ابن عبدربه، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '== وابستهها == {{وابستهها}}') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR02184.jpg|بندانگشتی|ابن | [[پرونده:NUR02184.jpg|بندانگشتی|ابن عبدربه، احمد بن محمد]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |ابن عبدربه، احمد بن محمد | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | ابن عبدربه، ابوعمر احمد بن محمد | ||
اندلسی، احمد بن محمد بن | اندلسی، احمد بن محمد بن عبدربه | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |محمد | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |10 رمضان 246ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |قرطبه | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |328 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |بقى بن مخلد | ||
محمد بن عبدالسلام خُشَنى | |||
محمد بن وضّاح | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[العقد الفريد]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE02184AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''اِبْن عَبْدِ ربَّه، شهابالدين ابوعمر احمد بن محمد''' (10 رمضان 246- 18 جمادى الاول 328ق)، شاعر و اديب بزرگ اندلسى است. وى از دودمان بنى عباس بود، اما چون نياى چهارمش، سالم، در ولاى امیر هشام بن عبدالرحمان، دومین امیر سلسله امویان اندلس درآمده بود، وى را «مروانى» و «اموى» مىخواندند. | |||
== ولادت == | |||
وى در قرطبه زاده شد و دوران كودكى را همانجا در تنگدستى گذراند. برادر بزرگترش ابوبكر يحيى از فقيهان و محدثان قرطبه و از بزرگان اصحاب بقى بن مَخلَد بود و بعيد نيست كه احمد قرآن و حديث و مقدمات ادب را نخست نزد این برادر دانشمند آموخته باشد. | |||
== تحصیلات == | |||
در دوران نوجوانى نيز قرطبه هنوز مدارس عمدهاى نداشت و جلسات درس و بحث بيشتر در مساجد و منازل استادان تشكيل مىشد. استادان و مدرسان همه از مردم مشرق يا سفركردگان به آن ديار بودند. متون درسى نيز بيشتر کتابهایى بود كه اينان از مشرق آورده بودند. سفر به بلاد مشرق به ویژه مصر و بغداد برای تحصيل علم و جمعآورى حديث، در میان دانشپژوهان جوان سخت رايج بود و انتساب به فرهنگ مشرق امتياز بزرگى به حساب مىآمد. | |||
ابن عبدربه، به رغم همه كششى كه مشرق زمین برای دانشطلبان اندلسى داشت، از اندلس پاى بيرون ننهاد. اما از محضر استادان بزرگى چون بقى بن مخلد، [[خشنی، محمد بن عبدالسلام|محمد بن عبدالسلام خُشَنى]] و محمد بن وضّاح كه از انتقالدهندگان فرهنگ و ادب مشرق به اندلس بودند، بسيار سود جست و به يارى هوش و حافظه نيرومند خویش توانست به زودى در محافل علمى قرطبه در صف فقيهان و محدثان نشيند، اما او به شعر و شاعرى گرايش بيشترى داشت و پيوسته به مطالعه كتب ادب و حفظ شعر مىپرداخت. بىشك، رواج فوقالعاده شعر و موسيقى در اندلس به ویژه در قرطبه، در این میل بىتأثير نبوده است. | |||
ابن | بيشتر شعر ابن عبدربه از نوع غزل است. همین چيرهدستى در غزلسرايى بود كه متنبّى را در حجاز بر آن داشت تا وى را «مليح الاندلس» بخواند. غزل ابن عبدربه ساده و آهنگین و دور از تكلف است. بى پيرايهترين غزليات او همانهایى است كه «ممحّصات» را در برابر آنها سروده است. | ||
وى ظاهراً در كنار زندگى پرتشريفات و پرهياهوى دربارى، به خانه و خانواده و به خصوص به مطالعه و تأليف مستمر نيز عشق مىورزيد. طرح کتاب دائرةالمعارف گونه العقد الفريد كه بخش اعظم زندگى او را فراگرفت، دليل بر این مدعاست. وى از سفر نيز پرهيز داشت و تنها سفرش به بيرون قرطبه آن بود كه پس از استقرار ابراهیم بن حجاج در اشبيليه، به اتفاق چند تن ديگر از شاعران دربار به درالاماره او رفت و قصايد متعددى در مدح او گفت و صله و جايزه درخور گرفت. | |||
وى | با اينهمه، زندگانى مرفه و دلپذير ابن عبدربه از برخى حوادث تلخ و ناگوار هم تهى نبود. وى در 68 سالگى (314ق) به سوگ فرزند بزرگش يحيى نشست. فرزند ديگرى را هم در شيرخوارگى از دست داد. چند سال پيش از مرگش (ظاهراً حدود 6 سال) مفلوج و زمینگیر شد. ابن عبدربه این بيمارى دردناك را پیک مرگ تلقى كرد و چنان به خود آمد كه گویى آتش پرشراره دوزخ را رویاروى مىنگريست. لاجرم به توبه روى آورد و دست از همه تعلقات بشست و دل در آمرزش پروردگار بست. | ||
به هر حال ابن عبدربه، در دوران پيرى و زمینگیرى، به يمن اعتبار و شهرتى كه در شهر داشت، خانهاش محل آمد و شد طبقات مختلف مردم بود. مىتوان وى را در ذى حكيمى وارسته و اديبى سالخورده در نظر آورد كه با توشهاى كلان از خرد و دانش و هنر، پيراسته از شائبههاى جاهطلبى و دنياپرستى، در همان بستر بيمارى بر مسند افادت تكيه زده، اجازه روايت کتابش را برای اهل علم و دوستداران شعر و ادب صادر مىكند. بر اثر این حسن عاقبت و نیک فرجامى، ابن عبدربه نزد مردم چنان محبوبيتى يافت كه در روز مرگش، شهر بزرگ قرطبه سراسر سوگوار گرديد و جمعيت انبوهى در تشييع جنازه «شاعر شهر» شركت كرد و به این ترتيب، نام نیک و حسن شهرت او در گزارش نویسندگان كهن ثبت شد و علما و ادباى سدههاى بعد، او را به صيانت و ديانت و وثاقت ستودند. | |||
==آثار== | |||
کتاب بسيار مشهور ابن عبدربه، «العقد الفريد»، به تقليد از «عيون الاخبار» [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] نگارش يافته و مندرجات و ترتيب و عناوین ابواب آن، آشكارا تحت تأثير کتاب [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2286 لسانی فشارکی، محمد علی، ج4، ص187]</ref>. | |||
==پانویس== | |||
<references/> | |||
== | ==منابع مقاله== | ||
[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2286 لسانی فشارکی، محمد علی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378] | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[العقد الفريد]] | |||
[[العقد | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۲۴
نام | ابن عبدربه، احمد بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | ابن عبدربه، ابوعمر احمد بن محمد
اندلسی، احمد بن محمد بن عبدربه |
نام پدر | محمد |
متولد | 10 رمضان 246ق |
محل تولد | قرطبه |
رحلت | 328 ق |
اساتید | بقى بن مخلد
محمد بن عبدالسلام خُشَنى محمد بن وضّاح |
برخی آثار | العقد الفريد |
کد مؤلف | AUTHORCODE02184AUTHORCODE |
اِبْن عَبْدِ ربَّه، شهابالدين ابوعمر احمد بن محمد (10 رمضان 246- 18 جمادى الاول 328ق)، شاعر و اديب بزرگ اندلسى است. وى از دودمان بنى عباس بود، اما چون نياى چهارمش، سالم، در ولاى امیر هشام بن عبدالرحمان، دومین امیر سلسله امویان اندلس درآمده بود، وى را «مروانى» و «اموى» مىخواندند.
ولادت
وى در قرطبه زاده شد و دوران كودكى را همانجا در تنگدستى گذراند. برادر بزرگترش ابوبكر يحيى از فقيهان و محدثان قرطبه و از بزرگان اصحاب بقى بن مَخلَد بود و بعيد نيست كه احمد قرآن و حديث و مقدمات ادب را نخست نزد این برادر دانشمند آموخته باشد.
تحصیلات
در دوران نوجوانى نيز قرطبه هنوز مدارس عمدهاى نداشت و جلسات درس و بحث بيشتر در مساجد و منازل استادان تشكيل مىشد. استادان و مدرسان همه از مردم مشرق يا سفركردگان به آن ديار بودند. متون درسى نيز بيشتر کتابهایى بود كه اينان از مشرق آورده بودند. سفر به بلاد مشرق به ویژه مصر و بغداد برای تحصيل علم و جمعآورى حديث، در میان دانشپژوهان جوان سخت رايج بود و انتساب به فرهنگ مشرق امتياز بزرگى به حساب مىآمد.
ابن عبدربه، به رغم همه كششى كه مشرق زمین برای دانشطلبان اندلسى داشت، از اندلس پاى بيرون ننهاد. اما از محضر استادان بزرگى چون بقى بن مخلد، محمد بن عبدالسلام خُشَنى و محمد بن وضّاح كه از انتقالدهندگان فرهنگ و ادب مشرق به اندلس بودند، بسيار سود جست و به يارى هوش و حافظه نيرومند خویش توانست به زودى در محافل علمى قرطبه در صف فقيهان و محدثان نشيند، اما او به شعر و شاعرى گرايش بيشترى داشت و پيوسته به مطالعه كتب ادب و حفظ شعر مىپرداخت. بىشك، رواج فوقالعاده شعر و موسيقى در اندلس به ویژه در قرطبه، در این میل بىتأثير نبوده است.
بيشتر شعر ابن عبدربه از نوع غزل است. همین چيرهدستى در غزلسرايى بود كه متنبّى را در حجاز بر آن داشت تا وى را «مليح الاندلس» بخواند. غزل ابن عبدربه ساده و آهنگین و دور از تكلف است. بى پيرايهترين غزليات او همانهایى است كه «ممحّصات» را در برابر آنها سروده است.
وى ظاهراً در كنار زندگى پرتشريفات و پرهياهوى دربارى، به خانه و خانواده و به خصوص به مطالعه و تأليف مستمر نيز عشق مىورزيد. طرح کتاب دائرةالمعارف گونه العقد الفريد كه بخش اعظم زندگى او را فراگرفت، دليل بر این مدعاست. وى از سفر نيز پرهيز داشت و تنها سفرش به بيرون قرطبه آن بود كه پس از استقرار ابراهیم بن حجاج در اشبيليه، به اتفاق چند تن ديگر از شاعران دربار به درالاماره او رفت و قصايد متعددى در مدح او گفت و صله و جايزه درخور گرفت.
با اينهمه، زندگانى مرفه و دلپذير ابن عبدربه از برخى حوادث تلخ و ناگوار هم تهى نبود. وى در 68 سالگى (314ق) به سوگ فرزند بزرگش يحيى نشست. فرزند ديگرى را هم در شيرخوارگى از دست داد. چند سال پيش از مرگش (ظاهراً حدود 6 سال) مفلوج و زمینگیر شد. ابن عبدربه این بيمارى دردناك را پیک مرگ تلقى كرد و چنان به خود آمد كه گویى آتش پرشراره دوزخ را رویاروى مىنگريست. لاجرم به توبه روى آورد و دست از همه تعلقات بشست و دل در آمرزش پروردگار بست.
به هر حال ابن عبدربه، در دوران پيرى و زمینگیرى، به يمن اعتبار و شهرتى كه در شهر داشت، خانهاش محل آمد و شد طبقات مختلف مردم بود. مىتوان وى را در ذى حكيمى وارسته و اديبى سالخورده در نظر آورد كه با توشهاى كلان از خرد و دانش و هنر، پيراسته از شائبههاى جاهطلبى و دنياپرستى، در همان بستر بيمارى بر مسند افادت تكيه زده، اجازه روايت کتابش را برای اهل علم و دوستداران شعر و ادب صادر مىكند. بر اثر این حسن عاقبت و نیک فرجامى، ابن عبدربه نزد مردم چنان محبوبيتى يافت كه در روز مرگش، شهر بزرگ قرطبه سراسر سوگوار گرديد و جمعيت انبوهى در تشييع جنازه «شاعر شهر» شركت كرد و به این ترتيب، نام نیک و حسن شهرت او در گزارش نویسندگان كهن ثبت شد و علما و ادباى سدههاى بعد، او را به صيانت و ديانت و وثاقت ستودند.
آثار
کتاب بسيار مشهور ابن عبدربه، «العقد الفريد»، به تقليد از «عيون الاخبار» ابن قتيبه نگارش يافته و مندرجات و ترتيب و عناوین ابواب آن، آشكارا تحت تأثير کتاب ابن قتيبه است.[۱].
پانویس
منابع مقاله