السيف المهند في سيرة الملک المؤيد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| مکان نشر = مصر - قاهره | | مکان نشر = مصر - قاهره | ||
| سال نشر = 1998م | | سال نشر = 1998م | ||
| کد اتوماسیون = AUTOMATIONCODE11366AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون = AUTOMATIONCODE11366AUTOMATIONCODE | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد = 1 | | تعداد جلد = 1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =11366 | ||
| کتابخوان همراه نور =11366 | |||
| کد پدیدآور = 506 | | کد پدیدآور = 506 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
محقق اثر معتقد است که اگرچه عنوان این کتاب «سيرة الملك المؤيد» است اما در بسیاری از موضوعات از زندگی این سلطان فاصله دارد و مترصد فرصتی است که همانند رابطی بین موضوعات شخصیت سلطان را آشکار کند. و به همین دلیل در ابتدای نسخه خطی پاریس چنین آمده است: و مؤلف آن [[بدرالدین عینی، محمود بن احمد|بدرالدین العینی]]، هرلحظه از موضوعش دور میشود؛ مثلاً زمانیکه میخواهد اصالت ترکی المؤید را به ما اطلاع دهد شروع به سخن در رابطه با خلقت عالم، ملائکه، انسان، جن و اولاد نوح(ع) میکند... و پس از عبارات پراکنده از خود طبیعت و موجودات و مخلوقات موجود در جهان، وارد در موضوع میشود<ref>ر.ک: همان، صفحه ن</ref>. | محقق اثر معتقد است که اگرچه عنوان این کتاب «سيرة الملك المؤيد» است اما در بسیاری از موضوعات از زندگی این سلطان فاصله دارد و مترصد فرصتی است که همانند رابطی بین موضوعات شخصیت سلطان را آشکار کند. و به همین دلیل در ابتدای نسخه خطی پاریس چنین آمده است: و مؤلف آن [[بدرالدین عینی، محمود بن احمد|بدرالدین العینی]]، هرلحظه از موضوعش دور میشود؛ مثلاً زمانیکه میخواهد اصالت ترکی المؤید را به ما اطلاع دهد شروع به سخن در رابطه با خلقت عالم، ملائکه، انسان، جن و اولاد نوح(ع) میکند... و پس از عبارات پراکنده از خود طبیعت و موجودات و مخلوقات موجود در جهان، وارد در موضوع میشود<ref>ر.ک: همان، صفحه ن</ref>. | ||
کتاب مشتمل بر مقدمهای در مدح سلطان المؤید شیخ المحمودی در قالب نظم و نثر است. نویسنده برخی عبارات مقدمه را به فارسی آورده است: «ایزد تعالی اطناب سرادقات جهانداری، و اعطاف اذیال شهریاری، خداوند عالم...» <ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5</ref>؛ چراکه میخواسته آن را به سلطان تقدیم کند؛ زیرا عادت در گذشته و حال آن است که نویسندگان کتب خویش را در حد توان و امکان به پادشاهان و سلاطین تقدیم میکردند. نویسنده بهتر دیده که در کتابش بین سیره سلطان و احوال حکومتش جمع کند<ref>ر.ک: همان، صفحه ن و س</ref>. | کتاب مشتمل بر مقدمهای در مدح سلطان المؤید شیخ المحمودی در قالب نظم و نثر است. نویسنده برخی عبارات مقدمه را به فارسی آورده است: «ایزد تعالی اطناب سرادقات جهانداری، و اعطاف اذیال شهریاری، خداوند عالم...»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5</ref>؛ چراکه میخواسته آن را به سلطان تقدیم کند؛ زیرا عادت در گذشته و حال آن است که نویسندگان کتب خویش را در حد توان و امکان به پادشاهان و سلاطین تقدیم میکردند. نویسنده بهتر دیده که در کتابش بین سیره سلطان و احوال حکومتش جمع کند<ref>ر.ک: همان، صفحه ن و س</ref>. | ||
در باب اول کتاب، اصل و نسب شیخ المحمودی بررسی شده است. این باب با خلقت هستی و ملائکه و انس و جن آغاز شده تا به اولاد آدم رسیده است که از قبائل و اجناس مختلفی هستند تا اینکه به قبیله «کرمون» رسیده است که الملک المؤید شیخ المحمودی به آن منتسب است<ref>ر.ک: همان، صفحه س</ref>. | در باب اول کتاب، اصل و نسب شیخ المحمودی بررسی شده است. این باب با خلقت هستی و ملائکه و انس و جن آغاز شده تا به اولاد آدم رسیده است که از قبائل و اجناس مختلفی هستند تا اینکه به قبیله «کرمون» رسیده است که الملک المؤید شیخ المحمودی به آن منتسب است<ref>ر.ک: همان، صفحه س</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
در باب هفتم کتاب آنچه که حاکم باید انجام دهد و آنچه که باید بپرهیزد را ذکر و بر ارزش ولایت و اهمیت آن تأکید کرده است. حفظ سیره ملوک، ترک غفلت و اهمال، بندگی خداوند، عدالت نسبت به مظلومین، همنشینی با علما و عقلاء و صاحبنظران و اجتناب از مجالس لهو و آواز و منکرات از توصیههای نویسنده به حاکم است<ref>ر.ک: همان، صفحه ص</ref>. | در باب هفتم کتاب آنچه که حاکم باید انجام دهد و آنچه که باید بپرهیزد را ذکر و بر ارزش ولایت و اهمیت آن تأکید کرده است. حفظ سیره ملوک، ترک غفلت و اهمال، بندگی خداوند، عدالت نسبت به مظلومین، همنشینی با علما و عقلاء و صاحبنظران و اجتناب از مجالس لهو و آواز و منکرات از توصیههای نویسنده به حاکم است<ref>ر.ک: همان، صفحه ص</ref>. | ||
در باب هشتم تصریح شده است که دین و فرمانروایی توأمان و همراه همند لذا حاکم باید دیندار و دوستدار دین باشد؛ چراکه دین و حکومت بهمنزله دو برادرند که از یک شکم زاده شدهاند. بنابراین بر حاکم واجب است که بر امور دین اهتمام داشته باشد و واجبات را در اوقاتش بهجای آورد و از بدعتها و هوا و هوس و منکرات پرهیز کند. البته این مهم جز با مجالست علما و اشتیاق بر شنیدن پند آنها و گرامی داشتن و اکرام و احسان ایشان حاصل نمیشود. نویسنده سپس این صفات حسنه را در حاکم زمان خویش سلطان المؤید جمع میداند <ref>ر.ک: متن کتاب، ص265</ref>. | در باب هشتم تصریح شده است که دین و فرمانروایی توأمان و همراه همند لذا حاکم باید دیندار و دوستدار دین باشد؛ چراکه دین و حکومت بهمنزله دو برادرند که از یک شکم زاده شدهاند. بنابراین بر حاکم واجب است که بر امور دین اهتمام داشته باشد و واجبات را در اوقاتش بهجای آورد و از بدعتها و هوا و هوس و منکرات پرهیز کند. البته این مهم جز با مجالست علما و اشتیاق بر شنیدن پند آنها و گرامی داشتن و اکرام و احسان ایشان حاصل نمیشود. نویسنده سپس این صفات حسنه را در حاکم زمان خویش سلطان المؤید جمع میداند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص265</ref>. | ||
در باب نهم به تاریخ حکومت المؤید شیخ المحمودی و آنچه بر این تاریخ دلالت دارد اشاره شده است. المؤید پس از شکست الناصر فرج بن برقوق و قتل او وارد مصر شد و امور حکومت از سوی خلیفه المستعین عباسی به او واگذار گردید<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه ص</ref>. نویسنده در این باب باز بر شایستگی المؤید برای حکومتداری تأکید میکند. از دیدگاه او تواضع امری ممدوح است و البته از جانب حاکم پسندیدهتر است؛ همانگونه که رسولالله(ص) فرموده است: «کسی که برای خداوند تواضع کند خداوند روز قیامت جامههای کرامت بر تن او خواهد پوشاند». آنگونه که در کتاب نقل شده برخلاف حاکمان پیشین، آستان المؤید بر همگان گشوده بوده است و هر کس قصد دیدار او را داشته میتوانسته بهراحتی او را ببیند. در بیشتر شبها گروهی از فقها و قاریان قرآن و واعظان نزد او تا نیمههای شب، جهت تلاوت قرآن، مباحثه علوم و سرودن قصاید و موشّحات گرد میآمدند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص274-273</ref>. | در باب نهم به تاریخ حکومت المؤید شیخ المحمودی و آنچه بر این تاریخ دلالت دارد اشاره شده است. المؤید پس از شکست الناصر فرج بن برقوق و قتل او وارد مصر شد و امور حکومت از سوی خلیفه المستعین عباسی به او واگذار گردید<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه ص</ref>. نویسنده در این باب باز بر شایستگی المؤید برای حکومتداری تأکید میکند. از دیدگاه او تواضع امری ممدوح است و البته از جانب حاکم پسندیدهتر است؛ همانگونه که رسولالله(ص) فرموده است: «کسی که برای خداوند تواضع کند خداوند روز قیامت جامههای کرامت بر تن او خواهد پوشاند». آنگونه که در کتاب نقل شده برخلاف حاکمان پیشین، آستان المؤید بر همگان گشوده بوده است و هر کس قصد دیدار او را داشته میتوانسته بهراحتی او را ببیند. در بیشتر شبها گروهی از فقها و قاریان قرآن و واعظان نزد او تا نیمههای شب، جهت تلاوت قرآن، مباحثه علوم و سرودن قصاید و موشّحات گرد میآمدند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص274-273</ref>. | ||
خط ۶۹: | خط ۷۰: | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده: | [[رده:تاریخ آفریقا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۸
السيف المهنّد في سيرة الملك المؤّيد شيخ المحمودي، تألیف محمود بن احمد بن موسی (متوفی 855ق)، مشهور به بدرالدین العینی، در توصیف سیره حاکم زمان خویش و به جهت تقدیم به پیشگاه او نوشته شده است. تحقیق کتاب به قلم محمد علوی شلتوت و محمد مصطفی زیاده است.
السيف المهنّد في سيرة الملك المؤّيد شيخ المحمودي | |
---|---|
پدیدآوران | بدرالدین عینی، محمود بن احمد (نويسنده)
شلتوت، فهیم محمد (محقق) زیاده، محمد مصطفی (مصحح) |
ناشر | دار الکتاب العربی |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1998م |
چاپ | 2 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ع9س9 96 DT |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه نویسنده و ده باب است.
گزارش محتوا
بدرالدین العینی در قاهره محتسب (حسابرس اموال) بود. با به حکومت رسیدن سلطان المؤید شیخ المحمودی در سال 805ق عزل و مورد عتاب قرار گرفت؛ اما پسازاندکی دوباره از او راضی شد و او را به حسابرسی قاهره گماشت. سپس دوباره او را عزل کرد... در سال 833ق از همه وظایفش عزل شد، اما در سال 835ق دوباره حسابرس قاهره شد و تا سال 842ق بر این منصب بود تا اینکه برکنار شد و پسازآن دیگر منصب حکومتی به او محول نشد و تنها به تألیف و تدریس و فتوا پرداخت[۱].
محقق اثر معتقد است که اگرچه عنوان این کتاب «سيرة الملك المؤيد» است اما در بسیاری از موضوعات از زندگی این سلطان فاصله دارد و مترصد فرصتی است که همانند رابطی بین موضوعات شخصیت سلطان را آشکار کند. و به همین دلیل در ابتدای نسخه خطی پاریس چنین آمده است: و مؤلف آن بدرالدین العینی، هرلحظه از موضوعش دور میشود؛ مثلاً زمانیکه میخواهد اصالت ترکی المؤید را به ما اطلاع دهد شروع به سخن در رابطه با خلقت عالم، ملائکه، انسان، جن و اولاد نوح(ع) میکند... و پس از عبارات پراکنده از خود طبیعت و موجودات و مخلوقات موجود در جهان، وارد در موضوع میشود[۲].
کتاب مشتمل بر مقدمهای در مدح سلطان المؤید شیخ المحمودی در قالب نظم و نثر است. نویسنده برخی عبارات مقدمه را به فارسی آورده است: «ایزد تعالی اطناب سرادقات جهانداری، و اعطاف اذیال شهریاری، خداوند عالم...»[۳]؛ چراکه میخواسته آن را به سلطان تقدیم کند؛ زیرا عادت در گذشته و حال آن است که نویسندگان کتب خویش را در حد توان و امکان به پادشاهان و سلاطین تقدیم میکردند. نویسنده بهتر دیده که در کتابش بین سیره سلطان و احوال حکومتش جمع کند[۴].
در باب اول کتاب، اصل و نسب شیخ المحمودی بررسی شده است. این باب با خلقت هستی و ملائکه و انس و جن آغاز شده تا به اولاد آدم رسیده است که از قبائل و اجناس مختلفی هستند تا اینکه به قبیله «کرمون» رسیده است که الملک المؤید شیخ المحمودی به آن منتسب است[۵].
در باب دوم کتاب کلمه «شیخ» در نام «شیخ المحمودی» و جاهایی که در قرآن کریم این کلمه آمده و معانی آن در قرآن و لغت عرب موردمطالعه قرار گرفته است. همچنین مطالبی از قبیل اصالت نسب شیخ المحمودی مطرح شده است[۶].
در باب سوم به کنیه شیخ المحمودی که «ابونصر» بوده اشاره شده و آیات مشتمل بر نصر و مشتقات آن ذکر شده است. همچنین سلاطین، ملوک، وزراء، علما و شعرایی که کنیه ابونصر داشتهاند نام برده شدهاند[۷]. در باب چهارم نیز مطالبی پیرامون لقب المؤید مطرح شده است[۸].
نویسنده در باب پنجم درصدد برآمده که المؤید را بهترین سلطان ترک معرفی کند. او چنین استدلال کرده است پیش از اسلام نه دولت بزرگ (قیاصره (قیصرهای روم)، اشکانیان، ساسانیان، فراعنه، بطلیموسیان، نمرودیان، قحطانیان، عدنانیان، لخمیان (یا مناذره)) و پس از اسلام نیز نه دولت بزرگ (بنیامیه، بنیعباس، فاطمیان، آلبویه و...) بوده است. هر دولتی نه حاکم بزرگ داشته که نهمین از آنها بهترین، پرخیرترین، عادلترین و قویترین آنها بوده است؛ نمونه آن سلطان المؤید است که نهمین حاکم از دولت اتراک در مصر بوده است[۹]. در باب ششم نیز در ده فصل سن، شجاعت، مهارت در تیراندازی، زیبایی و قامت، معرفت و باقی صفات المؤید را برشمرده و او را مستحق حکومت دانسته است[۱۰].
در باب هفتم کتاب آنچه که حاکم باید انجام دهد و آنچه که باید بپرهیزد را ذکر و بر ارزش ولایت و اهمیت آن تأکید کرده است. حفظ سیره ملوک، ترک غفلت و اهمال، بندگی خداوند، عدالت نسبت به مظلومین، همنشینی با علما و عقلاء و صاحبنظران و اجتناب از مجالس لهو و آواز و منکرات از توصیههای نویسنده به حاکم است[۱۱].
در باب هشتم تصریح شده است که دین و فرمانروایی توأمان و همراه همند لذا حاکم باید دیندار و دوستدار دین باشد؛ چراکه دین و حکومت بهمنزله دو برادرند که از یک شکم زاده شدهاند. بنابراین بر حاکم واجب است که بر امور دین اهتمام داشته باشد و واجبات را در اوقاتش بهجای آورد و از بدعتها و هوا و هوس و منکرات پرهیز کند. البته این مهم جز با مجالست علما و اشتیاق بر شنیدن پند آنها و گرامی داشتن و اکرام و احسان ایشان حاصل نمیشود. نویسنده سپس این صفات حسنه را در حاکم زمان خویش سلطان المؤید جمع میداند[۱۲].
در باب نهم به تاریخ حکومت المؤید شیخ المحمودی و آنچه بر این تاریخ دلالت دارد اشاره شده است. المؤید پس از شکست الناصر فرج بن برقوق و قتل او وارد مصر شد و امور حکومت از سوی خلیفه المستعین عباسی به او واگذار گردید[۱۳]. نویسنده در این باب باز بر شایستگی المؤید برای حکومتداری تأکید میکند. از دیدگاه او تواضع امری ممدوح است و البته از جانب حاکم پسندیدهتر است؛ همانگونه که رسولالله(ص) فرموده است: «کسی که برای خداوند تواضع کند خداوند روز قیامت جامههای کرامت بر تن او خواهد پوشاند». آنگونه که در کتاب نقل شده برخلاف حاکمان پیشین، آستان المؤید بر همگان گشوده بوده است و هر کس قصد دیدار او را داشته میتوانسته بهراحتی او را ببیند. در بیشتر شبها گروهی از فقها و قاریان قرآن و واعظان نزد او تا نیمههای شب، جهت تلاوت قرآن، مباحثه علوم و سرودن قصاید و موشّحات گرد میآمدند[۱۴].
العینی در آخرین باب کتاب ارادتش را در حق المؤید تمام کرده و او را در میان سلاطین ممالک اسلامی از ترک و چرکس (قفقاز) و روم یگانه میداند[۱۵].
وضعیت کتاب
فهارس مطالب؛ اعلام؛ امم، قبایل و... اماکن و بلدان؛ مصطلحات و وظایف؛ ایام، غزوات و وقایع؛ کتب ذکر شده در متن و پاورقی؛ و مصادر در انتهای کتاب ارائه شده است.
در پاورقیهای کتاب، معرفی اعلام و توضیح برخی الفاظ و عبارات و ارجاع به منابع ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، صفحه ه
- ↑ ر.ک: همان، صفحه ن
- ↑ ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5
- ↑ ر.ک: همان، صفحه ن و س
- ↑ ر.ک: همان، صفحه س
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، صفحه ع
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، صفحات ع و ف
- ↑ ر.ک: همان، صفحه ص
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص265
- ↑ ر.ک: مقدمه، صفحه ص
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص274-273
- ↑ ر.ک: همان، ص277-276
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.