دیوان فانی خویی (موسوم به گنجالله): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هس' به 'هس') |
جز (جایگزینی متن - 'پژوهشي' به 'پژوهشی') |
||
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR34883J1.jpg | | تصویر =NUR34883J1.jpg | ||
| عنوان =دیوان فانی خویی (موسوم به | | عنوان =دیوان فانی خویی (موسوم به گنجالله) | ||
| عنوانهای دیگر =ديوان فاني خويي (موسوم به گنج الله) | | عنوانهای دیگر =ديوان فاني خويي (موسوم به گنج الله) | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| موضوع =شعر فارسی - قرن 12ق. | | موضوع =شعر فارسی - قرن 12ق. | ||
| ناشر =مرکز | | ناشر =مرکز پژوهشی ميراث مکتوب | ||
| مکان نشر =ايران - تهران | | مکان نشر =ايران - تهران | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| شابک =978-600-203-023-8 | | شابک =978-600-203-023-8 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =34883 | ||
| کتابخوان همراه نور =34883 | |||
| کد پدیدآور =4191 | | کد پدیدآور =4191 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان فانی خویی (موسوم به | '''دیوان فانی خویی (موسوم به گنجالله)''' مجموعه سرودههای [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] در قالب غزل، قصیده، مخمس، رباعی، ترجیعبند، قطعه و... است. | ||
کتاب توسط [[حسن زاده، شهريار|شهریار حسن زاده]] تصحیح و تحقیق شده و مقدمه آن توسط مصطفی امیری به زبان انگلیسی ترجمه گردیده است. | کتاب توسط [[حسن زاده، شهريار|شهریار حسن زاده]] تصحیح و تحقیق شده و مقدمه آن توسط مصطفی امیری به زبان انگلیسی ترجمه گردیده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، مشتمل است بر مقدمه مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب، پیشگفتار [[حسن زاده، شهريار|شهریار | کتاب، مشتمل است بر مقدمه مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب، پیشگفتار [[حسن زاده، شهريار|شهریار حسنزاده]]، مقدمه مصحح و محتوای اصلی که در چند بخش ارائه گردیده است. مجموع اشعار دیوان، شامل 253 غزل، 3 ترجیعبند، یک قصیده، 19 قطعه، 53 مثنوی، یک مخمس و 96 رباعی و رویهمرفته 5564 بیت است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه سیوشش</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
[[فانی زنوزی، محمدحسن|زنوزی]]، فقیه و ادیب بوده و به زبانهای فارسی، ترکی و عربی شعر سروده و «فانی» تخلص میکرده است. | [[فانی زنوزی، محمدحسن|زنوزی]]، فقیه و ادیب بوده و به زبانهای فارسی، ترکی و عربی شعر سروده و «فانی» تخلص میکرده است. | ||
این دیوان که آن را | این دیوان که آن را گنجالله نام نهادهاند، چنین آغاز میشود: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' ای ذات تو ز ادراک خیالات مبرا''|2='' وز وهم و خرد فهم کمالات تو اعلا''}} | {{ب|'' ای ذات تو ز ادراک خیالات مبرا''|2='' وز وهم و خرد فهم کمالات تو اعلا''}} | ||
{{ب|'' مرآت عدم گشت به رویت چو مقابل''|2='' یک جلوه نمودی و جهان گشت هویدا''}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' مرآت عدم گشت به رویت چو مقابل''|2='' یک جلوه نمودی و جهان گشت هویدا''}}{{پایان شعر}} | ||
طبع آرایشگر و | طبع آرایشگر و باریکاندیش میرزا حسن در آرایش کلمات و احساس بخشیدن به واژهها و مهارت وی در بههمپیوستن آنها، کاخ سخنی به وجود آورده که در اوج جلال و حد کمال در باغ بدیع سخن از تابش آفتاب و گزند باد و باران در امان خواهد ماند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
بسیاری از غزلهای [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] در پرتو حالات روحی از کشف و سیر معنوی الهام گرفته و به آنها مفاهیم افلاکی بخشیده است؛ زیرا این اندیشه بلند عرفانی گاه از محدوده جهان خاکی فراتر میرود. | بسیاری از غزلهای [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] در پرتو حالات روحی از کشف و سیر معنوی الهام گرفته و به آنها مفاهیم افلاکی بخشیده است؛ زیرا این اندیشه بلند عرفانی گاه از محدوده جهان خاکی فراتر میرود. | ||
اشعار [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] | اشعار [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] گلنوای دلاویز و گلبانگ شورانگیزی است که از یک دل پاک سوخته و دردمند بیرون میآید. این عالم قرن سیزدهم روح عاشقپیشه خویش را تا پایان زندگی به دست مایه عشق، در سرای سپنجی، آیینه تمامنمای صنع و تجلیات معشوق و معبود خود گردانیده و با صدهزار دیده تماشا نموده است. | ||
شعر شگفتیساز این شاعر، نهاد | شعر شگفتیساز این شاعر، نهاد آرمانگرایی در نقشبند وجودی است که خود هم فقیه و هم شاعر است و چون قاضی ارجانی و ابوحنیفه اسکافی اجتماع دو جنبه روحانی و شاعری در وجود وی میباشد و نتیجهاش آزادگی و وارستگی است. باید گفت صفا و پاکی و همچنین شیرینترین موضوعات شعری در جنبههای ظاهری و معنوی بر تار و پود این دیوان سایه انداخته است که نشانههای آن را در سخن عشق و وجود عاشقانه [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] میتوان یافت و لمس کرد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' | {{ب|'' دلنشان شد سخنم تا تو قبولش کردی''|2='' آری آری سخن عشق نشانی دارد''<ref>ر.ک: همان، صفحه سیوهفت – سیونه</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
هنر والای شعر [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] که احساسات و عواطف درونی را به گفتار درمیآورد، مبیّن غمها و شادیها و سایر بازتابهای روانی در قالب و اشعار است که با دمیدن شور عرفانی، دنیای دیگری را در زاویه نگاه خود خلق میکند و با برداشتی از «خلافآمد عادت» و بهرهگیری از مظاهر ناهمگون، دنیای درونی خود را در ایمان و اعتقاد و درک از واقعیتها و رسالت خلقت درمیآمیزد و از دهلیز ظاهر به شبستان انس خیمه میزند. اشعار و رسایل ارغنون در دیوان فانی نمود و عرصه چنین اندیشه باریک و مایه شاعری اوست: | هنر والای شعر [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] که احساسات و عواطف درونی را به گفتار درمیآورد، مبیّن غمها و شادیها و سایر بازتابهای روانی در قالب و اشعار است که با دمیدن شور عرفانی، دنیای دیگری را در زاویه نگاه خود خلق میکند و با برداشتی از «خلافآمد عادت» و بهرهگیری از مظاهر ناهمگون، دنیای درونی خود را در ایمان و اعتقاد و درک از واقعیتها و رسالت خلقت درمیآمیزد و از دهلیز ظاهر به شبستان انس خیمه میزند. اشعار و رسایل ارغنون در دیوان فانی نمود و عرصه چنین اندیشه باریک و مایه شاعری اوست: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' چیست درویشی ز خود وارستگی''|2='' از خودی رستن به حق پیوستگی''}} | {{ب|'' چیست درویشی ز خود وارستگی''|2='' از خودی رستن به حق پیوستگی''}} | ||
{{ب|'' وارهیدن از وجود خویشتن''|2='' وز غم بود و نبود خویشتن''}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' وارهیدن از وجود خویشتن''|2='' وز غم بود و نبود خویشتن''}}{{پایان شعر}} | ||
در دیوان [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] یازده حکایت با | در دیوان [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] یازده حکایت با بنمایه کهن، بهمانند بوستان سعدی و کلیله و دمنه و مثنوی مولانا دیده میشود. حکایات فیل و نهانخانه تاریک، لیلی و مجنون، شکایت پشه از باد در درگاه سلیمان(ع)، علل تفاوت خلقت انسان، طواف کعبه دل و ماهی و دریا از حکایتهای عرفانی دیوان این شاعر فقیه است که با پرورش متن بهصورت عرفان شهودی، به تقویت اندیشه و افکار خداجویانه پرداخته و ناپایداری دنیا و ضعف انسان و عظمت پرودگار را با روح معنوی متذکر گردیده است؛ چنانکه در حکایت فیل میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' ز هندستان یکی آورد فیلی''|2='' ز مردم خاست هر سو قال و قیلی''}} | {{ب|'' ز هندستان یکی آورد فیلی''|2='' ز مردم خاست هر سو قال و قیلی''}} | ||
{{ب|'' به جستجوی رو هر سو نهادند''|2='' نشان در خانه تاریک دادند''}} | {{ب|'' به جستجوی رو هر سو نهادند''|2='' نشان در خانه تاریک دادند''}} | ||
حکایت مجنون و لیلی و دلدادگی آنان در دیوان میرزا حسن، مبیّن دیدگاه عرفانی شاعر در | |||
{{ب|'' به عضوی هر یکی دستی نهادند''|2='' نشان هریک بهقدر دیده دادند''<ref>ر.ک: همان، صفحه سیونه – چهلودو</ref>}}{{پایان شعر}}. | |||
حکایت مجنون و لیلی و دلدادگی آنان در دیوان میرزا حسن، مبیّن دیدگاه عرفانی شاعر در چشمدوزی از دنیا و عقبی میباشد که در ورای آن دو شور عشق معشوق را به سر دارد: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' شنیدستم که مجنون دلافکار''|2='' چو شد در عشق لیلی کارش از کار''}} | {{ب|'' شنیدستم که مجنون دلافکار''|2='' چو شد در عشق لیلی کارش از کار''}} | ||
{{ب|''غم عشقش چنان در دل وطن کرد''|2='' که بیزارش ز جان خویشتن کرد''}} | {{ب|''غم عشقش چنان در دل وطن کرد''|2='' که بیزارش ز جان خویشتن کرد''}} | ||
{{ب|'' به هامون روز و شب حیران همی گشت''|2='' به پای شوق سرگردان همی گشت''}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' به هامون روز و شب حیران همی گشت''|2='' به پای شوق سرگردان همی گشت''}}{{پایان شعر}} | ||
در حکایات [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، بهمناسبت هر موضوعی که زمینه اصلی آن را عرفان تشکیل میدهد، حاصل عمر و تجارب پنجاهوسه سال زندگی و سیر و سفر و نشست و برخاست با مردم گوناگون، | در حکایات [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، بهمناسبت هر موضوعی که زمینه اصلی آن را عرفان تشکیل میدهد، حاصل عمر و تجارب پنجاهوسه سال زندگی و سیر و سفر و نشست و برخاست با مردم گوناگون، بهخصوص عالمان علم و دین و استماع سخن جانسوختگان و قدرت قوی تحلیل داستانهای متون ادب فارسی و برداشت تازه از آنها بهوضوح مشهود است تا چون پیری آگاه، راهی روشن در سر راه سالکان و مریدان و انسانهای صادق قرار دهد و به رسالت خود عمل نماید. | ||
محسوسترین ویژگی زبان [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] عرفانی بودن آن است؛ چنانکه غزل یا قطعه و مثنوی و حکایتی نمیتوان یافت که از رنگ و لعاب اندیشه عرفانی خالی و عاری باشد. ریزش رشحات معانی بلند عرفانی که از وسعت دنیای ایمان و آگاهی او سرچشمه میگیرد با توسل به تصویرسازیهای بدیع و تشبیهات محسوس و ریختن مضمونهای بکر در قالب تعبیرهای تازه عرفان و معنویت سبک گفتاری وی را نشان میدهد. | محسوسترین ویژگی زبان [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] عرفانی بودن آن است؛ چنانکه غزل یا قطعه و مثنوی و حکایتی نمیتوان یافت که از رنگ و لعاب اندیشه عرفانی خالی و عاری باشد. ریزش رشحات معانی بلند عرفانی که از وسعت دنیای ایمان و آگاهی او سرچشمه میگیرد با توسل به تصویرسازیهای بدیع و تشبیهات محسوس و ریختن مضمونهای بکر در قالب تعبیرهای تازه عرفان و معنویت سبک گفتاری وی را نشان میدهد. | ||
خط ۸۵: | خط ۹۴: | ||
{{ب|'' ای یار شکردهان عطا کن''|2='' از شکر خود نبات ما را''}} | {{ب|'' ای یار شکردهان عطا کن''|2='' از شکر خود نبات ما را''}} | ||
{{ب|'' سرچشمه زندگی لب توست''|2='' زان چشمه بده حیات ما را'' | |||
{{ب|'' سرچشمه زندگی لب توست''|2='' زان چشمه بده حیات ما را''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلودو – چهلوچهار</ref>}}{{پایان شعر}}. | |||
آشنایی کامل و عمیق [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] با رموز و اصطلاحات عرفانی و طرز استدراک و کیفیت انتزاع و دخل و تصرف ذهنی، که باید آن را مکتب [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] نامید، نگاه ژرف او را در ورای ظاهر مسائل و معانی لغات آشکار میسازد: | آشنایی کامل و عمیق [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] با رموز و اصطلاحات عرفانی و طرز استدراک و کیفیت انتزاع و دخل و تصرف ذهنی، که باید آن را مکتب [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] نامید، نگاه ژرف او را در ورای ظاهر مسائل و معانی لغات آشکار میسازد: | ||
خط ۹۱: | خط ۱۰۲: | ||
{{ب|'' برو زاهد تو دانی زهد و طامات''|2='' من و رسوایی کوی خرابات''}} | {{ب|'' برو زاهد تو دانی زهد و طامات''|2='' من و رسوایی کوی خرابات''}} | ||
{{ب|'' برو ای شیخ بر من جلوه مفروش ''|2='' که من بیزارم از کشف و کرامات''}} | {{ب|'' برو ای شیخ بر من جلوه مفروش ''|2='' که من بیزارم از کشف و کرامات''}} | ||
{{ب|'' نگشت از خانقاهم هیچ حاصل''|2='' عبث شد روزگارم صرف طاعات''}} | {{ب|'' نگشت از خانقاهم هیچ حاصل''|2='' عبث شد روزگارم صرف طاعات''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
اعتقادات و باورداشتهای دینی [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] با جلوه زرین عرفان آن در دوستداری [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] ریشه دوانیده است و چون مریدی حیران در تماشای نورانیت آن قاف عشق به انتظار فیض نشسته و معتکف گشته است. [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] با ایمان راسخ، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را | اعتقادات و باورداشتهای دینی [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] با جلوه زرین عرفان آن در دوستداری [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] ریشه دوانیده است و چون مریدی حیران در تماشای نورانیت آن قاف عشق به انتظار فیض نشسته و معتکف گشته است. [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] با ایمان راسخ، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را دستپرورده دامان حضرت محمد(ص) دانسته و او را علم و معرفتآموز مکتب آسمانی پیامبر خدا معرفی میکند؛ پیامبری که چون کوهساری چشمههای علم ازلی خویش را به سرزمین وجودی [[امام على(ع)|علی(ع)]] جاری و ساری ساخته و جانشین خود کرده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' مرتضی آن جانشین مصطفی''|2='' آن ولی خاص درگاه خدا''}} | {{ب|'' مرتضی آن جانشین مصطفی''|2='' آن ولی خاص درگاه خدا''}} | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۱۵: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' ختم میفرمود قرآن مجید''|2='' در زمان از ابتدا تا انتها''}} | {{ب|'' ختم میفرمود قرآن مجید''|2='' در زمان از ابتدا تا انتها''}} | ||
{{ب|'' سر معراج نبی گردد عیان''|2='' اولیا را در فنا و در بقا''}} | {{ب|'' سر معراج نبی گردد عیان''|2='' اولیا را در فنا و در بقا''}} | ||
{{ب|'' در مقام جمع چون فرقی نماند''|2='' تیغ إلا زد علی بر فرق لا''}} | {{ب|'' در مقام جمع چون فرقی نماند''|2='' تیغ إلا زد علی بر فرق لا''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
[[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را محرم اسرار الهی و قافلهسالار سیر الی الله مینامد و او را پاسخی برای هر سؤال میبیند. دنیای اندیشه فانی چلچراغی زیبا از صفات جمالی و باطنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] در شجاعت، ولایت، عزت، علم، شرف، عظمت، کرامت و عدالت به تصویر میکشد و او را گوهر دردانه فلک در بحر نجف | |||
[[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را محرم اسرار الهی و قافلهسالار سیر الی الله مینامد و او را پاسخی برای هر سؤال میبیند. دنیای اندیشه فانی چلچراغی زیبا از صفات جمالی و باطنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] در شجاعت، ولایت، عزت، علم، شرف، عظمت، کرامت و عدالت به تصویر میکشد و او را گوهر دردانه فلک در بحر نجف مییابد. عشق و علاقه قلبی میرزا حسن به [[امام على(ع)|علی(ع)]] پایانپذیر نیست و در یک ترجیعبند زیباترین و دلنوازترین نجوای شاعرانه از عشق ولایی را به تصویر کشیده است: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' یا علی سر کاینات تویی''|2='' ذات را مظهر صفات تویی''}} | {{ب|'' یا علی سر کاینات تویی''|2='' ذات را مظهر صفات تویی''}} | ||
{{ب|'' دو جهان روشن از جمال تو شد''|2='' نور حقی صفات و ذات تویی'' | |||
{{ب|'' دو جهان روشن از جمال تو شد''|2='' نور حقی صفات و ذات تویی''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلوپنج – چهلونه</ref>}}. | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس فنی در انتهای آن ذکر گردیده است. | فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس فنی در انتهای آن ذکر گردیده است. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۳۶: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۵۴: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۲۲
دیوان فانی خویی (موسوم به گنجالله) | |
---|---|
پدیدآوران | فانی زنوزی، محمدحسن (شاعر)
حسن زاده، شهريار (محقق و معلق) اميري، مصطفي (مصحح) |
عنوانهای دیگر | ديوان فاني خويي (موسوم به گنج الله) ديوان |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1390ش, |
شابک | 978-600-203-023-8 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 12ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 6754 /د9* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان فانی خویی (موسوم به گنجالله) مجموعه سرودههای میرزا حسن زنوزی خویی در قالب غزل، قصیده، مخمس، رباعی، ترجیعبند، قطعه و... است.
کتاب توسط شهریار حسن زاده تصحیح و تحقیق شده و مقدمه آن توسط مصطفی امیری به زبان انگلیسی ترجمه گردیده است.
ساختار
کتاب، مشتمل است بر مقدمه مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب، پیشگفتار شهریار حسنزاده، مقدمه مصحح و محتوای اصلی که در چند بخش ارائه گردیده است. مجموع اشعار دیوان، شامل 253 غزل، 3 ترجیعبند، یک قصیده، 19 قطعه، 53 مثنوی، یک مخمس و 96 رباعی و رویهمرفته 5564 بیت است.[۱].
گزارش محتوا
زنوزی، فقیه و ادیب بوده و به زبانهای فارسی، ترکی و عربی شعر سروده و «فانی» تخلص میکرده است.
این دیوان که آن را گنجالله نام نهادهاند، چنین آغاز میشود:
ای ذات تو ز ادراک خیالات مبرا | وز وهم و خرد فهم کمالات تو اعلا | |
مرآت عدم گشت به رویت چو مقابل | یک جلوه نمودی و جهان گشت هویدا |
طبع آرایشگر و باریکاندیش میرزا حسن در آرایش کلمات و احساس بخشیدن به واژهها و مهارت وی در بههمپیوستن آنها، کاخ سخنی به وجود آورده که در اوج جلال و حد کمال در باغ بدیع سخن از تابش آفتاب و گزند باد و باران در امان خواهد ماند[۲].
بسیاری از غزلهای فانی در پرتو حالات روحی از کشف و سیر معنوی الهام گرفته و به آنها مفاهیم افلاکی بخشیده است؛ زیرا این اندیشه بلند عرفانی گاه از محدوده جهان خاکی فراتر میرود.
اشعار فانی خویی گلنوای دلاویز و گلبانگ شورانگیزی است که از یک دل پاک سوخته و دردمند بیرون میآید. این عالم قرن سیزدهم روح عاشقپیشه خویش را تا پایان زندگی به دست مایه عشق، در سرای سپنجی، آیینه تمامنمای صنع و تجلیات معشوق و معبود خود گردانیده و با صدهزار دیده تماشا نموده است.
شعر شگفتیساز این شاعر، نهاد آرمانگرایی در نقشبند وجودی است که خود هم فقیه و هم شاعر است و چون قاضی ارجانی و ابوحنیفه اسکافی اجتماع دو جنبه روحانی و شاعری در وجود وی میباشد و نتیجهاش آزادگی و وارستگی است. باید گفت صفا و پاکی و همچنین شیرینترین موضوعات شعری در جنبههای ظاهری و معنوی بر تار و پود این دیوان سایه انداخته است که نشانههای آن را در سخن عشق و وجود عاشقانه میرزا حسن زنوزی خویی میتوان یافت و لمس کرد:
دلنشان شد سخنم تا تو قبولش کردی | آری آری سخن عشق نشانی دارد[۳] |
.
هنر والای شعر فانی که احساسات و عواطف درونی را به گفتار درمیآورد، مبیّن غمها و شادیها و سایر بازتابهای روانی در قالب و اشعار است که با دمیدن شور عرفانی، دنیای دیگری را در زاویه نگاه خود خلق میکند و با برداشتی از «خلافآمد عادت» و بهرهگیری از مظاهر ناهمگون، دنیای درونی خود را در ایمان و اعتقاد و درک از واقعیتها و رسالت خلقت درمیآمیزد و از دهلیز ظاهر به شبستان انس خیمه میزند. اشعار و رسایل ارغنون در دیوان فانی نمود و عرصه چنین اندیشه باریک و مایه شاعری اوست:
چیست درویشی ز خود وارستگی | از خودی رستن به حق پیوستگی | |
وارهیدن از وجود خویشتن | وز غم بود و نبود خویشتن |
در دیوان فانی خویی یازده حکایت با بنمایه کهن، بهمانند بوستان سعدی و کلیله و دمنه و مثنوی مولانا دیده میشود. حکایات فیل و نهانخانه تاریک، لیلی و مجنون، شکایت پشه از باد در درگاه سلیمان(ع)، علل تفاوت خلقت انسان، طواف کعبه دل و ماهی و دریا از حکایتهای عرفانی دیوان این شاعر فقیه است که با پرورش متن بهصورت عرفان شهودی، به تقویت اندیشه و افکار خداجویانه پرداخته و ناپایداری دنیا و ضعف انسان و عظمت پرودگار را با روح معنوی متذکر گردیده است؛ چنانکه در حکایت فیل میگوید:
ز هندستان یکی آورد فیلی | ز مردم خاست هر سو قال و قیلی | |
به جستجوی رو هر سو نهادند | نشان در خانه تاریک دادند | |
به عضوی هر یکی دستی نهادند | نشان هریک بهقدر دیده دادند[۴] |
.
حکایت مجنون و لیلی و دلدادگی آنان در دیوان میرزا حسن، مبیّن دیدگاه عرفانی شاعر در چشمدوزی از دنیا و عقبی میباشد که در ورای آن دو شور عشق معشوق را به سر دارد:
شنیدستم که مجنون دلافکار | چو شد در عشق لیلی کارش از کار | |
غم عشقش چنان در دل وطن کرد | که بیزارش ز جان خویشتن کرد | |
به هامون روز و شب حیران همی گشت | به پای شوق سرگردان همی گشت |
در حکایات فانی خویی، بهمناسبت هر موضوعی که زمینه اصلی آن را عرفان تشکیل میدهد، حاصل عمر و تجارب پنجاهوسه سال زندگی و سیر و سفر و نشست و برخاست با مردم گوناگون، بهخصوص عالمان علم و دین و استماع سخن جانسوختگان و قدرت قوی تحلیل داستانهای متون ادب فارسی و برداشت تازه از آنها بهوضوح مشهود است تا چون پیری آگاه، راهی روشن در سر راه سالکان و مریدان و انسانهای صادق قرار دهد و به رسالت خود عمل نماید.
محسوسترین ویژگی زبان فانی عرفانی بودن آن است؛ چنانکه غزل یا قطعه و مثنوی و حکایتی نمیتوان یافت که از رنگ و لعاب اندیشه عرفانی خالی و عاری باشد. ریزش رشحات معانی بلند عرفانی که از وسعت دنیای ایمان و آگاهی او سرچشمه میگیرد با توسل به تصویرسازیهای بدیع و تشبیهات محسوس و ریختن مضمونهای بکر در قالب تعبیرهای تازه عرفان و معنویت سبک گفتاری وی را نشان میدهد.
پایبندی فانی به شریعت با مناعت و آزادگی و بلندی روح و زیبایی و وارستگی همراه است و این همراهی و همگامی در اعتقاد محض به ذات حضرت باری تعالی، تفسیر تجلی صفات آن خورشید عالمتاب در مظاهر طبیعی، عشق و دلباختگی به خداوند، رجا به هدایت و جذبه، بدرقه و مشایعت علم الیقین تا عین و حق الیقین و همینطور نگرش بلند عارفانه به جایگاه آسمانی، بهشتی و عاشق بودن انسان به عشق لایزال، منصفانه راه خلود را در گذر از هفت شهر عشق مینمایاند.
ای یار شکردهان عطا کن | از شکر خود نبات ما را | |
سرچشمه زندگی لب توست | زان چشمه بده حیات ما را[۵] |
.
آشنایی کامل و عمیق فانی با رموز و اصطلاحات عرفانی و طرز استدراک و کیفیت انتزاع و دخل و تصرف ذهنی، که باید آن را مکتب فانی نامید، نگاه ژرف او را در ورای ظاهر مسائل و معانی لغات آشکار میسازد:
برو زاهد تو دانی زهد و طامات | من و رسوایی کوی خرابات | |
برو ای شیخ بر من جلوه مفروش | که من بیزارم از کشف و کرامات | |
نگشت از خانقاهم هیچ حاصل | عبث شد روزگارم صرف طاعات |
اعتقادات و باورداشتهای دینی میرزا حسن زنوزی خویی با جلوه زرین عرفان آن در دوستداری حضرت علی(ع) ریشه دوانیده است و چون مریدی حیران در تماشای نورانیت آن قاف عشق به انتظار فیض نشسته و معتکف گشته است. فانی خویی با ایمان راسخ، علی(ع) را دستپرورده دامان حضرت محمد(ص) دانسته و او را علم و معرفتآموز مکتب آسمانی پیامبر خدا معرفی میکند؛ پیامبری که چون کوهساری چشمههای علم ازلی خویش را به سرزمین وجودی علی(ع) جاری و ساری ساخته و جانشین خود کرده است:
مرتضی آن جانشین مصطفی | آن ولی خاص درگاه خدا | |
بود یک پای شریفش در رکاب | پای دیگر در مقام کبریا |
شخصیت حقیقی امام علی(ع) در زبان شعر فانی شکوه زیباییها و فخامت ایستادگیها در سختیهاست. فانی، علی(ع) را سر معراج میداند و میگوید: او در مقام جمع الجمع است که کرانهها را درمینوردد و از قید زمان و زمین آزاد میشود.
ختم میفرمود قرآن مجید | در زمان از ابتدا تا انتها | |
سر معراج نبی گردد عیان | اولیا را در فنا و در بقا | |
در مقام جمع چون فرقی نماند | تیغ إلا زد علی بر فرق لا |
فانی خویی، علی(ع) را محرم اسرار الهی و قافلهسالار سیر الی الله مینامد و او را پاسخی برای هر سؤال میبیند. دنیای اندیشه فانی چلچراغی زیبا از صفات جمالی و باطنی علی(ع) در شجاعت، ولایت، عزت، علم، شرف، عظمت، کرامت و عدالت به تصویر میکشد و او را گوهر دردانه فلک در بحر نجف مییابد. عشق و علاقه قلبی میرزا حسن به علی(ع) پایانپذیر نیست و در یک ترجیعبند زیباترین و دلنوازترین نجوای شاعرانه از عشق ولایی را به تصویر کشیده است:
یا علی سر کاینات تویی | ذات را مظهر صفات تویی | |
دو جهان روشن از جمال تو شد | نور حقی صفات و ذات تویی[۶] |
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس فنی در انتهای آن ذکر گردیده است. در پاورقیها آدرس و توضیح برخی مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.