ابن حبیب، محمد بن حبیب: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
    جز (جایگزینی متن - 'بغدادی (ابهام زدایی)' به 'بغدادی (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۰۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR05175.jpg|بندانگشتی|ابن حبیب، محمد بن حبیب ]]
    [[پرونده:NUR05175.jpg|بندانگشتی|ابن حبیب، محمد بن حبیب]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|ابن حبیب، محمد بن حبیب
    ! نام!! data-type="authorName" |ابن حبیب، محمد بن حبیب
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| اب‍ن ‌ح‍ب‍ی‍ب ‌ب‍غ‍دادی‌، اب‍و ج‍ع‍ف‍ر م‍ح‍م‍د ب‍ن ‌ح‍ب‍ی‍ب‌
    | data-type="authorOtherNames" | اب‍ن ‌ح‍ب‍ی‍ب ‌ب‍غ‍دادی‌، اب‍و ج‍ع‍ف‍ر م‍ح‍م‍د ب‍ن ‌ح‍ب‍ی‍ب‌


    ب‍غ‍دادی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ح‍ب‍ی‍ب
    ب‍غ‍دادی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ح‍ب‍ی‍ب
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |حبیب
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |بغداد
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|245 هـ.ق یا 859 م
    | data-type="authorDeathDate" |245 ‌‎ق یا 859 م
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    | data-type="authorWritings" |[[المحبر]]
    |-class='articleCode'
     
    |کد مولف
    [[أسماء المغتالین من الأشراف في الجاهلیة و الإسلام]]
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE5175AUTHORCODE
     
    [[مختلف القبائل و مؤتلفها]]
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE05175AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|ابن حبیب (ابهام‌زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|بغدادی (ابهام‌زدایی)}}
    '''ابن حبیب، ابوجعفر محمد''' (متوفای 245 ق/859 م)، مورّخ، نحوى و لغوى.


    == ولادت ==
    وى در بغداد زاده شد و در سامرا درگذشت. او از باب ولاء به خاندان محمد بن عباس هاشمى، «هاشمى» نيز خوانده شده و از باب اشتهار به علم تاريخ، «اخبارى» و به سبب تأليف کتاب المحبّر، محبّرى لقب يافته بود. از زندگى او تقريبا هيچ نمى‌دانيم، حتى معلوم نيست پدرش كه بوده است. گویند حبيب نام مادر او بود (و به همین جهت آن كلمه را غير منصرف تلقى كرده‌اند) كه شايد پيش از ولادت محمد، بر اثر ملاعنه از شوى خود جدا شده بود. برخى نيز حبيب را پدر او انگاشته و سلسلۀ نسب او را چنين نوشته‌اند: محمد بن حبيب بن امیّة بن عمر.


    '''ابو جعفر محمد''' (د 245 ق859/ م)، مورّخ، نحوى و لغوى. وى در بغداد زاده شد و در سامرا درگذشت. او از باب ولاء به خاندان محمد بن عباس هاشمى، «هاشمى» نيز خوانده شده و از باب اشتهار به علم تاريخ، «اخبارى» و به سبب تأليف كتاب المحبّر، محبّرى لقب يافته بود. از زندگى او تقريبا هيچ نمى‌دانيم، حتى معلوم نيست پدرش كه بوده است. گويند حبيب نام مادر او بود (و به همين جهت آن كلمه را غير منصرف تلقى كرده‌اند) كه شايد پيش از ولادت محمد، بر اثر ملاعنه از شوى خود جدا شده بود (قس: ابو الطيب، 96؛قفطى؛ 119/3؛خطيب بغدادى، 277/2؛ابن نديم، 119؛سمعانى، 111/12؛ ياقوت، 112/18-113). برخى نيز حبيب را پدر او انگاشته و سلسلۀ نسب او را چنين نوشته‌اند: محمد بن حبيب بن اميّة بن عمر (ابن نديم، همانجا، چ اروپا: عمرو؛نيز قس: خطيب بغدادى، سمعانى، همانجاها).
    == جمع‌آوری اشعار و شعرا ==
     
    در نيمۀ اول سدۀ 3 ق9/ م، كار گردآورى آثار و اخبار و ادب عربى به اوج رسيده و كار تدوین نگارش و ابداع آغاز شده بود. میان دو مرحلۀ گردآورى و تدوین، ابن حبيب و برخى از هم‌عصران وى حلقۀ پيوند به شمار مى‌آيند. از فهرست کتاب‌هاى او كه پس از این خواهد آمد، چنين برمى‌آيد كه وى هم به جمع‌آورى اشعار و اخبار شعرا همت گماشته، هم به تاريخ و انساب پرداخته و هم خود به تأليف کتاب‌هایى كه از نوآورى تهى نيست، دست زده است. همچنين ملاحظه مى‌كنيم كه وى در میان بزرگ‌ترين راویان زمان خویش جاى دارد. او خود از ابن كلبى، ابن اعرابى، قطرب، ابوعبيده و ديگران روايت كرده و مردانى چون سكّرى (متوفای 275 ق888/ م) و محمد بن احمد بن ابى عرابه از او روايت كرده‌اند (اين نامها در همۀ منابع كهن مذكورند، جز نام محمد بن احمد كه فقط [[خطیب بغدادى]] و سمعانى آورده‌اند). وى همچنين با ثعلب (متوفای 291 ق904/ م) روابط دوستى داشت.
    در نيمۀ اول سدۀ 3 ق9/ م، كار گردآورى آثار و اخبار و ادب عربى به اوج رسيده و كار تدوين نگارش و ابداع آغاز شده بود. ميان دو مرحلۀ گردآورى و تدوين، ابن حبيب و برخى از هم‌عصران وى حلقۀ پيوند به شمار مى‌آيند. از فهرست كتابهاى او كه پس از اين خواهد آمد، چنين برمى‌آيد كه وى هم به جمع آورى اشعار و اخبار شعرا همت گماشته، هم به تاريخ و انساب پرداخته و هم خود به تأليف كتابهايى كه از نوآورى تهى نيست، دست زده است. همچنين ملاحظه مى‌كنيم كه وى در ميان بزرگ‌ترين راويان زمان خويش جاى دارد. او خود از ابن كلبى (د 206 ق821/ م)، ابن اعرابى (د 225 ق840/ م)، قطرب (د 306 ق918/ م)، ابو عبيده (د 211 ق826/ م) و ديگران روايت كرده و مردانى چون سكّرى (د 275 ق888/ م) و محمد بن احمد بن ابى عرابه از او روايت كرده‌اند (اين نامها در همۀ منابع كهن مذكورند، جز نام محمد بن احمد كه فقط خطيب بغدادى و سمعانى آورده‌اند). وى همچنين با ثعلب (د 291 ق904/ م) روابط دوستى داشت.


    حكايت اين روابط، يكى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مى‌دهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگ‌تر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مى‌كرد، به خصوص كه يك بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت (ابو الطيب، 97؛ زبيدى، 153، 154؛خطيب، 278/2). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمى‌رسد و گويى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمى‌دانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالبا گفته‌اند (خطيب بغدادى، ابن نديم، همانجاها؛سيوطى، بغيه، 73) وى آموزگار بود.
    حكايت این روابط، یکى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مى‌دهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگ‌تر بود، از حضور او در مجلس خویش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مى‌كرد، به خصوص كه یک بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت. با اينهمه از این روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمى‌رسد و گویى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمى‌دانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالباً گفته‌اند وى آموزگار بود.


    ياقوت از ابن ابى روبه نقل مى‌كند كه وى در مكتب خود فرزندان عباس بن محمّد را درس مى‌داده است و تنها شعرى كه از وى مى‌شناسيم دو بيت در بيان حال نابسامان «معلم» است كه بر اثر معاشرت با كودكان عقل خود را نيز از دست مى‌دهد (112/18). نكتۀ جالب توجه آنكه وى با پدر ابن رومى (د 283 ق896/ م) دوستى داشت و شاعر نيز در جوانى نزد او درس خوانده است (ياقوت، /18 114؛قس: /585 II , SAG ).
    ياقوت از ابن ابى روبه نقل مى‌كند كه وى در مكتب خود فرزندان عباس بن محمّد را درس مى‌داده است و تنها شعرى كه از وى مى‌شناسیم دو بيت در بيان حال نابسامان «معلم» است كه بر اثر معاشرت با كودكان عقل خود را نيز از دست مى‌دهد. نكتۀ جالب توجه آنكه وى با پدر ابن رومى (متوفای 283 ق896/ م) دوستى داشت و شاعر نيز در جوانى نزد او درس خوانده است.


    همگان (قفطى، 119/3؛خطيب، 277/2-278؛ابن نديم، سمعانى، همانجاها؛صفدى، 325/2؛ابن تغرى بردى، 321/2 و از همه مهم‌تر سيوطى، بغيه، همانجا)، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانسته‌اند، امّا در اين ميان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 112/18)، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مى‌گرفت و به نام خود مى‌ساخت و به عنوان نمونه از كتاب اسماعيل بن ابى عبد الله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافته‌اند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 113/18). اين داستان را اگر چه صفدى (326/2) و ابن قاضى شهبة (ص 81) و سيوطى (بغيه، همانجا) به اختصار آورده‌اند، اما گويى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مى‌بينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كرده‌اند، مثلا ابو الفرج اصفهانى (276/21-403) 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعى (د 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكرده‌اند، اخذ كرده است.
    همگان، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانسته‌اند، امّا در این میان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مى‌گرفت و به نام خود مى‌ساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبدالله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافته‌اند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است. این داستان را اگر چه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] و ابن قاضى شهبة و [[سيوطى]] به اختصار آورده‌اند، اما گویى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مى‌بينيم غالب نویسندگان به روايات او استناد كرده‌اند، مثلاً[[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر این روايات را از اصمعى (متوفای 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكرده‌اند، اخذ كرده است.


    نمى‌دانيم كه ابن حبيب به چه مذهب بوده است. با اينهمه حميد الله ( «كلمة الختام»، 509) به استناد اينكه وى نام عائشه و ابو بكر و عمر را با عبارت «رحمه الله» و نام خديجه و على (ع) را با «رضى الله عنه» همراه كرده و گاه نيز خطاهايى به عمر نسبت داده، وى را شيعى مذهب پنداشته است.
    نمى‌دانيم كه ابن حبيب به چه مذهب بوده است. با اينهمه حمید الله به استناد اينكه وى نام عائشه و ابوبكر و عمر را با عبارت «رحمه‌الله» و نام خديجه و على(ع) را با «رضى‌الله‌عنه» همراه كرده و گاه نيز خطاهایى به عمر نسبت داده، وى را شيعى مذهب پنداشته است.


    ابن حبيب اگر چه در اخبار و انساب صاحب دانش گسترده بود، گويا در لغت چنان دستى نداشت. سيوطى (المزهر، 413/2) مى‌گويد كه كتابهاى او را بررسى كرده و در آنها از نظر لغت، خلط و اشتباه فراوان يافته است.
    ابن حبيب اگر چه در اخبار و انساب صاحب دانش گسترده بود، گویا در لغت چنان دستى نداشت. [[سيوطى]] مى‌گوید كه کتاب‌هاى او را بررسى كرده و در آنها از نظر لغت، خلط و اشتباه فراوان يافته است.


    ==آثار==
    ==آثار==
    بخش اعظم آثار ابن حبيب را كتب انساب تشكيل مى‌دهد.
    بخش اعظم آثار ابن حبيب را كتب انساب تشكيل مى‌دهد.


    تقريبا همۀ كتابها و رساله‌هايى كه از او به چاپ رسيده، در همين زمينه يا در باب ضبط اسماء است. كتابهاى شعر، كه وى جمع‌آورى و تدوين يا روايت كرده نيز بسيار متعدد است؛همچنين از عناوين كتابهاى مفقود او مى‌توان دريافت كه وى در لغت و حديث و حتى «انواء» آثارى تأليف كرده بوده است. آنچه از او به چاپ رسيده بدين قرار است:
    تقريبا همۀ کتاب‌ها و رساله‌هایى كه از او به چاپ رسيده، در همین زمینه يا در باب ضبط اسماء است. کتاب‌هاى شعر، كه وى جمع‌آورى و تدوین يا روايت كرده نيز بسيار متعدد است؛همچنين از عناوین کتاب‌هاى مفقود او مى‌توان دريافت كه وى در لغت و حديث و حتى «انواء» آثارى تأليف كرده بوده است. آنچه از او به چاپ رسيده بدين قرار است:
     
    1. المنمّق و اخبار قريش، شامل شرح احوال آدم (ع) و سلسلۀ پيامبران و سپس قريش و پيامبر اسلام (ص)، به كوشش احمد فارق، دهلى، 1384 ق1964/ م.
     
    2. المحبّر كه حاجى خليفه (128/2) آن را تاريخ الخلفاء نيز خوانده است (ضبط المجير در كشف الظنون احتمالا غلط چاپى است)، مهم‌ترين اثر اوست و سكّرى آن را روايت كرده است. مطالب اين كتاب با المنمّق يكى است. اين كتاب را خانم ليختن شتيتر در حيدر آباد دكن، 1361 ق1942/ م و حميد الله با تحقيقاتى دربارۀ ابن حبيب و آثار او در بيروت به چاپ رسانده‌اند.
     
    3. المؤتلف و المختلف فى النّسب، يا مختلف القبائل و مؤتلفها در ضبط نامهاى قبائل، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850 م.
     
    4. كتاب امّهات النّبى، به روايت ابو الحسن احمد بن محمد بن جهم، به كوشش حسين على محفوظ، بر اساس نسخۀ كتابخانۀ مشكوة، بغداد، 1372 ق1952/ م.
     
    5. كتاب قبائل الكبير و الايام، كه به قول ابن نديم (ص 107) براى فتح بن خاقان تأليف شده، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1266 ق/ 1850 م.
     
    6. «اسماء المغتالين من الاشراف فى الجاهلية و الاسلام و اسماء من قتل من الشعراء»، به كوشش عبد السّلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم‍ 6، ص 106 به بعد، قاهره، 1374 ق1954/ م.
     
    7. «القاب الشعراء و من يعرف منهم بأمّه»، به كوشش عبد السلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم‍ 7، صص 297 تا 328، قاهره، 1374 ق1954/ م.
     
    8. «كنى الشعراء و من غلبت كنيته على اسمه»، به كوشش عبد السلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم‍ 7، صص 279 تا 296، قاهره، 1374 ق-1954 م.
     
    9. رسالة فى اسماء القبائل المتشابهة و غير المتشابهة، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850 م (فانديك، 94).
     
    10 و 11. دو رساله به نامهاى «الامثال» و «ما جاء اسمان أحدهما اشهر من صاحبه فسميّا به»، به كوشش حميد الله، در مجلة المجمع العلمى العراقى، (35/4 به بعد)، 1375 ق1956/ م.
     
    12. كتاب من نسب الى امّه من الشعراء (سزگين، 2 (1) 159/؛ سيد، 108/3).
     
    كتابهاى زير از او به صورت خطى در كتابخانه‌ها محفوظ است:
     
    1. كتاب فى اخبار الشعراء و طبقاتهم
     
    2. كتاب الشعراء و انسابهم، اين دو نسخه در حلب موجود است (سزگين 2 (1) 151/)
     
    3. خلق الانسان، بروگلمان مى‌نويسد كه سيوطى از اين كتاب نقل كرده و به نسخه‌اى از آن در برلين اشاره مى‌كند (/105 I , S , LAG ).
     
    برخى عناوين ديگر نيز جزء آثار او ذكر شده كه احتمالا بر اثر اختلاف روايت، به دو يا چند گونه نقل شده‌اند و شايد بر كتاب واحدى دلالت داشته باشند مانند: الامثال على افعل يا أفعل من فى الامثال (نك‍:حميد الله، «رسالتان لابن حبيب»، 36) كه شايد همان الامثال باشند كه در شمارۀ 10 و 11 ذكر كرديم.
     
    انبوهى ديوان شعر نيز مى‌شناسيم كه وى روايت كرده يا ديگران از او روايت كرده‌اند؛برخى از اين آثار اينك موجود است و برخى نيز نابود شده‌اند. ديوانهاى موجود از اين قرارند:
     
    1. ديوان الفرزدق به روايت ابن حبيب از ابن الاعرابى (تصحيح و ترجمۀ فرانسوى توسط بوشه، پاريس، 1870 م). احتمالا همين روايت بوده كه سكّرى در اختيار داشته است: رواية السكرى عن محمّد بن حبيب عن ابن الاعرابى عن المفضل و ابن السكّيت عن الجرمازى و سعدان عن ابى عبيدة، به كوشش شاكر الفحام، چاپ عكسى، دمشق، 1385 ق1965/ م. به درستى نمى‌دانيم ديوان خطى اياصوفيه و قاهره (نك‍: /52 I , LAG، نيز قس: سزگين، 2 (3) 76/) كه باز به روايت ابن حبيب است تا چه حد با روايت سكرى برابر است.
     
    2. ديوان جرير، همراه با شرح ابن حبيب، به كوشش صاوى، قاهره،1353 ق1934/ م
     
    3. ديوان جرير، به روايت ابن حبيب (/55 I , LAG، به نسخۀ برلين اشاره مى‌كند)، قاهره، 1313 ق 1896/ م
     
    4. نقائض جرير و الفرزدق، جمع ابن حبيب با شرح محمد ابن عباس يزيدى، خطى بودليان ( LAG، همانجا)


    5. شرح ديوان رؤبة، در چند نسخه (سزگين، 2 (3) 86/-88؛سيّد، 31/2)
    #المنمّق و اخبار قريش، شامل شرح احوال آدم(ع) و سلسلۀ پيامبران و سپس قريش و پيامبر اسلام(ص)، به كوشش احمد فارق، دهلى، 1384 ق1964/ م.
    #المحبّر كه حاجى خليفه (128/2) آن را [[تاريخ الخلفاء]] نيز خوانده است (ضبط المجير در [[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]] احتمالا غلط چاپى است)، مهم‌ترين اثر اوست و سكّرى آن را روايت كرده است. مطالب این کتاب با المنمّق یکى است. این کتاب را خانم ليختن شتيتر در حيدر آباد دكن، 1361 ق1942/‌م و حمید الله با تحقيقاتى دربارۀ ابن حبيب و آثار او در بيروت به چاپ رسانده‌اند.
    #المؤتلف و المختلف في النّسب، يا مختلف القبائل و مؤتلفها در ضبط نامهاى قبائل، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850 م.
    #کتاب امّهات النّبى، به روايت ابوالحسن احمد بن محمد بن جهم، به كوشش حسین على محفوظ، بر اساس نسخۀ کتابخانۀ مشكوة، بغداد، 1372 ق1952/ م.
    #کتاب قبائل الكبير و الايام، كه به قول [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] برای فتح بن خاقان تأليف شده، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1266 ق/ 1850 م.
    #«اسماء المغتالين من الاشراف في الجاهلية و الاسلام و اسماء من قتل من الشعراء»، به كوشش عبدالسّلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم‍ 6، ص106 به بعد، قاهره، 1374 ق1954/ م.
    #«القاب الشعراء و من يعرف منهم بأمّه»، به كوشش عبدالسلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم‍ 7، صص 297 تا 328، قاهره، 1374 ق1954/ م.
    #«كنى الشعراء و من غلبت كنيته على اسمه»، به كوشش عبدالسلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم‍ 7، صص 279 تا 296، قاهره، 1374 ق-1954 م.
    #رسالة في اسماء القبائل المتشابهة و غير المتشابهة، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850‌م.
    #دو رساله به نامهاى «الامثال» و «ما جاء اسمان أحدهما اشهر من صاحبه فسمیّا به»، به كوشش حمید الله، در مجلة المجمع العلمى العراقى، 1375 ق1956/ م.
    #کتاب من نسب الى امّه من الشعراء.


    6. ديوان ابن قيس الرقّيات، به روايت سكرى از ابن حبيب (سزگين، 2 (3) / 168، به يك نسخه اشاره مى‌كند.)
    کتاب‌هاى زير از او به صورت خطى در کتابخانه‌ها محفوظ است:


    7. ديوان الافوه الأودى، در فهرست ابن خير (سزگين، 2 (2) 338/)
    #کتاب في اخبار الشعراء و طبقاتهم
    #کتاب الشعراء و انسابهم، این دو نسخه در حلب موجود است؛


    8. ديوان الاخطل (اشاره به نسخه در سزگين، /2 (3) 10/).
    #خلق الانسان، بروگلمان مى‌نویسد كه [[سيوطى]] از این کتاب نقل كرده و به نسخه‌اى از آن در برلين اشاره مى‌كند.


    ديوانهاى ديگرى كه او جمع كرده و در منابع ما به آنها اشاره شده است عبارتند از (به جهت اختصار، تنها به سزگين ترجمۀ عربى ارجاع مى‌دهيم) : ديوانهاى منسوب به كثيّر همراه با شرح (2 (3) 154/؛قس: /79 I , S , LAG )، محمد بن بشير خارجى (2 (3) 182/-183)، ابن الدمينة (2 (3) 22/)، اقيشر اسدى (2 (3) 22/)، سراقة بن مرداس (2 (3) 23/)، عجير سلولى (2 (3) 32/)، اعشى تغلبى (2 (3) 34/)، زفر بن حارث (2 (3) 40/)، نعمان بن بشير (2 (3) 63/)، ذو الرّمّة (2 (3) 131/)، عمرو بن شأس اسدى (2 (2) 209/) ؛نيز ديوان حسّان را ثعلب از او نقل كرده و سكّرى شرح نموده است (2 (2) 314/)، ديوان حطيئة را نيز سكّرى از او روايت كرده (2 (2) 224/-225). علاوه بر اين، جمع نقائض جرير و عمر بن لجأ را نيز به او نسبت داده‌اند (2  (1) 100/).
    برخى عناوین ديگر نيز جزء آثار او ذكر شده كه احتمالا بر اثر اختلاف روايت، به دو يا چند گونه نقل شده‌اند و شايد بر کتاب واحدى دلالت داشته باشند مانند: الامثال على افعل يا أفعل من في الامثال كه شايد همان الامثال باشند كه در شمارۀ 10 و 11 ذكر كرديم.


    فهرست آثار ابن حبيب به اين جا ختم نمى‌شود، زيرا در منابع ما، روى هم رفته به بيش از 45 اثر اشاره شده است. اينك آنچه را كه ابن نديم (ص 119) آورده و قبلا نقل نكرده‌ايم، بر مى‌شماريم: كتاب النسب، السعود و العمور، العمائر و الرّبائل فى النسب، الموشح، المقتنى، غريب الحديث، الانواء، المشجر، الموشاء كتاب من استجيب دعوته، المفوف (المعفوف)، تاريخ الخلفاء (شايد همان المحبّر باشد)، كتاب من سمّى ببيت قاله، مقاتل الفرسان، العقل، السّماة (المسمّآة)، [ايام]جرير التى ذكرها فى شعره، امهات اعيان بنى عبد المطلب، المقتبس، امهات السّبعة (الشيعة) من قريش، الحيل (الخيل)، النبات، الارحام التى بين رسول الله (ص) و بين اصحابه سوى العصبة... و القاب اليمن (النّمر) و ربيعة و مضر.
    انبوهى ديوان شعر نيز مى‌شناسیم كه وى روايت كرده يا ديگران از او روايت كرده‌اند؛ برخى از این آثار اينك موجود است و برخى نيز نابود شده‌اند. ديوانهاى موجود از این قرارند:  


    ==مآخذ==
    #ديوان الفرزدق به روايت ابن حبيب از ابن الاعرابى. احتمالا همین روايت بوده كه سكّرى در اختيار داشته است: رواية السكرى عن محمّد بن حبيب عن ابن الاعرابى عن المفضل و ابن السكّيت عن الجرمازى و سعدان عن ابى عبيدة، به كوشش شاكر الفحام، چاپ عكسى، دمشق، 1385 ق1965/ م. به درستى نمى‌دانيم ديوان خطى اياصوفيه و قاهره كه باز به روايت ابن حبيب است تا چه حد با روايت سكرى برابر است.
    #ديوان جرير، همراه با شرح ابن حبيب، به كوشش صاوى، قاهره،1353 ق1934/ م
    #ديوان جرير، به روايت ابن حبيب، قاهره، 1313ق 1896/ م
    #نقائض جرير و الفرزدق، جمع ابن حبيب با شرح محمد ابن عباس يزيدى، خطى بودليان،
    #شرح ديوان رؤبة، در چند نسخه
    #ديوان ابن قيس الرقّيات، به روايت سكرى از ابن حبيب
    #ديوان الافوه الأودى، در فهرست ابن خير
    #ديوان الاخطل


    فهرست آثار ابن حبيب به این جا ختم نمى‌شود، زيرا در منابع ما، روى هم رفته به بيش از 45 اثر اشاره شده است. اينك آنچه را كه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] (ص 119) آورده و قبلا نقل نكرده‌ايم، بر مى‌شماريم: کتاب النسب، السعود و العمور، العمائر و الرّبائل في النسب، الموشح، المقتنى، غريب الحديث، الانواء، المشجر، الموشاء کتاب من استجيب دعوته، المفوف (المعفوف)، [[تاريخ الخلفاء]] (شايد همان المحبّر باشد)، کتاب من سمّى ببيت قاله، مقاتل الفرسان، العقل، السّماة (المسمّآة)، [ايام]جرير التى ذكرها في شعره، امهات اعيان بنى عبدالمطلب، المقتبس، امهات السّبعة (الشيعة) من قريش، الحيل (الخيل)، النبات، الارحام التى بين رسول‌الله(ص) و بين اصحابه سوى العصبة... و القاب اليمن (النّمر) و ربيعة و مضر<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1542 آذرنوش، آذرتاش، ج3، ص306-308]</ref>. 
    ==پانویس==
    <references/>


    ابن تغرى بردى، يوسف، النّجوم؛ابن قاضى شهبه، احمد بن محمد، طبقات النّحاة و اللغويين، نجف، 1393-1394 ق1973/-1974 م؛ابن نديم، الفهرست؛همان، به كوشش گوستاو فلوگل، 1872 م؛ابو الطيب حلبى، عبد الواحد بن على، مراتب النحويين، به كوشش محمد ابو الفضل ابراهيم، قاهره، مكتبة نهضة؛ابو الفرج اصفهانى، على بن حسين، اغانى، دار الكتب، افست، بيروت؛حاجى خليفه، كشف الظنون، به كوشش فلوگل، 1837 م؛حميد الله، محمد، «رسالتان لابن حبيب»، مجلة المجمع العلمى العراقى (نك‍: مجلة المجمع...، در همين مآخذ) ؛همو، «كلمة الختام»، المحبّر (نك‍: آثار ابن حبيب، در همين مقاله) ؛خطيب بغدادى، احمد بن على، تاريخ بغداد، قاهره، 1349 ق/ 1930 م؛زبيدى، محمد بن حسن، طبقات النحويين و اللغويين، به كوشش محمّد ابو الفضل ابراهيم، قاهره، 1373 ق1954/ م؛سزگين، فؤاد، تاريخ التراث العربى، ترجمۀ محمود فهمى حجازى، رياض، 1403 ق1983/ م؛سمعانى، عبد الكريم بن محمّد، الانساب، به كوشش سيد شرف الدين احمد، حيدر آباد دكن، 1401 ق1981/ م؛سيّد، فؤاد، فهرست المخطوطات، قاهره، 1382 ق1964/ م، همو، المزهر، به كوشش محمد احمد جاد المولى و ديگران، بيروت، 1406 ق1986/ م؛صفدى، خليل بن ايبك، الوافى بالوفيات، به كوشش هلموت ريتر، بيروت، 1381 ق1961/ م؛فانديك، ادوارد، اكتفاء القنوع، قاهره، 1896 م؛قفطى، على بن يوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1374 ق1955/ م؛مجلة المجمع العلمى العراقى، جزء اول، بغداد، 1375 ق1959/ م؛منزوى، خطى؛ياقوت، ادبا، نيز:.  SAG ; S , LAG , LAG
    ==منابع مقاله==
    [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1542 آذرنوش، آذرتاش، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374]


    ترجمۀ ابن حبيب بغدادى از دائرة المعارف بزرگ اسلامى ج 1
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[المحبر]]


    == وابسته‌ها ==
    [[أسماء المغتالین من الأشراف في الجاهلیة و الإسلام]]  
    [[المحبر]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[المنمق في أخبار قريش]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مختلف القبائل و مؤتلفها]]  


    [[ أسماء المغتالین من الأشراف في الجاهلیة و الإسلام]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المنمق في أخبار قریش]]  


    [[جمهرة النسب لإبن الکلبي]] / نوع اثر: کتاب / نقش: راوی
    [[أمهات النبي صلی‌‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم‌]]  


    [[مختلف القبائل و مؤتلفها]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[جمهرة النسب لإبن الكلبي]]  


    [[المحبر]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۱۹

    ابن حبیب، محمد بن حبیب
    نام ابن حبیب، محمد بن حبیب
    نام‌های دیگر اب‍ن ‌ح‍ب‍ی‍ب ‌ب‍غ‍دادی‌، اب‍و ج‍ع‍ف‍ر م‍ح‍م‍د ب‍ن ‌ح‍ب‍ی‍ب‌

    ب‍غ‍دادی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ح‍ب‍ی‍ب

    نام پدر حبیب
    متولد
    محل تولد بغداد
    رحلت 245 ‌‎ق یا 859 م
    اساتید
    برخی آثار المحبر

    أسماء المغتالین من الأشراف في الجاهلیة و الإسلام

    مختلف القبائل و مؤتلفها

    کد مؤلف AUTHORCODE05175AUTHORCODE

    ابن حبیب، ابوجعفر محمد (متوفای 245 ق/859 م)، مورّخ، نحوى و لغوى.

    ولادت

    وى در بغداد زاده شد و در سامرا درگذشت. او از باب ولاء به خاندان محمد بن عباس هاشمى، «هاشمى» نيز خوانده شده و از باب اشتهار به علم تاريخ، «اخبارى» و به سبب تأليف کتاب المحبّر، محبّرى لقب يافته بود. از زندگى او تقريبا هيچ نمى‌دانيم، حتى معلوم نيست پدرش كه بوده است. گویند حبيب نام مادر او بود (و به همین جهت آن كلمه را غير منصرف تلقى كرده‌اند) كه شايد پيش از ولادت محمد، بر اثر ملاعنه از شوى خود جدا شده بود. برخى نيز حبيب را پدر او انگاشته و سلسلۀ نسب او را چنين نوشته‌اند: محمد بن حبيب بن امیّة بن عمر.

    جمع‌آوری اشعار و شعرا

    در نيمۀ اول سدۀ 3 ق9/ م، كار گردآورى آثار و اخبار و ادب عربى به اوج رسيده و كار تدوین نگارش و ابداع آغاز شده بود. میان دو مرحلۀ گردآورى و تدوین، ابن حبيب و برخى از هم‌عصران وى حلقۀ پيوند به شمار مى‌آيند. از فهرست کتاب‌هاى او كه پس از این خواهد آمد، چنين برمى‌آيد كه وى هم به جمع‌آورى اشعار و اخبار شعرا همت گماشته، هم به تاريخ و انساب پرداخته و هم خود به تأليف کتاب‌هایى كه از نوآورى تهى نيست، دست زده است. همچنين ملاحظه مى‌كنيم كه وى در میان بزرگ‌ترين راویان زمان خویش جاى دارد. او خود از ابن كلبى، ابن اعرابى، قطرب، ابوعبيده و ديگران روايت كرده و مردانى چون سكّرى (متوفای 275 ق888/ م) و محمد بن احمد بن ابى عرابه از او روايت كرده‌اند (اين نامها در همۀ منابع كهن مذكورند، جز نام محمد بن احمد كه فقط خطیب بغدادى و سمعانى آورده‌اند). وى همچنين با ثعلب (متوفای 291 ق904/ م) روابط دوستى داشت.

    حكايت این روابط، یکى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مى‌دهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگ‌تر بود، از حضور او در مجلس خویش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مى‌كرد، به خصوص كه یک بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت. با اينهمه از این روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمى‌رسد و گویى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمى‌دانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالباً گفته‌اند وى آموزگار بود.

    ياقوت از ابن ابى روبه نقل مى‌كند كه وى در مكتب خود فرزندان عباس بن محمّد را درس مى‌داده است و تنها شعرى كه از وى مى‌شناسیم دو بيت در بيان حال نابسامان «معلم» است كه بر اثر معاشرت با كودكان عقل خود را نيز از دست مى‌دهد. نكتۀ جالب توجه آنكه وى با پدر ابن رومى (متوفای 283 ق896/ م) دوستى داشت و شاعر نيز در جوانى نزد او درس خوانده است.

    همگان، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانسته‌اند، امّا در این میان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مى‌گرفت و به نام خود مى‌ساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبدالله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافته‌اند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است. این داستان را اگر چه صفدى و ابن قاضى شهبة و سيوطى به اختصار آورده‌اند، اما گویى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مى‌بينيم غالب نویسندگان به روايات او استناد كرده‌اند، مثلاًابوالفرج اصفهانى 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر این روايات را از اصمعى (متوفای 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكرده‌اند، اخذ كرده است.

    نمى‌دانيم كه ابن حبيب به چه مذهب بوده است. با اينهمه حمید الله به استناد اينكه وى نام عائشه و ابوبكر و عمر را با عبارت «رحمه‌الله» و نام خديجه و على(ع) را با «رضى‌الله‌عنه» همراه كرده و گاه نيز خطاهایى به عمر نسبت داده، وى را شيعى مذهب پنداشته است.

    ابن حبيب اگر چه در اخبار و انساب صاحب دانش گسترده بود، گویا در لغت چنان دستى نداشت. سيوطى مى‌گوید كه کتاب‌هاى او را بررسى كرده و در آنها از نظر لغت، خلط و اشتباه فراوان يافته است.

    آثار

    بخش اعظم آثار ابن حبيب را كتب انساب تشكيل مى‌دهد.

    تقريبا همۀ کتاب‌ها و رساله‌هایى كه از او به چاپ رسيده، در همین زمینه يا در باب ضبط اسماء است. کتاب‌هاى شعر، كه وى جمع‌آورى و تدوین يا روايت كرده نيز بسيار متعدد است؛همچنين از عناوین کتاب‌هاى مفقود او مى‌توان دريافت كه وى در لغت و حديث و حتى «انواء» آثارى تأليف كرده بوده است. آنچه از او به چاپ رسيده بدين قرار است:

    1. المنمّق و اخبار قريش، شامل شرح احوال آدم(ع) و سلسلۀ پيامبران و سپس قريش و پيامبر اسلام(ص)، به كوشش احمد فارق، دهلى، 1384 ق1964/ م.
    2. المحبّر كه حاجى خليفه (128/2) آن را تاريخ الخلفاء نيز خوانده است (ضبط المجير در كشف الظنون احتمالا غلط چاپى است)، مهم‌ترين اثر اوست و سكّرى آن را روايت كرده است. مطالب این کتاب با المنمّق یکى است. این کتاب را خانم ليختن شتيتر در حيدر آباد دكن، 1361 ق1942/‌م و حمید الله با تحقيقاتى دربارۀ ابن حبيب و آثار او در بيروت به چاپ رسانده‌اند.
    3. المؤتلف و المختلف في النّسب، يا مختلف القبائل و مؤتلفها در ضبط نامهاى قبائل، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850 م.
    4. کتاب امّهات النّبى، به روايت ابوالحسن احمد بن محمد بن جهم، به كوشش حسین على محفوظ، بر اساس نسخۀ کتابخانۀ مشكوة، بغداد، 1372 ق1952/ م.
    5. کتاب قبائل الكبير و الايام، كه به قول ابن نديم برای فتح بن خاقان تأليف شده، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1266 ق/ 1850 م.
    6. «اسماء المغتالين من الاشراف في الجاهلية و الاسلام و اسماء من قتل من الشعراء»، به كوشش عبدالسّلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم‍ 6، ص106 به بعد، قاهره، 1374 ق1954/ م.
    7. «القاب الشعراء و من يعرف منهم بأمّه»، به كوشش عبدالسلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم‍ 7، صص 297 تا 328، قاهره، 1374 ق1954/ م.
    8. «كنى الشعراء و من غلبت كنيته على اسمه»، به كوشش عبدالسلام هارون، در نوادر المخطوطات، شم‍ 7، صص 279 تا 296، قاهره، 1374 ق-1954 م.
    9. رسالة في اسماء القبائل المتشابهة و غير المتشابهة، به كوشش ووستنفلد، گوتينگن، 1850‌م.
    10. دو رساله به نامهاى «الامثال» و «ما جاء اسمان أحدهما اشهر من صاحبه فسمیّا به»، به كوشش حمید الله، در مجلة المجمع العلمى العراقى، 1375 ق1956/ م.
    11. کتاب من نسب الى امّه من الشعراء.

    کتاب‌هاى زير از او به صورت خطى در کتابخانه‌ها محفوظ است:

    1. کتاب في اخبار الشعراء و طبقاتهم
    2. کتاب الشعراء و انسابهم، این دو نسخه در حلب موجود است؛
    1. خلق الانسان، بروگلمان مى‌نویسد كه سيوطى از این کتاب نقل كرده و به نسخه‌اى از آن در برلين اشاره مى‌كند.

    برخى عناوین ديگر نيز جزء آثار او ذكر شده كه احتمالا بر اثر اختلاف روايت، به دو يا چند گونه نقل شده‌اند و شايد بر کتاب واحدى دلالت داشته باشند مانند: الامثال على افعل يا أفعل من في الامثال كه شايد همان الامثال باشند كه در شمارۀ 10 و 11 ذكر كرديم.

    انبوهى ديوان شعر نيز مى‌شناسیم كه وى روايت كرده يا ديگران از او روايت كرده‌اند؛ برخى از این آثار اينك موجود است و برخى نيز نابود شده‌اند. ديوانهاى موجود از این قرارند:

    1. ديوان الفرزدق به روايت ابن حبيب از ابن الاعرابى. احتمالا همین روايت بوده كه سكّرى در اختيار داشته است: رواية السكرى عن محمّد بن حبيب عن ابن الاعرابى عن المفضل و ابن السكّيت عن الجرمازى و سعدان عن ابى عبيدة، به كوشش شاكر الفحام، چاپ عكسى، دمشق، 1385 ق1965/ م. به درستى نمى‌دانيم ديوان خطى اياصوفيه و قاهره كه باز به روايت ابن حبيب است تا چه حد با روايت سكرى برابر است.
    2. ديوان جرير، همراه با شرح ابن حبيب، به كوشش صاوى، قاهره،1353 ق1934/ م
    3. ديوان جرير، به روايت ابن حبيب، قاهره، 1313ق 1896/ م
    4. نقائض جرير و الفرزدق، جمع ابن حبيب با شرح محمد ابن عباس يزيدى، خطى بودليان،
    5. شرح ديوان رؤبة، در چند نسخه
    6. ديوان ابن قيس الرقّيات، به روايت سكرى از ابن حبيب
    7. ديوان الافوه الأودى، در فهرست ابن خير
    8. ديوان الاخطل

    فهرست آثار ابن حبيب به این جا ختم نمى‌شود، زيرا در منابع ما، روى هم رفته به بيش از 45 اثر اشاره شده است. اينك آنچه را كه ابن نديم (ص 119) آورده و قبلا نقل نكرده‌ايم، بر مى‌شماريم: کتاب النسب، السعود و العمور، العمائر و الرّبائل في النسب، الموشح، المقتنى، غريب الحديث، الانواء، المشجر، الموشاء کتاب من استجيب دعوته، المفوف (المعفوف)، تاريخ الخلفاء (شايد همان المحبّر باشد)، کتاب من سمّى ببيت قاله، مقاتل الفرسان، العقل، السّماة (المسمّآة)، [ايام]جرير التى ذكرها في شعره، امهات اعيان بنى عبدالمطلب، المقتبس، امهات السّبعة (الشيعة) من قريش، الحيل (الخيل)، النبات، الارحام التى بين رسول‌الله(ص) و بين اصحابه سوى العصبة... و القاب اليمن (النّمر) و ربيعة و مضر[۱]

    پانویس

    منابع مقاله

    آذرنوش، آذرتاش، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374

    وابسته‌ها