ابن قیسرانی، محمد بن طاهر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'خرديرى' به 'خردهگيرى') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
| data-type="authorfatherName" | | | data-type="authorfatherName" |طاهر | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" | | | data-type="authorbirthDate" |448 | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
| data-type="authorBirthPlace" | | | data-type="authorBirthPlace" |قدس | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
| data-type="authorTeachers" | | | data-type="authorTeachers" |ابوالفتح نصر بن ابراهیم نابلسى | ||
ابوعثمان بن وَرقاء | |||
ابومحمد صريفينى | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| data-type="authorWritings" | | | data-type="authorWritings" |صفوة التصوف | ||
کتاب معرفة الألقاب | |||
[[الإلماع إلی معرفة أصول الرواية و تقييد السماع]] | |||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
خط ۳۷: | خط ۴۵: | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن قيسرانى، ابوالفضل محمد بن طاهر بن على بن احمد مقدسى''' | '''ابن قيسرانى، ابوالفضل محمد بن طاهر بن على بن احمد مقدسى'''(448 - 507ق)، محدث و نویسنده متصوف بوده است. شهرت او به ابن قيسرانى به لحاظ نسبت اوست به قيساريه، شهركى در شام، بر ساحل بحر روم. | ||
برخى از مؤلفان به شهرت او نسبت «شيبانى» را نيز افزودهاند. | برخى از مؤلفان به شهرت او نسبت «شيبانى» را نيز افزودهاند. | ||
== | ==ولادت== | ||
وى در قدس زاده شد و از خردسالى در زادگاهش به استماع حديث پرداخت. در 467ق، به بغداد رفت و پس از چندى به بيتالمقدس بازگشت، سپس به شهرهاى مختلف شام، مصر، حجاز، عراق و ایران سفر كرد. نيز مىدانيم كه در 471ق، در دمشق بوده است. | وى در قدس زاده شد و از خردسالى در زادگاهش به استماع حديث پرداخت. در 467ق، به بغداد رفت و پس از چندى به بيتالمقدس بازگشت، سپس به شهرهاى مختلف شام، مصر، حجاز، عراق و ایران سفر كرد. نيز مىدانيم كه در 471ق، در دمشق بوده است. | ||
خط ۴۷: | خط ۵۵: | ||
قراينى چند حاكى از آن است كه آمدن وى به ایران در بين سالهاى 471 - 481 بوده است؛ چنانكه از یک سخن [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] كه در آن به ابن قيسرانى اشاره دارد، جوان بودن او در این هنگام تأييد مىشود. بههرصورت وى در 481ق، در رى بوده و در همین سال در آن شهر فرزندش، ابوزرعه طاهر، زاده شده است. گویا ابن قيسرانى مدتى در رى مانده؛ زيرا فرزندش را در همان جا برای تحصيل به استاد سپرده است. سپس وى به همدان رفته و در آنجا اقامت گزيده است. او در اوان 60 سالگى پس از بازگشت از سفر حج در بغداد درگذشت. | قراينى چند حاكى از آن است كه آمدن وى به ایران در بين سالهاى 471 - 481 بوده است؛ چنانكه از یک سخن [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] كه در آن به ابن قيسرانى اشاره دارد، جوان بودن او در این هنگام تأييد مىشود. بههرصورت وى در 481ق، در رى بوده و در همین سال در آن شهر فرزندش، ابوزرعه طاهر، زاده شده است. گویا ابن قيسرانى مدتى در رى مانده؛ زيرا فرزندش را در همان جا برای تحصيل به استاد سپرده است. سپس وى به همدان رفته و در آنجا اقامت گزيده است. او در اوان 60 سالگى پس از بازگشت از سفر حج در بغداد درگذشت. | ||
ابن قيسرانى كه به قول [[سيوطى]] به بيشتر از 40 شهر در جهان اسلام سفر كرده، بسيارى از محدثان را ديده و از آنان حديث شنيده است. در زادگاهش از ابوالفتح نصر بن | ابن قيسرانى كه به قول [[سيوطى]] به بيشتر از 40 شهر در جهان اسلام سفر كرده، بسيارى از محدثان را ديده و از آنان حديث شنيده است. در زادگاهش از ابوالفتح نصر بن ابراهیم نابلسى و ابوعثمان بن وَرقاء، در بغداد از ابومحمد صريفينى و ديگران، در مصر از ابواسحاق حبّال، در دمشق از ابوالقاسم بن ابىالعلاء فقيه و در حلب از حسن بن مكى شيزرى استماع كرده است. | ||
گرچه شخصيت علمى ابن قيسرانى كموبيش مورد ستايش مؤلفان قرار گرفته، اما گاه به لحاظ گرايش به اذواق و مواجيد صوفيانه و گاه به لحاظ میزان ضبط در نقل حديث مورد انتقاد قرار گرفته و نيز به وى نسبت «لحن» داده شده است. | گرچه شخصيت علمى ابن قيسرانى كموبيش مورد ستايش مؤلفان قرار گرفته، اما گاه به لحاظ گرايش به اذواق و مواجيد صوفيانه و گاه به لحاظ میزان ضبط در نقل حديث مورد انتقاد قرار گرفته و نيز به وى نسبت «لحن» داده شده است. | ||
خط ۵۸: | خط ۶۶: | ||
چنانكه پيشتر اشاره شد، شديدترين انتقاداتى كه بر وى وارد شده، به جهت گرايش اوست به تصوف؛ بهطورىكه بعضى او را از صوفيان ملامتى دانستهاند. آنچه مسلم مىنمايد، این است كه اگر ابن قيسرانى پيش از ورودش به ایران با تصوف آشنا نبوده باشد، بىترديد در شهرهاى خراسان با افكار صوفيانه الفت گرفته است؛ بهخصوص كه در هرات با [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] آشنا بوده و از او بهره گرفته است. بههرحال آنچه از نوشتههاى خود وى برمىآيد، این است كه او در مقام یک محدث، نهتنها با تصوف و پسندهاى صوفيانه برخوردى صمیمانه داشته است، بلكه از روى آگاهى و بصيرت، معارف صوفيه را پذيرفته و به آن دل داده و در شناسانيدن آداب و عادات ايشان اهتمام كرده است. در واقع همان گونه كه گفتهاند با تأليف «صَفْوة التصوف»، اهل طريقت را يارى كرده و آراى آنان را با نصوص سنت تطبيق و توفيق داده است. از نظر مذهب فقهى، [[ذهبى]] او را از اهل ظاهر شمرده است. مضامین آثار او بهویژه «السماع» مىتواند مؤيد این مدعا باشد؛ درحالىكه ادعاى ياقوت كه ابن قيسرانى حنبلى بوده، جاى تأمل دارد. | چنانكه پيشتر اشاره شد، شديدترين انتقاداتى كه بر وى وارد شده، به جهت گرايش اوست به تصوف؛ بهطورىكه بعضى او را از صوفيان ملامتى دانستهاند. آنچه مسلم مىنمايد، این است كه اگر ابن قيسرانى پيش از ورودش به ایران با تصوف آشنا نبوده باشد، بىترديد در شهرهاى خراسان با افكار صوفيانه الفت گرفته است؛ بهخصوص كه در هرات با [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] آشنا بوده و از او بهره گرفته است. بههرحال آنچه از نوشتههاى خود وى برمىآيد، این است كه او در مقام یک محدث، نهتنها با تصوف و پسندهاى صوفيانه برخوردى صمیمانه داشته است، بلكه از روى آگاهى و بصيرت، معارف صوفيه را پذيرفته و به آن دل داده و در شناسانيدن آداب و عادات ايشان اهتمام كرده است. در واقع همان گونه كه گفتهاند با تأليف «صَفْوة التصوف»، اهل طريقت را يارى كرده و آراى آنان را با نصوص سنت تطبيق و توفيق داده است. از نظر مذهب فقهى، [[ذهبى]] او را از اهل ظاهر شمرده است. مضامین آثار او بهویژه «السماع» مىتواند مؤيد این مدعا باشد؛ درحالىكه ادعاى ياقوت كه ابن قيسرانى حنبلى بوده، جاى تأمل دارد. | ||
بههرصورت او در کتاب «السماع» به حليت سماع قائل شده و به استناد احاديث و اخبار و اقوال صحابه و تابعين به اثبات آن پرداخته است. گفتنى است كه ابن قيسرانى در تطبيق آداب خانقاهى با سنن نبوى، جانب حزم و احتياط را رعايت نكرده و حتى به پارهاى از قياسات نااستوار در این خصوص پرداخته است؛ چنانكه جامه دريدن صوفيان را به هنگام سماع، با حديثى حاكى از پاره شدن پرده حجله در نتيجه كشيدن آن توسط رسولاكرم(ص)، قياس كرده است. اينگونه قياسها و استنباطها بوده كه موجب | بههرصورت او در کتاب «السماع» به حليت سماع قائل شده و به استناد احاديث و اخبار و اقوال صحابه و تابعين به اثبات آن پرداخته است. گفتنى است كه ابن قيسرانى در تطبيق آداب خانقاهى با سنن نبوى، جانب حزم و احتياط را رعايت نكرده و حتى به پارهاى از قياسات نااستوار در این خصوص پرداخته است؛ چنانكه جامه دريدن صوفيان را به هنگام سماع، با حديثى حاكى از پاره شدن پرده حجله در نتيجه كشيدن آن توسط رسولاكرم(ص)، قياس كرده است. اينگونه قياسها و استنباطها بوده كه موجب خردهگیرى بر او شده است. عدهاى نيز به وى نسبت كذب داده و او را اباحى و بدعقيده خوانده و گرفتار وساوس شيطان پنداشتهاند و مدعى شدهاند كه با دو کتاب «صفوة التصوف» و «السماع» خود فضيحت كرده است. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۷۳: | خط ۸۱: | ||
#منتخب من معرفة الألقاب. | #منتخب من معرفة الألقاب. | ||
گویا ابن قيسرانى ديوان يا مجموعه شعرى نيز داشته است. شعر او را بسيارى از معاصران وى و نيز گروهى از متأخران ستودهاند، اما به دليل دفاع از آراى صوفيانه، مردود شناختهاند<ref>مایل هروی، نجیب، ج4، ص494</ref>. | گویا ابن قيسرانى ديوان يا مجموعه شعرى نيز داشته است. شعر او را بسيارى از معاصران وى و نيز گروهى از متأخران ستودهاند، اما به دليل دفاع از آراى صوفيانه، مردود شناختهاند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2762 مایل هروی، نجیب، ج4، ص494]</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مایل | [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2762 مایل هروی، نجیب، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377] | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[الإلماع إلی معرفة أصول الرواية و تقييد السماع]] | |||
[[شروط الأئمة الستة]] | |||
[[المؤتلف و المختلف المعروف بالأنساب المتفقة في الخط المتماثلة في النقط والضبط]] | |||
[[صفوة التصوف]] | [[صفوة التصوف]] | ||
[[تذكرة الموضوعات (ابن قیسرانی)]] | |||
[[السماع (ابن قیسرانی)]] | |||
[[کتاب معرفة الألقاب]] | [[کتاب معرفة الألقاب]] | ||
[[ | [[ثلاث رسائل في علم مصطلح الحديث]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۴۳
نام | ابن قیسرانی، محمد بن طاهر |
---|---|
نامهای دیگر | ابن القیسرانی، محمد بن طاهر
ابن القیسرانی الشیبانی، ابوالفضل محمد بن طاهر ابن طاهر مقدسی مقدسی، محمد بن طاهر |
نام پدر | طاهر |
متولد | 448 |
محل تولد | قدس |
رحلت | 507 ق |
اساتید | ابوالفتح نصر بن ابراهیم نابلسى
ابوعثمان بن وَرقاء ابومحمد صريفينى |
برخی آثار | صفوة التصوف
کتاب معرفة الألقاب |
کد مؤلف | AUTHORCODE04560AUTHORCODE |
ابن قيسرانى، ابوالفضل محمد بن طاهر بن على بن احمد مقدسى(448 - 507ق)، محدث و نویسنده متصوف بوده است. شهرت او به ابن قيسرانى به لحاظ نسبت اوست به قيساريه، شهركى در شام، بر ساحل بحر روم.
برخى از مؤلفان به شهرت او نسبت «شيبانى» را نيز افزودهاند.
ولادت
وى در قدس زاده شد و از خردسالى در زادگاهش به استماع حديث پرداخت. در 467ق، به بغداد رفت و پس از چندى به بيتالمقدس بازگشت، سپس به شهرهاى مختلف شام، مصر، حجاز، عراق و ایران سفر كرد. نيز مىدانيم كه در 471ق، در دمشق بوده است.
مسافرت
قراينى چند حاكى از آن است كه آمدن وى به ایران در بين سالهاى 471 - 481 بوده است؛ چنانكه از یک سخن خواجه عبدالله انصارى كه در آن به ابن قيسرانى اشاره دارد، جوان بودن او در این هنگام تأييد مىشود. بههرصورت وى در 481ق، در رى بوده و در همین سال در آن شهر فرزندش، ابوزرعه طاهر، زاده شده است. گویا ابن قيسرانى مدتى در رى مانده؛ زيرا فرزندش را در همان جا برای تحصيل به استاد سپرده است. سپس وى به همدان رفته و در آنجا اقامت گزيده است. او در اوان 60 سالگى پس از بازگشت از سفر حج در بغداد درگذشت.
ابن قيسرانى كه به قول سيوطى به بيشتر از 40 شهر در جهان اسلام سفر كرده، بسيارى از محدثان را ديده و از آنان حديث شنيده است. در زادگاهش از ابوالفتح نصر بن ابراهیم نابلسى و ابوعثمان بن وَرقاء، در بغداد از ابومحمد صريفينى و ديگران، در مصر از ابواسحاق حبّال، در دمشق از ابوالقاسم بن ابىالعلاء فقيه و در حلب از حسن بن مكى شيزرى استماع كرده است.
گرچه شخصيت علمى ابن قيسرانى كموبيش مورد ستايش مؤلفان قرار گرفته، اما گاه به لحاظ گرايش به اذواق و مواجيد صوفيانه و گاه به لحاظ میزان ضبط در نقل حديث مورد انتقاد قرار گرفته و نيز به وى نسبت «لحن» داده شده است.
ابن عساكر نيز او را كثيرالوهم دانسته و ابن حجر هيتمى به نقل از ابن ناصر سَلاّمیآورده است كه وى ثقه نيست.
شاگردان
از شاگردان وى مىتوان محمد بن عمر بن احمد اصفهانى، ابوالفضل محمد بن هبةالله بروجردى، محمد بن اسماعيل طرسوسى، عبدالوهاب انماطى، ابوجعفر بن ابوعلى همدانى، ابونصر احمد بن عمر غازى و ابوطاهر احمد بن محمد سلفى را نام برد.
چنانكه پيشتر اشاره شد، شديدترين انتقاداتى كه بر وى وارد شده، به جهت گرايش اوست به تصوف؛ بهطورىكه بعضى او را از صوفيان ملامتى دانستهاند. آنچه مسلم مىنمايد، این است كه اگر ابن قيسرانى پيش از ورودش به ایران با تصوف آشنا نبوده باشد، بىترديد در شهرهاى خراسان با افكار صوفيانه الفت گرفته است؛ بهخصوص كه در هرات با خواجه عبدالله انصارى آشنا بوده و از او بهره گرفته است. بههرحال آنچه از نوشتههاى خود وى برمىآيد، این است كه او در مقام یک محدث، نهتنها با تصوف و پسندهاى صوفيانه برخوردى صمیمانه داشته است، بلكه از روى آگاهى و بصيرت، معارف صوفيه را پذيرفته و به آن دل داده و در شناسانيدن آداب و عادات ايشان اهتمام كرده است. در واقع همان گونه كه گفتهاند با تأليف «صَفْوة التصوف»، اهل طريقت را يارى كرده و آراى آنان را با نصوص سنت تطبيق و توفيق داده است. از نظر مذهب فقهى، ذهبى او را از اهل ظاهر شمرده است. مضامین آثار او بهویژه «السماع» مىتواند مؤيد این مدعا باشد؛ درحالىكه ادعاى ياقوت كه ابن قيسرانى حنبلى بوده، جاى تأمل دارد.
بههرصورت او در کتاب «السماع» به حليت سماع قائل شده و به استناد احاديث و اخبار و اقوال صحابه و تابعين به اثبات آن پرداخته است. گفتنى است كه ابن قيسرانى در تطبيق آداب خانقاهى با سنن نبوى، جانب حزم و احتياط را رعايت نكرده و حتى به پارهاى از قياسات نااستوار در این خصوص پرداخته است؛ چنانكه جامه دريدن صوفيان را به هنگام سماع، با حديثى حاكى از پاره شدن پرده حجله در نتيجه كشيدن آن توسط رسولاكرم(ص)، قياس كرده است. اينگونه قياسها و استنباطها بوده كه موجب خردهگیرى بر او شده است. عدهاى نيز به وى نسبت كذب داده و او را اباحى و بدعقيده خوانده و گرفتار وساوس شيطان پنداشتهاند و مدعى شدهاند كه با دو کتاب «صفوة التصوف» و «السماع» خود فضيحت كرده است.
آثار
- الأنساب المتفقة في الخط المتماثلة في النقْط و الضبط؛
- تذكرة الموضوعات؛
- الجمع بين کتابي أبينصر الكلاباذي و أبيبكر بن منجویه في رجال البخاري و مسلم؛
- کتاب السماع؛
- شروط الأئمة الستة؛
- صفوة التصوف؛
- أطراف الغرائب و الأفراد؛
- إيضاح الإشكال في من اُبهم اسمه من النساء و الرجال؛
- ذخيرة الحُفّاظ المُخْرج على الحروف و الألفاظ؛
- مسئلة التسمیة؛
- منتخب من معرفة الألقاب.
گویا ابن قيسرانى ديوان يا مجموعه شعرى نيز داشته است. شعر او را بسيارى از معاصران وى و نيز گروهى از متأخران ستودهاند، اما به دليل دفاع از آراى صوفيانه، مردود شناختهاند[۱].