دیوان اشعار حسن‌زاده آملی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'طباطبایی، محمدحسین' به 'طباطبایی، سید محمدحسین')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'دیوان اشعار (ابهام‌ زدایی)' به 'دیوان اشعار (ابهام‌زدایی)')
     
    (۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱۰: خط ۱۰:
    [[هاشمي، سعيد]] (گردآورنده)
    [[هاشمي، سعيد]] (گردآورنده)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏
    | کد کنگره =‏/ح5د9 / 8022 PIR
    | موضوع =
    | موضوع =


    خط ۲۲: خط ۲۲:
    | شابک =978-964-28-94-22-2
    | شابک =978-964-28-94-22-2
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =55285
    | کتابخوان همراه نور =55285
    | کتابخوان همراه نور =55285
    | کد پدیدآور =783
    | کد پدیدآور =783
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}  
    }}  
     
    {{کاربردهای دیگر|دیوان اشعار (ابهام‌زدایی)}}
    '''‏دیوان اشعار حسن‌زاده آملی'''، مجموعه اشعار [[حسن‌زاده آملی، حسن|حسن حسن‌زاده آملی]] است که توسط [[هاشمي، سعيد|سید سعید هاشمی]]، تحقیق شده است.
    '''‏دیوان اشعار حسن‌زاده آملی'''، مجموعه اشعار [[حسن‌زاده آملی، حسن|حسن حسن‌زاده آملی]] است که توسط [[هاشمي، سعيد|سید سعید هاشمی]]، تحقیق شده است.


    خط ۴۱: خط ۴۱:
    با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست می‌آید و معلوم می‌شود که ایشان در اشعارشان به چه موضوعات و مباحثی اهتمام ورزیده است. اولین و بارزترین موضوع مد نظر ایشان عرفان است که می‌توان گفت در واقع، دیوان او چیزی جز عرفان نیست؛ علامه با دیده خدانگر، همه هستی را عرفان می‌بیند:
    با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست می‌آید و معلوم می‌شود که ایشان در اشعارشان به چه موضوعات و مباحثی اهتمام ورزیده است. اولین و بارزترین موضوع مد نظر ایشان عرفان است که می‌توان گفت در واقع، دیوان او چیزی جز عرفان نیست؛ علامه با دیده خدانگر، همه هستی را عرفان می‌بیند:
    {{شعر}}
    {{شعر}}


    {{ب|''دلا بازیچه نبود دار هستی''|2=''همه حق است در بازار هستی''}}
    {{ب|''دلا بازیچه نبود دار هستی''|2=''همه حق است در بازار هستی''}}
    خط ۵۲: خط ۵۴:
    دومین مطلبی که به‌صورت پررنگ در اشعار ایشان دیده می‌شود، وجود نشانه‌های بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جای‌جای شعر ایشان طنین‌انداز است:
    دومین مطلبی که به‌صورت پررنگ در اشعار ایشان دیده می‌شود، وجود نشانه‌های بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جای‌جای شعر ایشان طنین‌انداز است:
    {{شعر}}
    {{شعر}}


    {{ب|''علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتم''|2=''فلانی و فلانی را نمی‌خواهم نمی‌خواهم''}}
    {{ب|''علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتم''|2=''فلانی و فلانی را نمی‌خواهم نمی‌خواهم''}}
    خط ۶۱: خط ۶۵:
    از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمی‌شناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتاب‎خوان هستند چند نفر را می‌شناسید که نام عمعق بخارایی یا [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|باباافضل کاشانی]] یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نام‎ها را شنیده و از بسیاری از آنها به‌نیکی یاد می‌کند. او حتی منوچهری دامغانی را که ظاهرا به‌خاطر مسائل شخصی‌اش از جو مذهبی دور مانده، گرامی می‌دارد:
    از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمی‌شناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتاب‎خوان هستند چند نفر را می‌شناسید که نام عمعق بخارایی یا [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|باباافضل کاشانی]] یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نام‎ها را شنیده و از بسیاری از آنها به‌نیکی یاد می‌کند. او حتی منوچهری دامغانی را که ظاهرا به‌خاطر مسائل شخصی‌اش از جو مذهبی دور مانده، گرامی می‌دارد:
    {{شعر}}
    {{شعر}}


    {{ب|''ز فارابی شنو گر نکته یابی''|2='' که این یک نکته می‌باشد کتابی''}}
    {{ب|''ز فارابی شنو گر نکته یابی''|2='' که این یک نکته می‌باشد کتابی''}}
    خط ۷۴: خط ۸۰:


    {{شعر}}
    {{شعر}}


    {{ب|''چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی''|2=''صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی''}}
    {{ب|''چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی''|2=''صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی''}}
    علامه چنین سروده است:
    علامه چنین سروده است:
    {{شعر}}
    {{شعر}}


    {{ب|''گرنه کارت دلبری و غارت و یغماستی''|2=''پس چرا این‌سان جهان خویشتن آراستی''}}{{پایان شعر}}
    {{ب|''گرنه کارت دلبری و غارت و یغماستی''|2=''پس چرا این‌سان جهان خویشتن آراستی''}}{{پایان شعر}}
    خط ۸۶: خط ۹۶:
    آشنایی با دانشمندان و علوم گوناگون و بهره‌گیری از دانش عمیق در اشعار ایشان، از دیگر خصوصیات علامه و شعرسرایی وی است:
    آشنایی با دانشمندان و علوم گوناگون و بهره‌گیری از دانش عمیق در اشعار ایشان، از دیگر خصوصیات علامه و شعرسرایی وی است:
    {{شعر}}
    {{شعر}}


    {{ب|''صبا به کوی عزیزان روضه رضوان''|2=''سلام ما به حضور عزیز ما برسان''}}
    {{ب|''صبا به کوی عزیزان روضه رضوان''|2=''سلام ما به حضور عزیز ما برسان''}}
    خط ۹۵: خط ۱۰۷:
    اشعار ایشان در علوم مختلف از جمله ستاره‌شناسی، مانند:
    اشعار ایشان در علوم مختلف از جمله ستاره‌شناسی، مانند:
    {{شعر}}
    {{شعر}}


    {{ب|''در شبی از صورت عقرب، حسن با خویش گفت''|2=''ای کم از عقرب تو را این قلب رخشان است؟ نیست''}}
    {{ب|''در شبی از صورت عقرب، حسن با خویش گفت''|2=''ای کم از عقرب تو را این قلب رخشان است؟ نیست''}}
    خط ۱۰۲: خط ۱۱۶:
    اشعار ایشان در موسیقی، مانند:
    اشعار ایشان در موسیقی، مانند:
    {{شعر}}
    {{شعر}}


    {{ب|''از حجازی و عراقی، تویی ار پرده‌شناس ''|2=''خوش‎تر از ساز نگارم، نگری، رودی نیست''}}{{پایان شعر}}
    {{ب|''از حجازی و عراقی، تویی ار پرده‌شناس ''|2=''خوش‎تر از ساز نگارم، نگری، رودی نیست''}}{{پایان شعر}}
    خط ۱۰۷: خط ۱۲۳:
    در فلسفه:
    در فلسفه:
    {{شعر}}
    {{شعر}}


    {{ب|''گفت سوفسطایی حق‎ناشناس''|2=''دار هستی را نمی‌باشد اساس''}}
    {{ب|''گفت سوفسطایی حق‎ناشناس''|2=''دار هستی را نمی‌باشد اساس''}}
    خط ۱۲۴: خط ۱۴۲:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب.
    مقدمه و متن کتاب.
    {{شعر و شاعری}}
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[سیری در قصیده‌ی صحراویه‌ی علامه حسن زاده آملی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۹

    ‏دیوان اشعار حسن‌زاده آملی
    دیوان اشعار حسن‌زاده آملی
    پدیدآورانحسن‌زاده آملی، حسن (شاعر) هاشمي، سعيد (گردآورنده)
    عنوان‌های دیگرديوان اشعار حسن زاده آملي ديوان
    ناشرال‍ف‌. لام‌. م‍ي‍م‌
    مکان نشرايران - قم
    سال نشرمجلد1: 1391ش,
    شابک978-964-28-94-22-2
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/ح5د9 / 8022 PIR
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ‏دیوان اشعار حسن‌زاده آملی، مجموعه اشعار حسن حسن‌زاده آملی است که توسط سید سعید هاشمی، تحقیق شده است.

    استاد مهدی الهی قمشه‌ای در تقریظ خویش، در مورد دیوان علامه حسن‌زاده بیان می‌دارد که: استاد دانشمند، اشعار آبداری برای نشر معارف الهی و ترغیب نفوس شیّق به کمال و روح‎های عالی طالب حقایق، این اشعار را که مضامینش همه طبق اخلاق فاضله و توحید و تزکیه و تربیت روح است بدین مقصد عالی سروده و از طبع وقّاد خداداد گوهرفشانی کرده است.[۱].

    ساختار

    کتاب، مشتمل است بر مقدمه محقق، تقریظ مهدی الهی قمشه‌ای و مجموعه اشعار متشکل از صدوچهل‌ودو غزل، هجده قصیده، بیست‎‎وچهار مثنوی، قطعه، تعدادی رباعی و دوبیتی، ترجیع‌بند، منظومه بلند دفتر دل، اشعار عربی، سایر موارد و ابیات تبری.

    گزارش محتوا

    «اشعار علامه یگانه، آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی، نمونه کاملی از آمیختگی عرفان و ادب است. علامه در شعرهایش نشان داده است که با سابقه ادبیات پارسی آشناست. شاعران را می‌شناسد و سروده‌های آنان را مطالعه کرده است. همچنین با عرفان همدم بوده، از محضر عرفای بزرگ همچون علامه فرزانه طباطبایی و دانشمند عظیم‌الشأن علامه شعرانی فیض برده است. همچنین از اشعار ایشان می‌شود پی برد که این شاعر فرهیخته با علوم شعری آشنایی کامل دارد و شاعران را شناخته، دیوان آنها را مطالعه کرده است»[۲].

    با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست می‌آید و معلوم می‌شود که ایشان در اشعارشان به چه موضوعات و مباحثی اهتمام ورزیده است. اولین و بارزترین موضوع مد نظر ایشان عرفان است که می‌توان گفت در واقع، دیوان او چیزی جز عرفان نیست؛ علامه با دیده خدانگر، همه هستی را عرفان می‌بیند:

    دلا بازیچه نبود دار هستیهمه حق است در بازار هستی
    دلا تا مرغ باغ کبریایییگانه محرم سر خدایی
    جز تو ندارم هوس دیگریچون نبود جز تو کس دیگری
    دانش من شد قفس جان منتن بودش هم‎ قفس دیگری
    ای که زبان‌ها به تو گویاستیای که دل و دیده‌ی داناستی
    ای که ز تو مرغ شباهنگ را ناله جان‌سوز سحرهاستی
    دیده و دل خیره و سرگشته‌اند زانچه در این گنبد میناستی[۳]

    .

    دومین مطلبی که به‌صورت پررنگ در اشعار ایشان دیده می‌شود، وجود نشانه‌های بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جای‌جای شعر ایشان طنین‌انداز است:

    علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتمفلانی و فلانی را نمی‌خواهم نمی‌خواهم
    سخن باید بگویم از کلینیکه کافی‌اش زداید زنگ از دل
    همان کافی که آب زندگانی استحیات جاودانی راست کافل
    همان کافی که چون کشتی نوح استبه حق مرسلین و حق مرسل
    همان کافی که از پیغمبر و آل بود میراث اهل علم کامل[۴]

    .

    از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمی‌شناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتاب‎خوان هستند چند نفر را می‌شناسید که نام عمعق بخارایی یا باباافضل کاشانی یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نام‎ها را شنیده و از بسیاری از آنها به‌نیکی یاد می‌کند. او حتی منوچهری دامغانی را که ظاهرا به‌خاطر مسائل شخصی‌اش از جو مذهبی دور مانده، گرامی می‌دارد:

    ز فارابی شنو گر نکته یابی که این یک نکته می‌باشد کتابی
    چه غم ما را که اندر حجره نبود نان و حلواییبود تا نان و حلوای جناب شیخ ربانی
    چه غم ما را ز بی‌گلدانی و گل‎های رنگارنگبود زهر الربيع سید و انوار نعمانی
    چه غم ما را ز سر بردن به‌تنهایی که هم‎صحبتبود کشکول شیخ و مجمع الأمثال میدانی
    چه غم ما را که مهجوریم و اندر حجره محجوریمبود تا مثنوی و منطق الطير دو عرفانی
    پریشان نیستم از بی‌گلستانی که در پیش است گلستانی ز سعدی و پریشانی ز قاآنی[۵]

    .

    از دیگر ویژگی‌های ایشان که در اشعار وی بروز کرده است، آشنایی با دواوین شاعران و استقبال از شعرهای آنها است. این انس دیرینه و عمیق علامه با شاعران را می‌توان از شعرهایی که ایشان در استقبال از بزرگان سروده‌اند نیز فهمید؛ برخلاف بعضی از بزرگان حوزه که طبع شعر داشته‌اند، اما دوری آنها از پشتوانه ادبی باعث شده در شعر و ادب درجا بزنند و باعث فاصله بیشتر ادب و ادبا از حوزه شوند. علامه از این پشتوانه غنی برخوردار است.

    در استقبال از قصیده معروف میرفندرسکی که فرموده‌اند:

    علامه چنین سروده است:

    چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستیصورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
    گرنه کارت دلبری و غارت و یغماستیپس چرا این‌سان جهان خویشتن آراستی


    با توجه به شعرهای علامه و ذوق جاری در اشعار او پی می‌بریم که در این استقبال‎ها او صرفا تأثیر گرفته و پا را از تقلید فراتر نهاده است.[۶].

    آشنایی با دانشمندان و علوم گوناگون و بهره‌گیری از دانش عمیق در اشعار ایشان، از دیگر خصوصیات علامه و شعرسرایی وی است:

    صبا به کوی عزیزان روضه رضوانسلام ما به حضور عزیز ما برسان
    حضور قدسی قدیس عیسوی‌مشربکه مرده زنده نمودی به حکمت و عرفان
    حضور فخر اماثل جناب علامهحضور صدر افاضل مفسر قرآن
    در نزد ناظم رأی شیخ و صدراهریک بود بی‌شبهه صدر آرا
    با منطقی از صاحب شفا گودر حکمت از صدرای ذوالبها گو[۷]

    .

    اشعار ایشان در علوم مختلف از جمله ستاره‌شناسی، مانند:

    در شبی از صورت عقرب، حسن با خویش گفتای کم از عقرب تو را این قلب رخشان است؟ نیست
    ز بیرونی که قانونش چه باشدمجسطی را یکی نیکومماثل
    ز استادان در ارصاد و ازیاجدر اسطرلاب و ربع و رمل و رامل

    اشعار ایشان در موسیقی، مانند:

    از حجازی و عراقی، تویی ار پرده‌شناس خوش‎تر از ساز نگارم، نگری، رودی نیست

    در فلسفه:

    گفت سوفسطایی حق‎ناشناسدار هستی را نمی‌باشد اساس
    دیده‌ای کاو پاک باشد از مرضجوهر آدم بیند و جز او عرض

    در کنار همه اینها علامه در شعرهای خویش به‌وفور از صنایع ادبی گوناگون استفاده کرده است. جناس‎های مختلف، تلمیح، ترصیع، موازنه، تضاد و... در اشعار ایشان به‌زیبایی دیده می‌شود که با در پیش داشتن کل اشعار در این دیوان دیگر نیازی به شاهد مثال نیست[۸].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر گردیده است. در پاورقی‌ها آدرس و توضیح برخی مطالب ذکر گردیده است. در پایان کتاب، جدولی تحت عنوان «اصطلاحات» درج شده و در آن، اصطلاحات به‌کاررفته در دیوان توضیح داده شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: کتاب، ص27
    2. مقدمه محقق، ص13
    3. ر.ک: همان، ص13-14
    4. ر.ک: همان، ص16
    5. ر.ک: همان، ص‎17-18
    6. ر.ک: همان، ص19-21
    7. ر.ک: همان، ص‎21-22
    8. ر.ک: همان، ص‎24

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها