انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'در هندسه ی یاد' به 'در هندسهی یاد') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن شناسی ' به 'نشناسی ') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده) | [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده) | ||
| زبان = | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره = 2/808 B | | کد کنگره = 2/808 B | ||
| موضوع = فلسفه، از خودبیگانگی، انسان. | | موضوع = فلسفه، از خودبیگانگی، انسان. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| شابک =4-08-6299-622-978 | | شابک =4-08-6299-622-978 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =0000 | ||
| کتابخوان همراه نور = | | کتابخوان همراه نور = | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''انسان ساختگی''' با توضیحِ (از خود بیگانگی انسان) تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که به مسئله مهم انسان و از خود بیگانگی انسان میپردازد. از خودبیگانگی انسان امری ناشناخته نیست و ابعاد آن هم تا اندازهای معلوم است و برخی از پژوهندگان نیز درست با همین عنوان کتاب یا مقاله نوشتهاند که [[علی شریعتی]] یکی از ایشان است، هر چند در او خلاصه و تمام نمیشود. ولی آنچه که در انسان ساختگی وجود دارد، علیرغم مفهوم از خود بیگانگی انسان به نکاتی خاص اشاره میکند که در آثار قبل دیده نمیشود و از اندیشهها و اجتهادات فکری نویسنده است. آنان که با شخصیّت علمی نویسنده آشنا باشند غیر از دهها کتاب معتبر فلسفی، دینی و عرفانی، در خصوص | '''انسان ساختگی''' با توضیحِ (از خود بیگانگی انسان) تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که به مسئله مهم انسان و از خود بیگانگی انسان میپردازد. از خودبیگانگی انسان امری ناشناخته نیست و ابعاد آن هم تا اندازهای معلوم است و برخی از پژوهندگان نیز درست با همین عنوان کتاب یا مقاله نوشتهاند که [[علی شریعتی]] یکی از ایشان است، هر چند در او خلاصه و تمام نمیشود. ولی آنچه که در انسان ساختگی وجود دارد، علیرغم مفهوم از خود بیگانگی انسان به نکاتی خاص اشاره میکند که در آثار قبل دیده نمیشود و از اندیشهها و اجتهادات فکری نویسنده است. آنان که با شخصیّت علمی نویسنده آشنا باشند غیر از دهها کتاب معتبر فلسفی، دینی و عرفانی، در خصوص انسانشناسی و آنتروپولوژی نیز پژهشهای دیگری از ایشان را دیدهاند و سبک پرداختن به آن مسائل را نیز متوجّه هستند. به هر حال برخی از آثار او در همین راستا عبارت است از: [[تمهیدی بر معرفت نفس]]، [[فلسفه و هویّت انسان]]، [[عروسان معانی]]، [[مرزهای کرانمندی]] و غیره. | ||
مراد از ساختگی بودن انسان یا انسان ساختگی، غیر واقعی بودن یا چنانکه مشهور است جعلی بودن است. چهرهی ناراست و دروغین داشتن و به نوعی خود را در پس نقاب پنهان کردن و چیزی غیر از خود را به نمایش در آوردن که تا مراحلی عامداً و ارادی صورت میگیرد و بعد از چندی فرد هویّت و واقعیّتِ خود را هم گم میکند و در بلاتکلیفی و ندانم کاریِ عمیق واقع میشود. رباعیِ نویسنده که در آغاز کتاب دیده میشود راه دشوار بحث را معلوم میکند، زیرا از انسان نوینِ غیر واقعی سخن میگوید که به این صنعتِ ساختگی نه تنها خو گرفته بلکه دلباختهی آن نیز شده است. پیرو آن چنانکه از متن رباعی پیداست دور شدن از اصل و نهایتاً باختنِ عمر و هستی است <ref>مقدّمه، ص | مراد از ساختگی بودن انسان یا انسان ساختگی، غیر واقعی بودن یا چنانکه مشهور است جعلی بودن است. چهرهی ناراست و دروغین داشتن و به نوعی خود را در پس نقاب پنهان کردن و چیزی غیر از خود را به نمایش در آوردن که تا مراحلی عامداً و ارادی صورت میگیرد و بعد از چندی فرد هویّت و واقعیّتِ خود را هم گم میکند و در بلاتکلیفی و ندانم کاریِ عمیق واقع میشود. رباعیِ نویسنده که در آغاز کتاب دیده میشود راه دشوار بحث را معلوم میکند، زیرا از انسان نوینِ غیر واقعی سخن میگوید که به این صنعتِ ساختگی نه تنها خو گرفته بلکه دلباختهی آن نیز شده است. پیرو آن چنانکه از متن رباعی پیداست دور شدن از اصل و نهایتاً باختنِ عمر و هستی است <ref>مقدّمه، ص 7</ref>. | ||
نویسنده در همان آغاز به دو واژهی اصل و کپی اشاره کرده که نشان میدهد مبنای بحث چه میتواند باشد. برخی کپیها در صورت داشتن اصل، میتواند با تشخیص درست کپی برابر با اصل باشد و برخی نیز کاملاً ناراست و جعلی است. امّا چنانکه در طول متن خواهیم دید در خصوص انسان هیچ کپیای برابر با اصل نیست، اصل همان است که در خود انسان و در درون او پنهان است و کار اصلی نیز آن است که به تعبیر [[بایزید | نویسنده در همان آغاز به دو واژهی اصل و کپی اشاره کرده که نشان میدهد مبنای بحث چه میتواند باشد. برخی کپیها در صورت داشتن اصل، میتواند با تشخیص درست کپی برابر با اصل باشد و برخی نیز کاملاً ناراست و جعلی است. امّا چنانکه در طول متن خواهیم دید در خصوص انسان هیچ کپیای برابر با اصل نیست، اصل همان است که در خود انسان و در درون او پنهان است و کار اصلی نیز آن است که به تعبیر [[بایزید بسطامی]] فرد همان باشد که مینماید و یا آنچه که مینماید باشد و این کاری است هم بسیار آسان و هم بسیار دشوار <ref>مقدّمه، ص 7</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
کتاب به طور کلّی انسان محور و در راستای آنتروپولوژی و | کتاب به طور کلّی انسان محور و در راستای آنتروپولوژی و انسانشناسی است. مقدّمهی کتاب با عنوان انسان در عصر جدید بسیار مفصّل و پر محتواست. کلّیّت کتاب را همان رباعی آغازین کتاب معلوم میکند و در واقع میتوان گفت که کتاب انسان ساختگی در راستای آن شعر است. ترکیب انسانِ کپی از ابداعات مهم نویسنده است و انسان ساختگی همان انسان کپی و جعلی است که در این زمان این مقوله بیش از هر دورهی دیگری محسوس و ملموس است. نویسنده در بخشی از همین مقدّمه بیان میکند: در دوران جدید دو واژه بسیار برای ما گفته و تکرار میشود، «اصل» و «کپی». کپی از روی اصل گرفته شده است ولی با اصل یکی نیست، حتّی آنجائی که از لحاظ قانونی کپی را با اصل تطبیق میکنند و مهر میزنند که کپی برابر با اصل است، این تنها یک قرارداد صوری است و خود نیز میدانند که کپی برابر با اصل نیست، زیرا با کپی حتّی با مُهر قانونیِ برابر با اصل نیز نمیتوان نقل و انتقالی را صورت داد مگر آنکه اصل نیز وجود داشته باشد و با آن اصل نقلی صورت بگیرد. پس کپی تنها از آن جهت برابر با اصل است که صورتی از اصل است و در واقع نشان دهندهی این است که اصلی وجود دارد. تنها کار کپی این است که به اصلی اشاره میکند که این کپی نشانی و صورتی از آن است بی اینکه آن باشد. و این نکتهی مهمّی است که با بحث ما نیز مربوط است. انسان نیز در جامعهی امروزی همین است، یعنی باید اصل بودن و کپی بودن را در داشتهها و یافتهها و کنشهای وی مورد نظر قرار داد. باید دید که انسانها اصلاند یا کپی، و اگر کپی هستند اصلشان کجاست؟ زیرا این پرسش نیز تماماً قانونی است که: «اصلش کجاست؟» <ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>. در جایی دیگر به آیهای از سورهی حشر اشاره میشود که مبنای الهیّاتی بحث بیگانگی انسان را از آن دریچه مورد توجّه قرار داده است که پیش از این در کتاب [[تجلّی ذکر در اینه وحی]]، [[یاد خدا]] و یا [[در هندسهی یاد]] از آن به تفصیل سخن گفته است. | ||
در بخش دوّم از واژگان و مفاهیم سخن رفته است و این بخش بیشترین حجم کتاب را در بر دارد. با بیان این که واژگان به واقع عجیباند بحث آغاز میشود، چرا که همین واژگان هم در راه بردن و هم از راه بردن توانا و کارسازند. و چنین مینماید که ما با واژگان و کلمات نه تنها بازی بلکه زندگی میکنیم<ref>متن، ص 47</ref>. نویسنده کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این فصل میگوید: بیهوده خود را درگیر واژگانی نسازیم که مناسبمان نیست و خود بیهوده برای خود نوشابه باز نکنیم. بدانیم که استفاده از واژههای نو و مدرن، مدرنیته نمیآورند و احیاناً حفظ کلمات و واژگان فلسفی، آدمی را فیلسوف و اهل فلسفه نمیکند، آنچه که بایسته است، فهم معنای واژههاست و اینکه بدانیم «وزن» و «میدانِ» واژه چیست و در کجا و چگونه باید آن را به کار بُرد. واژهها الفاظ در هوا نیستند، هر کدام برای نامیدن چیزی هستند، در واقع بیشتر اسماند، ناماند که برای نامیدن چیزی که هویت و هستی دارد استفاده میشود و نام و نامیدن و فهمِ نام، خود بالندگیِ فکری و شکوه معنوی را طلب میکند و افسوس که این بالندگی و فهم در بسیاری نیست، هر چند که از الفاظ نو و مترقّی و فکری هم استفاده بکنند، که استفادهی بی فهم بالندگی نمیآورد و روشنفکر نمی-سازد<ref>متن، ص 54</ref>. این صراحت در کمتر کتاب فلسفی دیده میشود، ضمن این که نویسنده خود اهل فلسفه است و یکی از تئوریهای وی همین وزن و میدان واژههاست که در اینجا به آن اشارتی صورت گرفته است. | در بخش دوّم از واژگان و مفاهیم سخن رفته است و این بخش بیشترین حجم کتاب را در بر دارد. با بیان این که واژگان به واقع عجیباند بحث آغاز میشود، چرا که همین واژگان هم در راه بردن و هم از راه بردن توانا و کارسازند. و چنین مینماید که ما با واژگان و کلمات نه تنها بازی بلکه زندگی میکنیم<ref>متن، ص 47</ref>. نویسنده کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این فصل میگوید: بیهوده خود را درگیر واژگانی نسازیم که مناسبمان نیست و خود بیهوده برای خود نوشابه باز نکنیم. بدانیم که استفاده از واژههای نو و مدرن، مدرنیته نمیآورند و احیاناً حفظ کلمات و واژگان فلسفی، آدمی را فیلسوف و اهل فلسفه نمیکند، آنچه که بایسته است، فهم معنای واژههاست و اینکه بدانیم «وزن» و «میدانِ» واژه چیست و در کجا و چگونه باید آن را به کار بُرد. واژهها الفاظ در هوا نیستند، هر کدام برای نامیدن چیزی هستند، در واقع بیشتر اسماند، ناماند که برای نامیدن چیزی که هویت و هستی دارد استفاده میشود و نام و نامیدن و فهمِ نام، خود بالندگیِ فکری و شکوه معنوی را طلب میکند و افسوس که این بالندگی و فهم در بسیاری نیست، هر چند که از الفاظ نو و مترقّی و فکری هم استفاده بکنند، که استفادهی بی فهم بالندگی نمیآورد و روشنفکر نمی-سازد<ref>متن، ص 54</ref>. این صراحت در کمتر کتاب فلسفی دیده میشود، ضمن این که نویسنده خود اهل فلسفه است و یکی از تئوریهای وی همین وزن و میدان واژههاست که در اینجا به آن اشارتی صورت گرفته است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار میدهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن میگوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گسترهی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل میتوان دید. دقّت به مقولهی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینههای بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان میپذیرد. | در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار میدهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن میگوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گسترهی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل میتوان دید. دقّت به مقولهی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینههای بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان میپذیرد. | ||
در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی میشود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه میتوان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به [[بایزید | در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی میشود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه میتوان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدّین کبری]]، [[نجمالدین رازی]]، [[مولانا]] و [[علاءالدّوله سمنانی]] و نحوهی زندگی و سلوک ایشان مبذول شده است. و سوّم: دین و انسان طبیعی است که راهکارهای مهمّی را در خارج کردن انسان از ساختگی بودن و تلاش برای طبیعی ساختن انسان را از منظر دین مورد توجّه قرار میدهد و آیات نغزی را در تبیین این مسئله به کار میگیرد. | ||
این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعهی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره میتواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام میزنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او میاندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود میکوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند. | این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعهی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره میتواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام میزنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او میاندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود میکوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
کتاب انسان ساختگی به مانند دیگر آثاری که از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که میتوان برای آن نکاتی را متذکّر شد: | کتاب انسان ساختگی به مانند دیگر آثاری که از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که میتوان برای آن نکاتی را متذکّر شد: | ||
# نام کتاب ابهام زاست و بین انسان خودساخته و انسان ناراست در گردش است. و در واقع تز اصلی مؤلّف و کتاب است که به آن پرداخته است. | # نام کتاب ابهام زاست و بین انسان خودساخته و انسان ناراست در گردش است. و در واقع تز اصلی مؤلّف و کتاب است که به آن پرداخته است. | ||
# کتاب در راستای | # کتاب در راستای انسانشناسی نوشته شده است و آنتروپولوژی را دنبال میکند. | ||
# تحلیل مناسب و درست از خود بیگانگی انسان از ویژگیهای مهم این اثر محسوب میشود. | # تحلیل مناسب و درست از خود بیگانگی انسان از ویژگیهای مهم این اثر محسوب میشود. | ||
# نگرش همه جانبه به مسئلهی ساختگی بودن انسان، اعم از لفظ و معنا و یا صورت و سیرت چیزی است که در این اثر محسوس است. | # نگرش همه جانبه به مسئلهی ساختگی بودن انسان، اعم از لفظ و معنا و یا صورت و سیرت چیزی است که در این اثر محسوس است. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان)، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] | انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان)، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] | ||
کتاب در یک جلد با مقدّمهای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 416 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب | کتاب در یک جلد با مقدّمهای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 416 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
[[در هندسهی یاد]] | [[در هندسهی یاد]] | ||
[[مثنوی | [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]] | ||
[[تمهیدی بر معرفت نفس]] | [[تمهیدی بر معرفت نفس]] | ||
[[صنعت پنهان]] | [[صنعت پنهان (مولانا و اندیشهی ملال)]] | ||
[[مرزهای کرانمندی]] | [[مرزهای کرانمندی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۲
انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان) | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | از خود بیگانگی انسان |
ناشر | انتشارات نجم کبری |
مکان نشر | ایران ـ کرج |
سال نشر | 1399 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 4-08-6299-622-978 |
موضوع | فلسفه، از خودبیگانگی، انسان. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 2/808 B |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
انسان ساختگی با توضیحِ (از خود بیگانگی انسان) تألیف کاظم محمّدی است که به مسئله مهم انسان و از خود بیگانگی انسان میپردازد. از خودبیگانگی انسان امری ناشناخته نیست و ابعاد آن هم تا اندازهای معلوم است و برخی از پژوهندگان نیز درست با همین عنوان کتاب یا مقاله نوشتهاند که علی شریعتی یکی از ایشان است، هر چند در او خلاصه و تمام نمیشود. ولی آنچه که در انسان ساختگی وجود دارد، علیرغم مفهوم از خود بیگانگی انسان به نکاتی خاص اشاره میکند که در آثار قبل دیده نمیشود و از اندیشهها و اجتهادات فکری نویسنده است. آنان که با شخصیّت علمی نویسنده آشنا باشند غیر از دهها کتاب معتبر فلسفی، دینی و عرفانی، در خصوص انسانشناسی و آنتروپولوژی نیز پژهشهای دیگری از ایشان را دیدهاند و سبک پرداختن به آن مسائل را نیز متوجّه هستند. به هر حال برخی از آثار او در همین راستا عبارت است از: تمهیدی بر معرفت نفس، فلسفه و هویّت انسان، عروسان معانی، مرزهای کرانمندی و غیره.
مراد از ساختگی بودن انسان یا انسان ساختگی، غیر واقعی بودن یا چنانکه مشهور است جعلی بودن است. چهرهی ناراست و دروغین داشتن و به نوعی خود را در پس نقاب پنهان کردن و چیزی غیر از خود را به نمایش در آوردن که تا مراحلی عامداً و ارادی صورت میگیرد و بعد از چندی فرد هویّت و واقعیّتِ خود را هم گم میکند و در بلاتکلیفی و ندانم کاریِ عمیق واقع میشود. رباعیِ نویسنده که در آغاز کتاب دیده میشود راه دشوار بحث را معلوم میکند، زیرا از انسان نوینِ غیر واقعی سخن میگوید که به این صنعتِ ساختگی نه تنها خو گرفته بلکه دلباختهی آن نیز شده است. پیرو آن چنانکه از متن رباعی پیداست دور شدن از اصل و نهایتاً باختنِ عمر و هستی است [۱].
نویسنده در همان آغاز به دو واژهی اصل و کپی اشاره کرده که نشان میدهد مبنای بحث چه میتواند باشد. برخی کپیها در صورت داشتن اصل، میتواند با تشخیص درست کپی برابر با اصل باشد و برخی نیز کاملاً ناراست و جعلی است. امّا چنانکه در طول متن خواهیم دید در خصوص انسان هیچ کپیای برابر با اصل نیست، اصل همان است که در خود انسان و در درون او پنهان است و کار اصلی نیز آن است که به تعبیر بایزید بسطامی فرد همان باشد که مینماید و یا آنچه که مینماید باشد و این کاری است هم بسیار آسان و هم بسیار دشوار [۲].
ساختار
کتاب انسان ساختگی با عنوان فرعی از خود بیگانگی انسان اثری یک جلدی و به زبان فارسی است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمیبینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تإلیف کرده است. انسان ساختگی مقدّمهای طولانی دارد که خود دارای عنوان است و آن «انسان در عصر جدید است». مسلّماً خواندن این مقدّمه برای کسی که قصد آگاهی از کلّیّت کتاب را داشته باشد ضروری است. در راستای کار این مؤلّف چنانکه از کثرت آثار او دیده میشود مقدّمههای او بسیار مهم و پُرمطلب است بر خلاف بسیاری از کتابها که مقدّمهها خالی از معنا و بی روح است در اینجا روح مطلب را میتوان در آن به وضوح دید. لذا با وجود مقدّمه در مجموع کتاب دارای سه فصل کلّی است که یکی مقدّمه با عنوان «انسان در عصر جدید است»، دوّم گسترهی واژگان و مفاهیم و سوّم انسان، عرفان، دین.
در فصل نخست با واژهی غربی از خود بیگانگی آشنا میشویم و با اختلاف نوشتاری و بیانی آن را الیناسیون یا آلیه ناسیون میخوانیم Alienation این واژه طبق قول مؤلّف معلوم نیست که دقیقاً از کی و توسّط چه کسی ابداع شده است ولی مسلّماً از قرن هجدهم و نوزدهم به این طرف شیوع یافته است[۳]. در همین مقدّمه به آثار و نوشتههایی که در این رابطه وجود داشته توجّه شده و اشاراتی به هر یک داشته است. توجّه به فلاسفهای به مانند: هگل، فیخته، شلینگ و نیز فریتس پاپنهایم با انتشار کتابی به نام از خود بیگانگی انسان مدرن در نظر نویسنده بوده است. اشاراتی به نیچه و آثار او و یا توماس هابز و نگرش فلسفی او که هر دو با گرایشی انسانی از موقعیّت انسان و حالات او سخن گفتهاند نیز در مقدّمه قابل دیدن است. توجّه به نظریات کاپلستون و استناد به تاریخ فلسفهی او از گستردگی مطالعات نویسنده و خاصّه این پژوهش حکایت دارد.
بیشترین حجم کتاب مربوط به فصل دوّم کتاب است که گسترهی واژگان و مفاهیم نام دارد. چنانکه از عنوان فصل دوّم بر میآید به طور کلّی متمرکز بر روای واژهها و مفاهیم آن است. این فصل از صفحهی 47 آغاز میشود و تا صفحهی 284 ادامه مییابد. در این فصل نگاهی عمیق به فلسفههای غربی در دستور کار مؤلّف قرار گرفته است، چنانکه در همان ابتدا انتقادی از تعریف ارسطوئیِ انسان به حیوان ناطق را بحث میکند. نقد نوشتار کسانی به مانند ماکس شلر و ریچارد رورتی را میتوانیم ببینیم دیدگاه ادیان توحیدی به مانند اسلام، یهود و مسیحیت نیز از نظر نویسنده دور نماید و بر این اساس به قرآن، تورات و انجیل نیز سند داده است. در مجموع با توجّه به منابع نویسنده میتوان گستردگیِ بحث را شاهد بود.
گزارش محتوا
کتاب به طور کلّی انسان محور و در راستای آنتروپولوژی و انسانشناسی است. مقدّمهی کتاب با عنوان انسان در عصر جدید بسیار مفصّل و پر محتواست. کلّیّت کتاب را همان رباعی آغازین کتاب معلوم میکند و در واقع میتوان گفت که کتاب انسان ساختگی در راستای آن شعر است. ترکیب انسانِ کپی از ابداعات مهم نویسنده است و انسان ساختگی همان انسان کپی و جعلی است که در این زمان این مقوله بیش از هر دورهی دیگری محسوس و ملموس است. نویسنده در بخشی از همین مقدّمه بیان میکند: در دوران جدید دو واژه بسیار برای ما گفته و تکرار میشود، «اصل» و «کپی». کپی از روی اصل گرفته شده است ولی با اصل یکی نیست، حتّی آنجائی که از لحاظ قانونی کپی را با اصل تطبیق میکنند و مهر میزنند که کپی برابر با اصل است، این تنها یک قرارداد صوری است و خود نیز میدانند که کپی برابر با اصل نیست، زیرا با کپی حتّی با مُهر قانونیِ برابر با اصل نیز نمیتوان نقل و انتقالی را صورت داد مگر آنکه اصل نیز وجود داشته باشد و با آن اصل نقلی صورت بگیرد. پس کپی تنها از آن جهت برابر با اصل است که صورتی از اصل است و در واقع نشان دهندهی این است که اصلی وجود دارد. تنها کار کپی این است که به اصلی اشاره میکند که این کپی نشانی و صورتی از آن است بی اینکه آن باشد. و این نکتهی مهمّی است که با بحث ما نیز مربوط است. انسان نیز در جامعهی امروزی همین است، یعنی باید اصل بودن و کپی بودن را در داشتهها و یافتهها و کنشهای وی مورد نظر قرار داد. باید دید که انسانها اصلاند یا کپی، و اگر کپی هستند اصلشان کجاست؟ زیرا این پرسش نیز تماماً قانونی است که: «اصلش کجاست؟» [۴]. در جایی دیگر به آیهای از سورهی حشر اشاره میشود که مبنای الهیّاتی بحث بیگانگی انسان را از آن دریچه مورد توجّه قرار داده است که پیش از این در کتاب تجلّی ذکر در اینه وحی، یاد خدا و یا در هندسهی یاد از آن به تفصیل سخن گفته است.
در بخش دوّم از واژگان و مفاهیم سخن رفته است و این بخش بیشترین حجم کتاب را در بر دارد. با بیان این که واژگان به واقع عجیباند بحث آغاز میشود، چرا که همین واژگان هم در راه بردن و هم از راه بردن توانا و کارسازند. و چنین مینماید که ما با واژگان و کلمات نه تنها بازی بلکه زندگی میکنیم[۵]. نویسنده کتاب، کاظم محمّدی در بخشی از این فصل میگوید: بیهوده خود را درگیر واژگانی نسازیم که مناسبمان نیست و خود بیهوده برای خود نوشابه باز نکنیم. بدانیم که استفاده از واژههای نو و مدرن، مدرنیته نمیآورند و احیاناً حفظ کلمات و واژگان فلسفی، آدمی را فیلسوف و اهل فلسفه نمیکند، آنچه که بایسته است، فهم معنای واژههاست و اینکه بدانیم «وزن» و «میدانِ» واژه چیست و در کجا و چگونه باید آن را به کار بُرد. واژهها الفاظ در هوا نیستند، هر کدام برای نامیدن چیزی هستند، در واقع بیشتر اسماند، ناماند که برای نامیدن چیزی که هویت و هستی دارد استفاده میشود و نام و نامیدن و فهمِ نام، خود بالندگیِ فکری و شکوه معنوی را طلب میکند و افسوس که این بالندگی و فهم در بسیاری نیست، هر چند که از الفاظ نو و مترقّی و فکری هم استفاده بکنند، که استفادهی بی فهم بالندگی نمیآورد و روشنفکر نمی-سازد[۶]. این صراحت در کمتر کتاب فلسفی دیده میشود، ضمن این که نویسنده خود اهل فلسفه است و یکی از تئوریهای وی همین وزن و میدان واژههاست که در اینجا به آن اشارتی صورت گرفته است.
در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار میدهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن میگوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گسترهی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل میتوان دید. دقّت به مقولهی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینههای بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان میپذیرد.
در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی میشود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه میتوان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به بایزید بسطامی، جنید بغدادی، ابوسعید ابوالخیر، نجمالدّین کبری، نجمالدین رازی، مولانا و علاءالدّوله سمنانی و نحوهی زندگی و سلوک ایشان مبذول شده است. و سوّم: دین و انسان طبیعی است که راهکارهای مهمّی را در خارج کردن انسان از ساختگی بودن و تلاش برای طبیعی ساختن انسان را از منظر دین مورد توجّه قرار میدهد و آیات نغزی را در تبیین این مسئله به کار میگیرد.
این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعهی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره میتواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام میزنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او میاندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود میکوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند.
ویژگیها
کتاب انسان ساختگی به مانند دیگر آثاری که از کاظم محمّدی به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که میتوان برای آن نکاتی را متذکّر شد:
- نام کتاب ابهام زاست و بین انسان خودساخته و انسان ناراست در گردش است. و در واقع تز اصلی مؤلّف و کتاب است که به آن پرداخته است.
- کتاب در راستای انسانشناسی نوشته شده است و آنتروپولوژی را دنبال میکند.
- تحلیل مناسب و درست از خود بیگانگی انسان از ویژگیهای مهم این اثر محسوب میشود.
- نگرش همه جانبه به مسئلهی ساختگی بودن انسان، اعم از لفظ و معنا و یا صورت و سیرت چیزی است که در این اثر محسوس است.
- نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه میدهد.
- استفاده از منابع گسترده و بیان و نقد آراء عارفان و فیلسوفان مشهور از دیگر ویژگیهای این اثر است.
وضعیت کتاب
انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان)، تألیف کاظم محمّدی
کتاب در یک جلد با مقدّمهای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 416 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب