائمه اطهار(ع) | ||
| مکان نشر =ايران - قم | | مکان نشر =ايران - قم | ||
| سال نشر =1393ش. | | سال نشر =1393ش. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| شابک =978-600-5694-82-6 | | شابک =978-600-5694-82-6 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =41475 | ||
| کتابخوان همراه نور = | | کتابخوان همراه نور = | ||
| کد پدیدآور =32889 | | کد پدیدآور =32889 | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''بررسی نظریه خطابات قانونیه'''، اثر سید مجتبی | '''بررسی نظریه خطابات قانونیه'''، اثر [[نورمفیدی، سید مجتبی|سید مجتبی نورمفیدی]]، کتابی است پیرامون نظریه خطابات قانونیه که از ابداعات [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] بوده است. کتاب با تحقیق مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) به چاپ رسیده است. | ||
==اهمیت کتاب== | ==اهمیت کتاب== | ||
این کتاب به بررسی نظریه خطابات قانونیه پرداخته است. این نظریه، یکی از ابداعات ارزشمند امام خمینی(ره) است که قبل از ایشان، سابقهای نداشته و ضمن آنکه نظریهای نزدیک به فهم و درک عقلا و مطابق روش آنان است، آثار و نتایج مهمی در فقه و اصول برجای گذاشته و برخی از مشکلات مسائل این دو علم را برطرف کرده است<ref>ر.ک: بینام</ref>. | این کتاب به بررسی نظریه خطابات قانونیه پرداخته است. این نظریه، یکی از ابداعات ارزشمند [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] است که قبل از ایشان، سابقهای نداشته و ضمن آنکه نظریهای نزدیک به فهم و درک عقلا و مطابق روش آنان است، آثار و نتایج مهمی در فقه و اصول برجای گذاشته و برخی از مشکلات مسائل این دو علم را برطرف کرده است<ref>ر.ک: بینام</ref>. | ||
==انگیزه نگارش== | ==انگیزه نگارش== | ||
توصیههای مکرر آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی به مؤلف، مبنی بر نشر این اثر که حاصل تدریس درس خارج اصول در موضوع چگونگی تشریع احکام بوده، انگیزه تدوین و نشر آن، است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص14</ref>. | توصیههای مکرر [[فاضل لنکرانی، محمدجواد|آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی]] به مؤلف، مبنی بر نشر این اثر که حاصل تدریس درس خارج اصول در موضوع چگونگی تشریع احکام بوده، انگیزه تدوین و نشر آن، است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص14</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مسئله کیفیت جعل و چگونگی تشریع احکام از مسائلی است که بهخودیخود، دارای اهمیت بوده و آثار مهمی را در مواضع مختلفی از علم اصول، برجای میگذارد. بهطور کلی، درباره این موضوع، در دو ساحت بحث میشود: یکی جعل احکام شرعیه بهنحو قضایای حقیقیه که در این رابطه، امام(ره) مانند مشهور، معتقد است احکام شرعی بهنحو قضایای حقیقیه جعل شدهاند، با تفاوتی که بین تفسیر ایشان و تفسیر مشهور از قضایای حقیقیه وجود دارد. دیگری جعل احکام بهنحو خطابات قانونیه که امام در این جهت، متفرد است؛ ازاینرو، در فصل اول، در پنج گفتار، به بحث پیرامون چگونگی جعل حکم شرعی و قضیه حقیقیه و خارجیه، پرداخت شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص15</ref>. | مسئله کیفیت جعل و چگونگی تشریع احکام از مسائلی است که بهخودیخود، دارای اهمیت بوده و آثار مهمی را در مواضع مختلفی از علم اصول، برجای میگذارد. بهطور کلی، درباره این موضوع، در دو ساحت بحث میشود: یکی جعل احکام شرعیه بهنحو قضایای حقیقیه که در این رابطه، امام(ره) مانند مشهور، معتقد است احکام شرعی بهنحو قضایای حقیقیه جعل شدهاند، با تفاوتی که بین تفسیر ایشان و تفسیر مشهور از قضایای حقیقیه وجود دارد. دیگری جعل احکام بهنحو خطابات قانونیه که امام در این جهت، متفرد است؛ ازاینرو، در فصل اول، در پنج گفتار، به بحث پیرامون چگونگی جعل حکم شرعی و قضیه حقیقیه و خارجیه، پرداخت شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص15</ref>. | ||
مشهور در بین اصولیین، آن است که احکام و قوانین شرعیه، بهنحو قضایای حقیقیه جعل شدهاند. در مواضع متعددی از علم اصول، به این مسئله پرداخته شده و آثار مختلفی هم دارد؛ بهعنوان نمونه، این موضوع در بحث واجب مشروط و معلق، شرط متأخر، تمسک به عام در شهبه مصداقیه خاص، ترتب، واجب تعبدی، حجیت خبر واحد، استصحاب کلی، استصحاب شرایع سابقه و بعضا در مسئله تقلید، مطرح شده است. اساس این بحث از زمان شیخ انصاری وارد علم اصول شده است. پس از شیخ، شاگرد مبرز ایشان، مرحوم آخوند این موضوع را مطرح و سپس اتباع و شاگردان او، بهخصوص محقق نائینی این بحث را بسط دادند. ازاینرو شاید بحث از قضایای حقیقیه در علم اصول سابقه طولانی و زیادی نداشته باشد. نویسنده در این رابطه، در فصل اول، بهمنظور بحث پیرامون «جعل حکم شرعی و قضیه حقیقیه و خارجیه»، ابتدا بحث مختصری در رابطه با قضایای حقیقیه و خارجیه ذکر و سپس به بررسی تعریف منطقیین و اصولیین از این اصطلاحات پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص19-23</ref>. | مشهور در بین اصولیین، آن است که احکام و قوانین شرعیه، بهنحو قضایای حقیقیه جعل شدهاند. در مواضع متعددی از علم اصول، به این مسئله پرداخته شده و آثار مختلفی هم دارد؛ بهعنوان نمونه، این موضوع در بحث واجب مشروط و معلق، شرط متأخر، تمسک به عام در شهبه مصداقیه خاص، ترتب، واجب تعبدی، حجیت خبر واحد، استصحاب کلی، استصحاب شرایع سابقه و بعضا در مسئله تقلید، مطرح شده است. اساس این بحث از زمان [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] وارد علم اصول شده است. پس از شیخ، شاگرد مبرز ایشان، مرحوم [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند]] این موضوع را مطرح و سپس اتباع و شاگردان او، بهخصوص [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]] این بحث را بسط دادند. ازاینرو شاید بحث از قضایای حقیقیه در علم اصول سابقه طولانی و زیادی نداشته باشد. نویسنده در این رابطه، در فصل اول، بهمنظور بحث پیرامون «جعل حکم شرعی و قضیه حقیقیه و خارجیه»، ابتدا بحث مختصری در رابطه با قضایای حقیقیه و خارجیه ذکر و سپس به بررسی تعریف منطقیین و اصولیین از این اصطلاحات پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص19-23</ref>. | ||
در گقتار اول، به بحث پیرامون قضیه حقیقیه و خارجیه از نظر منطقیین، پرداخته شده است. نویسنده، معتقد است بحث از قضیه حقیقیه و خارجیه در منطق ارسطو مطرح نشده و اولین کسی که این تقسیم را مطرح کرده، ابن سیناست و به عقیده بوعلی، قضیه حقیقیه یک قضیه حملیه است که بعدها در کلمات حاجی سبزواری به شکل دیگری مطرح شده، اما شهید مطهری مدعی است که حاجی | در گقتار اول، به بحث پیرامون قضیه حقیقیه و خارجیه از نظر منطقیین، پرداخته شده است. نویسنده، معتقد است بحث از قضیه حقیقیه و خارجیه در منطق ارسطو مطرح نشده و اولین کسی که این تقسیم را مطرح کرده، ابن سیناست و به عقیده بوعلی، قضیه حقیقیه یک قضیه حملیه است که بعدها در کلمات حاجی سبزواری به شکل دیگری مطرح شده، اما [[مطهری، مرتضی|شهید مطهری]] مدعی است که [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]]، قضیه حقیقهای را که بوعلی بیان نموده، درک نکرده است. به اعتقاد نویسنده، افراد دیگری نیز مثل شیخ اشراق و ملاصدرا از آن استفاده کرده و قضایای معروف بتیه و غیر بتیه را به وجود آوردهاند، اما در هر صورت، بین منطقیین، تعریف واحد و مورد اتفاقی در اینباره وجود ندارد. به باور وی، حتی میان کلام [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]] نیز اختلاف است، ولذا در ابتدای این گفتار، به کلمات منطقیین در این رابطه، اشارهای اجمالی نموده است<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>. | ||
نویسنده پس از اشاره به تعریف قضیه حقیقیه و خارجیه در کلمات منطقیین، در گفتار دوم، به تعریف این دو قضیه در کلمات اصولیین پرداخته است. وی در این گفتار، ضمن اشاره مجدد به این نکته که این اصطلاح از زمان شیخ انصاری وارد مباحث اصولی شده و بیشتر متأثر از تعریفی است که حاجی سبزواری ارائه داده است، به این نکته اعتراف دارد که در تعریف اصولیین نیز اختلافات و اشکالاتی وجود دارد. وی معتقد است آنچه که بوعلی درباره قضیه خارجیه و حقیقیه فرموده و خود او هم مبدأ این تقسیم است، کاملا متفاوت با آن چیزی است که حاجی سبزواری فرموده، ولذا از قول شهید | نویسنده پس از اشاره به تعریف قضیه حقیقیه و خارجیه در کلمات منطقیین، در گفتار دوم، به تعریف این دو قضیه در کلمات اصولیین پرداخته است. وی در این گفتار، ضمن اشاره مجدد به این نکته که این اصطلاح از زمان شیخ انصاری وارد مباحث اصولی شده و بیشتر متأثر از تعریفی است که [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]] ارائه داده است، به این نکته اعتراف دارد که در تعریف اصولیین نیز اختلافات و اشکالاتی وجود دارد. وی معتقد است آنچه که بوعلی درباره قضیه خارجیه و حقیقیه فرموده و خود او هم مبدأ این تقسیم است، کاملا متفاوت با آن چیزی است که [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]] فرموده، ولذا از قول [[مطهری، مرتضی|شهید مطهری]]، چنین مینویسد: «برخلاف مشهور بین اصولیین مبنی بر اینکه احکام شرعیه از قبیل قضایای حقیقیهاند، باید بگوییم: احکام شرعیه از قبیل قضایای خارجیهاند». به نظر نویسنده، این سخن [[مطهری، مرتضی|شهید مطهری]]، طبق ممشای [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]<nowiki/>ست و دلیل ایشان این میباشد که هدف شارع این است که حکم روی واقعیات برود؛ بنابراین وقتی میگوید: «الخمر حرام»، نمیخواهد حرمت را برای خمر فرضی ثابت کند؛ چون فرض وجود برای طبایع ثمرهای ندارد، بلکه اگر شارع حکمی را جعل میکند، در واقع، نظر به وجودات و واقعیات دارد<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>. | ||
در گفتار سوم، به بررسی دیدگاه مشهور، پرداخته شده است. مشهور بر آنند که احکام شرعیه، بهنحو قضایای حقیقیه جعل شدهاند. ازآنجاکه کلمات محقق نائینی یکی از مفصلترین مطالبی است که در این رابطه و درباره قضیه حقیقیه و خارجیه مطرح شده و در مواضع مختلف به تعریف آن دو پرداخته، مطالب ایشان در این گفتار، در دو قسمت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | در گفتار سوم، به بررسی دیدگاه مشهور، پرداخته شده است. مشهور بر آنند که احکام شرعیه، بهنحو قضایای حقیقیه جعل شدهاند. ازآنجاکه کلمات محقق نائینی یکی از مفصلترین مطالبی است که در این رابطه و درباره قضیه حقیقیه و خارجیه مطرح شده و در مواضع مختلف به تعریف آن دو پرداخته، مطالب ایشان در این گفتار، در دو قسمت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | ||
در گفتار چهارم، به بررسی دیدگاه محقق عراقی در رابطه با چگونگی تشریع حکم شرعی، پرداخته شده است. ایشان معتقد است که: «قضایای شرعیه، نه از سنخ قضایای حقیقه و نه از سنخ قضایای خارجیهاند، بلکه از قبیل قضایای طبیعیه محسوب میشوند». به نظر نویسنده، اساس نظر محقق | در گفتار چهارم، به بررسی دیدگاه [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقی]] در رابطه با چگونگی تشریع حکم شرعی، پرداخته شده است. ایشان معتقد است که: «قضایای شرعیه، نه از سنخ قضایای حقیقه و نه از سنخ قضایای خارجیهاند، بلکه از قبیل قضایای طبیعیه محسوب میشوند». به نظر نویسنده، اساس نظر [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقی]]، مطلبی است که ایشان درباره حقیقت حکم شرعی گفته است. به نظر ایشان، حقیقت حکم شرعی تکلیفی، عبارت است از «اراده تشریعیه اظهارشده بهوسیله یکی از مبرزات»؛ ولذا معتقد است این تعریف با همه مبادی و مقدماتش، از احکام وضعیه کاملا بیگانه است؛ چون حقائق جعلیه عبارتند از امور اعتباریهای که قوام آن در وعای مناسب بهوسیله انشا و قصد است. پس تقوم یک حقیقت جعلی اعتباری مثل زوجیت و ملکیت به انشا و قصد بوده و بدون انشا و قصد، تحقق پیدا نمیکند؛ لکن انشا و قصد بهعنوان جزء اخیر علت تامه تحقق آن محسوب میشود و قبل از آن حب و بغض یا اراده و کراهت بهعنوان مقدمات و مبادی لازم است. پس در مورد حقایق جعلیه، اراده و کراهت بهواسطه انشا موجب تحقق این امور اعتباریه یا همان احکام وضعیه میشود، اما در مورد احکام تکلیفیه چنین معنایی متصور نیست<ref>ر.ک: همان، ص57-58</ref>. | ||
در گفتار پنجم، دیدگاه امام خمینی(ره)، مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر امام(ره)، قضیه حقیقیه، قضیهای است که موضوع آن در همه زمانها، یعنی گذشته، حال و آینده، محقق باشد و در مقابل، قضیه خارجیه، قضیهای است که موضوع آن در زمان نطق در خارج، محقق باشد. برخلاف محقق | در گفتار پنجم، دیدگاه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]]، مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر امام(ره)، قضیه حقیقیه، قضیهای است که موضوع آن در همه زمانها، یعنی گذشته، حال و آینده، محقق باشد و در مقابل، قضیه خارجیه، قضیهای است که موضوع آن در زمان نطق در خارج، محقق باشد. برخلاف [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]]، به نظر [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام(ره)]]، قضایای حقیقیه، بتیه بوده و بهطور کلی قضایای شرعیه اعم از خارجیه و حقیقه، به شرطیه بازنمیگردد<ref>ر.ک: همان، ص65</ref>. | ||
در فصل دوم، موضوع «جعل حکم شرعی و خطابات قانونیه و شخصیه»، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نظریه خطابات قانونیه، هم در فقه و هم در اصول، آثار مختلفی دارد. اساس این نظریه آن است که رابطه شارع و مردم، رابطه مولی و عبید نیست، بلکه رابطه قانونگذار و مردم است؛ لذا لوازم و قواعد آن همان است که در قانونگذاری عرفی موجود مشاهده میشود. امام(ره) این بحث را عمدتا در دو موضع از علم اصول مطرح کرده است: یکی در بحث از ثمره نهی از ضد بنا بر اقتضا و دیگری در بحث شرطیت ابتلا به تمام اطراف در تنجز علم اجمالی. نویسنده در این فصل، بهمنظور جلوگیری از تصویر نادرست از این نظریه و تبیین ناقص و اشکالات بهوجودآمده بهخاطر آن، در ضمن هفت گفتار زیر، به بحث پیرامون بعضی از اموری که برای درک درست نظریه خطابات قانونیه لازم است، پرداخته است: «متعلق اوامر و نواهی از دیگاه امام(ره)»<ref>ر.ک: همان، ص71</ref>، «مخاطب خطابات شرعیه از دیدگاه امام خمینی(ره)»<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>، «تفاوت خطابات شخصیه و قانونیه»<ref>ر.ک: همان، ص81</ref>، «ادله و شواهد نظریه خطابات قانونیه»<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>، «دو تنبیه»<ref>ر.ک: همان، ص95</ref>، «آثار نظریه خطابات قانونیه»<ref>ر.ک: همان، ص99</ref> و «بررسی اشکالات نظریه خطابات قانونیه»<ref>ر.ک: همان، ص109</ref>. | در فصل دوم، موضوع «جعل حکم شرعی و خطابات قانونیه و شخصیه»، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نظریه خطابات قانونیه، هم در فقه و هم در اصول، آثار مختلفی دارد. اساس این نظریه آن است که رابطه شارع و مردم، رابطه مولی و عبید نیست، بلکه رابطه قانونگذار و مردم است؛ لذا لوازم و قواعد آن همان است که در قانونگذاری عرفی موجود مشاهده میشود. امام(ره) این بحث را عمدتا در دو موضع از علم اصول مطرح کرده است: یکی در بحث از ثمره نهی از ضد بنا بر اقتضا و دیگری در بحث شرطیت ابتلا به تمام اطراف در تنجز علم اجمالی. نویسنده در این فصل، بهمنظور جلوگیری از تصویر نادرست از این نظریه و تبیین ناقص و اشکالات بهوجودآمده بهخاطر آن، در ضمن هفت گفتار زیر، به بحث پیرامون بعضی از اموری که برای درک درست نظریه خطابات قانونیه لازم است، پرداخته است: «متعلق اوامر و نواهی از دیگاه امام(ره)»<ref>ر.ک: همان، ص71</ref>، «مخاطب خطابات شرعیه از دیدگاه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]]»<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>، «تفاوت خطابات شخصیه و قانونیه»<ref>ر.ک: همان، ص81</ref>، «ادله و شواهد نظریه خطابات قانونیه»<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>، «دو تنبیه»<ref>ر.ک: همان، ص95</ref>، «آثار نظریه خطابات قانونیه»<ref>ر.ک: همان، ص99</ref> و «بررسی اشکالات نظریه خطابات قانونیه»<ref>ر.ک: همان، ص109</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# بینام، «بررسی نظریه ابداعی امام خمینی؛ کتاب بررسی نظریه خطابات قانونیه در بازار نشر»، برگرفته از سایت «خبرگزاری رسا»، انتشار: 8 بهمن 1393، کد خبر 243387، دریافت چهارشنبه 23 تیرماه | # [https://rasanews.ir/fa/news/243387/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%B4%D8%B1 بینام، «بررسی نظریه ابداعی امام خمینی؛ کتاب بررسی نظریه خطابات قانونیه در بازار نشر»، برگرفته از سایت «خبرگزاری رسا»، انتشار: 8 بهمن 1393، کد خبر 243387، دریافت چهارشنبه 23 تیرماه 1400] | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۰: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: فقه و اصول]] | |||
[[رده: مباحث خاص فقه]] | |||
[[رده:مهر(1400)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۵
بررسی نظریه خطابات قانونیه | |
---|---|
پدیدآوران | نورمفیدی، سید مجتبی (نویسنده) |
ناشر | مرکز فقهي ائمه اطهار(ع) |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 1393ش. |
چاپ | چاپ اول |
شابک | 978-600-5694-82-6 |
موضوع | خميني، روح الله، 1279-1368، ديدگاه درباره خطابات قانونيه (فقه)
اصول فقه شيعه - قرن 14 قانون گذاري (فقه) |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ن9خ6 / 1986 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
بررسی نظریه خطابات قانونیه، اثر سید مجتبی نورمفیدی، کتابی است پیرامون نظریه خطابات قانونیه که از ابداعات امام خمینی(ره) بوده است. کتاب با تحقیق مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) به چاپ رسیده است.
اهمیت کتاب
این کتاب به بررسی نظریه خطابات قانونیه پرداخته است. این نظریه، یکی از ابداعات ارزشمند امام خمینی(ره) است که قبل از ایشان، سابقهای نداشته و ضمن آنکه نظریهای نزدیک به فهم و درک عقلا و مطابق روش آنان است، آثار و نتایج مهمی در فقه و اصول برجای گذاشته و برخی از مشکلات مسائل این دو علم را برطرف کرده است[۱].
انگیزه نگارش
توصیههای مکرر آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی به مؤلف، مبنی بر نشر این اثر که حاصل تدریس درس خارج اصول در موضوع چگونگی تشریع احکام بوده، انگیزه تدوین و نشر آن، است[۲].
ساختار
کتاب با مقدمهای از مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) و پیشگفتار مؤلف آغاز و مطالب در دو فصل و هر فصل در چندین گفتار، ساماندهی شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به بیان این نکته پرداخته شده است که نظریه مطرحشده در این کتاب، آخرین نظریهای است که تاکنون در علم اصول، بر آن سایه انداخته و موجب دگرگونی در اصول و نیز در فقه گردیده و باعث تحول در فقه از ابتدا تا انتها و موجب تغییراتی در مبانی اصولی است[۳].
در پیشگفتار ضمن تبیین موضوع کتاب و اهمیت آن، به انگیزه تألیف آن، اشاره شده است[۴].
مسئله کیفیت جعل و چگونگی تشریع احکام از مسائلی است که بهخودیخود، دارای اهمیت بوده و آثار مهمی را در مواضع مختلفی از علم اصول، برجای میگذارد. بهطور کلی، درباره این موضوع، در دو ساحت بحث میشود: یکی جعل احکام شرعیه بهنحو قضایای حقیقیه که در این رابطه، امام(ره) مانند مشهور، معتقد است احکام شرعی بهنحو قضایای حقیقیه جعل شدهاند، با تفاوتی که بین تفسیر ایشان و تفسیر مشهور از قضایای حقیقیه وجود دارد. دیگری جعل احکام بهنحو خطابات قانونیه که امام در این جهت، متفرد است؛ ازاینرو، در فصل اول، در پنج گفتار، به بحث پیرامون چگونگی جعل حکم شرعی و قضیه حقیقیه و خارجیه، پرداخت شده است[۵].
مشهور در بین اصولیین، آن است که احکام و قوانین شرعیه، بهنحو قضایای حقیقیه جعل شدهاند. در مواضع متعددی از علم اصول، به این مسئله پرداخته شده و آثار مختلفی هم دارد؛ بهعنوان نمونه، این موضوع در بحث واجب مشروط و معلق، شرط متأخر، تمسک به عام در شهبه مصداقیه خاص، ترتب، واجب تعبدی، حجیت خبر واحد، استصحاب کلی، استصحاب شرایع سابقه و بعضا در مسئله تقلید، مطرح شده است. اساس این بحث از زمان شیخ انصاری وارد علم اصول شده است. پس از شیخ، شاگرد مبرز ایشان، مرحوم آخوند این موضوع را مطرح و سپس اتباع و شاگردان او، بهخصوص محقق نائینی این بحث را بسط دادند. ازاینرو شاید بحث از قضایای حقیقیه در علم اصول سابقه طولانی و زیادی نداشته باشد. نویسنده در این رابطه، در فصل اول، بهمنظور بحث پیرامون «جعل حکم شرعی و قضیه حقیقیه و خارجیه»، ابتدا بحث مختصری در رابطه با قضایای حقیقیه و خارجیه ذکر و سپس به بررسی تعریف منطقیین و اصولیین از این اصطلاحات پرداخته است[۶].
در گقتار اول، به بحث پیرامون قضیه حقیقیه و خارجیه از نظر منطقیین، پرداخته شده است. نویسنده، معتقد است بحث از قضیه حقیقیه و خارجیه در منطق ارسطو مطرح نشده و اولین کسی که این تقسیم را مطرح کرده، ابن سیناست و به عقیده بوعلی، قضیه حقیقیه یک قضیه حملیه است که بعدها در کلمات حاجی سبزواری به شکل دیگری مطرح شده، اما شهید مطهری مدعی است که حاجی سبزواری، قضیه حقیقهای را که بوعلی بیان نموده، درک نکرده است. به اعتقاد نویسنده، افراد دیگری نیز مثل شیخ اشراق و ملاصدرا از آن استفاده کرده و قضایای معروف بتیه و غیر بتیه را به وجود آوردهاند، اما در هر صورت، بین منطقیین، تعریف واحد و مورد اتفاقی در اینباره وجود ندارد. به باور وی، حتی میان کلام ملاصدرا و حاجی سبزواری نیز اختلاف است، ولذا در ابتدای این گفتار، به کلمات منطقیین در این رابطه، اشارهای اجمالی نموده است[۷].
نویسنده پس از اشاره به تعریف قضیه حقیقیه و خارجیه در کلمات منطقیین، در گفتار دوم، به تعریف این دو قضیه در کلمات اصولیین پرداخته است. وی در این گفتار، ضمن اشاره مجدد به این نکته که این اصطلاح از زمان شیخ انصاری وارد مباحث اصولی شده و بیشتر متأثر از تعریفی است که حاجی سبزواری ارائه داده است، به این نکته اعتراف دارد که در تعریف اصولیین نیز اختلافات و اشکالاتی وجود دارد. وی معتقد است آنچه که بوعلی درباره قضیه خارجیه و حقیقیه فرموده و خود او هم مبدأ این تقسیم است، کاملا متفاوت با آن چیزی است که حاجی سبزواری فرموده، ولذا از قول شهید مطهری، چنین مینویسد: «برخلاف مشهور بین اصولیین مبنی بر اینکه احکام شرعیه از قبیل قضایای حقیقیهاند، باید بگوییم: احکام شرعیه از قبیل قضایای خارجیهاند». به نظر نویسنده، این سخن شهید مطهری، طبق ممشای ابن سیناست و دلیل ایشان این میباشد که هدف شارع این است که حکم روی واقعیات برود؛ بنابراین وقتی میگوید: «الخمر حرام»، نمیخواهد حرمت را برای خمر فرضی ثابت کند؛ چون فرض وجود برای طبایع ثمرهای ندارد، بلکه اگر شارع حکمی را جعل میکند، در واقع، نظر به وجودات و واقعیات دارد[۸].
در گفتار سوم، به بررسی دیدگاه مشهور، پرداخته شده است. مشهور بر آنند که احکام شرعیه، بهنحو قضایای حقیقیه جعل شدهاند. ازآنجاکه کلمات محقق نائینی یکی از مفصلترین مطالبی است که در این رابطه و درباره قضیه حقیقیه و خارجیه مطرح شده و در مواضع مختلف به تعریف آن دو پرداخته، مطالب ایشان در این گفتار، در دو قسمت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۹].
در گفتار چهارم، به بررسی دیدگاه محقق عراقی در رابطه با چگونگی تشریع حکم شرعی، پرداخته شده است. ایشان معتقد است که: «قضایای شرعیه، نه از سنخ قضایای حقیقه و نه از سنخ قضایای خارجیهاند، بلکه از قبیل قضایای طبیعیه محسوب میشوند». به نظر نویسنده، اساس نظر محقق عراقی، مطلبی است که ایشان درباره حقیقت حکم شرعی گفته است. به نظر ایشان، حقیقت حکم شرعی تکلیفی، عبارت است از «اراده تشریعیه اظهارشده بهوسیله یکی از مبرزات»؛ ولذا معتقد است این تعریف با همه مبادی و مقدماتش، از احکام وضعیه کاملا بیگانه است؛ چون حقائق جعلیه عبارتند از امور اعتباریهای که قوام آن در وعای مناسب بهوسیله انشا و قصد است. پس تقوم یک حقیقت جعلی اعتباری مثل زوجیت و ملکیت به انشا و قصد بوده و بدون انشا و قصد، تحقق پیدا نمیکند؛ لکن انشا و قصد بهعنوان جزء اخیر علت تامه تحقق آن محسوب میشود و قبل از آن حب و بغض یا اراده و کراهت بهعنوان مقدمات و مبادی لازم است. پس در مورد حقایق جعلیه، اراده و کراهت بهواسطه انشا موجب تحقق این امور اعتباریه یا همان احکام وضعیه میشود، اما در مورد احکام تکلیفیه چنین معنایی متصور نیست[۱۰].
در گفتار پنجم، دیدگاه امام خمینی(ره)، مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر امام(ره)، قضیه حقیقیه، قضیهای است که موضوع آن در همه زمانها، یعنی گذشته، حال و آینده، محقق باشد و در مقابل، قضیه خارجیه، قضیهای است که موضوع آن در زمان نطق در خارج، محقق باشد. برخلاف محقق نائینی، به نظر امام(ره)، قضایای حقیقیه، بتیه بوده و بهطور کلی قضایای شرعیه اعم از خارجیه و حقیقه، به شرطیه بازنمیگردد[۱۱].
در فصل دوم، موضوع «جعل حکم شرعی و خطابات قانونیه و شخصیه»، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نظریه خطابات قانونیه، هم در فقه و هم در اصول، آثار مختلفی دارد. اساس این نظریه آن است که رابطه شارع و مردم، رابطه مولی و عبید نیست، بلکه رابطه قانونگذار و مردم است؛ لذا لوازم و قواعد آن همان است که در قانونگذاری عرفی موجود مشاهده میشود. امام(ره) این بحث را عمدتا در دو موضع از علم اصول مطرح کرده است: یکی در بحث از ثمره نهی از ضد بنا بر اقتضا و دیگری در بحث شرطیت ابتلا به تمام اطراف در تنجز علم اجمالی. نویسنده در این فصل، بهمنظور جلوگیری از تصویر نادرست از این نظریه و تبیین ناقص و اشکالات بهوجودآمده بهخاطر آن، در ضمن هفت گفتار زیر، به بحث پیرامون بعضی از اموری که برای درک درست نظریه خطابات قانونیه لازم است، پرداخته است: «متعلق اوامر و نواهی از دیگاه امام(ره)»[۱۲]، «مخاطب خطابات شرعیه از دیدگاه امام خمینی(ره)»[۱۳]، «تفاوت خطابات شخصیه و قانونیه»[۱۴]، «ادله و شواهد نظریه خطابات قانونیه»[۱۵]، «دو تنبیه»[۱۶]، «آثار نظریه خطابات قانونیه»[۱۷] و «بررسی اشکالات نظریه خطابات قانونیه»[۱۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۱۹]، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۲۰].
پانویس
- ↑ ر.ک: بینام
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص14
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص11-12
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص13-14
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص15
- ↑ ر.ک: همان، ص19-23
- ↑ ر.ک: همان، ص25
- ↑ ر.ک: همان، ص31-32
- ↑ ر.ک: همان، ص35
- ↑ ر.ک: همان، ص57-58
- ↑ ر.ک: همان، ص65
- ↑ ر.ک: همان، ص71
- ↑ ر.ک: همان، ص75
- ↑ ر.ک: همان، ص81
- ↑ ر.ک: همان، ص87
- ↑ ر.ک: همان، ص95
- ↑ ر.ک: همان، ص99
- ↑ ر.ک: همان، ص109
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص26
- ↑ ر.ک: همان، ص35