حدیث اسلامی خاستگاهها و سیر تطور: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 اردیبهشت الی 24 خرداد' به '') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| شابک =978-964-493-564-0 | | شابک =978-964-493-564-0 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =35828 | ||
| کتابخوان همراه نور =35828 | | کتابخوان همراه نور =35828 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
خط ۷۳: | خط ۷۵: | ||
[[رده:حدیث]] | [[رده:حدیث]] | ||
[[رده: فهرستها، کشف الحدیثها، واژهنامهها، غریب لغات الحدیث، سازمانها، انجمنها، دارالحدیثها، کنگرهها]] | [[رده: فهرستها، کشف الحدیثها، واژهنامهها، غریب لغات الحدیث، سازمانها، انجمنها، دارالحدیثها، کنگرهها]] | ||
[[رده:آثار خاورشناسان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۰
حدیث اسلامی خاستگاهها و سیر تطور | |
---|---|
پدیدآوران | موتسکی، هارالد (نویسنده) کریمینیا، مرتضی (مترجم) |
ناشر | مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1390 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-493-564-0 |
موضوع | حدیث - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 106/5 /م9ح4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حديث اسلامى: خاستگاهها و سير تطوّر مجموعه 18 مقاله از گرايشها و دورههاى مختلف حديثپژوهى غربیان است كه پيرامون مسائل قديم و جديد حديثپژوهى تأليف شدهاند. اين اثر با مقدمه و سرويراستارى هارالد موتسكى حديثپژوه آلمانى به زبان انگليسى ارائه و سپس به كوشش و ويرايش مرتضى كريمى نيا به فارسى ترجمه شده است.
اصل مقالات به سه زبان انگليسى، فرانسوى و آلمانى بوده كه موتسكى مقالات فرانسوى و آلمانى را به انگليسى برگردانده و مجموعه نهايى در سال 2004م منتشر شده است.[۱]
ساختار
كتاب با مقدمه سرويراستار فارسى و دو مقدمه از هارالد موتسكى (كه اولى كوتاه و براى خواننده فارسى و دومى مقالهاى مفصل است) آغاز و پس از آن هفده مقاله كوتاه و بلند پيرامون حديثپژوهى ارائه شده است.
كتاب حاضر آشنايى با مطالعات حديثى غيرمسلمانان در قرن بيستم را فراهم آورده و مقالات آن نشان مىدهد حديثپژوهى غربیان به چه نوع پرسشهايى توجه داشته و با چه روشهايى در پاسخ به اين پرسشها تلاش كرده و به كدام نتايج دست يافته است.[۲]
نويسندگان مقالات، رويكردهاى مختلف از دورههاى مختلف حديثپژوهى در غرب را در نوشتههاى خود ارائه مىدهند. ازاينرو، خوانندهى فارسى از فرصت ارزيابى مسئلهها و روشهاى متفاوت ايشان برخوردار خواهد بود[۳]
گزارش محتوا
در مقدمه سرويراستار فارسى، به اهميت و موضوع كتاب اشاره شده است.[۴]
هارالد موتسكى، در مقدمه بلند خود، تاريخ حديثپژوهى در غرب را به تفصيل همراه با سير تحول در مسئلهها، روشها و دستاوردهايش بررسى كرده و در مقدمه كوتاه خود براى خواننده فارسى زبان نيز به برخى مسائل كلى در اين باب پرداخته است. ازاينرو، متن فارسى از مقدمه تفصيلى ديگر در اين موضوع مستغنى است.[۵]
در مقاله اول به قلم يوهان فوك و ترجمه احمد نمايى، اهميت حديثگرايى در اسلام بررسى شده است. نویسنده معتقد است يكپارچگى فرهنگ اسلامى، معرف يكى از دلانگيزترين مسائلى است كه با گسترش اسلام از آغاز آن در مكه تا جهان دينى امروز، با بيش از 250 ميليون مسلمان، پيوندى ناگسستنى داشته است. وى اين پرسش را مطرح نموده كه بهرغم تمام تغييرات مكانى و زمانى كه در نتيجه تأثير مداوم فرهنگها و مذاهب كهن و بر اثر عادات، رسوم و نگرشهاى دنياى امروز پديد آمدهاند، چه شده است كه در جهان گسترده اسلام، فرهنگى متمايز ظهور كرده است؟ وى اين پرسش را مطرح كرده است كه اين فرهنگ همگون اسلامى، چگونه توانسته است در سرزمينهايى استقرار يابد كه هر يك از مناطق آن در زمانهاى مختلف و به شكلهاى گوناگون تحت تأثير اسلام قرار گرفتند: گاه از طريق پيروزى سپاه اسلام، روزگارى در نتيجه قرارداد صلح، زمانى به واسطه تبليغ آگاهانه فرقههاى مذهبى و زمانى ديگر به علت تأثير ناخواسته بازرگانان مسلمان بر سرزمينهايى كه فرهنگى فقيرتر داشتند. به نظر وى به اين پرسشها نمىتوان با استناد به وحدت عقيده پاسخ داد، زيرا يكپارچگى اين فرهنگ محدود به تشابه اعتقادى نيست؛ چه اين ويژگى خود را بيشتر در طرز تلقى يكسان و سبک مشابه زندگى بازنموده است كه بر همه سطوح حيات فردى و اجتماعى سايه افكنده است و در نتيجه به فراسوى مرزهاى دين، آنگونه كه در غرب شناخته شده، رسيده است. به عقيده وى، همچنين در وهله نخست نمىتوان قرآن را عامل اين دستاورد شناخت؛ زيرا تاريخ تفسير قرآن نشان مىدهد كه تفسير كلام خدا چگونه به شدت تحت تأثير ذهنيات غالب زمان و مكان قرار داشته است. برعكس، سنت اسوه پيامبر(ص) و تأثير مداوم آن بر زندگى مسلمانان در طول قرون متمادى، عامل اصلى اين وحدت فرهنگى اسلامى بوده است. اين سنت عميقاً در اسلام پايدار مانده و ويژگىهايى به آن بخشيده است كه ما امروز در سراسر اسلام شاهد آن هستيم[۶]
در مقاله دوم، نوشته يوزف شاخت با ترجمه محمدحسن محمدى مظفر، روايات اسلامى مورد ارزيابى مجدد قرار گرفته است. نویسنده معتقد است نمىتوان مجموعههاى روايات اسلامى را چونان تودهاى از آراى متناقض و تدوين يافته در زمانى نامشخص و به دست افرادى نامعلوم دانست؛ لذا كوشيده است در اين مقاله بديلى عملى و نتيجهبخش براى اين رأى نشان دهد كه گرچه راهنمايى نمىيابد كه از ميان اين توده روايات به پيش رود، اما با حدس و گمان فردى مىكوشد تا تصويرى به ظاهر تاريخى، از برخى ابعاد دوران نخست اسلام بسازد[۷]
وثاقت سنت و ميزان اطمينان ما بر درستى انتساب آن به پيامبر(ص)، پرسشى است كه توجه سه تن از انديشمندان كه عبارتند از گلدتسيهر، شاخت و شافعى را به خود معطوف كرده بود؛ بدينصورتكه آيا سنت: الف) صرفاً ثمره جعل و وضع گستردهاى است كه تعمداً براى سنديت بخشيدن به ديدگاههاى متعارض در مناقشات سياسى، فقهى و كلامى در سدههاى دوم و سوم اسلامى ساخته و پرداخته شدهاست؟ (نظريه گلدتسيهر) يا ب) تنها انتساب نادرست ريز مناقشات بر سر «آداب عملى» به پيامبر(ص) است كه در عصر امويان، عموماً از سوى خلافت، يا گهگاه توسط كارگزاران آنها يا سايرين رواج يافت؟ (ديدگاه شاخت) يا ج) ثبت و ضبط عين قول و فعل پيامبر(ص) است كه صحابه او مشتاقانه و مخلصانه حفظ كردند و به آيندگان خود سپردند (راى شافعى). در مقاله سوم، نوشته جان بِرتُن، با ترجمه ربابه غلامى، با عنوان «يادداشتهايى با رويكردى نو در باب سنت اسلامى» اين نظريات مورد بررسى قرار گرفته است.[۸]
در مقاله چهارم، نوشته ايگناتس گُلدتسيهر با ترجمه نصرت نيلساز، به بررسى منازعات در باب جايگاه حديث در اسلام پرداخته شده است. به عقيده نویسنده، در نقد حديث، شناخت علل ترس فراوان از انتشار عمومى برخى روايات، بسيار مهم است. به نظر وى، تنها دليل، بيم از تحريف متن حديث نبوده، بلكه در آغاز مسئله تمايلات فرقهاى نيز دخالت داشته است. به عنوان مثال عمر مايل نبود پارهاى احاديث كه با اقدامات مهمش ناسازگار است، در ميان مردم بيان شود[۹]
در مقاله پنجم، نوشته گِرگور شوئِلِر با ترجمه ليلا هوشنگى، به مقايسه بين تورات شفاهى و حديث در نقل و روايت و منع نگارش و تدوين و تنسيق آن دو پرداخته شده است. نویسنده معتقد است ميان حديث و قرآن، رابطهاى همانند سنت شفاهى يهود با سنت مكتوب آن وجود دارد. اين مقايسه را اولين بار يوزف هورويتس صورتبندى كرده است، اما محققان مطالعات اسلامى، عموماً آن را نپذيرفتهاند[۱۰]
دانشمندان اماميه در بيان آغاز نگارش متون خود، از دو گونه آثار قديمى ياد مىكنند. نخست، آثار خود ائمه(ع) از قبيل كتاب مشهور «نهجالبلاغه» منسوب به امام على(ع)، صحيفه سجاديه منسوب به امام سجاد(ع) و نوشتههاى متعدد منسوب به امام جعفر صادق(ع) و امام رضا(ع) است كه موضوع وثاقت اين آثار، امرى است كه همچنان نيازمند بررسى مىباشد. گونه دوم آثار، مجموعههايى از احاديث اماميهاند كه با عنوان بجا و شايسته اصل (جمع آن: اصول، به معناى منبع)، شهرت يافتهاند. در مقاله ششم، با عنوان «اصول اربعمئة»، اثر اِتان گُلبِرگ با ترجمه مرتضى كريمىنيا، به بررسى ويژگىها و اهميت اين اصول پرداخته شده است.[۱۱]
عنوان ساير مقالات كتاب، به ترتيب عبارتند از: «قدمت و خاستگاه اسناد» اثر يوزف هوروويتس، ترجمه مرتضى كريمىنيا؛ «نكات بيشتر درباره خاستگاه اسناد» اثر يوزف هوروويتس، ترجمه مژگان سرشار؛ «اسناد در روايات اسلامى» اثر جيمز رابسون، ترجمه مرتضى شوشترى؛ «برخى شيوههاى تحليل اسناد با تكيه بر رواياتى با مضمون تحقيرآميز دربارهى زن در كتابهاى حديثى» اثر خوتير يُنبُل، ترجمه سيد على آقايى؛ «تاريخگذارى روايات آخرالزمان» اثر مايكل كوك، ترجمه فرهنگ مهروش و مرتضى كريمىنيا؛ «گرايشهاى مانوى در روايت «آكلة الخَضِر»» اثر ژ.ه. كرامرز، ترجمه محمدمهدى تقديسى؛ «وصيت سعد بن أبى وقاص: رشد يك روايت» اثر مارستُن اسپيت، ترجمه سيده زهرا مبلغ؛ «ناخنهاى خود را كوتاه كنيد: بررسى روايتى كهن» اثر مناخيم ى. قِسطِر، ترجمه عبدالحسين كافى؛ «مُصَنَّف عبدالرزاق صنعانى؛ منبعى براى احاديث معتبر قرن نخست هجرى» اثر هارالد موتسكى، ترجمه شادى نفيسى؛ «ويژگىهاى مشترك نقد حديث نزد محققان مسلمان و غربى: اقسام واضعان حديث از نگاه ابن جوزى» اثر آلبرشت نُت، ترجمه مهرداد عباسى و «شهادت عاشقان پرشور: جهاد در حكم ازدواجى مقدس» اثر ماهر جرّار، ترجمه حميد طالب.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است.
در پاورقىها، علاوه ذكر منابع، توضيحات جامع و مفصلى پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن داده شده است. بعضى از پاورقىها به زبان لاتين مىباشد.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.