مقامات عارفان: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'زبان = فارسي ' به 'زبان = فارسی')
    جز (جایگزینی متن - 'کاشانی، عبدالرزاق' به 'عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‌الدین')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱۶: خط ۱۶:
    [[حالي، محسن]] (شارح و مترجم)
    [[حالي، محسن]] (شارح و مترجم)


    [[همداني، علي بن شهاب‎ الدين]] (نویسنده)
    [[همدانی، سید علی بن شهاب‌الدین]] (نویسنده)


    [[انصاري، عبد الله بن محمد]] (نویسنده)
    [[انصاری، عبدالله بن محمد]] (نویسنده)


    | زبان = فارسی  
    | زبان = فارسی  
    | کد کنگره =‏‏‎‏BP‎‏ ‎‏286‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏2‎‏م‎‏7*  
    | کد کنگره =‏‏‎‏BP‎‏ ‎‏286‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏2‎‏م‎‏7*  
      | موضوع =انصاري، عبد الله بن محمد، منازل السايرين - نقد و تفسير  
      | موضوع =انصاری، عبدالله بن محمد، منازل السايرين - نقد و تفسير  
    همداني، علي بن شهاب الدين، 714 - 786ق. اسرار النقطه - نقد و تفسير  
    همدانی، سید علی بن شهاب‌الدین، 714 - 786ق. اسرار النقطه - نقد و تفسير  
    عرفان  
    عرفان  


    خط ۳۴: خط ۳۴:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =14087
    | کتابخوان همراه نور =14087
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر| مقامات عارفان (ابهام‌زدایی)}}
    '''مقامات عارفان'''، حاوی سه اثر نفیس: «آئینه بینایان»، «أسرار النقطة» و «آئین رهروان» است.


    اثر اول، سخنان عربی [[بابا‌طاهر|باباطاهر همدانی]] با ترجمه و شرح [[حالي، محسن|حاج میرزا محسن حالی]]، ملقب به عمادالفقراء است.


    '''مقامات عارفان'''، حاوی سه اثر نفیس: «آئینه بینایان»، «أسرار النقطة» و «آئین رهروان» است.
    اثر دوم، از عارف بزرگ [[همدانی، سید علی بن شهاب‌الدین|امیر سید علی همدانی]] (متوفی 786ق) است که توسط [[خوشنويس، احمد|احمد خوش‌نویس]]، فرزند عمادالفقراء، به فارسی ترجمه شده است.
    اثر اول، سخنان عربی باباطاهر همدانی با ترجمه و شرح حاج میرزا محسن حالی، ملقب به عمادالفقراء است.
     
    اثر دوم، از عارف بزرگ امیر سید علی همدانی (متوفی 786ق) است که توسط احمد خوش‌نویس، فرزند عمادالفقراء، به فارسی ترجمه شده است.
    اثر سوم، تلخیصی است از شرح منازل السائرین (منازل السائرین، از [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]]، شرح آن از [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‌الدین|عبدالرزاق کاشانی]] و تلخیص مورد بحث، به زبان فارسی و در اصل به قلم [[حالي، محسن|میرزا محسن حالی]] است که توسط فرزند وی [[خوشنويس، احمد|احمد خوشنویس]]، شرح و توضیح داده شده است).
    اثر سوم، تلخیصی است از شرح منازل السائرین (منازل السائرین، از خواجه عبدالله انصاری، شرح آن از عبدالرزاق کاشانی و تلخیص مورد بحث، به زبان فارسی و در اصل به قلم میرزا محسن حالی است که توسط فرزند وی احمد خوشنویس، شرح و توضیح داده شده است).


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    این مجموعه با یک مقدمه آغاز شده که نام نویسنده آن ذکر نگردیده (ناشر یا احمد خوش‌نویس؟). ظاهراً به قلم احمد خوشنویس است.
    این مجموعه با یک مقدمه آغاز شده که نام نویسنده آن ذکر نگردیده (ناشر یا [[خوشنويس، احمد|احمد خوش‌نویس]]؟). ظاهراً به قلم [[خوشنويس، احمد|احمد خوشنویس]] است.  
    کتاب «آئینه بینایان»، مشتمل بر مقدمه و بیست‌وسه باب در علم، عقل و نفس، تصوف و طریق و... است. کتاب «أسرار النقطة»، شامل مقدمه‌ای در شرح‌حال سید علی همدانی و مطالب اصلی بدون فصل‌بندی و باب بندی است و «آئین رهروان» نیز حاوی مقدمه شارح و فاقد تبویب و فصل‌بندی است.  
     
    کتاب «آئینه بینایان»، مشتمل بر مقدمه و بیست‌وسه باب در علم، عقل و نفس، تصوف و طریق و... است. کتاب «أسرار النقطة»، شامل مقدمه‌ای در شرح‌حال [[همدانی، سید علی بن شهاب‌الدین|سید علی همدانی]] و مطالب اصلی بدون فصل‌بندی و باب بندی است و «آئین رهروان» نیز حاوی مقدمه شارح و فاقد تبویب و فصل‌بندی است.  


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    «آئینه بینایان»، شرح سخنان عربی باباطاهر همدانی است که بدون تردید زبان تازی به‌وسیله آموزنده‌ای معنوی به ضمیر پاکش، تعلیم و القا شده است و چون زبان تازی را بابا بدون آموزش از معلم و مدرسه دریافته، به سجع و قافیه و انتخاب الفاظ عربی روان و مأنوس توجهی نداشته است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه و</ref>.
    «آئینه بینایان»، شرح سخنان عربی [[بابا‌طاهر|باباطاهر همدانی]] است که بدون تردید زبان تازی به‌وسیله آموزنده‌ای معنوی به ضمیر پاکش، تعلیم و القا شده است و چون زبان تازی را بابا بدون آموزش از معلم و مدرسه دریافته، به سجع و قافیه و انتخاب الفاظ عربی روان و مأنوس توجهی نداشته است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه و</ref>.


    متن کلمات قصار عربی باباطاهر با 380 دوبیتی را مجله ارمغان به سال 1306ش، در طهران به چاپ رسانده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ز، پاورقی 1</ref>‏.  
    متن کلمات قصار عربی [[بابا‌طاهر|باباطاهر]] با 380 دوبیتی را مجله ارمغان به سال 1306ش، در طهران به چاپ رسانده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ز، پاورقی 1</ref>‏.  


    شرح کنندگان کلمات عربی باباطاهر سه نفرند:  
    شرح کنندگان کلمات عربی باباطاهر سه نفرند:  
    # عین‌القضاة همدانی از عرفای بزرگ و مرید شیخ احمد غزالی از اقطاب سلسله علیه معروفیه ذهبیه کبرویه صاحب کتاب تمهیدات. عین‌القضاة در دیباچه بر این شرح می‌گوید: «به شهر همدان که گذشتم، دیدم مردم آنجا شیفته سخنان باباطاهر همدانی هستند و از من درخواستند شرحی بر آن بنویسم». آنگاه سخنان بابا را جمله‌به‌جمله آورده و شرح نموده است.  
    # [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضاة همدانی]] از عرفای بزرگ و مرید شیخ [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] از اقطاب سلسله علیه معروفیه ذهبیه کبرویه صاحب کتاب تمهیدات. [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضاة]] در دیباچه بر این شرح می‌گوید: «به شهر همدان که گذشتم، دیدم مردم آنجا شیفته سخنان [[بابا‌طاهر|باباطاهر همدانی]] هستند و از من درخواستند شرحی بر آن بنویسم». آنگاه سخنان بابا را جمله‌به‌جمله آورده و شرح نموده است.  
    # حاج ملا سلطانعلی گنابادی شرحی عربی و شرحی فارسی بر این کتاب نوشته‌اند.
    # حاج ملا سلطانعلی گنابادی شرحی عربی و شرحی فارسی بر این کتاب نوشته‌اند.
    # شرح حاضر به قلم میرزا محسن حالی اردبیلی، ملقب به عمادالفقراء (متوفی 1374ق) که بدون مراجعه به شرح‌های دیگر،‏ با استفاده از سنن رهروان آنچه از ضمیر پاک خود دریافته، همان را در این اوراق بازگویی کرده و در دسترس طالبان گذاشته است. وی در مطالب دقیق این کتاب و شرح منازل سلوک و تفصیل موضوعات و تطبیق آنها با سه طبقه مبتدیان و متوسطین سالکین و منتهیان، آنچه که شایسته یک نفر محقق عارف است، نهایت تحقیق را به‌کاربرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ز و ح</ref>‏.  
    # شرح حاضر به قلم [[حالي، محسن|میرزا محسن حالی اردبیلی]]، ملقب به عمادالفقراء (متوفی 1374ق) که بدون مراجعه به شرح‌های دیگر،‏ با استفاده از سنن رهروان آنچه از ضمیر پاک خود دریافته، همان را در این اوراق بازگویی کرده و در دسترس طالبان گذاشته است. وی در مطالب دقیق این کتاب و شرح منازل سلوک و تفصیل موضوعات و تطبیق آنها با سه طبقه مبتدیان و متوسطین سالکین و منتهیان، آنچه که شایسته یک نفر محقق عارف است، نهایت تحقیق را به‌کاربرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ز و ح</ref>‏.  


    باری چون سخنان مزبور به لفظ تازی و به‌صورت کلمات کوتاه از آن بزرگ صاحب‌دل تراویده و دست فارسی‌زبانان از ثمره حقایقش کوتاه بود... میرزا محسن حالی اردبیلی، عمادالفقراء که یکی از دانشمندان و بزرگان اهل حال و عرفای عصر ما بودند، دامن همت به کمر زده و کلمات عارف همدانی را... به فارسی ترجمه و شرح نموده بودند، که برای رهروان طریق توحید و معرفت استفاده از حقایق آن سهل و آسان باشد<ref>ر.ک: همان، صفحه د</ref>‏.
    باری چون سخنان مزبور به لفظ تازی و به‌صورت کلمات کوتاه از آن بزرگ صاحب‌دل تراویده و دست فارسی‌زبانان از ثمره حقایقش کوتاه بود... [[حالي، محسن|میرزا محسن حالی اردبیلی]]، عمادالفقراء که یکی از دانشمندان و بزرگان اهل حال و عرفای عصر ما بودند، دامن همت به کمر زده و کلمات عارف [[همدانی، سید علی بن شهاب‌الدین|همدانی]] را... به فارسی ترجمه و شرح نموده بودند، که برای رهروان طریق توحید و معرفت استفاده از حقایق آن سهل و آسان باشد<ref>ر.ک: همان، صفحه د</ref>‏.


    در مقدمه کتاب «أسرار النقطة»، چنین می‌خوانیم: «ازآنجایی‌که این نسخه به عربی بوده و فارسی‌زبانان نمی‌توانستند از مطالب سودمند آن، که در بیان اسرار توحید و مطالب عرفانی و تطبیق رموز نقطه، با تجلی نور وحدت در ممکنات و چگونگی ظهور ممکنات از ذات حق می‌باشد، به‌طور کامل استفاده نمایند، لذا حقیر ناچیز احمد بن حاج میرزا محسن اردبیلی حالی، ملقب به عمادالفقراء با عدم بضاعت علمی و عملی با استمداد از باطن حضرت مؤلف بزرگوار، کتاب مزبور را به فارسی ترجمه و در مواردی که مطالب مشکل و نامفهوم می‌نمود، برای توضیح از کلمات عرفای عالی‌قدر و شیخ عبدالرزاق کاشانی در پاورقی مطالبی را درج نمودم»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>‏.
    در مقدمه کتاب «أسرار النقطة»، چنین می‌خوانیم: «ازآنجایی‌که این نسخه به عربی بوده و فارسی‌زبانان نمی‌توانستند از مطالب سودمند آن، که در بیان اسرار توحید و مطالب عرفانی و تطبیق رموز نقطه، با تجلی نور وحدت در ممکنات و چگونگی ظهور ممکنات از ذات حق می‌باشد، به‌طور کامل استفاده نمایند، لذا حقیر ناچیز احمد بن حاج میرزا محسن اردبیلی حالی، ملقب به عمادالفقراء با عدم بضاعت علمی و عملی با استمداد از باطن حضرت مؤلف بزرگوار، کتاب مزبور را به فارسی ترجمه و در مواردی که مطالب مشکل و نامفهوم می‌نمود، برای توضیح از کلمات عرفای عالی‌قدر و شیخ عبدالرزاق کاشانی در پاورقی مطالبی را درج نمودم»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>‏.
    خط ۷۴: خط ۷۸:
    یقظه اول مراتب نزدیکی و تقرب به خداست و تنبیه نیز نامیده می‌شود و بعضی از عرفای متقدمین از آن جمله خواجه عبدالله انصاری، یقظه را باب الابواب نامیده‌اند، ولی به‌اتفاق عرفای متأخرین، اول مراتب تقرب حق و باب الابواب آن «توبه» است<ref>ر.ک: همان، ص257</ref>‏.
    یقظه اول مراتب نزدیکی و تقرب به خداست و تنبیه نیز نامیده می‌شود و بعضی از عرفای متقدمین از آن جمله خواجه عبدالله انصاری، یقظه را باب الابواب نامیده‌اند، ولی به‌اتفاق عرفای متأخرین، اول مراتب تقرب حق و باب الابواب آن «توبه» است<ref>ر.ک: همان، ص257</ref>‏.


    نویسنده «آئین رهروان»، توحید را این‌گونه معرفی می‌کند: «توحید نخستین عبارت از گواهی بر واحدیت و بی‌شریک بودن و یکتایی و بی‌نیازی و صفات سلبیه حق و بی‌همتایی حق و نداشتن اجزای عقلی و خارجی است و این توحید شرک اعظم را از بین می‌برد و اسلام را از کفر متمایز سازد و قبول این توحید، به موجب ادله سمعیه نقلیه و اخبار قرآنی و شریعت نبوی(ص) برای همه فرض و لازم است و ادراک مفهوم آن و رسیدن به حقیقت آن دست ندهد، مگر اینکه خداوند خود او را به مفهوم نور خود، که در قلب مؤمن می‌اندازد، بصیر و بینا فرماید» <ref>ر.ک: همان، ص239</ref>‏.
    نویسنده «آئین رهروان»، توحید را این‌گونه معرفی می‌کند: «توحید نخستین عبارت از گواهی بر واحدیت و بی‌شریک بودن و یکتایی و بی‌نیازی و صفات سلبیه حق و بی‌همتایی حق و نداشتن اجزای عقلی و خارجی است و این توحید شرک اعظم را از بین می‌برد و اسلام را از کفر متمایز سازد و قبول این توحید، به موجب ادله سمعیه نقلیه و اخبار قرآنی و شریعت نبوی(ص) برای همه فرض و لازم است و ادراک مفهوم آن و رسیدن به حقیقت آن دست ندهد، مگر اینکه خداوند خود او را به مفهوم نور خود، که در قلب مؤمن می‌اندازد، بصیر و بینا فرماید»<ref>ر.ک: همان، ص239</ref>‏.


    در خاتمه کتاب، تنها راه طی مراتب تکامل، توسل به ولایت ائمه اطهار(ع) معرفی شده است: «پس کملین اولیا و عرفا مراتب تکامل را وقتی طی کنند که عارف به نور ولایت کلیه خاندان عصمت و شاه ولایت علی(ع) بوده و در آنها فانی شوند و به همین جهت اولیای حق، پیوسته در هر عصری متوسل به ذیل ولایت ائمه اطهار(ع) که ابواب مدینه علم حق هستند، بوده و به درجه کمال نهائی انسانیت رسیده‌اند؛ زیرا تا جزء به کل و نهر به دریا نرسد، اتصال قطع شده و نمی‌توانند سالکان را با نور خود تربیت و به درجه کمال برسانند؛ که مولانا می‌فرماید:  
    در خاتمه کتاب، تنها راه طی مراتب تکامل، توسل به ولایت ائمه اطهار(ع) معرفی شده است: «پس کملین اولیا و عرفا مراتب تکامل را وقتی طی کنند که عارف به نور ولایت کلیه خاندان عصمت و شاه ولایت [[امام على(ع)|علی(ع)]] بوده و در آنها فانی شوند و به همین جهت اولیای حق، پیوسته در هر عصری متوسل به ذیل ولایت ائمه اطهار(ع) که ابواب مدینه علم حق هستند، بوده و به درجه کمال نهائی انسانیت رسیده‌اند؛ زیرا تا جزء به کل و نهر به دریا نرسد، اتصال قطع شده و نمی‌توانند سالکان را با نور خود تربیت و به درجه کمال برسانند؛ که مولانا می‌فرماید:  
    '''گفت پیغمبر که اجزای منید
     
    جزء را از کل چرا برمی‌کنید'''
    {{شعر}}
    '''جزء از کل قطع شد بیکار شد
    {{ب|'' گفت پیغمبر که اجزای منید ''|2='' جزء را از کل چرا برمی‌کنید ''}}
    دست از تن قطع شد مردار شد'''<ref>ر.ک: همان، ص244</ref>‏.
    {{ب|'' جزء از کل قطع شد بیکار شد ''|2=''دست از تن قطع شد مردار شد ''<ref>ر.ک: همان، ص244</ref>}}
    {{پایان شعر}}


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    خط ۹۳: خط ۹۸:




     
    {{تصوف و عرفان}}
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:تصوف و عرفان]]
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:مباحث خاص تصوف و عرفان]]
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    [[رده:آپلود شهریور]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۹

    مقامات عارفان
    مقامات عارفان
    پدیدآورانبابا طاهر (نویسنده)

    خوشنويس، احمد (نویسنده)

    حالي، محسن (شارح و مترجم)

    همدانی، سید علی بن شهاب‌الدین (نویسنده)

    انصاری، عبدالله بن محمد (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرآئينه بينايان: سخنان عربي باباطاهر همداني

    اسرار النقطه

    آئين رهروان

    سه اثر نفيس از سه عارف بزرگ
    ناشرمستوفي
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1370ش
    موضوعانصاری، عبدالله بن محمد، منازل السايرين - نقد و تفسير

    همدانی، سید علی بن شهاب‌الدین، 714 - 786ق. اسرار النقطه - نقد و تفسير

    عرفان
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏‎‏BP‎‏ ‎‏286‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏2‎‏م‎‏7*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مقامات عارفان، حاوی سه اثر نفیس: «آئینه بینایان»، «أسرار النقطة» و «آئین رهروان» است.

    اثر اول، سخنان عربی باباطاهر همدانی با ترجمه و شرح حاج میرزا محسن حالی، ملقب به عمادالفقراء است.

    اثر دوم، از عارف بزرگ امیر سید علی همدانی (متوفی 786ق) است که توسط احمد خوش‌نویس، فرزند عمادالفقراء، به فارسی ترجمه شده است.

    اثر سوم، تلخیصی است از شرح منازل السائرین (منازل السائرین، از خواجه عبدالله انصاری، شرح آن از عبدالرزاق کاشانی و تلخیص مورد بحث، به زبان فارسی و در اصل به قلم میرزا محسن حالی است که توسط فرزند وی احمد خوشنویس، شرح و توضیح داده شده است).

    ساختار

    این مجموعه با یک مقدمه آغاز شده که نام نویسنده آن ذکر نگردیده (ناشر یا احمد خوش‌نویس؟). ظاهراً به قلم احمد خوشنویس است.

    کتاب «آئینه بینایان»، مشتمل بر مقدمه و بیست‌وسه باب در علم، عقل و نفس، تصوف و طریق و... است. کتاب «أسرار النقطة»، شامل مقدمه‌ای در شرح‌حال سید علی همدانی و مطالب اصلی بدون فصل‌بندی و باب بندی است و «آئین رهروان» نیز حاوی مقدمه شارح و فاقد تبویب و فصل‌بندی است.

    گزارش محتوا

    «آئینه بینایان»، شرح سخنان عربی باباطاهر همدانی است که بدون تردید زبان تازی به‌وسیله آموزنده‌ای معنوی به ضمیر پاکش، تعلیم و القا شده است و چون زبان تازی را بابا بدون آموزش از معلم و مدرسه دریافته، به سجع و قافیه و انتخاب الفاظ عربی روان و مأنوس توجهی نداشته است[۱].

    متن کلمات قصار عربی باباطاهر با 380 دوبیتی را مجله ارمغان به سال 1306ش، در طهران به چاپ رسانده است[۲]‏.

    شرح کنندگان کلمات عربی باباطاهر سه نفرند:

    1. عین‌القضاة همدانی از عرفای بزرگ و مرید شیخ احمد غزالی از اقطاب سلسله علیه معروفیه ذهبیه کبرویه صاحب کتاب تمهیدات. عین‌القضاة در دیباچه بر این شرح می‌گوید: «به شهر همدان که گذشتم، دیدم مردم آنجا شیفته سخنان باباطاهر همدانی هستند و از من درخواستند شرحی بر آن بنویسم». آنگاه سخنان بابا را جمله‌به‌جمله آورده و شرح نموده است.
    2. حاج ملا سلطانعلی گنابادی شرحی عربی و شرحی فارسی بر این کتاب نوشته‌اند.
    3. شرح حاضر به قلم میرزا محسن حالی اردبیلی، ملقب به عمادالفقراء (متوفی 1374ق) که بدون مراجعه به شرح‌های دیگر،‏ با استفاده از سنن رهروان آنچه از ضمیر پاک خود دریافته، همان را در این اوراق بازگویی کرده و در دسترس طالبان گذاشته است. وی در مطالب دقیق این کتاب و شرح منازل سلوک و تفصیل موضوعات و تطبیق آنها با سه طبقه مبتدیان و متوسطین سالکین و منتهیان، آنچه که شایسته یک نفر محقق عارف است، نهایت تحقیق را به‌کاربرده است[۳]‏.

    باری چون سخنان مزبور به لفظ تازی و به‌صورت کلمات کوتاه از آن بزرگ صاحب‌دل تراویده و دست فارسی‌زبانان از ثمره حقایقش کوتاه بود... میرزا محسن حالی اردبیلی، عمادالفقراء که یکی از دانشمندان و بزرگان اهل حال و عرفای عصر ما بودند، دامن همت به کمر زده و کلمات عارف همدانی را... به فارسی ترجمه و شرح نموده بودند، که برای رهروان طریق توحید و معرفت استفاده از حقایق آن سهل و آسان باشد[۴]‏.

    در مقدمه کتاب «أسرار النقطة»، چنین می‌خوانیم: «ازآنجایی‌که این نسخه به عربی بوده و فارسی‌زبانان نمی‌توانستند از مطالب سودمند آن، که در بیان اسرار توحید و مطالب عرفانی و تطبیق رموز نقطه، با تجلی نور وحدت در ممکنات و چگونگی ظهور ممکنات از ذات حق می‌باشد، به‌طور کامل استفاده نمایند، لذا حقیر ناچیز احمد بن حاج میرزا محسن اردبیلی حالی، ملقب به عمادالفقراء با عدم بضاعت علمی و عملی با استمداد از باطن حضرت مؤلف بزرگوار، کتاب مزبور را به فارسی ترجمه و در مواردی که مطالب مشکل و نامفهوم می‌نمود، برای توضیح از کلمات عرفای عالی‌قدر و شیخ عبدالرزاق کاشانی در پاورقی مطالبی را درج نمودم»[۵]‏.

    نویسنده به ترتیب نقطه اول را اشاره به این دانسته که سالک نفس خود را از زشتی‌های نکوهیده افعال نفسانی و تیرگی‌های تاریک شواغل عالم حس و طبیعت بازدارد. نقطه دوم اشاره است به اینکه سالک و راهرو آئینه دل را از زنگار آلایش‌ها زدوده و از پلیدی‌های خوی‌های بد و چرکینی اوصاف نکوهیده صاف نموده و صیقلی نماید. نقطه سوم نیز اشاره به این است که محقق از جامه هستی ذات خود و مصادر صفات و مکاید افعال خود منسلخ و برهنه شود؛ به‌طوری‌که افعال او در افعال حق و صفاتش در صفات حق و ذاتش در ذات حق فانی گردد[۶]‏.

    کتاب «شرح منازل السائرین» را عمادالفقراء به فارسی ترجمه و شرح کرده، اما به گفته احمد خوشنویس، کتاب مزبور مانند اصل شرح منازل عربی، نیازمند شرح و توضیح بوده است؛ لذا «اصول مطالب شرح منازل (متن و شرح) را به‌طور اختصار و کوتاه انتخاب و با مراجعه به آراء عرفای متأخرین به فارسی ترجمه و شرح» کرده است تا «برای صاحبان حال و سالکان و صاحب‌دلان مراجعه بدان سهل و آسان» باشد[۷]‏.

    در کتاب «آئین رهروان» چنین می‌خوانیم: راهروان راه حقیقت و معرفت چون با توسن شوق، طی طریق حقیقت نموده، قدم در سلوک طریق معرفت گذارند، به‌واسطه سرّ وجودی که بر حقیقتشان اضافه می‌شود، به عالم ملکوت جذب و تابع اثر روحانی می‌شوند و نور ایمان از نهاد و ضمیر آنان پرتوافکن می‌شود[۸]‏.

    سیر سالکان به چهار قسم سیر الی الله، سیر فی الله، سیر بالله و سیر من الله تقسیم می‌شود. سه سیر اول دارای صد منزل است و هریک از منازل دارای صد باب است و هر باب از این صد منزل ده منزل دارد که مجموع هزار منزل است[۹]‏.

    یقظه اول مراتب نزدیکی و تقرب به خداست و تنبیه نیز نامیده می‌شود و بعضی از عرفای متقدمین از آن جمله خواجه عبدالله انصاری، یقظه را باب الابواب نامیده‌اند، ولی به‌اتفاق عرفای متأخرین، اول مراتب تقرب حق و باب الابواب آن «توبه» است[۱۰]‏.

    نویسنده «آئین رهروان»، توحید را این‌گونه معرفی می‌کند: «توحید نخستین عبارت از گواهی بر واحدیت و بی‌شریک بودن و یکتایی و بی‌نیازی و صفات سلبیه حق و بی‌همتایی حق و نداشتن اجزای عقلی و خارجی است و این توحید شرک اعظم را از بین می‌برد و اسلام را از کفر متمایز سازد و قبول این توحید، به موجب ادله سمعیه نقلیه و اخبار قرآنی و شریعت نبوی(ص) برای همه فرض و لازم است و ادراک مفهوم آن و رسیدن به حقیقت آن دست ندهد، مگر اینکه خداوند خود او را به مفهوم نور خود، که در قلب مؤمن می‌اندازد، بصیر و بینا فرماید»[۱۱]‏.

    در خاتمه کتاب، تنها راه طی مراتب تکامل، توسل به ولایت ائمه اطهار(ع) معرفی شده است: «پس کملین اولیا و عرفا مراتب تکامل را وقتی طی کنند که عارف به نور ولایت کلیه خاندان عصمت و شاه ولایت علی(ع) بوده و در آنها فانی شوند و به همین جهت اولیای حق، پیوسته در هر عصری متوسل به ذیل ولایت ائمه اطهار(ع) که ابواب مدینه علم حق هستند، بوده و به درجه کمال نهائی انسانیت رسیده‌اند؛ زیرا تا جزء به کل و نهر به دریا نرسد، اتصال قطع شده و نمی‌توانند سالکان را با نور خود تربیت و به درجه کمال برسانند؛ که مولانا می‌فرماید:

    گفت پیغمبر که اجزای منید جزء را از کل چرا برمی‌کنید
    جزء از کل قطع شد بیکار شد دست از تن قطع شد مردار شد [۱۲]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است. برخی توضیحات شارح در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، صفحه و
    2. ر.ک: همان، صفحه ز، پاورقی 1
    3. ر.ک: همان، صفحه ز و ح
    4. ر.ک: همان، صفحه د
    5. ر.ک: متن کتاب، ص170-169
    6. ر.ک: همان، ص192-191
    7. ر.ک: همان، ص203
    8. ر.ک: همان، ص205
    9. ر.ک: همان، ص205
    10. ر.ک: همان، ص257
    11. ر.ک: همان، ص239
    12. ر.ک: همان، ص244

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها