المسالك و الممالك (اصطخري): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
    جز (جایگزینی متن - 'المسالك و الممالك (ابهام زدایی)' به 'المسالك و الممالك (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    | شابک =977-305-734-8
    | شابک =977-305-734-8
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =13855
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =02264
    | کتابخوان همراه نور =02264
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۴: خط ۳۵:
    }}
    }}


    {{کاربردهای دیگر|المسالك و الممالك (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|المسالك و الممالك (ابهام‌زدایی)}}
     
    '''مسالک الممالک،''' اثر [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|ابراهیم بن محمد اصطخرى]]، معروف به کرخى از دانشمندان سده 4ق است. این کتاب به زبان عربى و پیرامون جغرافیاى جهان اسلام و در 20 اقلیم نوشته شده است.
    '''مسالك الممالك،''' اثر [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|ابراهيم بن محمد اصطخرى]]، معروف به كرخى از دانشمندان سده 4ق است. اين كتاب به زبان عربى و پيرامون جغرافياى جهان اسلام و در 20 اقليم نوشته شده است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    ترتيب مطالب اين كتاب، بر خلاف اثر ابوزيد بر اساس اقاليم سبعه از جنوب به شمال نيست، بلكه در آن، اقاليم بر تقسيماتى جغرافيايى پايذاری شده است كه شمار اقليم‌ها به 20 مى‌رسد. اصطخري خود به تفاوت ميان تقسيمات جغرافيايى خويش و ديگران اشاره كرده، و نوشته است كه اين كتاب نه بر وضع هفت اقليم نهاديم... و اگر كسى خواهد كه كيفيت هفت اقليم بداند، در كتاب‌های ديگر... معلوم توان كردن.
    ترتیب مطالب این کتاب، بر خلاف اثر ابوزید بر اساس اقالیم سبعه از جنوب به شمال نیست، بلکه در آن، اقالیم بر تقسیماتى جغرافیایى پایه‌گذاری شده است که شمار اقلیم‌ها به 20 مى‌رسد. اصطخری خود به تفاوت میان تقسیمات جغرافیایى خویش و دیگران اشاره کرده، و نوشته است که این کتاب نه بر وضع هفت اقلیم نهادیم... و اگر کسى خواهد که کیفیت هفت اقلیم بداند، در کتاب‌های دیگر... معلوم توان کردن.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    اصطخري همانند ديگر جغرافى نگاران اسلامى، تنها به توصيف جهان اسلام پرداخته، و آن را به 20 اقليم، البته نه به معنای خاص آن بخش كرده است. وي در تقسيمات جغرافيايى خويش به مناطق واقع در طول و عرض‌های شناخته شده، چندان عنايتى مبذول نداشته، بلكه به مناطق جغرافيايى وسيع و سرزمين‌های بزرگ توجه نموده است و پس از ذكر اطلاعات عمومى پيرامون «ربع مسكون» و مساحت سرزمين‌ها، وضع درياها را به شرح آورده، و به صورتى مشروح به ذكر مختصات مناطق اسلامى عصر خويش؛ از جمله جزيرةالعرب، دريای پارس، مغرب، اندلس، سيسيل، مصر، شام، دريای روم(مديترانهجزيره، عراق، جنوب ایران (خوزستان، پارس، کرمان)، سند و هند، مركز و شمال ایران، ارمنستان، اران و آذربايجان، جبال، ديلم، خزر، دريای خزر و سرانجام ماوراءالنهر، پرداخته است.
    اصطخری همانند دیگر جغرافى نگاران اسلامى، تنها به توصیف جهان اسلام پرداخته، و آن را به 20 اقلیم، البته نه به معنای خاص آن بخش کرده است. وی در تقسیمات جغرافیایى خویش به مناطق واقع در طول و عرض‌های شناخته شده، چندان عنایتى مبذول نداشته، بلکه به مناطق جغرافیایى وسیع و سرزمین‌های بزرگ توجه نموده است و پس از ذکر اطلاعات عمومى پیرامون «ربع مسکون» و مساحت سرزمین‌ها، وضع دریاها را به شرح آورده، و به صورتى مشروح به ذکر مختصات مناطق اسلامى عصر خویش؛ از جمله جزیرةالعرب، دریای پارس، مغرب، اندلس، سیسیل، مصر، شام، دریای روم(مدیترانهجزیره، عراق، جنوب ایران (خوزستان، پارس، کرمان)، سند و هند، مرکز و شمال ایران، ارمنستان، اران و آذربایجان، جبال، دیلم، خزر، دریای خزر و سرانجام ماوراءالنهر، پرداخته است.


    اين تقسيم‌بندی در نسخه‌های عربى و ترجمه‌های فارسی همگون و بر يك روال است. اصطخري در وصف هر يك از كشورها و سرزمين‌ها، اطلاعاتى‌از حدود و نيز شهرهای آنها با ذكر مسافت‌ها به دست مى‌دهد و با تفصيل به شرح محصولات بازرگانى، صنعت و اوضاع و احوال قومى و نژادي آنها مى‌پردازد. گاه مطالب كتاب‌اصطخري درباره برخى مناطق، بسيار مختصر و كوتاه است. به عنوان نمونه كراچكوفسكى به نقل از آماري مى‌نويسد كه نوشته اصطخري درباره سيسيل(صقليه) اندك، ولى بسيار پر مغز و حائز اهميت است.
    این تقسیم‌بندی در نسخه‌های عربى و ترجمه‌های فارسی همگون و بر یک روال است. اصطخری در وصف هر یک از کشورها و سرزمین‌ها، اطلاعاتى‌از حدود و نیز شهرهای آنها با ذکر مسافت‌ها به دست مى‌دهد و با تفصیل به شرح محصولات بازرگانى، صنعت و اوضاع و احوال قومى و نژادی آنها مى‌پردازد. گاه مطالب کتاب‌اصطخری درباره برخى مناطق، بسیار مختصر و کوتاه است. به عنوان نمونه کراچکوفسکى به نقل از آماری مى‌نویسد که نوشته اصطخری درباره سیسیل(صقلیه) اندک، ولى بسیار پر مغز و حائز اهمیت است.


    گاه نكته‌های نا روشنى در كتاب اصطخري مى‌توان يافت. يكى از اين نكته‌ها جبل‌القلال(جبل‌القلل) در دريای مديترانه است. رنو اين ناحيه را با فراکسینتوم نزدیک فرانسه كه از اواخر سال 889 تا 972م در تصرف اعراب بود، تطبيق داده است؛ اما مينورسكى مى‌نويسد كه هنوز اين نكته به درستى مشخص نشده است.
    گاه نکته‌های نا روشنى در کتاب اصطخری مى‌توان یافت. یکى از این نکته‌ها جبل‌القلال(جبل‌القلل) در دریای مدیترانه است. رنو این ناحیه را با فراکسینتوم نزدیک فرانسه که از اواخر سال 889 تا 972م در تصرف اعراب بود، تطبیق داده است؛ اما مینورسکى مى‌نویسد که هنوز این نکته به درستى مشخص نشده است.


    اصطخري سراسر خليج فارس و بحر عمان و بخش بزرگى از اقيانوس هند از ساحل شرقى افريقا، زنگبار تا حدود سرانديب(سيلان) را دريای پارس ناميده است و گاه انتهای اين دريا را به سرزمين چين رسانده است.
    اصطخری سراسر خلیج فارس و بحر عمان و بخش بزرگى از اقیانوس هند از ساحل شرقى افریقا، زنگبار تا حدود سراندیب(سیلان) را دریای پارس نامیده است و گاه انتهای این دریا را به سرزمین چین رسانده است.


    وسيع‌ترين بخش كتاب اصطخري مربوط به سرزمين پارس است. در واقع بيشتر مطالب اين كتاب به سرزمين ایران اختصاص دارد. وي در شرح مربوط به سرزمين پارس نه تنها به ذكر مسافت‌ها و شهرهای بزرگ و بناهای معروف پرداخته، بلكه به دژها، شهرهای حصين، آتشكده‌ها و رودها نيز اشاره كرده است. وي سپس به شرح درياچه‌ها پرداخته، و باز از خليج فارس ياد كرده، و نوشته‌است: «دريای پارس خليجى باشد از دريای محيط... و آن را به پارس و کرمان باز خوانند».
    وسیع‌ترین بخش کتاب اصطخری مربوط به سرزمین پارس است. در واقع بیشتر مطالب این کتاب به سرزمین ایران اختصاص دارد. وی در شرح مربوط به سرزمین پارس نه تنها به ذکر مسافت‌ها و شهرهای بزرگ و بناهای معروف پرداخته، بلکه به دژها، شهرهای حصین، آتشکده‌ها و رودها نیز اشاره کرده است. وی سپس به شرح دریاچه‌ها پرداخته، و باز از خلیج فارس یاد کرده، و نوشته‌است: «دریای پارس خلیجى باشد از دریای محیط... و آن را به پارس و کرمان باز خوانند».


    احتمالاً اصطخري در همراه كردن آثار خود با نقشه‌ها، روش ابوزيد بلخى را به كار گرفته است، چه از نام كتاب ابوزيد بلخى، صور الاقاليم، مى‌توان دريافت كه اين كتاب با نقشه‌هایى همراه بوده است. نوشته‌های جغرافى نگارانى؛ چون مقدسى، ياقوت و ديگران نيز مؤيد اين نكته است.
    احتمالاً اصطخری در همراه کردن آثار خود با نقشه‌ها، روش ابوزید بلخى را به کار گرفته است، چه از نام کتاب ابوزید بلخى، صور الاقالیم، مى‌توان دریافت که این کتاب با نقشه‌هایى همراه بوده است. نوشته‌های جغرافى نگارانى؛ چون مقدسى، یاقوت و دیگران نیز مؤید این نکته است.


    درباره نقشه‌های كتاب اصطخري نظر جغرافى‌نگاران تا اندازه‌ای متفاوت است. [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن‌حوقل]] كه معاصر اصطخري بوده، و گويا در 340ق با وي ديداري داشته است. درباره اين ديدار چنين مى‌نويسد: ابواسحاق فارسی را ديدم كه‌اين نقشه را از سرزمين سند (هند) كشيده بود كه‌آشفته مى‌نمود. وي نقشه فارس را نيكو كشيده بود. من آذربايجان را بدين گونه كشيدم كه نيكو خواند. جزيره را نيز كشيدم كه پسنديد. نقشه‌ای از مصر كشيده بود كه به كار نمى‌آمد. نقشه مغرب نيز اغلب خطا بود. او به من گفت زادگاه تو را شناختم و شرح زندگى تو را دانستم، مى‌خواهم خطاهای كتاب مرا اصلاح كنى. من چند نقشه را با نام خود او اصلاح كردم.
    درباره نقشه‌های کتاب اصطخری نظر جغرافى‌نگاران تا اندازه‌ای متفاوت است. [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن‌ حوقل]] که معاصر اصطخری بوده، و گویا در 340ق با وی دیداری داشته است. درباره این دیدار چنین مى‌نویسد: ابواسحاق فارسی را دیدم که‌این نقشه را از سرزمین سند (هند) کشیده بود که‌آشفته مى‌نمود. وی نقشه فارس را نیکو کشیده بود. من آذربایجان را بدین گونه کشیدم که نیکو خواند. جزیره را نیز کشیدم که پسندید. نقشه‌ای از مصر کشیده بود که به کار نمى‌آمد. نقشه مغرب نیز اغلب خطا بود. او به من گفت زادگاه تو را شناختم و شرح زندگى تو را دانستم، مى‌خواهم خطاهای کتاب مرا اصلاح کنى. من چند نقشه را با نام خود او اصلاح کردم.


    مقدسى و ياقوت و ديگران از اهميت و درستى كتاب اصطخري ياد كرده، نوشته او را برتر و كامل‌تر از اثر ابوزيد بلخى دانسته‌اند. گرچه گاه اثر اصطخري با نوشته‌های ابوزيد بلخى خلط شده، و گمراهى‌هایى پديد آورده است. مقدسى مى‌نويسد: در ري كتابى در كتابخانه صاحب بن عباد، منسوب به ابوزيد بلخى همراه با نقشه‌هایى ديدم؛ مشابه همان كتاب را در نيشابور نزد رئيس ابومحمد ميكالى مشاهده كردم كه نام مؤلف نداشت و مى‌گفتند: مصنف آن ابوبكر محمد بن مرزبان محولى كرخى بوده كه به سال 309ق درگذشته است؛ باز عين همان كتاب را در بخارا ديدم كه منسوب به ابراهيم بن محمد فارسی (اصطخري) بود. مقدسى انتساب كتاب را به اصطخري درست‌تر دانسته است، زيرا كسانى را ديده كه اصطخري و كتاب او را مى‌شناخته‌اند. وي از نقشه‌های درست كتاب نيز ياد كرده است.
    مقدسى و یاقوت و دیگران از اهمیت و درستى کتاب اصطخری یاد کرده، نوشته او را برتر و کامل‌تر از اثر ابوزید بلخى دانسته‌اند. گرچه گاه اثر اصطخری با نوشته‌های ابوزید بلخى خلط شده، و گمراهى‌هایى پدید آورده است. مقدسى مى‌نویسد: در ری کتابى در کتابخانه صاحب بن عباد، منسوب به ابوزید بلخى همراه با نقشه‌هایى دیدم؛ مشابه همان کتاب را در نیشابور نزد رئیس ابومحمد میکالى مشاهده کردم که نام مؤلف نداشت و مى‌گفتند: مصنف آن ابوبکر محمد بن مرزبان محولى کرخى بوده که به سال 309ق درگذشته است؛ باز عین همان کتاب را در بخارا دیدم که منسوب به ابراهیم بن محمد فارسی (اصطخری) بود. مقدسى انتساب کتاب را به اصطخری درست‌تر دانسته است، زیرا کسانى را دیده که اصطخری و کتاب او را مى‌شناخته‌اند. وی از نقشه‌های درست کتاب نیز یاد کرده است.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعیت کتاب ==
    متن نسخه خطى كتاب الاقاليم اصطخري كه به زبان عربى، و تاريخ پایان كتابت آن 690ق است، نخستين بار به كوشش مولر در 1255ق1839/م انتشار يافت. دخويه متن قديم مسالك الممالك را كه به زبان عربى بوده، در 1870م با پيش‌گفتاري به طبع رسانده است. در ضمن، نظري ابراز شده، مبنى بر اينكه گويا اصل اين اثر به زبان فارسی بوده است.
    متن نسخه خطى کتاب الاقالیم اصطخری که به زبان عربى، و تاریخ پایان کتابت آن 690ق است، نخستین بار به کوشش مولر در 1255ق1839/م انتشار یافت. دخویه متن قدیم مسالک الممالک را که به زبان عربى بوده، در 1870م با پیش‌گفتاری به طبع رسانده است. در ضمن، نظری ابراز شده، مبنى بر اینکه گویا اصل این اثر به زبان فارسی بوده است.


    در نسخة فارسی مسالك و ممالك 20 نقشه رنگى و 2 نقشه سياه و سفيد وجود داشته كه به كوشش [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] به چاپ رسيده است. به گفته وي در همه نسخه‌های فارسی كتاب نقشه‌های رنگين وجود دارد. نقشه‌های كتاب از روي نسخه موزه ایران باستان- كه نسخه كامل و كهن موجود بوده، به طبع رسيده است.
    در نسخة فارسی مسالک و ممالک 20 نقشه رنگى و 2 نقشه سیاه و سفید وجود داشته که به کوشش [[افشار، ایرج |ایرج افشار]] به چاپ رسیده است. به گفته وی در همه نسخه‌های فارسی کتاب نقشه‌های رنگین وجود دارد. نقشه‌های کتاب از روی نسخه موزه ایران باستان- که نسخه کامل و کهن موجود بوده، به طبع رسیده است.


    چند ترجمه فارسی از كتاب مسالك و الممالك اصطخري وجود دارد كه ظاهراً اغلب آنها ترجمه نخستين نسخه كتاب است. دو ترجمه فارسی از اين كتاب به كوشش [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] به چاپ رسيده كه يك نسخه آن با نام مسالك و ممالك به خط محمد بن سعد بن محمد نخجوانى، معروف به ابن ساوجى در 726ق/ 1326م در اصفهان كتابت شده بوده است.
    چند ترجمه فارسی از کتاب مسالک و الممالک اصطخری وجود دارد که ظاهراً اغلب آنها ترجمه نخستین نسخه کتاب است. دو ترجمه فارسی از این کتاب به کوشش [[افشار، ایرج |ایرج افشار]] به چاپ رسیده که یک نسخه آن با نام مسالک و ممالک به خط محمد بن سعد بن محمد نخجوانى، معروف به ابن ساوجى در 726ق/ 1326م در اصفهان کتابت شده بوده است.


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    #متن و مقدمه كتاب.
    #متن و مقدمه کتاب.
    #دائره‌المعارف بزرگ اسلامى.
    #دائره‌المعارف بزرگ اسلامى.


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    [[المسالك و الممالك (اصطخري، ليدن)]]
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[المسالك و الممالك (اصطخري، ليدن)|المسالک و الممالک (اصطخری، لیدن)]]
     
    [[المسالك و الممالك (به اهتمام افشار)]]
     
    [[کهن شهرها]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:جغرافیا (عمومی)، اطلس، نقشه]]
    [[رده:جغرافیا (عمومی)، اطلس، نقشه]]
    [[رده: تاریخ جغرافیا]]
    [[رده: تاریخ جغرافیا]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۲

    المسالک و الممالک (اصطخري، مصر)
    المسالك و الممالك (اصطخري)
    پدیدآورانغربال، محمد شفیق (مراجعه)

    حینی، محمد جابر (محقق)

    اصطخری، ابراهیم بن محمد (نویسنده)

    شامی، عبدالعال عبدالمنعم (مقدمه‌نويس)
    ناشرالهيئة العامة لقصور الثقافة
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر2004 م
    چاپ1
    شابک977-305-734-8
    موضوعایران - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14

    جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14

    کشورهای اسلامی - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏G‎‏ ‎‏93‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏6‎‏م‎‏5‎‏ ‎‏1383
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مسالک الممالک، اثر ابراهیم بن محمد اصطخرى، معروف به کرخى از دانشمندان سده 4ق است. این کتاب به زبان عربى و پیرامون جغرافیاى جهان اسلام و در 20 اقلیم نوشته شده است.

    ساختار

    ترتیب مطالب این کتاب، بر خلاف اثر ابوزید بر اساس اقالیم سبعه از جنوب به شمال نیست، بلکه در آن، اقالیم بر تقسیماتى جغرافیایى پایه‌گذاری شده است که شمار اقلیم‌ها به 20 مى‌رسد. اصطخری خود به تفاوت میان تقسیمات جغرافیایى خویش و دیگران اشاره کرده، و نوشته است که این کتاب نه بر وضع هفت اقلیم نهادیم... و اگر کسى خواهد که کیفیت هفت اقلیم بداند، در کتاب‌های دیگر... معلوم توان کردن.

    گزارش محتوا

    اصطخری همانند دیگر جغرافى نگاران اسلامى، تنها به توصیف جهان اسلام پرداخته، و آن را به 20 اقلیم، البته نه به معنای خاص آن بخش کرده است. وی در تقسیمات جغرافیایى خویش به مناطق واقع در طول و عرض‌های شناخته شده، چندان عنایتى مبذول نداشته، بلکه به مناطق جغرافیایى وسیع و سرزمین‌های بزرگ توجه نموده است و پس از ذکر اطلاعات عمومى پیرامون «ربع مسکون» و مساحت سرزمین‌ها، وضع دریاها را به شرح آورده، و به صورتى مشروح به ذکر مختصات مناطق اسلامى عصر خویش؛ از جمله جزیرةالعرب، دریای پارس، مغرب، اندلس، سیسیل، مصر، شام، دریای روم(مدیترانه)، جزیره، عراق، جنوب ایران (خوزستان، پارس، کرمان)، سند و هند، مرکز و شمال ایران، ارمنستان، اران و آذربایجان، جبال، دیلم، خزر، دریای خزر و سرانجام ماوراءالنهر، پرداخته است.

    این تقسیم‌بندی در نسخه‌های عربى و ترجمه‌های فارسی همگون و بر یک روال است. اصطخری در وصف هر یک از کشورها و سرزمین‌ها، اطلاعاتى‌از حدود و نیز شهرهای آنها با ذکر مسافت‌ها به دست مى‌دهد و با تفصیل به شرح محصولات بازرگانى، صنعت و اوضاع و احوال قومى و نژادی آنها مى‌پردازد. گاه مطالب کتاب‌اصطخری درباره برخى مناطق، بسیار مختصر و کوتاه است. به عنوان نمونه کراچکوفسکى به نقل از آماری مى‌نویسد که نوشته اصطخری درباره سیسیل(صقلیه) اندک، ولى بسیار پر مغز و حائز اهمیت است.

    گاه نکته‌های نا روشنى در کتاب اصطخری مى‌توان یافت. یکى از این نکته‌ها جبل‌القلال(جبل‌القلل) در دریای مدیترانه است. رنو این ناحیه را با فراکسینتوم نزدیک فرانسه که از اواخر سال 889 تا 972م در تصرف اعراب بود، تطبیق داده است؛ اما مینورسکى مى‌نویسد که هنوز این نکته به درستى مشخص نشده است.

    اصطخری سراسر خلیج فارس و بحر عمان و بخش بزرگى از اقیانوس هند از ساحل شرقى افریقا، زنگبار تا حدود سراندیب(سیلان) را دریای پارس نامیده است و گاه انتهای این دریا را به سرزمین چین رسانده است.

    وسیع‌ترین بخش کتاب اصطخری مربوط به سرزمین پارس است. در واقع بیشتر مطالب این کتاب به سرزمین ایران اختصاص دارد. وی در شرح مربوط به سرزمین پارس نه تنها به ذکر مسافت‌ها و شهرهای بزرگ و بناهای معروف پرداخته، بلکه به دژها، شهرهای حصین، آتشکده‌ها و رودها نیز اشاره کرده است. وی سپس به شرح دریاچه‌ها پرداخته، و باز از خلیج فارس یاد کرده، و نوشته‌است: «دریای پارس خلیجى باشد از دریای محیط... و آن را به پارس و کرمان باز خوانند».

    احتمالاً اصطخری در همراه کردن آثار خود با نقشه‌ها، روش ابوزید بلخى را به کار گرفته است، چه از نام کتاب ابوزید بلخى، صور الاقالیم، مى‌توان دریافت که این کتاب با نقشه‌هایى همراه بوده است. نوشته‌های جغرافى نگارانى؛ چون مقدسى، یاقوت و دیگران نیز مؤید این نکته است.

    درباره نقشه‌های کتاب اصطخری نظر جغرافى‌نگاران تا اندازه‌ای متفاوت است. ابن‌ حوقل که معاصر اصطخری بوده، و گویا در 340ق با وی دیداری داشته است. درباره این دیدار چنین مى‌نویسد: ابواسحاق فارسی را دیدم که‌این نقشه را از سرزمین سند (هند) کشیده بود که‌آشفته مى‌نمود. وی نقشه فارس را نیکو کشیده بود. من آذربایجان را بدین گونه کشیدم که نیکو خواند. جزیره را نیز کشیدم که پسندید. نقشه‌ای از مصر کشیده بود که به کار نمى‌آمد. نقشه مغرب نیز اغلب خطا بود. او به من گفت زادگاه تو را شناختم و شرح زندگى تو را دانستم، مى‌خواهم خطاهای کتاب مرا اصلاح کنى. من چند نقشه را با نام خود او اصلاح کردم.

    مقدسى و یاقوت و دیگران از اهمیت و درستى کتاب اصطخری یاد کرده، نوشته او را برتر و کامل‌تر از اثر ابوزید بلخى دانسته‌اند. گرچه گاه اثر اصطخری با نوشته‌های ابوزید بلخى خلط شده، و گمراهى‌هایى پدید آورده است. مقدسى مى‌نویسد: در ری کتابى در کتابخانه صاحب بن عباد، منسوب به ابوزید بلخى همراه با نقشه‌هایى دیدم؛ مشابه همان کتاب را در نیشابور نزد رئیس ابومحمد میکالى مشاهده کردم که نام مؤلف نداشت و مى‌گفتند: مصنف آن ابوبکر محمد بن مرزبان محولى کرخى بوده که به سال 309ق درگذشته است؛ باز عین همان کتاب را در بخارا دیدم که منسوب به ابراهیم بن محمد فارسی (اصطخری) بود. مقدسى انتساب کتاب را به اصطخری درست‌تر دانسته است، زیرا کسانى را دیده که اصطخری و کتاب او را مى‌شناخته‌اند. وی از نقشه‌های درست کتاب نیز یاد کرده است.

    وضعیت کتاب

    متن نسخه خطى کتاب الاقالیم اصطخری که به زبان عربى، و تاریخ پایان کتابت آن 690ق است، نخستین بار به کوشش مولر در 1255ق1839/م انتشار یافت. دخویه متن قدیم مسالک الممالک را که به زبان عربى بوده، در 1870م با پیش‌گفتاری به طبع رسانده است. در ضمن، نظری ابراز شده، مبنى بر اینکه گویا اصل این اثر به زبان فارسی بوده است.

    در نسخة فارسی مسالک و ممالک 20 نقشه رنگى و 2 نقشه سیاه و سفید وجود داشته که به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده است. به گفته وی در همه نسخه‌های فارسی کتاب نقشه‌های رنگین وجود دارد. نقشه‌های کتاب از روی نسخه موزه ایران باستان- که نسخه کامل و کهن موجود بوده، به طبع رسیده است.

    چند ترجمه فارسی از کتاب مسالک و الممالک اصطخری وجود دارد که ظاهراً اغلب آنها ترجمه نخستین نسخه کتاب است. دو ترجمه فارسی از این کتاب به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده که یک نسخه آن با نام مسالک و ممالک به خط محمد بن سعد بن محمد نخجوانى، معروف به ابن ساوجى در 726ق/ 1326م در اصفهان کتابت شده بوده است.

    منابع مقاله

    1. متن و مقدمه کتاب.
    2. دائره‌المعارف بزرگ اسلامى.

    وابسته‌ها