انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NURkar14.jpg | عنوان = انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسا...» ایجاد کرد)
     
    جز (جایگزینی متن - 'ن شناسی ' به 'ن‌شناسی ')
     
    (۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۵: خط ۵:
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده)
    [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده)
    | زبان =فارسي
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏ 2/808 B
    | کد کنگره =‏ 2/808 B
    | موضوع = فلسفه، از خودبیگانگی، انسان.  
    | موضوع = فلسفه، از خودبیگانگی، انسان.  
    خط ۱۷: خط ۱۷:
    | شابک =4-08-6299-622-978
    | شابک =4-08-6299-622-978
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =0000
    | کتابخوان همراه نور =
    | کتابخوان همراه نور =
    | کد پدیدآور =  
    | کد پدیدآور =  
    خط ۲۴: خط ۲۴:
    }}  
    }}  


    '''انسان ساختگی''' با توضیحِ (از خود بیگانگی انسان) تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که به مسئله مهم انسان و از خود بیگانگی انسان می پردازد. از خودبیگانگی انسان امری ناشناخته نیست و ابعاد آن هم تا اندازه ای معلوم است و برخی از پژوهندگان نیز درست با همین عنوان کتاب یا مقاله نوشته اند که [[علی شریعتی]] یکی از ایشان است، هر چند در او خلاصه و تمام نمی شود. ولی آنچه که در انسان ساختگی وجود دارد علیرغم مفهوم از خود بیگانگی انسان به نکاتی خاص اشاره می کند که در آثار قبل دیده نمی شود و از اندیشه ها و اجتهادات فکری نویسنده است. آنان که با شخصیّت علمی نویسنده آشنا باشند غیر از ده ها کتاب معتبر فلسفی، دینی و عرفانی، در خصوص انسان شناسی و آنتروپولوژی نیز پژهشهای دیگری از ایشان را دیده اند و سبک پرداختن به آن مسائل را نیز متوجّه هستند. به هر حال برخی از آثار او در همین راستا عبارت است از: [[تمهیدی بر معرفت نفس]]، [[فلسفه و هویّت انسان]]، [[عروسان معانی]]، [[مرزهای کرانمندی]] و غیره.
    '''انسان ساختگی''' با توضیحِ (از خود بیگانگی انسان) تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که به مسئله مهم انسان و از خود بیگانگی انسان می‌پردازد. از خودبیگانگی انسان امری ناشناخته نیست و ابعاد آن هم تا اندازه‌ای معلوم است و برخی از پژوهندگان نیز درست با همین عنوان کتاب یا مقاله نوشته‌اند که [[علی شریعتی]] یکی از ایشان است، هر چند در او خلاصه و تمام نمی‌شود. ولی آنچه که در انسان ساختگی وجود دارد، علیرغم مفهوم از خود بیگانگی انسان به نکاتی خاص اشاره می‌کند که در آثار قبل دیده نمی‌شود و از اندیشه‌ها و اجتهادات فکری نویسنده است. آنان که با شخصیّت علمی نویسنده آشنا باشند غیر از ده‌ها کتاب معتبر فلسفی، دینی و عرفانی، در خصوص انسان‌شناسی و آنتروپولوژی نیز پژهشهای دیگری از ایشان را دیده‌اند و سبک پرداختن به آن مسائل را نیز متوجّه هستند. به هر حال برخی از آثار او در همین راستا عبارت است از: [[تمهیدی بر معرفت نفس]]، [[فلسفه و هویّت انسان]]، [[عروسان معانی]]، [[مرزهای کرانمندی]] و غیره.


    مراد از ساختگی بودن انسان یا انسان ساختگی، غیر واقعی بودن یا چنانکه مشهور است جعلی بودن است. چهره ی ناراست و دروغین داشتن و به نوعی خود را در پس نقاب پنهان کردن و چیزی غیر از خود را به نمایش در آوردن که تا مراحلی عامداً و ارادی صورت می گیرد و بعد از چندی فرد هویّت و واقعیّتِ خود را هم گم می کند و در بلاتکلیفی و ندانم کاریِ عمیق واقع می شود. رباعیِ نویسنده که در آغاز کتاب دیده می شود راه دشوار بحث را معلوم می کند، زیرا از انسان نوینِ غیر واقعی سخن می گوید که به این صنعتِ ساختگی نه تنها خو گرفته بلکه دلباخته ی آن نیز شده است. پیرو آن چنانکه از متن رباعی پیداست دور شدن از اصل و نهایتاً باختنِ عمر و هستی است <ref>مقدّمه، ص 7</ref>.  
    مراد از ساختگی بودن انسان یا انسان ساختگی، غیر واقعی بودن یا چنانکه مشهور است جعلی بودن است. چهره‌ی ناراست و دروغین داشتن و به نوعی خود را در پس نقاب پنهان کردن و چیزی غیر از خود را به نمایش در آوردن که تا مراحلی عامداً و ارادی صورت می‌گیرد و بعد از چندی فرد هویّت و واقعیّتِ خود را هم گم می‌کند و در بلاتکلیفی و ندانم کاریِ عمیق واقع می‌شود. رباعیِ نویسنده که در آغاز کتاب دیده می‌شود راه دشوار بحث را معلوم می‌کند، زیرا از انسان نوینِ غیر واقعی سخن می‌گوید که به این صنعتِ ساختگی نه تنها خو گرفته بلکه دلباخته‌ی آن نیز شده است. پیرو آن چنانکه از متن رباعی پیداست دور شدن از اصل و نهایتاً باختنِ عمر و هستی است <ref>مقدّمه، ص 7</ref>.  


    نویسنده در همان آغاز به دو واژه ی اصل و کپی اشاره کرده که نشان می دهد مبنای بحث چه می تواند باشد. برخی کپی ها در صورت داشتن اصل، می تواند با تشخیص درست کپی برابر با اصل باشد و برخی نیز کاملاً ناراست و جعلی است. امّا چنانکه در طول متن خواهیم دید در خصوص انسان هیچ کپی ای برابر با اصل نیست، اصل همان است که در خود انسان و در درون او پنهان است و کار اصلی نیز آن است که به تعبیر [[بایزید بسطامی]] فرد همان باشد که می نماید و یا آنچه که می نماید باشد و این کاری است هم بسیار آسان و هم بسیار دشوار <ref>مقدّمه، ص 7</ref>.
    نویسنده در همان آغاز به دو واژه‌ی اصل و کپی اشاره کرده که نشان می‌دهد مبنای بحث چه می‌تواند باشد. برخی کپی‌ها در صورت داشتن اصل، می‌تواند با تشخیص درست کپی برابر با اصل باشد و برخی نیز کاملاً ناراست و جعلی است. امّا چنانکه در طول متن خواهیم دید در خصوص انسان هیچ کپی‌ای برابر با اصل نیست، اصل همان است که در خود انسان و در درون او پنهان است و کار اصلی نیز آن است که به تعبیر [[بایزید بسطامی‌]] فرد همان باشد که می‌نماید و یا آنچه که می‌نماید باشد و این کاری است هم بسیار آسان و هم بسیار دشوار <ref>مقدّمه، ص 7</ref>.




    == ساختار ==
    == ساختار ==


    کتاب انسان ساختگی با عنوان فرعی از خود بیگانگی انسان اثری یک جلدی و به زبان فارسی است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمی‌بینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تإلیف کرده است. انسان ساختگی مقدّمه ای طولانی دارد که خود دارای عنوان است و آن «انسان در عصر جدید است». مسلّماً خواندن این مقدّمه برای کسی که قصد آگاهی از کلّیّت کتاب را داشته باشد ضروری است. در راستای کار این مؤلّف چنانکه از کثرت آثار او دیده می شود مقدّمه های او بسیار مهم و پُرمطلب است بر خلاف بسیاری از کتابها که مقدّمه ها خالی از معنا و بی روح است در اینجا روح مطلب را می توان در آن به وضوح دید. لذا با وجود مقدّمه در مجموع کتاب دارای سه فصل کلّی است که یکی مقدّمه با عنوان «انسان در عصر جدید است»، دوّم گستره ی واژگان و مفاهیم و سوّم انسان، عرفان، دین.
    کتاب انسان ساختگی با عنوان فرعی از خود بیگانگی انسان اثری یک جلدی و به زبان فارسی است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمی‌بینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تإلیف کرده است. انسان ساختگی مقدّمه‌ای طولانی دارد که خود دارای عنوان است و آن «انسان در عصر جدید است». مسلّماً خواندن این مقدّمه برای کسی که قصد آگاهی از کلّیّت کتاب را داشته باشد ضروری است. در راستای کار این مؤلّف چنانکه از کثرت آثار او دیده می‌شود مقدّمه‌های او بسیار مهم و پُرمطلب است بر خلاف بسیاری از کتابها که مقدّمه‌ها خالی از معنا و بی روح است در اینجا روح مطلب را می‌توان در آن به وضوح دید. لذا با وجود مقدّمه در مجموع کتاب دارای سه فصل کلّی است که یکی مقدّمه با عنوان «انسان در عصر جدید است»، دوّم گستره‌ی واژگان و مفاهیم و سوّم انسان، عرفان، دین.


    در فصل نخست با واژه ی غربی از خود بیگانگی آشنا می شویم و با اختلاف نوشتاری و بیانی آن را الیناسیون یا آلیه ناسیون می خوانیم Alienation این واژه طبق قول مؤلّف معلوم نیست که دقیقاً از کی و توسّط چه کسی ابداع شده است ولی مسلّماً از قرن هجدهم و نوزدهم به این طرف شیوع یافته است<ref>مقدّمه، ص 11</ref>. در همین مقدّمه به آثار و نوشته هایی که در این رابطه وجود داشته توجّه شده و اشاراتی به هر یک داشته است. توجّه به فلاسفه ای به مانند: [[هگل]]، [[فیخته]]، [[شلینگ]] و نیز [[فریتس پاپنهایم]] با انتشار کتابی به نام [[از خود بیگانگی انسان مدرن]] در نظر نویسنده بوده است. اشاراتی به [[نیچه]] و آثار او و یا [[توماس هابز]] و نگرش فلسفی او که هر دو با گرایشی انسانی از موقعیّت انسان و حالات او سخن گفته اند نیز در مقدّمه قابل دیدن است. توجّه به نظریات [[کاپلستون]] و استناد به [[تاریخ فلسفه]] ی او از گستردگی مطالعات نویسنده و خاصّه این پژوهش حکایت دارد.
    در فصل نخست با واژه‌ی غربی از خود بیگانگی آشنا می‌شویم و با اختلاف نوشتاری و بیانی آن را الیناسیون یا آلیه ناسیون می‌خوانیم Alienation این واژه طبق قول مؤلّف معلوم نیست که دقیقاً از کی و توسّط چه کسی ابداع شده است ولی مسلّماً از قرن هجدهم و نوزدهم به این طرف شیوع یافته است<ref>مقدّمه، ص 11</ref>. در همین مقدّمه به آثار و نوشته‌هایی که در این رابطه وجود داشته توجّه شده و اشاراتی به هر یک داشته است. توجّه به فلاسفه‌ای به مانند: [[هگل]]، [[فیخته]]، [[شلینگ]] و نیز [[فریتس پاپنهایم]] با انتشار کتابی به نام [[از خود بیگانگی انسان مدرن]] در نظر نویسنده بوده است. اشاراتی به [[نیچه]] و آثار او و یا [[توماس هابز]] و نگرش فلسفی او که هر دو با گرایشی انسانی از موقعیّت انسان و حالات او سخن گفته‌اند نیز در مقدّمه قابل دیدن است. توجّه به نظریات [[کاپلستون]] و استناد به [[تاریخ فلسفه]]<nowiki/>‌ی او از گستردگی مطالعات نویسنده و خاصّه این پژوهش حکایت دارد.
     
    بیشترین حجم کتاب مربوط به فصل دوّم کتاب است که گستره ی واژگان و مفاهیم نام دارد. چنانکه از عنوان فصل دوّم بر می آید به طور کلّی متمرکز بر روای واژه ها و مفاهیم آن است. این فصل از صفحه ی 47 آغاز می شود و تا صفحه ی 284 ادامه می یابد. در این فصل نگاهی عمیق به فلسفه های غربی در دستور کار مؤلّف قرار گرفته است، چنانکه در همان ابتدا انتقادی از تعریف [[ارسطو]]ئیِ انسان به حیوان ناطق را بحث می کند. نقد نوشتار کسانی به مانند [[ماکس شلر]] و [[ریچارد رورتی]] را می توانیم ببینیم دیدگاه ادیان توحیدی به مانند اسلام، یهود و مسیحیت نیز از نظر نویسنده دور نماید و بر این اساس به قرآن، تورات و انجیل نیز سند داده است. در مجموع با توجّه به منابع نویسنده می توان گستردگیِ بحث را شاهد بود.


    بیشترین حجم کتاب مربوط به فصل دوّم کتاب است که گستره‌ی واژگان و مفاهیم نام دارد. چنانکه از عنوان فصل دوّم بر می‌آید به طور کلّی متمرکز بر روای واژه‌ها و مفاهیم آن است. این فصل از صفحه‌ی 47 آغاز می‌شود و تا صفحه‌ی 284 ادامه می‌یابد. در این فصل نگاهی عمیق به فلسفه‌های غربی در دستور کار مؤلّف قرار گرفته است، چنانکه در همان ابتدا انتقادی از تعریف [[ارسطو]]ئیِ انسان به حیوان ناطق را بحث می‌کند. نقد نوشتار کسانی به مانند [[ماکس شلر]] و [[ریچارد رورتی]] را می‌توانیم ببینیم دیدگاه ادیان توحیدی به مانند اسلام، یهود و مسیحیت نیز از نظر نویسنده دور نماید و بر این اساس به قرآن، تورات و انجیل نیز سند داده است. در مجموع با توجّه به منابع نویسنده می‌توان گستردگیِ بحث را شاهد بود.


    == گزارش محتوا==
    == گزارش محتوا==


    کتاب به طور کلّی انسان محور و در راستای آنتروپولوژی و انسان شناسی است. مقدّمه ی کتاب با عنوان انسان در عصر جدید بسیار مفصّل و پر محتواست. کلّیّت کتاب را همان رباعی آغازین کتاب معلوم می کند و در واقع می توان گفت که کتاب انسان ساختگی در راستای آن شعر است. ترکیب انسانِ کپی از ابداعات مهم نویسنده است و انسان ساختگی همان انسان کپی و جعلی است که در این زمان این مقوله بیش از هر دوره ی دیگری محسوس و ملموس است. نویسنده در بخشی از همین مقدّمه بیان می کند: در دوران جدید دو واژه بسیار برای ما گفته و تکرار می¬شود، «اصل» و «کپی». کپی از روی اصل گرفته شده است ولی با اصل یکی نیست، حتّی آنجائی که از لحاظ قانونی کپی را با اصل تطبیق می¬کنند و مهر می¬زنند که کپی برابر با اصل است، این تنها یک قرارداد صوری است و خود نیز می¬دانند که کپی برابر با اصل نیست، زیرا با کپی حتّی با مُهر قانونیِ برابر با اصل نیز نمی¬توان نقل و انتقالی را صورت داد مگر آنکه اصل نیز وجود داشته باشد و با آن اصل نقلی صورت بگیرد. پس کپی تنها از آن جهت برابر با اصل است که صورتی از اصل است و در واقع نشان دهنده ¬ی این است که اصلی وجود دارد. تنها کار کپی این است که به اصلی اشاره می ¬کند که این کپی نشانی و صورتی از آن است بی اینکه آن باشد. و این نکته ¬ی مهمّی است که با بحث ما نیز مربوط است. انسان نیز در جامعه¬ ی امروزی همین است، یعنی باید اصل بودن و کپی بودن را در داشته¬ ها و یافته ¬ها و کنش ¬های وی مورد نظر قرار داد. باید دید که انسانها اصل¬ اند یا کپی، و اگر کپی هستند اصلشان کجاست؟ زیرا این پرسش نیز تماماً قانونی است که: «اصلش کجاست؟» <ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>. در جایی دیگر به آیه ای از سوره ی حشر اشاره می شود که مبنای الهیّاتی بحث بیگانگی انسان را از آن دریچه مورد توجّه قرار داده است که پیش از این در کتاب [[تجلّی ذکر در اینه وحی]]، [[یاد خدا]] و یا [[در هندسه ی یاد]] از آن به تفصیل سخن گفته است.
    کتاب به طور کلّی انسان محور و در راستای آنتروپولوژی و انسان‌شناسی است. مقدّمه‌ی کتاب با عنوان انسان در عصر جدید بسیار مفصّل و پر محتواست. کلّیّت کتاب را همان رباعی آغازین کتاب معلوم می‌کند و در واقع می‌توان گفت که کتاب انسان ساختگی در راستای آن شعر است. ترکیب انسانِ کپی از ابداعات مهم نویسنده است و انسان ساختگی همان انسان کپی و جعلی است که در این زمان این مقوله بیش از هر دوره‌ی دیگری محسوس و ملموس است. نویسنده در بخشی از همین مقدّمه بیان می‌کند: در دوران جدید دو واژه بسیار برای ما گفته و تکرار می‌شود، «اصل» و «کپی». کپی از روی اصل گرفته شده است ولی با اصل یکی نیست، حتّی آنجائی که از لحاظ قانونی کپی را با اصل تطبیق می‌کنند و مهر می‌زنند که کپی برابر با اصل است، این تنها یک قرارداد صوری است و خود نیز می‌دانند که کپی برابر با اصل نیست، زیرا با کپی حتّی با مُهر قانونیِ برابر با اصل نیز نمی‌توان نقل و انتقالی را صورت داد مگر آنکه اصل نیز وجود داشته باشد و با آن اصل نقلی صورت بگیرد. پس کپی تنها از آن جهت برابر با اصل است که صورتی از اصل است و در واقع نشان دهنده‌ی این است که اصلی وجود دارد. تنها کار کپی این است که به اصلی اشاره می‌کند که این کپی نشانی و صورتی از آن است بی اینکه آن باشد. و این نکته‌ی مهمّی است که با بحث ما نیز مربوط است. انسان نیز در جامعه‌ی امروزی همین است، یعنی باید اصل بودن و کپی بودن را در داشته‌ها و یافته‌ها و کنش‌های وی مورد نظر قرار داد. باید دید که انسانها اصل‌اند یا کپی، و اگر کپی هستند اصلشان کجاست؟ زیرا این پرسش نیز تماماً قانونی است که: «اصلش کجاست؟» <ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>. در جایی دیگر به آیه‌ای از سوره‌ی حشر اشاره می‌شود که مبنای الهیّاتی بحث بیگانگی انسان را از آن دریچه مورد توجّه قرار داده است که پیش از این در کتاب [[تجلّی ذکر در اینه وحی]]، [[یاد خدا]] و یا [[در هندسه‌ی یاد]] از آن به تفصیل سخن گفته است.


    در بخش دوّم از واژگان و مفاهیم سخن رفته است و این بخش بیشترین حجم کتاب را در بر دارد. با بیان این که واژگان به واقع عجیب اند بحث آغاز می شود، چرا که همین واژگان هم در راه بردن و هم از راه بردن توانا و کارسازند. و چنین می نماید که ما با واژگان و کلمات نه تنها بازی بلکه زندگی می کنیم<ref>متن، ص 47</ref>. نویسنده کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این فصل می گوید: بیهوده خود را درگیر واژگانی نسازیم که مناسبمان نیست و خود بیهوده برای خود نوشابه باز نکنیم. بدانیم که استفاده از واژه ¬های نو و مدرن، مدرنیته نمی¬آورند و احیاناً حفظ کلمات و واژگان فلسفی، آدمی را فیلسوف و اهل فلسفه نمی¬ کند، آنچه که بایسته است، فهم معنای واژه¬ هاست و اینکه بدانیم «وزن» و «میدانِ» واژه چیست و در کجا و چگونه باید آن را به کار بُرد. واژه ¬ها الفاظ در هوا نیستند، هر کدام برای نامیدن چیزی هستند، در واقع بیشتر اسم ¬اند، نام ¬اند که برای نامیدن چیزی که هویت و هستی دارد استفاده می ¬شود و نام و نامیدن و فهمِ نام، خود بالندگیِ فکری و شکوه معنوی را طلب می¬کند و افسوس که این بالندگی و فهم در بسیاری نیست، هر چند که از الفاظ نو و مترقّی و فکری هم استفاده بکنند، که استفاده ¬ی بی فهم بالندگی نمی¬آورد و روشنفکر نمی-سازد<ref>متن، ص 54</ref>. این صراحت در کمتر کتاب فلسفی دیده می شود، ضمن این که نویسنده خود اهل فلسفه است و یکی از تئوریهای وی همین وزن و میدان واژه هاست که در اینجا به آن اشارتی صورت گرفته است.
    در بخش دوّم از واژگان و مفاهیم سخن رفته است و این بخش بیشترین حجم کتاب را در بر دارد. با بیان این که واژگان به واقع عجیب‌اند بحث آغاز می‌شود، چرا که همین واژگان هم در راه بردن و هم از راه بردن توانا و کارسازند. و چنین می‌نماید که ما با واژگان و کلمات نه تنها بازی بلکه زندگی می‌کنیم<ref>متن، ص 47</ref>. نویسنده کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این فصل می‌گوید: بیهوده خود را درگیر واژگانی نسازیم که مناسبمان نیست و خود بیهوده برای خود نوشابه باز نکنیم. بدانیم که استفاده از واژه‌های نو و مدرن، مدرنیته نمی‌آورند و احیاناً حفظ کلمات و واژگان فلسفی، آدمی را فیلسوف و اهل فلسفه نمی‌کند، آنچه که بایسته است، فهم معنای واژه‌هاست و اینکه بدانیم «وزن» و «میدانِ» واژه چیست و در کجا و چگونه باید آن را به کار بُرد. واژه‌ها الفاظ در هوا نیستند، هر کدام برای نامیدن چیزی هستند، در واقع بیشتر اسم‌اند، نام‌اند که برای نامیدن چیزی که هویت و هستی دارد استفاده می‌شود و نام و نامیدن و فهمِ نام، خود بالندگیِ فکری و شکوه معنوی را طلب می‌کند و افسوس که این بالندگی و فهم در بسیاری نیست، هر چند که از الفاظ نو و مترقّی و فکری هم استفاده بکنند، که استفاده‌ی بی فهم بالندگی نمی‌آورد و روشنفکر نمی-سازد<ref>متن، ص 54</ref>. این صراحت در کمتر کتاب فلسفی دیده می‌شود، ضمن این که نویسنده خود اهل فلسفه است و یکی از تئوریهای وی همین وزن و میدان واژه‌هاست که در اینجا به آن اشارتی صورت گرفته است.


    در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار می دهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن می گوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گستره ی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل می توان دید. دقّت به مقوله ی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینه های بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان می پذیرد.
    در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار می‌دهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن می‌گوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گستره‌ی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل می‌توان دید. دقّت به مقوله‌ی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینه‌های بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان می‌پذیرد.


    در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی می شود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه می توان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[نجم الدّین کبری]]، [[نجم الدین رازی]]، [[مولانا]] و ]]علاء الدّوله سمنانی]] و نحوه ی زندگی و سلوک ایشان مبذول شده است. و سوّم: دین و انسان طبیعی است که راهکارهای مهمّی را در خارج کردن انسان از ساختگی بودن و تلاش برای طبیعی ساختن انسان را از منظر دین مورد توجّه قرار می دهد و آیات نغزی را در تبیین این مسئله به کار می گیرد.
    در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی می‌شود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه می‌توان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به [[بایزید بسطامی‌]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدّین کبری]]، [[نجم‌الدین رازی]]، [[مولانا]] و [[علاءالدّوله سمنانی]] و نحوه‌ی زندگی و سلوک ایشان مبذول شده است. و سوّم: دین و انسان طبیعی است که راهکارهای مهمّی را در خارج کردن انسان از ساختگی بودن و تلاش برای طبیعی ساختن انسان را از منظر دین مورد توجّه قرار می‌دهد و آیات نغزی را در تبیین این مسئله به کار می‌گیرد.


    این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعه¬ی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره می¬تواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام می¬زنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او می¬اندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود می¬کوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند.  
    این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعه‌ی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره می‌تواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام می‌زنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او می‌اندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود می‌کوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند.  


    ==ویژگیها==
    ==ویژگیها==
    کتاب انسان ساختگی به مانند دیگر آثاری که از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که می‌توان برای آن نکاتی را متذکّر شد:
    کتاب انسان ساختگی به مانند دیگر آثاری که از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که می‌توان برای آن نکاتی را متذکّر شد:
    # نام کتاب ابهام زاست و بین انسان خودساخته و انسان ناراست در گردش است. و در واقع تز اصلی مؤلّف و کتاب است که به آن پرداخته است.
    # نام کتاب ابهام زاست و بین انسان خودساخته و انسان ناراست در گردش است. و در واقع تز اصلی مؤلّف و کتاب است که به آن پرداخته است.
    # کتاب در راستای انسان شناسی نوشته شده است و آنتروپولوژی را دنبال می کند.
    # کتاب در راستای انسان‌شناسی نوشته شده است و آنتروپولوژی را دنبال می‌کند.
    # تحلیل مناسب و درست از خود بیگانگی انسان از ویژگی های مهم این اثر محسوب می شود.
    # تحلیل مناسب و درست از خود بیگانگی انسان از ویژگی‌های مهم این اثر محسوب می‌شود.
    # نگرش همه جانبه به مسئله ی ساختگی بودن انسان، اعم از لفظ و معنا و یا صورت و سیرت چیزی است که در این اثر محسوس است.
    # نگرش همه جانبه به مسئله‌ی ساختگی بودن انسان، اعم از لفظ و معنا و یا صورت و سیرت چیزی است که در این اثر محسوس است.
    # نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می دهد.
    # نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می‌دهد.
    # استفاده از منابع گسترده و بیان و نقد آراء عارفان و فیلسوفان مشهور از دیگر ویژگیهای این اثر است.
    # استفاده از منابع گسترده و بیان و نقد آراء عارفان و فیلسوفان مشهور از دیگر ویژگیهای این اثر است.


    خط ۶۵: خط ۶۴:
    انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان)، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]
    انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان)، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]


    کتاب در یک جلد با مقدّمه ای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 416 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایه ی کامل دیده می‌شود.
    کتاب در یک جلد با مقدّمه‌ای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 416 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایه‌ی کامل دیده می‌شود.


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    خط ۸۰: خط ۷۹:
    [[فلسفه و هویّت انسان]]
    [[فلسفه و هویّت انسان]]


    [[در هندسه یاد (کاظم محمّدی)]]
    [[در هندسه‌ی یاد]]


    [[مثنوی معنوی، تصحیح کاظم محمّدی]]
    [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]]


    [[تمهیدی بر معرفت نفس (کاظم محمّدی)]]
    [[تمهیدی بر معرفت نفس]]


    [[صنعت پنهان (کاظم محمّدی)]]
    [[صنعت پنهان (مولانا و اندیشه‌ی ملال)]]


    [[مرزهای کرانمندی (کاظم محمّدی)]]
    [[مرزهای کرانمندی]]


    [[انسان و عرفان (کاظم محمّدی)]]
    [[انسان و عرفان (کاظم محمّدی)]]
    خط ۹۶: خط ۹۵:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:فلسفه، انسان‌شناسی، نقد و تفسیر]]
    [[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]]
    [[رده:مرداد(1400)]]
    [[رده:مرداد(1400)]]
    [[رده:مقالات کاربران]]
    [[رده:مقالات کاربران]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۲

    انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان)
    انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان)
    پدیدآورانکاظم محمّدی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگراز خود بیگانگی انسان
    ناشرانتشارات نجم کبری
    مکان نشرایران ـ کرج
    سال نشر1399 ش
    چاپ1
    شابک4-08-6299-622-978
    موضوعفلسفه، از خودبیگانگی، انسان.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏ 2/808 B
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    انسان ساختگی با توضیحِ (از خود بیگانگی انسان) تألیف کاظم محمّدی است که به مسئله مهم انسان و از خود بیگانگی انسان می‌پردازد. از خودبیگانگی انسان امری ناشناخته نیست و ابعاد آن هم تا اندازه‌ای معلوم است و برخی از پژوهندگان نیز درست با همین عنوان کتاب یا مقاله نوشته‌اند که علی شریعتی یکی از ایشان است، هر چند در او خلاصه و تمام نمی‌شود. ولی آنچه که در انسان ساختگی وجود دارد، علیرغم مفهوم از خود بیگانگی انسان به نکاتی خاص اشاره می‌کند که در آثار قبل دیده نمی‌شود و از اندیشه‌ها و اجتهادات فکری نویسنده است. آنان که با شخصیّت علمی نویسنده آشنا باشند غیر از ده‌ها کتاب معتبر فلسفی، دینی و عرفانی، در خصوص انسان‌شناسی و آنتروپولوژی نیز پژهشهای دیگری از ایشان را دیده‌اند و سبک پرداختن به آن مسائل را نیز متوجّه هستند. به هر حال برخی از آثار او در همین راستا عبارت است از: تمهیدی بر معرفت نفس، فلسفه و هویّت انسان، عروسان معانی، مرزهای کرانمندی و غیره.

    مراد از ساختگی بودن انسان یا انسان ساختگی، غیر واقعی بودن یا چنانکه مشهور است جعلی بودن است. چهره‌ی ناراست و دروغین داشتن و به نوعی خود را در پس نقاب پنهان کردن و چیزی غیر از خود را به نمایش در آوردن که تا مراحلی عامداً و ارادی صورت می‌گیرد و بعد از چندی فرد هویّت و واقعیّتِ خود را هم گم می‌کند و در بلاتکلیفی و ندانم کاریِ عمیق واقع می‌شود. رباعیِ نویسنده که در آغاز کتاب دیده می‌شود راه دشوار بحث را معلوم می‌کند، زیرا از انسان نوینِ غیر واقعی سخن می‌گوید که به این صنعتِ ساختگی نه تنها خو گرفته بلکه دلباخته‌ی آن نیز شده است. پیرو آن چنانکه از متن رباعی پیداست دور شدن از اصل و نهایتاً باختنِ عمر و هستی است [۱].

    نویسنده در همان آغاز به دو واژه‌ی اصل و کپی اشاره کرده که نشان می‌دهد مبنای بحث چه می‌تواند باشد. برخی کپی‌ها در صورت داشتن اصل، می‌تواند با تشخیص درست کپی برابر با اصل باشد و برخی نیز کاملاً ناراست و جعلی است. امّا چنانکه در طول متن خواهیم دید در خصوص انسان هیچ کپی‌ای برابر با اصل نیست، اصل همان است که در خود انسان و در درون او پنهان است و کار اصلی نیز آن است که به تعبیر بایزید بسطامی‌ فرد همان باشد که می‌نماید و یا آنچه که می‌نماید باشد و این کاری است هم بسیار آسان و هم بسیار دشوار [۲].


    ساختار

    کتاب انسان ساختگی با عنوان فرعی از خود بیگانگی انسان اثری یک جلدی و به زبان فارسی است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمی‌بینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تإلیف کرده است. انسان ساختگی مقدّمه‌ای طولانی دارد که خود دارای عنوان است و آن «انسان در عصر جدید است». مسلّماً خواندن این مقدّمه برای کسی که قصد آگاهی از کلّیّت کتاب را داشته باشد ضروری است. در راستای کار این مؤلّف چنانکه از کثرت آثار او دیده می‌شود مقدّمه‌های او بسیار مهم و پُرمطلب است بر خلاف بسیاری از کتابها که مقدّمه‌ها خالی از معنا و بی روح است در اینجا روح مطلب را می‌توان در آن به وضوح دید. لذا با وجود مقدّمه در مجموع کتاب دارای سه فصل کلّی است که یکی مقدّمه با عنوان «انسان در عصر جدید است»، دوّم گستره‌ی واژگان و مفاهیم و سوّم انسان، عرفان، دین.

    در فصل نخست با واژه‌ی غربی از خود بیگانگی آشنا می‌شویم و با اختلاف نوشتاری و بیانی آن را الیناسیون یا آلیه ناسیون می‌خوانیم Alienation این واژه طبق قول مؤلّف معلوم نیست که دقیقاً از کی و توسّط چه کسی ابداع شده است ولی مسلّماً از قرن هجدهم و نوزدهم به این طرف شیوع یافته است[۳]. در همین مقدّمه به آثار و نوشته‌هایی که در این رابطه وجود داشته توجّه شده و اشاراتی به هر یک داشته است. توجّه به فلاسفه‌ای به مانند: هگل، فیخته، شلینگ و نیز فریتس پاپنهایم با انتشار کتابی به نام از خود بیگانگی انسان مدرن در نظر نویسنده بوده است. اشاراتی به نیچه و آثار او و یا توماس هابز و نگرش فلسفی او که هر دو با گرایشی انسانی از موقعیّت انسان و حالات او سخن گفته‌اند نیز در مقدّمه قابل دیدن است. توجّه به نظریات کاپلستون و استناد به تاریخ فلسفه‌ی او از گستردگی مطالعات نویسنده و خاصّه این پژوهش حکایت دارد.

    بیشترین حجم کتاب مربوط به فصل دوّم کتاب است که گستره‌ی واژگان و مفاهیم نام دارد. چنانکه از عنوان فصل دوّم بر می‌آید به طور کلّی متمرکز بر روای واژه‌ها و مفاهیم آن است. این فصل از صفحه‌ی 47 آغاز می‌شود و تا صفحه‌ی 284 ادامه می‌یابد. در این فصل نگاهی عمیق به فلسفه‌های غربی در دستور کار مؤلّف قرار گرفته است، چنانکه در همان ابتدا انتقادی از تعریف ارسطوئیِ انسان به حیوان ناطق را بحث می‌کند. نقد نوشتار کسانی به مانند ماکس شلر و ریچارد رورتی را می‌توانیم ببینیم دیدگاه ادیان توحیدی به مانند اسلام، یهود و مسیحیت نیز از نظر نویسنده دور نماید و بر این اساس به قرآن، تورات و انجیل نیز سند داده است. در مجموع با توجّه به منابع نویسنده می‌توان گستردگیِ بحث را شاهد بود.

    گزارش محتوا

    کتاب به طور کلّی انسان محور و در راستای آنتروپولوژی و انسان‌شناسی است. مقدّمه‌ی کتاب با عنوان انسان در عصر جدید بسیار مفصّل و پر محتواست. کلّیّت کتاب را همان رباعی آغازین کتاب معلوم می‌کند و در واقع می‌توان گفت که کتاب انسان ساختگی در راستای آن شعر است. ترکیب انسانِ کپی از ابداعات مهم نویسنده است و انسان ساختگی همان انسان کپی و جعلی است که در این زمان این مقوله بیش از هر دوره‌ی دیگری محسوس و ملموس است. نویسنده در بخشی از همین مقدّمه بیان می‌کند: در دوران جدید دو واژه بسیار برای ما گفته و تکرار می‌شود، «اصل» و «کپی». کپی از روی اصل گرفته شده است ولی با اصل یکی نیست، حتّی آنجائی که از لحاظ قانونی کپی را با اصل تطبیق می‌کنند و مهر می‌زنند که کپی برابر با اصل است، این تنها یک قرارداد صوری است و خود نیز می‌دانند که کپی برابر با اصل نیست، زیرا با کپی حتّی با مُهر قانونیِ برابر با اصل نیز نمی‌توان نقل و انتقالی را صورت داد مگر آنکه اصل نیز وجود داشته باشد و با آن اصل نقلی صورت بگیرد. پس کپی تنها از آن جهت برابر با اصل است که صورتی از اصل است و در واقع نشان دهنده‌ی این است که اصلی وجود دارد. تنها کار کپی این است که به اصلی اشاره می‌کند که این کپی نشانی و صورتی از آن است بی اینکه آن باشد. و این نکته‌ی مهمّی است که با بحث ما نیز مربوط است. انسان نیز در جامعه‌ی امروزی همین است، یعنی باید اصل بودن و کپی بودن را در داشته‌ها و یافته‌ها و کنش‌های وی مورد نظر قرار داد. باید دید که انسانها اصل‌اند یا کپی، و اگر کپی هستند اصلشان کجاست؟ زیرا این پرسش نیز تماماً قانونی است که: «اصلش کجاست؟» [۴]. در جایی دیگر به آیه‌ای از سوره‌ی حشر اشاره می‌شود که مبنای الهیّاتی بحث بیگانگی انسان را از آن دریچه مورد توجّه قرار داده است که پیش از این در کتاب تجلّی ذکر در اینه وحی، یاد خدا و یا در هندسه‌ی یاد از آن به تفصیل سخن گفته است.

    در بخش دوّم از واژگان و مفاهیم سخن رفته است و این بخش بیشترین حجم کتاب را در بر دارد. با بیان این که واژگان به واقع عجیب‌اند بحث آغاز می‌شود، چرا که همین واژگان هم در راه بردن و هم از راه بردن توانا و کارسازند. و چنین می‌نماید که ما با واژگان و کلمات نه تنها بازی بلکه زندگی می‌کنیم[۵]. نویسنده کتاب، کاظم محمّدی در بخشی از این فصل می‌گوید: بیهوده خود را درگیر واژگانی نسازیم که مناسبمان نیست و خود بیهوده برای خود نوشابه باز نکنیم. بدانیم که استفاده از واژه‌های نو و مدرن، مدرنیته نمی‌آورند و احیاناً حفظ کلمات و واژگان فلسفی، آدمی را فیلسوف و اهل فلسفه نمی‌کند، آنچه که بایسته است، فهم معنای واژه‌هاست و اینکه بدانیم «وزن» و «میدانِ» واژه چیست و در کجا و چگونه باید آن را به کار بُرد. واژه‌ها الفاظ در هوا نیستند، هر کدام برای نامیدن چیزی هستند، در واقع بیشتر اسم‌اند، نام‌اند که برای نامیدن چیزی که هویت و هستی دارد استفاده می‌شود و نام و نامیدن و فهمِ نام، خود بالندگیِ فکری و شکوه معنوی را طلب می‌کند و افسوس که این بالندگی و فهم در بسیاری نیست، هر چند که از الفاظ نو و مترقّی و فکری هم استفاده بکنند، که استفاده‌ی بی فهم بالندگی نمی‌آورد و روشنفکر نمی-سازد[۶]. این صراحت در کمتر کتاب فلسفی دیده می‌شود، ضمن این که نویسنده خود اهل فلسفه است و یکی از تئوریهای وی همین وزن و میدان واژه‌هاست که در اینجا به آن اشارتی صورت گرفته است.

    در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار می‌دهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن می‌گوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گستره‌ی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل می‌توان دید. دقّت به مقوله‌ی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینه‌های بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان می‌پذیرد.

    در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی می‌شود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه می‌توان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به بایزید بسطامی‌، جنید بغدادی، ابوسعید ابوالخیر، نجم‌الدّین کبری، نجم‌الدین رازی، مولانا و علاءالدّوله سمنانی و نحوه‌ی زندگی و سلوک ایشان مبذول شده است. و سوّم: دین و انسان طبیعی است که راهکارهای مهمّی را در خارج کردن انسان از ساختگی بودن و تلاش برای طبیعی ساختن انسان را از منظر دین مورد توجّه قرار می‌دهد و آیات نغزی را در تبیین این مسئله به کار می‌گیرد.

    این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعه‌ی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره می‌تواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام می‌زنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او می‌اندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود می‌کوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند.

    ویژگیها

    کتاب انسان ساختگی به مانند دیگر آثاری که از کاظم محمّدی به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که می‌توان برای آن نکاتی را متذکّر شد:

    1. نام کتاب ابهام زاست و بین انسان خودساخته و انسان ناراست در گردش است. و در واقع تز اصلی مؤلّف و کتاب است که به آن پرداخته است.
    2. کتاب در راستای انسان‌شناسی نوشته شده است و آنتروپولوژی را دنبال می‌کند.
    3. تحلیل مناسب و درست از خود بیگانگی انسان از ویژگی‌های مهم این اثر محسوب می‌شود.
    4. نگرش همه جانبه به مسئله‌ی ساختگی بودن انسان، اعم از لفظ و معنا و یا صورت و سیرت چیزی است که در این اثر محسوس است.
    5. نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می‌دهد.
    6. استفاده از منابع گسترده و بیان و نقد آراء عارفان و فیلسوفان مشهور از دیگر ویژگیهای این اثر است.


    وضعیت کتاب

    انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان)، تألیف کاظم محمّدی

    کتاب در یک جلد با مقدّمه‌ای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 416 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایه‌ی کامل دیده می‌شود.

    پانویس

    1. مقدّمه، ص 7
    2. مقدّمه، ص 7
    3. مقدّمه، ص 11
    4. مقدّمه، صص 8-7
    5. متن، ص 47
    6. متن، ص 54

    منابع مقاله

    مقدّمه و متن کتاب

    وابسته‌ها