الحبل المتين في إحكام أحكام الدين: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مىگ' به 'میگ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنح' به 'ابن ح') |
||
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| موضوع = فقه جعفری - قرن 11ق. | | موضوع = فقه جعفری - قرن 11ق. | ||
| ناشر = آستان قدس | | ناشر = آستان قدس رضوی. بنياد پژوهشهای اسلامى | ||
| مکان نشر =ايران - مشهد | | مکان نشر =ايران - مشهد | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد = 2 | | تعداد جلد = 2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =13541 | ||
| کتابخوان همراه نور =13541 | | کتابخوان همراه نور =13541 | ||
| کد پدیدآور = 72 | | کد پدیدآور = 72 | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''الحبل المتين في إحكام أحكام الدين'''، تألیف فقیه شیعه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|بهاءالدین محمد بن حسین عاملی]] (متوفی 1031ق) مشهور به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، حاوی برگزیدهای از احادیث معتبر کتب اربعه در راستای استنباط احکام شرعی است. این کتاب به زبان عربی در دو جلد با تحقیق سید بلاسم موسوی حسینی منتشر شده است. | '''الحبل المتين في إحكام أحكام الدين'''، تألیف فقیه شیعه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|بهاءالدین محمد بن حسین عاملی]] (متوفی 1031ق) مشهور به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، حاوی برگزیدهای از احادیث معتبر کتب اربعه در راستای استنباط احکام شرعی است. این کتاب به زبان عربی در دو جلد با تحقیق [[موسوی حسینی، بلاسم|سید بلاسم موسوی حسینی]] منتشر شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
کتاب شریف حبل المتین از شهیرترین کتب [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] در سبک فقه مأثور است. در این کتاب، احادیث معتبر در دو باب «طهارة» و «صلاة» گردآورى و بررسى شده است. برخی از عبارات نویسنده حاکی از آن است که هدف وی نگارش کتابی مشتمل بر تمامی ابواب فقه بوده است، ولی جز کتاب طهارت و صلاة را از او نمییابیم. ظاهراً شرایط حاکم بر زمانش فرصت تکمیل خواسته و محقق کردن آرزوی مطلوب را به او نداده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص6</ref>. | کتاب شریف حبل المتین از شهیرترین کتب [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] در سبک فقه مأثور است. در این کتاب، احادیث معتبر در دو باب «طهارة» و «صلاة» گردآورى و بررسى شده است. برخی از عبارات نویسنده حاکی از آن است که هدف وی نگارش کتابی مشتمل بر تمامی ابواب فقه بوده است، ولی جز کتاب طهارت و صلاة را از او نمییابیم. ظاهراً شرایط حاکم بر زمانش فرصت تکمیل خواسته و محقق کردن آرزوی مطلوب را به او نداده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص6</ref>. | ||
مؤلف بر این باور است که گلچینى از احادیث معتبر را که براى استنباط احکام مفید هستند، از کتب اربعه برگزیده است. اگرچه نگاه نویسنده شرح حدیث نیست، اما به تبع مشکلاتى که در سر راه فهم روایات پیش | مؤلف بر این باور است که گلچینى از احادیث معتبر را که براى استنباط احکام مفید هستند، از کتب اربعه برگزیده است. اگرچه نگاه نویسنده شرح حدیث نیست، اما به تبع مشکلاتى که در سر راه فهم روایات پیش میآید، او لازم دیده که بخشى از آنها را تبیین کند، چنانچه در توصیف اثرش مینویسد: این کتاب خلاصهای از روایات راویان شیعه را در بر دارد که با اسنادی صحیح از معصومان گزارش شده است. این کتاب گنجینهای از روایات صحیح و حَسَن و دریایی آکنده از مرواریدها و مرجانهای درخشان روایات است که تفسیر مبانی و تقریر معانی و بیان نکات و توضیح مغلقات، آن را در برگرفته است و...<ref>ر.ک: غلامعلی، مهدی، ص54؛ مقدمه دوم مؤلف، ص40</ref>. | ||
مؤلف تمام احادیث را از جهت وضعیت راویان بررسى کرده و در سه دسته: صحاح، حسان و موثقات قرار داده است. او خود در حاشیه «ختام» مینویسد: آنچه در ارزیابى روایات صحیح، حسن یا موثق شمرده شده است بر پایه نظرات و مبانى خودم میباشد که پس از تلاش و تتبع به این نتایج دست یازیدهام. و چهبسا دیگران با این ارزیابى موافق نباشند <ref>ر.ک: غلامعلی، مهدی، ص54</ref>. تعداد این احادیث بالغبر 1580 حدیث غیرتکراری میباشد <ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص5</ref>. | مؤلف تمام احادیث را از جهت وضعیت راویان بررسى کرده و در سه دسته: صحاح، حسان و موثقات قرار داده است. او خود در حاشیه «ختام» مینویسد: آنچه در ارزیابى روایات صحیح، حسن یا موثق شمرده شده است بر پایه نظرات و مبانى خودم میباشد که پس از تلاش و تتبع به این نتایج دست یازیدهام. و چهبسا دیگران با این ارزیابى موافق نباشند<ref>ر.ک: غلامعلی، مهدی، ص54</ref>. تعداد این احادیث بالغبر 1580 حدیث غیرتکراری میباشد<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص5</ref>. | ||
او در ابتداى هر باب، تمام احادیث صحیح را ذیل عنوان «من الصحاح» آورده و سپس با عنوان «من الحسان» احادیث حَسَن و آنگاه احادیث موثق را ذیل عنوان «من الموثقات» میآورد. در بیشتر مباحث، دو عنوان نخست آمدهاند و گاهى نیز هر سه عنوان دیده میشود<ref>ر.ک: غلامعلی، مهدی، همان، ص55-54</ref>. | او در ابتداى هر باب، تمام احادیث صحیح را ذیل عنوان «من الصحاح» آورده و سپس با عنوان «من الحسان» احادیث حَسَن و آنگاه احادیث موثق را ذیل عنوان «من الموثقات» میآورد. در بیشتر مباحث، دو عنوان نخست آمدهاند و گاهى نیز هر سه عنوان دیده میشود<ref>ر.ک: غلامعلی، مهدی، همان، ص55-54</ref>. | ||
شیخ بهایى بیشتر به دنبال بیان روایات فقهى است. و بیان مباحث رجالى را خارج از چارچوب کتاب میداند؛ ازاینرو، مسائل رجالى را در حاشیه یاد کرده است. میدانیم که از بایستههاى مباحث فقهى، تمسک یا طرد یک روایت است. بنابراین، گاهى در متنِ مباحث نیز مؤلف ناگزیر است که وجه ضعف روایت یا قوّت آن را تبیین کند. در مواردى اندک، توصیفاتى مختصر درباره یک راوى را ضرورى میداند؛ برای مثال، ذیل صحیحه زراره که از امام باقر علیهالسلام میپرسد: «شما از کجا دانستید و به چه دلیل میگویید که مسح سر، تنها به بخشی از سر اختصاص دارد و نه به همه آن؟» در دفاع از شخصیت زراره و عدم سوءنیت یا جسارت وى، بهطور مفصل مطالبى را ایراد میکند. از نکات بارز مطالب رجالى مؤلف آن است که وى به بررسى طرق، اهتمام ویژه داشته و گاهی نیز در توثیقات اجتهاد میکند. در مواردى هم خواننده را به دیگر آثار خود همانند تعلیقاتش بر خلاصة الأقوال یا حاشیه بر کتاب من لا یحضره الفقیه و تهذيب الأحکام ارجاع میدهد<ref>ر.ک: غلامعلی، مهدی، همان، ص55</ref>. | [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] بیشتر به دنبال بیان روایات فقهى است. و بیان مباحث رجالى را خارج از چارچوب کتاب میداند؛ ازاینرو، مسائل رجالى را در حاشیه یاد کرده است. میدانیم که از بایستههاى مباحث فقهى، تمسک یا طرد یک روایت است. بنابراین، گاهى در متنِ مباحث نیز مؤلف ناگزیر است که وجه ضعف روایت یا قوّت آن را تبیین کند. در مواردى اندک، توصیفاتى مختصر درباره یک راوى را ضرورى میداند؛ برای مثال، ذیل صحیحه زراره که از امام باقر علیهالسلام میپرسد: «شما از کجا دانستید و به چه دلیل میگویید که مسح سر، تنها به بخشی از سر اختصاص دارد و نه به همه آن؟» در دفاع از شخصیت زراره و عدم سوءنیت یا جسارت وى، بهطور مفصل مطالبى را ایراد میکند. از نکات بارز مطالب رجالى مؤلف آن است که وى به بررسى طرق، اهتمام ویژه داشته و گاهی نیز در توثیقات اجتهاد میکند. در مواردى هم خواننده را به دیگر آثار خود همانند تعلیقاتش بر خلاصة الأقوال یا حاشیه بر کتاب من لا یحضره الفقیه و تهذيب الأحکام ارجاع میدهد<ref>ر.ک: غلامعلی، مهدی، همان، ص55</ref>. | ||
واژگان نامأنوس و کمکاربرد، در احادیث فقهى، کمتر از دیگر احادیث به چشم | واژگان نامأنوس و کمکاربرد، در احادیث فقهى، کمتر از دیگر احادیث به چشم میخورد، چراکه بیشتر آنها، بیانگر دستورالعملهاى روزمره هستند. اما به فراخور موضوعات فقهى، لغاتى دیده میشود که خواننده، معانى لغوى یا اصطلاحى آنها را نمیداند. شیخ بهاءالدین در شرح احادیث به این نکته توجه داشته است و سعى کرده تا بعضى از واژگان را توصیف کند؛ برای نمونه، او واژگانى همچون الاسدال، الذقن، القصاص؛ التور، الکعب و... را تبیین کرده است. روش مؤلف در تبیین، گاه بیان اجمالى معناى واژه است و گاهى نیز مؤلف به مباحث فقهاللغة واژهای میپردازد؛ برای مثال معانى چهارگانه «کعب» را بیان میکند و سپس بهصورت مفصل به بررسى یکایک معانى آنها و تطور معانی پرداخته و در پایان قول مختارش را تبیین میکند<ref>ر.ک: همان، ص56</ref>. | ||
مؤلف ارجمند بهندرت در مباحث ادبی به اقوال دانشمندان اشاره میکند، و در اینجا نیز همان مبناى پیشگفته در اربعین حدیث را دنبال کرده و چنانچه اقوال دانشمندان با سخنان معصومان سازگار نباشد، گفتههاى دانشمندان را نادرست میداند. برای نمونه، در معناى باء در آیه شریفه: «اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ» (سوره مائده آیه 6)، امام باقر(ع) آن را براى تبعیض میداند، و حالآنکه نحویان و مفسران اهلسنت معناى آن را براى «الصاق» میپندارند. [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] این گمان را ابتدا اینچنین ردّ میکند: «به کلام کسی که «باء» را در اینجا تنها به معنای الصاق میداند، توجه نمیشود» و آنگاه مینویسد: سیبویه در هفده جا از کتابش تصریح کرده که «باء» به معناى تبعیض، در لغت عرب نیامده است و حالآنکه اَصمعى، شدیداً اصرار دارد که «باء» به معناى تبعیض استعمال میگردد و حالآنکه اصمعى بیشتر و بهتر از سیبویه به کلمات عرب و مقاصد آنها آگاه است؛ بنابراین، بسیارى از نحویون با اَصمعى همداستان شده و «باء» در آیه شریفه: «عَیناً یشْرَبُ بِها عِبادُ اَللّهِ» (سوره انسان، آیه 6) را نیز تبعیضیه خواندهاند. و سپس میافزاید که روایت امام باقر(ع) براى نحویون حجت است و کفایت میکند<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | مؤلف ارجمند بهندرت در مباحث ادبی به اقوال دانشمندان اشاره میکند، و در اینجا نیز همان مبناى پیشگفته در اربعین حدیث را دنبال کرده و چنانچه اقوال دانشمندان با سخنان معصومان سازگار نباشد، گفتههاى دانشمندان را نادرست میداند. برای نمونه، در معناى باء در آیه شریفه: «اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ» (سوره مائده آیه 6)، امام باقر(ع) آن را براى تبعیض میداند، و حالآنکه نحویان و مفسران اهلسنت معناى آن را براى «الصاق» میپندارند. [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] این گمان را ابتدا اینچنین ردّ میکند: «به کلام کسی که «باء» را در اینجا تنها به معنای الصاق میداند، توجه نمیشود» و آنگاه مینویسد: سیبویه در هفده جا از کتابش تصریح کرده که «باء» به معناى تبعیض، در لغت عرب نیامده است و حالآنکه اَصمعى، شدیداً اصرار دارد که «باء» به معناى تبعیض استعمال میگردد و حالآنکه اصمعى بیشتر و بهتر از سیبویه به کلمات عرب و مقاصد آنها آگاه است؛ بنابراین، بسیارى از نحویون با اَصمعى همداستان شده و «باء» در آیه شریفه: «عَیناً یشْرَبُ بِها عِبادُ اَللّهِ» (سوره انسان، آیه 6) را نیز تبعیضیه خواندهاند. و سپس میافزاید که روایت امام باقر(ع) براى نحویون حجت است و کفایت میکند<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
تبلور اصلى کتاب حبلالمتین، مباحث مهم فقهى است. مؤلف، توانمندى خود را در فقاهت و فهم دقیق روایت به نمایش گذاشته است. او براى استنباط احکام الهى گاه در رفع تعارض چند روایت میکوشد و گاه بهناچار تسلیم روایتى ضعیف میگردد و عمل اصحاب را جابر ضعف سند میداند. و گاه برداشتهاى عالمان پیشین از روایتی را تأیید و یا رد میکند. او – چنانکه لازمه مباحث فقهى است - گاهى روایاتى را بهعنوان دلیل یا مؤید استنباط خود ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. | تبلور اصلى کتاب حبلالمتین، مباحث مهم فقهى است. مؤلف، توانمندى خود را در فقاهت و فهم دقیق روایت به نمایش گذاشته است. او براى استنباط احکام الهى گاه در رفع تعارض چند روایت میکوشد و گاه بهناچار تسلیم روایتى ضعیف میگردد و عمل اصحاب را جابر ضعف سند میداند. و گاه برداشتهاى عالمان پیشین از روایتی را تأیید و یا رد میکند. او – چنانکه لازمه مباحث فقهى است - گاهى روایاتى را بهعنوان دلیل یا مؤید استنباط خود ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. | ||
بهطورمعمول، نویسنده به استدلالهاى اندیشمندانى چون: | بهطورمعمول، نویسنده به استدلالهاى اندیشمندانى چون: [[ابن جنید اسکافی|ابن جنید]]، صدوقین، [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]]، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[ابن حمزه، محمد بن علی|ابن حمزه]]، ابن براج، [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس]] و شهید، توجه ویژه دارد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
چنانچه انتظار | چنانچه انتظار میرود، بایسته است که تنها فقیهان به شرح احادیث فقهى بپردازند، چراکه شرح این احادیث مساوى با استنباط احکام شرعى و افتاء است؛ برای نمونه، مؤلف در «باب غسل جمعه» ابتدا یازده حدیث معتبر(صحیح، حسن و موثق) را گزارش میکند و سپس در توضیح چند حدیث که در آن تصریح شده که: «الغُسل واجبٌ یوم الجمعة» با بررسى دیگر روایات اینگونه فتوا میدهد: «روایاتی که غسل جمعه را بر هر مرد و زن، بنده و آزاد واجب دانسته، تنها در بیان مبالغه در استحباب است و نمیخواهد وجوب غسل را بیان کند». | ||
همچنین بر شارح روایات فقهى لازم است تمام مطالبى را که در لایههاى زیرین روایات مربوط به افعال عباد نهفته است، را تبیین کند؛ برای نمونه، در همین باب شیخ بهایى با بررسى دو حدیث، زمان غسل جمعه را چنین برداشت میکند: و از حدیث پنجم و هشتم در این باب میتوان دریافت که وقت غسل جمعه بعد از طلوع فجر تا قبل از زوال روز جمعه است...<ref>ر.ک: همان، ص59-58</ref>. | همچنین بر شارح روایات فقهى لازم است تمام مطالبى را که در لایههاى زیرین روایات مربوط به افعال عباد نهفته است، را تبیین کند؛ برای نمونه، در همین باب شیخ بهایى با بررسى دو حدیث، زمان غسل جمعه را چنین برداشت میکند: و از حدیث پنجم و هشتم در این باب میتوان دریافت که وقت غسل جمعه بعد از طلوع فجر تا قبل از زوال روز جمعه است...<ref>ر.ک: همان، ص59-58</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه محقق و مؤلف و متن کتاب. | # مقدمه محقق و مؤلف و متن کتاب. | ||
# غلامعلی، مهدی، «سبک شناخت کتب حدیثی شیخ بهایی»، | #[[:noormags:1034335|غلامعلی، مهدی، «سبک شناخت کتب حدیثی شیخ بهایی»، شیوهشناسى حبلالمتین، پایگاه مجلات تخصصی نور: حدیث حوزه، پاییز و زمستان 1391، شماره 5، ص 40 تا 69]]. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[الحبل المتين في أحكام الدين (طبع قدیم)]] | |||
[[ | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:فقه و اصول]] | |||
[[رده:فقه مذاهب]] | |||
[[رده:فقه شیعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۳۰
الحبل المتين في إحکام أحکامالدين | |
---|---|
پدیدآوران | شیخ بهایی، محمد بن حسین (نويسنده) موسوی حسینی، بلاسم (محقق) |
عنوانهای دیگر | حبل المتين |
ناشر | آستان قدس رضوی. بنياد پژوهشهای اسلامى |
مکان نشر | ايران - مشهد |
سال نشر | 1382ش |
موضوع | فقه جعفری - قرن 11ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 182/7 /ش9ح2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الحبل المتين في إحكام أحكام الدين، تألیف فقیه شیعه بهاءالدین محمد بن حسین عاملی (متوفی 1031ق) مشهور به شیخ بهایی، حاوی برگزیدهای از احادیث معتبر کتب اربعه در راستای استنباط احکام شرعی است. این کتاب به زبان عربی در دو جلد با تحقیق سید بلاسم موسوی حسینی منتشر شده است.
ساختار
کتاب به ترتیب مشتمل بر مقدمه محقق (در معرفی مؤلف و کتاب)، مقدمهای از مؤلف در علم درایه، مقدمه دومی از مؤلف در معرفی کتاب، دو باب که هر باب مشتمل بر شش مقصد و فصول و مطالب متعددی است.
گزارش محتوا
کتاب شریف حبل المتین از شهیرترین کتب شیخ بهایی در سبک فقه مأثور است. در این کتاب، احادیث معتبر در دو باب «طهارة» و «صلاة» گردآورى و بررسى شده است. برخی از عبارات نویسنده حاکی از آن است که هدف وی نگارش کتابی مشتمل بر تمامی ابواب فقه بوده است، ولی جز کتاب طهارت و صلاة را از او نمییابیم. ظاهراً شرایط حاکم بر زمانش فرصت تکمیل خواسته و محقق کردن آرزوی مطلوب را به او نداده است[۱].
مؤلف بر این باور است که گلچینى از احادیث معتبر را که براى استنباط احکام مفید هستند، از کتب اربعه برگزیده است. اگرچه نگاه نویسنده شرح حدیث نیست، اما به تبع مشکلاتى که در سر راه فهم روایات پیش میآید، او لازم دیده که بخشى از آنها را تبیین کند، چنانچه در توصیف اثرش مینویسد: این کتاب خلاصهای از روایات راویان شیعه را در بر دارد که با اسنادی صحیح از معصومان گزارش شده است. این کتاب گنجینهای از روایات صحیح و حَسَن و دریایی آکنده از مرواریدها و مرجانهای درخشان روایات است که تفسیر مبانی و تقریر معانی و بیان نکات و توضیح مغلقات، آن را در برگرفته است و...[۲].
مؤلف تمام احادیث را از جهت وضعیت راویان بررسى کرده و در سه دسته: صحاح، حسان و موثقات قرار داده است. او خود در حاشیه «ختام» مینویسد: آنچه در ارزیابى روایات صحیح، حسن یا موثق شمرده شده است بر پایه نظرات و مبانى خودم میباشد که پس از تلاش و تتبع به این نتایج دست یازیدهام. و چهبسا دیگران با این ارزیابى موافق نباشند[۳]. تعداد این احادیث بالغبر 1580 حدیث غیرتکراری میباشد[۴].
او در ابتداى هر باب، تمام احادیث صحیح را ذیل عنوان «من الصحاح» آورده و سپس با عنوان «من الحسان» احادیث حَسَن و آنگاه احادیث موثق را ذیل عنوان «من الموثقات» میآورد. در بیشتر مباحث، دو عنوان نخست آمدهاند و گاهى نیز هر سه عنوان دیده میشود[۵].
شیخ بهایى بیشتر به دنبال بیان روایات فقهى است. و بیان مباحث رجالى را خارج از چارچوب کتاب میداند؛ ازاینرو، مسائل رجالى را در حاشیه یاد کرده است. میدانیم که از بایستههاى مباحث فقهى، تمسک یا طرد یک روایت است. بنابراین، گاهى در متنِ مباحث نیز مؤلف ناگزیر است که وجه ضعف روایت یا قوّت آن را تبیین کند. در مواردى اندک، توصیفاتى مختصر درباره یک راوى را ضرورى میداند؛ برای مثال، ذیل صحیحه زراره که از امام باقر علیهالسلام میپرسد: «شما از کجا دانستید و به چه دلیل میگویید که مسح سر، تنها به بخشی از سر اختصاص دارد و نه به همه آن؟» در دفاع از شخصیت زراره و عدم سوءنیت یا جسارت وى، بهطور مفصل مطالبى را ایراد میکند. از نکات بارز مطالب رجالى مؤلف آن است که وى به بررسى طرق، اهتمام ویژه داشته و گاهی نیز در توثیقات اجتهاد میکند. در مواردى هم خواننده را به دیگر آثار خود همانند تعلیقاتش بر خلاصة الأقوال یا حاشیه بر کتاب من لا یحضره الفقیه و تهذيب الأحکام ارجاع میدهد[۶].
واژگان نامأنوس و کمکاربرد، در احادیث فقهى، کمتر از دیگر احادیث به چشم میخورد، چراکه بیشتر آنها، بیانگر دستورالعملهاى روزمره هستند. اما به فراخور موضوعات فقهى، لغاتى دیده میشود که خواننده، معانى لغوى یا اصطلاحى آنها را نمیداند. شیخ بهاءالدین در شرح احادیث به این نکته توجه داشته است و سعى کرده تا بعضى از واژگان را توصیف کند؛ برای نمونه، او واژگانى همچون الاسدال، الذقن، القصاص؛ التور، الکعب و... را تبیین کرده است. روش مؤلف در تبیین، گاه بیان اجمالى معناى واژه است و گاهى نیز مؤلف به مباحث فقهاللغة واژهای میپردازد؛ برای مثال معانى چهارگانه «کعب» را بیان میکند و سپس بهصورت مفصل به بررسى یکایک معانى آنها و تطور معانی پرداخته و در پایان قول مختارش را تبیین میکند[۷].
مؤلف ارجمند بهندرت در مباحث ادبی به اقوال دانشمندان اشاره میکند، و در اینجا نیز همان مبناى پیشگفته در اربعین حدیث را دنبال کرده و چنانچه اقوال دانشمندان با سخنان معصومان سازگار نباشد، گفتههاى دانشمندان را نادرست میداند. برای نمونه، در معناى باء در آیه شریفه: «اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ» (سوره مائده آیه 6)، امام باقر(ع) آن را براى تبعیض میداند، و حالآنکه نحویان و مفسران اهلسنت معناى آن را براى «الصاق» میپندارند. شیخ بهایی این گمان را ابتدا اینچنین ردّ میکند: «به کلام کسی که «باء» را در اینجا تنها به معنای الصاق میداند، توجه نمیشود» و آنگاه مینویسد: سیبویه در هفده جا از کتابش تصریح کرده که «باء» به معناى تبعیض، در لغت عرب نیامده است و حالآنکه اَصمعى، شدیداً اصرار دارد که «باء» به معناى تبعیض استعمال میگردد و حالآنکه اصمعى بیشتر و بهتر از سیبویه به کلمات عرب و مقاصد آنها آگاه است؛ بنابراین، بسیارى از نحویون با اَصمعى همداستان شده و «باء» در آیه شریفه: «عَیناً یشْرَبُ بِها عِبادُ اَللّهِ» (سوره انسان، آیه 6) را نیز تبعیضیه خواندهاند. و سپس میافزاید که روایت امام باقر(ع) براى نحویون حجت است و کفایت میکند[۸].
تبلور اصلى کتاب حبلالمتین، مباحث مهم فقهى است. مؤلف، توانمندى خود را در فقاهت و فهم دقیق روایت به نمایش گذاشته است. او براى استنباط احکام الهى گاه در رفع تعارض چند روایت میکوشد و گاه بهناچار تسلیم روایتى ضعیف میگردد و عمل اصحاب را جابر ضعف سند میداند. و گاه برداشتهاى عالمان پیشین از روایتی را تأیید و یا رد میکند. او – چنانکه لازمه مباحث فقهى است - گاهى روایاتى را بهعنوان دلیل یا مؤید استنباط خود ذکر میکند[۹].
بهطورمعمول، نویسنده به استدلالهاى اندیشمندانى چون: ابن جنید، صدوقین، سید مرتضى، شیخ طوسى، محقق حلى، علامه حلى، ابن حمزه، ابن براج، ابن ادریس و شهید، توجه ویژه دارد[۱۰].
چنانچه انتظار میرود، بایسته است که تنها فقیهان به شرح احادیث فقهى بپردازند، چراکه شرح این احادیث مساوى با استنباط احکام شرعى و افتاء است؛ برای نمونه، مؤلف در «باب غسل جمعه» ابتدا یازده حدیث معتبر(صحیح، حسن و موثق) را گزارش میکند و سپس در توضیح چند حدیث که در آن تصریح شده که: «الغُسل واجبٌ یوم الجمعة» با بررسى دیگر روایات اینگونه فتوا میدهد: «روایاتی که غسل جمعه را بر هر مرد و زن، بنده و آزاد واجب دانسته، تنها در بیان مبالغه در استحباب است و نمیخواهد وجوب غسل را بیان کند».
همچنین بر شارح روایات فقهى لازم است تمام مطالبى را که در لایههاى زیرین روایات مربوط به افعال عباد نهفته است، را تبیین کند؛ برای نمونه، در همین باب شیخ بهایى با بررسى دو حدیث، زمان غسل جمعه را چنین برداشت میکند: و از حدیث پنجم و هشتم در این باب میتوان دریافت که وقت غسل جمعه بعد از طلوع فجر تا قبل از زوال روز جمعه است...[۱۱].
استخراج احکام خمسه تکلیفیه، وظیفه اصلى شارح روایت فقهى است. این ویژگى در سرتاسر حبلالمتین دیده میشود. گاهى مطلب بسیار روشن و تقریباً مورد اتفاق است؛ بنابراین، نیازى به شرح کامل و بیان نکات گوناگون نیست؛ برای نمونه، در بحث «مکان مصلى» دو حدیث آمده است: «لَا تُصَلَّى الْمَکتُوبَة فی الْکعبَة»؛ داخل خانه کعبه، خواندن نماز فریضه روا نیست، و «لا تصلح صلاه المکتوبه فی جوف الکعبه»؛ خواندن نماز فریضه در درون خانه کعبه، سزاوار نیست. شیخ بهایى در متنى موجز چنین مینویسد: آنچه این دو حدیث در ممنوعیت خواندن نماز واجب در کعبه در بر دارند، در نزد بیشتر امامیه تنها بر کراهت دلالت دارد[۱۲].
مؤلف در شرح حدیث پنجم همین فصل، به این پرسش که: آیا خواندن نماز جلوتر از ضریح معصوم جایز است؟ پاسخ مفصلی را بیان داشته است. این شیوه متعارف نویسنده در تمام کتاب دیده میشود[۱۳].
شیخ بهایی نگارش کتاب حبل المتین را داخل بقعه مبارکه امام رضا(ع) پس از تعقیب نماز صبح جمعه هجدهم شوال 1007ق به اتمام رسانده تا ختم به سعادت شود و موردپذیرش آنحضرت واقع شود[۱۴].
وضعیت کتاب
مستند آیات و روایات و اختلاف نسخ در پاورقیهای کتاب ذکر شده است. توضیحاتی که در پاورقیهای کتاب ذکر شده اگر به قلم شیخ بهایی بوده با عبارت «منه رحمهالله» از تعلیقات محقق اثر متمایز شده است.
فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص6
- ↑ ر.ک: غلامعلی، مهدی، ص54؛ مقدمه دوم مؤلف، ص40
- ↑ ر.ک: غلامعلی، مهدی، ص54
- ↑ ر.ک: مقدمه تحقیق، ص5
- ↑ ر.ک: غلامعلی، مهدی، همان، ص55-54
- ↑ ر.ک: غلامعلی، مهدی، همان، ص55
- ↑ ر.ک: همان، ص56
- ↑ ر.ک: همان، ص57
- ↑ ر.ک: همان، ص58
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص59-58
- ↑ ر.ک: همان، ص59
- ↑ ر.ک: همان، ص60
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد2، ص496-495
منابع مقاله
- مقدمه محقق و مؤلف و متن کتاب.
- غلامعلی، مهدی، «سبک شناخت کتب حدیثی شیخ بهایی»، شیوهشناسى حبلالمتین، پایگاه مجلات تخصصی نور: حدیث حوزه، پاییز و زمستان 1391، شماره 5، ص 40 تا 69.