الإستقصا لأخبار دول المغرب الأقصی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NUR11301J1.jpg | عنوان = الإستقصا لأخبار دول المغرب الأ...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد') |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| کد کنگره = /س8الف5 194 DT | | کد کنگره = /س8الف5 194 DT | ||
| موضوع = مغرب - تاريخ | | موضوع = مغرب - تاريخ | ||
| ناشر = دارالکتب العلمیة | | ناشر = دارالکتب العلمیة | ||
| مکان نشر = لبنان - بیروت | | مکان نشر = لبنان - بیروت | ||
| سال نشر = | | سال نشر = 2007م , 1428ق | ||
| کد اتوماسیون = AUTOMATIONCODE11301AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون = AUTOMATIONCODE11301AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ = 1 | | چاپ = 1 | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد = 3 | | تعداد جلد = 3 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =11301 | ||
| کد پدیدآور = 3965 | | کد پدیدآور = 3965 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''الإستقصا لأخبار دول المغرب الأقصی'''، تألیف [[سلاوی، احمد|شهابالدین احمد بن خالد سلاوی]] (متوفی 1315ق)، شرححال دولتهای مغرب از زمان فتح اسلامی تا انتهای قرن سیزدهم هجری است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم [[محمد عثمان]] است. | |||
'''الإستقصا لأخبار دول المغرب الأقصی'''، تألیف شهابالدین احمد بن خالد سلاوی (متوفی 1315ق)، شرححال دولتهای مغرب از زمان فتح اسلامی تا انتهای قرن سیزدهم هجری است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم محمد عثمان است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۳: | ||
وی همچنین مقدمهای در فضیلت علم تاریخ نوشته است علم تاریخ جلیلترین، رفیعترین و مفیدترین علوم است. در شرافت این علم، همین بس که کتاب الهی که باطلی در آن راه ندارد، پر است از اخبار امتها و زمانهای گذشته که اکابر اهل کتاب بهوسیله آن از احتجاج خاموش میشوند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. وی سپس به کلامی از شافعی اشاره میکند: «در مطالعه علم تاریخ سالها تلاش کردم و آن را جز برای مدد به فقه بررسی نکردم». معنای این کلام شافعی این است که چون علم تاریخ سبب آگاهی از احوال امتها، پادشاهان، مردم، نحلهها و ادیان در جهت عبرتگرفتن و حکمت بالغه برای کسانی است که اهل تدبر و تفکر هستند، امری تعیینکننده برای علم فقه است؛ چراکه همه احکام شرعی مبتنی بر عرف است و آنچه مبتنی بر عرف است ناچار با توالی آن متوالی و با انقلاب آن منقلب میشود و بنابراین میبینی که فتاوای فقها با اختلاف زمانها و مکانها؛ بلکه اشخاص و احوال مختلف میشود. این سبب همان سرّ اختلاف شرایع رسل(ع) و تباین آن است؛ تا اینکه موسی با شریعتش و عیسی با شریعت دیگر و محمد(ص) با شریعتی غیر از آن دو آمد<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>. | وی همچنین مقدمهای در فضیلت علم تاریخ نوشته است علم تاریخ جلیلترین، رفیعترین و مفیدترین علوم است. در شرافت این علم، همین بس که کتاب الهی که باطلی در آن راه ندارد، پر است از اخبار امتها و زمانهای گذشته که اکابر اهل کتاب بهوسیله آن از احتجاج خاموش میشوند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. وی سپس به کلامی از شافعی اشاره میکند: «در مطالعه علم تاریخ سالها تلاش کردم و آن را جز برای مدد به فقه بررسی نکردم». معنای این کلام شافعی این است که چون علم تاریخ سبب آگاهی از احوال امتها، پادشاهان، مردم، نحلهها و ادیان در جهت عبرتگرفتن و حکمت بالغه برای کسانی است که اهل تدبر و تفکر هستند، امری تعیینکننده برای علم فقه است؛ چراکه همه احکام شرعی مبتنی بر عرف است و آنچه مبتنی بر عرف است ناچار با توالی آن متوالی و با انقلاب آن منقلب میشود و بنابراین میبینی که فتاوای فقها با اختلاف زمانها و مکانها؛ بلکه اشخاص و احوال مختلف میشود. این سبب همان سرّ اختلاف شرایع رسل(ع) و تباین آن است؛ تا اینکه موسی با شریعتش و عیسی با شریعت دیگر و محمد(ص) با شریعتی غیر از آن دو آمد<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>. | ||
سلاوی ذکر رسولالله(ص) را با ارائه نسبنامه آنحضرت تا آدم(ع) و اشاره به اختلاف در برخی از اسامی آغاز کرده است. سپس کلام ابن خلدون را متذکر شده که حاوی خلاصه زندگی حضرت از ولادت در سال عامالفیل و اتفاقات پسازآن تا انتصاب به نبوت در چهل سالگی است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص11-10</ref>. | [[سلاوی، احمد|سلاوی]] ذکر رسولالله(ص) را با ارائه نسبنامه آنحضرت تا آدم(ع) و اشاره به اختلاف در برخی از اسامی آغاز کرده است. سپس کلام [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] را متذکر شده که حاوی خلاصه زندگی حضرت از ولادت در سال عامالفیل و اتفاقات پسازآن تا انتصاب به نبوت در چهل سالگی است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص11-10</ref>. | ||
نویسنده همچنین در ادامه از محمد بن اسحاق به سندش از علی بن ابیطالب(ع) مسئله انذار عشیرة الاقربین را متذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | نویسنده همچنین در ادامه از محمد بن اسحاق به سندش از [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] مسئله انذار عشیرة الاقربین را متذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
عثمان در سال سیام هجری دستور به گردآوری قرآن داد<ref>ر.ک: همان، ص38</ref> و کسانی از خانواده خود را به مناصبی گماشت که صلاحیت آن را نداشتند<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> و به گفته مسعودی در مروج الذهب به هنگام قتلش نزد خزانهدارش 150 هزار دینار و هزار هزار درهم و اموال فراوان دیگری موجود بود<ref>ر.ک: همان</ref>. | عثمان در سال سیام هجری دستور به گردآوری قرآن داد<ref>ر.ک: همان، ص38</ref> و کسانی از خانواده خود را به مناصبی گماشت که صلاحیت آن را نداشتند<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> و به گفته مسعودی در مروج الذهب به هنگام قتلش نزد خزانهدارش 150 هزار دینار و هزار هزار درهم و اموال فراوان دیگری موجود بود<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
ذکر شرححال و وقایع زمان خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) به نقل از مورخینی چون ابن خلدون و نیز شرح واقعه صفین از جمله بخشهای خواندنی کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص41 و 45</ref>. نویسنده، علی(ع) را در تمام زندگی از اول تا آخر مصیب میداند. او همچون دیگر علما و نویسندگان اهل سنت در مقام توجیه اشتباهات برخی از صحابه برآمده و بر عاقلِ محتاطِ در دین لازم میداند که به همه صحابه رسولالله(ص) ظن و گمان نیکو ببرد؛ چراکه همه مجتهدند، اگر مصیب (درستکار) باشند که دو اجر و اگر مخطیء (اشتباهکار) باشد یک ثواب میبرند<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>. | ذکر شرححال و وقایع زمان خلافت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] به نقل از مورخینی چون ابن خلدون و نیز شرح واقعه صفین از جمله بخشهای خواندنی کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص41 و 45</ref>. نویسنده، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را در تمام زندگی از اول تا آخر مصیب میداند. او همچون دیگر علما و نویسندگان اهل سنت در مقام توجیه اشتباهات برخی از صحابه برآمده و بر عاقلِ محتاطِ در دین لازم میداند که به همه صحابه رسولالله(ص) ظن و گمان نیکو ببرد؛ چراکه همه مجتهدند، اگر مصیب (درستکار) باشند که دو اجر و اگر مخطیء (اشتباهکار) باشد یک ثواب میبرند<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>. | ||
لفظ «مغرب» بنا بر عرف اهل آن، بر ناحیهای از زمین اطلاق میشود که به همین نام معروف است و محدوده آن از جهت مغرب بحر محیط معروف به کبیر (اقیانوس) و از جهت مشرق بلاد برقه و پسازآن تا اسکندریه و مصر است. به این اعتبار برقه خارج از بلاد مغرب است؛ و سرزمین طرابلس و قبل از آن به سمت بحر محیط داخل در آن است و... مغرب مشتمل بر سه مملکت است: مملکت افریقیه که همان مغرب الادنی است و قاعده آن در صدر اسلام شهر قیروان بود و در عصر حاضر شهر تونس است و مغرب الادنی نامیده شده چراکه نزدیکترین به بلاد عرب و دارالخلافة در حجاز است. پسازآن افریقیه مملکت مغرب الاوسط و قاعده آن تلمسان و جزایر بنی مزغنه است و این مملکت امروز در سال 1246ق در دست فرانسویهاست و اهل آن مسلمان هستند... در تفسیم فرنگیان مغرب الاقصی مشتمل بر پنج فرمانداری است: فرمانداریهای فاس، مراکش، سوس، درعه و تافیلالت (منطقهای در مراکش). پایتخت نیز در آن گاهی فاس و گاهی مراکش بوده است<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. | لفظ «مغرب» بنا بر عرف اهل آن، بر ناحیهای از زمین اطلاق میشود که به همین نام معروف است و محدوده آن از جهت مغرب بحر محیط معروف به کبیر (اقیانوس) و از جهت مشرق بلاد برقه و پسازآن تا اسکندریه و مصر است. به این اعتبار برقه خارج از بلاد مغرب است؛ و سرزمین طرابلس و قبل از آن به سمت بحر محیط داخل در آن است و... مغرب مشتمل بر سه مملکت است: مملکت افریقیه که همان مغرب الادنی است و قاعده آن در صدر اسلام شهر قیروان بود و در عصر حاضر شهر تونس است و مغرب الادنی نامیده شده چراکه نزدیکترین به بلاد عرب و دارالخلافة در حجاز است. پسازآن افریقیه مملکت مغرب الاوسط و قاعده آن تلمسان و جزایر بنی مزغنه است و این مملکت امروز در سال 1246ق در دست فرانسویهاست و اهل آن مسلمان هستند... در تفسیم فرنگیان مغرب الاقصی مشتمل بر پنج فرمانداری است: فرمانداریهای فاس، مراکش، سوس، درعه و تافیلالت (منطقهای در مراکش). پایتخت نیز در آن گاهی فاس و گاهی مراکش بوده است<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۱: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# کردی، رضا، «شکلگیری دولتهای خارجیمذهب در شمال افریقا»، پایگاه مجلات تخصصی نور: تاریخ اسلام، پاییز 1384، شماره 23، صفحه 79 تا | #[[:noormags:92102|کردی، رضا، «شکلگیری دولتهای خارجیمذهب در شمال افریقا»، پایگاه مجلات تخصصی نور: تاریخ اسلام، پاییز 1384، شماره 23، صفحه 79 تا 100]]. | ||
#[[:noormags:102478|عالمزاده، هادی؛ آبانگاه، علی؛ «مذهب ادریسیان»، پایگاه مجلات تخصصی نور: فصلنامه علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)، پاییز 1384، شماره 55، صفحه 73 تا 106]]. | |||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
[[الأدارسة في المغرب الأقصی (172-375ق) حقائق جديدة]] | |||
[[ | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:تاریخ]] | |||
[[رده:تاریخ آفریقا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۰
الإستقصا لأخبار دول المغرب الأقصی | |
---|---|
پدیدآوران | سلاوی، احمد (نويسنده) محمد عثمان (محقق) |
ناشر | دارالکتب العلمیة |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 2007م , 1428ق |
چاپ | 1 |
موضوع | مغرب - تاريخ |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | /س8الف5 194 DT |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الإستقصا لأخبار دول المغرب الأقصی، تألیف شهابالدین احمد بن خالد سلاوی (متوفی 1315ق)، شرححال دولتهای مغرب از زمان فتح اسلامی تا انتهای قرن سیزدهم هجری است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم محمد عثمان است.
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه محقق و شرح حکومت و دولتها در سه جزء است: در جزء اول کتاب دولتهای ادریسیه، آل ابیالعافیة، مرابطیه، موحدیه و مرینیه، در جزء دوم دولتهای مرینیه و سعدیه و در جزء سوم دولت علویه آمده است.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمهاش، کتاب را چنین معرفی میکند: این کتاب را که برای خودم و برای همنوعانم جمع کردم و در آن دولتهای مغرب را از زمان فتح اسلامی تا اکنون که آخر قرن سیزدهم هجری است گردآوردم. من در نقل این موارد شیوه اختصار را پیش گرفتم و حوادث اعصار را به همراه وفیات بعضی از ائمه (فاطمی) که باید ذکر میشد را ذکر کردم. ابتدای آن را متبرک به ذکر رسولالله(ص) و خلفای راشدین نمودم. اقوال صحیحتر و فصیحترین آنها را انتخاب، و بیان نمودم[۱].
وی همچنین مقدمهای در فضیلت علم تاریخ نوشته است علم تاریخ جلیلترین، رفیعترین و مفیدترین علوم است. در شرافت این علم، همین بس که کتاب الهی که باطلی در آن راه ندارد، پر است از اخبار امتها و زمانهای گذشته که اکابر اهل کتاب بهوسیله آن از احتجاج خاموش میشوند[۲]. وی سپس به کلامی از شافعی اشاره میکند: «در مطالعه علم تاریخ سالها تلاش کردم و آن را جز برای مدد به فقه بررسی نکردم». معنای این کلام شافعی این است که چون علم تاریخ سبب آگاهی از احوال امتها، پادشاهان، مردم، نحلهها و ادیان در جهت عبرتگرفتن و حکمت بالغه برای کسانی است که اهل تدبر و تفکر هستند، امری تعیینکننده برای علم فقه است؛ چراکه همه احکام شرعی مبتنی بر عرف است و آنچه مبتنی بر عرف است ناچار با توالی آن متوالی و با انقلاب آن منقلب میشود و بنابراین میبینی که فتاوای فقها با اختلاف زمانها و مکانها؛ بلکه اشخاص و احوال مختلف میشود. این سبب همان سرّ اختلاف شرایع رسل(ع) و تباین آن است؛ تا اینکه موسی با شریعتش و عیسی با شریعت دیگر و محمد(ص) با شریعتی غیر از آن دو آمد[۳].
سلاوی ذکر رسولالله(ص) را با ارائه نسبنامه آنحضرت تا آدم(ع) و اشاره به اختلاف در برخی از اسامی آغاز کرده است. سپس کلام ابن خلدون را متذکر شده که حاوی خلاصه زندگی حضرت از ولادت در سال عامالفیل و اتفاقات پسازآن تا انتصاب به نبوت در چهل سالگی است[۴].
نویسنده همچنین در ادامه از محمد بن اسحاق به سندش از علی بن ابیطالب(ع) مسئله انذار عشیرة الاقربین را متذکر شده است[۵].
عثمان در سال سیام هجری دستور به گردآوری قرآن داد[۶] و کسانی از خانواده خود را به مناصبی گماشت که صلاحیت آن را نداشتند[۷] و به گفته مسعودی در مروج الذهب به هنگام قتلش نزد خزانهدارش 150 هزار دینار و هزار هزار درهم و اموال فراوان دیگری موجود بود[۸].
ذکر شرححال و وقایع زمان خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) به نقل از مورخینی چون ابن خلدون و نیز شرح واقعه صفین از جمله بخشهای خواندنی کتاب است[۹]. نویسنده، علی(ع) را در تمام زندگی از اول تا آخر مصیب میداند. او همچون دیگر علما و نویسندگان اهل سنت در مقام توجیه اشتباهات برخی از صحابه برآمده و بر عاقلِ محتاطِ در دین لازم میداند که به همه صحابه رسولالله(ص) ظن و گمان نیکو ببرد؛ چراکه همه مجتهدند، اگر مصیب (درستکار) باشند که دو اجر و اگر مخطیء (اشتباهکار) باشد یک ثواب میبرند[۱۰].
لفظ «مغرب» بنا بر عرف اهل آن، بر ناحیهای از زمین اطلاق میشود که به همین نام معروف است و محدوده آن از جهت مغرب بحر محیط معروف به کبیر (اقیانوس) و از جهت مشرق بلاد برقه و پسازآن تا اسکندریه و مصر است. به این اعتبار برقه خارج از بلاد مغرب است؛ و سرزمین طرابلس و قبل از آن به سمت بحر محیط داخل در آن است و... مغرب مشتمل بر سه مملکت است: مملکت افریقیه که همان مغرب الادنی است و قاعده آن در صدر اسلام شهر قیروان بود و در عصر حاضر شهر تونس است و مغرب الادنی نامیده شده چراکه نزدیکترین به بلاد عرب و دارالخلافة در حجاز است. پسازآن افریقیه مملکت مغرب الاوسط و قاعده آن تلمسان و جزایر بنی مزغنه است و این مملکت امروز در سال 1246ق در دست فرانسویهاست و اهل آن مسلمان هستند... در تفسیم فرنگیان مغرب الاقصی مشتمل بر پنج فرمانداری است: فرمانداریهای فاس، مراکش، سوس، درعه و تافیلالت (منطقهای در مراکش). پایتخت نیز در آن گاهی فاس و گاهی مراکش بوده است[۱۱].
دولت ادریسیان اولین دولت علوی بود که در سال 172ق/788م در مغرب الاقصی استقلال خود را توسط ادریس بن عبدالله حسنی از خلافت عباسی به دست آورد. در باب مذهب ادریسیان و اینکه آیا این خاندان شیعه بودهاند یا نه در میان مورخان اختلاف وجود دارد. گروهی اینها را معتزلی شمردهاند و گروهی دیگر آنها را شیعه دانستهاند بیآنکه به نوع آن اشاره کنند، برخی دیگر آنها را شیعه معتزلی خواندهاند و بعضیها فقط با لفظ علوی از آنها یاد کردهاند[۱۲].
سلاوی در رابطه با اینکه فتح مغرب عنوة یا صلح یا غیر آن بوده سخن گفته است. او ابتدا از ابوالحسن قابی نقل میکند که در این رابطه سه قول فتح عنوة یا صلح یا مختلط بعضی عنوة و بعضی صلح. پسازآن ظاهر روایت ابن قاسم از مالک را فتح با شمشیر عنوة میداند چراکه معادنش در اختیار امام (حاکم) است و اگر این صحیح بود احدی نمیتوانست مانند سرزمین مصر چیزی از آن را بفروشد چراکه با شمشیر فتح شده است. سپس قول مختلط را صحیح میداند[۱۳].
بربرها امت بزرگی بودند که بین برقه و شرق و غرب بحر محیط و مابین سودان و شمال و جنوب دریای روم را پر کرده بودند.[۱۴]. خوارج اولین فرقه مسلمان از ناحیه مشرق عالم اسلام بودند که توانستند قلوب بربرها را به سوی خود بکشانند و به کمک ایشان، نخستین حکومتهای مستقل را در مغرب پایهگذاری کنند. وجود زمینههای سیاسی، اجتماعی و دینی در میان قبایل بربر برای پذیرش افکار مساواتطلبانه دعوتگران خوارج و واقع شدن مغرب در نقطهای دور از مرکز خلافت موجب شد تا آنها، مغرب را سرزمینی آماده و مناسب برای پیاده کردن آمال و آرزوهای خود ببینند. سلاوی اذعان دارد که بربرها تحت تأثیر خارجیمذهبانی قرار گرفتند که از عراق عرب به مغرب میرفتند. هرچند دقیقاً معلوم نیست که این دعوتگران چگونه و با نشر چه افکاری توانستند توفیق نسبی را نصیب خود کنند، ولی سلاوی احتمالاً با توجه به نتایجی که از این دعوتها عاید خوارج و بربر شده، نتیجه گرفته است که آنها چنین القا میکردهاند که باید حکومتی با رنگ و صبغه بربری تشکیل دهند. آنها «غیرت بربری» را در بربرها برانگیختند و این از نیرومندترین انگیزهها و اسباب در شکسته شدن و پاره شدن پرده شکوه خلیفگان و شورش بربرها بر ضد عربها و مزاحمت ایشان برای سلطنت اعراب بود[۱۵].
اطلاعات سلاوی از ابنیه و آثار احداث شده در مغرب نیز حائز اهمیت است. بنای مسجد قرویین در فاس از جمله این گزارشها است. این مسجد در زمان حکومت ادریسیه توسط زنی با نام فاطمه بنت محمد فهری پسازآنکه شوهرش از دنیا میرود و مال حلال فراوانی به ارث میگذارد ساخته میشود. نکته جالب آنکه این بانوی مؤمنه بسیار مقید بود که هیچگونه شبههای در احداث این مسجد واقع نشود؛ وی خاک و سنگ آن را از اعماق زمین مسجد استخراج و بهکار برد و چاهی نیز در زمین برای بنا و شرب حفر نمود. میگویند او از روزی که شروع به احداث مسجد کردند تا اتمام آن را روزه گرفت[۱۶].
وضعیت کتاب
مستند مطالب و معانی برخی اعلام و الفاظ و ارجاعات مفیدی در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن ذکر شده است. در انتهای جلد سوم نیز فهارس اعلام، احادیث نبوی، رجزها، شعرها، اماکن و بقاع، قبائل و گروهها، ایام و حوادث تاریخی در انتهای جلد سوم ارائه شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه مؤلف، ص6
- ↑ ر.ک: همان، ص7
- ↑ ر.ک: همان، ص8-7
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص11-10
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص38
- ↑ ر.ک: همان، ص39
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص41 و 45
- ↑ ر.ک: همان، ص54
- ↑ ر.ک: همان، ص64
- ↑ ر.ک: عالمزاده، هادی؛ آبانگاه، علی؛ ص 73
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد 1، ص78
- ↑ ر.ک: همان، ص59
- ↑ ر.ک: کردی، رضا، ص81-80
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص140-139
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- کردی، رضا، «شکلگیری دولتهای خارجیمذهب در شمال افریقا»، پایگاه مجلات تخصصی نور: تاریخ اسلام، پاییز 1384، شماره 23، صفحه 79 تا 100.
- عالمزاده، هادی؛ آبانگاه، علی؛ «مذهب ادریسیان»، پایگاه مجلات تخصصی نور: فصلنامه علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)، پاییز 1384، شماره 55، صفحه 73 تا 106.